آنالیز دیدار انگلیس- آلمان؛ چگونه ساوت‌گیت بدون ریسک ژرمن‌ها را شکست داد

شاید هنوز درخواست‌هایی برای انجام بازی باز و جذاب از سوی انگلیس در دیدار آنها با اوکراین در مرحله یک چهارم نهایی مطرح شود. اما سبک عملگرا تا به حال سبکی برنده برای ساوت‌گیت بوده و او ثابت کرده که تقریبا تمامی تصمیمات تاکتیکی‌اش درست بوده است.

هفت‌یک- پیروزی 0- 2 انگلیس برابر آلمان با توجه به تمامی روایت‌هایی که آن را احاطه کرده بود، اهمیتی بیشتر از یک دیدار مرحله یک هشتم‌نهایی داشت. در حالی که بسیاری از هواداران، گرت ساوت‌گیت را به بیرون آمدن از لاک دفاعی و حمله به آلمان تشویق می‌کردند، سرمربی انگلیس در عوض ترکیب اصلی‌ای را انتخاب کرد که نشان دهنده سبکی محتاطانه‌تر بود.

شاید برخی آن را محافظه‌کاری بنامند، بعضی دیگر آن را خسته‌کننده توصیف کنند اما هیچ یک از دو تیم انگلیس و آلمان خواهان تکرار دیدارهای هیجان انگیز و ترسناک با شش یا هشت گلی نبودند که در روز قبلی مسابقات رخ داده بود. در عوض هدف اصلی این روز حفظ کنترل بازی در طولانی‌ترین حد ممکن بود. این دیداری پرتنش و خطرناکی بود که تحلیل آن از دیدگاه تاکتیکی هم بسیار جذاب به حساب می‌آمد.

و افراد کمی می‌توانند تحلیل بهتری از یکی از درخشان‌ترین مربیان جوان در فوتبال اروپا ارائه کنند. رنه ماریش کمک مربی بروسیا دورتموند است و اخیرا به همراه مارکو روزه از بروسیا مونشن گلادباخ به این تیم پیوسته است. ماریش در 28 سالگی جوان‌ترین کمک مربی بوندس‌لیگا به شمار می‌رود و بهترین جایگاه را برای ارزیابی نحوه انجام بازی در روز سه‌شنبه دارد.

در اینجا برخی نکات کلیدی که از مکالمه با رنه انتخاب کردیم را مرور می‌کنیم…

***

 

تکیه اصلی بر وینگ-بک‌ها

ما باید با تغییر تاکتیکی مشخصی شروع می‌کردیم که از سوی ساوت‌گیت در ترکیب اصلی اعمال شد. تغییر سیستم انگلیس به دفاع سه نفره- یا پنج نفره در هنگام از دست دادن مالکیت توپ- به صورت گسترده از سوی افراد زیادی پیش‌بینی شده بود و برای مقابله با ساختار 3- 4-3 آلمان به کار گرفته شد.

همانطور که ماریش شرح داد، مشخص بود که این سیستم چه کاری برای کنترل تهدید آلمان در فضاهای کناری انجام می‌دهد:” هر دو تیم با دفاع پنج نفره بازی کردند که یعنی وینگ- بک‌های هر دو طرف بارها یکدیگر را خنثی کردند. اگر برابر تیمی با چهار مدافع از دفاع پنج نفره استفاده کنید، وینگ- بک‌های شما می‌توانند پیشروی کرده و مدافعان کناری را در جلوی زمین پرس کنند یا در دفاع باقی مانده و به پرس وینگرهای حریف بپردازند. اما اگر هر دو تیم از دفاع پنج نفره استفاده کنند، همیشه در حالت فرد به فرد قرار دارید، بنابراین می‌توانید این مزیت را خنثی کنید.”

ماریش اشاره می‌کند که این تهدید از فضاهای کناری دقیقا نحوه موفقیت آلمان در جریان پیروزی 2-4 برابر پرتغال در مرحله گروهی بود؛ با حضور یوشوا کیمیش و رابین گوسنس، وینگ‌- بک‌های آلملن، که به صورت مداوم یکدیگر را در تیر دورتر پیدا می‌کردند و آلمان نیز از نظر عددی بر دفاع چهار نفره پرتغال برتری داشت. در واقع هر چهار گل آلمان در آن روز با سانتر از کناره‌ها به ثمر رسید؛ بنابراین انگلیس از خطر ایجاد شده توسط این دو وینگ- بک آگاه بود.

