آنالیزور بازی‌های حریفان چه اندازه برای یک تیم‌ مهم هستند

آنالیزور نیاز دارد مربی باشد، نه فقط کسی که با لپ تاپ و چند ابزار ادیت بنشیند. او باید درک کند که اتفاقات چرا و در چه زمانی رخ می‌دهند – چرا این حرکت انجام شد، چرا آنها حرکت کردند، چه زمانی حرکت کردند و در این صورت می‌تواند پیشنهاداتی ارائه کند.

هفت‌یک- نکته کلیدی‌ای که باید به خاطر بسپارید – و اتلتیک این موضوع را در صحبت با بسیاری از کسانی که در این زمینه کار می‌کنند فهمید – این است که آنالیزورهای بازی‌های حریفان مفید هستند اما گزارش‌هایشان تنها اساس آنچه که بعداً اتفاق می‌افتد را شکل می‌دهد. جادو زمانی اتفاق می‌افتد که سرمربی راه حل‌هایی اضافه کند.

برای مثال، به لیورپول نگاه کنید. آرنه اشلوت، سرمربی این تیم، از زمان حضورش در آنفیلد در تابستان امسال سبک دقیقی از آنالیز حریف از طریق ویدیو و تماشای زنده مسابقات داشته است. جان هیتینگا، کمک مربی، مسابقات تیم‌ها را از نزدیک تماشا می‌کند، دپارتمان عملکرد چشم‌اندازی را در اختیار او می‎‌گذارد و جیمز فرنچ که از مدت‌ها قبل وظیفه آنالیز حریف در این تیم را برعهده داشته هم اطلاعات زیادی را جمع‌آوری می‌کند. با این حال، این اشلوت است که این اطلاعات را بررسی و تفسیر می‌کند و راه‌حل‌های خاصی را به بازیکنان درباره چگونگی شکست دادن حریف ارائه می‌کند.

دو جنبه قابل توجه در سبک این مربی ۴۶ ساله وجود دارد. اول، اشلوت از آنالیزورهایش می‌خواهد اطمینان حاصل کنند که بیشتر ویدیوها مثبت هستند، به خصوص ویدیوی آخر تا به این شکل بازیکنان جلسه را با احساس خوبی نسبت به خودشان ترک کنند. دوم، کار آنالیزور با شروع بازی تمام نمی‌شود.

اشلوت در جریان بازی هم اطلاعاتی از آنالیزورهای تیمش درباره عملکرد حریف دریافت می‌کند تا بهترین تصمیم را برای ایجاد تغییر بگیرد.

اشلوت در طول هر بازی همچنان در حال تشخیص تغییرات در جریان دیدار به کمک رودریک فان درهام، آنالیزور تاکتیکی تیم اول، است که ماه گذشته از فاینورد به کادر فنی اضافه شد و در جریان پیروزی برابر ساوتهمپتون در جام اتحادیه کنار او نشسته بود. صدای اشلوت در طول ۴۵ دقیقه اول مسابقات شنیده می‌شود که فریاد می‌زند «کلیپ» و اغلب در صحبت‌های بین دو نیمه برای تاکید روی نکات مشخص شامل تغییر سیستم قابل توجهی که شاید حریف برای اولین بار آن را به کار بگیرد هم از ویدیو استفاده می‌کند.

اشلوت پس از پیروزی اخیرش برابر خیرونا در لیگ قهرمانان اروپا گفت:« بارها در این فصل وقتی تیمی برابر ما بازی می‌کند، سبکی متفاوت از آنچه در سایر دیدارها انجام می‌داده به کار گرفته است.»

آنالیزورهای بازی‌های حریفان به سختی تلاش می‌کنند و به هیچ وجه ساده‌لوح نیستند اما این موضوع هم در فوتبال حرفه‌ای مدرن ضروری است. برای درک بیشتر چگونگی کارکرد این سیستم، اتلتیک با چند نفر از برترین کارشناسان به میزبانی باشگاه‌ها صحبت کرده است.

***

اونای امری، سرمربی استون ویلا، در لیگ برتر انگلیس، لیگ یک فرانسه و لالیگا مربیگری کرده است. او همچنین سابقه مربیگری در رقابت‌های اروپایی برای ۱۷ سال متوالی را دارد اما هنوز عمیقاً درگیر اصول و مبانی آنالیز حریف است.

امری در زمان آماده شدن برای حریف بعدی سه جلسه پیش از بازی برگزار می‌کند. اول، او دوست دارد به دیدار آخر تیم خودش نگاهی بیاندازد تا به بازیکنانش نشان دهد که چه کاری را به خوبی انجام دادند و کجا کوتاهی کردند و یافته‌هایش را در جلسه‌ای ۹۰ دقیقه‌ای که معمولاً دو روز قبل از بازی برگزار می‌شود به بازیکنان ارائه کند.

ویکتور ماناس، آنالیزور قدیمی او، سپس گزارشی از حریف را برای جلسه ۹۰ دقیقه‌ای بعدی آماده می‌کند و امری عادت دارد که اطلاعات بیشتری از خودش را هم به این گزارش اضافه کند. هر دوی آنها پیش از انجام این کار حداقل پنج بار مسابقات حریف را تماشا کرده‌اند.

سپس در فاصله یک روز پیش از بازی، امری راه حل‌هایی برای مقابله با هر نقطه قوتی در حریف را مطرح می‌کند. این جلسه‌ای کلیدی است و باعث می‌شود که هیچ بازیکنی تردیدی درباره نقش مشخص و مسئولیت‌هایش نداشته باشد. آخرین جلسه فقط مربوط به بازیکنانش است.

این که امری به عنوان یک مربی درجۀ یک با تجربه زیاد و حمایت تیمی قابل توجه هنوز بعضی از ویدیوها در بعضی از ارائه‌هایش را برای این جلسات استفاده می‌کند نشانه‌ای از این است که او تا چه حد دقیق و باریک‌بین است. همچنین باید به این نکته توجه کرد که حریف استون ویلا هر تیمی که باشد، این روند تغییر نمی‌کند.

او ماه گذشته به اتلتیک گفت:« وقتی برابر تیم‌هایی که بهتر از ما هستند و شانس بیشتری برای پیروزی دارند قرار می‌گیریم، تنها راه شکست دادن‌شان این است که ثبات را در سطح بالایی حفظ کنیم. شما در لیگ برتر باید از حریف باهوش‎‌تر باشید، بیشتر تمرکز کنید و فشار بیشتری وارد کنید. اگر این طور نباشد، شانسی برای شکست دادن‌شان ندارید.»

ریچل هیندل به عنوان آنالیزور عملکرد برای تیم چمپیونشیپی ساندرلند کار می‌کند و در عین حال مربی پاره وقت تیم زیر ۲۳ ساله‌های زنان لیدزیونایتد هم هست. او چشم اندازی درباره سبک بازی حریف در اختیار کادر فنی قرار می‌دهد اما در طول دو سال گذشته در ساندرلند و پیش از آن هم پنج سال در بلکبرن تحت هدایت یان دال توماسون و تونی مووبری آنالیز عملکرد تمامی نقاط زمین را پوشش داده است.

اونای امری خود بازی‌های زیادی از حریفان تماشا می‌کند تا با استفاده از اطلاعاتی که آنالیزوزهایش در اختیار او می‌گذارند، بهترین طرح را برای بازی انتخاب کند.

او می‌گوید:« شاهد افزایش سبکی از مربیان هستیم که حالا در حالی وارد بازی می‌شوند که می‌توانند گفته‌ها و خواسته‌هایشان را به ویدیو تبدیل کنند. بعضی از مربیان با هر حریفی سازگار می‌شوند. بقیه می‌خواهند درباره بازیکنان بدانند. بستگی دارد که چه مدت زمانی در این دسته حضور داشته‌اند.

مووبری با تمامی ابعاد این لیگ آشنایی داشت و مطالعات زیادی درباره فوتبال کرده بود. رجیس لو بریس (سرمربی فعلی ساندرلند) فلسفه مشخصی دارد که باعث می‌شود برنامه‌ریزی خیلی آسان‌تر شود. آنالیزور حریف می‌تواند سرعت روند را بالا ببرد تا سرمربی هم بتواند روی این که چطور سیستم ما باید از نقاط ضعف سیستم آنها بهره ببرد، کار کند.»

بهبود درک متفابل با سرمربی ضروری است، به خصوص در طول این هرم. در حالی که باشگاه‌های بزرگ در انگلیس حدود ۱۰ آنالیزور دارند و سه نفر در حال کار روی حریف هستند، دپارتمان‌ها در دسته دوم، سوم و چهارم خیلی کوچک‌تر هستند. وظایف بر عهده افراد کمتری از اعضا قرار می‌گیرد.

یکی از آنالیزورهایی که در چمپیونشیپ کار می‌کند و خواست که به دلیل حفظ روابطش ناشناس بماند، توضیح داد که این کار تا چه حد سخت شد، وقتی که باشگاه سابقی که برایش کار می‌کرد مدام سرمربی عوض می‌کرد. این به معنای تغییر سبک برای آنالیز حریف است.

این آنالیزور ناشناس می‌گوید:« وقتی مربی خارجی می‌آمد، می‌خواست همه چیز را بداند. تلاش برای توضیح هشت الگوی متفاوتی که راسل مارتین در سوانسی به کار می‌گرفت، جالب بود. برای این که خط شروعی برای خودم داشته باشم، مجموعه‌ای ساختم که شامل تمامی تیم‌ها، کمی درباره سرمربیان، سبک بازی‌شان و بعضی از نقاط قوت و ضعف بود. سپس، اگر تغییر سرمربی رخ می‌داد، چیزی از قبل آماده برای مربی جدید داشتم. مشخصا پس از آن هفته به هفته روی آنالیز دقیق‌تر می‌شدم و آن را در اوایل هفته به او ارائه می‌کردم.»

این آنالیزور به یاد دارد که حریفی برای اولین بار از سیستمی غیرمعمول استفاده کرد و پس از آن سرمربی این سوال را مطرح کرد که چرا پیش از بازی هشداری در این باره داده نشده بود.

او با خنده می‌گوید:« گاهی پاسخی نداریم. این غیرعادی است چون این روند خیلی دقیق و موشکافانه است. من همیشه چهار یا پنج بازی از هر حریف را از قبل می‌بینم اما گاهی ممکن است اتفاقاتی غیرمنتظره رخ دهد. در این مورد، برابر تیمی قرار گرفتیم که سیستمش را از ۲-۴-۴ به سیستم الماسی با چهار هافبک تغییر داد. هیچ راهی نبود که چنین چیزی را پیش‌بینی کنیم. هیچ مصدومیتی نبود و سرمربی هرگز پیش از آن با این سیستم بازی نکرده بود. گاهی این نوعی تمجید است که حریف سیستمش را به خاطر ما تغییر دهد اما فکر کنید چنین حرفی را به یک سرمربی عصبانی بزنید.»

کریس دیویس، سرمربی بیرمنگام سیتی، تایید می‌کند که وقتی در تابستان به این تیم آمد، شناختش از تیم‌ها و بازیکنان در لیگ یک خیلی زیاد نبود چون پیش از آن دستیار آنگه پوستکوگلو در تاتنهام در لیگ برتر بود. با این حال، رابطه نزدیکی را با جک کریس‌کینانس، آنالیز ارشد جدید این باشگاه، که در طول تابستان از میتیلند به خدمت گرفته شده بود، شکل داد. دیویس وسواس زیادی روی جزئیات داشت که بخشی از آن به این دلیل بود که آنالیزور بازی حریفان در سوانسی سیتی و لیورپول تحت هدایت برندان راجرز بود و می‌گوید که نمی‌تواند بدون اعتماد کامل راهی هیچ دیداری شود، مگر این که حداقل ۱۰ بازی از حریف را دیده باشد.

کریس دیویس که خود زمانی در کادر فنی برندان راجرز آنالیزور بود، اکنون سرمربی بیرمنگام است.

او به اتلتیک می‌گوید:« در این مقطع از فصل احساس می‌کنم نیاز دارم به صورت دقیق ترسیم کنم که هر حریف در ابتدا چه کار کرده است. دوست دارم بدانم کدام بازیکنان روی فرم هستند، کدام بازیکنان از دوران اوج فاصله دارند، چرا آنها ساختارشان را به خاطر گل‌های خاصی تغییر داده‌اند و آیا روی کرنرها یارگیری متفاوتی دارند یا خیر. دوست دارم مسیری که در طول فصل طی شده را ببینم چون در این صورت یاد می‌گیرید که مربی چطور فکر می‌کند و این کمک بزرگی است.»

هدایت گرانقیمت‌ترین تیم در تاریخ لیگ یک انگلیس (سطح سوم فوتبال انگلیس بعد از لیگ برتر و چمپیونشیپ) شاید مزیت او نسبت به دیگران باشد اما آگاهی بالایش از حریفان به او کمک می‌کند که این بازیکنان را به بهترین شکل راهی زمین کند تا سه امتیاز را به دست آورد. او می‌گوید:«من در هر بازی جزئیات را تغییر می‌دهم. آنالیز حریف هرگز نباید در اولویت باشد، همه چیز مربوط به کاری است که ما باید انجام دهیم. هنر از اینجا شکل می‌گیرد.»

بیرمنگام در حال ساخت هویتی مشخص با پرس تهاجمی در زمان در اختیار نداشتن مالکیت توپ و تلاش برای حفظ توپ در هنگام در اختیار داشتن مالکیت آن است. دیویس می‌گوید:« من برای انجام این کار نیاز دارم بدانم که حریف چه ساختار و ویژگی‌هایی دارد. فقط پیش می‌رود؟ اگر اینطور است، در تلاش است چه کاری انجام دهد و چطور آنها را متوقف کنیم؟

سپس سعی می‌کنم متوجه شوم چطور می‌توانیم به حریف حمله کنیم و چطور می‌توانیم به سمت دروازه حمله کنیم. بنابراین چه ساختاری باید داشته باشیم؟ آیا با عرض کم بازی می‌کنند؟ در زمین پخش می‌شوند؟ آیا میانه زمین را می‌بندند؟ آیا همیشه برای پرس به سمت یک بازیکن هجوم می‌برند؟ من باید بفهمم آنها چه کار می‌کنند و ما باید چطور پیش برویم و وقتی به دروازه رسیدیم، چطور باید به سمتش حمله کنیم.

جزئیات همیشه متعلق به حریف است، بدون توجه به این که چطور می‌خواهید در زمان مالکیت توپ بازی کنید. مهم نیست تیم‌تان چقدر خوب است، اگر آنها از جلو پرس کنند روی شما تاثیر خواهند گذاشت. این کار روی چگونگی انجام بازی تاثیر دارد. اگر عقب بکشند هم همینطور. بعضی می‌گویند مسائل مربوط به حریف مهم نیست اما باید باشد. دو تیم در زمین هستند و این بازی به این شکل انجام می‌شود.»

آنالیزورها با توجه به چنین تقویم فشرده‌ای در طول فصل تحت فشار زیادی هستند، بنابراین برنامه‌ریزی از پیش ضروری است. لوآی محمد، مربی بلندپرواز و آنالیزوری که با ۱۵ سرمربی کار کرده که بیشترشان در فنلاند بودند اما با یک مربی در لیگ قهرمانان هم همکاری داشته است می‌گوید:« فصل گذشته همزمان با پنج باشگاه کار می‌کردیم، همه نیاز به آنالیز حریف پیش از آخر هفته داشتند، بنابراین خیلی شلوغ بودم.

آنالیزور نیاز دارد مربی باشد، نه فقط کسی که با لپ تاپ و چند ابزار ادیت بنشیند. او باید درک کند که اتفاقات چرا و در چه زمانی رخ می‌دهند – چرا این حرکت انجام شد، چرا آنها حرکت کردند، چه زمانی حرکت کردند و در این صورت می‌تواند پیشنهاداتی ارائه کند.»

اعضای کادر فنی یکی از باشگاه‌های چمیپونشیپی به اتلتیک گفتند که وقتی سه بازی در هفته دارند، ارائه‌های آنالیزور بازی‌های حریف در این تیم (که معمولا روی نمایشگری خیلی بزرگ در اتاق جلسه است) کوتاه‌تر می‌شود و از ۲۰ دقیقه به ۱۰ دقیقه کاهش پیدا می‌کند تا بازیکنان متمرکز باشند.

هرچند، این باعث کاهش حجم کاری برای کسانی که این بسته‌ها را آماده می‌کنند نمی‌شود چون تک تک بازیکنان باز هم می‌خواهند درباره حریف مستقیمی که قرار است روبرویشان قرار بگیرد بدانند تا بتوانند راه‌هایی را برای نبرد تک به تک برنامه‌ریزی کنند. بعضی از آنها خواهان داده‌های مربوط به بالاترین سرعت بازیکنانی هستند که باید با آنها روبرو شوند چون این به آنها در جاگیری کمک می‌کند. هافبک‌های میانی خطوط پاسکاری و حرکات بدن را با بالاترین جزئیات بررسی می‌کنند. در مسابقات حذفی آنالیزهای بسیاری برای ضربات پنالتی احتمالی مورد نیاز است.

پیروزی‌های کوچک باعث می‌شود که تمام این تلاش‌ها ارزش‌اش را داشته باشد. تیم مربیگری و آنالیز فولام سمت راست دفاع لیورپول را با ایجاد برتری عددی به واسطه آنتونی رابینسون و الکس ایوبی هدف قرار داد که موفقیت بزرگی را در جریان تساوی ۲-۲ اخیرش در آنفیلد به همراه داشت.

استون‌ویلا و بارسلونا تا دومین آخر هفته ماه دسامبر تنها تیم‌هایی در اروپا بودند که روی بیشتر از ۱۰۰ کرنر حریفان گلی را دریافت نکرده بودند. (هر دو تیم در آن آخر هفته از روی ضربات کرنر در جریان شکست برابر ناتینگام فارست و لگانس گل خوردند.)

هیندل یکی از خوشایندترین لحظاتش در ساندرلند در این فصل را به خاطر می‌آورد. پیش از آنالیز گسترده برنامه همیشگی کرنرهای کوتاه هال سیتی، این تیم برنامه‌ای را به کار گرفت و در نتیجه گلی را روی ضد حمله به ثمر رساند. او می‌گوید: «نمی‌توانم افتخارش را به نام خودم بزنم اما احساس خوبی داشت و به همین دلیل است که همه ما در فوتبال دخیل هستیم و به سختی تلاش می‌کنیم – می‌خواهیم از این لحظات لذت ببریم.»

 

عنوان اصلی مقاله: Inside the world of opposition analysis: ‘It’s not about what they do, it’s about what we need to do’ نویسنده: Gregg Evans نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 21 دسامبر 2024
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *