داستان مارسلو؛ پسرکی که دیگر نمی‌خواهد روبرتو کارلوس باشد

برای خیلی از فوتبال دوستان، پیوستن به رئال مادرید فوق‌العاده مهیج است ولی برای مارسلو، حضور در پایتخت مادرید، اوج هیجان بود زیرا او این فرصت را داشت که از کسی که از زمان کودکی در ریودوژانیرو از او الگوبرداری می‌کرد، یاد بگیرد.

هفت‌یک– “من پله می‌شوم” . این جمله‌ای بود که پسربچه‌ای در ساحل بوتافوگو در حال انتخاب بازیکنی که قصد داشت در بازی آن روزشان شبیه او باشد گفت. در حالی‌که رونالدو و گارینشا با هم دعوا می‌کردند که کدام یک رونالدو باشد و کدام یک گارینشا، یکی دیگر به هم تیمی‌اش، دونگا، گفت: “من ریوالدو هستم” . دیدا هم در پس زمینه، از این‌که باید درون دروازه قرار می‌گرفت، ناراحت بود.

اما کم سن‌ترین آنها گفت:” من روبرتو کارلوس هستم”. به ندرت برادر و دوستان برادرش به او اجازه می‌دادند که در بازی‌های‌شان حضور داشته باشد ولی از وقتی که او مهارت‌های فوق العاده خود را نشان داد، حالا همه آنها تلاش می‌کنند که او را در تیم‌شان داشته باشند زیرا او توانایی‌های ویژه‌ای دارد.در حقیقت، مارسلو ویرا دا سیلوا به حدی با استعداد است که روزی جای مدافع چپ افسانه‌ای برزیل را پر خواهد کرد.

 

همان‌طور که رامون کالدرون گفته بود، مارسلو سال‌ها برای رئال به میدان رفت و آخرین بار قراردادش را با این باشگاه تا سال 2022 تمدید کرد.

 

او هنوز نمی‌‌داند در چهاردهم نوامبر 2006، رامون کالدرون، رئیس باشگاه رئال مادرید او را مقابل هواداران بزرگ‌ترین باشگاه جهان، به عنوان “جانشین روبرتو کارلوس” معرفی خواهد کرد، آن هم در حالی‌که 6.5 میلیون یورو برای جذب او از فلومیننزه هزینه کرده که از مبلغی که مونچی، مدیر ورزشی سویا، سعی داشت برای جذب او بپردازد، هم بیش‌تر بود. کالدرون در آن مراسم گفت:” روبرتو کارلوس یک سال دیگر با ما خواهد بود و این چیزی‌ است که همه ما خواهان آن بودیم و او نیز در مادرید خوشحال است ولی مارسلو تا وقتی که خودش بخواهد تیم را ترک کند، اینجا می‌ماند.”

برای خیلی از فوتبال دوستان، پیوستن به رئال مادرید فوق‌العاده مهیج است ولی برای مارسلو، حضور در پایتخت مادرید، اوج هیجان بود زیرا او این فرصت را داشت که از کسی که از زمان کودکی در ریودوژانیرو از او الگوبرداری می‌کرد، یاد بگیرد. هرگاه که او با دوستانش در خیابان یا ساحل فوتبال بازی می‌کرد، دوست داشت نقش مردی را داشته باشد که شماره 6 برزیل را به نام خود زد؛ نقشی که مارسلو، سال‌ها با تماشای بازی‌هایش در رئال مادرید و تیم ملی برزیل سعی داشت آن را فرا بگیرد.

 

مارسلو به عنوان جانشین روبرتو کارلوس به رئال پیوست و در مدتی کوتاه هم‌تیمی بودن با او، چیزهایی زیادی از الگوی دوران نوجوانی‌اش یاد گرفت.

 

پس از قطعی شدن حضور مدافع چپ افسانه‌ای در پایتخت مادرید تا پایان فصل 07-2006، باشگاه تصمیم گرفت که مارسلو را به رئال مادرید کاستیا بفرستد تا او سبک بازی قاره جدیدی که در آن پا گذاشته را با بازی کردن مقابل تیم‌های دسته دوم اسپانیا یاد بگیرد ولی تصمیم فابیو کاپلو، سرمربی باشگاه چیز دیگری بود. مارسلو در نهایت کنار تیم اصلی ماند و این یعنی فرصت حضور و کار کردن کنار مردی که او ماموریت بزرگ جانشینی‌اش را داشت. مارسلو بعدها درباره تصمیم کاپلو برای نگه داشتن او در تیم اصلی و فرصت یادگیری که برایش در جمع کهکشانی‌ها به وجود آمد گفت:” هر چند که خیلی به من بازی نمی‌رسید و اکثرا در فهرست تیم جایی نداشتم، ولی خیلی چیزها در آن دوره یاد گرفتم.”

ماسیمو نری، مربی بدنساز تیم کاپلو، درباره مارسلو در آن دوره گفت:” او ترکیبی از کم‌رویی و اعتماد به نفس بود. او سریع بود، از لحاظ تکنیکی خیلی خوب بود و روحیه ورزشی فوق‌العاده‌ای داشت. به یاد دارم که او با ادب و محترم بود و در ماه اول حضورش، کم‌تر حرف می‌زد و بیش‌تر گوش می‌کرد.” یک تکل ضعیف از دیوید بکام در تمرینات، مسیر پیشرفت خرید جدید رئال را با مصدوم کردن روبرتو کارلوس در هفته اول ژانویه باز کرد. کاپلو هنوز آماده نبود که مارسلو را از ابتدا به زمین بفرستد و از همین جهت، سرخیو راموس در پست دفاع چپ قرار گرفت و مدافع برزیلی، اولین بازی برای رئال را در نیم ساعت پایانی بازی انجام داد.

در دو بازی دیگر، مارسلو به عنوان بازیکن جانشین به میدان رفت و روبرتو کارلوس در اوایل ماه مارس مقابل ختافه به میادین برگشت. مارسلو در آن بازی در دقیقه 88 به جای گونسالو ایگواین به میدان رفت و هواداران در برنابئو، شاهد یک اتفاق تاریخی بودند: تنها دقایقی که مارسلو و روبرتو کارلوس در یک بازی رسمی کنار یکدیگر در زمین حضور داشتند.

علت این‌که هم بازی بودن این دو محدود به این دیدار بود، این است که مدافع جوان تنها 2 بازی دیگر برای رئال مادرید در آن فصل به میدان رفت؛ فصلی که رئال قهرمان لالیگا شد- قهرمانی‌ای که به Liga de las Remontadas یا ” لیگ کامبک‌ها” شهرت دارد- ولی مارسلو دیگر فرصت بازی کردن کنار قهرمان بچگی خود را پیدا نکرد زیرا دیدار مقابل مایورکا و پیروزی استثنایی رئال در آن بازی، آخرین دیدار روبرتو کارلوس با پیراهن رئال مادرید بود. او تصمیم گرفت که راهی فنرباغچه شود. در تیم ملی برزیل نیز مسیر این دو به هم نرسید. قهرمان جهان در سال 2002 پس از جام جهانی 2006 اعلام بازنشستگی کرد و مارسلو چند ماه بعد، اولین بازی ملی را مقابل ولز انجام داد.

هر چند که در ماه‌های ابتدایی فصل 08-2007، دو خرید جدید تیم یعنی گابریل هاینزه و رویستون درنته وظایف دفاع چپ را برای برند شوستر، مربی جدید رئال انجام می‌دادند اما این پست متعلق به مارسلو بود. او انتخاب شده بود که جای روبرتو کارلوس بی‌بدیل را بگیرد؛ یک چالش ترسناک، ولی این پسر از زمان بازی در ساحل بوتافوگو، این رویا را در سر داشت.

هر چند روبرتو کارلوس تنها 167 سانتی متر قد داشت ولی وقتی خورشید مادرید در سانتیاگو برنابئو غروب می‌کرد، سایه او بر کل زمین می‌افتاد. حتی وقتی او راهی ترکیه شد، سایه “مرد گلوله‌ای” و میراثش، هرگاه که مارسلو در سمت چپ آن کولسیوم عظیم حضور پیدا می‌کرد، روی شانه‌های جوانش سنگینی می‌کرد و سوت‌های اعتراضی هواداران رئال در ورزشگاه خانگی هم فشار روانی را افزایش می‌داد.

 

کارلوس در رده‌بندی بهترین بازیکنان دنیا در سال 2002، بعد از رونالدو در جای دوم قرار گرفت.

 

او جانشین یک مدافع چپ معمولی نمی‌شد؛ بلکه جانشین بازیکنی می‌شد که به اعتقاد بسیاری، بهترین بازیکن تاریخ در این پست بود. روبرتو کارلوس 4 قهرمانی در لالیگا، سه قهرمانی در چمپیونزلیگ و دو قهرمانی در کوپا آمه‌ریکا به دست آورد و یک بار هم جام جهانی را فتح کرد. افتخارات انفرادی او نیز شامل دو بار عنوان بهترین مدافع سال و رتبه دوم توپ طلا سال 2002، پس از رونالدو بود.

در دوران حضور 11 ساله کارلوس در مادرید، این اولین باری بود که یک مدافع توانسته بود به جمع 3 بازیکن برتر سال برسد که فابیو کاناوارو و پائولو مالدینی، دو مدافع دیگری بودند که بعد از او به این افتخار رسیدند و پس از جاچینتو فاکتی، کارلوس دومین مدافعی بود که در رده دوم توپ طلا قرار گرفت.

هر چند روبرتو کارلوس پیش از دوران فلورنتنیو پرز و سیاست‌های جذب سوپراستارها به رئال پیوسته بود، ولی مدافع برزیلی به عنوان یکی از کهکشانی‌ها شناخته می‌شد. فرارهای مارپیچ روبه جلو او، سانترهای قدرتمند به محوطه جریمه، پاس‌های پیچیده او برای بازی‌سازان، توانایی تکل زنی استثنایی و درک درست موقعیت‌ها، از جمله خصوصیاتی بود که او را به یک مدافع چپ کامل تبدیل کرده بود.

و همین‌طور ضربات کاشته مشهور او که با سرعت بیش از 160 کیلومتر بر ساعت نواخته می‌شد؛ ضربات قدرتمندی که با ران‌های 60 سانتی‌اش به سمت گوشه‌های بالا، گوشه‌های پایین و گاهی حتی وسط دروازه شلیک می‌شد و دروازه‌بان‌ها را به وحشت می‌انداخت. ویسنته دل بوسکه، سرمربی سابق رئال مادرید، درباره او می‌گفت:” روبرتو کارلوس می‌تواند تمام سمت چپ زمین را در اختیار خود داشته باشد.” قدرتی که او به واسطه سرعت استثنایی‌اش در اختیار داشت و 100 متر را در 10.6 ثانیه طی می‌کرد؛ رکوردی که می‌توانست سهمیه المپیک 2016 را برایش به ارمغان بیاورد.

علاوه با میراث روبرتو کارلوس که مارسلو باید آن را زنده نگه می‌داشت، او در اوایل دوران حضورش در رئال، حتی در انجام وظایف دفاعی در سمت چپ زمین هم به مشکل خورده بود و هضم این موضوع آشکار برای هواداران دشوار بود. مارسلو در یک مصاحبه با ال پائیس، درباره این موضوع شوخی جالبی کرد، آن هم زمانی که درآمدن ریش‌هایش باعث شده بود بزرگ‌تر از سنش به نظر برسد. باید یادآور شد که او در آن زمان نه تنها روبرتو کارلوس نبود، بلکه هنوز تولد 20 سالگی را هم جشن نگرفته بود.

جوان برزیلی مطمئنا متوجه این نارضایتی‌ها بود ولی اجازه نداد که آنها تغییری در صورت خندانش به وجود بیاورد. هواداران روی سکوها متقاعد نشده بودند که مارسلو می‌تواند جایگاه تاریخی روبرتو کارلوس را پر کند ولی اسطوره برزیلی در مهمانی‌های متعدد، به هموطن جوانش مشاوره می‌داد و تاکید داشت که مدافع چپ تازه کار، در مسیر درستی قرار دارد.

شکی نیست که سخت کوشی در سیستم شایسته سالار فوتبال جواب می‌دهد و مارسلو خیلی زود، دفاع چپ را به خود اختصاص داد و هواداران و مربیانش را متقاعد کرد. در پایان فصل 08-2007، او بالاخره شروع به پیشرفت در این پست کرد و در 11 بازی از 16 بازی پایانی لیگ، در ترکیب اصلی قرار داشت؛ فصلی که رئال توانست قهرمان لیگ شود.

مثل یک مهره در شطرنج میوتنت (توضیح مترجم: شکلی از شطرنج که در سال 2003 ابداع شده است) که می‌تواند دو خانه به عقب و 5 خانه مورب رو به جلو برود، او در پستش کاملا غیرمنضبط بود و گاهی توپ را مانند کودک نوپایی که به دنبال شی درخشانی است، گم می‌کرد ولی یک دوست به کمک او آمد.

مارسلو در مصاحبه با ال پائیس گفت:” گاهی به دنبال توپ می‌روم، می‌روم، می‌روم و …. یادم می‌رود که به عقب برگردم. گاهی در یک مسیر حرکت می‌کنم و خودم را در دردسر می‌اندازم ولی هاینزه و کاناوارو جای من را پر می‌کنند تا پستم خالی نماند.” البته پس از این‌که مارسلو مدعی شد که تئاتر را به سینما ترجیح می‌دهد زیرا غیرقابل پیش‌بینی است و می‌توان خارج از نمایشنامه به صورت بداهه بازی کرد، دیگر چنین سبک بازی از او چندان هم غافلگیرکننده نبود.

مارسلو در مسیر پیشرفت بود ولی خوانده راموس، سرمربی رئال در فصل 09-2008 اعتقادی به پرورش یک مدافع چپ برای آینده نداشت، به خصوص این‌که او مطمئن نبود در این تیم ماندنی خواهد بود تا از مزایای پرورش یک مدافع جوان سود ببرد.  در عوض، او به دنبال نتایج آنی بود و تصمیم گرفت که مارسلو را در بال چپ بازی دهد و به او در پست دفاع چپ اعتماد نداشت.

مارسلو درباره تغییر پستش که به او کمک کرد اولین گلش را برای رئال به ثمر برساند – که با شادی گل آکروباتیکش همراه بود- گفت:” در ابتدا حضور در پست بال چپ من را غافلگیر کرد ولی عاشقش شدم زیرا همواره به دنبال پیشروی در زمین و ساختن موقعیت گلزنی بودم. دفاع چپ پست ذاتی من است ولی من از بازی کردن در بال چپ هم لذت می‌برم.”

مانوئل پیگرینی در فصل 10-2009 سرمربی رئال شد و با فصل جدید، مربی جدید و سیاست‌های جدید باشگاه و ورودی‌ها و خروجی‌ها، سرمربی شیلیایی تصمیم گرفت که مارسلو بیش‌تر روی وظایف دفاعی متمرکز باشد، حتی با این‌که گاهی او را در پست‌های جلوتر هم بازی می‌داد. این‌که تنها کریستیانو رونالدو و کاکا در آن فصل پاس‌ گل‌های بیش‌تری نسبت به مارسلو ارسال کردند از لحاظ آماری تایید می‌کند که او نسبت به قبل در سمت چپ زمین عملکرد موثرتری داشت.

با این حال، تغییرات پشت پرده در برنابئو، مدافع برزیلی را با خطر خروج از مسیر پیشرفت روبرو کرده بود. اینتر و بایرن مونیخ در فینال چمپیونزلیگ در پایتخت اسپانیا مقابل هم قرار گرفتند و پس از این‌که جام قهرمانی به میلان رفت، یک نفر برای سه فصل بعد در مادرید ماند. او ژوزه مورینیو بود و سعی داشت فابیو کوئنترائو را به مادرید بیاورد تا چالشی برای مارسلو ایجاد کند. چه کسی برای رئال مادرید در فینال چمپیونزلیگ 2014 گلزنی کرد؟ اگر این سوال در شو تلویزیونی Pointless  که در آن شرکت کنندگان تلاش می‌کنند به سوالات جواب‌هایی بدهند که در نظرسنجیهای قبلی دورترین جواب به سوال بوده، پاسخ “مارسلو” در این برنامه برنده می‌شد.

 

مارسلو در فینال چمپیونزلیگ 2014، گل سوم رئال را وارد دروازه اتلتیکو کرد؛ گلی که عملا قهرمانی رئال را قطعی کرد.

 

تصاویری که پس از بردن دسیما منتشر شد، گل ثانیه‌های پایانی سرخیو راموس، ضربه سر گرت بیل و کندن پیراهن رونالدو پس از گلزنی، توسط دوربین‌ها از تمامی زوایا به تصویر کشیده شدند ولی گل مارسلو که گل سوم بازی بود، معمولا کم‌تر در این تصاویر جا داشت. اگر مارسلو قرار بود به جای این‌که تنها به عنوان یک بازیکن بزرگ در تاریخ رئال شناخته شود، به عنوان یک بازیکن افسانه‌ای شناخته می‌شد، زدن گل در فینال دهمین قهرمانی اروپایی رئال، راه خوبی برایش بود. حتی روبرتو کارلوس هم در فینال اروپا برای رئال گلزنی نکرده، هر چند که با زدن 16 گل در چمپیونزلیگ و حضور در رتبه پانزدهم بهترین گلزنان اروپایی رئال، بالاتر از زین‌الدین زیدان، رود فن نیستلروی و رونالدو برزیلی، آمار بهتری نسبت به مارسلو دارد.

پیش از شروع بازی، به نظر نمی‌رسید که مارسلو فرصت حضور در میدان را پیدا کند. او دو بازی نیمه‌نهایی مقابل بایرن مونیخ را به علت مصدومیت از دست داده بود و با نمایش‌های مستحکم کوئنترائو و عملکرد مطمئن او در دفاع رئال در طول مراحل حذفی، جایگاهش را در ترکیب اصلی فینال به مدافع پرتغالی باخته بود.

هر چند مورینیو موفق نشده بود در تابستان اول حضورش در مادرید، کوئنترائو را به سانتیاگو برنابئو ببرد ولی مدافع پرتغالی در سال 2011 با رقم قابل توجه 30 میلیون یورو راهی رئال شد و یک هشدار به جایگاه فیکس مارسلو در ترکیب داد.  برای بازیکنی که رامون کالدرون امیدوار بود بتواند به قله‌ای مثل روبرتو کارلوس برسد، رقبای متعدد در پست دفاع چپ، باعث شده بود تا همان اندازه که به دنبال تکرار موفقیت‌های اسطوره‌اش باشد، نگران وضعیت‌اش در تیم نیز باشد.

اما این بار هم مارسلو از این شرایط جان سالم به در برد و کوئنترائو مثل رائول براوو، میگل تورس، درنته و هاینزه در رقابت برای کسب جایگاه اصلی در ترکیب تیم، از او شکست خورد. مورینیو که در زمان حضورش در رئال، مارسلو نهمین بازیکن از لحاظ دقایق بازی بود و کوئنترائو در رده پانزدهم قرار داشت، درباره او گفت:” در ابتدا [از توانایی‌های او] مطمئن نبودم ولی حالا عاشقش هستم.”

شاید آنچلوتی مدافع پرتغالی را برای فینال چمپیونزلیگ ترجیح داد ولی علت این موضوع بیش‌تر این بود که در زمان مصدومیت مارسلو، کوئنترائو خیلی خوب جای مدافع برزیلی را پر کرده بود. درست مثل مورینیو که پیش از او در مادرید بود، آنچلوتی هم نمی‌توانست از بازی دادن به مارسلو خودداری کند. در زمان آنچلوتی، مارسلو ششمین بازیکن از لحاظ دقایق بازی بود.

در زمان جدایی آنچلوتی در تابستان 2015، مارسلو به یکی از بزرگان مادرید تبدیل شده بود و پس از این‌که به عنوان کاپیتان دوم تیم در فصل 16-2015 انتخاب شد، جایگاه بالاتری نیز پیدا کرد. شور، نشاط و اشتیاق بی‌امان، خیلی سریع او را به یکی از بازیکنان محبوب رختکن تبدیل کرد، هر چند که بازی‌های انفجاری او در زمین بود که اهمیت بیش‌تری داشت. توانایی او در کنترل کناره‌های زمین، هم در فاز دفاعی و هم در فاز هجومی در جهان مشهور شده بود و کریستیانو رونالدو، که در سمت چپ خط حمله رئال بازی می‌کرد، بارها و بارها از این توانایی‌ها سود برد.

 

هماهنگی فوق‌العاده مارسلو و کریس رونالدو، گل‌های زیادی را برای رئال رقم زد و یکی از دلایل جوایز فردی ستاره پرتغالی هم بود.

 

تسلط مارسلو بر پست دفاع چپ، به رونالدو اجازه ‌می‌داد که کاری با وظایف دفاعی نداشته باشد و نفوذهای مدافع برزیلی و عبور او از خط میانی زمین، باعث می‌شد تا شماره 7 رئال هرگاه که لازم باشد، به داخل محوطه هجوم ببرد. شاید مارسلو هیچگاه نتوانست مثل کارلوس به جمع 3 بازیکن برتر توپ طلا برسد ولی نقش مهمی در موفقیت‌های متعدد هم تیمی پرتغالی‌اش در کسب توپ طلا داشت.

از لحاظ تاکتیکی، او نقش مهمی در قهرمانی رئال در چمپیونزلیگ فصل 16-2015 داشت. تغییر اصلی که زیدان در رئال مادرید ایجاد کرد این بود که یک هافبک هجومی- معمولا خامس رودریگز یا ایسکو- را قربانی یک هافبک دفاعی یعنی کاسمیرو می‌کرد ولی این کاهش بار هجومی باید توسط بازیکن دیگری جبران می‌شد.  هجوم مارسلو از سمت چپ، راه حل زیدان بود و او در طول آن فصل، بیش از تونی کروس و لوکا مودریچ صاحب توپ بود.

در دور دوم سوالات برنامه  Pointles، اگر از شرکت‌کنندگان سوال می‌شد که  5 پنالتی‌زن رئال که در فینال چمپیونزلیگ، پنالتی‌های‌شان را به گل تبدیل کردند، انتخاب کنند، مارسلو جواب درستی بود که کم‌ترین شرکت کننده آن را انتخاب می‌کرد. پنالتی پیروزی بخش رونالدو تمامی صفحات اول روزنامه‌ها را به خود اختصاص داد و پنالتی راموس نیز به همان اندازه مورد توجه قرار گرفت و کم‌تر کسی می‌تواند شجاعت واسکز در زدن پنالتی اول را از یاد ببرد و همین‌طور ضربه تماشایی بیل که یان اوبلاک را مغلوب کرد ولی ضربه زیبای مارسلو، در بین 5 پنالتی که به گل تبدیل شدند، معمولا نادیده گرفته می‌شود.

 

در فینال چمپیونزلیگ 2016 هم مارسلو یکی از پنالتی‌های رئال را وارد دروازه اتلتیکو کرد تا تیمش برای دومین بار در طول سه فصل، فاتح چمپیونزلیگ شود.

 

این پنالتی او را به قهرمانی دوم در چمپیونزلیگ رساند که با قهرمانی در سوپرکاپ اروپا و جام باشگاه‌های جهان همراه شد. این قهرمانی‌ها، تعداد مدال‌های مارسلو در رئال را به عدد 13 رساند؛ دقیقا همان تعدادی که اسطوره‌اش در رئال کسب کرده بود. به این ترتیب، مارسلو نه تنها خود را به عنوان جانشین شایسته روبرتو کارلوس معرفی کرد بلکه حالا هواداران فکر می‌کردند که شاید او حتی بهتر از کارلوس هم باشد.

اگر جایگاه روبرتو کارلوس به عنوان بهترین مدافع چپ تاریخ باشگاه رئال مادرید و تیم ملی برزیل به خطر افتاده، او باید پدرو، پدربزرگ مارسلو را مقصر بداند، همینطور پرچم کرواسی را. بیش از هرکسی در خانواده مارسلو، پدرو ویرا دا سیلوا بود که او را تشویق کرد به دنبال فوتبال برود. مادر مارسلو معلم بود و همانطور که انتظار می‌رود، پسرش را مجبور می‌کرد درس بخواند، درس بخواند و درس بخواند. اما در سوی دیگر، پدرو که خود در جوانی فوتبالیست بود، رویکردی متفاوت داشت:” بله، باید درس بخوانی ولی فوتبال هم بازی کن.”

در ابتدا، مارسلو فوتسال بازی می‌کرد ولی فلومیننزه عملکرد خیره‌کننده او برای تیمش، هِلِنیکو را دید و از او درباره این‌که تمایلی به حضور در فوتبال دارد، پرس و جو کرد.  هر چند که مارسلو نوجوان در ابتدا چنین قصدی نداشت و می‌خواست مثل پدرش آتش‌نشان شود ولی پدربزرگش او را متقاعد کرد که تمام تمرکزش را بر فوتبال بگذارد.

اما کار پدرو تنها به حرف زدن خلاصه نمی‌شد و او تمام تلاشش را کرد که مارسلو در فوتبال پیشرفت کند؛ حتی بیش‌تر کار می‌کرد تا هزینه سفر او به زمین تمرینی فلومیننزه در منطقه شروم که یک منطقه روستایی در خارج ریو بود، پرداخت کند. هزینه رفت و برگشت او به زمین فلومیننزه، 13 رئال برزیل بود که برای حقوق‌ ناچیز پدرو مبلغ سنگینی بود. پدرو هزینه‌های مارسلو را می‌پرداخت ولی در یک مقطع، تنها بیست و پنج سنت در جیبش داشت.

در حالی‌که فلومیننزه قصد انتخاب 3 بازیکن برای حضور در تیم جوانانش داشت، شاید این بدترین روز برای غیبت در تمرینات بود ولی مارسلو و پدربزرگش تصمیم گرفتند که سکه 25 سنتی را در دستگاه شرط‌بندیِ باری که در آن حضور داشتند، بیندازند. بازی این دستگاه به این شکل بود که باید پرچم کشوری را انتخاب می‌کردند و آنها نیز کرواسی را انتخاب کردند و دستگاه 25 رئال به آنها جایزه داد. او و پدربزرگش یک همبرگر به خودشان جایزه دادند و به زمین تمرین رفتند.

 

مارسلو به یاد پدربزرگش، عکس فولکس او را روی بازویش خالکوبی کرد.

 

مارسلو به تیم راه یافت و وقتی یک خوش شانسی دیگر برای پدربزرگش پیش آمد، پدرو یک فولکس واگن بیتل خریداری کرد تا نوه‌اش را به تمرینات ببرد. مارسلو چنان خاطرات خوبی از آن خودرو و سفرهایشان به شمال ریو دارد که عکس این خودرو را روی بازوی راستش خالکوبی کرده است. تغییرات ناگهانی باعث شد تا مارسلو به بازیکن خاصی تبدیل شود. شخصیت استثنایی، محبوبیتش در جامعه ورزش و همینطور مسیری که در رسیدن به قله طی کرد، سبب شده تا بسیاری به او احساس نزدیکی کنند. همانطور که خودش در مصاحبه با کوپا90 گفت، هیچ چیز آسان به دست نمی‌آید.

شخصیت قدرشناس او باعث شد تا اولین حقوقش از فلومیننزه که 100 رئال بود به پدربزرگش تقدیم کند؛ مردی که همه چیز را برایش ممکن کرد. او در مصاحبه با پاننکا گفته بود:” اگر پدربزرگم نبود، من فوتبالیست نمی‌شدم.” او توضیح داد که در 15 سالگی می‌خواست قید فوتبال را بزند و از زندگی ساده‌اش به عنوان یک نوجوان لذت ببرد ولی پدرو او را تشویق می‌کرد که در مسیر فوتبال بماند.

رویای پدرو برای تبدیل شدن نوه‌اش به یک فوتبالیست حرفه‌ای، قهرمان اروپا و بازیکن تیم ملی برزیل به حقیقت پیوست و او یکی از میلیون‌ها برزیلی مفتخر بود که وقتی در 12 ژوئن 2014، مارسلو در دیدار اول جام جهانی در وطنش به میدان رفت شاهد این دیدار بود، درست یک سال پس از آنکه مدافع رئال در تمامی دیدارهای جام کنفدراسیون‌ها حضور داشت و با برزیل قهرمان رقابت‌ها شد.

مارسلو افتخار ناخوشایند زدن اولین گل رقابت‌ها را داشت، وقتی که پایش در جای نادرستی قرار داشت و سانتر ایویکا اولیچ را وارد دروازه خودی کرد ولی هیچ چیز، حتی بازیکن بزرگی مثل فیلیپه لوئیز هم نتوانست جای او را در ترکیب برزیل بگیرد. پس از پیروزی شیرینی که مارسلو و پدربزرگش، یک دهه قبل مقابل کرواسی تماشا کرده بودند، حالا به نظر می‌رسید که این تیم شرق اروپایی به دنبال انتقام است. قناری‌ها اما بازی را ادامه دادند و 3-1 پیروز شدند و مارسلو در تمامی دقایق ممکن تا نیمه نهایی و شکست مشهور برزیل مقابل آلمان بازی کرد. اما مارسلو، خبر ناراحت‌کننده را دو روز پیش از این بازی دریافت کرده بود. پدرو در نبرد با سرطان مغز استخوان شکست خورده بود.

 

مارسلو اولین گل جام جهانی 2014 را به اشتباه وارد دروازه برزیل کرد؛ هرچند سلسائو در آن دیدار به پیروزی 3-1 رسید.

 

لوئیز فیلیپه اسکولاری، سرمربی برزیل به مارسلو گفته بود که در مراسم تدفین شرکت کند و هرچقدر که نیاز است استراحت کند ولی مارسلو تصمیم گرفت که کنار هم تیمی‌هایش در کمپ ترسوپولیس بماند. شانس کسب قهرمانی جام جهانی، درست مثل همان دستگاه شرط‌بندی که سال‌ها قبل با پدربزرگش در آن سکه انداختند، ارزش تلاش را داشت. در نهایت اوضاع طبق نقشه پیش نرفت و پرچم آلمان به عنوان قهرمان به اهتزاز درآمد ولی مارسلو در آن زمان، به یکی از بازیکنان اصلی تیم ملی برزیل تبدیل شده بود. مطمئنا پدرو وقتی از دنیا رفت، به نوه‌اش افتخار می‌کرد.

پدرو و پسربچه ساحل‌های بوتافوگو، هیچ‌گاه در بلندپروازانه‌ترین رویاهای‌شان هم نمی‌دیدند که روزی این پسربچه به نامزد عنوان بهترین مدافع چپ تاریخ تبدیل شود ولی این دقیقا اتفاقی بود که تلاش، خوش‌بینی، تسخیرناپذیری و استعداد مارسلو آن را رقم زد. مهم‌تر از آن، حداقل برای مارسلو، این بود که زمینه دوستی با روبرتو کارلوس برایش پیش آمده بود و این دو هرگاه که فرصتی پیدا کنند، به تعریف کردن از هم می‌پردازند. کارلوس درباره مارسلو گفته:” او بهترین مدافع چپ جهان است و توانایی و کیفیت‌هایی بالاتر از من دارد.” مارسلو هم پاسخ داد:” عبور از روبرتو کارلوس غیرممکن است زیرا او بهترین است.”

 

هرچند مارسلو فرصت زیادی برای بازی در کنار روبرتو کارلوس پیدا نکرد اما رابطه دوستانه آنها همچنان ادامه دارد.

 

در نهایت، مقایسه این دو بیش‌تر وقت تلف کردن است که می‌توان این وقت را به تمجید از اختلافات جزئی و داستان‌های متفاوت‌شان صرف کرد. این دقیقا کاری‌ است که مارسلو امیدوار است هواداران انجام دهند:” من دوست دارم با نام مارسلو تاریخ سازی کنم، نه به عنوان جانشین روبرتو کارلوس.” دستاوردی که او مطمئنا به آن رسید.

عنوان اصلی مقاله: How Marcelo replaced the irreplaceable Roberto Carlos نویسنده: Euan McTear نشریه / وبسایت: These Football Times زمان انتشار: جولای 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *