چرا نسل مربیان بزرگ فرانسوی رو به انقراض است؟

مربیان هنوز منقرض نشده‌اند، اما آنها با تضعیف اکوسیستم‌شان و تجاوز به زیستگاه طبیعی‌شان، به گونه‌ای روزافزون در معرض خطر انقراض قرار گرفته‌اند.

هفت‌یک- ژانویه ۲۰۱۶ بود و همه چیز در دنیای مربیان نخبه فرانسوی در فوتبال مردان به خوبی پیش می‌رفت. دیدیه دشان سه سال و نیم بود که هدایت تیم ملی مردان فرانسه را بر عهده داشت و چند ماه دیگر قرار بود آن‌ها را به فینال یورو ۲۰۱۶ برساند؛ این مرحله، نقطۀ عطفی کلیدی در مسیر قهرمانی جام جهانی ۲۰۱۸ بود.

زین‌الدین زیدان به تازگی به عنوان سرمربی رئال مادرید منصوب شده بود و به زودی اولین جام از سه قهرمانی متوالی‌اش در لیگ قهرمانان اروپا را در برنابئو جشن می‌گرفت.

زیدان در دو مقطع حضور در رئال، سه بار فاتح چمپیونزلیگ شد اما از زمان جدایی از این باشگاه، هدایت هیچ تیمی را برعهده نگرفت.

آرسن ونگر همچنان در آرسنال بر همه چیز تسلط داشت و در حال هدایت این تیم به مقام نایب‌قهرمانی لیگ برتر پشت سر لستر بود- بهترین رتبۀ آن‌ها در لیگ برتر طی ۱۱ سال گذشته. به زودی دو مربی فرانسوی دیگر که در دوران بازی تحت هدایت او بودند، به لیگ برتر انگلیس می‌پیوستند: کلود پوئل به ساوتهمپتون رفت و رمی گارد در استون ویلا مشغول به کار شد.

رودی گارسیا در حال اتمام دورۀ نسبتاً موفق دو سال و نیمه در رم در سری A بود، در حالی که در آلمان، والرین اسماعیل چند ماه دیگر قرار بود سکان هدایت وولفسبورگ را بر عهده بگیرد. در خاک خودشان، مربیان فرانسوی در لیگ یک حرف اول را می‌زدند. پاری‌سن‌ژرمن تحت هدایت لوران بلان در آستانه کسب دومین سه‌گانۀ پیاپی داخلی بود، در حالی که لیون با برونو ژنزیو به مقام نایب‌قهرمانی می‌رسید. در پایان فصل 16-2015، ۱۹ نفر از ۲۰ مربی حاضر در لیگ ۱ یا فرانسوی بودند یا شهروندی فرانسه داشتند و تنها استثنا لئوناردو ژاردیم، سرمربی پرتغالی موناکو، بود.

تسلط نسبی مربیان فرانسوی چندان عجیب به نظر نمی‌رسید. طی دو دهه گذشته، ونگر آرسنال را به یک ابرقدرت تبدیل کرده بود، ژرار هولیه لیورپول را دوباره به یک قدرت اروپایی بدل کرده بود و هر دو مربی، لویی فرناندز و رینالد دونوئه، تیم‌های نه‌چندان مطرح (اتلتیک بیلبائو برای اولی و رئال سوسیه‌داد برای دومی) را به نایب‌قهرمانی چشمگیر در لالیگا رسانده بودند. با حضور ژان تیگانا، ژاک سانتینی، آلن پرین و فیلیپ مونتانیه که پرچم سه‌رنگ فرانسه را در نیمکت‌های خارجی به اهتزاز درآورده بودند، مربیان فرانسوی بخشی جدایی‌ناپذیر از چشم‌انداز فوتبال اروپا بودند. 9 سال بعد، چشم‌انداز نمی‌توانست نامطلوب‌تر از این باشد.

با نزدیک شدن به پایان این فصل، پاتریک ویرا از جنوا تنها سرمربی فرانسوی در چهار لیگ بزرگ داخلی اروپا (لیگ برتر انگلیس، لالیگا، سری A و بوندس‌لیگای آلمان) است.

دیدیه دشان همچنان سکان‌دار تیم ملی فرانسه است، اما زین‌الدین زیدان که به احتمال زیاد پس از جام جهانی سال آینده جانشین او خواهد شد، از زمان ترک رئال مادرید برای دومین بار (سومین بار اگر پایان دوران بازیگری‌اش را هم حساب کنیم) در سال ۲۰۲۱، روی نیمکت مربیگری حضور پیدا نکرده است.

آرسن ونگر در سال ۲۰۱۸ با ترک آرسنال به دوران مربیگری‌اش پایان داد و کلود پوئل و رمی گارد سال‌هاست که تیمی را هدایت نکرده‌اند. در حالی که والرین اسماعیل به تازگی به عنوان سرمربی بلکبرن در چمپیونشیپ منصوب شده، رودی گارسیا فعلاً از فوتبال باشگاهی فاصله گرفته و هدایت تیم ملی بلژیک را بر عهده دارد.

