
مردی که باید دوباره شناخت؛ پپ گواردیولا، یک نابغه
هفتیک- وقتی پپ گواردیولا برای اولین بار خود را به عنوان سرمربی سیتی معرفی کرد، بازیکنانش را نشاند تا کلیپهایی که آماده کرده بود را تماشا کنند.
اکثراً تصاویر و کلیپها برای آنالیز و شناخت بهتر حریفان طراحی میشوند، اما در این جا اینگونه نبود.
این چیزی فراتر از یک پیام همگانی بود که میخواست به تیمی منتقل کند که پس از مانوئل پیگرینی هدایتش را به عهده گرفته بود: اهمیت با هم بودن در تیم و جشن گرفتن برای جامها.
شاگردان پیگرینی تا اواخر فصل 16-2015 عملکرد مطمئنی نداشتند و تنها در روز آخر، به لطف تساوی خارج از خانه مقابل سوانسی توانستند سهمیه لیگ قهرمانان اروپا را به دست بیاورند.
گواردیولا متوجه این نکته شده بود که تنها کسی که در آن بازی خوشحالی کرده، کوین دیبروین بود. البته نه به آن صورت که بالا و پایین بپرد ولی دستهایش را بالا برده بود و خوشحال از اینکه توانسته بودند کمترین هدف سیتی را در فصل محقق کنند.
گواردیولا میخواست بداند که چرا همتیمیهای دیبروین در شادی او شریک نشدند. و در ادامه او شروع به القای روحیهی برنده شدن در باشگاهی کرد که به تازگی به آن ملحق شده بود. چرا که او این را یکی از چالشهای بزرگ مربیگری خود میدید.
در طی شش سال بعد سیتی با پپ توانست جامهای زیادی را ببرد. و اکنون آنها به سرزمین موعود رسیدند: کسب سه گانه. در طول دوران گواردیولا، آنها در طی شش سال 5 بار فاتح لیگ برتر شدند و تبدیل به پنجمین تیم در انگلیس شدند که در طی سه فصل پشت سر هم فاتح لیگ میشوند. آنها بدل به اولین تیم انگلیسی شدند که سهگانهی داخلی را هم برنده شده. آنها در طی چهارسال پیاپی جام اتحادیه را کسب کردهاند، دوبار فاتح افای کاپ شدند، و در استانبول برای اولین بار توانستند لیگ قهرمانان اروپا را برای باشگاه به دست بیاورند.
با یک نگاه عامیانه میتوان اینگونه نگاه کرد که گواردیولا ثروتمندترین تیم را با بهترین امکانات توانست به جامها و موفقیت برساند و کار مهمی را انجام نداده است. قبول کردن قسمت اول این بحث سخت استـ درست است که سیتی با گواردیولا مثل جواهر روی تاج خود برخورد میکند و بهترین شرایط را برای او فراهم کرده استـ اما وقتی به سال 2015 برگردیم، زمانی که گواردیولا باشگاه بعدی خود را انتخاب میکرد، او در اتحاد با چالشهای زیادی روبهرو بود، اگر میخواست در اتحاد ذرهای به اندازهی موفقیتهای گذشته برسد، باید با موانع زیادی روبهرو میشد.

گواردیولا در مراسم معارفهاش در منچسترسیتی در سال 2016
او به رقیبان داخلی خود نگاه کردـ منچستر یونایتد، چلسی، لیورپول ـ و رقیبان اروپایی ـ بایرن مونیخ که به تازگی آن را ترک کرده بود، رئال مادرید، بارسلونا، یوونتوس ـ و متوجه این نکته میشود که این باشگاهها به مدت طولانی در سطح یک هستند که ریشه در ذهنیت قهرمانی آنها دارد. آنها تعهدی عمیق برای پیروزی نسبت به پیراهن و تیم خود داشتند که از دههها قبل شکل گرفته بود.
قبل از دورهی گواردیولا در سیتی، باشگاه توانسته بود عناوین مختلفی را با مربیان مختلف تجربه کند، اما آنها فصل بعد از قهرمانی دچار افت میشدند.
گواردیولا این نکته را میدانست که خودش باید این ذهنیت برنده را در تیم جا بیندازد. او انتظار نداشت که هفت سال در اتحاد بماند، و باید اینکار را در مدت زمان کوتاهی شکل میداد.
***
در درون باشگاه بازی دادن به جان استونز در خط میانی به عنوان کلید مسیر قهرمانی سیتی برای کسب سه گانه در نظر گرفته میشود. پیشروی او در خط میانی و سپس در خطوط تهاجمی این انتخاب را به گواردیولا میداد که بتواند در مناطق جلوی زمین برتری داشته باشد، باتوجه به محدودیتهای ارلینگ هالند خارج از این منطقه در مقایسه با فیل فودن و برناردو سیلوا که اساسا هافبک هستند.
اولین باری که استونز در خط هافبک بازی کرد، چهارسال و نیم پیش، قبل از کریسمس 2018، در بازی مقابل کریستال پالاس بود که با شکست ناباورانهی 3ـ2 همراه شد. در آن روز یکی از دوستان گواردیولا به منچستر آمده بود و بعد از مسابقه به رختکن هم دعوت شد.
گواردیولا از دوستش نظرش را دربارهی عملکرد استونز پرسید. دوستش پیشنهاداتی داد، مبنی بر اینکه موقعیت بدن مدافع با توجه به حرکت او در زمین کاملاً درست نبود. گواردیولا با او موافق بود و استونز را صدا کرد. سپس نظر دوستش را با استونز درمیان گذاشت.
این یک نمونه از تاکتیکهای عجیبی است که گواردیولا گاه و بیگاه در طول سال به کار میگیرد تا به بازیکنانش شور و انگیزه بدهد. البته در طی این هفت سال که بازیکنانش را برای مبارزه و تلاش بیشتر تشویق میکرد، این تاکتیکها همیشه استفاده نشد.
این بخشی از دلیلی است که گواردیولا بعد از شکست دادن تاتنهام در ژانویه، 20 دقیقه زمان گذاشت تا بازیکنانش را نسبتا بیمیل بخواند. در آغاز دورهی او، او به بازیکنانش در رختکن گفته بود که:”من تا آخرین روز عمرم در کنفرانس مطبوعاتی از شما دفاع خواهم کرد ـ اما اینجا قراره من به شما حقیقت رو بگم.” اما در ژانویه او کمی از روند معمول خودش خارج شد و نگرانی خودش را عمومی بیان کرد، چرا که فقط او حس میکرد بازیکنانش یک درصد از مسیر خارج شدهاند.
در پایان فصل 21-2020، چندین بازیکن کلیدی علیرغم موفقیتشان خواستار ترک تیم بودند. آنها لیگ را از لیورپول پس گرفته بودند، به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیده بودند، اما پنج نفر از آنها از گواردیولا و روشهایش خسته شده بودند.
اما آنچه اتفاق افتاد برخلاف روندهایی بود که در رختکن تیمهای ناراضی اتفاق میافتد: به طور سنتی جایی که بازیکنان از مربیان خود ناراحت باشند، تیم نتایج ضعیفی میگیرد و درآخر مربی اخراج میشود. اما در سیتی، بازیکنانش چندین سال است که بهترین فوتبال را ارائه میکند.
و عجیبتر آنکه هیچکدام از آن بازیکنان تابستان تیم را ترک نکردند و سال بعد هم قهرمانی لیگ را به دست آوردند. هنوز هم خیلی از آن بازیکنان در تیم هستند.
باید اینطور گفت که قرنطینه و محدودیتهای کووید 19، باعث فشار بیشتری شد و با بازگشت زندگی به حالت عادی، خلق و خوی افراد بهتر شد. اما حقیقت این هست که گواردیولا نه تنها تیمش را به مدت طولانی در سطح عالی نگه داشته، بلکه این کار را با بازیکنانی یکسان صورت داده، حتی آنانی که از روشهایش خسته شده بودند.
منبع ناشناس نزدیک به بازیکنان این موضوع را توضیح داده که:”همه آنها می دانند که پپ خسته کننده است، زیرا او بسیار سختگیر است، اما با همین سختگیری، آنها را به موفقیت نزدیک میکند. به خاطر همین هست که بیشتر آنها خواهان ادامه دادن با پپ هستند.”
افراد بسیاریاند که عاشق او هستند
جک گریلیش میگوید:”من نمیتوانم دربارهی جایگاه بالای او درست صحبت کنم، اون باورنکردینه. من فکر نمیکنم کسی بتونه حتی نزدیک اون بشه. نکات و چیزهایی که اون بهش فکر میکنه و بیان میکنه فوقالعاده است، تو با خودت میگی، اون چطوری این نکات به ذهنش میرسه؟ اون یک مربی باورنکردنیه. یه آدم فوقالعاده که همه، چه توی زمین تمرین و چه توی رختکن عاشقشن.”
ادرسون، دروازه بان شماره یک پپ، دربارهی خواستههای پپ در تمرین اینگونه توضیح میدهد:”اون فوتبال رو زندگی میکنه، باهاش نفس میکشه. توی هربازی میتونی اینو ببینینی که اون داره باهاش زندگی میکنه. چه موقعی که شما اشتباهی بکنید و او بر سرتان فریاد بکشد، یا موقعی که یک پاس خوب بدهید و شما را تشویق کند، میتوانید فردی را ببنید که با فوتبال زندگی میکند.
ذهن او دائماً سرشار از ایدهها و تفکرات است، و این طبیعیه. وقتی که زمانش باشه که از شما انتقاد کنه، اون انتقاد میکنه، وقتی زمانش باشه که بهتون فحش بده، اون فحش میده، و وقتی زمانش باشه که تشویقتون کنه، اون تشویقتون میکنه.
آره، اون از اون مربیهای خوبیه که هرچی که نیازه که بهتون گفته بشه رو تو روی خودتون بهت میگه.”

وقتی نتایج خوب است، گواردیولا هم در تمرینات لحظات شادتری را با شاگردانش سپری میکند.
مواقعی وجود دارد که ارتباط چندان نزدیک نیست. کالوین فیلیپس هافبک سیتی میگوید:” این مواقع سخته که متوجه منظورش بشی. یک روز اون میتونه بهتون مرخصی بده، و یک روز دیگه بگه “نه تو تا بازی بعدی باید داخل تمرین باشی.”
این وضعیت مشخصاً زمانی رخ میدهد که او میخواهد ترکیب نهایی را بچیند. باکاری سانیا که در اولین فصل گواردیولا در سیتی با او کار کرد، میگوید:” اون شما رو میذاره روی نیمکت و حتی باهاتون صحبت هم نمیکنه، توضیحی هم در این باره نمیده. حتی مواقعی که شما حس کنید که لیاقت بازی کردن رو دارید.”
گواردیولا معمولاً با بازیکنانش نمینشیند و بهشان توضیح نمیدهد که چرا آنها بازی نمیکنند، کاری که او کرده، این هست که فرهنگی را جا انداخته که هرکس که بهتر و سختکوشانهتر در تمرینات حاضر شود، به ترکیب اولیه راه پیدا میکند. او در سال 2017 گفته بود:”وقتی که کسانی که بازی نمیکنند و مشکل خلق میکنند، شما هم نمیتونید توی این شریاط چیزی خلق کنید، چهرههای بد و رفتارهای بد آن دسته آدمها که این اتفاقات را رقم میزنند، آنها را فراموش کنید.”