آیا تغییر دفاعی انگلیس در آن روز کارگر افتاد؟ منصفانه است اگر بگوییم چنین اتفاقی رخ داد. شما می‌توانید با نگاه به محل لمس توپ‌های کیمیش برابر پرتغال ببینید که او در مناطق هجومی در سمت راست تا چه حد موفق بود.

 

مناطق لمس توپ یوشوا کیمیش در دیدار مقابل پرتغال

 

این روند را با عملکرد او برابر انگلیس مقایسه کرده و می‌توانید ببینید که بسیاری از لمس توپ‌های کیمیش در نیمه زمین خودی بوده چرا که او تصمیم گرفت در منطقه‌ای نزدیک‌‌تر به مدافعان میانی تیمش حضور داشته باشد.

 

مناطق لمس توپ یوشوا کیمیش در دیدار مقابل انگلیس

 

اتفاقی مشابه برای گوسنس در سمت چپ رخ داد که خطری دائمی از آن سوی زمین برابر پرتغال بود- به صورت مدام توپ را در مناطق هجومی دریافت می‌کرد و از پست وینگ- بک موفق شد یک گل به ثمر رسانده و یک پاس گل هم ارسال کند.

 

مناطق لمس توپ رابین گوسنس در دیدار مقابل پرتغال

 

این روند را با نقشه لمس توپ او برابر انگلیس مقایسه کرده و می‌توانید ببینید که وینگ- بک‌های آلمان در مناطق دفاعی قرار گرفته و به ندرت توانستند تهدیدی در مناطق هجومی برای انگلیس ایجاد کنند. کیه‌ران تریپیه که از سوی گرت ساوت‌گیت به عنوان مدافعی قوی روی نبردهای نفر به نفر شناخته می‌شود، در نقش وینگ- بک راست برای انگلیس به کار گرفته شد و با پیشروی خودش توانست تهدید حضور گوسنس را برای مدتی طولانی‌تر محدود کند.

 

مناطق لمس توپ رابین گوسنس در دیدار مقابل انگلیس

 

خصوصا در نیمه اول و این به آن معنا بود که هیچکدام از دو تیم نتوانستند دفاع تیم مقابل را با خطر جدی مواجه کرده و ماریش نتیجه‌گیری می‌کند:” شما هرگز این احساس را نداشتید که ضدحملات بسیاری انجام خواهد شد و به ندرت موقعیتی پیش آمد که در حملات سه در برابر سه باشند چون آنها همیشه با عقب کشیدن وینگ- بک‌ها و حضور مدافعان میانی عمل می‌کردند.”

***

 

شدت پرسینگ کم اما ساختار قدرتمند

ماریش به این نکته اشاره می‌کند که چطور انگلیس و آلمان در اکثر دقایق بازی از هر ریسکی دوری می‌کردند، جایی که هیچ یک از دو تیم به طور مداوم جلو نمی‌کشید و در حمله یا دفاع بیش از حد مایه نمی‌گذاشت.

این حاصل شدت پرسینگ در کم از سوی هر دو تیم بود؛ همانطور که ماریش اشاره می‌کند:” حتی وقتی آنها تلاش کردند از جلوی زمین پرس کنند، انجام مداوم و درست این کار بسیار سخت بود. هر دو تیم فقط چند موقعیت داشتند که اقدام به پرس از جلوی زمین کردند و از نظر تصاحب توپ در روند تغییر فازها از هجومی به دفاعی هم چندان موفقیت‌آمیز نبود.”

آمارها نیز از این نظر دفاع می‌کنند، جایی که ما می‌توانیم به معیار “پاس‌ها در هر اقدام دفاعی” (PPDA) نگاهی بیاندازیم. برای افرادی که با این مفهوم آشنا نیستند باید گفت که PPDA تعداد پاس‌هایی را ثبت می‌کند که یک تیم پیش از تلاش برای بازپس گرفتن توپ (از طریق تکل، خطا، سد راه یا موارد مشابه) اجازه ارسال آنها را به حریف می‌دهد. اجازه ارسال پاس‌های کمتر نشانگر جدیت پرسینگ بالاتر تیم برای بازپس گیری مالکیت توپ است.

نکته مهم این است که این معیار تنها در مناطق مشخصی از زمین به کار گرفته می‌شود- 60 درصد بالایی زمین که تقریبا هم‌تراز با حاشیه دایره میانی در نیمه زمین هر تیم به حساب می‌آید.

آلمان در برابر انگلیس اجازه ارسال 31 پاس پیش از اقدام دفاعی را داد- رده چهارم کمترین شدت پرسینگ در بین تمامی تیم‌ها در 44 بازی انجام شده در تورنمنت تا به حال.

انگلیس نیز فاصله زیادی از آنها نداشت. معیار PPDA برای آنها 25.6 بود که رده هشتم کمترین شدت پرسینگ تا اینجای تورنمنت را به خود اختصاص می‌داد. بنابراین می‌توان گفت که طبیعت محتاط و به دور از خطر بازی از سوی آمارها هم مورد تایید قرار می‌گیرد- خصوصا بدون توپ.

چنین شدت پرسینگ کمی در ازای حفظ ساختار تیمی خوب بود؛ منسجم و منظم ماندن برای ممانعت از پیش‌بردن توپ توسط حریف. این کنترل از خط حمله شروع می‌شد، جایی که ماریش اشاره می‌کند:” من همیشه این احساس را داشتم که هری کین و توماس مولر در کنار وینگرها زیاد از میانه زمین و فضاهای باریک بازی می‌کنند. انگلیس (بدون توپ) 3- 2- 5 بازی می‌کرد و همیشه در تلاش بود تا ارسال پاس‌های ساده به مناطق میانی زمین را کنترل کند.”

این موضوع به خوبی در تصویر زیر نشان داده شده، جایی که انگلیس قصد پرس دفاع آلمان را نداشت اما در عوض کین به خوبی خود را بین متس هوملس و مولرِ عقب کشیده در این صحنه قرار داد تا مانع از داشتن گزینه پاسکاری به مناطق میانی برای تیم حریف شود.

 

 

کین در اکثر دقایق بازی بازیکنی خارج از جریان بازی به نظر می‌رسید اما نظم تاکتیکی او از چشم‌های ساوت‌گیت پنهان نماند، چرا که کاپیتان انگلیس انرژی خود را به شکل عاقلانه‌ای برای کنترل نبض بازی و انجام کارهای دفاعی از نوک خط حمله استفاده کرد.

این کار از نگاه انگلیس بسیار موفقیت‌آمیز بود اما ماریش به نقطه ضعفی در تاکتیک‌های آلمان اشاره می‌کند که بارها در ساختار انگلیس هم دیده شد:” من فکر می‌کنم که شاید حضور مدافعان میانی در موقعیتی‌ جلوتر و کناری‌تر در دو سوی دفاع‌های سه نفره می‌توانست باعث شکل‌گیری حملات بیشتر و عملکرد بسیار بهتری شود.”

در موقعیتی که دفاع آلمان از خط حمله انگلیس عبور کرد، ماریش به اقدامات پیشگیرانه خط میانی انگلیس اشاره می‌کند که دکلان رایس و کالوین فیلیپس به طور مداوم همتایان آلمانی خود را پیش از آن که فرصتی برای ارسال پاس داشته باشند، در نطفه خفه می‌کردند:” از نظر من هر دو تیم سعی کردند میانه میدان را کنترل کنند اما فریب دادن (هافبک‌ها) واقعا دشوار بود. آلمان فرصت زیادی برای خلق موقعیت نداشت چون هر دو هافبک  انگلیس مقابل آنها ظاهر می‌شدند. رایس و فیلیپس این کار را به خوبی انجام دادند. هافبک‌های آلمان نتوانستند بچرخند و زمان زیادی صاحب توپ نبودند.”

ما می‌توانیم این صحنه را از نیمه اول ببینیم که رایس به سرعت پیش رفت تا مانع از چرخش لئون گورتسکا به محض دریافت توپ توسط این بازیکن شود و او را مجبور کرد که توپ را بار دیگر به هوملس برگرداند.

 

 

در زیر تصویری مشابه با منسجم ماندن خط حمله سه نفره انگلیس می‌بینیم. یک گزینه پاسکاری در دسترس گورتسکاست که توپ را بگیرد اما می‌توانید جایگیری بدن رایس را ببینید که در صورت دریافت توپ، آماده یورش بردن است.

 

 

ما همچنین شاهد جابجایی بین رایس و فیلیپس هستیم، همانطور که ماریش اشاره می‌کند:” اگر توپی به خط میانی آلمان بیاید، سپس یک نفر رو به جلو پرس کرده و دیگری او را پوشش می‌دهد؛ بنابراین آنها هرگز فرصتی برای چرخش نداشتند.” می‌توانید در تصویر بالا ببینید که فیلیپس پیشروی رایس را تشخیص داده و سریعا عقب می‎‌کشد تا از فضای ایجاد شده در پشت سر او محافظت کند.

در حالی که PPDA نشانگر کم بودن شدت بازی تیم‌ها در انجام اقدام دفاعی مانند سد راه یا تکل است، زوج خط میانی انگلیس به خوبی آلمانی‌ها را مدیریت کرده و در حین دریافت توپ در محکم‌ترین حالت ممکن باقی ماندند. این موضوع در آمارها نیز واضح است. می‌توانید با استفاده از داده‌های StatsBomb ببینید که رایس و فیلیپس بیشتر از سایر بازیکنان انگلیس موفق به پرس کردن آلمان خصوصا در یک سوم میانی شدند.

 

 

کای هاورتز گاهی به عنوان سومین هافبک آلمان برای ایجاد ساختار 2 -3- 5 در تلاش برای ایجاد برتری عددی در خط میانی برابر 3- 2- 5 انگلیس عقب می‌کشید. اما همانطور که ماریش اشاره کرد، شما برای استفاده از این برتری عددی به “گردش سریع” توپ نیاز دارید.” اگر این کار را با سرعت انجام ندهید که در این مورد بسیار هم سخت است، من فکر می‌کنم درهم شکستن چنین دفاعی آسان نیست.” آلمان اساسا به اندازه کافی سریع عمل نمی‌کرد که بازیکنانی مانند هاورتز را در فضایی وسیع‌تر پیدا کند. آنها در عوض مجبور به عقب نشینی شده و بار دیگر بازیسازی خود را شروع می‌کردند.

***

 

عبور موفقیت‌آمیز از مانع

هرچه بازی پیش رفت، اینطور به نظر می‌رسید که هر تیمی اولین گل را به ثمر برساند، می‌تواند برنده میدان لقب بگیرد چرا که بازی برای مدتی طولانی بسیار محتاطانه دنبال می‌شد. همانطور که ماریش مطرح کرد:” هر دو تیم پیش از هر تغییر بزرگی بسیار صبر کردند. چون بازی 0- 0 است، شما به دور از ریسک بازی می‌کنید، سعی می‌کند راهی برای عبور از مانع پیدا کرده و در عین حال مانع از زدن گل شانسی توسط تیم دیگر شوید و من فکر می‌کنم اگر هر دو تیم اینطور بازی کنند، در نهایت بازی بسیار دشوار خواهد شد.”

یواخیم لوو و ساوت‌گیت برای تغییر روند بازی به صورت همزمان قمار کردند، وقتی سرژ گنابری آلمانی و جک گریلیش انگلیسی در دقیقه 69 وارد میدان شدند. این گریلیش بود که تاثیر بیشتری در این میان داشت، نقشی در گل اول ایفا کرد و پاس گل دوم را هم فرستاد.

عبور موفقیت‌آمیز از مانع در دقیقه 75 رخ داد و ماریش به این موضوع اشاره می‌کند که چطور صبوری در چنین دیدارهای نزدیکی در سطح بین المللی می‌تواند حیاتی باشد چون گاهی ممکن است ساختار حریف فقط یک یا دو بار متزلزل شود و بتوان از آن عبور کرد.

نکته مطرح شده توسط ماریش درباره “گردش سریع” توپ به طور خاص در صحنه منجر به گل انگلیس دیده می‌شد، چرا که بازی کمی بیشتر باز شد:” این گل با گردشی سریع‌تر آغاز شد و به همین دلیل است ساختار تیمی آلمان این طور شده است و توماس مولر نتوانست توپ عمودی ارسال شده برای رحیم استرلینگ را دفع کند.” همین اولین اشتباه است.

در نتیجه کایل واکر پاسی تند و تیز را برای استرلینگ می‌فرستد که به سمت راست حرکت کرده است. این توپ از خط میانی آلمان عبور کرده و در حالی که شما در تصویر زیر می‌بینید که خط دفاعی با پنج مدافع راحت به نظر می‌رسد، آنتونیو رودیگر توسط استرلینگ فریب داده شده و به سمت او کشیده می‌شود تا از پستش دور شود. این دومین اشتباه است.

 

 

ماریش می‌گوید:” کیفیت فردی بسیار خوبی از استرلینگ برای دور شدن از فشار را شاهد بودیم، کاری که دو تیم نمی‌توانستند به صورت مداوم انجام دهند.” اگر کسی بود که در آن روز می‌توانست با توپ پیشروی کند، آن فرد استرلینگ بود. او با شش دریبل، بالاتر از مجموع کل دریبل‌های تیم انگلیس قرار گرفت و نقشی حیاتی در کشاندن چهار بازیکن آلمان به سوی خود داشت که می‌توانید در تصویر زیر ببینید. در عرض سه ثانیه فاصله‌ زیادی بین هوملس و گوسنس، وینگ- بک چپ، به دلیل دور شدن رودیگر از پستش ایجاد می‌شود.

 

 

مورد بعدی بسیار جالب است، همانطور که ماریش به تفاوت در سبک بین وینگ- بک‌های آلمان بر اساس نقشی که در تیم باشگاهی خود دارند، اشاره می‌کند. او می‌گوید:” گوسنس کمی بیش از حد متمایل به حرکات بازیکن حریف است که سبک او در آتالانتاست و کیمیش بیشتر متمایل به منطقه گردش توپ بازی می‌کند (پشت رودیگر در تصویر زیر) که سبک او در بایرن و دفاع چهار نفره است.

 

 

” این فضا را برای لوک شاو با سانتر سریع و کوتاهش فراهم کرد اما برای گینتر و هوملس دشوار بود که در برابر بازیکن و توپ دفاع کنند، در حالی که رودیگر به سمت دیگر زمین کشیده و از این زنجیره خارج شده بود.”

جایگاه رودیگر در آخرین عکس بسیار قابل توجه است چون همانطور که می‌بینید در فاصله زیادی از پست خودش در ساختار دفاع پنج نفره قرار دارد. این به استرلینگ اجازه داد با ضربه‌ای ساده گل اول بازی را به ثمر برساند.

 

 

همانطور که بازی به دلیل تلاش آلمان برای زدن گل مساوی بازتر شد، گل دوم انگلیس خیلی زود توسط کین به ثمر رسید تا پیروزی این تیم قطعی شود. اما پس از 74 دقیقه سخت، این گل اول بود که بالاخره بازی را باز کرد.

شاید هنوز درخواست‌هایی برای انجام بازی باز و جذاب از سوی انگلیس در دیدار آنها با اوکراین در مرحله یک چهارم نهایی مطرح شود. اما سبک عملگرا تا به حال سبکی برنده برای ساوت‌گیت بوده و او ثابت کرده که تقریبا تمامی تصمیمات تاکتیکی‌اش درست بوده است. شاید این دیدار هم یکی از آن دیدارهایی بود که تماشا کردنش راحت نبود اما همانطور که ماریش با تحلیل‌هایش اشاره می‌کند، جزییات کوچک مهم هستند.

 

عنوان اصلی مقاله: One of Germany’s brightest coaches analyses England’s Wembley win and explains why Kane, Rice and Phillips deserve special mention نویسنده: Mark Carey و Tom Worville نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 30 ژوئن 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *