
چرا ما به پیراهنهای فوتبال علاقه داریم؟
هفتیک- شاید با شوخی جری سینفلد (توضیح مترجم: استندآپ کمدین معروف آمریکایی) درباره حماقت ذاتی حمایت از یک تیم ورزشی آشنا باشید:” توجیه وفاداری به هر تیم ورزشی بسیار دشوار است – بازیکنان همیشه تغییر میکنند، تیم میتواند به شهر دیگری منتقل شود. شما در واقع به پیراهنها علاقمند میشوید.”
این شوخی از نظر تئوری در حقیقت یک کنایه و دهنکجی به پوچی منطقی است که همه ما تمایل داریم آن را انکار کرده یا بپذیریم. اما سینفلد احتمالا غیر عامدانه به نقطه درستی اشاره کرد؛ این ایده که تیم ما چه بر تن میکند، واقعا بسیار مهم است.
بازیکنان میآیند و میروند، مالکان متولیان موقت هستند، سرمربیان تغییر میکنند و این موضوع درباره ورزشگاه یا مکان هم صادق است. بنابراین چیزی که ما در واقع از آن حمایت میکنیم دقیقا پیراهنها نیستند، بلکه ایده یک باشگاه است؛ نوعی مفهوم زودگذر که میتواند معنای متفاوتی برای هر یک از ما داشته باشد- اما همه این موارد حول محور یک چیز متحد میشوند.
این موضوع کاملا نامشهود است اما نمای بصری آن لباس و به طور خاص پیراهنی است که تیم بر تن میکند. پیراهن حداقل از نظر تئوری هنوز نقطه ثباتی در موجودیت پر از نوسان و تغییر است؛ چیزی که میتوانیم به آن چنگ انداخته و هویتمان را با آن تعریف کنیم و همین اساس شوخی سینفلد است. به همین دلیل است که هر زمان ایده تغییر پیراهن تیمی پیش میآید، مردم به شدت عصبانی میشوند: این فقط مردم نیستند که خشم خود را بروز میدهند چون بدون هیچ دلیل خاصی صرفا به خاطر یک سنت به آن دست انداختهاند، بلکه در عوض سعی دارند بخش مهمی از هویت تیمشان و کم و بیش هویت خودشان را حفظ کنند.
پیراهنها نمادهاس فیزیکی بازی هستند که ما میتوانیم آنها را به هرجایی ببریم. ما میتوانیم لحظات حساس بازیها را ببینیم و خاطراتی از دیدارهایی که دیدیم، داشته باشیم اما هیچ چیز قابل لمسی در این موارد وجود ندارد. هر گل لحظه زودگذری است که بازنمیگردد اما پیراهنی که ممکن است آن لحظه را به شما یادآور شود، همیشه آنجا حضور دارد. پیراهنها اجزایی از فوتبال هستند که میتوانید آنها را لمس کنید و مطمئنا یکی از اجزایی هستند که میتوانید بدون محرومیت آنها را لمس کنید.
ما پیراهنهای فوتبال را دوست داریم. شما پیراهنهای فوتبال را دوست دارید. بنابراین این هفته در اتلتیک را به پیراهنهای فوتبال و فرهنگ پیراهن فوتبال با مقالههایی از هر باشگاه اختصاص میدهیم. اما چرا ما پیراهنهای فوتبال را دوست داریم؟ سعی میکنیم در زیر برای شما شرح دهیم.

***
اجازه دهید با اصول ابتدایی شروع کنیم. پیراهنهای فوتبال یا حداقل بعضی از آنها به شکلی باورنکردنی از نظر زیباییشناسی خوشایند هستند. حتی زیبا هستند. هرکس پیراهن محبوب خودش را دارد اما اگر پیراهنهای اوایل دهه 90 میلان یا زرد کبود و آبی نفتی آرسنال یا پیراهنهای مارک هوملِ دانمارک در دهه 1980 یا اساسا هر پیراهنی از بوکا جونیورز را به یاد هر هوادار فوتبال مشتاقی بیاورید، اشک شوق در چشم آنها حلقه میزند.
این اتفاق همیشه رخ میدهد. هرچند اولین کسانی که هر پیراهن فوتبالی را بر تن میکنند از حامیان همان تیم هستند اما صنعت بزرگی بر اساس پیراهنهایی شکل گرفته که چنان زیبا طراحی شدهاند که مردم بدون هیچ ارتباط احساسی با این باشگاهها قیمتهای قابل توجهی از درآمدشان را صرف خرید آنها میکنند.
در بین پیراهنهای مدرن هم نمونههای زیبای متعددی وجود دارد. اکثر طراحیهای آدیداس از یورو 2020 دلنشین بودند. پیراهنهای ونتزیا در فصل گذشته بسیار هیجانانگیز به نظر میرسد. اتلتیکو مینیرو همین هفته طراحی پیراهن جدیدش را منتشر کرد که زیبایی بیش از حدش باعث واکنشهای بسیاری در فضای مجازی شد. پیراهن سوم منچستریونایتد از فصل گذشته با خطوط سیاه و سفید موافقان و مخالفان بسیاری داشت اما احتمالا در چند سال آینده به عنوان لباسی کلاسیک دیده خواهد شد.
و مشخص شده که طراحی این لباسها روندی دارد که به شکلی باورنکردنی طولانی است، همانطور که مرد پشت همان پیراهن یونایتد شرح میدهد.
اینیگو ترنر، مدیر طراحی آدیداس، به اتلتیک میگوید:” تمامی این کار میتواند نزدیک به دوسال طول بکشد.
تیم نوآوری ما تکنولوژی را در اختیارمان قرار میدهد که باید با آنها روی پوشاک کار کنیم. ما چیزی داریم که آنها را مواد “آماده گرما” مینامیم که جذبکننده رطوبت است و طراحی شده تا شما را خنک نگه دارد.
سپس وقتی اینها را دریافت کردیم، معمولا جهتگیری خلاقیت اصلی برای یک فصل (بین بسیاری از باشگاهها) شکل میگیرد. این موارد شامل جهتگیری رنگی یا گرافیکی است اما سپس ما شروع به برگزاری جلسات خلاقیتی با باشگاهها و هواداران میکنیم. ما شروع به گشتن میکنیم تا برای کشف داستانهای جدید تلاش کنیم.”

انتظار میرود پیراهنهای سوم فصل قبل منچستریونایتد که موافقان و مخالفان زیادی داشت، به یکی از پیراهنهای کلاسیک این باشگاه تبدیل شود.
اینجاست که متوجه میشوید طرحهایی مانند آن پیراهن یونایتد در مدت زمان 20 دقیقه روی یک برگه یادداشت شکل نگرفته است:” ما به منچستر رفتیم و به اطراف نگاه کردیم: شما همیشه همه چیز را در سفر اول نمیبینید، بعضی چیزها را در طول زمان میبینید. ما خطوط راه راه بسیاری را در اطراف منچستر دیدیم. خطوط راه راه بخش بزرگی از این شهر هستند- این خطوط در نشان مخصوص این شهر حضور دارند، یونایتد صد سال پیش با همین خطوط بازی میکرد.
ما نمیخواستیم صرفا یک پیراهن راه راه طراحی کنیم، میخواستیم کاری بسیار پیشروانه انجام دهیم. ما این طرح را در نظر گرفته و شروع به کار روی این موضوع کردیم که پیراهن باید به چه شکل باشد. در ابتدای فصل هرگز این هدف را نداشتیم که چنین پیراهنی را طراحی کنیم. این اتفاق به صورت طبیعی رخ داد.”
پیراهنهایی مانند این میتوانند در ابتدا بازخوردهای متفاوتی داشته باشند اما به فروش میرسند. پسر، واقعا فروش خوبی دارند. برندها در زمینه انتشار آمار فروش بسیار محتاط هستند (هیچ یک از شرکتهای تولید پیراهن در تماس با اتلتیک علاقهای به انتشار آمار نداشتند)، اما میتوان با اطمینان گفت که براساس گزارشها آدیداس حاضر به پرداخت یک میلیارد پوند به رئال مادرید در طول 10 سال برای حق تولید پیراهن نمیشد یا نایکی رقمی بین 61 میلیون تا 100 میلیون پوند سالانه به لیورپول پرداخت نمیکرد اگر فکر نمیکردند که میتوانند این پول را بار دیگر با سود بیشتر به دست آورند.