او گفته که کنار گذاشتن بازیکنانی که خوب تمرین کردهاند و رفتار خوبی از خود نشان دادند، سختترین بخش کارش است، اما آن کسانی که در مقابل این وضعیتی که صورت گرفته، از دست مربی ناراحت میشوند، خودشان میدانند که فقط وضعیت خودشان را بدتر میکنند.
وقتی که سیتی در ژانویه ژوائو کانسلو را به صورت قرضی به بایرن فرستاد، همه دنیا متعجب شدند؛ دلیل انتقال او این بود که او به عنوان یک تأثیر مخرب در تیم دیده میشد. یکی از مزایای حذف او ضعیفکردن صداهای مخالف بود، وقتی که گواردیولا در تلاش برای بازگرداندن آن یک درصد شور و اشتیاق از دست رفته بود.
او در طول این سال ها رویکرد خود را تطبیق داده است. پس از کسب دو جام اول سیتی در این فصل، او به بازیکنانش اجازه داد تا بیرون بروند و جشن بگیرند و فقط از آنها خواست که روز بعد برای بازسازی و ادامهی روند تیم، به زمین تمرین برگردند.
در سال 2018 زمانی که سیتی اولین جام دوران گواردیولا را کسب میکرد و به فاصله 5 بازی به پایان قهرمانی مسجل شده بود، او اصرار داشت که بازیکنان صبح روز بعد هم به تمرینات بیایند، چرا که او مشتاقانه به دنبال این بود که تیم بتواند به رکورد 100 امتیاز در یک فصل برسد. در بازی پایانی همهی بازیکنان در اوج نبودند، اما گابریل ژسوس با ضربهای که زد، صدمین امتیاز را به ارمغان آورد و یکی از به یادماندنیترین فصلهای لیگ برتر را رقم زد.
خاویر ماسکرانو که با گواردیولا در بارسلونا کار کرده بود، درسال 2014 گفت:”پپ کلاً یک چیز دیگه است؛ فوتبال رو زندگی میکنه و اون رو براتون یه چیز مسری میکنه. اون یک کاری میکنه وقتی هرروز بلند میشید، این حس رو دارید که انگار دارید یک کار ارزشمند رو انجام میدید، این رو درک میکنین که تمرین یک چیز مهم و اساسیه، و این همون چیزیه که منجر میشه شما از نظر حرفهای و شخصی یک آدم مفید باشید. اون این رو هم میگه همه چیز باید با تلاش و استعداد به دست بیاد.”
اگرچه یک برداشت عمومی از گواردیولا این است که او مغرور است و ظاهراً نظرات کنایه آمیز او هم به این دلیل است. کسانی که او را از نزدیک دیدهاند، میگویند که تعهد و سختکوشی او از پدرش که یک بنّا بود به او رسیده و یک دلیل دیگر این هست که او این احساس را دارد که استعدادی ندارد و باید با کار و تعهد بهتر بتواند به آن برسد.
مارتی پرارنائو که نویسنده اولین کتاب مهم پپ گواردیولاست که دوران فصل اول او در بایرن را ثبت کرده است، میگوید که او برای آنالیز بازی مقابل بنفیکا آنقدر نشست و که کمرش آسیب دید و نیازمند درمان شد.

گواردیولا نتوانست با بایرن قهرمان چمپیونزلیگ شود و به همین دلیل، بسیاری دوران حضور در این باشگاه را یک ناکامی میدانند.
یکی از عناصر کمتر شناخته شده در روش مدیریتی او، مهارت او در دانستن این که چه زمانی بازیکنان نیاز به استراحت دارند، او با مشاهده علائم کوچک در زبان بدن آنها این موضوع را متوجه میشود. با اینکه سیتی یک ساختار علمی ورزشی مهم دارد، ولی اکثراً این گواردیولاست که مشخص میکند بازیکنان چه موقعی نیاز به استراحت دارند.
و با اینحال او دوست ندارد که روشهایش توسط روزنامه نگاران زیر سوال برود، او با کمک مربیان خود و افراد پیرامون تیم به دنبال راهحلهای جایگزین برای غلبه بر حریفان است.
دومنک تورنت، دسیار سابق او، به اتلتیک میگوید:”او همیشه به دنبال راههای جدید برای بازی کردن است.” مواقعی به نظر میرسد آنها همیشه درحال بازی کردن با یک شیوه هستند، اما این درست نیست. او هربار تغییراتی جزئی را صورت میدهد تا مطمئن شود که متفاوت باشد. مردم متوجه اینها نمیشوند، چون برای درک این که این فازهای متفاوت بازی پپ را درک کنید، باید به شدت پیگیر فوتبال باشید.
پپ علاوه بر تماشای بازیهای زیادی که همه میتوانند آن را انجام دهند، راه خاصی برای تفسیر بازی دارد و همیشه سعی میکند بازی را کنترل کند. او به شدت دوست دارد که بر بازی تسلط داشته باشد. او نمیخواهد منتظر اتفاقات بماند، بلکه میخواهد بر آنها تسلط داشته باشد و آنها را رقم بزند. این او را خاص میکند.”
برناردو سیلوا اخیراً اظهار داشته است:”اگر یک روز من در پست دیگری بازی میکنم، شاید بهترین پستی نباشد که من بازی میکنم، اما من حتی با چشمان بسته میدانم که از من چه میخواهد. چرا که من شش سال است با او هستم.
اون متوقف نمیشه. اون روند تکامل این بازی رو میشناسه و نمیذاره که بقیهی تیمها بتونن خودشون رو با ما سازگار کنن. اون هرسال سعی میکنه یه چیز متفاوت بسازه. برای همین هم بقیهی تیمها نمیتونن بهش عادت کنن.”
***
طعنههای گواردیولا خیلی شدید است.
یکی از مثالهایی که میتوان گفت برای دوران بازی او است. زمانی که اسپانیا با فرانسه در یورو 2000 بازی داشت و گواردیولا در برابر زینالدین زیدانِ فوقالعاده و شگفت انگیز آن دوران بازی میکرد.
در طول بازی، زمانی که فرانسه یک ضد حمله را ترتیب داد، گواردیولا از همتیمیهایش خواست که خطا نکنند، اما آگوستین آرانزابال در نزدیک محوطه روی یوری ژورکائف خطا کرد. میشل سالگادو، آرانزابال را تشویق کرد که “آفرین، آفرین.” اما گواردیولا ناباورانه گفت:”آفرین؟ ببین موقعیت ضربه آزاد رو!”
زیدان آن ضربه را به زیبایی گل کرد و گواردیولا رو به سالگادو گفت :” آفرین، ها؟”
بعد از مسابقه او در ستایش زیدان گفت: “این باعث افتخارم بود که مقابلت بازی کردم، شاید یه روز ما با هم بتونیم بازی کنیم.” او به ایتالیایی این جملات را خطاب به زیدان گفت.
در دوران مربیگری او در منچسترسیتی گاهی تشخیص جدی بودن یا نبودن او کار سختی است، برای مثال یکی از به یادماندنیترین طعنههای او در ژانویه 2017 پس از پیروزی مقابل برنلی بود، درحالی که یکی از بازیکنان سیتی هم اخراج شده بود.
مصاحبهکننده متوجه شد که گواردیولا به خاطر خطایی که روی دروازهبانش صورت گرفته کاملاً ناراحت و عصبی است و از تفاوت استانداردهای داوری در انگلیس ناراضی است. وقتی که مصاحبهگر به او گفت که انگار از برد تیمش خوشحال به نظر نمیرسد، پپ فوری جواب داد که:”من خیلی خوشحالم، باور کن، من خیلی خوشحالم. سال نو مبارک.”

گواردیولا در طول سالها یاد گرفت چطور با انتقادها روبرو شود و به منتقدان طعنه بزند.
در طول این سالها او از طعنهها و کنایهها به طنز استفاده کرده است، و اکثرا نه برای موضوعات مربوط به خود یا حرفهاش. در طول این سالها او خودش را “شکست خورده” خطاب کرده، چرا که نتوانسته با بایرن مونیخ قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود. برای او ایجاد سبک جدید بازی در بایرن ـ شاید بهترین سبکی که بایرن تا به امروز بازی کردهـ و نتیجه گرفتن با آن، کفایت میکند که به تواناییهای خود در مربیگری ایمان داشته باشد.
اما با توجه به اینکه او تیمی را به ارث برد که فاتح سهگانه شده بود و نتوانست آن را در بایرن تکرار کند، در نظر خیلیها دوران مربیگری او دلگرم کننده نبود. این عدم تقدیر از دستاوردهایش آشکارا ناراحتکننده بود و در زمانهای مختلف وقتی او خود یا کارش را ، شکست خورده توصیف میکرد، بروز پیدا میکرد.
یک نمونهی دیگر مربوط به پارسال میشود، زمانی که مقابل اتلتیکومادرید بازی داشتند او گفت:”هر تیم یک روش مخصوص به خود را برای بازی دارد، و شما باید خودتان را با آن وفق دهید و سازگار کنید و اون چه که ما انجام میدهیم، بیش از حد فکر کردن هستش.”
این اولین باری بود که او به بیش از حد فکر کردن اشاره می کرد، چیزی که به آن متهم میشد: این که در بازیهای مهم، تصمیمهای عجیبی میگیرد که اشتباه از آب در میآیند. (البته وقتی جواب بدهند، نادیده گرفته میشوند.)
“در لیگ قهرمانان من همیشه بیش از حد فکر میکنم، من همیشه تاکتیکهای جدید و ایدههای نو خلق میکنم. و فردا شما هم یکی از اون ایدههای نو را مشاهده میکنید.” او این عبارت طعنه آمیز را همان طور خشک بیان کرد.
“من خیلی بیشتر از حد معمول فکر میکنم، حتما منطقی هم هست. به خاطر همین هم هست که تو لیگ قهرمانان نتایج خوبی میگیرم. اگر قرار بود که همهی بازیها رو یکجور برنده بشم که شغلم خیلی خسته کننده میشد.”
آنچه که مردم دربارهی او میگویند مشخصا نشان میدهد که پیشرفتی در او اتفاق افتاده، چرا که در گذشته همیشه اینگونه گفته میشد که او توجهی به رسانهها و چیزهایی که دربارهاش می نویسند، ندارد. حتی دربارهی همان دوکتابی که پرارنائو دربارهی دوران او در بایرن با آگاهی خودش نوشته بود.
اکنون دیگر همه میدانند که او یک اکانت توییتر با اسم ناشناس دارد و دوست دارد تا ببیند دربارهاش چه میگویند. وقتی که سیتی 7 بر صفر لایپزیش را شکست داد، او به توییتهای هواداران ارجاع داد که قبل از مسابقه از نحوهی چیدمان تیم ترس داشتند. این همان شبی است که او بحث عجیب جولیا رابرتز و دیدار او از اولدترافرد را پیش کشید.
او گفت:”من در لیگ قهرمانان یک شکست خورده هستم. من میخوام یه رازی بهتون بگم. جولیا رابرتز چند سال پیش به انگلیس آمد، در دورهای که منچستر یونایتد دوران خوبی را نمیگذراند. ولی او به دیدار تیم یونایتد رفت و به دیدن ما نیومد. حتی اگر من لیگ قهرمانان رو برنده بشم، باز هم نیومدن جولیا رابرتز به دیدن ما رو جبران نمیکنه.”
او قبلاً در تلویزیون آلمان گفته بود که بعد از این که سوت پایان را میزنند، او یک لیوان شراب قرمز مینوشد، چرا که در روز مسابقه به خاطر استرس زیاد، چیز زیادی نمیخورد، و حتما آن یک لیوان شراب باید مستقیما به مغزش رسیده باشد.
معمولاً، او در موقعیتهایی در مورد شکستخورده بودن و بیش از حد فکرکردن صحبت میکند، زیرا با این شیوه سربهسر منتقدان خود میگذارد.
زمانی که او جوان بود، امید داشت که همه کارِ او را دوست داشته باشند یا حداقل قدردان آن باشند و انتقادات را شخصا میپذیرفت. زمانی که سنش بیشتر شد متوجه شد که مهم نیست که کار او چگونه باشد، برخی او را دوست نخواهند داشت و این تغییر نمیکند. در این چند سال اخیر، او با آغوش باز این نفرتها را میپذیرد و با آنها در مصاحبههایش شوخی میکند.
در این روزها، او بیشتر از آن “سال نو مبارک” معروف سال اولش که لحن عصبانی داشت، نظرات طعنهآمیز به زبان میآورد. او یاد گرفته است که سختیها را خیلی بهتر مدیریت کند – حداقل در عموم – و حتی از آن به نفع خود استفاده کند.
او یک بار ژوزه مورینیو را “رییس لعنتی” کنفرانسهای مطبوعاتی نامیده بود. اما بدون شک خود گواردیولا هم برخی از بهترین کارهایش را در مقابل رسانهها انجام داده است. می توان گفت، آنجاست که او بیشتر خودمانی به نظر میرسد.
آن “رئیس لعنتی” را در سال 2011 گفته بود، زمانی که بارسلونا و رئال در 18 روز قرار بود سومین مسابقه از 4 الکلاسیکو را در سه جام مختلف باهم مسابقه دهند. در پی پیروزی مادرید در فینال کوپا دل ری و طعنههای مداوم مورینیو، او موقعیت را مناسب دید و به او “ژوزهی دوربینی” گفت.
او گفت:”ما با هم چهارسال کار کردیم، اون منو میشناسه و منم اونو. اگر بخواهد به چیزهایی که توسط دوستان مطبوعاتی یا فلورنتینو پرز نوشته شده است بپردازد، مشکلی نیست. اگر هم رابطهی ما برایش مهم است، خب این به اون بستگی داره.”
این طرز صحبت به استایل او نمیخورد. خیلی میگفتند که تحت فشار مورینیو خرد شده، با این حال بازیکنان بارسلونا از او با ایستاده تشویق کردن استقبال کردند.
او در سیتی از این توانایی بهره میبرد که موقعیتهای سخت را به یک روایت بدل کند. در فصل اول که تیم او در مرحله یک شانزدهم نهایی لیگ قهرمانان توسط موناکو حذف شد، او با یک سالن مطبوعاتی شلوغ تر از حد معمول روبرو شد که برای پرسوجو حاضر شده بودند.

پپ آخرین بار با بارسلونا فاتح چمپیونزلیگ شده بود و برای فتح دوباره این جام 12 سال منتظر ماند.
در آن روزها اینطور تحت فشار به نظر میرسید: به نظر این اولین فصل بدون جام او خواهد بود. بسیاری از مردم به این فکر می کردند که آیا فوتبال انگلیس ممکن است از نظر بدنی برای سبک مالکیت محور او بیش از حد فیزیکی باشد، و شکایتهای او از خطا روی دروازهبانش چیزی را تغییر نداد.
در آن مقطع گفت:”استثنایی بودن، حرفهی منه، من متاسفم، این استثناییه.”
او هیچ شکی در مورد تواناییهای خود نداشت و در آن روز رسانههای انگلیسی با یکی دیگر از ویژگیهایی او در لحظات سخت آشنا شدند: سرکشی.
این سالهای متوالی نشان دادهاند که او مربی موفقی است، اما هنوز سوالاتی در ذهن هست که مربوط به بحث خارج از مربیگری او میشود: اتهامات مالی سیتی.
اگر باخت به موناکو آنها را به لرزه انداخته بود، محرومیت دوساله از مسابقات اروپایی توسط هیأت رسیدگی به مسابقات، در مقایسه با آن چیزی نیست. این خبر شوکهکننده نظراتی را مطرح کرده بود که گواردیولا و بازیکنانش باشگاه را ترک خواهند کرد.
او مصمم گفت:”مگه اینکه اونها منو اخراج کنن. چرا باید باشگاه رو ترک کنم؟ من اینجا رو دوست دارم. من دوست دارم اینجا باشم. و بعد از اینکه ما رای رو دیدیم، روی آنچه که باید، تمرکز میکنیم.”
زمانی که این ممنوعیت بعداً توسط دادگاه حکمیت ورزش لغو شد، گواردیولا با تندی ظاهر شد.
“اتفاقی که در این چندساله افتاده اینه که چندین بار به باشگاه ما اومدن و پشت سر ما حرف زدن. من میخواهم به این آدما بگم که: به چشمانمون نگاه کنید و اون چیزی رو که میخواهید رو در رو بگید و بعد برید داخل زمین و باهامون بازی کنین. اونها بیرون زمین باختن، حالا میتونن تلاش کنن که داخل زمین ما رو شکست بدن.”
در جای دیگر گفت:”من همیشه برای حریفان احترام قائلم وهمینطور آرسنال. من برای اونچه که اونها داخل زمین بازی میکنن احترام زیادی قائلم، اما نه برای بیرون از زمین.”

الان شاید تصورش سخت باشد که بنری بزرگ از سیگار کشیدن او همراه با جام در اتحاد برافراشته میشود. اما زمانی بود که حتی بعد از فتح چند جام لیگ برتر، او هنوز به اندازهی روبرتو مانچینی محبوب نبود. مربیای که در سال 2012 اولین قهرمانی لیگ را برای سیتی به ارمغان آورد.
مانچینی با شالگردن آبی و سفیدی که دور گردن میبست، همانگونه که پپ با مورینیو برای فتح لالیگا رقابت میکرد، او هم با سر الکس فرگوسن و یونایتد در حال رقابت بود. مانچینی نه تنها سیتی را به اوج رساند بلکه آنچه را که هوادران از سرمربیشان میخواستند بشنوند، ارائه میداد.
اما گواردیولا هیچوقت آن طور نبود. او بارها از جو اتحاد و تماشاگرانش انتقاد کرده بود. حتی همین اواخر، با هدف برانگیخته کردن بازیکنانش در مسابقات بزرگ پیش رو، هوادران را از خود رانده بود.
مانچینی جنگندهای بود که به حساسیت برخی از هواداران سیتی توجه داشت، در حالی که گواردیولا همیشه ظریفتر و حتی پیچیدهتر به نظر میرسد. دو رویکرد متفاوت.
اگرچه این احساسات منفی نسبت به هوادران هرگز برای مدت طولانی باقی نماند، و این بدان معنا بود که او همیشه به اندازهی سرمربی قبلی مورد احترام است.
در سالهای اخیر او کاملاً تغییر کرده است. و این تغییرات به همان اندازه که در کنفرانس مطبوعاتی است در زمین هم احساس میشود که کمک کرده تا حس بهتری ایجاد شود. بعد از آن مصاحبه درباره دادگاه CAS و دفاع از سیتی، درحالی که سیتی به 115 مورد تخلف از قوانین لیگ برتر متهم شده بود، باعث شد که او بیشتر خود را در دل طرفداران جای دهد.
او دربارهی این فرض که باشگاه را ترک خواهد کرد با جدیت گفت:” من به شما اطمینان میدم که بیشتر از هر موقعی دلم میخواد اینجا بمونم. بعضی مواقع با خودم دو دل میشم، هفت سال زمان زیادیه. اما الان من دلم نمیخواد برم.”
او همچنین به دنیل لوی، رئیس تاتنهام تاخت، که در آن هفته موضوع داغ پشت صحنه سیتی بود، زیرا آنها معتقد بودند که او عامل اتهامات است. و در حالی که این بحث بود که امکان بازپس گرفتن جامها از سیتی وجود دارد، گواردیولا زیرکانه پاسخ داد که اگر لیز خوردن استیون جرارد مقابل چلسی جام قهرمانی را زمانی که هنوز پیگرینی آنجا بود، راهی شهر منچستر کرد، مقصر این موضوع هم حتماً سیتی است.
او بعداً به خاطر این صحبت عذرخواهی کرد. اما این نشان میدهد که وقتی او تحت فشار باشد، غیرقابل پیشبینی خواهد بود. در بسیاری از موارد اینها موضوعاتی هستند که باشگاه ترجیح می دهد گواردیولا در مورد آنها صحبت نکند، اما به جای اینکه نظر باشگاه را دنبال کند، او خوشحال است که به این سوالات پاسخ دهد.
با ترکیب این حس مبارزهطلبی و دفاع از باشگاه و نشان دادن علافهاش و تبدیل کردن آنها به مسلطترین باشگاه در فوتبال، او خود را به شمایلی خداگونه در اتحاد بدل کرده است.
***
دور از چشم دوربین، او با شخصیت است، اما میتواند عجیب هم به نظر بیاید.
به نظر می رسد قاعده کلی این است که اگر مسابقه ای در راه است، که همیشه وجود دارد، گویی فوتبال او را در بر میگیرد. حتی نزدیکان او میگویند که اگر موضوعی مربوط به فوتبال و یا بازی پیش رو نداشته باشی، حرف زدن با او خیلی سخت است.
قبل از فینال افای کاپ او به بازیکنانش دو روز مرخصی داد، اما خودش بیشترین زمان خود را به تماشای کلیپهای مربوط به حریف فینالشان در لیگ قهرمانان، یعنی اینتر پرداخت.
البته وضعیت او همیشه از یک بازی به بازی بعد اینگونه نیست. چند روز قبل از فینال افای کاپ 2019، او در مراسم رونمایی از کتابی در مورد او که توسط روزنامه نگاران کاتالانی، لوئیس مارتین، دوست قدیمی او، و پول بایوس، شرکت کرد. او در آن زمان کنار همسرش کریستینا ـ که در 18 سالگی با او آشنا شده بود ـ نشست و به صورت خیلی ویژه هم با خبرنگاران یا افراد دیگر صحبت خاصی نکرد.
شاید بدیهی باشد که او نمیخواهد دور از «دفتر» با خبرنگاران صحبت کند، اما عجیب این بود که چند روز بعد، او افراد عادی را به کنفرانسهای مطبوعاتی خود دعوت کرد، و کاملاً راحت ظاهر شد و سلام کرد و با همه دست داد و در برخی موارد، حتی بغل کرد.
بعد از تثبیت شدن رسیدن سیتی به فینال لیگ قهرمانان با شکست 4ـ0 رئال مادرید، که از جهاتی شاید بهترین نمایش باشگاه باشد، او گونهی سیمون هگی، رئیس ارتباطات را بوسید و با اعضای مهم باشگاه و حتی با مائریسیو ماکری، رئیس جمهور سابق آرژانتین درحالی عکس گرفت که با دستانش عدد 4 را نشان میداد.
او خوشحال است که با هواداران در اطراف منچستر عکس می گیرد و مرتباً در مرکز شهر در مکان هایی مانند Tast غذا می خورد.
وقتی او برای اولین بار به منچستر رسید، او در آئودنشاو گلف بازی کرد. جایی در شرق شهر، جایی دور از مراکز شهری پرزرق و برق و پر سر و صدایی مانند هال و الدرلی اِج.

یکی از معدود لحظاتی که گواردیولا به فوتبال فکر نمیکند، زمانی است که مشغول گلف بازی کردن است.
و اگر او قرار بود که درکنار خانواده و دوستانش راحت باشد پس چه فرقی با بقیه خواهد داشت. چیزی که باعث میشود به راحتی و تمرکز بالا با مردم در سطح خودش صحبت کند، موضوعات مربوط به فوتبال است.
او در این سالها با خوشرویی میزبان افراد در زمین تمرین سیتی بوده است. چه دوست باشد و یا افراد معروف در فوتبال و ورزش، و این دیدارها معمولا برای روزهای بعد از مسابقه است که او آرام است.
اما همه آن افراد میدانند که اگر سیتی در بازی روز قبل ببازد، این دیدارها کنسل میشود. در آن صورت او میخواهد روی این موضوع تمرکز کند که چه چیزی اشتباه شده تا آن را برای دفعه بعد مرتفع کند.
تا زمانی که سیتی نتایج خوبی میگیرد زندگی آرامتر است. اما در طول مسابقه حتی برنده شدن هم کمکی به کاهش فشار نمیکند و حتی خوشحالیها هم دوام طولانیای ندارند: او در هنگام شادی رو به جایگاه میکند مشتهایش را هوا میکند و به پسرش ماریوس نشان میدهد. اما در طول بازی مهم با آرسنال که با برد همراه بود او بر سر ادرسون به خاطر پاسی که اشتباه داده بود به شدت فریاد کشید. اگر چه آن پاس در ادامه منجر به گل سیتی شد، ولی از نظر او این پاس یک عمل اشتباه بود.
بر روی خط کنار بازی میتوان ناراحتیها و عصبانیتهای او را به وضوح دید. زمانی که حریف یک ضد حمله یا یک ضربه ایستگاهی را دارد، میتوان دید که او کنار محوطه فنی مربیان نشسته است تا بتواند صحنه را دقیقتر ببیند تا خطر رفع شود. اگر داور تصمیم اشتباهی درباره بازیکنانش بگیرد، او فوری به داور چهارم اعتراض می کند.
او در مصاحبههایش طعمهی خبرنگاران و سوالات دربارهی داوری نمیشود ولی در طول بازی در این باره صحبتهای زیادی با داور میکند. یکی از مربیان سابق لیگ برتری به اتلتیک گفت:” وقتی روز بازی نیست، او را مهربان، خونگرم و مودب دیدم. اما در روز مسابقه اگر اون ببازه به شدت عصبانی و ناراحت هستش.
خیلیها میگن که اون به هنگام باخت بدترینه. من میگم که این موضوع نباید اونو بدل به آدم بدی بکنه، به خاطر اینکه به موقع باختن بد باشی، یه چیز طبیعیه. اما وقتی اون میبازه مساله درباره این نیست که تیمهای دیگه عالی بودن، همیشه موضوع یه چیز دیگه است.”
گواردیولا مراقب است که در انظار عمومی به این شکل برخورد نکند: به عنوان مثال موقع شکست دادن فولام او از بلند بودن چمنهای ورزشگاه انتقاد کرد. نکته اینجاست که او در هنگام برنده شدن این نکته را گفت تا اگر باخته بودند، به عنوان بهانه به نظر نیاید.
طول و وضعیت چمن در طول دوران حرفهایاش برای او موضوعات مهمی بودهاند؛ در روز اول در بایرن مونیخ او به آلیانزآرنا رفت و طول زمین و چمن را اندازه گرفت. او گفت که این چمنها باید 3میلیمتر کوتاهتر بشوند و زمین خیستر باشد.
روابط او با کادر تدارکات زمین سیتی به دلیل خواستههای مداوم او در مورد طول و وضعیت چمن میتواند پیچیده و تار شود. اخیراً او یک سری اظهار نظر در مورد وضعیت زمین در اتحاد مطرح کرد که مورد توجه عموم مردم قرار گرفت، اما نه کسانی که در داخل باشگاه بودند. این اختلاف وجود دارد که آنها دوست دارند در زمستان طول چمن را بلندتر کنند تا پوشش بهتری باشد، اما این با ایدهآل گواردیولا فاصله دارد.
این کارها به سختی انجام نمی شود: اگر توپ حتی برای کسری از ثانیه توسط چمن نگه داشته شود، می تواند ریتم دقیق تیم های گواردیولا را مختل کند.
اکنون، با پایان یافتن فصل، او برای تابستان ناپدید میشود، قبل از بازگشت به بارسلونا به تعطیلات میرود تا در کنار کریستینا باشد که در سال 2019 به آنجا بازگشت.
طبق گفتهی پرانائو او رابطهی خود را در طول سالها با منچستریها عمیق تر کرده است. او میگوید در طی حملهی تروریستی در سال 2017 در منچستر که 22 نفر کشته شدند، یک اثر جاودانه بر روی او گذاشت. کریستینا و دو دخترش یک دقیقه قبل از انفجار بمب کنسرت آریانا گرانده را ترک کرده بودند.
پرانائو مینویسد:”من احساساتش رو یادم میآید، وقتی به شعری که تونی والش با صدای لرزان میخواند، گوش می داد، شعر پرشور “عشق را انتخاب کن” در یک شب یادبود در آلبرت اسکوئر. آن روز پپ عمیقا احساس کرد که منچستری است.”
اوایل این فصل، در پی اتهامات لیگ برتر، او یک سخنرانی پرشور برای بازیکنانش ایراد کرد.
“بچهها هرچیزی که ما برنده شدیم، همیشه داخل زمین بوده. من این باشگاه رو دوست دارم، شمما رو هم دوست دارم، بزن بریم.”
***
برای گواردیولا همه چیز برمیگردد به آن چیزی که درون زمین اتفاق میافتد. با توجه به اولین نکتهی او به بازیکنانش در هفت سال پیش و تلاش او برای ساختن یک فرهنگ پیروزیخواهی، این تعجب آور نیست، اما به خاطر این لحظات افتخارآمیز او، ارزش یادآوری دارد.

جشن فتح سهگانه زیر باران شهر منچستر. با فتح چمپیونزلیگ، حالا گواردیولا مقابل منتقدانش دست بالا را خواهد داشت؛ حداقل برای مدتی.
به همین خاطر است که او با یادآوری این نظرات که موفقیت سیتی آسان بوده است، و یا لیگ قهرمانان قطعهی گم شده است، آمادهی نبرد میشود. بله، او میداند که سیتی نیاز به افتخار اروپایی داشت تا بتواند دنیا را راضی کند. اما این نظرش را دربارهی کارش در منچستر تغییر نداد.
او در آوریل گفت:”من با اکثر افرادی که می گویند ما در اروپا موفق نشده ایم، لیگ قهرمانان اروپا را نبرده ایم، موافقم و شاید حق با آنها باشد. برای به رسمیت شناختن همه افراد در جهان، باید اروپا را فتح کنیم.
“آیا این اتفاق میافته؟ من نمیدونم. تا الان اتفاقایی که افتاده منو خیلی خوشحال میکنه. اول از همه ما بهمون خوش گذشته. احساسات من اینه که برای ما خیلی اتفاقای خوب افتاده. اما اینکه کافی هست یا نه برام اهمیت نداره، من نمیتونم بیشتر از این اهمیت بدم.”
اما الان هیچ شکی وجود ندارد که آنها فاتح اروپا شدند.
بله تو چش ترین سرمربی حال حاضر نه بهترین تو چش ترین
امیدوارم نسبت به مربیان ایتالیایی و مورینیو دیدگاه بهتری پیدا کنید و مقالات بیشتر با محتواهای آموزشی و….بیرون بدین چون سرفا تیمی که صاحب توپ هست و خوب توپ رو میچرخونه و با بازیکنای با قیمت هنگفت نتیجه میگیره کار بزرگی نیست کار بزرگ رو پورتو مورینیو کرد کار بزرگ رو رم مورینیو کرد
گاهی وقتا این تیم مدافع هست که تسلط بیشتری رو بازی داره!
مورینیو شیطانی که از بهشت رانده شد سنگینی این مقاله شما خیلی بهتر از صد تا مقاله راجب گواردیولا و پی اس جی هست.
با تشکر از شما و مقاله های خواندنی و بسیار تاثیر گذارتان
من از مقالات شما درباره مورینیو و گواردیولا و… بسیار استفاده بردم و ممنونم
اگه میشه بیشتر راجب مربیان ایتالیایی و مخصوصا تیم های مورینیو (اینتر،چلسی و پورتو) به صورت اختصاصی تر بپردازید یک دنیا ممنون از لطف شما🙏🌹
از موقعی که مقاله های شمارو خوندم واقعا فهمیدم فوتبال چیه و چرا عاشقش شدم❤⚽️
لطفا راجب مربیان ایتالیایی و مخصوصا مورینیو مقاله های بیشتر و جزئی تری(سبک بازی، سرگذشت و….) منتشر کنید
یک دنیا ممنون🙏❤⚽️🤝
💀
با کسب سه گانه این فصل فوتبال باشگاهی انگلیس و اروپا توسط پپ گواردیولا و شاگردانش در تیم منچسترسیتی ، برگ زرین دیگری بر کارنامه این مربی برجسته تاریخ فوتبال جهان ،افزوده شد .البته این فرایند موفقیت آمیز بنحوی صورت پذیرفت که از یکسو اولین قهرمانی سیتی ها در لیگ قهرمانان و از سوی دیگر شکسته شدن طلسم ناکامی های چند سال اخیر گواردیولا در فتح لیگ قهرمانان بطور همزمان رقم خورد .بدیهی است سرمایه گذاری موفق مالکان اماراتی تیم منچستر سیتی ، سرانجام با فتح چمپیونز لیگ در روندی مقتدرانه به ثمر رسید آنهم با برخورداری از دانش فنی نابغه برجسته مربیگری جهان فوتبال ، پپ گواردیولا . پیش از این در ذیل مقالات سایت هفت یک به طور مفصل نظر خودم را در مورد پپ و دستاوردهایش در ایجاد تحول و نوآوری در فوتبال مدرن حرفه ای ، بیان نموده ام و در پایان به ذکر این نکته اکتفا می کنم که : گویا تقدیر چنان رقم خورده که شایسته است پپ گواردیولا را سمبل و مظهر تحول در عرصه مربیگری جهان فوتبال ، بدانیم .