چگونه اسلواکی با شیوه ناپولی بزرگترین شگفتی تاریخ یورو را رقم زد
هفتیک- به همان اندازه که دنیای فوتبال عقل و هوشش را از دست داده بود، فرانچسکو کالتزونا آرام بود. از نظر ردهبندی فیفا، پیروزی ۰-۱ اسلواکی برابر بلژیک در بازی روز دوشبه بزرگترین ضربه در تاریخ جام ملتهای اروپا بود چون ۴۵ رده فاصله بین آنها وجود داشت.
از کالتزونا پرسیده شد که آیا این بهترین عملکرد اسلواکی در طول نزدیک به دو سالی است که این تیم تحت هدایت او بازی کرده است. او پاسخ داد:« ما چندین نمایش فوق العاده در طول مسابقات انتخابی داشتیم» اما پذیرفت که این پیروزی «بسیار خاص» بوده است.
این ۹۰ دقیقه در فرانکفورت شاید به واسطه حضور سه ماه گذشته کالتزونا در ناپل شکل گرفت.
دستیار سابق لوچانو اسپالتی در این باشگاه سری A ایتالیا در اواخر فصل ۲۴-۲۰۲۳ هم هدایت ناپولی را برعهده داشت- کالتزونا در ماه فوریه و پس از اخراج والتر ماتزاری به عنوان سرمربی موقت به این تیم برگشت- و هم اسلواکی. هرچند این ۱۶ ماه افتضاح با تنها سه پیروزی و حذف از مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان اروپا با ثبت بدترین آمار تیم مدافع عنوان قهرمانی در دوران سه امتیازی شدن بردها بود.
اما فوتبال هم میگیرد و در عین حال پس میدهد.
***
کالتزونا پیش از بازی گفت که نباختن اسلواکی در اولین بازیاش در این تورنمنت برابر تیمی که جایگاه سوم بهترین تیم دنیا را از سوی فیفا دریافت کرده مهمترین اتفاق است و ابراز امیدواری کرد که «این تیم فراتر از حدش ظاهر شود.»
همانطور که برابر بلژیک نشان دادند، اسلواکی سایههایی از تیم ناپولی فصل ۲۳-۲۰۲۲ دارد که قهرمان سری A ایتالیا شد. از نظر سیستم بازی، ساختار ۳-۳-۴ هجومی و ۱-۴-۱-۴ با دفاعی از میانه زمین به همان شکل به نظر میرسد. همچنین بازیکنی که در راس پایین مثلث خط میانی قرار دارد: استانیسلاو لوبوتکا.
در زمان در اختیار نداشتن توپ، تمام وظایف بر دوش هافبکهای میانی اسلواکی است. آنها مسنترین تیم در این یورو را دارند و خط میانیشان تجربه زیادی دارد. لوبوتکا، اوندری دودا و یورای کوچکا روی هم ۹۵ سال دارند و بیشتر از ۲۰۰ بازی ملی انجام دادهاند.
کوچکا با شماره هشت در سمت چپ در جدا شدن از بلاک میانی و پرس کردن ووت فاس، مدافع میانی سمت راست بلژیک، سریع عمل میکرد- این کار زوایای ارسال پاس رو به جلوی آنها را بست.
استفاده از یانیک کاراسکو، وینگر راست پا، در پست مدافع چپ توسط بلژیک به اسلواکی کمک کرد، شکل آرایشی که بیشتر در زمان روبرتو مارتینز که مربی سابق این تیم پیش از دومنیکو تدسکو است، آشنا بود. این انتخاب به این معنا بود که بازیسازی بلژیک از سمت چپ در نیمه اول با مشکل روبرو بود و به سرعتِ جرمی دوکو در سمت راست وابستگی داشت.
کالتزونا گفت:« من از تیم خواستم که سعی در فوتبال بازی کردن داشته باشد چون ما کیفیت لازم در این تیم برای انجام این کار را داریم.»
فرصتهای بلژیک در نیمه اول روی اشتباهات اسلواکی در بازیسازی به دست آمد. آنها تا آخر روی الگویی مشخص بازی کنند، توپ اغلب به دست لوبوتکا میرسید که نقش هافبک دفاعی را بازی میکرد و توپ را به سمت کنارهها پخش میکرد.
این ریسکها در بازیسازی اسلواکی عادی و بخشی از فلسفه کالتزونا است که با مهارتهای لوبوتکا همخوانی دارد. او و دودا هر دو دقت پاس بالای ۹۰ درصد را در این بازی به ثبت رساندند و تحت تاثیر پرس همه جانبه بلژیک در سراسر زمین قرار نگرفتند. این دو بازیکن از زمانشان برای ارسال پاس و حفظ توپ استفاده کردند.
مارتین دوبراوکا، دروازهبان این تیم، در عبور از پرس شجاعت نشان داد اما پخش توپش مانند شرایطی که اغلب در نیوکاسل دارد از ثبات کافی برخوردار نبود. اولین اقدام او در این بازی پاسی اشتباه تحت فشار بود که یک اوت در یک سوم هجومی به بلژیک داد. لئاندرو تروسارد مدام دوبراوکا را روی پای چپش که زیاد روی آن مسلط نیست، تحت فشار قرار میداد.
بازیکنان بلژیکی با سیستم ۲-۱-۴-۳ حریف را تحت فشار قرار میدادند تا اطمینان حاصل کنند که با هافبکهای اسلواکی یارگیری نفر به نفر دارند. تروسارد کنار روملو لوکاکو قرار میگرفت تا مدافعان میانی را پرس کند و این در حالی بود که کاپیتان کوین دی بروینه به سمت لوبوتکا میرفت و کاراسکو پیش میآمد تا او و دوکو با مدافعان کناری یارگیری کنند.
بلژیک واقعا در نیمه اول میتوانست تنها از روی ضربات دروازه اسلواکی فاصلهاش را دست نیافتنی کند، خصوصا وقتی دی بروینه توانست دوبراوکا را به اشتباهی دیگر مجبور کند اما توپ تروسارد به بیرون رفت.
کالتزونا گفت:« ما نتوانستیم کاری که میخواستیم را انجام دهیم، خصوصا در زمینه بازیسازی از دفاع. اما قابل درک است که مشکلاتی داشته باشیم چون کیفیت حریف بالا بود.»
در ۳۰ دقیقه اول بازی، دوبراوکا به یک اندازه پاس کوتاه و بلند ارسال کرد. از دقیقه ۳۱ به بعد، ۲۱ پاس از ۲۵ پاس ارسالیاش بلند بودند. جایی که دیگران روی ادامه این شرایط پافشاری میکنند، کالتزونا سراغ برنامه دومش رفت. ساختار بلژیک به این معنا بود که آنها شرایط سه در برابر سه را در میانه زمین دارند و اسلواکی به دنبال در اختیار گرفتن این محدوده بود.
این مطابق اظهارات کالتزونا در مرحله انتخابی بود:« من سعی میکنم این ذهنیت را به تیم القا کنم که در تمامی دیدارها بدون توجه به کیفیت حریف باز بازی کنند.»
اسلواکی توپ و میدان را در اختیار نداشت اما در نقش تیم ضعیف و شکستخورده هم ظاهر نشد و صرفا روی ضدحملات تکیه نکرد. در حالی که گل پیروزیبخش آنها روی پرس در جلوی زمین در زمان پرتاب اوت بلژیک به دست آمد، این تیم در آستانه گلزنی روی حرکتی بود که شاید بهترین حرکات این تورنمنت بود و در اواخر نیمه اول شکل گرفت.
رفت و برگشت متوالی توپ بین بازیکنان که در نهایت منجر به ضربه والی لوکاس هاراسلین شد در واقع نشانه مشخص ناپولی است. آنها کاملا از پرسینگ نامتقارن بلژیک استفاده کردند، با توجه به این که کاراسکو در پست مدافع چپ به سمت پیتر پکاریک، مدافع راست اسلواکی، رفته بود. این باعث شد که زنو دباست به عنوان مدافع میانی سمت چت بلژیک به کنار برود و فضایی را برای بازیکن شماره هشت باز کرد که از کانال کنار محوطه جریمه نفوذ کند. این دقیقا اتفاقی بود که با رها کردن کوچکا توسط ایوان شرانز رخ داد.
او دورترین هم تیمیاش که هاراسلین در پست وینگر چپ بود را انتخاب کرد که توانست ضربه والی را به خوبی بزند و با واکنشی درخشان از سوی کوئن کاستیلز روبرو شد.
اگر برنامه بازی کالتزونا بر پایه گسترش حداکثری اسلواکی بین دو محوطه جریمه بود، پس آنها باید از خدایان فوتبالی به خاطر کسب این پیروزی تشکر کنند. دو گل مساوی لوکاکو که هر دو با ضربات پایانی تک ضرب به ثمر رسید، به واسطه بازبینی از سوی کمک داور ویدیویی رد شد- اولی به خاطر آفساید و دومی به خاطر هندی چند دهم میلیمتری در بازیسازی.
بلژیک چهار شانس درخشان دیگر را از دست داد و فرصتهای بسیاری را برای کسب پیروزی ایجاد کرد. باید به این نکته اشاره کرد که اسلواکی در ۱۰ دقیقه اول به گل رسید، بنابراین تقریبا تمام طول بازی در شرایط تیم پیروز قرار داشت و به همین دلیل سعی کرد خودش را در این جایگاه حفظ کند.
نکته جالب توجه این بود که بلژیک چقدر زود برای رسیدن به گل به سیم آخر زد.
در دقیقه ۶۰ بود که دی بروینه دیگر در پستهای هجومی حضور پیدا نکرد و عقب کشید و در پستی قرار گرفت که بتواند پاسهای بلند رو به جلو برای سیستم ۴-۲-۴ بلژیک ارسال کند. تدسکو با انتخاب این روش به دنبال پذیرش این واقعیت بود که اسلواکی نبرد در میانه زمین را برنده شده است.
چنین نتایجی با توجه به تفاوت سطح کیفیت دو تیم اتفاقی است که یک بار رخ میدهد اما اسلواکی تحت هدایت کالتزونا عادت دارد که بازی پایاپایی مقابل حریفان رقم بزند. آنها تنها در چهار بازی از ۱۹ دیدار تحت هدایت او شکست خوردند و تنها یکی از آنها باختی با بیش از یک بود (۰-۲ در دیداری دوستانه برابر آتریش در ماه مارس امسال).
اسلواکی حالا باید سریعا اهدافش در یورو ۲۰۲۴ را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.
آنها در گروهی ضعیف قرار دارند و باید روز جمعه برابر اوکراین و روز چهارشنبه بعدی برابر رومانی به میدان بروند. در واقع با توجه به فرمت صعود تیمهای سوم، آنها تنها به یک امتیاز از شش امتیاز ممکن نیاز دارند تا به مرحله حذفی راه پیدا کنند اما اگر بتوانند در صدر جدول گروه E قرار بگیرند از شانس بسیار بهترین برای صعود به مراحل بالاتر این تورنمنت برخوردار خواهند بود.
تیمی که در این گروه صدرنشین شود با یکی از چهار تیم رده سومی که به مرحله یک هشتم صعود کردهاند روبرو خواهد شد، در حالی که تیم دوم این گروه باید با تیم دوم گروه D بازی کند- بنابراین حریف یکی از چهار تیم فرانسه، هلند، اتریش و لهستان میشود.
کالتزونا گفت:« ما دوست نداریم این موقعیتی که داریم را از دست بدهیم.»
آنها مطمئنا تا به حال بیشترین استفاده را از آن بردهاند.
پیروزی تیم فوتبال اسلواکی بر بلژیک را بایستی از زاویه دیگری هم نگریست.
چندین دهه است که تیمهای فوتبال انگلیس و بلژیک ، علیرغم برخورداری از برترین ستارگان جهان فوتبال ،همواره با بازیهای ضعیف و سرانجام حذف از رقابتهایی همچون جام جهانی و یا جام ملتهای اروپا، نتوانسته اند که انتظارات هواداران خود را برآورده نمایند.
بنظر می رسد که از جمله پارامترهای موثر در چنین ناکامی هایی، فقدان انگیزه کافی در بازیکنان این تیمها برای حضور در رقابتهای مهم بین المللی باشد.
بازیکنان تیم ملی انگلیس، بدون استثناء همگی از جمله برترین های پست خود در سطح جهان محسوب می شوند و برگرفته از لیگ برتر انگلیس بعنوان برترین لیگ فوتبال جهان ، هستند.فضای جذاب و کاملاً رقابتی فوتبال انگلیس، عضویت در تیمهای باشگاههای ثروتمند،کسب افتخارات فراوان در رقابتهای گوناگون ،آنقدر این بازیکنان را اشباع نموده که انگیزه چندانی برای درخشش در لباس تیم ملی ، برای آنها باقی نمی ماند.
تا حدود زیادی همین وضعیت در مورد بازیکنان تیم ملی بلژیک نیز صادق است. کافیست نگاهی به سوابق بازیکنان تیم ملی بلژیک بیاندازیم تا دریابیم که تقریباً همگی در لیست
برترین های جهان فوتبال قراردارند.
با نگاهی دقیق به عملکرد تیمهای ملی فوتبال انگلیس و بلژیک بخوبی در می یابیم که همواره این دو تیم از جمله مدعیان قهرمانی رقابتهای جام جهانی و جام ملتهای اروپا محسوب شده اند اما با شروع رقابتها،آنچه که درمستطیل سبز از این دو تیم می بینیم ، آنقدر ناامیدکننده و خسته کننده است که گویی مانند آب سردی است که بر روی شوق و هیجان هواداران این دو تیم ،ریخته می شود.
بدیهی است که فقدان انسجام تیمی همراه با ارائه یک بازی ضعیف، سرنوشتی جز حذف از رقابتها در پیش نخواهد داشت واین دقیقاً وضعیت عملکرد تیمهای ملی فوتبال انگلیس و بلژیک در دهه های اخیر است.