لورن بلان که در سال‌های اخیر در خاورمیانه مربیگری کرده، این فصل موفق شد با الاتحاد در فوتبال عربستان دبل کند.

لوران بلان چهار سال و نیم بیکار بود تا اینکه در سال ۲۰۲۰ توسط تیم قطری الریان استخدام شد. پس از دوره‌ای ۱۱ ماهه در لیون، او اکنون سکان‌دار تیم صدرنشین لیگ حرفه‌ای عربستان، الاتحاد است. برونو ژنزیو همچنان در فرانسه می‌درخشد و لیل را به مرحله یک‌هشتم نهایی لیگ قهرمانان این فصل رسانده، اما هم‌وطنانش در لیگ یک کم‌رنگ‌تر شده‌اند؛ جایی که از ۱۸ مربی این لیگ که حالا ۱۸ تیمی شده، تنها ۸ نفر فرانسوی هستند. (حبیب بای از رن و سامبا دیاوارا از رنس در فرانسه متولد شده‌اند، اما به ترتیب در دوران حرفه‌ای خود برای سنگال و مالی بازی کردند.)

البته باید گفت که وضعیت مربیان در فوتبال زنان فرانسه به هیچ وجه نگران‌کننده نیست.

۱۱ نفر از ۱۲ مربی در لیگ تازه حرفه‌ای‌شده پرمیر لیگ زنان، بومی هستند و جو مونت‌مورو، مربی استرالیایی لیون، تنها استثناست. همچنین دو زن فرانسوی در سوپرلیگ زنان انگلیس پرچم‌دار هستد: سونیا بومپاستور از چلسی، که پیش‌تر مربی تیم بسیار موفق زنان لیون بود، و آماندین میکل از لستر.

مربیان زن فرانسوی حتی در فوتبال مردان هم دستاوردهای تاریخی داشته‌اند؛ کورین دیاکر در سال ۲۰۱۴ با انتصاب به عنوان سرمربی کلرمون، اولین زنی شد که در دو سطح بالای یک لیگ مردان اروپایی هدایت یک تیم را بر عهده گرفت.

البته باشگاه‌های لیگ ۱ تنها باشگاه‌هایی نیستند که مربیانی از خارج از مرزهای کشورشان را استخدام می‌کنند. اگرچه مربیان بومی هنوز در اسپانیا و ایتالیا دست بالا را دارند (هر دو ۱۵ از ۲۰ تیم)، در آلمان تنها اندکی اکثریت را تشکیل می‌دهند (۱۰ از ۱۸) و در لیگ برتر انگلیس فقط دو مربی انگلیسی حضور دارند (گراهام پاتر در وستهم و ادی هاو در نیوکسل).

 

اما چرا مربیان فرانسوی، که زمانی بسیار «مُد روز» بودند، اکنون از مد افتاده به نظر می‌رسند؟

***

شکایتی که مدام در محافل فوتبال فرانسه شنیده می‌شود این است که مربیان این کشور دیگر به شبکه‌هایی دسترسی ندارند که بتواند درها را به سوی فرصت‌های شغلی جذاب باز کند.

احساس غالب این است که ایجنت‌های مربیان فرانسوی، گوش شنوای تصمیم‌گیرندگان تیم‌های بزرگ اروپا را ندارند و نتوانسته‌اند با کنسرسیوم‌ها، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و گروه‌های سرمایه‌گذاری وابسته به دولت که روزبه‌روز بیشتر باشگاه‌های مدرن را اداره می‌کنند، رابطه برقرار کنند.

در این زمینه، مربیان فرانسوی معمولاً در سال‌های اخیر احساس کرده‌اند که با دشمنانی خاص روبه‌روست: همتایان پرتغالی‌شان.

در حالی که مربی فرانسوی باید به تنهایی راه خود را بجوید، مربیان پرتغالی از ارتباطات کارگزاران بانفوذی مثل ژرژ مندس، حمایت مربیان برجسته بومی مثل ژوزه مورینیو و پشتیبانی پرانرژی انجمن مربیان فوتبال پرتغال (ANTF) بهره می‌برند؛ انجمنی که نمایندۀ مربیان این کشور است و هدف اعلام‌شده‌اش «ترویج و ارتقای مربیان فوتبال و فوتسال پرتغالی در پرتغال و سراسر جهان» است.

ANTF برند خاص خود به نام «مربی پرتغالی» را دارد و از طریق وب‌سایت، صفحه فیس‌بوک به‌روز، کمپین‌های تبلیغاتی، رویدادهای اسپانسری و یک همایش سالانۀ پرستاره (مارکو سیلوا، ژرژ ژسوس و کارلوس کی‌روش از سخنرانان رویداد امسال در هفته گذشته بودند) به‌طور فعال برای اعضای خود لابی می‌کند.