بنابراین عبارت “ما پیراهنهای فوتبال را دوست داریم” صرفا از بعضی گوشههای جامعه فوتبال به گوش نمیرسد. جهان به پیراهنهای فوتبال علاقمند است.

بسیاری معتقدند انتشار عکس دریک با پیراهن صورتی یوونتوس، علاقه به پیراهنهای فوتبالی را وارد فاز تازهای کرد.
فوتبال به محبوبترین ورزش در جهان تبدیل شده و هیچ مشکلی در دستیابی به بازار و مخاطب قابل توجه وجود ندارد. اما محبوبیت پیراهنهای فوتبال به مرور به شکلهای طبیعی مختلف، به فرهنگی غالب تبدیل شد، سپس چند سال قبل رشد چشمگیری داشت و ناگهان آنها روی تن افرادی ظاهر شدند که شما لزوما انتظار دیدن آنها با یک پیراهن فوتبال را نداشتید.

علاقه اسنوپداگ به پیراهنهای فوتبال به اندازهای است که عکسهای متعددی از او با پیراهن باشگاههای مختلف منتشر شده است.
علاقه شدید اسنوپ داگ به پیراهن ورزشی- هر پیراهنی- حالا تقریبا به داستانی همیشگی و معروف تبدیل شده چرا که او با پیراهن تمام تیمها از بارسلونا تا نوریچ دیده شده اما اکثرا نقطه عطف را زمانی میدانند که دِرِیک با پیراهن صورتی دوم یوونتوس در سال 2015 دیده شد. ترنر میگوید:” اگر یک رَپِر که شریک آدیداس نیست، پیراهنی را انتخاب کرده و شروع به استفاده از آن کند، شما متوجه میشوید که کار خوبی را پیش بردید.”
دنیل سندیسون از موندیال، مجله فوتبالی که فضای بین فوتبال و صعنت پوشاک را تا حد زیادی پوشش میدهد، میگوید:” این زمانی بود که تغییر آغاز شد و پیراهنهای فوتبال رواج فرهنگی پیدا کرد. این اتفاق کمی متفاوت است. اروپایی و جالب است. انگار که در بریتانیا از کفش بسکتبال استفاده کنی: این کار کمی متفاوت است. آمریکایی است. جالب است. فوتبال به عنوان یک موضوع و یک مورد زیباییشناسی، از سوی دنیای مد پذیرفته شد.”

پاریسنژرمن یکی از باشگاههایی است که با دعوت از سلبریتیها تلاش کرد پوشیدن پیراهنهایش را وارد سبک زندگی گروه بیشتری از افراد کند.
واقعا مهم نیست که شما طرفدار فوتبال هستید یا خیر. هیچکس پیش دریک نرفت و از او نخواست که اعضای تیم یووه که در سال 1996 قهرمان لیگ قهرمانان شدند را نام ببرد یا نپرسید که وقتی آنها پس از رسوایی کالچوپولی به سری B سقوط کردند، او کجا بود. این نسخهای جذابتر از مد 20 سال پیش بود که مکانهایی چون تاپ شاپ ناگهان شروع به فروش تیشرتهای موتورهد یا امسیفایو (توضیح مترجم: Motorhead یک گروه راک بریتانیایی است و MC5 یک گروه راک آمریکایی) کردند.
پاریسنژرمن هم مسئولیت زیادی در این زمینه دارد. تمایل به ارائه تصویری از خود نه فقط به عنوان یک باشگاه فوتبال، بلکه به عنوان یک برند سبک زندگی باعث شد که کِندال جِنِر، بیانسه و جیجی حدید در بین کسانی باشند که با پیراهنهای آنها دیده شدند. پیراهنهای فوتبال مسیری طولانی را از شکل نهچندان جذاب با جنس نایلون بر تن افراد خیس عرق در لیگ محلی طی کرده است.

یوهیجی یاماموتو، طراح معروف ژاپنی، در طراحی پیراهن دوم رئال در سال 2014 مشارکت داشت.
طراحان مد حتی در تولید این پیراهنها دخیل شدند. یوهیجی یاماموتو، طراح ژاپنی، روی پیراهن دوم رئال مادرید در سال 2014 با ترنر و آدیداس همکاری کرد، پیراهن مشکی با طرح اژدها و پرندهای در پس زمینه که حالا باید حدود 200 پوند یا بیشتر برای خرید آن هزینه کند؛ هرچند اگر آنقدر خوش شانس باشید که بتوانید یکی از آنها را پیدا کنید.
در سطحی بالاتر، برند H&M اخیرا خط تولید “اف سی لاورز” را راهاندازی کرد؛ سری تاپهای معمولی بر اساس طراحی پیراهنهای فوتبال قدیمی: یکی از آنها با الهام از پیراهن آلمان غربی در جام جهانی 90 ایتالیا طراحی شده، دیگری به پیراهن نیجریه در جام جهانی 1994 اختصاص دارد و یکی از آنها حتی به شکل عجیبی شبیه به پیراهن دوم کاونتری در اوایل دهه 1990 میلادی است. ترنر میگوید:” حالا مرز بندیهای کمتری وجود دارد. فکر میکنم مردم در پوشیدن و ست کردن لباسها بسیار رهاتر عمل میکنند.”
سندیسون توضیح میدهد که در حالی که بعضی هممسیر شدنهای فرهنگی ممکن است به شکل طبیعی رخ داده یا با میل واقعی نوآوری شکل گرفته باشند اما نظام سرمایهداری سنتی پشت همه این اتفاقات است و در ادامه میگوید:” تنوع زیادی داده شده و حالا افراد بسیاری در این میان نقش دارند.
بزرگترین بازی جهان و یکی از بزرگترین صعنتهای دنیا در گذشته هرگز تعامل خاصی نداشته و مشخصا یک نفر با خودش گفته این احمقانه است، اینجا افراد بسیاری هستند که میتوانیم از آنها پول دربیاوریم.
باشگاههای فوتبال متوجه شدند که: لعنتی- هواداران کافی برای تماشای بازی و به فروشگاه باشگاه نمیروند، بنابراین اگر آنها اهمیتی برای 90 دقیقه بازی قائل نیستند، پس چطور میتوانیم آنها را به سوی محصولاتمان جذب کنیم؟ آنها را جذاب میکنیم، کاری میکنیم تا پیراهن فوتبال یک محصول جذاب و الهام بخش باشد تا این که صرفا پیراهنی به حساب بیاید که از سوی افرادی بر تن میشود که فوتبال بازی میکنند. پیراهنی تولید میکنیم که سوپرمدلها آن را بپوشند.”
آن “لحظه” که پیراهنهای فوتبال به مد روز و محصولات جذاب تبدیل میشود، کمی در سالهای اخیر کمرنگ شده اما کاملا از بین نرفته است. این لزوما یک مشکل نیست- تقاضا درون دنیای فوتبال هنوز بالاست و فقط مربوط به پیراهنهای فعلی نمیشود. بازار برای پیراهنهای کلکسیونی و قدیمی هنوز ظرفیت دارد و این تمایل از سوی Classic football shirts افزایش پیدا میکند؛ سایتی که کارش را با فروش پیراهن اضافه و قدیمی چند نفر شروع کرد اما در طول یک دهه اخیر بسیار گسترش پیدا کرده است.
دامنه مشتریان آنها از هواداران فوتبالی مشتاق است که یک یا دو پیراهن قدیمی در کشوی کمدشان دارند تا کلکسیونرهایی که به دنبال نادرترین و جذابترین اشیا هستند و در این میان اجتماعی را نیز شکل میدهند.
تام اسلیتر، کلکسیونر و نویسنده مجله کیت که به تازگی محلی برای گردهمایی کلکسیونرها و نوشتن درباره بهترین پیراهنها بوده، میگوید:” من فکر میکنم اصلیترین انگیزه ادامه جمع آوری برای من حس قابل درکی است که در آنها وجود دارد. بنابراین هر پیراهنی که میخرم یادآور خاطره یا مقطع زمانی مشخص یا دیداری است که در کودکی دیدم- هر پیراهن چیزی را در من زنده میکند.
شاید دلیل این که رشد زیادی در چند سال اخیر خصوصا در طول دوران قرنطینه داشتیم این بود که مردم نمیتوانستند به تماشای دیدارها بروند. مردم داخل خانه بودهاند. این شاید به این معناست که آنها زمان زیادی برای فکر کردن و مرور خاطراتشان داشتند و داشتن یکی از این پیراهنها مانند تکرار خاطره است.”
چنین اظهارنظری از این ایده حمایت میکند که پیراهنهای فوتبال راهی برای ارتباط و زنده نگه داشتن لحظات یا دورانهای محبوب ما است.
الیس جیمز، طنزپرداز و مجری، از آن مهمتر هواداران ولز و سوانسی و عاشق پیراهن فوتبال، میگوید:” به طور کلی هواداران فوتبال، خصوصا مسنترها، تمایل زیادی به مرور نوستالوژیها دارند. و ما مردم بسیار بسیار بسیار نوستالوژیکی هستیم. اگر هوادار تیمی باشید که تمامی افتخارات ممکن را درو میکند که هیچ، اما اکثر هواداران فوتبال همیشه در حسرت نسل طلایی هستند که گاهی حتی پیش از تولد شما در زمین حاضر بودهاند. پیراهنها محصولاتی فوق العاده از زمانی هستند که من علاقه بسیاری به آن دارم.”
نوستالوژی میتواند به حدی قدرتمند باشد که شما حتی چیزی که خریدید را نپوشید یا نشان ندهید. جیمز میگوید:” وقتی 10 ساله بودم، کادوی تولد پیراهن و شلوارک ولز خواستم. به من گفته شد که این هدیه گرانقیمتی است، بنابراین نمیتوانم شلوارک را داشته باشم.
چند سال قبل همین محصول به سایر من در ebay موجود شد و من آن را خریدم. حالا واقعا چه زمانی آن را خواهم پوشید؟ چون آنها شلوارکهای دهه 1990 و بسیار کوتاه هستند، بنابراین من آنها را بیرون از خانه به تن نمیکنم. من آنها را درون خانه هم به تن نمیکنم. بنابراین فقط آنها را خریدم.
این کار حسی شبیه به انجام ماموریتی دارد که سالها پیش بدون ابزار کافی برای به پایان رساندن آن واردش شده بودید. شبیه پیدا کردن قطعهای از پازل است. من فکر میکنم که این کار برای بعضی افراد با شخصیتی خاص بسیار خوشایند است.”
این نوستالوژی روی تولید پیراهنهای مدرن هم تاثیر گذاشته است. پیراهنهای جدید برای سالهای طولانی یا شبیه به طراحیهای سالهای دور بودند یا از روی آنها کپی شده بودند و به گفته ترنر اشارهای به تاریخ باشگاه داشتند:” بسیاری از خاطرات من از زمانی که کودکی در حال رشد بودم، مربوط به پیراهنهایی است که واقعا پیشروانه و جسورانه بودند. من در دهه 1990 بزرگ شدم، پیراهنهای دیوانهوار آدیداس- طرح دانه برف یونایتد، زرد کبود آرسنال، هلند 88. این واقعا باعث ایجاد جرقه در ذهنم در آن زمان شد.”

هلند در یورو 1988 نه تنها به قهرمانی رسید که بازیکنان این تیم یکی از به یاد ماندنیترین پیراهنهای رقابتها را نیز به تن داشتند.
بازار پیراهنهای قدیمی هم همیشه در حال تغییر است. گری بیرتون از سایت Classic Football Shirts میگوید:” ما امسال به جشن 15 سالگی نزدیک هستیم. جالبترین نکته تغییر روند جذابترین پیراهنها در بین مخاطبان بوده است. وقتی اول شروع کردیم، همه چیز از پیراهن Candy لیورپول در سال 1989 آغاز شد.” اما با تغییر هسته جمعیتی- مردان 24 تا 35 سال- تغییری در محبوبترین پیراهنها هم رخ داد: با افزایش سن آنها و کسب درآمد قابل اتکا، تقاضا برای پیراهنهایی که از کودکی به خاطر داشتند هم افزایش پیدا کرد.
” میتوان تقریبا آن را به فاصله 15 ساله تقسیم کرد. حالا چیزی که میبینیم این است که پیراهن 2005 لیورپول در فینال استانبول هم ردیف پیراهن کندی است. حالا شما نام بازیکنانی چون دیدیه دروگبا، رونالدینیو یا آدریانو را میشنوید.”
نوستالوژی مشخصا انگیزه قدرتمندی است اما اینجا عاملی بیشتر از به تن کردن پیراهن فردی دیگر در محل کار وجود دارد. وقتی ما پیراهنی به تن داریم، کم و بیش سعی میکنیم کمی شبیه به بازیکنانی باشیم که هر هفته به آنها نگاه میکنیم یا در گذشته نگاه کردهایم. هرکدام از ما که پیراهنی را در فوتبال پنج نفره به تن کرده، گاهی خواهی نخواهی به این فکر کرده تیری آنری است که بدنش را باز کرده و شوت چرخشی با پای راست به گوشه دور دروازه با پیراهن SEGA 02- 2001 آرسنال زده است. در عین حال ما به افراد مضحکی که پیراهن کاپیتان آمریکا یا بلک ویدو را به تن دارند، پوزخند میزنیم یا آنها را به سخره میگیریم و اطمینان داریم که این شرایط متفاوت است. این جالب است. یا یک همچین چیزی.
که ما را به چیزی میرساند که اسلِیتر آن را “اشتباه” بزرگ بازی پیراهن فوتبال توصیف میکند؛ لباس کامل. اگر در توییتر باشید با صفحه Full Kit Wankers آشنایی دارید که توضیح جامعی درباره این موضوع داشته (حتی با این که روی اقدام نه چندان خوب عکسبرداری از افراد غریبه و انتشار آن در اینترنت تاکید میکرد) و زمانی منبع مطمئنی برای خوشگذرانی بود.
تماشای فردی پا به سن گذاشته که پیراهن فوتبالش را با شلوارک و جوراب شبیه به آن بر تن کرده بود، کاملا مضحک به نظر میرسید، حتی با این که معمولا به نوعی از شوخی و خنده ختم میشد- این که فرد در بازی جرات و حقیقت است، مجبور به این کار شده یا به او گفته میشد که در کافه عمومی باید با چه لباسی ظاهر شود. پیراهن از سوی همه قابل پذیرش است. استفاده از شلوارکِ مشابه باعث میشود که فورا به عنوان دلقک دیده شوید، مگر این که در حال بازی باشید یا شش سال سن داشته باشید.
جیمز میگوید:” وقتی پیراهن فوتبالی بر تن میکنیم تا از تیمی حمایت کنیم، وانمود میکنیم فوتبالیست هستیم. تاثیر و میزان جدیت این کار با بر تن کردن شلوار جین و کت گرفته میشود. اما استفاده از شلوارک و جوراب زیادهروی است.
منطقا اگر میخواهید کار را به صورت کامل انجام دهید باید استوک هم بپوشید اما این کار چنان غیرعملی است که نشان میدهد کل ماجرا از همان ابتدای امر تا چه حد عجیب است.”
***
چرا ما پیراهنهای فوتبال را دوست داریم؟ هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد اما اگر بخواهید آن را به یک شکل مشخص محدود کنید، باید گفت که فوتبال بخشی از هویت فردی ماست و پیراهن چیزی جز نشانه بصری این موضوع نیست. بسیاری از افرادی که تیشرت گروه موسیقی یا شعار سیاسی یا صرفا رنگ روشن میپوشند هم در حال ابراز شخصیت خود هستند.
انتخاب پیراهنی که میپوشید هم نشاندهنده همین موضوع است. شما میتوانید آخرین پیراهن را به عنوان نمادی از تعهدتان به تیم بر تن کنید. میتوانید پیراهن قدیمی گمنامی را بپوشید تا به همه بگویید بیشتر از دیگران از این تیم میدانید. میتوانید پیراهنی از فصلی را بر تن کنید که تیم شما قهرمانی کسب کرد تا این موفقیت را زنده کنید. میتوانید پیراهنی را بپوشید که بر تن فردی معروف یا مطابق مد روز دیدهاید. میتوانید پیراهنی را صرفا به این دلیل که عالی به نظر میرسد بر تن کنید.
ما به لباسها علاقمند میشویم. اما در عین حال به چیزی هم علاقه داریم که این لباسها نشانگر آن هستند.