
خاطرات شگفتانگیز جامجهانی: سفر بر عرشه کُنته ورده (1930)
هفت یک– در آوریل سال 1923 ، قایق جدیدی از شرکتWilliam Beardmore & Co در دالیمور، در نزدیکی گلاسگو، سفری تاریخی را آغاز کرد. در گزارش تایمز آمده بود “صنعتگران و هنرمندان ایتالیایی به طور خاص از فلورانس آورده شدند تا دکوراسیون سالنهای فرست کلاس را طراحی کنند. روی دیوار راه پله اصلی، نقاشی بزرگی از کاوالیری قرار داشت. کتابخانه به سبک رنسانسی توسکانی بود، با پنجرههای رنگی و منبت کاری شده و نقاشیهای سقفی؛ سایر اتاقهای عمومی به همان شکل تزئین شده بودند. ارزش این جزئیات هنری در همه جا یادآور شکوه و جلال قدیمی یک کاخ ایتالیایی است.” این قایق برای مسیر کشتیرانی لوید سابادو (توضیح مترجم: مسیر کشتیرانی که در سال 1906 در تورین شکل گرفت و ایتالیا را به بنادری در آسیا و آمریکای شمالی و جنوبی وصل میکرد. این خط کشتیرانی در سال 1932 با سایر خطوط ادغام و مسیر کشتیرانی ایتالیا را تشکیل داد) ساخته شد و نام آن را کونته ورده گذاشتند، به یاد آمادئوس پنجم، کُنتی از خاندان ساووی متعلق به قرن چهاردهم.
سرنوشت کنته ورده با چرخیدن در اطراف اروپا و حتی آمریکای جنوبی و آسیا رقم خورد؛ این کشتی تیم المپیک چین را به المپیک 1936 برلین برد و در سالهای بعد هزاران پناهجو تحت تعقیب نازیها را از آلمان خارج و نقشی کوچک اما قابل توجه در جنگ جهانی دوم ایفا کرد. وقتی در سپتامبر سال 1943 خبری مبنی بر تسلیم ایتالیا برابر نیروهای متفقین منتشر شد، این کشتی در شانگهای متوقف شده و به خدمه آن دستور داده شد به جای پذیرفتن ریسک افتادن کشتی به دست ژاپنیها، آن را نابود کنند. این اتفاق در غیرمعمولترین مکان ممکن رخ میداد و باعث توقف رفت و آمد ژاپنیها به اسکلهای شد که در آن مشغول تعمیر جنگ افزارهای مختلف بودند. سه ماه طول کشید تا کنته ورده از زیر آب خارج شود و در همان روزی که بالاخره سرپا شد، بمبی از سوی متفقین فرود آمد و دوباره آن را غرق کرد. شش ماه دیگر طول کشید تا بار دیگر این کشتی روی آب شناور شود؛ پس از آن ژاپنیها آن را نجات دادند، نامش به کوتوبوکی مارو تغییر یافت و از آن برای انتقال نیروها استفاده کردند تا اینکه بالاخره در ژوئن 1945 بمباران و نابود شد.

اعضای تیم ملی فرانسه بر عرشه کشتی کنته ورده در سفر به اروگوئه برای حضور در جام جهانی 1930
کنته ورده سفر مهم دیگری نیز داشت. در 21 ژوئن سال 1930، اندکی قبل از برگزاری اولین جام جهانی در اروگوئه، این کشتی از جنوا به مقصد آمریکای جنوبی حرکت کرد؛ در حالیکه تیم ملی رومانی مسافر آن بود. این قایق در ویلفراش- سور- مر توقف کرد، جاییکه آنها تیم ملی فرانسه را سوار کردند، سه داور- در این مسابقات 15 داور حضور داشتند که 11 تای آنها از اروگوئه بودند- و جمعی از مسئولان از جمله خود ژول ریمه که جام قهرمانی در چمدانش بود نیز سوار شدند. در بارسلونا، بازیکنان بلژیکی نیز به آنها پیوستند و سرانجام پیش از ورود به مونته ویدئو در 4 ژوئن، نمایندگان برزیل را در ریودو ژانیرو سوار کردند. تمام این سفر کمی بیش از دو هفته به طول انجامید، اگرچه برای برخی از آنها طولانیتر بود. کاپیتان رومانی، رودولف وتزر گفت:” ما دو شب در مسیر جنوا در قطار خیلی اذیت شدیم. صندلیها خیلی بد بودند- استخوان درد داشت ما را میکشت- اما ارزش داشت.”
