
خاطرات شگفتانگیز جام جهانی: روزهای پرماجرا در خانه ملکه (1966)
هفت یک– جام جهانی 1966 انگلیس پر از داستانهای عجیبی بود که بعضی از آنها مانند ماجراهای کمک داور آذربایجانی، پیکلز، سگی که جام دزدیده شده را پیدا کرد، بارها تعریف شده اما احتمالا داستانهایی که در ادامه میآید را کمتر شنیدهاید:

ویلی، نماد رقابتهای جام جهانی 1966، در مقابل دفتر اتحادیه فوتبال انگلیس
1-برندینگِ مسابقات جام جهانی 1966 برای جام ژول ریمه به شکلی بیبرنامه و آشفته انجام شد؛ هرچند حداقل فیفا تلاش خود را انجام میداد. دور نهایی جام 1966 اولین تورنمنتی که یک نماد داشت؛ یک شیر کوچک که پیراهن آرمدار اتحادیه را میپوشید و چشمانش در حال بسته شدن بود؛ عروسکی که طراحی آن به شکلی باورنکردنی، ناسیونالیستی بود. برای طراحی نماد جام، “رِگ هوی” ابتدا “ویلی” را به صورت “مردی کوچک اندام با کلاه انگلیسی” یا “مرد کوچکی با کلاه پارچهای” را در نظر گرفته بود، اما ترجیح داد وارد بحثهای طبقاتی نشود. او تاکید کرد:” من فکر نمیکنم نتیجه ناخوشایند باشد. این فقط نشان میداد ما به اندازهای که بعضی از مردم فکر میکنند قدیمی و دموده نیستیم.” هوی برای کارش دستمزد ثابتی دریافت کرد و اتحادیه فوتبال از تمام سود حاصل از این طرح بهره برد. گاردین گزارش داد: “موفقیت بزرگ ویلی، کام آقای هووی را تلخ نکرده؛ او فقط کمی ناراضی است.”
2-ستون نویسنده ما اریک تاد، در صبح شروع “هشتمین دوره جام جهانی”، نوشتهای پیشگویانه بود. او پیشبینی کرد:” من معتقدم نوسان خُلقیات نقش مهمی در این جام خواهد داشت. قطعا دقایق توام با آشفتگی و ترس در انتظار خواهد بود و همینطور دقایقی پرشور و نشاط که میتواند منجر به رقم خوردن صحنههایی زشت در ابتدا، اواسط و انتهای هر مسابقهای شود. آیا این امید خیلی زیادی است که هیچ بازیکنی اخراج، مصدوم یا اسکورت نشود؟ … با همه مهمانها بهخوبی رفتار نخواهد شد. من به هیچوجه شک ندارم در طول رقابتها، در داخل و خارج زمین، مسائل انضباطی، قضاوتها و رفتارها درست نخواهد بود.”
3- سپس، آرژانتین. در مرحله گروهی مقابل آلمان غربی، مدافع این تیم، رافائل آلبرخت، استوکهایش را در لگن ولفگانگ وبر فرو کرد، اما خود او بود که لنگ لنگان بازی را ادامه داد. آلبرشت برای این خطا اخراج شد، هرچند که او پیش از این باید اخراج میشد، زیرا قبل از این حرکت بیرحمانه، خطایی مانند بازیکنان راگبی روی هلموت هالر کرده بود. خوان لورنزو، سرمربی آرژانتین، بعدا با این استدلال سعی کرد نشان بدهد که این خطاها جزو تاکتیک تیمش نبوده است:” یک بازیکن واقعا کثیف میتواند با پایش چنین خطایی انجام دهد.” چند روز بعد، نابی استایلز انگلیسی به جای توپ، پای جکی سیمون از فرانسه را زد و بسیار خوششانس بود که در زمین ماند. آرژانتین و انگلیس در یک چهارم نهایی در ومبلی به مصاف یکدیگر رفتند و اینقدر انتظار رخ دادن چنین خطاهایی وجود داشت که جیمی هیل، کارشناسی BBC، از زمان شروع مسابقه، آمار تک تک خطاها را داشت. او بعد از 14 دقیقه، با شور و حرارت اعلام کرد که انگلیس 4-7 پیروز شد.
4- فرانسه ناامیدکننده ظاهر شد؛ تساوی در اولین بازی مقابل مکزیک کار خودش را کرد و آنها در همان مرحله گروهی حذف شدند. نشانههایی که آنها از این ضیافت لذت ببرند، از همان ابتدا مشخص بود؛ جاییکه به هواداران آنها اجازه فرستادن 5000 بادکنک به هوا قبل از دیدار مقابل مکزیک در ومبلی داده نشد. وزارت هوانوردی تاکید داشت تعداد زیاد بادکنکها، “پروازها را مختل خواهد کرد”. برای رسیدن به یک راهحل، مذاکراتی صورت گرفت و به هواداران اجازه داده شد هر 15 ثانیه یک بادکنک را به هوا بفرستند. سازمان دهندگان، این طرح را به کلی رد کرده و اظهار داشتند:” شما نمیتوانید به 900 فرانسوی این را بگویید، میتوانید؟”

انگلیسیها شروع امیدوارکنندهای در جام نداشتند و انتظار نمیرفت که بتوانند جام قهرمانی را در خانه نگه دارند
5- حداقل هواداران فرانسوی از ابتدا برای این کار آماده بودند. در بازی افتتاحیه این مسابقات، انگلیسِ میزبان و اروگوئه، قهرمان دو دوره رقابتها، به مصاف هم رفتند. ومبلی پر نشده بود و تماشاگران باهوشی که ترجیح دادند به ورزشگاه نروند، چیزی جز یک تساوی بدون گل ناامیدکننده را از دست دادند. نمایش کسلکننده انگلیس انتقادهایی را در سراسر اروپا به همراه داشت.
پرتغال:” انگلیس تنوع کمی در سبک بازی خود نشان داد!”
بلژیک:” فقدان ابتکار آشکار!”
اتریش:” آمریکای جنوبیها گاهی با نشان دادن تکنیک خود انگلیسی را مسخره میکردند!”
هلند:” همه ادعاهای متکبرانه انگلیسیها مبنی بر اینکه آنها رهبران جدید فوتبال جهان هستند، مزخرف است! آنها نتوانستند هماهنگ کار کنند، موفق به گلزنی نشدند و به ویژه در ارائه هوش فوتبالی نیز بازنده بودند!”
با توجه به اینکه بهترین رکورد هلند در دور نهایی جام جهانی تا آن دوره، انجام یک بازی و قبول یک شکست بود و این اتفاق یک بار که نه، بلکه دو بار در دهه 1930 رخ داد، باید پررویی آنها را تحسین کرد. در این بین، بیلی لیدل، ستاره سابق لیورپول و اسکاتلند نوشت:” تام فینی در پست وینگر؟ وای! بیایید درباره قهرمانی انگلیس در جام جهانی زیاد صحبت نکنیم. ما باید بیشتر نگران این باشیم که آیا آنها میتوانند از گروه خود صعود کنند یا نه!” هرچند صحبتهای او هم مانند هلندیها بیربط بود اما حداقل لیدل چیزهایی درباره بازی به عنوان وینگر میدانست.

آنتونیو کارباخال در جامجهانی 1966، برای پنجمینبار حضور در این رقابتها را تجربه کرد و یک رکورد تاریخی را به جا گذاشت
6-انگلیس در بازی بعدی عزمش را جزم کرد و مکزیک (تیمی که در فینزبوری پارک اقامت داشت؛ در دورهای که هنوز تیمها در هتلهای مجلل 7 ستاره ساکن نمیشدند) را شکست داد. این تورنمنت آرامی برای مکزیکیها بود؛ اگرچه دروازهبان آنها، آنتونیو کارباخال، به اولین بازیکنی تبدیل شد که در پنج جام جهانی حضور پیدا میکرد- بعدها تنها لوتار ماتیوس به این دستاورد بزرگ رسید- این اتفاق در بازی پایانی مرحله گروهی مقابل اروگوئه رخ داد. اولین بازی او در جام جهانی، در دیدار افتتاحیه سال 1950 بود؛ وقتی که هنوز بتنها از دیوارهای ماراکانای تازه افتتاح شده، شرّه میکرد، درحالیکه آتش بازیهای مراسم افتتاحیه، در اطرافش در حال سوختن بود، در روز بدش مقابل برزیل میزبان چهار گل دریافت کرد. جام جهانی 1966، آخرین حضور او در جام جهانی بود و این دروازهبان 38 ساله به سبک خود کارش را به پایان رساند؛ با مهار ضربه پدرو روچا، مهاجم درخشان اروگوئه و یکی از ستارگان تیم همیشه پیروز و موفق پنارول، از فاصلهای نزدیک. حضور کارباخال در بازیهای جام جهانی با یک کلین شیت به پایان رسید؛ که اولین کلین شیت او در 11 مسابقه بود. او این دستاورد را با بوسیدن هر دو تیر دروازه ومبلی، جشن گرفت.
7-به تمام تیمهایی که در ورزشگاه اولدترافورد به میدان میرفتند، یک کوزه سرامیکی به رئیس فدراسیون فوتبال و مجموعهای از ظروف سفالی به بازیکنان هدیه داده شد. خبر خوب برای پرتغال، مجارستان و بلغارستان، اما برزیل بیچاره تمام بازیهایش را در گودیسون پارک انجام داد.

پله و برزیل که برای سومین قهرمانی پیاپی به انگلیس رفته بودند، وداعی تلخ با جام داشتند
8-بله، برزیلیهای بیچاره. آنها در همان مرحله گروهی حذف شدند. بخش اصلی داستان 1966 آنها، شرح ناکامی مدافع عنوان قهرمانی است و پله که مانند یک جوراب کهنه، مقابل بلغارستان و پرتغال لگد خورد و مصدوم شد. آنها همچنین مقابل مجارستان که تیم 1966 آنها یکی از بزرگترین تیمهای فراموش شده تاریخ جام جهانی است، مغلوب شدند. زیباترین حرکت مسابقات در این دیدار که بهترین بازی رقابتها بود (فیلم کامل دیدار مجارستان-برزیل را از اینجا تماشا کنید) اتفاق افتاد؛ با پاسکاریها و حرکات تکنیکی پیاپی در اطراف محوطه جریمه برزیل که در نهایت توپ با اختلاف کمی از بالای دروازه به بیرون رفت. اما آنها چه نیازی به گل زدن داشتند؟ حرکت آنها یک قطعه گروهی حیرتانگیز بود، با حرکتی بسیار شبسه به حرکت کولوآدو که منجر به گل معروف کارلوس آلبرتو در فینال جام جهانی 1970 شد؛ و کیلومترها جلوتر از همه چیزهایی که بازیکنان تیم توتال فوتبالی هلند، با حرکات هماهنگ خود چهار سال بعد به آن دست پیدا کردند. ارسال توپ از سمت چپ به راست توسط گویلا راکوسی، ضربه والی امره ماتش به داخل محوطه، کنترل سینه و حرکت رو به جلوی تماشایی کولمن مشولی، ضربه سر و پاسکاری پیاپی بین فرنس بنه و فلورین آلبرت و سرانجام ضربه نهایی بنه رو به سمت دروازه، که ضربه سر او توسط گیلمار از بالای دروازه به بیرون فرستاده شد. اگر این توپ گل شده بود، همانجا جام قهرمانی باید به مجارستان داده میشد. و ما حتی به والی حیرتانگیز یانوس فارکاس که سرنوشت بازی را رقم زد، اشاره نکردیم. در همین حال، گارینشای مسن بیچاره، اولین شکست خود در پیراهن برزیل را تجربه کرد؛ دیداری که به آخرین بازی ملی او تبدیل شد.
9-جری هیچنس، مهاجم درخشان انگلیس در دور نهایی جام جهانی 1962، که مدتی در اینتر، تورینو و در نهایت آتالانتا به میدان رفت، پیشبینی کرده بود آلمان غربی در فینال مغلوب خواهد شد. تا اینجای پیش بینیاش که خیلی خوب بود. او گفت که آنها مقابل ایتالیا که یکی از نامزدهای قهرمانی بود مغلوب خواهند شد. آتزوری قطعا تمام ابزارهای لازم را داشت. آلبرت برهام، نویسنده گاردین، پیش از شروع رقابتها گفت:” آنها یکی از تیمهای اروپایی هستند که باید جدی مورد توجه قرار گیرند. ایتالیا، با داشتن خط دفاعی فوقالعاده که برپایه بازیکنان اینتر- [تارسیچیو] برگنیچ و [جاچینتو فاکتی]، و با تکیه بر تجربه فوقالعاده [ساندرو] سالوادوره در مرکز- تشکیل شده، در اروپا تیمی قدرتمند است. و درخط حمله، [جیووانی] ریورا حضور دارد، که در چند فصل کوتاه عمر فوتبالی خود، سطح درجه یک فوتبال را تجربه کرده است.” در ماههای پایانی متنهی به جام جهانی، آنها لهستان و بلغارستان را با نتیجه 1-6، اسکاتلند را 0-3، آرژانتین را 0-3 و مکزیک را نیز 0-5 شکست داده بودند. اما در انگلیس این نتایج کمکی به آنها نکرد. آنها در مسابقهای همانند تقابل چهار سال قبل دو تیم در جام جهانی، به شکل خسته کنندهای خشن، 0-2 مقابل شیلی پیروز شدند- ساندرلند فاصله زیادی با سانتیاگو دارد- سپس در دیداری نزدیک مقابل اتحاد جماهیر شوروی مغلوب شدند، پس از آن در آیرسام پارک، خودشان را مقابل کره شمالی، پاک دوو ایک و همه آن آسیاییهای تازه وارد، تحقیر شده دیدند. اما چه مشکلی پیش آمد؟ شایعاتی عجیب و جنجالی درباره سیاستهای سختگیرانه فیفا درباره تست دوپینگ منتشر شد؛ بله، رویکردی که در گذشته به خوبی به آنها خدمت کرده بود (توضیح مترجم: در دهه 1960، شایعات زیادی درباره استفاده بازیکنان اینتر از مواد نیروزا به دستور هلینو هررا وجود داشت)، حالا در حال تقاص پس گرفتن بود. آنهایی که کمتر منطقی بودند(یعنی محافظه کارها)، وینگر تیم، جیجی مرونی را سرزنش میکردند؛ بازیکنی با مدل موی بیتلزی، که باعث افت کل تیم شده بود. این تیم در بازگشت به خانه با گوجه فرنگی استقبال شد، آغاز یک سنت تخلیه خشم مناسب که با غذاهای ایتالیایی هم سازگاری دارد.

در دیدار پربرخورد انگلیس-آرژانتین، حتی داور بازی هم بینصیب نماند
10- و دوباره آرژانتین. بحث درباره اینکه آیا آنتونیو راتین باید در دیدار مرحله یک چهارم نهایی مقابل انگلیس، به خاطر خطای خشن اخراج می شد یا نه، نیم قرن است که همچنان ادامه دارد. هیچ اجماعی در این زمینه وجود ندارد، بنابراین بدیهی است که در اینجا هم به نتیجهای نمیرسیم. در عوض بیایید سعی کنیم بحث را ادامه دهیم، زیرا اگر هیچ مورد دیگری هم نباشد، راتین برای قرار دادن خود در شرایطی که داور این دیدار، رودولف کریتلین در نهایت صبرش تمام شود، به شکل احمقانهای مقصر بود. بعد از اینکه انگلیس بازی را بهتر شروع کرد، بابی چارلتون در دقیقه سه از گوشه سمت راست دیرک را به لرزه درآورد. سپس راتین کنترل میانه زمین را در دست گرفت، تا جاییکه صدای توهین و تمسخر تماشاگران در ومبلی درآمده و دست زدنهای آرام حاضران جایش را به فریادهای عصبی و غرولندهای از سر نگرانی داد. آرژانتین در رویای اولین حضور در مرحله نیمه نهایی از سال 1930 بود. سپس سه دقیقه جنونآمیز فرا رسید. راتین با یک حمله ناگهانی و بدون دلیل به چارلتون کارت زرد گرفت. سپس، بعد از سرنگون کردن جف هرست، برای دو دقیقه گفتوگویی تند و بیپروا با داور آلمانی داشت؛ داوری که کلمهای اسپانیایی نمیفهمید، اما در ادامه تصمیم مهمی گرفت. تو اخراجی! آرژانتین حتی بدون کاپیتانش هم تیم برتر زمین بود، اما انگلیس موفقتر عمل کرده و هرست موفق شد 12 دقیقه مانده به پایان بازی، گل برتری را به ثمر برساند. یک پسر جوان انگلیسی برای جشن گرفتن به درون زمین مسابقه پرید و اسکار ماس، مهاجم آرژانتین، جای خالی کاپیتان احمق تیمش را پر کرد و سیلیای به آن پسرک زد.
11-واکنشها به اخراج راتین، پیامدهای جدیای در دنیای بوکس داشت؛ جاییکه انتظار میرفت یک مسابقه سرنوشتساز بین قهرمان سبک وزن WBA، هوراسیو آکاوالو و همتایش در WBC، والتر مک گاون برگزار شود. بوکسور چپدست بوینس آیرسی گفت:” در فوتبالی که انگلیس ارائه میدهد نشانی از قدرت وجود ندارد. اگر او بخواهد با من مبارزه کند، مجبور است به اینجا بیاید، جاییکه هیچ گونه تضمینی در آن وجود ندارد!” به نظر میرسد این واقعیت که مک گوئن، اسکاتلندی بود تاثیری روی مرد خشمگین آرژانتینی نداشت، اما این دو هیچگاه مقابل هم قرار نگرفتند.
12-آیا انگلیس با دستکاری و تقلب توانست شرایطی برای برگزاری بازی نیمه نهایی در ومبلی فراهم کند؟ خیر، هرچند تردید و سوءظنهای همیشگی به وجود آمد، این نتیجه بیعرضگی اتحادیه سنتی و قدیمی انگلیس بود. مطبوعات در ابتدا اعلام کرده بودند که دیدار انگلیس- پرتغال در گودیسون پارک انجام خواهد شد، اما دلیل این کار دستورالعملی بود که اتحادیه فوتبال در آن ذکر کرده بود:” اگر در بازی مرحله یک چهارم نهایی موفق باشید، تیم ملی انگلیس به لیورپول رفته و دیدار نیمه نهایی در ورزشگاه اورتون برگزار میشود.” با این حال، اتحادیه فوتبال زحمت نکشیده بود که این مورد را دوباره با قوانین فیفا چک کرده و بررسی کند:” این دو مسابقه در اورتون و ومبلی برگزار میشوند، اما تا زمانیکه تیمهای راه یافته به نیمه نهایی مشخص نشوند، حکم قطعی درباره ورزشگاههای میزبان صادر نمیشود.” اوه اتحادیه فوتبال!

بکنباوئر جوان نبرد شانهبهشانهای با بابی چارلتون داشت و برای اولینبار در یک میدان بزرگ، تواناییهایش را به نمایش گذاشت
13- فرانتس بکن باوئر، هافبک جوان آلمانی غربی، بهقدری روی فرم بود که به جای فرار از تکلها، به راحتی آنها را پشت سر میگذاشت. او به تیم خود کمک کرد تا به فینال برسد، جاییکه او و بابی چارلتون قدرتی برابر داشته و همدیگر را بیاثر کردند. این اتفاق برای تیمِ هلموت شون از پیش برنامهریزی نشده بود، اما مشکلی نبود؛ کسی آنها را برای قهرمان نشدن سرزنش نمیکرد. شون بازیکنانش را آگاه کرده بود که نباید مانند بچههای لوس رفتار کنند، با توجه به اینکه آنها در کشوری بودند که پدرانشان فقط دو دهه قبل آنجا را بمباران کرده بودند. آنها خواسته شون را رعایت کرده، رفتاری مودبانه نشان دادند. همه جزئیات با اهمیت بود. قبل از بازی فینال، کسی بیش از 200 پوند نان آلمانی برای شان ارسال کرد، اما تیم آن را به یک پناهگاه حیوانات پر از میمونهای گرسنه اهدا کرد. سخنگوی پناهگاه با لحنی توام با رضایت اظهار داشت:” آلمان غربیها آشکارا از نان انگلیسی راضی هستند.” یک روزنامهنگار آلمانی پیش از فینال با لحنی گلایهآمیز به نشریه آبزرور گفت: “من میدانم که اگر پیروز شویم، برخی از مردم ما میگویند جهان را شکست دادهایم، اما من از این حرف متنفرم. من جهان را مغلوب نخواهم کرد. یازده بازیکن آلمانی فاتح جام شدهاند و من از دیدن این اتفاق خوشحال میشوم. اما نمیگویم که ما تیمی را مغلوب کرده و بر آنها فائق آمدهایم. از بین این 11 بازیکن، حاضرم با چند نفر آنها در آپارتمانم قهوه یا آبجو بنوشم؟ شاید دو تا از آنها.”
14-در روز قبل از دیدار فینال، ماشین سر استنلی ماتیوس، مدیرکل پورت واله، با یک کامیون تصادف کرده و پشت فرمان گیر کرد. او به دلیل “جراحت از ناحیه شکم” تحت عمل جراحی قرار گرفت و همچنین دچار آسیبدیدگی از ناحیه سر شده و سه استخوان دندهاش نیز شکست. در این بین، هارولد ویلسون، نخست وزیر، اعلام کرد که دستمزدها افزایش پیدا نخواهد کرد؛ یک سیاست اقتصادی در درجه اول برای جلب رضایت لیندن جانسون، رئیسجمهور ایالات متحده، برای اثبات عزمش برای دفاع از پوند و بهبود تعادل در پرداختها در انگلیس. ویلسون با لبخند از واشنگتن بازگشت؛ لبخندی که به لبخند ویلی، عروسک نماد جام، شباهت داشت.
15-و در نهایت؛ بله، توپ از خط عبور نکرد. بخش درخشان گزارش کنت ولستنهلم در بیبیسی:” آنها فکر میکنند همه چیز دیگر تمام شده است؛ …و حالا تمام شد!” (توضیح مترجم: این جمله دقیقا قبل از گل چهارم انگلیس و قطعی شدن پیروزی این تیم گفته شد) شاید از جمله “همینه!” هیو جانز از ITV ماندگارتر شد. اما بعد از آن، جانز سه دوره مسابقات دیگر را نیز پشت میکروفن تجربه کرد، در حالیکه کنِ پیر و بیچاره تنها یک بار دیگر این شانس را بهدست آورد؛ این رسم روزگار است. و پیکلس، سگی که هنگام تعقیب گربهای در سال 1967 باعث مرگ خودش شد (توضیح: پیکلس سگی بود که بعد از دزدیده شدن جام، آن را اتفاقی پیدا کرد).
بسیار زیبا بود ولی بخاطر سالهای زیادی که گذشت ارتباط برقرار کردن باهاش سخته اگه امکانش هست درباره سالهای نزدیک بیشتر مطلب بنویسید
با تشکر