
مارادونا، رئال و برلوسکونی؛ چمپیونزلیگ چگونه شکل گرفت؟
هفتیک– دیگو مارادونا هم یکی از بازیکنانی بود که “منحصربه فرد بودن” عجیبِ آن موقعیت، حیرت زده شده بود. زیرا تنها و آخرین باری که ناپولی به دیدار رئال به مادرید رفته بود- برای جام باشگاههای اروپای فصل 88-1987- دیداری پر برخورد رقم خورد که در آن یکی از مربیان، یک بازیکن را “مافیایی” (Mafioso) خطاب کرد؛ درحالیکه بازی، به دلیل مشکلاتی که التراهای رئال در فصل قبل ایجاد کرده بودند، در سکوت و بدون حضور تماشاگران برگزار میشد. این شرایط مطلوبی برای برگزاری جدید دیدار مهمی بین دو تیم بزرگ نبود؛ رویارویی یکی از بهترین بازیکنان تاریخ با موفقترین باشگاه تاریخ جام باشگاههای اروپا.
همه آن اتفاقات احتمالا پیش از دیدار چهارشنبه که ناپولی به برنابئو بازخواهد گشت، تکرار میشود (توضیح مترجم: اشاره به دیدار دو تیم در فوریه 2017 در لیگ قهرمانان اروپا) اما هیچ یک از اینها نبود که دیدار سال 1987 را منحصر به فرد کرد. آن دیداری بود که فوتبال اروپا را تغییر داد. سیلویو برلوسکونی، مالک باشگاه میلان، یکی از بینندگان بازی بود اما نمیتوانست در هیجان بازی غوطهور شود. او درگیر این فکر شده بود که دو باشگاه در این سطح میتوانند در همان مرحله اول رقابتها با هم روبرو شوند.
نباید فرصت برگزاری چنین دیدار پرهیجانی از دست میرفت یا اینکه یکی از تیمها حذف میشد، بلکه باید رقابتها در مراحل بالاتر، جذابتر از این میشد. برلوسکونی به طور طبیعی نگران بود که این اتفاق برای باشگاه خودش هم رخ بدهد اما یک دغدغه بزرگتر هم داشت. بنابراین او برنامه خود برای ایجاد یک سوپرلیگ اروپا را مطرح کرد. این اتفاق رخ نداد اما این ایده- و تهدید- مستقیما به ایجاد چمپیونزلیگ و عصر سوپرباشگاهها که امروز میبینیم، منجر شد.

دیدار رفت رئال- ناپولی در ورزشگاه خالی از تماشاگر سانتیاگو برنابئو برگزار شد اما تماشای آن از تلویزیون، برلوسکونی را به فکر یک تغییر بزرگ انداخت.
این شرایطی است که چندین سطح متناقض و طعنهآمیز دارد. دومین مصاف تاریخ رئال مادرید و ناپولی یکی از اتفاقات جدید مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان است؛ در حالیکه در همین مرحله، بارسلونا- پاری سن ژرمن یا آرسنال-بایرن مونیخ برای چهارمین بار در پنج سال اخیر به مصاف هم میروند؛ تعددی که بخشی از رازآلودگی و جذابیت لیگ قهرمانان را از بین برده است. دقیقا همین جذابیت و رازآلودگیِ بازیهای خاص در مرحله اول نسخه قدیمیتر رقابتها وجود داشت اما آن تغییر، به این نتیجه منجر شد. مهمتر اینکه، گسترش چمپیونزلیگ، تا اندازهای بعضی از باشگاهها که در ابتدا از ایده سوپرلیگ حمایت میکردند، به دردسر انداخت- از رنجرز در اسکاتلند تا لیورپول و حتی خود میلان.
مطمئنا دشوار است که این را در نظر نگیریم که برلوسکونی اکنون در مورد خروج تدریجی میلان از رقابتهایی باشکوهی که به ساخت آن کمک کرد، چه فکر میکند. هرچند لازم نیست به این فکر کنیم که رئال و ناپولی از اینکه در مراحل ابتدایی سال 1987 مقابل هم قرار گرفتند، چه احساسی داشتند. آنها حیرت زده بودند. بخشی به این دلیل که ناپولی که تازه برای اولینبار قهرمان ایتالیا شده بود، سابقهای در رقابتهای اروپایی نداشت؛ بنابراین در سید یک نبود. اما سابقه طولانی رئال این نکته را نشان میداد که آن بازی، صدمین دیدار خانگیشان در جام باشگاههای اروپا بود که با برگزاری مقابل سکوهای خالی، هیچ همخوانیای نداشت. برگزاری دو دیدار پشت درهای بسته، حاصل مشکلاتی بود که هواداران در دیدار نیمه نهایی فصل قبل مقابل بایرن مونیخ ایجاد کرده بودند.
شاید عجیب باشد که چنین دیداری که تا این اندازه در تغییر رقابتها به چیزی باکیفیتتر و باشکوهتر نقش داشت، یک بازی ضعیف در ورزشگاه خالی بود. موندو دپورتیوو آن بازی را یک دیدار “سرد” توصیف کرد که در آن بازیکنان در زمین “تک افتاده” بودند. احتمالا هر دو تیم درخواست مارادونا قبل از بازی در مورد “بروید و بهتر از آنها کار کنید!” را کمی زیادی جدی گرفتند. لگدها و حتی مشتهای زیادی بین آنها رد و بدل میشد و حتی یک کیسه یخ هم به سمت لئو بین هاکر، سرمربی رئال، پرتاب شد و سالواتوره باگنی، بازیکن ناپولی، بعدا ادعا کرد که این مربی هلندی و بعضی از بازیکنانش او را “مافیایی” خطاب کردند.
لئو بینهاکر قبل از دیدار برگشت به خاطر این کار عذرخواهی کرد و بار دیگر به “منحصر به فرد بودن” بازی اشاره کرد اما احتمالا برتری 2-0 دیدار رفت هم در این مسئله نقش داشت. نتیجه کاملا سطح عملکرد دو تیم را نشان میدهد. میشل از روی نقطه پنالتی برای رئال گلزنی کرد و سپس فرناندو دیناپولی یک گل به خودی زد، دو گلی که در سکوت جشن گرفته شدند.
مارادونا که بعد از جدایی از بارسلونا در سال 1984، برای اولینبار به اسپانیا برمیگشت، با یارگیری کاملا از جریان بازی خارج شد و نمایش ضعیف ناپولی را به گردن فشار اولین حضور در این رقابتها انداخت. او گفت:” نباید اغراق کرد. ما ناپولی واقعی را ندیدیم؛ شاید به خاطر مسئولیت اولین بازی در جام باشگاههای اروپا.”
هرچند احتمالا همین تناقض بود که برلوسکونی را بسیار نگران کرد. او نمیتوانست این منطق را بپذیرد که بهترین تیمهای رقابتها- و از نظر تلویزیونی پربیننده ترینها- به دلیل یک شب بد یا تنها یک بدشانسی، از رقابتها کنار بروند. این دقیقا چیزی بود که برلوسکونی از رخ دادن آن برای میلان میترسید؛ همان طور که این مسئله را در مصاحبه با نشریه ورلد ساکر در سال 1991 تایید کرد. پیشبینیها در مورد نزول رقابتهای ملی شنیده میشد و اینکه چگونه قوانین اتحادیه اروپا میتواند رقابتهای قاره را شکل بدهد، این مرد ثروتمند ایتالیایی اینطور اظهارنظر کرد:” جام باشگاههای اروپا به یک زمان پریشی تاریخی تبدیل شده است. از نظر اقتصادی بیمعنی است که باشگاهی مانند میلان در مرحله اول حذف شود. این حاصل تفکر مدرن نیست.”

برلوسکونی با تبدیل شبکه Canale 5 به اولین شبکه تلویزیونی خصوصی ایتالیا، به یک غول رسانهای تبدیل شد.
برلوسکونی از زمان در اختیار گرفتن میلان در سال 1986، افکار مدرن زیادی را به نمایش گذاشته بود؛ بهویژه در استانداردهای محافظهکارانه فوتبال. هرچند او همیشه هوادار این باشگاه بود اما به آنها به عنوان یکی از بازوهای امپراطوری تجاریاش نگاه میکرد. برلوسکونی هیچگاه برنامهاش برای استفاده از روسونری و کمپانی رسانهایاش، مدیاست، در کنار یکدیگر برای به اوج رساندن هر دو را مخفی نکرد. او که پیش از آن پخش تلویزیونی در ایتالیا را با شیوه نوآورانه که شبکههای محلی را به اولین شبکه تلویزیونی خصوصی ایتالیا، Canale 5 تبدیل کرد، متحول کرده بود، برنامه مشابهی هم در فوتبال داشت. برلوسکونی احساس می کرد که فوتبال، پتانسیلش در این زمینه را کاملا هدر میدهد و اصلا به بینندگان میلیونی و فراتر از آن که شبکههای کابلی می توانند به آن برسند، دست پیدا نمیکنند. او فکر میکرد بیفایده است که بزرگترین باشگاههای فوتبال که دارای ورزشگاههای بسیار محبوبی هستند، دائما میزبان دیدارهای جذاب و پرزرق و برق نباشند.
مارتین شوتس که در حال حاضر یکی از معروفترین ایجنتهای فوتبال اروپاست و با بازیکنانی مانند کریستین اریکسن کار میکند، در آن زمان روزنامهنگاری بود که اخبار سه ستاره هلندی میلان- مارکو فن باستن، رود گولیت و فرانک رایکارد- را پوشش میداد و همیشه تحت تاثیر نگرش برلوسکونی بود. شوتس میگوید:” او خیلی رویاپرداز بود و در مورد پیشرفتهایی که به وجود خواهد آمد، خیلی روشن و مطمئن بود. فلسفه او این بود که فوتبال یک نمایش است. یا آنطور که نزدیکان برلوسکونی گفتهاند:” یک نمایش تلویزیونی جهانی”- و بیننده بالقوه برای Canale 5.
البته تبدیل جام باشگاههای اروپا به سوپرلیگ، یک ایده کاملا جدید نبود. این در واقع ایده اولیه گابریل هانو، موسس رقابتها، برای این مسابقات در سال 1955 بود تا به جای فوتبال زیرِ توپزنی، قهرمانی “واقعی” مشخص شود اما به دلیل سفرها و ارتباطات آن زمان، این مسئله غیرقابل انجام بود. لیورپولیها هم در سال 1978 پیشنهاد برگزاری یک مینی لیگ را دادند؛ زمانیکه آنها در مرحله اول رقابتها مقابل ناتینگهام فارست قرار گرفتند و این ایده در سال 1984 بار دیگر مطرح شد. هرچند، هیچ کسی با شور یا ساختارمندی برلوسکونی به دنبال اجرایی کردن آن نبود.
بعد از اینکه اقدامات اولیه رامون مندوزا، رئیس باشگاه رئال مادرید، تاجر ایتالیایی تصمیم گرفت در سال 1988، طرح “لیگ تلویزیونی اروپا” را پیشنهاد بدهد. مردی که در نهایت با این طرح همراه شد، الکس فین از کمپانی ساعتچی و ساعتچی بود. فین که طرفدار سرسخت فوتبال بود، پیش از آن در جشنی برای کتاب فوتبالی سال بریتانیا با نام “10 نکته برای جای پای فوتبال”، دقیقا از برگزاری سوپرلیگ اروپا گفته بود. این صحبتها بعدا در تایمز منتشر و به گوش همه رسید.
فین حالا به ایندیپندنت گفت:” چند هفته بعد، تماسی از رئیس آژانس مان در ایتالیا داشتم. او گفت “اینجا کاری است که تو همیشه دنبالش بودی: ” طراحی سوپرلیگ برای برلوسکونی.” واکنش من؟ واکنش من این بود که سرم گیج رفت. خیلی هیجان زده شدم و کاری که او میخواست را انجام دادم- نه ضرورتا آنچه فوتبال نیاز داشت. بنابراین این سوپرلیگ برپایه شایستگی، سنت و تلویزیونی بود- و بنابراین لیگی برای بازارهای تلویزیونی بزرگ محسوب میشد. فکر میکنم لیگی برای 18 تیم بود و مطمئنا از هر کشور دو تیم؛ از انگلیس، ایتالیا، اسپانیا… برنامه این بود.”
این طرح ابتدا توسط یوفا رد شد اما کار خودش را کرد. ایده مطرح شده بود و تهدید احتمالی جدایی تیمها و تغییرات ممکن روی میز بود. فین در مورد برلوسکونی گفت:” او تصمیم داشت این ایده را عمومی کرده و از آن به عنوان طعمه و کاتالیزوری برای حمایت از ایدهاش استفاده کند و فکر میکند این راه حل بیش از آنچه میخواست کار کرد. وقتی فردی مانند برلوسکونی برنامه راهاندازی سوپرلیگ اروپا را داشته باشد، حتی یوفا هم باید بنشیند و گوش کند. تهدید غیرمنتظره این بود که این تاجر ممکن است ابزار کاری که میخواهد انجام بدهد را داشته باشد. در تئوری، جدا شدن، محسوس نیست زیرا آن باشگاهها باید از یوفا و فیفا جدا شوند. بنابراین شاید او متوجه شد که همه کاری که باید انجام بدهد این است که برنامهای بچیند تا بعضی از تغییرات را به سود باشگاه و تجارتش سوق بدهد- و این کار را کرد.”

میلان در دوران حضور برلوسکونی، پنج بار فاتح اروپا شد اما مشکلات مالیای که این باشگاه در آخرین سالهای حضور او به آن دچار شد، هنوز هم این باشگاه را رها نکرده است.
یوفا اساسا متوجه شد که مانع بزرگی بین تلاش برای راضی نگه داشتن باشگاههای بزرگ و بینقص نگه داشتن ساختارش وجود دارد و بنابراین باید به یک توازن برسند و سیستمی را ایجاد کردند که به شرایط فعلی منجر شد- که توازن به یک سمت پایین افتاد.
در پاییز 1991، در کنگره اضطراری یوفا، 35 عضو آن زمان این اتحادیه، به پیشنهادی که این بار، ابتدا توسط مندوزا و کمپبل آجیلوی، مدیر سابق رنجرز، ارائه شده بود، رای دادند. یک چهارم نهاییها با مرحله گروهی جایگزین میشد و برای اولینبار، سیستم لیگ در این رقابتها به اجرا در میآمد. هرچند مهمترین تغییر ساختاری این بود که یوفا با کمپانی بازاریابی TEAM قرارداد امضا کرد تا بازیها را بفروشد. رقابتها فصل بعد به چمپیونزلیگ تبدیل شد- تا به چیزی تبدیل شود که فین آن را یکی از دو برند برتر ورزشی بینالمللی در کنار NFL توصیف کرد، آن هم با موسیقی کلاسیک متفاوتش- یک “خانواده” مشخص از اسپانسرها قرارداد امضا کردند و بسته تلویزیونی هم به بیشترین پیشنهاد، براساس سهم بازار، فروخته میشد.
مدل پخش تلویزیونی برلوسکونی برای اولین بار به همه باشگاهها نفوذ کرد. اتحادیه فوتبال اروپا بسیاری از اصولش را با شرایط جدید هماهنگ کرد و لیگ برتر و بسیاری از باشگاههای بزرگ اروپا سرمایهگذاری زیادی انجام دادند- اما نابرابری بین باشگاهها هم شدیدتر از قبل شد. باشگاههای بزرگ از لیگهای مختلف با بزرگترین بازار پخش تلویزیونی، به طور طبیعی پولهای بیشتر و بیشتری به دست میآوردند، سرمایه سیاسی بزرگتری کسب میکردند تا جایی که تغییرات بیشتر و بیشتر در فرمت برگزاری چمپیونزلیگ غیرقابل اجتناب میشد.
در نهایت، با دو دیدار از بازیهای این هفته بین بارسا- پی اس جی و آرسنال- بایرن، ما به آن “نمایشهای تلویزیونی” دائمی مورد نظر برلوسکونی رسیدیم. هرچند او چنین چیزی را بدون حضور میلان تصور نمیکرد. با این وجود، تیمی که او ساخته بود، احتمالا هنوز تاثیرگذارترین تیم تاریخ است. زیرا همانطور که آنها با ایدههای تاکتیکی آریگو ساکی، فوتبال را درون زمین تغییر دادند، این باشگاه با ایدههای اقتصادی برلوسکونی، فوتبال را خارج از زمین دگرگون کرد. اگر دیدار رفت رئال-ناپولی توانست تغییرات در ادامه را رقم بزند، دیدار برگشت هم به همان اندازه نشانهای بود از آنچه قرار بود رخ بدهد؛ آنچه میتوانست رخ بدهد- هم از نظر رقابتها و هم درآمد.
دیدار برگشت دقیقا همان “نمایش تلویزیونی” بود که برلوسکونی دوست داشت. در مقابل 82231 هوادار پرشور ناپولی در ورزشگاه سن پائولو و با بازگشت کارهکا، ستاره برزیلی، از مصدومیت، تیم میزبان که به دنبال انتقام بود، کاری را انجام داد که مارادونا میخواست و رئال را “خرد کرد.”؛ هرچند تنها در 44 دقیقه ابتدایی بازی. جیووانی فرانچینی، مدافع ناپولی، کمتر از نیم ساعت بعد از شروع بازی، نتیجه را در مجموع 2-1 کرد و ناپولی میتوانست گلهای زیادی بزند، پیش از اینکه کارهکا در دقیقه 40 یک فرصت خوب را از دست بدهد. چهار دقیقه بعد بوتراگنیو یک گل سرنوشتساز زد. رئال راهی مرحله بعد شده بود.

در دیدار برگشت ناپولی- رئال در فصل 88-1987، گل امیلیانو بوتراگنیو در دقیقه 44، امیدهای ناپولی برای صعود را از بین برد.
جالب است که تاریخ خود را تکرار میکند و خیلی از این بحث ها بارها تکرار میشوند. بعد از آن بازی، سابقه مارادونا در رقابتهای اروپایی زیر سوال رفت؛ در حالیکه درخشش تعیین کننده بوتراگنیو مورد ستایش قرار گرفت. البته رئال هم نتوانست قهرمان جام باشگاههای اروپا شود و تنها تا نیمهنهایی پیش رفت و فصل بعد هم در دیدار تاریخی، 5-0 مغلوب میلان شد. هرچند در آن زمان رئالیها مطمئن بودند که در آستانه فتح جام هستند. آنها حتی پیروزی مقابل ناپولی را به شکلی غیرمعمول و فخرفروشانه جشن گرفتند.
لئو بین هاکر پیش از بازی مقابل میلان گفته بود که تیمش- که در آن زمان تنها 6 بار قهرمان اروپا شده بود- به دنبال “نتیجهای برای تاریخ” است. دقیقا همین اتفاق افتاد اما نه به آن شیوهای که او تصور میکرد. چمپیونزلیگ به تدریج، به آن شکلی که تیمهای بزرگ میخواستند، تغییر کرد. فین میگوید:” باشگاههای بزرگ هیچ پول کافی ندارند. به همین دلیل است که هرچقدر تغییر ایجاد کنید، آنها هیچوقت راضی نمیشوند. در حال حاضر، ما اکنون شاهد حضور تعداد زیادی تیم مشخص و بازیهای مشابه در مراحل پایانی لیگ قهرمانان هستیم- به طوری که باز هم دیدار رئال-ناپولی تازگی دارد. بنابراین این دیداری است که برای همیشه منحصر بهفرد میماند.