چرا لیونل مسی شایسته بردن توپ طلای 2021 بود؟
هفتیک- و باز هم لیونل مسی برای هفتمین بار برنده توپ طلا شد تا به عنوان درخشانترین بازیکن قدم به جام جهانی قطر بگذارد که مطمئنا آخرین حضورش در این رقابتهاست. با وجود تمامی نظرات مطرح شده درباره توپ طلا، درخشش مسی به شکلی باورنکردنی باثبات و انعطاف پذیر بوده و این هفت توپ طلا از سال 2009 نشانگر بخشی از این ویژگیهاست.
رسیدن به این سطح از موفقیت در هر زمان دستاوردی خاص است و انجام آن در دوران کریستیانو رونالدو که از سال 2008 تا به حال پنج توپ طلا کسب کرده، کاری فوق العاده محسوب میشود. هیچکس در تاریخ بیشتر از سه بار برنده این جایزه نشده- هرچند تقارن جالبی در این واقعیت نهفته است که وقتی فرانس فوتبال سالهایی که این جایزه به بازیکنان غیر اروپایی داده نمیشد را مورد بازنگری قرار داد، پله در طول 13 سال، هفت بار برنده این جایزه شد.
و اما شاید این اولین بار است که اهدای این جایزه به مسی نیازمند توضیح و علت باشد. برای مدتی طولانی این حس وجود داشت که او و رونالدو عالی هستند و بخش قابل توجهی از شبکههای اجتماعی نقش موثری در پیشبرد این باور داشتند و مدتها همه احساس میکردند که اهدای این جایزه به یکی از این دو نفر حق آنهاست. اما با تماشای بازی هفته گذشته مسی در ورزشگاه اتحاد و مقایسه آن با خاطره بازیکنی که او پیش از این بود، بدون توجه به کمکی که در خلق موقعیت گل پاریسنژرمن داشت، باعث شد باور این که او بهترین بازیکن دنیا باشد به امری دشوار تبدیل شود.
پیاسجی حداقل حالا یک برنده توپ طلا دارد- اما او این جایزه را به خاطر کارهایی که در پاریس انجام داده، دریافت نکرده و کنایههای زیادی در این موضوع وجود دارد. نیمار از بارسلونا جدا شد تا از سایه مسی فرار کند، قلمروی خودش را داشته باشد و پادشاه آن شود اما در فاصله پنج ماه پس از هم تیمی شدن دوباره مسی با او، این بازیکن آرژانتینی به اولین بازیکنی تبدیل شد که پس از ژان پییر پاپن در سال 1991 موفق به کسب توپ طلا در باشگاهی فرانسوی شده است. این باشگاه احتمالا از این موضوع خوشحال است اما حضور مسی در سالهای پس از دوران اوجش شاید همان سبک پیشروی به کمک سلبریتی در فوتبال است که تاثیری مخرب در شانس آنها برای موفقیت در اروپا خواهد داشت.
مسی توپ طلایش را به خاطر لیگ قهرمانان، لیگ فرانسه و حتی لالیگا (که بارسلونا در آن سوم شد) دریافت نکرد، بلکه او این جایزه را به خاطر موفقیتش در کوپا آمهریکای برزیل گرفت. و تحسین و حس رمانتیک بسیاری در این موضوع وجود دارد- حتی با این که این کوپا بدون هیچ دلیلی به تقویم اضافه شد تا فدراسیونها را از ضرر مالی به واسطه تغییر ساختار تقویم جهانی فوتبال نجات دهد، تورنمنتی عجیب که میزبانی آن به دلیل تاثیر این بیماری بر آرژانتین و درگیریهای داخلی در کلمبیا از این دو کشور گرفته شد و در ورزشگاههای خالی از تماشاگر برزیل برگزار شد؛ کشوری که با افزایش بیماران مبتلا به کرونا روبرو بود.
این موضوع اهمیتی برای آرژانتین نداشت. آنها از سال 1993 در این مسابقات قهرمان نشده بودند. نسلهایی از بازیکنان بزرگ بدون هیچ موفقیتی در رده بزرگسالان آمده و رفته بودند. اینطور به نظر میرسید که شرایط برای مسی هم همینطور باشد. هرچند تردیدها درباره اهمیت دادن این بازیکن به بازی برای کشورش از مدتها قبل با اشکهای او پس از حذف از این تورنمنتها از بین رفته بود.
این تیم آرژانتین به هیچ وجه به اندازه تیمهای قبلی پر از استعداد نبود. لیونل اسکالونی، سرمربیشان، اساسا به این دلیل انتخاب شد که کسی باید پس از افتضاح خورخه سامپائولی هدایت این تیم را برعهده میگرفت و او ارزان قیمت هم بود. اما شرایط ناگهان خوب پیش رفت و مسی طوری بر این تورنمنت تسلط پیدا کرد که هیچ بازیکنی حداقل در چند دهه اخیر موفق به انجام آن نشده و در نهایت این رقابت با پیروزی 0-1 برابر برزیل در فینال به پایان رسید. درست است که دیدار فینال تنها بازیای بود که پشت درهای بسته برگزار نشد و فقط 7800 نفر روی سکوها حضور داشتند اما اتفاقات زیادی نیستند که بیشتر از ربودن جام قهرمانی از چنگال برزیل در ماراکانا باعث خوشحالی آرژانتینیها شوند. مسی بعد از فتح این رقابتها گفت:” هر جامی که بردم مهم و زیبا بود اما این سختترین قهرمانی بود چون بارها برای رسیدن به آن تلاش کردم… و هر بار شکست خوردم.” او اضافه کرد که این پیروزی باعث آرامش خاطر او شده است.
هرچند این لحظه بسیار احساسی بود اما واقعیت این است که مدتها از زمانی گذشته که مسی با تمام گلها و مهارت تکتیکی خود- آن پاهای بانشاط و تماشایی که جذابیتهای مینیمالیستی را به نمایش درمیآورد- به بازیکنی در بالاترین سطح فوتبال اروپا شبیه بود.
حتی پیش از شرایط دشوار مالی پیش آمده هم بارسلونا دیگر آن تیم خطرناک قدرتمند در لیگ قهرمانان نبود و حذف و شکستهای خاص و متوالی در این رقابتها به عادت آنها تبدیل شده بود. و یکی از دلایل این اتفاق حضور مسی و نیاز به داشتن بازیکنی بود که نمیتوانست یا نمیخواست در نیمه زمین خودی دست به پرس بزند.
روبرت لواندوفسکی که جایزه جدید بهترین مهاجم سال برای تسکین خاطر او ساخته شد، شاید سال گذشته برنده این جایزه بود اما این مراسم به دلیل شیوع ویروس کرونا لغو شد و آمار گلزنی درخشان و کمک به بایرن مونیخ برای کسب یک قهرمانی دیگر در بوندسلیگا چندان قابل توجه به نظر نمیرسید.
جورجینیو شاید بتواند به نقش کلیدیاش در قهرمانی چلسی در لیگ قهرمانان اروپا و قهرمانی تیم ملی ایتالیا در یورو اشاره کند و بسیاری از بازیکنان منچسترسیتی نیز شاید فکر کنند که درخشش آنها در فتح لیگ برتر مورد توجه قرار نگرفته اما این کنایه فوتبال مدرن و تضاد توپ طلاست: آنها چرخ دندههای تیمهای بسیار خوبی هستند که بسیار کمتر از ستارههای قدرتمند در تیمهای کم اثرتر به چشم میآیند.
به همین دلیل است که گاهی این احساس به وجود میآید که توپ طلا جایزهای بیهوده است، جایزهای در اختیار فرهنگ علاقمند به سلبریتی که سازگاری با فوتبال مدرن ندارد. و به همین دلیل است که شاید مسی برنده واقعی جایزه امسال بود چون موفقیت آرژانتین در برزیل، قهرمانیای به سبکی بسیاری قدیمی بود.
شلوغ بازی تنیجرها توی فضای مجازی چیزی رو عوض نمیکنه و اینم هیچوقت در ذهن هر فوتبال دوستی عوض نمیشه که مسی چه کارهایی کرده حالا میخواد آخرش ۷ تا توپ طلا داشته باشه یا ۱۰ تا
من براتون n تا دلیل میارم که مسی شایسته ی توپ طلا نبود
خوب اون n دلیل های که میگی رو بگو دیگه.