
چگونه آندرلپ به سلاح قدرتمند لیورپول اشلوت تبدیل شد
هفتیک- فصلی متفاوت، همان محمد صلاح همیشگی. 9 گل زده و 9 پاس گل در ۱۶ بازی در تمامی رقابتها نشان میدهد که این بازیکن ۳۲ ساله هنوز هم در بهترین شرایط و اوج آمادگی است.
تردیدها در اطراف این باشگاه تا زمانی که تکلیف آینده صلاح مشخص شود، وجود خواهد داشت- قرارداد او در تابستان به پایان خواهد رسید و او میتواند از ابتدای ژانویه با هر باشگاهی مذاکره و پیش قرارداد امضا کند- اما تردید زیادی درباره قدرت دوگانه او از نظر خلق موقعیت و گلزنی وجود ندارد.
همانطور که اتلتیک اخیراً آنالیز کرده است، بیشتر خلق موقعیت صلاح به صورت مستقیم به سمت تیر دورتر میروند، مانند پاس گل هفته گذشته برای کودی خاکپو و لوئیس دیاز برابر بایرلورکوزن که در راستای کمک او به هم تیمیهایش در سانترهای به جناح مخالف بود.
وقتی این پاس گلها را در تمامی رقابتهای این فصل مورد بررسی قرار دهید، تناوب و قدرت پاسهای ارسال شده به تیر دوم واضحتر میشود.
صلاح به خاطر عملکردش در این فصل شایسته تحسین بوده است اما الگوی مشخصی در توالی این حملات وجود دارد که به افکار خلاقانه او اجازه خودنمایی میدهد- و این الگو از نفوذهای آندرلپ یک همتیمی حامی سرچشمه میشود.
آرنه اشلوت تایید کرده است که تغییرات تاکتیکی او در سبک بازی لیورپول به چرخشهای اندک محدود شده است و به نظر میرسد که سازماندهی هجومی او یکی از قابل توجهترین موارد اضافه شده است. این الگوی بازیای است که اشلوت در جریان تمرینات با حضور هواداران در تور پیش فصل لیورپول در آمریکا به کار میگرفت و در چند ماه ابتدایی فصل قدرت بیشتری هم پیدا کرده است.
بنابراین، چیزی که ما دقیقاً در زمین میبینیم چیست؟ اجازه دهید به آن پاس گلها برابر لورکوزن در لیگ قهرمانان برگردیم.
زمانی که صلاح توپ را در نزدیکی خط کنار زمین از دیاز دریافت میکند، ترنت الکساندر آرنولد با سرعت از پشتش میدود تا پیرو هینکاپیه، مدافع میانی سمت چپ، را رو به عقب به سمت دروازهاش بکشد- این کار به صلاح اجازه میدهد که بدون دردسر پیش برود. پس از چند پاسکاری دوباره با دیاز، به فضایی توجه کنید که صلاح باید روی آن سانتر کند (عکس سوم در تصاویر زیر) در حالی که هینکاپیه نمیتواند فضا را پوشش دهد.
همچنین پای ملیپوش اکوادوری بود که باعث شد ضربه سر خاکپو با پروازش روی تیر دورتر آفساید نباشد- اگر به خاطر الکساندر آرنولد نبود که بدون توپ آندرلپ کرد، بعید بود که این گل به ثمر برسد.
پاس گل دوم صلاح هم روی الگوی مشابهی به ثمر رسید.
این بار، کانر بردلی که به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شد، کسی بود که نفوذ پرسرعت را از داخل انجام داد که مانند صحنه قبلی توجه هینکاپیه را به خودش جلب کرد و این مدافع میانی مجبور شد که به سمت داخل زمین متمایل شود. زمانی که صلاح توپ را از الکسیس مکآلیستر دریافت میکند، هینکاپیه باز هم به اندازه کافی نزدیک نیست و همین به صلاح اجازه میدهد که توپ را به دیاز برساند که روی تیر دورتر منتظر دریافت توپ برای زدن ضربه پایانی است.
این اتفاق در لیگ برتر هم رخ داده است.
مثالی چشمگیر در جریان گل پیروزیبخش لیورپول برابر چلسی در بازی ماه گذشته دیده میشود. زمانی که صلاح توپ را دریافت میکند، دومینیک سوبوسلای نفوذ فداکارانهای را انجام میدهد تا رومئو لاویا را از جریان بازی دور کند- همین باعث میشود که صلاح با مالو گوستو تک به تک شود و بتواند به داخل بکشد تا سانتری را برای کرتیس جونز ارسال کند که ضربه پایانی را روی تیر دور میزند.
سوبوسلای در این مثال هیچ تمایلی برای دریافت توپ نداشت اما نقشی کلیدی را در روند هجوم تیمش ایفا کرد.
البته که مواقعی هم هست که این فرارهای آندرلپ بازیکن همتیمی با برنامه انجام میشود- و میتواند گزینه ارسال توپ خوبی در جریان بازی باشد و به دریافت کننده اجازه دهد که برای ارسال توپ به شکل کاتبک تا کنار خط عرضی پیش برود.
این اتفاقی است که در دیدار برابر برنتفورد رخ داد و الکساندر آرنولد روی نقطه کور کریستوف آیر، وینگ بک چپ حریف، فرار کرد تا توپ را برای هم تیمیاش که با سرعت جلو میرفت پیش ببرد و بفرستد.
کمی بعدتر در همان بازی، بردلی تعویضی نفوذی تقریبا مشابهی انجام داد که صلاح متوجه آن شد و بردلی بعد از صاحب توپ شدن، توپ را روی پای قویترش برد.
قدرت بدنی بردلی در پست دفاع راست باعث شده است که مهارت متفاوتی در اختیار الکساندر آرنولد قرار بگیرد که حالا شانس بیشتری برای دریافت توپ دارد. توپ مشابه صلاح که به بردلی که آندرلپ کرده بود رسید، پاسی کلیدی برای گلی بود که او در دیدار برابر وستهم در جام اتحادیه به ثمر رساند…
***
این توالی هجومی صرفاً منحصر به سمت راست لیورپول نیست.
نفوذهای هوشمندانه اندرو رابرتسون و کاستاس سیمیکاس هم یکی از اتفاقات پر تکرار در حملات از سمت چپ لیورپول بوده است- و بعضی از آنها دقیقتر از حد تصور شماست.
به گل مساوی خاکپو برابر برایتون توجه کنید. این گلی بود که پس از این که سانتر خاکپو از روی همه عبور کرد تا روی تیر دورتر وارد دروازه شود، کمی شانسی به نظر میرسید. با این حال، نگاهی دقیقتر نشان میدهد که او در وهله اول دقیقاً چطور متوجه فضا شد.
در حالی که رایان گراونبرخ آماده ارسال پاس برای ویرژیل فندایک میشود، سیمیکاس از کنارش مستقیما به سمت جوئل وِلتمَن، مدافع کناری برایتون، میرود. زمانی که خاکپو توپ را دریافت میکند، سیمیکاس حریفش را به خودش مشغول کرده است و همین فضای کافی را به خاکپو میدهد تا برابر فِردی کادیوگلو تک به تک شود و بدون هیچ چالشی سانتر کند (و گل بزند).
زوج سمت چپ لیورپول همچنین در دیدار برابر لایپزیش همکاری بسیار خوبی داشتند و با یک و دو انجام شده بین سیمیکاس که از کنار خاکپو پیش رفته بود، سانتری برای صلاح ارسال شد که به سمت دروازه پیش برود- و ضربه پایانی توسط داروین نونیز زده شد.
واضحترین مثال با زوج سمت چپی متفاوت اما با همین روش در اوایل فصل دیده شد.
رابرتسون در دیدار برابر برنتفورد بارها از کنار دیاز پیش رفت، در حالی که لیورپول معمولا به دنبال استفاده از فاصله در نیمفضاها در خط دفاعی تیم توماس فرانک بود. به عنوان اتفاقی همیشگی در تمامی مثالها، بعضی از نفوذها به دیاز ختم میشد و دیگر موارد هم به عنوان تلهای بود که به این بازیکن کلمبیایی اجازه میداد که وارد فضای میانی شود و از پای قدرتمندترش استفاده کند.
این روش حملهای نیست که لیورپول با آن آشنا نباشد- همانطور که اتلتیک در جریان فصل ۲۲-۲۰۲۱ به آن اشاره کرده بود- اما اشلوت مشخصاً الگویی را تمرین کرده که تاثیرگذاری بسیار خوبی در اوایل دوران حضورش در این تیم داشته است.
وینگرهای لیورپول به صورت انفرادی هم بسیار درخشان و موفق هستند اما دفعۀ بعد که توالی سانتری از صلاح، خاکپو یا دیاز را دیدید که به خوبی جواب داده است، ویدیو را عقب بزنید و بررسی کنید که آیا یک آندرلپ این فرصت را به وجود آورده است یا خیر.