این روحیۀ همکاری‌جویانه، حسادت‌های زیادی را از سوی فرانسه برانگیخته است. فردریک آنتونتی، مربی باتجربه فرانسوی که سابقه کار در لیل، رن، نیس و سن‌اتین را دارد، می‌گوید: «مربیان پرتغالی همبستگی بیشتری نسبت به ما نشان می‌دهند. آن‌ها نهادها را دارند و همچنین ایجنت‌های بزرگ و جاافتاده‌ای که در باشگاه‌های بزرگ نفوذ دارند، چیزی که ما کم داریم.»

یک مربی فرانسوی که به تازگی مدرک خود را گرفته و برای حفظ روابطش ناشناس صحبت می‌کند، به اتلتیک می‌گوید: «شبکه پرتغالی‌ها عالی است. یک پرتغالی اخراج می‌شود و بلافاصله ۱۰ نفر دیگر برای جایگزینی او صف می‌کشند. مشکل از مربیان فرانسوی نیست- مشکل این است که ما ارتباط نداریم.»

در حالیکه کاستی‌های فرانسه در زمینه شبکه‌های فوتبالی‌اش به‌طور گسترده پذیرفته شده، اجماعی درباره اینکه چه می‌توان یا باید کرد، وجود ندارد.

برتران رزو، مدافع سابق مون‌پلیه که حالا رئیس اتحادیه مربیان فوتبال فرانسه (UNECATEF) است، می‌گوید: «آیا مربیان باید خودشان به این شبکه‌ها متصل شوند یا با آژانس‌های بزرگی که به باشگاه‌های بزرگ اروپایی مرتبط هستند، نزدیک شوند؟ راستش نمی‌دانم. اما این درست است که ما در این زمینه مشکل نمایندگی واقعی داریم. به‌ویژه وقتی در فرانسه، باشگاه‌های بیشتری با مالکان خارجی داریم که کار را پیچیده‌تر می‌کند. قبلاً ایجنت‌های فرانسوی و رؤسای باشگاه‌های فرانسوی داشتیم، اما حالا این‌ها روزبه‌روز بین‌المللی‌تر می‌شوند و آن شبکه‌ها قطع شده‌اند. حالا یک شبکه دیگر، بسیار بین‌المللی‌تر، دسترسی به باشگاه‌های بزرگ اروپایی را آسان می‌کند. و فرانسه با آن سازگار نشده است. ما در فرانسه آژانس‌های بزرگی مثل پرتغالی‌ها یا انگلیسی‌های بزرگ نداریم.»

حضور روزافزون مالکان خارجی در لیگ یک نیز در به حاشیه راندن مربیان بومی فرانسه کمک کرده است. ۱۱ باشگاه از ۱۸ باشگاه در لیگ برتر فرانسه متعلق به خارجی‌ها هستند و وقتی مالکان جدید در سال‌های اخیر از خارج آمده‌اند، همیشه تمایلی به حفظ اعتماد به مربیان محلی نداشته‌اند.

بلوکو (BlueCo)، کنسرسیوم آمریکایی که مالک چلسی و استراسبورگ است، تابستان گذشته پس از جدایی ویرا، لیام روزنیور انگلیسی را به عنوان مربی استراسبورگ منصوب کرد. تولوز که متعلق به شرکت سرمایه‌گذاری آمریکایی ردبرد است، در سال ۲۰۲۳ فیلیپ مونتانیه را با کارلس مارتینز نوول اسپانیایی جایگزین کرد.

شرکت سرمایه‌گذاری کانادایی کیلمر اسپورتس ونچرز، مالک جدید سن‌اتین، پس از قطع همکاری با اولیویه دال‌اولیو در دسامبر، یک نروژی آینده‌دار به نام ایریک هورنلاند را انتخاب کرد.

با وجود آنکه پی‌یر ساژ پس از برکنار شدن از سمت ریاست آکادمی لیون در نوامبر ۲۰۲۳، تحولی چشمگیر در تیم اصلی این باشگاه ایجاد کرده بود، جان تکستور، مالک آمریکایی باشگاه، در ژانویه به‌طور ناگهانی او را برکنار کرد. پائولو فونسکا از پرتغال!

اگرچه اتحادیه مربیان فوتبال فرانسه (UNECATEF) نمایندۀ همه مربیان فعال در فرانسه است و نه فقط فرانسوی‌ها، این اخراج را «بسیار ناامیدکننده» توصیف کرد.

با حضور مربیان خارجی روی نیمکت تیم‌های برتر لیگ یک- لوئیس انریکه اسپانیایی در پاری‌سن‌ژرمن، روبرتو دی‌زربی ایتالیایی در مارسی، آدی هوتر اتریشی در موناکو و فونسکا در لیون- حس یأس در فرانسه از بی‌توجهی به مربیان بومی شدت گرفته است.

«ما شاهد ورود تعداد زیادی مربی خارجی برای هدایت باشگاه‌ها بوده‌ایم»، این را فردریک آنتونتی می‌گوید که اکنون مدیر فنی باستیا در دسته دوم است.

«و آن‌ها وقتی سکان را به دست می‌گیرند چه می‌کنند؟ به آنچه می‌شناسند پایبند می‌مانند و مربیانی از کشور خودشان استخدام می‌کنند. همین پدیده در انگلیس هم دیده می‌شود، جایی که مربیان انگلیسی روزبه‌روز کمتر می‌شوند. حتی پیدا کردن شغل برای مربیان فرانسوی در فرانسه هم سخت شده است. هیچ‌کدام از مربیان فرانسوی هدایت باشگاه‌های بزرگ را بر عهده ندارند. و باشگاه‌های بزرگ ما هم از آن دست نهادهایی نیستند که ابزار لازم را برای موفقیت مربیان در رقابت‌های اروپایی از نظر بازیکن در اختیارشان بگذارند. فقط پاری‌سن‌ژرمن است. پس به جز پاریس، هیچ ویترینی (برای مربیان فرانسوی) وجود ندارد. فوتبال ما خیلی خوب است، اما نهادهایی نداریم که به مربیان‌مان اجازه دهند توانایی‌هایشان را نشان دهند.»

***

رویکرد فوتبال فرانسه به آموزش مربیان نیز در پرتو کاهش تعداد مربیان این کشور در سطح نخبگان زیر ذره‌بین قرار گرفته است.

مدرک برتر مربیگری فرانسه، یعنی «بروت دانترنور حرفه‌ای فوتبال» (BEPF) یا گواهینامه حرفه‌ای مربیگری فوتبال، که معادل مدرک یوفا پرو لایسنس است، نه‌تنها به‌دلیل سخت‌گیری‌های آموزشی‌اش شهرت دارد، بلکه رسیدن به مرحله‌ای که بتوان برای دریافت آن اقدام کرد نیز به‌خودیِ‌خود چالشی بزرگ است.

برای درخواست یکی از معدود جایگاه‌های این دوره که سالانه توسط فدراسیون فوتبال فرانسه برگزار می‌شود، بازیکنان سابق باید دست‌کم پنج سال تجربه مربیگری حرفه‌ای داشته باشند، حداقل ۱۵۰ بازی در لیگ یک انجام داده باشند یا دست‌کم ۱۰ بار برای تیم ملی بزرگسالان فرانسه به میدان رفته باشند (معیارهای متفاوتی برای کاندیداهای فوتبال زنان و بازی آماتور اعمال می‌شود).

این‌ها علاوه بر گواهینامه‌های مقدماتی مختلفی است که لازم دارند، از جمله دیپلم دولتی عالی (DES) یا دیپلم عالی دولتی که مدرک ملی مربیان ورزشی و منحصر به فرانسه است. هزینه شهریه BEPF برابر ۲۷,۱۰۰ یورو است و کل هزینه شرکت در این دوره حدود ۶۰ هزار یورو برآورد می‌شود. مربیانی که با باشگاه‌های حرفه‌ای همکاری دارند، معمولاً بخشی از هزینه را از کارفرمایان خود دریافت می‌کنند.

برای فدراسیون فوتبال فرانسه (FFF) کمی باعث تاسف است که چندین بازیکن سابق برجسته این کشور در سال‌های اخیر ترجیح داده‌اند مدارک مربیگری خود را نه در خاک کشورشان، بلکه از فدراسیون فوتبال ولز (FAW) بگیرند.

آنری با تیم المپیک فرانسه در المپیک پاریس به عنوان نایب قهرمانی رسید اما هنوز نتوانسته خود را به عنوان یک مربی تراز اول معرفی کند.

این افراد شامل پاتریک ویرا، مارسل دسایی و دیوید ژینولا و همچنین تی‌یری آنری، سرمربی سابق زیر ۲۱ ساله‌‌های فرانسه و گائل کلیشی، دستیار فعلی این تیم، می‌شوند. برخلاف روند کُند و پیچیده سیستم فرانسه، تی‌یری آنری مدرک A یوفای خود را چنان سریع از فدراسیون فوتبال ولز (FAW) گرفت که شائبه‌هایی مبنی بر دریافت امتیاز ویژه برای او به وجود آمد.

هزینه دوره مدرک یوفا پرو لایسنس در ولز برای کاندیداهای غیر ولزی ۱۲ هزار پوند است که تقریباً نصف هزینه مشابه آن در فدراسیون فوتبال فرانسه (FFF) محسوب می‌شود.

مدرک مربیگری حرفه‌ای فرانسه (یا معادل آن که در جای دیگری کسب شده باشد) پیش‌نیازی ضروری برای هر مربی‌ای است که بخواهد هدایت تیمی در لیگ ۱، لیگ ۲ یا دسته سوم فرانسه را بر عهده بگیرد. باشگاه‌های فرانسوی باید برای استخدام سرمربی‌ای که این مدرک را ندارد، جریمه‌ای ۲۵ هزار یورویی به ازای هر بازی بپردازند.

اما همان‌طور که موارد اخیر ویل استیل در استاد رنس و دیدیه دیگار در نیس نشان می‌دهد- که هیچ‌کدام هنگام استخدام اولیه توسط این باشگاه‌ها مدرک کامل نداشتند- برخی رؤسای باشگاه‌ها حاضرند این هزینه را متحمل شوند.

مدت‌زمانی که برای تبدیل شدن به یک مربی حرفه‌ای کامل در فرانسه لازم است، باعث شده جوان‌ترین مربیان لیگ ۱ همیشه خارجی باشند.

ویل استیل که در بلژیک از والدینی انگلیسی متولد شده و حالا سرمربی لانس است، وقتی در اکتبر ۲۰۲۲ هدایت رنس را بر عهده گرفت، تنها ۳۰ سال داشت. فرانچسکو فاریولی ایتالیایی ۳۴ ساله بود وقتی تابستان بعد به نیس پیوست و لیام روزنیور از استراسبورگ و کارلس مارتینز نوول از تولوز هر دو ۴۰ سال دارند.

مربیان شناخته شده فرانسوی در لیگ ۱ همگی به‌طور قابل‌توجهی مسن‌تر هستند. برونو ژنزیو ۵۸ ساله است، فرانک هیز که به خاطر کارش در لانس و نیس تحسین‌های زیادی کسب کرده ۵۳ سال دارد، و اریک روا، نیروی محرکه داستان پریان برست در لیگ قهرمانان، ۵۷ ساله است.

حتی حبیب بای و پی‌یر ساژ، که به‌عنوان دو تن از آینده‌دارترین مربیان نوظهور فرانسه دیده می‌شوند، در اواسط دهه ۴۰ زندگی‌شان هستند. به گفته متیو لاکور، مدیر کل رنس که اولین فرصت را به استیل داد، «گرفتن مدرک حرفه‌ای فرانسه و مربی شدن در فرانسه پیش از ۴۰ یا ۴۵ سالگی عملاً غیرممکن است».

کلود پوئل معتقد است که سخت‌گیری برنامه آموزشی فدراسیون فوتبال فرانسه باید مورد تقدیر قرار گیرد اما فکر می‌کند این موضوع هم‌وطنانش را در موقعیت نامناسبی قرار می‌دهد. او به اتلتیک می‌گوید: «اولین چیزی که باید بگویم این است که آموزش مربیان جوان فرانسوی خیلی خوب، بسیار متمرکز و به‌طور مناسبی دشوار است. اما ما در فرانسه خودمان را کمی جریمه می‌کنیم، آن هم با برنامه‌های آموزشی که بیش از حد طولانی‌اند. بسیاری از مربیان خارجی مدارک خود را در سنین خیلی پایین می‌گیرند، به‌ویژه مربیانی که دوران بازی حرفه‌ای نداشته‌اند. این‌ها را در فرانسه می‌بینید -مربیان جوان خارجی از همه‌جا- و آن‌ها از ما جلوترند.

آن‌ها در ۲۷ یا ۲۸ سالگی مربی شده‌اند، در حالی که در فرانسه باید دوران بازی خوبی داشته باشی و مدارکت را بگیری. وقتی همه مدارک را جمع کنی، معمولاً ۳۸ یا ۴۰ ساله هستی. ۱۰ سال فرصت مربیگری داری و وقتی از ۵۰ سالگی بگذری، مردم فکر می‌کنند دیگر از دور خارج شده‌ای. فکر می‌کنم اینجا یک مشکل وجود دارد.»

کلود پوئل در لسترسیتی نتایج قابل قبولی گرفت اما معتقد است به اندازه‌ای که باید مورد توجه قرار نگرفت.

آیا ممکن است مربیان فرانسوی به این دلیل هم جریمه شوند که هیچ مکتب فکری برجسته‌ای در فوتبال این کشور وجود ندارد؟ مربیان بزرگ گذشته فرانسه -آلبر باتو با رنس و تیم ملی در دهه ۱۹۵۰، میشل هیدالگو با فرانسه در دهه ۱۹۸۰، ژان-کلود سوادو در نانت، آرسن ونگر در سال‌های اولیه‌اش در آرسنال- به خاطر فوتبال تهاجمی و جذابشان شناخته شده بودند اما معادل‌های امروزی آن‌ها بیشتر عمل‌گرا هستند.

برای مثال، وقتی دیدیه دشان و زین‌الدین زیدان درباره مربیانی که الهام‌بخششان بوده‌اند، صحبت می‌کنند، هر دو به احتمال زیاد از مارچلو لیپی با ذهنیت آهنین یاد می‌کنند -کسی که در دهه ۱۹۹۰ در یوونتوس مربی هر دوی آن‌ها بود- تا از مربیانی که در فرانسه با آن‌ها روبه‌رو شده بودند.

برای جامعه مربیان این کشور، این موضوع تبلیغ یا فروش یک «ایده» کلی از فوتبال فرانسه را دشوار می‌کند.

در حالی که مربیان ایتالیایی به نظم تاکتیکی‌شان شهره‌اند، مربیان اسپانیایی به وابستگی‌شان به فوتبال مالکانه و مربیان آلمانی به تعهدشان به گگن پرسینگ، همتایان فرانسوی آن‌ها هیچ کاتناچیو، خوئگو دِ پوزیسیون یا گگن‌پرسینگی (هرچند این مفاهیم ممکن است ساده‌انگارانه و غیرمفید باشند) ندارند که به آن تکیه کنند.

مورد دیدیه دشان نمونه‌ای روشن است. او که فرانسه را به سه فینال تورنمنت‌های بزرگ رسانده، به علاوه فینال لیگ قهرمانان با موناکو در ۲۰۰۴ و اولین قهرمانی لیگ ۱ مارسی پس از ۱۸ سال در ۲۰۱۰، دوران مربیگری فوق‌العاده موفقی داشته است. اما مدت‌هاست که چه به‌حق یا ناحق، به خاطر آنچه سبک دفاعی فوتبال تلقی می‌شود مورد انتقاد قرار گرفته و به یک فلسفه بازی مشخص پایبند نیست که مربیان جوان‌تر فرانسوی بخواهند آن را به‌عنوان الگوی خود بپذیرند. در نتیجه این ایده را که دشان را بتوان چیزی جز یک سفیر برجسته برای مربیگری فرانسه دید، رد می‌کند.

رئیس اتحادیه مربیان فوتبال فرانسه می‌گوید: «دیدیه دشان می‌داند چطور راهی برای بازی کردن پیدا کند، اما همچنین می‌داند چطور راهی برای بردن پیدا کند. اگر رئیس باشگاهی را می‌شناسید که نخواهد بازی‌ها و جام‌ها را ببرد، خوشحال می‌شوم اسمش را بگویید.»

***

با وجود تمام موفقیت‌هایی که تیم‌های تحت هدایت دشان و زیدان کسب کرده‌اند، با وجود کاریزما و قدرت بازیکنان سابق پرافتخاری مثل آنری و ویرا، بدون شک مربیان فرانسوی به‌طور کلی از مشکلاتی رنج می‌برند.

یکی از مدیران اجرایی یک باشگاه ناشناس لیگ برتر، تصویری نه‌چندان خوشایند ترسیم می‌کند.

او می‌گوید: «آن‌ها کمی خاکستری و خسته‌کننده‌اند، همان تیپ مرد سفیدپوستِ سنتی. به اندازه کافی پرانرژی و پویا نیستند. حتی وقتی ادعا می‌کنند زبان انگلیسی بلدند، خیلی خوب صحبت نمی‌کنند. و خیلی از آن‌ها در ظاهر هم مثل آدم‌هایی نیستند که بشود راحت پایشان را به رسانه‌ها باز کرد.

فکر می‌کنم در انگلیس، ما هنوز آن نگاه رمانتیک به مربی سنتی را داریم که چهره باشگاه باشد و تنها کسی باشد که به نمایندگی از باشگاه در جمع صحبت می‌کند. در حالی که در فرانسه، مدیران ورزشی و رؤسای باشگاه‌ها خیلی بیشتر در رسانه‌ها حرف می‌زنند. مربیان فرانسوی پویایی، خودنمایی یا مهارت‌های بازیگری‌ای که انگلیسی‌ها هنوز از مربیان‌شان انتظار دارند را ندارند. ما چیزی بیشتر از یک مربی تکنوکرات می‌خواهیم. و فرانسوی‌ها انگار این مدل مربی را تولید نمی‌کنند.»

طنز ماجرا، از نظر انگلیس، این است که در زمانی که لیگ برتر دارد از مدل سنتی مربیان همه‌کاره با حمایت رؤسای پشت‌صحنه به سمت سلسله‌مراتب منظم‌تر سرمربیان، مدیران ورزشی و مدیران فنی حرکت می‌کند، باشگاه‌های انگلیسی هنوز ترجیح می‌دهند کسی را در نیمکت‌شان داشته باشند که مثل مربیان قدیمی راه برود و حرف بزند. این دوگانگی به‌ویژه برای فرانسوی‌ها مشکل‌ساز بوده است.

پوئل با ساوتهمپتون و بعد لستر نتایج قابل قبولی گرفت؛ اولی را به فینال جام اتحادیه و رتبه هشتم لیگ برتر در ۲۰۱۷ رساند و با دومی در سال بعد نهم شد. اما در هر دو باشگاه -به‌ویژه لستر- سبک ارتباطی محتاطانه‌اش باعث شد که در جلب حمایت بازیکنان و هواداران به مشکل بربخورد.

تأملات او درباره نقش مربی مدرن نشان می‌دهد که احساس می‌کند اهمیت تصویر در فوتبال انگلیس را نادیده گرفته و پشیمان است که تلاش بیشتری برای کنترل روایت درباره رویکردش، چه در داخل باشگاه و چه در بیرون از آن، انجام نداده است.

پوئل می‌گوید: «یک مربی باید روی تصویر خودش کار کند. باید بتوانید خودتان را خوب ارائه دهید، خوب صحبت کنید و شایستگی‌های خاصی را نشان دهید. باید خودتان را بفروشید. این بخشی از بازی است. شاید هم به کسی نیاز داشته باشید که شبکه‌ای داشته باشد و بتواند اطلاعات را پخش کند تا برخی چیزها درک شوند. من به همه باشگاه‌هایم با یک کادر حداقلی حداکثر دو نفره پیوستم، چون احساس می‌کردم بخشی از نقشم این است که آدم‌های اطرافم را پرورش دهم تا وقتی رفتم، آن‌ها بتوانند کار را ادامه دهند. اما در واقع، باید فقط به خودتان فکر کنید. باید به خودتان بگویید: من باید با قدرت و با یک کادر بزرگ وارد شوم. حتی اگر آدم‌های شایسته‌ای از قبل باشند، بدشانسی آن‌هاست. باید آدم‌های خودتان را در نقش‌های مهم بگمارید تا به کاری که انجام می‌دهید پایبند باشند و به شما کمک کنند همان پیام را به بازیکنان و مدیران منتقل کنند. این کار باعث می‌شود که خیلی بهتر در زمان صرفه جویی کنید.»

تجربیات پوئل به یکی از مسائل اساسی مربیان فرانسوی در فوتبال مدرن اشاره دارد: آن‌ها معمولاً مربیانی هستند که در زمین تمرین بیشترین راحتی را دارند، نه از نوع مربیانی که شایستگی‌های فنی مشابهی دارند اما در ارتباط، ارائه و مدیریت افراد اطرافشان هم سرآمد هستند.

مربیانی از فرانسه، مانند پوئل، به‌طور سنتی در جنبه فنی بازی تخصص داشته‌اند و به‌عنوان کاربلدهای بی‌همتا در زمین تمرین شناخته می‌شوند. در فرانسه به مربیان توسعه جوانان به چشم «آموزگار» نگاه می‌شود و بسیاری از بهترین مربیان این کشور به خاطر رویکرد آموزشی‌شان مورد تحسین قرار گرفته‌اند.

ژرژ بولون، مربی سابق تیم ملی که در سال ۱۹۷۰ اولین مدیر فنی تیم ملی فرانسه شد، پیش‌تر معلم تربیت‌بدنی بود. هولیه قبلاً معلم انگلیسی بود. ونگر در انگلیس به «پروفسور» معروف بود.

زمانی که ونگر به آرسنال رفت، مربی شناخته شده‌ای نبود اما تاثیر عمیقی بر فوتبال انگلیس گذاشت.

هولیه و ونگر هر دو کار در انگلیس را پذیرفتند چون از فعالیت در نقش‌ مربی به سبک انگلیسی با مسئولیت‌های گسترده لذت می‌بردند. اما مربی سنتی فرانسوی، در درجه اول، یک مربی بود. در حالی که در بالاترین سطح فوتبال در این روزها، انتظار می‌رود فردی که در منطقه فنی تیم حضور دارد چیزی بیشتر ارائه دهد.

مربی تازه‌مدرک‌گرفته‌ای که پیش‌تر در این مقاله ذکر شد، در چند سال گذشته مدرک مربیگری حرفه‌ای فرانسه خود را گرفت اما معتقد است که این مدرک او را با مجموعۀ کامل مهارت‌های لازم برای سرمربیگری در سطح نخبگان مجهز نکرده است.

او می‌گوید: «مدرک مربیگری حرفه‌ای در فرانسه مربی (headcoach) تولید می‌کند، نه سرمربی (manager). مربی در واقع روی زمین متمرکز است مثلاً روی توسعه سبک بازی، جلسات ویدئویی و غیره. از نظر ارتباطی، نحوه آماده‌سازی صحبت با تیم یا آماده شدن برای کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی را یاد می‌دهد اما کامل نیست. توسعه مربیان در فرانسه خیلی خوب است و من از مربیان این دوره خیلی چیزها یاد گرفتم. اما فکر می‌کنم ما عقب ماندیم. شما زبان انگلیسی یاد نمی‌گیرید، زبان اسپانیایی یاد نمی‌گیرید، برخلاف چیزی که در کشورهای دیگر اتفاق می‌افتد. پرتغالی‌ها را نگاه کنید، همه‌ آن‌ها چهار پنج تا زبان بلد هستند.»

