آنالیز: چگونه آلمان با پاس‌های مستقیم به یک چهارم نهایی یورو رسید

کیفیت فردی آلمان و سبک منسجم این تیم موجب شد که آنها مدعی قدرتمندی برای قهرمان در این تورنمنت باشند- توانایی آنها در تغییر سبک بازی تنها به این قدرت اضافه می‌کند.

هفت‌یک- دیدارهای برگزار شده در مرحله گروهی در هر رقابت ملی با مسابقات مرحله حذفی تفاوت دارند.

از نظر  تئوری، تیم‌ها با صعود به مراحل پایانی هر تورنمنتی با هم هماهنگ‌تر می‌شوند و همچنین تا آن زمان ایده بهتری از این که چطور باید بازی کنند، پیدا کرده‌اند.

احتمال دارد پس از سه بازی با استفاده از نمونه‌های جدید تحلیل درستی از این داشته باشند که با توپ یا بدون توپ چطور بازی کنند، تا این که با توجه به اتفاقات مربوط به دیدارهای دوستانه در ماه مارس و ژوئن پیش بروند.

اگر آلمان را به عنوان مثال در نظر بگیریم، حریفان آنها حالا دیگر می‌دانند وقتی توپ در اختیار این تیم است، تونی کروس به سمت چپ خط دفاعی عقب می‌کشد تا ساختار ۱-۳ را با حضور روبرت آندریش در مقابلش شکل دهد.

کروس از این پست دفاعی در عقب زمین حملات آلمان را پایه‌ریزی می‌کند، در حالی که آنها سعی می‌کنند سه موقعیت برای بازیکنان شماره ۱۰ بین خطوط پیدا کنند. ایلکای گوندوگان اخیرا به اتلتیک گفت:« در بازی با تونی این آزادی عمل را دارم که بیشتر جلو بمانم و منتظر باشم چون می‌دانم که توپ بالاخره خواهد آمد.

او بازی‌خوانی می‌کند، با توپ و بدون توپ به ما تعادل می‌دهد و به دیگر بازیکنان مانند من این آزادی عمل را می‌دهد که در پست‌های خطرناک باشیم.»

بنابراین هر تیمی می‌خواهد تهدید آلمان روی توپ را محدود کند و قربانی کار ترکیبی پیچیده گوندوگان، جمال موسیالا، کای هاورتز و فلورین ویرتز نشود، باید دسترسی از منبع را قطع کند.

مرحله یک هشتم با حضور مدعی جدیدی به نام دانمارک همراه بود که سعی داشت اول با پرس کردن بازیسازی ۳-۱ آلمان این کار را انجام دهد و پس از آن با مشکلات بعدی مقابله کند.

دانمارک با تکیه بر ساختار ۱-۴-۵ خودش روی پرس کردن آنتونیو رودیگر، نیکو شلوتربک و کروس با استفاده از کریستین اریکسن، راسموس هویلند و آندریاس اسکوف اولسن و حضور توماس دلینی و پی‌یر امیل هویبرگ در نقش‌های منطقه‌ای پشت سر آنها متمرکز بود.

اریکسن نقش پیچیده‌ای داشت چون باید عقب می‌کشید و از وینگ-بک چپ و مدافع میانی دانمارک حمایت می‌کرد اما وظیفه اصلی اسکوف اولسن بدون توپ، ممانعت از کروس و ندادن زمان به او در حفظ توپ بود.

سوال منطقی این بود که دانمارک چطور از پنج بازیکن برای پرس کردن چهار بازیکن آلمان بدون به دردسر افتادن به خاطر برتری عدی ایجاد شده برای تیم ناگلزمان با قرار گرفتن شش بازیکن مقابل پنج بازیکن پشت دلینی و هویبرگ استفاده کرد.

بخش اول پاسخ به این سوال این است که دو بازیکن حاضر در خط میانی دانمارک عقب کشیدند تا به مدافعان میانی در تعقیب لروی سانه، گوندوگان و موسیالا کمک کنند.

اینجا، اسکوف اولسن کروس را پرس می‌کند و دلینی پاس منحرف شده را در اختیار می‌گیرد اما حتی اگر این توپ به سمت مهاجم برود هم هویبرگ به سمت موسیالا حرکت کرده است.

نکته دیگر اینجاست که خط دفاعی پنج نفره دانمارک به خوبی نفرات یارگیر را عوض کرد تا برابر سه بازیکن شماره ۱۰ آلمان دفاع کند.

در این مثال، شلوتربک زاویه ارسال پاسی را برای گوندوگان پیدا می‌کند اما یانیک وسترگارد فورا به سمت کاپیتان آلمان حرکت می‌کند و یواخیم اندرسن به سمت میانه زمین حرکت می‌کند تا با هاورتز یارگیری کند.

گوندوگان سپس تلاش می‌کند توپ را به سمت مهاجم آرسنال بفرستد اما اندرسن آن را قطع می‌کند و ضد حمله‌ای را با پیدا کردن اسکوف اولسن آغاز می‌کند.

شروع درخشان آلمان در بازی با سازماندهی بدون توپ دانمارک که موقعیت تغییر فاز دفاعی به هجومی را هم برای تیم کاسپر هیولمند فراهم می‌کند، خنثی می‌شود. فشار اسکوف اولسن، کروس را مجبور می‌کند که به جای ارسال پاس‌های خط شکن رو به استفاده از پاس‌های امن‌تر بیاورد و در موقعیتی عجیب پاسی اشتباه ارسال کند.

بهترین شانس دانمارک در نیمه اول روی پس گرفتن توپ و تدارک دیدن ضد حمله است. اینجا، اریکسن عقب‌تر است تا از سمت چپ دفاع دانمارک حمایت کند، هویبرگ با گوندوگان یارگیری کرده، اسکوف اولسن در حال پرس شلوتربک است و هویلوند در پستی است که زمان در اختیار داشتن توپ توسط کروس را محدود کند. این وضعیت هافبک آلمان را مجبور می‌کند که سریع‌ترین پاس ممکن را برای موسیالا ارسال کند و اندرسن برای پرس کردن به سمتش می‌رود.

موسیالا سعی می‌کند آندریش را پیدا کند اما دلینی پاس را قطع می‌کند تا ضد حمله‌ای را شروع کند و این ضد حمله با مهار توپ توسط مانوئل نویر روی یک موقعیت تک به تک با هویلوند به پایان می‌رسد.

سبک بازی بدون توپ دانمارک باعث شد که تهدید هجومی آلمان در جریان بازی محدود شود اما تیم ناگلزمان نشان داده است که چندین راه حل در هنگام تصاحب توپ دارد.

به واسطه نقش پیچیده اریکسن در زمانی که توپ در اختیار دانمارک نبود، رودیگر به نسبت اشلوتربک و کروس بیشتر توپ را در اختیار داشت و این مدافع رئال مادرید سعی کرد توپ را به هاورتز که در چند مورد از پشت دفاع نفوذ کرده بود، برساند.

مشابه حرکتی که در جریان پیروزی ۰-۲ برابر مجارستان انجام شده بود، وقتی مدافع میانی حرکت می‌کند تا با یکی از بازیکنان شماره ۱۰ آلمان یارگیری کند، هاورتز به فضای پشت سر او حمله می‌کند.

در این مثال، اریکسن از اسکوف اولسن عقب‌تر است که به رودیگر اجازه می‌دهد نسبت به کروس زمان بیشتری صاحب توپ باشد.

در حالی که این مدافع میانی به دنبال بازیکن نفوذکننده است، هاورتز به فضای پشت سر آندریاس کریستنسن که مراقب سانه است حمله می‎کند. پاس رودیگر به هاورتز می‌رسد اما وسترگارد در جایگاه درستی برای دفاع کردن برابر این حمله است.

در مثالی دیگر، اندرسن پیش می‌رود تا جایگیری موسیالا بین خطوط را تعقیب کند و هاورتز هوشمندانه به سمت فضای خالی در خط دفاعی دانمارک می‌رود.

وقتی آندریش توپ را به رودیگر می‌رساند، هاورتز در جایگاهی است که به فضای پشت اندرسن حمله کند…

… و در حالی که روی نقطه کور وسترگارد قرار دارد به سمت این محوطه می‌دود. پاس رودیگر به او می‌رسد…

… اما شوت هاورتز توسط کاسپر اشمایکل مهار می‌شود.

با وجود این که پاس‌های بلند رودیگر گزینه هجومی در دسترس و مطمئنی بود اما آلمان نیاز به تغییر ساختارش برای ایجاد مشکلات متفاوت برای دانمارک داشت.

آنها در نیمه دوم بازیسازی‌شان را با رفتن از ساختار ۱-۳ به ۲-۴ با حضور کروس در کنار آندریش و شروع حملات از پست‎‌های دفاعی‌تر تغییر دادند.

دانمارک با جلو فرستادن هویبرگ برای یارگیری با کروس واکنش نشان داد اما این اتفاق باعث شد که فاصله بین خط دفاعی و خط میانی این تیم بیشتر شود و آنها را در این منطقه آسیب‌پذیر کرد و در صورتی که آنها جلو می‌رفتند، مدافعان میانی آلمان می‌توانستند پاس‌های بلندی را به پشت دفاع بفرستند.

در این مثال، هاورتز عقب می‌کشد تا گزینه‌ای برای دریافت پاس باشد و این خط دفاعی دانمارک را مجبور می‌کند که جلو برود. شلوتربک متوجه نفوذ مکمل موسیالا به پشت دفاع می‌شود که به دو جهت کشیده می‌شود و توپ را در مسیر او می‌اندازد و این در حالی است که سانه هم در سمت دیگر نفوذ مشابهی انجام داده است.

کات بک موسیالا توسط وسترگارد قطع می‌شود اما آلمان می‌تواند روی این حمله و پس از برخورد سانتر دیوید رائوم با دست اندرسن یک پنالتی به دست آورد. هاورتز از روی نقطه پنالتی گل زد تا آنها پیش بیفتند.

گل دوم آلمان روی اتفاقی مشابه به ثمر رسید. اینجا، هویبرگ و دلینی به سمت کروس پیش می‌روند و امره جان و موسیالا به فضای بین خطوط عقب می‌کشند که اندرسن را مجبور می‌کند آنها را دنبال کند.

موسیالا سپس مسیرش را عوض می‌کند و به سمت پشت دفاع نفوذ می‌کند، جایی که پاس بلند شلوتربک به آنجا می‌رسد…

… و این مهاجم بایرن مونیخ توپ را به گوشه پایین دروازه می‌فرستد تا بازی ۰-۲ شود.

در بخش دوم نیمه اول، آلمان باتوپ و بدون توپ ضربه خورد اما ساختار بازی‌سازی‌اش را در بین دو نیمه با این شرایط سازگار کرد و به استفاده از دفاع پنج نفره مشخص‌تر در زمان نداشتن مالکیت توپ روی آورد و حضور جان در زمین باعث شد که آنها در مسیر صعود به یک چهارم نهایی قرار بگیرند.

کیفیت فردی آلمان و سبک منسجم این تیم موجب شد که آنها مدعی قدرتمندی برای قهرمان در این تورنمنت باشند- توانایی آنها در تغییر سبک بازی تنها به این قدرت اضافه می‌کند.

عنوان اصلی مقاله: Germany’s direct play undid Denmark and is proving a useful weapon for Julian Nageslmann نویسنده: Ahmed Walid نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 30 ژوئن 2024
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 دیدگاه ارسال شده است