یک گزارش ویژه درباره فرگوسن؛ به الدترافورد برو و با سرالکس بنوش!
هفتیک- ” من همیشه از سرمربی حریف میخواهم که برای خوردن یک لیوان نوشیدنی با من همراه شود. حتی اگر رقابتها بسیار جدی باشند، شما باید لحظهای پیدا کنید که در آن بگویید بازی، بازی است- بیاببد به زندگیمان ادامه دهیم.” – سر الکس فرگوسن، 2014.
در یک برهه زمانی در دهه 2000 میلادی، سرمربیان لیگ برتر با دو هدف به اولدترافورد میرفتند.
هدف اول کسب پیروزی، تساوی یا دریافت گلهای کمتر که باعث شرمندگی آنها نشود، بود. هدف دوم این بود که سرمربی حریف را با بهترین بطری نوشیدنی که در اختیار داشت، تحت تاثیر قرار دهند.
هرکس در طول دوران الکس فرگوسن کمترین توجهی به منچستریونایتد یا در کل فوتبال داشت از عشق این مرد بزرگ به نوشیدنی آگاه میشد. گاهی این احساس وجود داشت که نوشیدنیهای فرگوسن در آن ملاقاتهای معروف پس از بازی با سرمربیان به اندازه خود مسابقه در رسانهها مورد بحث قرار میگیرد.
وقتی از تونی پالیس درباره این “ملاقاتها” که با سر الکس فرگوسن پس از بازیهایی که در طول این سالها با هم داشتند میپرسیم، او سریعا ما را تصحیح کرده و با خندهای بلند میگوید:” نوشیدن نیک- نوشیدن!” (توضیح مترجم: نیک میلر نویسنده این مطلب است و پالیس در پاسخ به او با کلمات meetings و drinks بازی کرد) سُنّت جمع شدن سرمربیان و کادر فنی در دفتر مربی پس از بازیها از زمانی که به خاطر داریم وجود داشته اما در حالی که اکثرا هر نوشیدنی با برند باشگاه که در دسترس بود را مینوشیدند، فرگوسن صاحب نظر و کسی بود که دیگران برای تحت تاثیر قرار دادنش تلاش میکردند.
بنابراین چندان جای شگفتی نداشت که سرمربیان رقیب خصوصا در باشگاههای رده پایینتر پیش از دیدار برابر یونایتد سری به فروشگاههای آدبینز میزدند. به این روایت از اوون کویل دقت کنید که خاطره اولین رویاروییاش با فرگوسن به عنوان سرمربی برنلی در سال 2009 را به خاطر میآورد.
او گفت:” حضور منچستریونایتد در ورزشگاهِ ما اتفاق بزرگی بود. من میدانستم که سر الکس نوشیدنی دوست دارد و باید چیزی برای او میگرفتم. از مدیر رسانهای خواستم دو بطری از بهترین نوشیدنیهای در دسترس را تهیه کند و او با بهترین چیزی که میشد و نکاتی درباره مدل آن آمد.
من نکات را خواندم اما هیچ ایدهای نداشتم که به چه چیزی اشاره کرده است. من هیچ آشناییای با نوشیدنی ندارم. از مدیر رسانهای تشکر کردم و سپس آن را در یخچال گذاشتم. او انتقاد شدیدی از من کرد چون هیچ ایدهای نداشتم که این نوشیدنی نباید خنک باشد و باید درش باز شود تا اجازه نفس کشیدن داشته باشد.”
عجب اشتباهی. اما تلاش برای حصول اطمینان از این که همه چیز درست است قابل درک بود چون فرگوسن جنسش را میشناخت. او اولین بار زمانی به مصرف این نوشیدنی روی آورد که در آستانه رویارویی منچستریونایتد با مونپولیه در جام در جام 1991 برای استعدادیابی به آنجا رفته بود و در هتلی اقامت داشت. فرگوسن در اولین زندگینامهاش نوشت:” مالکیت آن در اختیار مردی جالب به نام ژان فیلیپ کاسالتا قرار داشت. کسی که من را با لذتهای مختلف نوشیدنی آشنا کرد و این علاقه را در وجود من کاشت که از آن زمان تا به حال باعث خشنودیام شده است.”
اما چند سال بعد بود که این اشتیاق با اتفاقی معمولیتر رشد کرد. کتی، همسر او، متوجه شد که فشار مربیگری تهدیدی برای او است و فرگوسن را تشویق کرد که علایق دیگری جز فوتبال داشته باشد، بنابراین این روش او در کنار اسب سواری برای فرار از این فشار بود.
او نوشت:” یاد گرفتن درباره نوشیدنی… کمک کرد. من هرگز نمیتوانم خودم را متخصص بنامم اما بد هم نیستم. من سالها و نوشیدنیهای خوب را میشناسم. میتوانم نوشیدنیای را مزه کنم و بعضی از اجزای تشکیل دهندهاش را تشخیص دهم. تحقیقاتم من را به بوردو برد اما در کل از طریق خواندن، مکالماتی که با فروشندهها و متخصصان بر سر ناهار یا شام داشتم اطلاعاتم را گسترش دادم. این برایم جذاب بود… خیلی زود شروع به گسترش دانستههایم کردم.”
فرگوسن حتی توانست جنبه رقابتجویی نوشیدنی را پیدا کند و با خریدهایش نه فقط به عنوان چیزی برای نوشیدن با شام، بلکه به عنوان سرمایهگذاری نگاه میکرد. او در مصاحبه با مجله دیکَنتر گفت:” ابتدا تمامی چیزهایی که پیشنهاد شده بود را میخریدم اما آنها واقعا پولساز نبودند. بنابراین از حدود سال 2000 تمام پولم را روی برندهای بزرگ نوشیدنی متمرکز کردم.”
در واقع فرگوسن بخش بزرگی از کلکسیونش را در سال 2014 با رقمی بیشتر از 2.2 میلیون پوند در یک حراج فروخت که بیشترین مبلغ پرداختی برای یکی از نوشیدنیها به ارزش 94815 پوند بود. کارت امضا شده با محتوای «بهترین آرزوها- الکس فرگوسن» شاید به قیمت آن افزوده باشد.
***
و بنابراین نوشیدن در کنار فرگوسن به یک “سنت” تبدیل شد.
فرگوسن همیشه تایید میکرد که این دیدارهای پس از بازی چیزی بیشتر از صمیمی شدن با مربی رقیب بود. این دیدارها موقعیت مهمی برای جمعآوری اطلاعات و بحث درباره شرایط این بازی بودند.
هری ردنپ که پس از آرسن ونگر بیشترین تعداد رویارویی با فرگوسن به عنوان سرمربی را دارد، میگوید:” فرگی شبیه من بود. او همه بازیکنان از همه لیگها را میشناخت و از چگونگی عملکرد آنها مطلع بود. این واقعا زندگی ما بود. بعضی از سرمربیان هیچ ایدهای نداشتند که تیمها در دستههای دیگر چه شرایطی دارند اما او میدانست.
ما درباره بازیکنان و سرمربیان حرف میزدیم: او عملکرد خوبی دارد، نظرت درباره آنها چیست؟ آنها امسال تیم خوبی هستند، من کاری که او در آنجا انجام میدهد را میپسندم.”
آلن کُربیشلی که 19 بار روی نیمکت چارلتون و وستهام با فرگوسن روبرو شد اما از دورانی که با هم در اتحادیه سرمربیان لیگ کار میکردند، شناخت بهتری از او دارد، میگوید:” او همیشه میخواست از همه چیز باخبر باشد.
نوشیدن با او نشانهای از احترام بود. او معمولا در حالت خوبی قرار داشت چون آنها برده بودند- بیا و یک نوشیدنی بنوش- ما سه امتیاز دیگر از شما گرفتیم. اما حتی اگر شکست خورده بودید هم میرفتید. این روشی برای ایجاد رابطه خصوصا با باشگاههای بزرگتر بود و فرگی این را میدانست. او میدانست امید زیادی در آنجا وجود ندارد و انگیزه دیگری داشت. من پس از صحبتها و شوخیهای اولیه میگفتم: خب، او بد بازی نکرد- آیا اجازه انتقال قرضی او را میدهی؟”
و مشخص است که فقط نوشیدنی نبود که فرگوسن را تحت تاثیر قرار میداد. این موضوع درباره ساندویچ هم صدق میکرد. کربیشلی میگوید:” اولین دیدار من با او وقتی بود که تیم جوانان یونایتد برای دیدار با چارلتون به “ولی” (Valley) آمد. ما به تازگی به آنجا برگشته بودیم و ساختمانی موقت داشتیم و نیمی از زمین بسته بود. اما او گفت چیزی که همیشه از چارلتون به خاطر میآورد، استقبال خوب در شب و ساندویچها است. او همیشه این را به خاطر داشت: با این که چیز زیادی نداشتید اما حس خوبی را انتقال دادید.”
ونگر در چند سال اول حضورش در انگلیس خیلی با سنت قدیمی انگلیس نوشیدن پس از بازی ارتباط برقرار نکرد. او پس از مدتی از این ایده استقبال کرد و پس از یک بازی در اولدترافورد اطلاع داد که آماده انجام این کار است. مشکل اینجا بود که بازیای که او انتخاب کرد همان بازی در سال 2002 بود که آرسنال با شکست برابر یونایتد جام قهرمانی را از آن خود کرد. پس از سالها رد دعوت، زمانبندی قبول آن خیلی خوب از آب درنیامد.
فرگوسن حتی پس از شکست هم از این سنت پیروی میکرد. پس از شکست معروف 1-6 برابر منچسترسیتی در سال 2011، روبرتو مانچینی سرگرم انجام وظایف رسانهای بود اما فرگوسن با دیوید پلات، دستیار وقت سیتی، صحبت میکرد. شاید او امیدوار بود که ناگهان سر و کله مانچینی پیدا شود:” او همیشه بطری خاص خودش را به همراه داشت چون جنسش را میشناخت.”
به نظر میرسد که نوشیدنی به بخش بزرگی از رابطه فرگوسن با ژوزه مورینیو که به شیوهای خصمانه آغاز شده بود، تبدیل شد- این دو نفر پس از دیدار رفت لیگ قهرمانان در سال 2004 درگیری لفظی داشتند. اما زمانی که مورینیو به انگلیس رفت، فرگوسن مشخصا احساس کرد که رابطه آنها به حدی رسیده که بتوان در نوشیدنی با او شوخی کرد. او یکی از نوشیدنیهایی که مورینیو پیشنهاد داده بود را “حلال رنگ” نامید و از رومن آبراموویچ به خاطر این که نوشیدنی بهتری تهیه نکرده، انتقاد کرد. آبراموویچ هفته بعد نوشیدنیای برای او ارسال کرد که فرگوسن آن را یکی از بهترینها نامید.
از آن زمان به بعد بود که مورینیو حواسش را بیشتر به این بازی جمع کرد. او در سال 2005 گفت:” پس از بازی ما در دفتر من در کنار هم بودیم. خندیدیم، حرف زدیم، نوشیدیم و وقتی برای بازی به منچستریونایتد برویم، من یک بطری بسیار خوب با خودم خواهم برد چون چیزی که در دفتر من نوشیدیم بسیار بد بود و او گلایه کرد.”
پس از این گلایهها از سوی فرگوسن، او برای بازی بعدی با نوشیدنی خوب پرتغالیای رفت که اگر خوششانس باشید، میتوانید با قیمتی کمتر از 400 پوند آن را پیدا کنید. مورینیو پس از بازی در سال 2006 نوشیدنی پرتغالی 200 پوندی دیگری را سرو کرد و پس از بازی برابر اینتر در لیگ قهرمانان سال 2009 نیز بطری 300 پوندیای به هتل یونایتد فرستاد.
سم آلاردایس بسیار به فرگوسن نزدیک بود اما شانس خوبی در این زمینه نداشت. او یک بار زمان زیادی گذاشت تا نوشیدنی خاصی بخرد و از یکی از اعضای کادر فنی خواست تا در زمان مشخص بازش کند تا نفس بکشد. با این حال، یکی از مستخدمین به اتاق آلاردایس رفت، چیزی دید که بطری قدیمیای به نظر میرسید که باز و رها شده بود و آن را در سینک خالی کرد.
یک بار دیگر، آلاردایس قربانی آن روی فرگوسن شد که چندان در محافل عمومی دیده نشده بود: فرگی عاشق شوخیهای عملی بود.
” سم آلاردایس در بیست و پنجمین سال حضورم در یونایتد یک نوشیدنی از سال 1986 برایم آورد، سالی که من به یونایتد آمدم. دستیار او صبح روز شنبه آن را به من داد و من با خودم گفتم که اینجا حقهای میزنم، بنابراین بازش کردم و نوشیدنی دیگری را جایگزینش کردم.
سم پس از بازی آمد من گفتم از بابت نوشیدنی بسیار ممنونم سم، این واقعا سخاوتمندی تو را نشان میداد. او گفت به خانه برو و از آن لذت ببر. من گفتم نه، میخواهم آن را با تو تقسیم کنم. بنابراین شیشه را باز کردم و گفتم این چیست سم؟
او مثل مردی وحشی در را به هم کوبید و با فریاد دستیارش را صدا کرد. و وقتی به داخل برگشت بطری را باز کرده و در حال پر کردن لیوانها بودم. این لحظه بسیار خوبی بود. من او را دست انداختم.”
هرچند همه تا این حد روی نوشیدنی قدیمی حساس نبودند. مارتین اونیل یک بار پیش از بازی در سال 2012 گفت که فرگوسن باید با قهوه سَر کند. ردنپ که یک بار از نوشیدنی 600 پوندیای که فرگوسن شخصا پس از بازی در جام حذفی برابر پورتسموث در سال 2003 سرو کرده بود، متعجب بود، میگوید:” من دو نوشیدنی به او پیشنهاد کردم. ما سعی میکردیم از همه در پورتسموث خوب پذیرایی کنیم اما توانایی پرداخت 600 پوند برای بطری را نداریم. او این را برای من و خودش نگه داشت. بقیه همه از چیزهای ارزانتری نوشیدند.”
تهدید استفاده از نوشیدنی نه چندان خوب به سلاحی برای نشان دادن ناراحتی از فرگوسن تبدیل شد، همانطور که استیو مککلارن در سال 2002 وقتی یونایتد در رقابت برای خرید دیهگو فورلان بر میدلزبورو غلبه کرد، به آن اشاره کرد. دستیار سابق فرگوسن گفت:” سر الکس صرفا به سود باشگاهش کار میکند و من هم این کار را برای باشگاه خودم انجام میدهم. اما دفعه بعد که با هم دیدار کنیم، نوشیدنی ارزان قیمتی برای او میگیرم.”
***
بارها این احساس وجود داشت که سرمربیان در تلاش هستند تا باحالترین پسر مدرسه را تحت تاثیر قرار دهند- یک بطری خوب در ازای یک سیگار پشت آزمایشگاه علوم. این رفتارها گاهی به حد چاپلوسی میرسید: بوسیدن دست استاد بدون این که به این فکر کنند که همه در یک سطح قرار دارند. هرچند آنها از بسیاری جهات در یک سطح نبودند اما اگر شما طرفدار یکی از این تیمها بودید، حداقل دوست داشتید که آنها وانمود کنند در یک سطح هستند، نه این که این احساس را القا کنند که 90 دقیقه فوتبال صرفا پیش درآمدی برای دیدار با اعلی حضرت است.
اما این هزینه پرداخت میشد تا بتوان با روی خوبِ فرگوسن مواجه شد: منچستریونایتد فقط تیم برتر در انگلیس در اکثر دوران حضور او روی نیمکت نبود، بلکه آنها معمولا بازیکنان نیمکتنشین باانگیزهای داشتند که برای انتقال قرضی در دسترس بودند. این که نوشیدنی خوبی برای فرگی ببرید به این معنا نبود که او اجازه انتقال قرضی ستاره بزرگ بعدی به تیم شما را صادر کند اما امتحانش ضرری نداشت. کربیشلی میگوید:” من فکر نمیکنم که با خرید یک بطری نوشیدنی میتوانستید به روی خوب او برسید. این راه رسیدن به قلب او نبود.”
این موضوع فقط درباره سرمربیان نبود؛ فرگوسن رابطه جالبی با رسانهها هم داشت اما روش مطمئنی برای این که با حال خوب او روبرو شوید، وجود داشت. جان کارلین، خبرنگار، برای مصاحبه با فرگوسن برای ماهنامه آبزرور اسپورت در سال 2000 به کرینگتون رفت و با فرگی بیحوصله و عصبی روبرو شد که میخواست کار را هرچه سریعتر تمام کند. تا این که کارلین یک بطری نوشیدنی 1996 که با خود به همراه برده بود را نشان داد. کارلین نوشت:” تغییر حالت او نمیتوانست از این دراماتیکتر باشد. انگار یونایتد همان موقع گل مساوی را در وقت تلف شده زده بود. شگفتی، خوشحالی… نه یک بار، بلکه دوبار گفت: این نشاندهنده لطف بسیار تو است!”