لوسین لوران فرانسه درباره روزهای سفر با کنته ورده گفت:” هیچ صحبتی از تاکتیک یا چیزهایی از این دست نبود، هیچ حرفی از مربیگری در میان نبود. تمام کار ما معطوف به دویدن روی عرشه کشتی بود، دویدن و فقط دویدن. ما پایین کشتی تمرین میکردیم- حرکات کششی، پرش، بالا رفتن از پلهها، بلند کردن وزنهها. در آنجا یک استخر نیز وجود داشت که همه ما تا زمانی که هوا سردتر شد، از آن استفاده میکردیم. و ما با اجرای برنامههای کمدی و گروههای موسیقی سرگرم میشدیم. شرایط مثل تعطیلات بود. ما در حقیقت متوجه اهمیت کامل چرایی سفر به اروگوئه نشده بودیم. تا سالها بعد، ما از اهمیت و بزرگی جایگاه خود در تاریخ چیزی نمیدانستیم. این فقط یک ماجراجویی بود. ما جوانانی بودیم که در حال گذران دورانی سرگرمکننده بودیم. سفر در کنته ورده 15 روز طول کشید؛ 15 روزی که بسیار شیرین و سرگرمکننده بود.”
اما ادموند دلفور، هم تیمی او، این سفر را طور دیگری به یاد میآورد:” این سفر، واقعا دشوار بود زیرا در آن روزها تنها راهی که میتوانستید به آنجا بروید با کشتی بود. رائول کادرون که در آن زمان سرمربی بود به من گفت، باید بازیکنان را در کشتی مشغول نگه دارید و آمادگی آنها حفظ شود. بنابراین من مربی بدنسازی آنها در این سفر بودم. سفر شگفتانگیزی بود.”

ژول ریمه، رئیس فیفا، هم با کنته ورده راهی اروگوئه شد تا در رقابتهایی که به نام خودش نامگذاری شده بود، حضور پیدا کند
فقط یوگسلاوی با روش دیگری از اروپا سفر کرد، زیرا در زمانیکه آنها تصمیم گرفتند به جام جهانی بروند، کنته ورده به طور کامل پر شده بود. در عوض آنها پس از طی یک سفر سه روزه با قطار، از مارسی سوار کشتی شده و با کشتی تفریحی فلوریدا سفر کردند. تنها نماینده آفریقا، مصر، قرار بود با کشتی قایق خود از آفریقا به آنها ملحق شود که طوفان روند سفر آنها را مختل کرد و فلوریدا بدون آنها حرکت کرد. آنها بابت غیبت عذرخواهی کردند و مسابقات به شکلی عجیب، با حضور 13 تیم برگزار شد. در همین حال تیم مکزیک برای پیوستن به آمریکاییها در منارگو، با کشتی وراکروز، از هاوانا به نیویورک رفتند. رابرت میلار، سرمربی تیم ملی آمریکا و بازیکن سابق سلتیک، که بازیکنانش را علیرغم شرایط دشوار مجبور به تمرین میکرد، مونارگو را اینگونه توصیف کرد؛ “یک کشتی نه چندان کوچک و بدون فضای باز برای ورزش، همچنین با حمامهای نامناسب.”
مسابقات مقدماتی برای کسب مجوز صعود برگزار نشده بود؛ اینها فقط تیمهایی بودند که خودشان علاقهمند به حضور در مسابقات بودند. سوئد، اسپانیا، ایتالیا و هلند به اندازه کافی درباره ایده برگزاری جام جهانی شور و هیجان داشتند تا داوطلبانه میزبان اولین دوره باشند، اما وقتی کشور دیگری این افتخار را به دست آورد، علاقه برای شرکت در این مسابقات فروکش کرد. ژولریمه، فرانسویها را برای حضور در این بازیها تشویق و علاقهمند کرده بود، اما گاستون بارو سرمربی و مانوئل آناتول، بهترین مهاجم آنها، تصمیم گرفتند در خانه بمانند. رودولف سیدرایرز، نایب رئیس بلژیکی فیفا، تا زمانی که کشورش راهی این دیدارها شود، سروصدای زیادی ایجاد کرد، اما بهترین بازیکن آنها، ریموند برین، به جرم باز کردن یک کافه محروم شده بود (او در عوض آن تابستان را صرف تلاش برای پیوستن به کلپتون اورینت کرد، اما در نهایت موفق به دریافت مجوز کار نشد). رومانی مجبور شد با نظر پادشاه جدید و علاقهمند خود، کارول دوم، که خودش تیم را انتخاب کرده بود، بازی کند و بازیکنان، کارفرمایان خود را متقاعد کردند که علیرغم غیبتی سه ماه کارشان را حفظ کنند. کارول همچنین فدراسیون فوتبال یوگسلاوی را برای اعزام تیم متقاعد کرد.
فرقی نمیکرد در نهایت کدام تیمها در مسابقات شرکت میکنند زیرا بههر حال اروگوئه، قهرمان دو دوره المپیک در دهه 1920، مدعی اصلی برای کسب قهرمانی بود. آنها نه تنها در خانه بازی میکردند، بلکه در بازیهای فوتبال المپیک 1924 و 1928 نیز فاتح مدال طلا شده و قدرت شماره یک آن عصر به شمار میآمدند. از پنج تیم سید یک، چهار تیم متعلق به آمریکای جنوبی بود و دیگری ایالات متحده آمریکا – اگرچه کار آنها در مسابقات فوتبال المپیک 1928 با شکست 2-11 مقابل آرژانتین، تیم نایب قهرمان آن دوره، در مرحله اول به پایان رسید. جیمز داگلاس ، دروازهبان آمریکا، گفت: “به نظر من عدم حضور بازیکنان فوتبال اروپا سطح این مسابقات را تضعیف نخواهد کرد. بازیهای المپیک نشان داد که برترین کشورهای فوتبال جهان در دو سمت ریورپلات (توضیح مترجم: اشاره به مرز آبی آرژانتین و اروگوئه) قرار دارند.”

در زمان برگزاری اولین دوره جام جهانی، امکانات اولیه برگزاری رقابتها چندان مساعد نبود؛ از جمله لباس بازیکنان و داوران. بهطوری که جان لانگنوس، داور فینال، با کت و شلوار، این دیدار را قضاوت کرد
این مسابقات جریانی اجتنابناپذیر از اتفاقات عجیب و جنجالی را در برداشت؛ نگرانیهای فراوان درباره شرایط داوری- در مقطعی، نشریهای محلی نوشت:” حقیقت داوران این است که آنها حتی در یک مورد نیز عملکرد خوبی نداشتهاند؛ حتی یکی” شرایط البسه تیمها نیز هنوز بهبود نیافته بود، مردی که در فینال داوری کرد، جان لانگِنوس بلژیکی، از پیراهن ورزشی، کراوات و شلواری غیر رسمی برای همه دیدارها استفاده کرد و یکی از بازیها بین برزیل و بولیوی در شرایطی شروع شد که هر دو تیم پیراهنهای سفید ورزشی بر تن داشتند (نیمی از بازیکنان بولیوی در نهایت لباس قرمز و همچنین کلاه پوشیدند).
بزرگترین جنجالهای این تورنمنت حول آرژانتینیها شکل گرفت. در شب 14 ژوئن، بازیکنان آنها تا پاسی از شب توسط جمعیت بزرگ فرانسوی حاضر در مونته ویدئو که روز ملی فرانسه را جشن گرفته بودند، بیدار نگه داشته شدند. آنها در روز پانزدهم مقابل فرانسه بازی کرده و نارضایتی خود را با نمایشی فیزیکی ابراز کردند: ابتدا لوئیس مونتی – اولین و تنها بازیکنی که در دو جام جهانی برای دو کشور مختلف بازی کرد؛ او در سال 1934 برای ایتالیا به میدان رفت- روی لوسین لورنت به شکلی مرتکب خطا شد که این بازیکن تا پایان بازی لنگان لنگان راه میرفت.
سپس الکس تیپو، دروازهبان فرانسه، مصدوم شد. فرانسه با 9 بازیکن آماده تا دقیقه 81 دروازهاش را بسته نگه داشت تا اینکه مونتی از روی یک ضربه آزاد مستقیم موفق به گلزنی شد. اما بحث برانگیزترین حادثه در لحظات پایانی مسابقه رقم خورد؛ وقتی که مارسل لانگیله، وینگر فرانسوی، به سمت دروازه شوت زد، به نظر میرسید این ضربه قطعا تبدیل به گل میشود که داور سوت پایان را زد. این اتفاق جنجالی و بحث برانگیز بود، زیرا فقط 84 دقیقه از زمان بازی گذشته بود. این داور – که یکی از اعضای هیئت سرپرستی تیم اروگوئه نیز بود مدعی شد “از فوتبال چیز زیادی نمیداند”– در ادامه دو تیم دوباره برای تمام کردن بازی وارد میدان شدند، اما فرانسه دیگر توانی برای ادامه نداشت.
پیروزی آرژانتین به حدی برای هواداران میزبان ناخوشایند بود که هواداران محلی تعدادی از بازیکنان تیم فرانسه را روی شانه گذاشته و به سمت تیم برنده سنگ پرتاب میکردند، رفتاری که بهزعم یک مقام رسمی فدراسیون آرژانتین “میتوانست به شدت بر احساسات برادرانه مردم ما با مردم اروگوئه تأثیر بگذارد”. اما صعود آنها همراه با رسوایی بود. در دومین دیدار، آنها در شرایطی 3-6 موفق به غلبه بر مکزیک شدند که اولیسس سائوسدو، مربی تیم بولیوی، قضاوت این دیدار را بر عهده داشت و پنج پنالتی به سودشان گرفت. گییرمو استابیله به دلیل اینکه مانوئل فریرا، مهاجم اول آرژانتین و کاپیتان آنها، برای شرکت در امتحانات حقوق به خانه رفته بود، بازی کرد، در اولین بازی ملی خود موفق به ثبت هتتریک شد (او بهترین گلزن این مسابقات لقب گرفت، اما دیگر هرگز برای تیم ملی کشورش بازی نکرد). در بازی گروهی سوم آرژانتین مقابل شیلی، نزاع و درگیری جمعی زشتی با تحریک مونتی آغاز شد و در نهایت با دخالت پلیس پایان یافت. استابیله در جریان پیروزی 1-3 دو بار موفق به گلزنی شد اما وقتی آرژانتین به مرحله نیمه نهایی صعود کرد، این تیم آنقدر منفور شده بود که هتل تیمشان به محافظت شبانهروزی پلیس نیاز داشت.

بازیکنان آرژانتین به دلیل خشونت زیاد، منفورترین تیم رقابتها بودند؛ از جمله مونتی (پیراهن راه راه) که عامل اصلی درگیری در دیدار با شیلی بود
در دیدار مرحله نیمهنهایی مقابل آمریکا، در دقیقه 10 الخاندرو اسکوپلی با یک خطای وحشتناک پای رافائل تراسی را شکست. تراسی تا پایان نیمه اول و در شرایطی که آرژانتین با یک گل پیش بود، در میدان مانده و تلاش کرد بهترین عملکردش را ارائه دهد. نماینده آمریکای جنوبی در نیمه دوم پنج بار دیگر گلزنی کرده و با نتیجه 1-6 پیروز شد. قربانیان دیگر ایالات متحده در آن روز اندی اولد بود که چهار دندانش را از دست داد و به گفته ویلفرد کامینگز، سرمربی آنها، “لبش تکه پاره شد”. برت پاتناود نیز به دلیل مشکل معده به بیمارستان منتقل شد، جیمی داگلاس هم پس از ضربهای که به زانویش وارد شد، لنگان لنگان راه میرفت. ال داریو گزارش داد: “آمریکاییها روحیه ورزشکاری واقعی خود را نشان دادند، با وجود خطاهای مکرر بازیکنان آرژانتین، آنها بر اعصابشان مسلط بودند.”
دیگر دیدار مرحله نیمهنهایی نیز با نتیجه 1-6 به پایان رسید؛ یوگسلاوی- تیمی جوان که با میانگین سنی 21.7 سال تا همینجا نیز فراتر از همه انتظارات ظاهر شده بود- در دقیقه چهارم به گل رسید اما در ادامه توسط میزبان در هم کوبیده شد؛ در حالیکه یکی از گلهای آنها بعد از خارج شدن توپ از میدان و بازگشت آن توسط یک پلیس به ثمر رسید، بدون اینکه داوران متوجه این اتفاق شوند.
به همین ترتیب فینال این مسابقات همانی شد که جهان انتظارش را میکشید، اما پلیس بیشترین نگرانی را از آن داشت؛ دیدار بین اروگوئه و آرژانتین. هیجان قبل از مسابقه بهقدری زیاد بود که ناوگان کاملی از کشتیها از بوئنوس آیرس عرض ریورپلات را (برای رساندن گروه زیادی از هواداران آرژانتین) طی کردند در حالیکه جمعیت حاضر در بارانداز فریاد میزدند:” آرژانتین بله! اروگوئه نه! یا پیروزی یا مرگ!”. آنها به دلیل هوای مه آلود، مسیر را گم کرده و بیشترشان به بازی نرسیدند. به هواداران توصیه میشد که چند ساعت قبل از شروع بازی راهی استادیوم شوند، زیرا همه آنها در گیتهای ورودی در تلاش برای یافتن سلاحهای گرم و انواع اسلحه، بازرسی میشدند. لانگلوس به عنوان داور انتخاب شد اما او با این شرط این مسئولیت را قبول کرد که خودش و کمکهایش- که یکی از آنها کوستل رادولسکیو، سرمربی رومانی بود- پس از مسابقه از سوی پلیسهای سواره با امنیت کامل برای خروج از زمین اسکورت شوند. تیمها درباره توپ مسابقه به توافق نرسیدند، بنابراین در نیمه اول با توپ انتخاب شده از سوی آرژانتین و در نیمه دوم با توپ مورد قبول اروگوئه بازی کردند.
اروگوئه نه تنها دروازهبان اول خود، آندرس مازالی را در اختیار نداشت- مچ او که قصد داشت بعد از ملاقات با یک زن، یواشکی به هتل برگردد، گرفته شد و از ترکیب کنار گذاشته شد- بلکه بهترین مهاجم آنها نیز غایب بود. بیماری پِرِگرینو آنسلمو آنها را مجبور به دعوت دوباره از هکتور کاسترو کرد؛ مهاجمی که بیش از همه به این دلیل که بخش زیادی از بازویش را به دلیل بروز یک حادثه نجاری در دوران کودکی از دست داده بود، شناخته میشد. گرچه بازیکنان آرژانتین تا آن دیدار دچار چنین مصدومیتهای جسمانی قابل توجهی نشده بودند اما قطعا نگران رخ دادن آن بودند. بین دو نیمه در حالیکه آرژانتین با نتیجه 1-2 پیش بود، خوسه دلا توره، مدافع این تیم، به هم تیمیهایش گفت:” اگر ما پیروز شویم، این جمعیت ما را نابود خواهند کرد.”
فرانسیسکو وارلو، بازیکن آرژانتین، که در سال 2010 و در سن 100 سالگی به عنوان آخرین بازمانده این فینال درگذشت، گفت: “این بازی برای ما یک فاجعه بود. مونتی و دیگران از همان ابتدا ضعیف بازی کردند- بعدها مشخص شد او نامهای تهدیدآمیز دریافت کرده که در صورت پیروزی، او و دخترانش را خواهند کشت. خوزه ناستازی، کاپیتان اروگوئه به من توهین کرد و مکررا رویم خطا میکرد. وقتی با نتیجه 1-2 در حال پیروزی بودیم، من توپی را دریافت کرده و میخواستم یکی از شوتهای معروفم را بزنم [لقب او کانونسیتو، کانن کوچک] ضربهام به دیرک برخورد کرد، و زانویم آسیب دید.
وقتی 1-2 پیش بودیم من فکر میکردم کار تمام شده و ممکن نیست ببازیم، اما بعد از مصدومیت مجبور شدم از زمین بیرون بروم. نمیتوانستم راه بروم. بعد از آن، فشار اروگوئه بیشتر شد و با تمام احترام به همتیمیهایم، فکر میکنم استحکام خود را از دست داده بودیم. در پایان آنها 2-4 پیروز شدند. هنوز هم آن اتفاق را به خوبی به یاد میآورم و باعث عصبانیت من میشود. هنوز نمیدانم چگونه ما اجازه چنین لغزشی را دادیم؛ اطمینان دارم که اگر من در زمین میماندم میتوانستیم پیروز شویم. در کل زندگیام، هرگز چنین تلخی دردناکی مانند از دست دادن آن فینال را حس نکردم.”

شادی بازیکنان اروگوئه بعد از پیروزی 4-2 در دیدار فینال مقابل آرژانتین. از چپ به راست: خوسه لئاندرو آندراده، لورنزو فرناندس، خوسه ناستازی، انریکه بایسروس و پابلو دورادو

اهدای جام قهرمانی توسط ژول ریمه به دکتر پل جود، رئیس فدراسیون فوتبال اروگوئه
ژول ریمه تاکید کرد که “به بازی فینال علاقه داشت، زیرا دیدار سختی بود، به اعتقاد من فوتبال باید اینگونه باشد- ورزشی برای مردان قوی و سالم” و این الهامبخش اولین اشاره به شرایط مسابقات در گاردین بود، یک پاراگراف که در آن نوشته” صحنههایی پر از شور و هیجان زیاد مانند یک فینال جام حذفی انگلیس”. سوت پایان باعث هجوم مردم به زمین شد. لانگلوس که نگران انتقام شدید تیم بازنده یا هواداران آنها بود، شاهد ورود ناگهانی هزاران غریبه به زمین بود اما توانست به خوبی فرار کند. او مستقیما به سمت بندر و SS Duilio، کشتی اقیانوس پیمای ایتالیایی که قرار بود او را به خانه ببرد، گریخت. عزیمت این کشتی به دلیل وجود مه یک روز به تاخیر افتاد، اما او از کشتی خارج نشد.
در اروگوئه تعطیلات ملی اعلام و به هر یک از اعضای تیم یک خانه اهدا شد. آنطور که وارایو توصیف کرده، در آرژانتین، مردم که درد این شکست را احساس کرده بودند، خشم خود را نشان دادند. آژانسهای خبری جزئیاتی از “چندین شورش جزئی در بوینوس آیرس که در آن تیراندازی نیز رخ داد” منتشر کرد، در حالیکه “اواخر شب حدود 100 تظاهرکننده جلوی کنسولگری اروگوئه تجمع کرده و سنگ پرتاب میکردند.” فدراسیونهای فوتبال دو کشور رسما روابطشان را قطع کردند. گاردین بعدا گزارش داد “نشریات آرژانتین به شرایط بازیکنان بعد از بازگشت به خانه توجه میکردند. آنها مصدوم شده بودند و کبودیهای بدی داشتند. بازی خشونتآمیز اروگوئهایها به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.” چیزی که با توجه به نمایش توام با خشونت آرژانتین در بازی مقابل فرانسه، شیلی و آمریکا، کمی عجیب بود.
برای اروپاییها یک سفر ماراتنی دیگر در پیش بود، راهی که قرار نبود بدون اتفاقات دراماتیک طی شود. آلفرد آیزن بیسر فرارو، یکی از بازیکنان رومانی، در طول سفر در مسیر گذر از اقیانوس اطلس، دچار ذاتالریه شد. وقتی قایق به جنوا رسید، او برای درمان و طی روند بهبودی در ایتالیا ماند. جمعیت زیادی برای استقبال از این تیم در گارا دی نورد بخارست جمع شده بودند و هنگامیکه غیبت این بازیکن عنوان شد، شایعه پخش شد که او در آمریکای جنوبی فوت کرده است. بازیکنان تیم ملی به سمت خانههای خود در نقاط مختلف کشور رفته و به سر کار خود بازگشتند و خانم فرارو پریشان حال، برای درگذشت پسر محبوبش، یک مراسم بزرگداشت ترتیب داد. درست سر بزنگاه و در صبح برگزاری این مراسم، او به خانه بازگشت. مادرش نگاهی به او انداخت و از حال رفت. فرارو نه تنها فوت نکرده بود، بلکه به اندازه کافی سالم بود که در مسابقات قهرمانی اروپا 1934 و 1938 به عنوان اسکیتباز شرکت کند – در اولین دوره او در تیم سورتمهرانی نیز عضویت داشت- و در المپیک زمستانی 1936، عنوان سیزدهم مسابقات را بهدست آورد.
جام جهانی شهرتی جهانی یافته بود. چهار سال بعد، فقط انگلیسها همچنان از شرکت در مسابقات خودداری کردند، در حالیکه بقیه اروپا بیتفاوتی گذشته خود را کنار گذاشتند. از طرف دیگر اروگوئه نظر دیگری داشت- مدافع عنوان قهرمانی در اعتراض به دلیل عدم حضور نمایندگان اروپا در مونته ویدئو، از حضور در ایتالیا خودداری کرد. اروگوئهایها اولین جام جهانی را هم با عظمت و هم از کینه و دشمنی به اتمام رساندند و این مسابقات استانداردی برای هیجان، رسوایی و دسیسیه و توطئه ایجاد کرد که از آن زمان تاکنون ادامه دارد.
من یک فیلم در این مورد دیده بودم که البته این مطلب کمک زیادی کرد که درک کنم اون فیلم رو که اسمش هم یادم نیست اما شبکه ورزش پخش کرده بود چند سال قبل