آنالیز فنی؛ زیدان بعد از بازگشت، چقدر رئال را تغییر داد؟
هفتیک– تنها 10 ماه بعد از استعفا، زینالدین زیدان برگشت تا بار دیگر هدایت رئال مادرید را برعهده بگیرد. او ابتدا با جدایی از رئال، تنها 5 روز بعد از سومین قهرمانی پیاپی در چمپیونزلیگ در می 2018، همه را در سانتیاگو برنابئو غافلگیر کرد. پس آن خولن لوپتگی و سانتیاگو سولاری برای مدت کوتاهی به عنوان سرمربی رئال فعالیت کردند تا اینکه زیدان در مارس 2019 برگشت و ثباتی که تیم به آن نیاز داشت، برگرداند.
هرچند او به تیمی برگشت که با جدایی کریس رونالدو و رفتنش به یوونتوس، تضعیف شده بود و به جای اینکه مجموعهای از بازیکنان خوب و در اوج در اختیار داشته باشد، حالا باید یک دوره انتقالی را هدایت میکرد تا باعث پیشرفت یک تیم جوان بشود. فلورنتینو پرز در روز بازگشت زیدان گفت:” بهترین مربی دنیا به باشگاه برگشت.” و زیدان گفت:” تماشا کردن از بیرون دشوار بود. میخواهم این باشگاه را به جای که به آن تعلق دارد، برگردانم.”
سبک بازی
انتخاب ترکیبهای ثابت و نمایشهای باثبات، تاثیر زیادی در موفقیتهای زیدان در اولین مقطع حضور به عنوان سرمربی رئال داشت. برای مثال، در فینالهای چمپیونزلیگ 2017 و 2018، او از یک ترکیب اصلی استفاده کرد؛ یک نقش محوری برای ایسکو در سال 2018، تنها تغییر آنها بود. حتی اگر تیمش در آن مقطع از 3-3-4 به خط میانی چهار نفره الماسی با دو مهاجم تغییر آرایش میداد، بازیکنان تیم ثابت میماندند.
همچنین قابل توجه بود که آنها خط حمله متوازی هم داشتند. از گلهایی که آنها در چمپیونزلیگ، رقابتهایی که رئال مادرید را به عنوان یک باشگاه شکل داد، زیر نظر زیدان تا پیش از استعفایش به ثمر رساندند، 16 پاس گل از سمت چپ، 16 پاس گل از مرکز و 18 پاس از سمت راست فراهم شد. وقتی آنها با آرایش 3-3-4 بازی میکردند، حمایتهای ایجاد شده از طرف مارسلو و دنی کارواخال، مدافعان کناری تیم، به رونالدو، ایسکو، گرت بیل و مارکو آسنسیو اجازه میداد تا از پستشان در کنارههای زمین، به تو بزنند و وقتی 3-3-4 به 2-4-4 الماسی تبدیل میشد، آنها (مدافعان کناری) مسئول ایجاد عرض بازی برای رئال بودند.
زیدان همچنین ترجیح میداد که بهترین بازیکنانش، تا جای ممکن در پستهای طبیعیشان بازی کنند. در دورهای که رئال توسط این مربی فرانسوی هدایت میشد، احتمالا رونالدو بهترین بازیکن دنیا درون محوطه جریمه بود و از پستش به عنوان مهاجم سمت چپ که به تو میزند تا از شوتزنی کند، به کنار کریم بنزما در موقعیتی مرکزیتر منتقل شده بود.
بنزما هم از این تغییر بهره برد. حرکات بدون توپ او- به ویژه وقتی از دست مدافعان میانی حریف فرار میکرد، به ایسکو به عنوان شماره 10 رئال، آزادی بیشتری برای حرکاتش میداد و او دائما با بازیکنان کناری جابهجا میشد و این به رونالدو در مناطقی که میتوانست موثرتر باشد، فضای بیشتری میداد (عکس پایین). این همچنین با افزایش نفرات در کنارههای زمین همراه بود که به برتری رئال در مناطقی منجر میشد که برای سرمربی تیم باارزش بود.
از زمان بازگشت زیدان، اولویت دادن به مناطق کناری همچنان ادامه دارد. جدایی رونالدو باعث شد تا بنزما، باز هم در آرایش 3-3-4، نقش متفاوتی برعهده بگیرد (عکس پایین). او گاهی اوقات از پست ابتدایی خود فاصله میگیرد تا با هافبکهای تیم همکاری کند اما غالبا بیشتر از زمانی که در کنار رونالدو بود، در نوک حمله میماند. خیلی از خریدهای جدید رئال- از جمله ادن هازارد، رودریگو و وینیسیوس جونیور- معمولا در کنارهها بهترین عملکرد هجومی را دارند و با مدافعان کناری تیم، مارسلو، کارواخال و فرلان مندی، حرکات ترکیبی انجام میدهند.
چیزهایی که از هافبکهای میانی هم خواسته میشود، تا اندازهای تغییر کرده است. از بین تونی کروس، کاسمیرو و لوکا مودریچ، دو نفر به عنوان هافبک محوری بازی میکنند؛ به عنوان یک آلترناتیو برای مواقعی که کروس و مودریچ، جلوتر از کاسمیرو قرار میگیرند- کاری که آنها در سه قهرمانی پیاپی در چمپیونزلیگ انجام دادند. ظهور فدریکو والورده و استفاده از او در این پستها، حمایت بیشتری در اطراف بنزما ایجاد کرد و باعث شد ایسکو بتواند بیشتر به کنارهها متمایل شود؛ کاری که او پیش از تغییر آرایش رئال به 2-4-4 الماسی هم انجام میداد.
از بازیکنانی که در مرکز خط میانی کار میکنند، خواسته میشود که دائما به محوطه جریمه پیشروی کنند؛ بیش از همه از طریق کانال میانی که بین بنزما و دو بازیکنِ دو سمتش در مثلث خط وجود دارد. گلهای رئال که به طور متوازن بین بازیکنان تیم تقسیم شده، به همین انعطافپذیری قابل توجه بستگی دارد؛ دیگر رونالدو نیست که به عنوان نقطه مرکزی حملات تیم عمل کند.
پرسینگ و دفاع
با توجه به میزانی که مدافعان کناری رئال برای پیشروی ترغیب میشوند، اهمیت توازن دفاعی آنها را بیشتر نشان میدهد (عکس پایین). اگر کروس، مودریچ و کاسمیرو که معمولا در تغذیه آن مهاجمان اضافی خوب عمل میکنند، با ضد حمله حریف مواجه شوند، آنها به خوبی مقابل مدافعان میانی قرار میگیرند تا ضدحمله حریف را خنثی کنند.
وقتی آنها با آرایش 2-4-4 الماسی بازی میکنند، پست کروس در سمت چپ و مودریچ در راست، به این معنی بود که شکل الماسیتری در عناصر هجومی وجود دارد. کروس و مودریچ در قاعده این فرم الماسی بودند که یکی از مهاجمها جلو آن قرار میگرفت و در یک سمت، یکی از مدافعان کناری و در سمت دیگر، ایسکو بازی میکرد. دو هافبک توسط کاسمیرو حمایت میشدند و در مواقعی که یکی از بازیکنان حریف قصد پیشروی داشت، او کار دفاعی را انجام میداد. با دو مدافع کناری که برای ایجاد فشار بیشتر در حملات شرکت میکنند و دو مهاجم که برای حمله جاگیری کردهاند، رئال در هنگام سازماندهی دوباره هم به آرایش 2-4-4 هم موثر عمل میکرد.
بازگشت آنها به 3-3-4 درنهایت به تغییر شیوه پرس متقابل آنها مربوط است. رئال همچنان بلافاصله بعد از اینکه توپ را از دست میدهد، پرس میکند و این را با یک واحد پنج نفره انجام میدهد. مدافعان کناری آنها، کمتر از زمانی که پشت سر هافبک الماسی بازی میکردند و نیاز بود، پیشروی میکنند؛ بنابراین احتمال بیشتری دارد که حریفان با پاسهای بلندتری بازی کنند و این باعث میشود که رئال مالکیت توپ را از منطقه عقبتری در زمین بار دیگر به دست بیاورند؛ در حالیکه قبلا این کار را خیلی نزدیک به دروازه حریف انجام می دادند.
وقتی مهاجمان کناریشان مجبور میشوند توپ را به مناطق مرکزی زمین منتقل کنند، هافبکهای میانی به عنوان موج دوم از کانالهای داخلی پیشروی میکنند؛ درحالی که قبلا، این موج دوم با مدافعان کناری بازیکن پست 10 شکل میگرفت. این به معنای این است که در خط دفاعی با چهار نفر حضور دارند که باعث میشود غالبا جلوی پاسکاریهای حریف را به طور موثری بگیرند و در مقاومت در برابری فشاری که روی دروازه رئال وارد میشود، مشارکت کنند- غالبا از طریق زدن دفع توپهای بلند- و بازپسگیریها متعددی هم توسط بازیکنانی که زیدان در دفاع میانی انتخاب میکرد، انجام میشد.