برای بزرگداشت بیستمین سالگرد حضور فرگوسن در یونایتد در سال 2006، تام تایرل از رادیو پیکادیلی در منچستر یک بطری به او هدیه کرد که اولین بار در سال 1986 خریداری شده بود و به او قول داده بودند که هروقت 20 سال اول حضورت به پایان رسید، آن را به تو میدهیم. همینطور وقتی فرگوسن در سال 2013 بازنشسته شد، فقط یک هدیه وجود داشت (در کنار کیکی به شکل سشوار) که خبرنگاران رسانههای محلی میتوانستند به او بدهند.
درست است که بسیاری از این مسائل از سوی رسانهها بزرگنمایی شد اما آن نوشیدنیهای پس از بازی خیلی زود به موضوع سوالات همیشگی و آزاردهنده سریالی در کنفرانسهای خبری تبدیل شد. اکثر سرمربیانی که اتلتیک برای این مقاله با آنها تماس گرفت با لبخندی از روی بیحوصلگی و بیزاری واکنش نشان دادند.
این علاقه وسواسی پس از بازنشستگی فرگوسن هم ادامه پیدا کرد. مائوریسیو پوچتینو در سال 2016 دوستیای با فرگوسن شکل داد و برای صرف شام خصوصی با او به لندن رفت. وقتی خبر این دیدار منتشر شد، پوچتینو در کنفرانس خبری بعدی با سوالات بسیاری درباره نوشیدنی مواجه شد- چه نوعی بود، چه قیمتی داشت، آیا تو آن را خریدی و سوالاتی از این دست. او که کمی متعجب به نظر میرسید رو به خسوس پرز، دستیارش، سری تکان داد و به شوخی گفت:” من حرف زدم. خسوس نوشید.”
***
و بار دیگر باید به این نکته اشاره کرد که چه کسی از بین ما در مواجهه با فردی که در حرفهمان در بالاترین سطح قرار دارد، رفتار متفاوتی در پیش نمیگیرد؟ برای بعضی از سرمربیان مانند سیمون گریسون، این شانسی برای یادگیری از بزرگترین چهره حاضر در فوتبال به حساب میآمد.
گریسون درباره پیروزی لیدز برابر یونایتد در جام اتحادیه 10-2009 که او هدایت این تیم را برعهده داشت، میگوید:” من از این که قرار بود در برابر یکی از موفقترین سرمربیان تاریخ قرار بگیرم، بسیار آشفته بودم. وقتی شما برابر تیمهای بزرگتر بازی میکنید، میخواهید هر اطلاعاتی که میتوانید را از مربیان درجه یک دریافت کنید.
او بسیار محترم بود و از ما، نحوه بازی و عملکردمان در طول فصل تمجید کرد. گفتن چنین چیزی آسان نبود چون او تازه برابر تیمی از لیگ یک باخته بود که یکی از بزرگترین رقبای آنها بود.”
حتی در آن زمان هم نوشیدنی بخشی از این گفتگو بود:” پس از بازی از من پرسید که آیا نوشیدنی میخواهم. من گفتم که از آن سبک نوشیدنی نمیخورم. اطمینان دارم که برای سرمربیان بزرگتر یا وقتی آنها پیروز بازی بودند، نوشیدنی بسیار گرانقیمتتری آورده میشد.”
نایجل ادکینز سرمربی ساوتهمپتون در هزارمین دیدار فرگوسن به عنوان سرمربی یونایتد در سال 2012 بود. او در آن زمان گفت:” سر الکس برای حدود 20 دقیقه با ما ماند، درباره این بازی و بازیکنان مختلف حرف زد. وقتی او رفت متوجه شدم که یک سوم بطری باقی مانده است. این روز بسیار مهمی بود و تصمیم گرفتم بطری را به عنوان یادگاری به خانه ببرم. دخترم آن را در قابی چوبی قرار داد و عنوان هزارمین بازی سر الکس روی آن زده شد و هنوز هم این بطری را دارم. این خاطره خوب کوچکی از چنین روز مهمی است.”
و سپس نوبت به استیو تایلسون رسید که پیروزی معروفی را با ساوثِند، قهرمان وقت چمپیونشیپ، در جام اتحادیه فصل 2006 به دست آورد؛ کسی که دیدار پس از بازی مهمترین اتفاق زندگیاش به حساب میآمد.
تایلسون میگوید:” رفتار او با ما پس از بازی فوق العاده بود. آنها تیمی بزرگ بودند و احتمالا او در آن زمان بسیار عصبانی بود و این که چنین کاری کرد، چیزهای زیادی به من یاد داد. این شاید بزرگترین درسی بود که از سر الکس گرفتم.
کمی بعد او ما را به کرینگتون دعوت کرد. من از حضور در آنجا بسیار عصبی بودم، این باورنکردنی بود. تمام روز را با آنها سپری کردم و شاهد تمرینات بودم. او نه تنها در شکست فروتن بود، بلکه به ما اجازه داد تا به تمرینات برویم که برای من باورنکردنی بود.”
این روایت تقریبا در صحبتهای تمام کسانی که اتلتیک برای این مقاله با آنها حرف زد، مشابه بود. کربیشلی گفت:” به همین دلیل است که او چنین جایگاه والا و محترمی داشت. چون همیشه برای دیگر سرمربیان وقت میگذاشت. خصوصا سرمربیانی که جوان و در حال رشد بودند.”
پالیس میگوید:” در هر باشگاهی که بودم، وقتی با او تماس میگرفتم، همیشه جواب میداد. از زمان حضور در گیلینگام در دسته چهارم تا وقتی در لیگ برتر حضور داشتم، او همیشه جواب زنگ شما را میداد. من فکر میکنم این نشانگر جایگاه و شخصیت این مرد است.”
همراهی در نوشیدنی با فرگوسن همیشه برای همه عالی نبود. استیو کین در سال 2011 به مدت 18 ماه از رانندگی محروم شد چون وقتی در شرایط عادی نبود دو بار از سرعت مجاز 90 مایل بر ساعت فراتر رفته بود. این اتفاق در شبی رخ داد که بلکبرن با یونایتد 1-1 مساوی کرد و کین مدعی شد که دو لیوان و نیم نوشیدنی با فرگوسن مصرف کرده و پس از آن نیز به کافه رفته است. ادعاهای او مبنی بر این که در نوشیدنی او الکل ریخته شده بود، از سوی قاضی رد شد.
کین همچنین در دوران کوتاه حضورش روی نیمکت فولام برای پر کردن جای خالی کریس کولمنِ بیمار در سال 2004 با طعنه قابل توجه و غیرمستقیمی از سوی فرگوسن روبرو شد. یونایتد در فاصله بسیار کوتاهی در لیگ و سپس جام حذفی با فولام دیدار کرد و فرگوسن پس از اولین بازی به دیو بیزِنت، دستیار کین، گفت که اطمینان حاصل کند که “به جای آشغالی که به من دادید، با یک بطری نوشیدنی خوب برگردید”.
و این احترام جهانی نیست. بسیاری از افراد در رسانهها هستند که نمیتوانند فرگوسن را به خاطر رفتار تندی که با آنها داشته ببخشند. و یکی از سرمربیهایی که بارها با فرگوسن روبرو شده بود درخواست اتلتیک برای بحث درباره او را رد کرد چون حرف خوبی نداشت که درباره این مربی بزند.
***
این شاید از جذابیت هرچیزی مربوط به الکس فرگوسن باشد که شما به پایان مقالهای سه هزار کلمهای درباره او و نوشیدنی رسیدید. توضیح این موضوع که او تا چه حد شخصیت قدرتمند و پرشکوهی بود، برای کسانی که در آن زمان حضور نداشتند، دشوار است. شاید این موضوع با نگاهی به بخش افتخارات در صفحه ویکیپدیای او مشهود باشد اما آمار صرف قدرت کامل او را شرح نمیدهد.
او فقط یک سرمربی بسیار موفق نبود، بلکه مردی بود که در طول 21 سال اول حضورش در لیگ برتر ریاست کامل این مسابقات را برعهده داشت و شکل دهنده فوتبال مدرن در انگلیس از بسیاری جهات بود. تاثیر او فوقالعاده بود و چنین موضوعی با این واقعیت نشان داده میشود که میتوانست با بطری نوشیدنی درست، آرزوی سرمربیانی که در کنارش در حال تقلا بودند را برآورده کند، تجربهای در اختیارشان قرار داد و به آنها احترام بگذارد.
گفته میشود فرگوسن این روزها مانند قبل سرحال است و درباره اکثر موارد با اطلاعات زیادی با شما صحبت میکند. یک سرمربی گفت:” او از همه چیز مطلع است” و احتمالا به شما هم چیزهای بسیاری خواهد گفت. فقط اول یک بطری نوشیدنی خوب برایش آماده کنید.
عالی و درخشان بود. هم خود متن هم ترجمه. خسته نباشید