در بیانیه‌ای که به اتلتیک ارسال شده، هوبرت فورنیه، مدیر فنی ملی فدراسیون فوتبال فرانسه اظهار داشت: «مدرک حرفه‌ای مربیگری فرانسه بالاترین مدرک مربیگری است که در فرانسه توسط مرکز آموزشی ما اعطا می‌شود، که هر دو به‌خاطر کیفیت‌شان در سطح بین‌المللی شناخته شده‌اند. در واقع، ما دوره‌های زبان خارجی ارائه نمی‌دهیم چون معتقدیم این مسئولیت فردی کارآموزان است که این جنبه را دنبال کنند.

در مورد جنبه مدیریتی، این هم به انتخاب بستگی دارد. پس از ممیزی باشگاه‌های حرفه‌ای، ما ارزیابی کردیم که انتظارات مدیران باشگاه‌ها عمدتاً روی توسعه یک مربی فنی متمرکز است که قادر به هدایت یک تیم حرفه‌ای باشد، نه یک مدیر ساختار ورزشی باشگاه. ما همچنین به کیفیت آموزش فوتبالی که در دوره‌ها ارائه می‌شود و این واقعیت که توسعه مربیان فوتبال‌مان عمدتاً روی زمین متمرکز است، افتخار می‌کنیم.»

***

با وجود فضای ناامیدکننده و تیره‌وتار، نشانه‌های فراوانی وجود دارد که مربیان فرانسوی همچنان چیزهای زیادی برای عرضه دارند.

ژنزیو، هیز و روی همگی در دو سال گذشته به خاطر دستاوردهایشان مورد تحسین قرار گرفته‌اند، حبیب بای در رن شروعی امیدوارکننده داشته و پیش‌تر تیم پاریسی رد استار را به لیگ ۲ رسانده بود و ساژ هم بعید است مدت زیادی بیکار بماند.

به همین ترتیب، ژولین استفان، معمار موفقیت خیره‌کننده رن در جام حذفی فرانسه در سال ۲۰۱۹ که اوایل این فصل برای دومین بار از این باشگاه جدا شد، از این قاعده مستثنی نیست. کریستوف گالتیه، قهرمان لیگ ۱ با لیل و پاری سن ژرمن، اکنون هدایت تیم قطری الدحیل را بر عهده دارد، اما مشخص شده که آرزوی کار در انگلیس را در سر می‌پروراند و اخیراً مورد توجه وستهم قرار گرفته بود.

ویرا از زمان انتصابش در نوامبر، کشتی جنوا را با موفقیت به ثبات رسانده و اگرچه آنری اکنون روی حرفه‌اش به عنوان کارشناس تلویزیونی تمرکز دارد، در تورنمنت فوتبال مردان المپیک سال گذشته با هدایت فرانسه به مدال نقره، نمایشی درخشان از توانایی‌های مربیگری‌اش ارائه داد. رژیس لو بری نیز با تبدیل ساندرلند به مدعی صعود در چمپیونشیپ پس از انتصاب در تابستان گذشته، تحسین‌‌های زیادی به دست آورده است (توضیح مترجم: این مطلب قبل از صعود ساندرلند به لیگ برتر نوشته شده است).

دشان در مصاحبه‌ای با روزنامه فرانسوی لوپاریزین در فوریه تأیید کرد که پس از کناره‌گیری از مربیگری تیم ملی فرانسه در سال آینده در سن ۵۷ سالگی، قصد بازنشستگی ندارد؛ او شایعات درباره پذیرفتن شغلی دیگر در فوتبال ملی را کم اهمیت جلوه داد، اما در را برای بازگشت به فوتبال باشگاهی باز نگه داشت.

پاتریک ویرا در اواسط این فصل هدایت جنوا را برعهده گرفت و توانست این تیم را در سری آ نگه دارد.

و بی‌تردید در فرانسه انتظارات زیادی وجود دارد که با هدایت جانشین احتمالی او، زین‌الدین زیدان بزرگ، چه تحولی در تیم ملی رخ خواهد داد.

رزو می‌گوید: «ما همین حالا هم مربیانی داریم که خودشان را ثابت کرده‌اند: رودی گارسیا، فیلیپ مونتانیه، پاتریک ویرا، دیدیه دشان. مربیانی داریم که حضور داشته‌اند، کار کرده‌اند و واقعاً پیش‌برنده مربیگری فرانسه بوده‌اند. حالا مربیان جدیدی مثل حبیب بای و رژیس لو بری در حال ظهور هستند، مربیانی واقعی که مدیریت را بلد هستند و کاملاً با فوتبال مدرن سازگار شده‌اند. من همچنان خوش‌بینم.»

مربیان هنوز منقرض نشده‌اند، اما آنها با تضعیف اکوسیستم‌شان و تجاوز به زیستگاه طبیعی‌شان، به گونه‌ای روزافزون در معرض خطر انقراض قرار گرفته‌اند.

 

عنوان اصلی مقاله: Where have all the elite French men’s football coaches gone نویسنده: Tom Williams نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 30 مارس 2025
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *