
جستجو در دنیای ونگر؛ رفتن از آرسنال، پایان یک داستان عاشقانه بود
هفتیک- آرسن ونگر گاهی تصور میکند که وقتی از دنیا رفت چه پاسخی به خداوند خواهد داد. در بیشتر این تصورات، خداوند از ونگر میخواهد درباره دوران حضورش روی زمین توضیح بدهد و اینکه چطور به زندگی خود و دیگران معنی بخشیده است. ونگر میگوید:” من سعی کردم در بازیهای فوتبال پیروز شوم!” خداوند با نگاهی تردیدآمیز به او نگاه میکند و میگوید:”همین؟ ” ونگر ادامه میدهد:”بردن بازیها کار سختی است. اگر کارتان را خوب انجام دهید، میلیونها نفر را خوشحال میکنید و خوشحالی و تخلیه هیجانی جمعی اتفاق میافتد. و اگر خوب انجام ندهید….” در این هنگام، ونگر به واقعیت برمیگردد.
ونگر که حالا 70 سال دارد، از زوریخ طی یک تماس تصویری گفت:” گاهی از اینکه در زندگیام فقط مشغول فوتبال بودهام، میترسم. بنابراین وقتی با خداوند صحبت میکنم، کمی ریاکار خواهم بود. اگر خدا وجود داشته باشد و یک امتحانی هم باشد که طی آن میبینید به بهشت یا جهنم میروید، به نظر مسخره میآید که یک نفر تمام عمرش را صرف فوتبال کرده باشد. و برای همین است که به این ایده رسیدهام. به نظرم گاهی اینکه تمام عمرتان را صرف چنین کاری کنید، بیمعنی است.”
ونگر در سال 1949 به دنیا آمد، در یک روستا در آلساز در شرق فرانسه بزرگ شد و از کودکی در رستوران کوچکی که پدر و مادرش میگرداندند، با روانشناسی انسانها آشنا میشد. او در کتاب بیوگرافی جدیدش تحت عنوان “زندگی من در لباس قرمز و سفید” نوشت:” الکل، درگیری، خشونت. این چیزها در بچگی من را میترساند و حالم را بهم میزد”. او به عنوان یک هافبک سرسخت در خط میانی بازی میکرد و بیشتر دوران فوتبالش را در باشگاه استراسبورگ در لوشامپیونه فرانسه سپری کرد ولی او همواره نگاهی عمیق و گاهی وسواسگونه به فوتبال داشت و در دهه چهارم زندگی وارد مربیگری شد. در ابتدا در تیم کَن و نانسی، سپس موناکو و ناگویا گرامپوس ایت ژاپن.
در سال 1996، ونگر قد بلند، لاغر و مثل محصلی که کت و شلوار به تن کرده، پس از اینکه آرسنال او را به عنوان چهارمین مربی خارجی خود معرفی کرد (سه مربی خارجی قبلی عملکرد خوبی نداشتند)، وارد ذهن بریتانیاییها شد. او برای 22 سال و تا سال 2018 در این پست باقی ماند و در این مدت سه بار قهرمان لیگ برتر و هفت بار قهرمان جام حذفی شد. در حالیکه رقیب بزرگ او در منچستریونایتد یعنی سرالکس فرگوسن، با قضیه معروف “برخورد سشواری” به بازیکنانش انگیزه میداد، ونگر به تمرینات “نامرئی” مشهور بود: یک راهکار همه جانبه که فراتر از آمادگی بدنی و توانایی فنی بازیکنان با توپ بود و از سبک زندگی تا تغذیه بازیکنان را تحت تاثیر قرار میداد. به بازیکنان راهکار داده شد که چطور غذایشان را بجوند؛ خوراکی تقویتی سنتی بین دو نیمه یعنی شکلات و نوشابه گازدار، جایش را به حبه قند کافئیندار داد.

آبزرور برای مصاحبه با ونگر از خوانندگانش خواست تا سوالهایشان را برای این نشریه ارسال کنند و حدود 800 سوال از سرمربی سابق آرسنال پرسیده شد.
زیربنای همه چیز، انگیزه فراوان ونگر برای کسب پیروزی بود- کسب پیروزی آن هم به شکلی زیبا و جذاب. در کتاب “زندگی من در لباس قرمز و سفید”، او فوتبال و آرسنال را “مساله مرگ و زندگی” توصیف میکند- و نه یک بار، بلکه سه بار این کار را انجام میدهد. آیا واقعا او چنین نظری دارد؟ ونگر پاسخ داد:” از نگاه من، فوتبال در بالاترین سطح اینگونه است. زیرا اگر مساله مرگ و زندگی نباشد، برایتان اهمیت زیادی پیدا نمیکند و مدت زیادی در این کار دوام نمیآورید.”
گاهی رقابتی بودن ونگر خود را نمایان میکرد که از جمله مشهورترین آنها میتوان به درگیری او با فرگوسن و سپس با ژوزه مورینیو در زمان حضور او در چلسی اشاره کرد. ولی هرکسی که انتظار دارد در کتابش او رقبا را تخریب کرده باشد، در مورد ونگر تصور اشتباهی دارد. او یک بار از فرگوسن نام میآورد و از تاثیر “کنترل خردکننده” او روی فوتبال انگلیس صحبت میکند ولی چیزی بیشتر از این در انتقاد از او نمیگوید؛ نام مورینیو یک بار هم در این کتاب نیامده است. او گفت:” من نمیخواستم این کتاب به چیزی برای انتقام گرفتن یا ابراز ناراحتیام از بیعدالتیها تبدیل شود. نمیخواستم در کتاب بنویسم “خب، فلانی این کار را با من کرد” یا چیزهایی مثل این. ولی شما میدانید که در زندگی چه اتفاقاتی برایتان رخ داده و باید از آنها عبور کنید. من میخواستم تجربه مثبتی در زندگیام داشته باشم. نمیتوانید زندگی شبیه به من داشته باشید و حالا از قسمتهای سیاهش حرف بزنید.”
اما فراتر از اینها، ونگر میخواست برای همه مشخص کند که وقتی گرد و غبار خوابید، همیشه احترام وجود داشته است. او گفت:” هر مربی دوران خوب و بد دارد. آنها انسان هستند. اندازهگیری کیفیت کار ما کار دشواری است. برای مثال، فصل قبل لیورپول قهرمان لیگ شد و یورگن کلوپ به خاطر این دستاورد مورد تمجید قرار گرفت که شایستهاش بود. ولی باید بگوییم که مربی شفیلدیونایتد (کریس وایلدر که تیمش در رده نهم کار را به پایان رساند) هم خوب کار کرده است. کدام یک عملکرد بهتری داشتهاند؟ کسی نمیداند.”
ونگر پس از ترک آرسنال دیگر به نیمکت تیمی نپیوست ولی از ماه نووامبر سال گذشته، سختگیریهایش را در پست جدیدش به عنوان رئیس دپارتمان توسعه فوتبال در فیفا ادامه داده است. او در سال 2015 از همسرش، انی بروسترهوس جدا شد و دخترش لیا، در حال اخذ مدرک دکترا در رشته علوم اعصاب از دانشگاه کمبریج است. او در حال حاضر زمانش را بین شهرهای لندن، پاریس و زوریخ، مقر فیفا تقسیم کرده است و اکثر اوقات در هتل زندگی میکند و مدعی شد که سختترین قسمت کووید 19 برایش زمانی بود که بیشتر لیگهای جهان تعلیق شدند. او گفت:” نمیدانم چرا ولی بازیهای فوتبال زندگی من هستند و فکر نمیکنم این موضوع تغییر کند. خیلی دلم برای فوتبال تنگ شده است.”

ونگر که چند سال قبل از همسرش جدا شد، حالا به واسطه شغل جدیدش در فیفا، بیشتر وقتش را در هتلهای شهرهای مختلف اروپایی سپری میکند.
با این حال، امروز عصر سَبکُی خاصی در ونگر دیده میشود: صورتش گاهی با آن خندههای مشهورش چروک میشود؛ هیچ سوالی برایش خارج از حد مجاز نیست. درست برعکس سال آخرش در آرسنال است که به شدت تحت فشار بود و در حالیکه هنوز کنار نکشیده بود، تلاش داشت نتایج تیمش را توجیه کند و از این ناراحت بود که توازنی که او در عملکرد آرسنال ایجاد کرده، با وجود فشار مالی که به خاطر کوچ به ورزشگاه جدید امیریتس ایجاد شده بود، دیده نشده است. حتی در یک نگاه هم این ناراحتیها هنوز وجود دارد و مطمئنا ونگر از آنچه به اعتقاد بسیاری بزرگترین نقصش بود، دست نخواهد کشید: پافشاری ابدیاش بر اینکه فوتبال چگونه باید بازی شود که در نهایت به نابودی او در آرسنال منجر شد.
او گفت:” آرسنال با سبکی بازی میکرد که مورد انتقاد قرار میگرفت ولی باز هم یک سبک بازی بود. من متوجه میشوم که مردم فقط دوست دارند تیمشان پیروز شود ولی شما باید انگیزه تبدیل عملکرد تیم به هنر را داشته باشید. وقتی هوادار صبح از خواب بیدار میشود، باید فکر کند: “اوه شاید امروز یک تجربه فوقالعاده داشته باشم!” او میخواهد بازیها را ببرد ولی همچنین تماشاگر فوتبال زیبایی هم باشد.”
رکورد سوالات خوانندگان ما برای سوال پرسیدن از ونگر شکسته شد- بیش از هشتصد سوال- و در این میان تمجید و تعریفهای بسیاری (از شمال لندن و همینطور اسلوونی، پرو و هند) درباره اینکه اخلاق ونگر چطور روی زندگی مردم تاثیر داشته، وجود داشت. وقتی برخی از آنها را برایش خواندم، او احساساتی شد- شاید وقتی با خدا صحبت میکند، به برخی از آنها اشاره کند.
سوالات مطرح شده از طرفداران معروف ونگر

تعدادی از سوالهای این مصاحبه توسط طرفداران معروف ونگر پرسیده شده است.
مارک استرانگ- بازیگر
شما 22 سال سرمربی آرسنال بودید، مهمترین چیزی که در این مدت یاد گرفتید، چه بود؟ و اگر قرار بود امروز هدایت آرسنال را برعهده بگیرید، چه توصیهای به خود جوانترتان دارید؟
چیزی که من متوجه شدم این بود که رفتار ما محبوبیت بسیاری در دنیا به وجود آورد. و من متوجه شدم که در ورزش، به خصوص فوتبال، ارزشهایی که به آنها باور داشتیم، در سراسر جهان مورد احترام است. موضوع برای ما فقط بردن نبود: البته چیزی که باعث شد آرسنال در دنیا محبوب شود، این بود که ما قهرمان لیگ شدیم ولی موضوع فراتر از این بود. مردم برای ارزشها و هویت باشگاه نیز به آرسنال احترام میگذاشتند. و در پاسخ به بخش دوم، توصیه من به خود جوانترم چیست؟ بهتر کار کن! (میخندد). از آنچه انجام دادی بهتر کار کن!
دیان آبوت- سیاستمدار
کدام یک به شما انگیزه میدهد: ترس از باختن، لذت بردن یا خود فوتبال؟
تمام اینها. ولی باید بگویم، یک انگیزه ذاتی دارم که من را همیشه رو به جلو حرکت داده تا پیشرفت کنم. و اینکه باور دارم من در خدمت چیزی فراتر از خودم هستم. پس از اینها، مطمئنا ترس و تنفر از شکست خوردن و تمایل به پیروزی است. ولی باید بگویم که تنفر از شکست، موثرتر است. شکستها روی قلبتان زخمی بزرگ میگذارند. یک روز، اگر کسی قلب من را باز کند، فکر میکنم تمام شکستها آنجا باشند.”
مایکل روزن- نویسنده
آیا فکر میکنید حضور در سطحی از فوتبال که شما آن را تجربه کردید، نوعی فلسفه به شخص میآموزد؟
بله، به نظرم بدون داشتن فلسفه نمیتوانید در این سطح کار کنید. شما هستید که باید تیم را رهبری کنید و رهبر باید بداند که در کدام مسیر قدم برمیدارد، نه؟ برای همین است که باید تفکراتی مشخص از آنچه از افراد میخواهید، در ذهنتان باشد و آنها را خیلی راحت و صریح با بازیکنان در میان بگذارید. چرا بازیکنان به حرف برخی گوش میدهند و به حرف برخی نه؟ نمیدانم ولی باید فلسفهای واضح داشته باشید زیرا به شما ثبات هم میدهد. باید همیشه بدانید: چرا اینجا هستم؟ چرا فلان کار را کردم؟ در شرایط دشوار، چنین رویکردی به شما قدرت میدهد.
ناینز- خواننده رپ
بسیاری از هنرمندان مثل من به خاطر سبک بازی آرسنال طرفدارش شدند و همینطور برای اینکه ما به بازیکنان سیاهپوست هم بازی میدادیم. آیا آن زمان که هواداران با نگاههای مختلف را جذب تیم میکردید و روی نسل جدید تاثیر میگذاشتید، متوجه این کار بودید؟
بله من میخواستم به تمام دنیا نشان دهم که چیزی که در زندگی اهمیت دارد این است که چقدر خوب هستید. اینکه به کمک فوتبال بتوانیم بر دیگر مشکلاتمان غلبه کنیم. همیشه میگویم که در ورزش شایستهسالاری جاری است. همه چیز در ورزش یعنی شایستگی و صلاحیت. بنابراین اگر کسی صلاحیت و شایستگی داشت، من خوشحال میشدم که از او استفاده کنم. برای من، در زندگی مهمترین چیز این است که چقدر خوب کار میکنید و چه رفتاری دارید؛ رنگ پوستتان اهمیتی ندارد.
پاتریک ماربر- نمایشنامهنویس
چه تئاتر، نمایش یا تئاتر موزیکالی برایتان از همه جذابتر بوده است؟
باید بگویم که هیچگاه به تئاتر نرفتم. تخصصی هم در موسیقی ندارم. موسیقی را دوست دارم ولی زندگیام کاملا وقف ورزش شده است. از اینکه این را بگویم خجالت میکشم ولی بعد از 20 سال، وقتی دوستانم به خانهام میآیند تا سری به من بزنند و میپرسند “به کدام مکان دیدنی لندن برویم؟” همیشه به آنها میگویم:” من فقط مسیر زمین تمرین، باشگاه و ورزشگاه امیریتس را بلدم”. نمیدانم لندن چهجور شهری است. جعبهای است که هیچگاه بازش نکردم. عصرها هم فوتبال تماشا میکنم.”

رابطه ونگر و مورینیو در دوران حضور در آرسنال و چلسی به اندازهای تیره بود که در نهایت به درگیری فیزیکی کشیده شد.

اما در آخرین حضور ونگر در الدترافورد به عنوان سرمربی آرسنال، مورینیو و فرگوسن از این مربی فرانسوی تقدیر کردند.

در یک سالی که مورینیو هدایت تیمی را برعهده نداشت، چند بار به عنوان کارشناس به همراه ونگر در شبکه beIn sport حضور پیدا کرد و شوخیهایش با ونگر، وجه دیگری از رابطه آنها را به نمایش گذاشت.
ژوزه مورینیو- سرمربی فوتبال
من این فرصت را داشتم که در ملاقاتهای فیفا و یوفا و مراسم شام با شما دیدار کنم. با چشمانداز و فرهنگی که داری، باور دارم که کیفیت لازم برای حضور در پستهای رده بالای اجرایی، مثل مدیر عامل یا مدیر فوتبالی را در یک باشگاه فوتبال داری. آیا هیچگاه به حضور در چنین پستی در آرسنال فکر کردهای یا همیشه دوست داشتی کنار زمین حضور داشته باشی؟
نه، من دوست داشتم که به عنوان مشاور در هیئت مدیره آرسنال حضور داشته باشم. واقعا باور دارم که کمبود دانش در باشگاههای درجه یک، بالاترین سطوح رقابتها و بازیهای سطح بالای فوتبال وجود دارد؛ و همچنین بر این عقیده هستم که اخیرا مشاهده کردهایم که راههای بسیاری برای موفقیت در فوتبال وجود دارد. برای مثال، راه بایرن مونیخ وجود دارد که تمام موفقیت و ثبات برعهده کسانی است که ارزشهای باشگاه را به خوبی میشناسند و میتوانند آن را نسل به نسل منتقل کنند: بکن باوئر، هوینس، رومینیگه. یا الگوهای دیگری در انگلیس هستند که با تزریق فوری پول به موفقیت فوری میرسند. هر دو جواب میدهد. من این تفکر را دوست دارم که باشگاه در درجه اول یک هویت است و دانشی وجود داشته که نسل به نسل منتقل شده است. بنابراین، علت اینکه نگاهم به فوتبال اینگونه است، همین موضوع است.
سایمون آرمیتاژ- شاعر
آیا روزی میرسد که ما شاهد لیگ برتری باشیم که مردان و زنان در کنار هم در یک تیم بازی کنند؟
باید بگویم که مهمترین عنصر در لیگ برتر و به طور کلی در فوتبال در ده سال اخیر، توانایی فیزیکی بوده است. بنابراین ما به خانمهایی با توان فیزیکی فوقالعاده نیاز داریم. شاید یک زنی که دونده دو 100 متر است و تکنیک خیلی خوبی هم دارد. چرا که نه؟ این موضوع را رد نمیکنم ولی همیشه مواردی به صورت استثنا رخ خواهد داد و هیچگاه به یک امر عادی تبدیل نمیشود.
پل گیلروی- استاد دانشگاه
چگونه مواجهه شما با سبک زندگی ژاپنی، درکتان را از ورزش و زیباییشناسی تغییر داد؟
خیلی به من کمک کرد زیرا باعث شد ذهنم بازتر شود. فراموش نکنیم که من اهل آلساز هستم و در موناکو کار کردم؛ موناکو نسبت به آلساز منطقه کاملا متفاوتی است. پس از آن، در ژاپن کار کردم و بعد در انگلیس که باز هم خیلی متفاوت است. این تجربیات شما را صبورتر میکنند، تمایلتان را به درک دیگران افزایش میدهد و در نهایت متوجه میشوید که فرهنگ هر کشور، بازتاب چیزهایی است که در بچگی میسازیم. ملاقات با افراد دیگر به این معناست که باید از خودتان خارج شوید و ببینید که افراد مقابلتان چگونه هستند. این بخشی از کار مربی است.
این کاری بود که در ژاپن سعی در انجامش داشتم. سعی کردم زبان را یاد بگیرم. سعی کردم یک دستیار ژاپنی داشته باشم که به من توضیح بدهد چطور رفتار کنم. تجربه بسیار هیجانانگیز و جالبی بود. تقریبا تصمیم گرفته بودم که به اروپا برنگردم، مگر اینکه یک پیشنهاد از تیمی بزرگ داشته باشم.
جَزی بی- موزیسین
به عنوان خارجی در هر دو کشور، زندگی کردن در لندن در قیاس با ژاپن چگونه بوده است؟
وقتی از ژاپن به انگلیس رفتم، بیشتر احساس میکردم در خانه هستم زیرا ژاپن کشور بسیار متفاوتی است. حتی اگر از خیلی جهات از آن لذت ببرید، در هر صورت وقتی به انگلیس برمیگردید نزدیکی بیشتری به فرهنگش دارید. ولی من همیشه به بازیکنانم میگویم، وقتی در کشور خارجی هستید، مطمئنا میخواهید که مقبول مردم باشید ولی همچنین باید فکر کنید:” اگر اینجا هستم، باید بیشتر از مردم محلی تلاش کنم”. به این ترتیب، کار کردن در کشورهای خارجی خوب است زیرا به من کمک کرد بیشتر سختگیر باشم و بیشتر از بازیکنانم انتظار عملکرد خوب داشته باشم. احساس کردم که اگر اینجا هستم، باید از مردم اینجا بیشتر تلاش کنم.
جرمی دلر- هنرمند
آخرین کتاب غیرفوتبالی که خواندید چه بود و نظرتان راجع به آن چیست؟
در حال حاضر در حال اتمام کتاب ساپینس (نوشته یووال نوح هراری- خرید نسخه فارسی) هستم. سعی کردم همه کتابهایی که به درک من از انسان کمک میکند، بخوانم. همینطور کتابهایی درباره جامعه و تغییرات دموکراسی در حال حاضر. زیرا به نظرم آمد که دنیا کمی در بحران قرار دارد. در فیفا با این موضوع روبرو هستیم. در انگلیس، به خصوص در حال حاضر، مشکلات زیادی از این بابت داریم.
آصف کاپادیا- کارگردان سینما
فیلم مورد علاقه شما چیست؟
شاید “قطار سریعالسیر نیمه شب” زیرا وقتی محصل بودم در موردش تحقیقاتی انجام دادم؛ درباره روابط امریکا و ترکیه. اخیرا، فیلم “بوهمین رپسودی” و “راکتمن” را تماشا کردم که راجع به التون جان است زیرا او را کمی میشناسم. باید بیشتر فکر کنم، شاید چند فیلم از ویسکونتی به خاطرم بیاید.

ونگر اعتراف کرد که در دوره حضور در آرسنال، آنقدر درگیر کار بوده که حتی فرصت شناخت شهر لندن را پیدا نکرده است.
فیلیپه سندز- وکیل
در زمان مربیگری، آیا تغییری در رابطه بین فوتبال، نژادپرستی و ملیگرایی ایجاد شد؟
من همیشه حس کردهام که فوتبال میتواند پرچمدار باشد و میتواند مثالی برای دنیا باشد که مسائل چطور باید پیش برود. چرا؟ زیرا در فوتبال نیازی به استفاده از زبانهای مختلف ندارید. احساسات را با نحوه بازیتان به اشتراک میگذارید. برای همین است که میتوانید بازیکنانی از کشورهای مختلف را دور هم جمع کرده و نشان دهید که میتوانید کنار هم به موفقیت برسید. بنابراین، من باور دارم که از این بابت، فوتبال میتواند جلوتر از جامعه حرکت کرده و به یک الگو تبدیل شود. من هیچگاه احساس ملیگرایی نداشتهام. عاشق کشورم هستم و به آن احترام میگذارم ولی هیچوقت چنین حسی نداشتهام که اهل فلان کشور هستم که از دیگر کشورها برتر است.
جرمی کوربین-رهبر سابق حزب کارگر بریتانیا
من همیشه حس کردم که فلسفه شما به عنوان مربی، بازتابی از خلق و خوی جامعه اطراف است. با وجود دشواریهای فراوان چطور به اصول متعهد ماندید؟
در مجموع، ما امروزه میدانیم که هواداران فوتبال عاشق تیمهای ملیشان هستند. آنها عاشق باشگاههای بزرگ و از تیمهای محلی که به دنیا آمدهاند، حمایت میکنند؛ در واقع باشگاههای محلیشان. آرسنال هم از اینکه باشگاه بزرگی است، سود میبرد ولی باید این فرهنگ محلی را گسترش داد. خوششانسی که در زمان ساخت ورزشگاه امیریتس داشتیم این بود که توانستیم در کنار هواداران باقی بمانیم.
ولی در مورد بیشتر باشگاهها، فرهنگ محلی در حال کوچک شدن است به خصوص اگر سراغ دستههای پایینتر بروید. از 92 باشگاه، 20 باشگاه لیگ برتری داریم و در 72 باشگاه باقی مانده، 65 باشگاه در حال از دست دادن بودجه خود هستند زیرا حمایت محلی کمتر از قبل شده است.
اسپایک لی- کارگردان سینما
آیا روزی خواهد رسید که تیری آنری، بزرگترین بازیکن تاریخ آرسنال، فرصت کافی برای هدایت توپچیها و هدایت ما به روزهای باشکوه را پیدا کند؟ ممنون و خدا شما را حفظ کند
راستش را بخواهید، امیدوارم اینطور شود. امیدوارم که تیری آنری در دوران مربیگریاش موفق باشد و اگر به عنوان مربی بتواند نتایج خوبی کسب کند، شاید روزی به آرسنال برگردد. ولی واقعا امیدوارم پیش از این اتفاق بتوانیم قهرمان شویم. برای مثال، حالا که میکل آرتتا هدایت تیم را برعهده دارد، چرا نباید قهرمان شویم؟ باشگاه یعنی هویت. هویت هم از ارزشها سرچشمه میگیرد و ارزشها هم بستگی به افرادی دارند که به این ارزشها باور دارند. بنابراین استمرار در این جبهه، برای من خیلی مهم است.
کن لوچ- کارگردان سینما
خیلی از ما از نابرابری که در فوتبال وجود دارد ناراحت هستیم، نابرابری که باعث شده باشگاههای لیگ برتری درامدهای میلیونی داشته باشند و باشگاههای رده پایینتر و نیمه حرفهای حتی در ادامه فعالیتشان به مشکل بخورند که این بازتاب صنعت و خدمات کشور است، جاییکه سیستم اقتصادی ثروت هنگفتی برای تعداد کمی ایجاد میکند و فقر برای عده بسیاری. هواداران، بازیکنان و مربیان چطور میتوانند چنین چیزی را تغییر دهند؟
من با کن لوچ در قطاری به پاریس دیدار کردم و راجع به سینما با هم صحبت کردیم و بله، او خیلی راجع به مشکل فقرا و ثروتمندان صحبت میکند. در زندگی، برخی مردم خوششانس هستند و برخی بدشانس. فوتبال نمیتواند بر مشکلات حال حاضر- افزایش تفاوتها بین ثروتمندان و فقرا-بدون کمک کردن به فقرا غلبه کند. نمیتوانیم اجازه دهیم باشگاههای کوچک از بین بروند و همچنان به دنبال باشگاههای درجه یک باشیم و به نظرم اگر کمکی نکنیم، بعضی باشگاهها از بین خواهند رفت.
وقتی به جایی میروید و یک زمین فوتبال میبینید که اطرافش چندین خانه وجود دارد، این یعنی در آنجا زندگی جریان دارد. بدون زمین فوتبال، زندگی وجود ندارد. ما همه در سطوح مختلف فوتبال بازی کردهایم ولی فوتبال بخشی از جامعه ماست. بخشی از رویای مردم است. باید این رویا را در تمام جوامع حفظ کرد.
آدریان دونبار- بازیگر
حس شما هنگامیکه گلزنی امانوئل پتی در فینال جام جهانی 1998 (پیروزی 3-0 فرانسه مقابل برزیل را تایید کرد) را تماشا کردید چه بود؟
خوشحال بودم زیرا در درجه اول، کشورم بود که قهرمان شده بود. دوم اینکه امانوئل پتی گلزنی کرده بود؛ بازیکنی که مدتها بود برای فرانسه بازی نکرده بود. امه ژاکه (سرمربی وقت فرانسه) که خیلی هم باهوش بود، به حرفهای من گوش کرد وقتی که به او گفتم:” او را انتخاب کن، ناامیدت نمیکند”. از نگاه من، پتی بهترین بازیکن جام جهانی 1998 بود و برای او و دیگران مثل پاتریک ویرا، قهرمانی جهان یک هدیه بزرگ بود زیرا آن سال در آرسنال هم دو جام کسب کرده بودند و جام جهانی را هم بردند بنابراین آن شب خیلی خوشحال بودم.
سافرون باروز- بازیگر
وقتی آرسنال را ترک کردید، این حس را داشتید که شغلی که تمام زندگی شما بود، ترک میکنید؟
بله، البته. برایم پایان یک داستان عاشقانه بود. وقتی نمیتوانید با معشوقتان صحبت کنید، نمیتوانید به تمرینات بروید، نمیتوانید به استادیوم بروید. باید همانجا که هستید بایستید. و من قبلا هیچگاه در زندگیام این کار را انجام ندادهام. 22 سال این کار را انجام میدهید و ناگهان متوقف میشوید. خیلی برایم سخت بود.
میخواستم تمام ارتباطاتم با باشگاه را قطع کنم زیرا باشگاه هم همین را میخواست. بنابراین تصمیم گرفتم که دیگر برای تماشای بازیها به استادیوم نروم. ولی همچنان آرسنال را با همان شور و شوق تشویق میکنم. باید سخت تلاش کرد و تمام توان را گذاشت. پس از آن هم نباید گریه کرد، نباید اعتراض کرد و باید ادامه داد. در سکوت باید زجر کشید و این کاری بود که من انجام دادم.

گروهی از هواداران آرسنال در سالهای پایانی حضور ونگر روی نیمکت این تیم، انتقادهای زیادی از او کردند اما جایگاه این مربی فرانسوی در تاریخ توپچیها غیرقابل انکار است.
سوالات خوانندگان
کدام زبان را برای خواندن و نوشتن ترجیح میدهید؟
فرانسوی. من آلمانی و انگلیسی را هم خوب صحبت میکنم ولی فرانسوی را خیلی بهتر(میخندد). ایتالیایی، اسپانیایی و کمی هم ژاپنی متوجه میشوم ولی کمتر میتوانم آنها را صحبت کنم. ولی اگر مدتی آنجا زندگی کنم، یاد میگیرم.
اگر یک توصیه به میکل آرتتا داشته باشید، چیست؟
اینکه شرایط فعلی تیم را حفظ کند و تا پایان با باورهایش ادامه دهد. فکر میکنم روحیه خوبی در تیم وجود دارد و شانس بالایی دارند که عملکرد خوبی در این فصل داشته باشند. به نظرم نمیآید بهبود نتایج تیم و امتیازاتی که فصل پیش کسب شد، کار خیلی سختی باشد. ولی مطمئنم که آرسنال میتواند در جمع 4 تیم برتر باشد، حتی بالاتر. حتما میتواند بهتر هم کار کند. از نگاه من آنها امسال میتوانند همه را شگفتزده کنند: بازیکنان خوبی خریدهاند و خط دفاعی را تقویت کردهاند. بازیکنانی که در تیم حضور داشتهاند هم حفظ کردهاند. در سال پایانی حضور من، اوبامیانگ را خریدیم و آنها حفظش کردند. مهرههای خوبی در تیم حضور دارند و ضعف بزرگی در تیم دیده نمیشود.
آیا وسوسه شدهاید که در شبکههای اجتماعی حضور داشته باشید؟ اگر نه چرا؟
نه زیرا همیشه میخواستم از آنها دور باشم. به نظرم باید تمرکز بر مسائل اساسی باشد و شبکههای اجتماعی تنها وقتی جذاب هستند که به شما در یادگیری کمک کنند. وقتی کم سن و سال بودم، برای کسب اطلاعات باید میجنگیدید. وقتی در کتابخانه چیزی را که میخواستم پیدا میکردم، خیلی خوشحال میشدم. حالا اطلاعات بیش از حدی در دسترس است. بنابراین امروزه باید اطلاعات درست را انتخاب کرد. من مخالف شبکههای اجتماعی نیستم ولی به نظرم وقت تلف کردن است. همچنین کمی سیاه و سفید هستند. زندگی از سیاه و سفید، پیچیدهتر است.
در طول دوران مربیگری انتقادات زیادی به شما میشد، به خصوص در سالهای پایانی با آرسنال. آیا انتقادی به طور خاص بود که روی شما تاثیر گذاشته باشد؟
باید تحلیل کنید که چه چیزی حقیقت دارد و چه چیز کذب است. البته که من تحت تاثیر انتقادات بودم. زیرا هیچکس از این مسئله مصون نیست به خصوص وقتی که احساس میکنید تمام تلاشتان را انجام میدهید. انتقادات در سال 2016 شروع شد؛ وقتی که در لیگ در رده دوم کار را به پایان رساندیم زیرا قهرمان نشدیم. و به نظرم اگر امروز در رده دوم کار را به پایان برسانیم، موفقیت بزرگی به حساب میآید. ولی چون لستر قهرمان شده بود، دیگران همه گناهکار بودند. ولی لستر تیم فوقالعادهای بود و تنها سه بازی در آن فصل شکست خورد. در مجموع، وقتی مدتی طولانی در یک تیم حضور داشته باشد، شرایط اینگونه خواهد شد.
آیا شما فرصت هدایت تیم ملی انگلیس را داشتید و اگر پاسخ مثبت است، چرا آن را رد کردید؟
به دفعات به من پیشنهاد هدایت تیم ملی انگلیس داده شد. به دو دلیل آن را رد کردم. اولا احساس میکردم که یک انگلیسی بهتر این کار را انجام خواهد داد و در درجه دوم، از حضور در آرسنال خوشحال بودم. من در باشگاهی بودم که از کار کردن در آن لذت میبردم.
بایرن، یوونتوس، بارسلونا…. خیلی باشگاهها برای به خدمت گرفتن من تلاش کردند. امروز، به زندگیام افتخار میکنم. من باشگاه را در روزهای حساسی هدایت کردم تا وقتی که پول ساخت استادیوم را پس دادیم. موضوع فقط کسب قهرمانی نبود بلکه هدف ما این بود که باشگاه را در روزهای بسیار حساس و مهم هدایت کنیم و تا پایان پیش برویم. و این کاری بود که من در تلاش برای انجامش بودم. بعد از جداییام مردم میگویند:”تو بیش از اندازه در باشگاه ماندی.” شاید حق با آنها باشد ولی من اینطور حس نکردم (میخندد).
آرسن، تو سوسیالیست هستی؟
از نگاه شما سوسیالیسم چیست؟ از نگاه من، سوسیالیسم یعنی اعتماد به همبستگی برای حل مشکلات جامعه. در ابتدا شما به یک محیط جمعی نیاز دارید که نظرات هر فرد در آن بیان شود. پس از آن، همه چیز به ابتکار عمل فردی بستگی دارد تا بتوان بهترین بهره را از زندگی برد. ولی از نگاه من، محیط جمعی مهمترین مساله است.
آیا فکر میکنید شور و شوق شما برای ارائه فوتبال زیبا باعث شد کمتر موفق باشید و آیا با این مساله مشکلی ندارید؟
به نظرم فوتبال امروز بیشتر درباره سازمان یافتگی دفاعی است زیرا دانشمندان بیشتری وارد مساله شدهاند و کیفیت فیزیکی بازیکنان بالاتر رفته است. ولی در برخی مقاطع در فوتبال، باید به افرادی که ابتکار دارند پاداش بدهید وگرنه خیلی سریع حوصله ما از بازی سر میرود.

شکست در فینال چمپیونزلیگ 2006، یکی از بزرگترین حسرتهای دوران حرفهای ونگر است.
شما انقلابی در رژیم و تغذیه بازیکنان در فوتبال بریتانیا انجام دادید. روانشناسی و ذهن آگاهی در حال حاضر، مد جدید در بالاترین سطح فوتبال است. فکر میکنید موضوع دیگری که تغییری اساسی ایجاد خواهد کرد، چیست؟
چیزی که بازی را عوض خواهد کرد، علوم اعصاب است. چرا؟ زیرا ما در پایان مسیر پیشرفت سرعت فیزیکی هستیم. گام بعدی، افزایش سرعت تصمیمگیری است. سرعت اجرا کردن تصمیمات، سرعت هماهنگی و درست همینجا علوم اعصاب وارد میشود. در 10 سال اخیر، قدرت و سرعت بازیکنان پیشرفت کرده است ولی حالا همه جا بازیکنانی سریع میبینیم. مطمئنا گام بعدی افزایش سرعت مغز است.
نظرتان راجع به تاتنهام چیست؟
دشمنی نه، رقابت بله. در آرسنال، شکست دادن تاتنهام حیاتی بود. رقابت خیلی مهم است، تا وقتی که دیوانهوار نباشد. وقتی قرار بود با تاتنهام بازی کنیم، در ابتدای هفته همه بیش از همیشه مضطرب بودند.
از نخریدن کدام بازیکن که فرصت خریدش را داشتید پشمانید؟
اوه! باید بگویم که یک بازیکن نیست بلکه 50 بازیکن در فهرستم هستند! شاید بتوانم بگویم که کریستیانو رونالدو هنگامیکه به منچستریونایتد پیوست، از دیگر گزینهها به ما نزدیکتر بود. ما با اسپورتینگ توافق کرده بودیم و یونایتد کارلوس کیروش را به عنوان دستیار فرگوسن جذب کرد و پیشنهادی بالاتر از ما داد و رونالدو را خرید. ولی بین ما توافقی انجام شده بود. او حتی پیراهن آرسنال را به تن کرده بود، با خودش و مادرش در زمین تمرین ناهار خورده بودم!
او یک مثال است ولی گزینههای دیگری هم بودند. تاریخ باشگاههای بزرگ پر از فرصتهای سوخته برای جذب بازیکنان بزرگ است!
اگر میتوانستید به گذشته برگردید، چه تغییری در اقدامتان در فینال چمپیونزلیگ سال 2006 مقابل بارسلونا انجام میدادید (وقتی پس از اخراج ینس لمان، رابرت پیرس تعویض شد و آرسنال 2-1 شکست خورد)؟
(آه میکشد) از خودم بارها این سوال را پرسیدهام. شاید در 13 دقیقه پایانی که 2-1 عقب بودیم، فقط با دو مدافع میانی بازی میکردم. ولی حسرت بزرگ من درباره آن فصل این است که ما رئال مادرید را با حضور زیدان و رونالدو شکست دادیم، یوونتوس را با حضور ابراهیموویچ، ترزگه و ویهرا شکست دادیم. و سپس در حالی به فینال رسیدیم که مقابل این تیمها در دور حذفی گلی نخورده بودیم. وقتی کل بازی را 10 نفره بازی میکنید، میدانید که 20 دقیقه پایانی دشوار خواهد بود، به خصوص مقابل تیمی مثل بارسلونا. ولی ما دو بار فرصت زدن گل دوم را داشتیم و از دستشان دادیم.
بنابراین احساسات ضد و نقیضی دارم. تمام شکستها در ذهنم مرور میشوند. و نباید فکر کنید که چه کاری را نباید انجام میدادید، بلکه چه کاری باید انجام میدادید.
پس از تمام جنجالها درباره جام جهانی، شما به عنوان رئیس دپارتمان توسعه فوتبال فیفا، چه کارهایی میتوانید انجام دهید که اعتماد هواداران را برگردانید؟
باید شفاف باشیم. فیفا باید کاملا فضای بازی داشته باشد، اطلاعات مالیاش باید در دسترس عموم باشد. افرادی که فیفا را مدیریت میکنند، مالکش نیستند بلکه مالکش مردمی هستند که عاشق فوتبالند. من باور دارم که فیفا به یک ماموریت آموزش و پرورشی نیاز دارد و من هم رئیس این حوزه هستم و ما میخواهیم به تمام افراد در سرتاسر جهان دسترسی داشته باشیم. در حال حاضر، فوتبال در اروپا خیلی خوب سازمان یافته شده ولی در باقی دنیا اینطور نیست. همه در دنیا باید شانس حضور در این بازی را داشته باشند و این مسیر باید توسط فیفا رهبری شود.

عکسهای ونگر روی جلد یک مجله مد که چند سال قبل منتشر شد، واکنشهای زیادی را به همراه داشت.
حالا که پاییز شده، یقه اسکی ترجیح میدهید یا ژاکت پشمی؟
یک بلوز یقه اسکی زیرا دوست دارم به طبیعت بروم و زمان زیادی را در جنگل بین درختها سپری کنم و از آزدی حرکت خوشم میآید.