
فوتبال به تقویم جدید نیاز دارد اما آیا فیفا میتواند همه را راضی کند؟
هفتیک- فریادهای مخالفت از همه جا به گوش میرسد: ادعاهایی مبنی بر این که مدیران فیفا به “کسب درآمد” یا “مجهز کردن” این سازمان علاقه بیشتری دارند، بحث اصلی این روزها درباره تقویم جدید و به روز شده دیدارهای ملی است. تقویمی که باید برای همه کارآیی یکسانی داشته باشد اما اتفاقاتی که در مجمع فیفا در ماه می سال جاری میلادی رخ داد، شاهدی بر این است که بعضی از بخشها یکسانتر از سایرین هستند.
همه این موضوع را قبول دارند که تقویم بهتری موردنیاز است. اما این دگرگونی کامل در اندازه و شکل رقابتهای ملی- مانند جام جهانی که بودجه فیفا را تامین میکند- موضوع متفاوتی است. عجله فیفا برای اتخاذ تصمیم قطعی تا اوایل دسامبر باعث شده که تردیدها و بدبینیها نسبت به این مسیر تشدید شود. دلیل این عجله چیست؟ پاسخ درست اهمیت و ضرورت بسیاری دارد اما حرکت فیفا با شتاب و عجله بسیاری همراه است.
در هر حال روند فعلی این واقعیت را نادیده میگیرد که این تقویم به اجبارّ شرایط و حوادث تغییر کرده و به ندرت پیش آمده که عقل و درایت تاثیری در ایجاد تغییر در آن داشته باشد. برای مثال تا اواخر دهه 1950 میلادی، مسابقات سالانه قدیمی “بریتیش هوم چمپیونشیپ” بین کشورهای انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی عصر شنبه برگزار میشد که همزمان با برگزاری رقابتهای لیگ بود. بنابراین تاتنهام، منچستریونایتد، برنلی، آرسنال و سایر قدرتهای آن زمان بدون ستارههایشان که در اردوی تیم ملی حاضر بودند، به میدان میرفتند.

اینفانتینو در تلاش است تا هرچه زودتر طرح افزایش تیمهای جام جهانی و دو سالانه برگزار شدن آن را به سرانجام برساند.
آلن هاردکر، مدیر سختگیر و مسن جام اتحادیه، با تعصبی شدید از قلمرویش مراقبت میکرد. او حتی با برگزاری دیدارها در میانه هفته مخالف بود و چلسی را از حضور در جام قهرمانی اروپای فصل 56-1955 منع کرد. هاردکر و اتحادیه فوتبال انگلیس همچنین سعی کردند مانع از حضور منچستریونایتد در اروپا در سال پس از آن شوند اما مت بازبی از دستور آنها سرپیچی کرد.
اما هارداکِر پتانسیل برگزاری فوتبال زیر نور نورافکنها را دید و در آن زمان بود که اجازه برگزاری جام اتحادیه در میانه هفته را داد. بنابراین انگلیس جز معدود کشورهای اروپایی ماند که به جای دو رقابت داخلی، سه رقابت داخلی دارند.
دیدارهای دوستانه ملی در آن زمان یا در تورهای آخر فصل برگزار میشدند یا در عصرهای وسط هفته- معروفترین آنها انگلیس و مجارستان در سال 1953 است اما پیروزی 2-4 انگلیس برابر اسپانیا که از حضور بازیکنانی چون آلفردو دیاستفانو، لوییس سوارز و پاکو خنتو بهره میبرد در دسامبر 1960 نیز بازی قابل توجهی بود.
سِر اَلف رمزی از این شکایت داشت که تقویم باشگاهی انگلیس باید برای برگزاری اردوهای آمادهسازی تیم ملی این کشور برای جام جهانی 1966 خلوت شود؛ همان کاری که رقبای آنها در این قاره برای دیدارهای بزرگ انجام میدادند. بنابراین باشگاههایی که ستارههایشان به تیم ملی دعوت شده بودند، اجازه پیدا کردند که بازیهایشان را به تعویق بیاندازند و به این شکل فوتبال انگلیس از سر ناچاری با سایر دنیا هماهنگ شد.
انگلیس تنها کشور درگیر نزاع بین باشگاه و تیم ملی نبود. کشورهای آمریکای جنوبی مانند آرژانتین و اروگوئه تا اواخر دهه 1970 میلادی بدون بازیکنان کلیدی حاضر در لیگ برزیل به جامهای جهانی میرفتند چون باشگاهها اجازه حضور بازیکنانشان در تیم ملی را نمیدادند.
پس از حضور ژائو هاولانژ برزیلی بود که فیفا در سال 1974 تاکید کرد که حضور بازیکن در جام جهانی بر مسابقات باشگاهی اولویت دارد. یوفا در آن زمان و بعد از منحل شدن رقابتهای جام مکاره در سال 1971، بالاخره تاریخی در میانه هفته را برای برگزاری رقابتهای باشگاهی خودش مشخص کرد.
نگرانی از بابت رقابتهای آفریقایی یا آسیایی وجود نداشت، چون آفریقاییها و آسیاییهای کمی در اروپا بازی میکردند که باشگاههایشان محدودیتهای شدیدی درباره استفاده از بازیکنان خارجی داشت.
اهمیت مالی فوتبال ملی به علاوه تصویب قانون بوسمن در سال 1995 باعث شد که تنشها به اوج برسد. بنابراین سپ بلاتر پس از انتخاب شدن به عنوان رییس فیفا در سال 1998، میشل پلاتینی را به عنوان “مشاور فوتبالی” انتخاب کرد تا تقویم رسمی برای دیدارها تبیین کند.
این دو نفر در آن زمان متحد بودند. پلاتینی ریاست کمیته سازماندهی جام جهانی 1998 فرانسه را برعهده داشت و در انتخابات فیفا به جای لنارت یوهانسون، رئیس وقت یوفا، از بلاتر حمایت کرد. در نهایت سیاست و پول این رابطه را خراب کرد اما در ابتدای امر، پلاتینی مشاور و متحد خوبی بود.
این تقویم یکی از معدود نقاط مثبت سالهای اول مدیریت بلاتر بر فیفاست و با تغییرات جزئی همچنان شاکله اصلی رقابتهای باشگاهی و ملی یوفا، آمریکای جنوبی، کونکاکاف و سایر قارهها به حساب میآید.

در صورتی که طرحهای اینفاتینو عملی شود، جام جهانی قطر آخرین جام با 32 تیم خواهد بود.
اعتراضات بسیاری مطرح شد: از سوی باشگاهها و مربیان که از اردوهای تیم ملی خشمگین بودند و همچنین از سوی چند اتحادیه بازیکنان که صدایشان به اندازه کافی بلند بود تا به فشارهای رو به افزایش فیزیکی و روحی بر فوتبالیستها اعتراض کنند. البته بازیکنان و مدیربرنامههایشان سکوت کردند؛ هرچقدر شهرت و قدرت آنها بیشتر بود، ارزش قراردادهای اسپانسری نیز بالاتر میرفت.
جانی اینفانتینو در طول دوران حضورش به عنوان دبیرکل یوفا شاهد این بحثها از هر دو سوی ماجرا بود. بنابراین اقدامش پس از انتخاب به عنوان رییس فیفا در سال 2016 در راستای سازگاری با بلندپروازیهای سازمان خودش بود. در ابتدا این اقدام به معنای حذف رقابتهای نه چندان محبوب جام کنفدراسیونها و جام جهانی باشگاهها برای آزاد کردن فضا و برگزاری طولانی مدت رقابتهای باشگاهی بود. این کار به بازسازی کامل تقویم نیاز داشت.
بنابراین فیفا تقویمی را به کار میگیرد که بیشترین سازگاری را با نیازهای سیاسی و مالی خودش داشته باشد. اصل قضیه این است.
همانطور که پیش از این اشاره شد، این تقویم باید وسیلهای بیطرف باشد که رقابتهای باشگاهی و ملی را به تعادل رسانده، نیازهای لیگ و باشگاهها به علاوه سلامتی بازیکنان را تامین کند و آب و هوا و شرایط جغرافیایی متفاوت جهانی با تمایزهای قابل توجه بین کشورهای بزرگ و کوچک را در نظر بگیرد.
سپس نظرات و علایق پخش کنندههای تلویزیونی، حامیان مالی، تبلیغکنندهها، هواداران و سایر ورزشهایی را نیز به این مجموعه اضافه کند که در حاشیه فوتبال قرار دارند. این چالش کوچکی نیست. انجام این کار به این سادگی نیست که تمام این موارد را به یک برنامه کامپیوتری داده و منتظر نتیجه باشید؛ خصوصا وقتی فیفا شخصا اصول بازی جوانمردانه را به کار نمیگیرد.
مجمع فیفا رای به بررسی احتمال برگزاری جامهای جهانی مردان و زنان در هر دو سال یک بار داد. در نتیجه فیفا با تمام وجود از این ایده حمایت کرده است: ارتش اسطورهها و نسل طلایی قدیم (رونالدو برزیلی و سایرین) برای حمایت از این طرح به صف شدهاند.
رسانهای با سر و صدای بسیار نظرسنجیای از هواداران منتشر کرد که گفته میشد در آن از برگزاری دو سال یک بار جام جهانی استقبال کردهاند. در واقع این ادعایی ننگین بود: آمار مخفی نشان داده که اکثریت هواداران موافق شرایط فعلی هستند.
بسیاری از فدراسیونهای فوتبال معمولی و کوچک از سر حماقت باور دارند که برگزاری هر دو سال یک بار جام جهانی به معنای دو برابر شدن مبلغی است که از فیفا دریافت میکنند.
فیفا در پایان ماه سپتامبر مجمع مجازی چهار ساعتهای برگزار کرد تا از 211 فدراسیون عضوش نظرسنجی کند. آنها توضیحات آرسن ونگر، مدیر توسعه فیفا، را شنیدند که طرحش را توضیح میداد: برگزاری دو سال یک بار جام جهانی، برگزاری هر چهار سال یک بار جام ملتهای هر قاره و برگزاری رقابتهای انتخابی تمامی تیمهای ملی در دو وقفه ماههای اکتبر و مارس.
احتمالا پروژه محبوب اینفانتینو برای گسترده کردن جام باشگاههای جهان در بازه خالی تابستانی دیگری به کار گرفته میشود.
شاید این طرح با زمان مشخص برای برگزاری هر تورنمنت منطقی به نظر برسد. اما آیا فوتبال خواهان منطق است یا هیجان بالا و آشفتگی فعلی رقابتهای ملی و باشگاهی؟ نظر باشگاهها درباره از دست دادن یک ماه کامل در نیم فصل اول و یک ماه کامل در نیم فصل دوم چیست؟

ونگر بزرگترین حامی اینفانتینو در به نتیجه رساندن طرح دو ساله شدن جام جهانی است.
ونگر این برنامه را “طرحی جسورانه برای آینده فوتبال مردان” توصیف کرد. او اضافه کرد:” این طرح از چهار اصل پیروی میکند، شامل گروهبندی دوباره مسابقات انتخابی تیمهای ملی، کاهش سفر برای بازیکنان، ایجاد فضای برای دیدارهای مهم و تورنمنتهای اصلی و حصول اطمینان از بازه استراحت کافی برای بازیکنان بین فصول.”
اگر دوست دارید میتوانید عبارت “بازه استراحت” را باور کنید. اینفانتینو و ونگر نقشههای حیلهگرانه دیگری مانند تورنمنت سالانه تیمهای ملی زیر 17 سال برای 48 تیم، تورنمنت دو سالانه زیر 20 سال برای 24 تیم یا پس از آن رقابت سالانه زیر 16 سال و زیر 18 سال برای 48 تیم و تورنمنت دو سالانه زیر 20 سال برای 24 تیم در نظر دارند. خواندن این طرحها هم باعث میشود سرگیجه بگیرید.
اکثر فدراسیونها هم از این واقعیت استقبال میکنند که برای تامین تمامی بودجهها به فیفا نیاز دارند، چون تورنمنتهای جوانان صرفا ضررهای سنگین به همراه دارد. شاید اگر طرح برگزاری دو سالانه جام جهانی شکست بخورد، از این طرحها نیز عقبنشینی شود.
به هرحال شایستگی فوتبال بیشتر از این است که مدیرانش مانند اتفاقی سیاسی با آن برخورد کرده و تقویم برگزاری مسابقاتش را بازیچه دست خود کنند.