چرا رویارویی وینیسیوس- الکساندر آرنولد کلیدیترین دوئل فینال چمپیونزلیگ است؟
هفتیک- شاید مطرح کردن این ادعا که رئال مادرید تنها دو بازیکن دارد که میتوانند واقعا به لیورپول ضربه بزنند بسیار سادهانگارانه باشد.
به هر حال، این تیم رئال در خط میانی از مهارت تونی کروس و لوکا مودریچ بهره میبرد. مارکو آسنسیو میتواند لحظاتی جادویی را رقم بزند. رودریگو مهرهای کلیدی در این فصل لیگ قهرمانان بوده است. فدریکو والورده در موقعیتهایی هوشمندانه قرار میگیرد، ادواردو کاماوینگا در هنگام ورود به زمین به عنوان بازیکن تعویضی تاثیرگذار بوده و این تیمی است که میتواند ادن هازارد، ایسکو و گرت بیل را نیز از روی نیمکت در اختیار داشته باشد.
اما این احساس وجود دارد که وظیفه اصلی خط دفاعی یورگن کلوپ در این هفته مهار کردن دو بازیکن است. کریم بنزما و وینیسیوس جونیور صرفا دو بازیکن برتر رئال مادرید در این فصل نبودند، بلکه دو بازیکن برتر لالیگا هم به حساب میآمدند. معیارهای پیشرفتهتر بیشتری وجود دارد اما از نظر گل و پاس گلهای به ثمر رسیده در این فصل، هیچ زوجی در اسپانیا در نزدیکی این دو نفر قرار نداشت.
***
متوقف کردن بنزما وظیفه اصلی است اما از نظر تاکتیکی، شاید لیورپول برای مقابله با او به تغییرات زیادی نیاز نداشته باشد. اول به این دلیل که آنها ویرژیل فندایک را دارند که مطمئنا یکی از بهترین مدافعان میانی اروپا است. دوم به این دلیل که بنزما بارها گلهایی را به ثمر رسانده که واقعا غیرقابل مهار به نظر میرسیدند- ضربه از مناطقی که هیچ مدافعی در آن حضور نداشته یا فرستادن گل به بخشهایی از دروازه که دروازهبان هرگز نمیتوانست به آن دسترسی داشته باشد.
متوقف کردن وینیسیوس شاید در دسترستر باشد. اگر روز این بازیکن برزیلی باشد، او مهاجمی نابودکننده است. او ممکن است در تاثیرگذاری روی بازی از کناره به مشکل بخورد و اگر در موقعیت درست قرار نگیرد، ممکن است نتواند به حریف ضربه بزند. لیورپول باید از دیدارهای قبلی برابر رئال درس بگیرد.
در دو بازی رفت و برگشت مرحله یک چهارم نهایی فصل گذشته که رئال اساسا در همان بازی اول کار را تمام کرد، توپهای بلند در پشت ترنت الکساندر آرنولد نقش مهمی را در پیروزی 1-3 ایفا کرد.
روی گل اول، وینیسیوس از پشت فرار کرد تا توپ را با سینهاش کنترل کرده و سپس وارد دروازه آلیسون کنند. روی گل دوم، الکساندر آرنولد خودش را به دردسر انداخته و توپ را در عرض خط دفاعی پاس داد که به آسنسیو رسید و او آن را وارد دروازه کرد. لیورپول یک گل را جبران کرد اما وینیسیوس گل سوم را در دقایق پایانی به ثمر رساند.
متوقف کردن وینسیوس مشخصا اقدام بسیار مهم و کلیدیای خواهد بود.
تماشای این گلها تا پیش از فینال امسال جالب بود. بله، نکته مهمی در اینجا وجود داشت. لیورپول هیچ یک از مدافعان میانی ثابتش را در اختیار نداشت و اگر کسی به این موضوع شک دارد که اوزان کاباک و ناتانیل فیلیپس پسرفت قابل توجهی برای این تیم بودند، باید به این نکته اشاره کرد که کاباک این فصل با نوریچ سقوط کرد و فیلیپس با بورنموث به لیگ برتر صعود کرد. با این حال هنوز درسهایی برای یادگیری هست.
گل اول رئال جالب است چون وینیسیوس درست از بین دو مدافع لیورپول که حواس هر دو به دیگر بازیکنان رئال است، نفوذ میکند. چون محمد صلاح روی پرسینگ از جلوی زمین تمرکز کرده، در پستی نیست که بتواند مراقب فرلان مندی، مدافع چپ رئال در کناره زمین باشد. بنابراین الکساندر آرنولد به جای این که نفوذ از این کانال آماده باشد، برای مقابله با مندی اقدام میکند.
در همین حال، فیلپیس باید در مرکز مراقب کریم بنزما باشد. و این فضای بیشتری برای نفوذ وینیسیوس فراهم میکند. کروس توپ را از روی دفاع رد میکند…
… و وینیسیوس کنترل سینه بسیار درخشانی داشته و سپس توپ را وارد دروازه میکند.
گل دوم هم روی ارسال توپ کروس از روی دفاع به ثمر میرسد. این بار به جای وینیسیوس، نوبت مندی است که از پشت خط دفاعی لیورپول نفوذ کند.
اما نکته قابل توجه در اینجا حرکت معکوس بنزما به سمت توپ است. هرچند این حرکت مستقیما باعث ایجاد فضا در این موقعیت نمیشود اما رئال در این بخش از زمین بسیار از این شیوه استفاده میکند- بنزما به عنوان شماره 9 کاذب عمل کرده و وینیسیوس از پشت با سرعت پیش میرود. این کم و بیش همان کاری است که لیورپول سعی در انجام آن در سمت دیگر زمین با عقب کشیدن سادیو مانه و نفوذ صلاح و لوییس دیاز از پشت مدافعان دارد.
اما بازی رئال تمرکز زیادی روی آن بال دارد، خصوصا اگر والورده- که کمتر از پشت نفوذ میکند- از سمت راست بازی کند. علاوه بر این، اگر شما بنزما باشید، چرا باید تصمیم به بازی مقابل فندایک بگیرید؟
لیورپول باید مانع از دور شدن بازیکنانش از پست خودشان با عقب کشیدن بنزما شود، هرچند باید دید که چه کسی به عنوان زوج فندایک در سمت راست دفاع وسط به میدان خواهد رفت- جوئل ماتیپ یا ابراهیم کوناته. کوناته احتمالا از نظر سرعت بازگشت که ممکن است در این موقعیت بسیار ضروری باشد، بهتر است.
اما سه راه وجود دارد که لیورپول میتواند از طریق آنها نبرد در این بال را با پیروزی پشت سر بگذارد.
اول، الکساندر آرنولد باید در موقعیتهای تک به تک بسیار خوب دفاع کند. او اغلب به خاطر بازی دفاعیاش مورد انتقاد قرار گرفته- خصوصا در فینال جام حذفی برابر چلسی- اما وقتی با حریفش روبرو میشود، عبور از او بسیار دشوار است. مشکل زمانی پدید میآید که الکساندر آرنولد در زمین پیشروی کرده و فضایی را در پشت سرش به جای میگذارد.
با این حال، عامل دوم این است که الکساندر آرنولد باید حمله کند. او خلاقترین بازیکن لیورپول است و غیبت احتمالی تیاگو، دامنه پاسکاری او را به امری مهم در بازی هجومی لیورپول تبدیل میکند. وینیسیوس در زمینه دفاعی بسیار پر تلاش است و شاید الکساندر آرنولد بتواند او را در یک سوم دفاعی رئال نگه دارد، جایی که خطر او در آن بسیار کمتر است.
و سوم، اگر الکساندر آرنولد میخواهد حمله کند، در حالی که لیورپول نگران فضای پشت سر او است، پس کلوپ باید یکی از هافبکهایش را در پست پوششی ثابت به کار بگیرد. جوردن هندرسون بارها این وظیفه را انجام داده و برای این کار عالی است. شرایط زمانی پیچیده میشود که فابینیو و تیاگو برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی به اندازه کافی آماده نباشند و هندرسون مجبور به بازی در پستی دفاعیتر شود. در این شرایط، جیمز میلنر احتمالا بهترین گزینه باشد.
ممکن است درباره اهمیت نبردهای فردی پیش از هر بازی اغراق شود- هافبکهای میانی اغلب کمتر از آنچه انتظار میرود با همپستیهای خود در تیم رقیب مواجهه میشوند و مهاجمان میانی بیشتر از آنچه عادت دارند توسط مدافعان میانی مهار میشوند.
اما مقابله وینگر برابر مدافع کناری نبردهای بسیار درخشانی را رقم میزند-و با توجه به این که این وینگر بهترین مهره تیمش روی ضدحملات است و این مدافع کناری بهترین بازیکن تیمش در خلق موقعیت است، باعث شده که این نبرد به شکل خاصی مهم و حیاتی به نظر برسد.
وینی نبرد رو برد