
آنالیز: آیا رانگنیک میتواند سبک هجومیاش را در منچستریونایتد جا بیندازد؟
هفتیک- به سختی میتوان یک زندگی حرفهای را در یک قید خلاصه کرد. یورگن کلوپ چند روز قبل گفت:” متاسفانه مربی خوبی در مسیر انگلیس است” و این “متاسفانه” تمام چیزهایی که باید درباره شهرت رالف رانگنیک بدانید را به شما میگوید.
منچستریونایتد تنها یک سرمربی به خدمت نگرفته، بلکه قدرتی تاریخی را در فوتبال آلمان جذب کرده، اسطورهای در زمین تمرین و در دفتر کار فنی. وقتی آلمانیها درباره “رانگنیکزاسیون” بوندسلیگا صحبت میکنند، از کشوری حرف میزنند که اسیر دست طوفان شد؛ دوبار.
اطلاعات زیادی از اولین باری که رانگنیک این کار را انجام داد در دست نیست، زمانی که او بین سالهای 2006 تا 2011 هوفنهایم را از تیمی ناشناخته به عضو دائمی بوندسلیگا تبدیل کرد و از بازیکنانی چون روبرتو فیرمینو و دمبا با در این مسیر ستاره ساخت. اتفاقی مشابه در مسیر حرکت رو به رشد الهامبخش امپراتوری ردبول در لایپزیش رخ داد. رانگنیک اخیرا در پست مدیر ورزشی و سمتهای مشاوره حضور داشت که با تصویر او به عنوان فردی آرمانگرا همخوانی داشت، اما در فصل 19-2018 موقتا در لایپزیش به نیمکت برگشت چون نتوانسته بود فرد بهتری را برای این کار پیدا کند. به لطف دادههای StatsBomb، ما آمارهایی از آن فصل داریم تا متوجه شویم که سیستم رانگنیک در اصیلترین حالت خود به چه شکل است.
جدول زیر شامل هشت آمار سبکشناختی است که ویژگی سبک کاملا هجومی رانگنیک با و بدون توپ است. ما درباره این موضوع که هر یک از آنها چه معنایی دارند و چرا مهم هستند، صحبت میکنیم. دو ستون رنگی اعداد مربوط به لایپزیش در فصل 19-2018 و این یونایتد، نسبت به هر باشگاهی در پنج لیگ معتبر اروپایی در طول پنج فصل گذشته را بر حسب صدک نشان میدهد: ستون قرمز مربوط به میانگین بالاتر و ستون آبی مربوط به میانگین پایینتر است. و نه، این واقعیت که یک ستون، رنگی کاملا متفاوت از دیگری دارد اشتباه نیست- رانگنیک کار بسیار دشواری را در منچستر در پیش دارد.
***
سن
24 سال، نود و نهمین صدک
این موضوع برای ردبول خیلی خوب جواب داد که جامعه هدف نوشیدنیهای انرژیزا، سبک تجاری فوتبال و سبک بازی آنها همگی یک نکته مشترک داشت: جوانی. تنها شش تیم از 490 تیم حاضر در این دادهها میانگین سنی جوانتری در زمینه دقایق بازی از لایپزیش در فصل حضور رانگنیک روی نیمکت داشتند و یکی از آنها همان تیمی بود که سال گذشته توسط مدیر ورزشیاش که همین مربی بود، ساخته شده بود.
بازیکنان و مربیان این سبک ردبول را در ردههای جوانان این سیستم یاد گرفته و سپس ترفیع میگیرند و اگر همه چیز خوب پیش برود با قیمتی قابل توجه به فروش میرسند. در پایان خط پرورش، لایپزیش گروهی سرزنده از بازیکنان را در اختیار دارد که هر سال عملکرد درخشانی دارند و تمرینهایی را انجام میدهند که انرژی لازم برای انجام این کار در کل فصل را داشته باشند.
***
پاسهای درست ارسال شده از سوی حریف
74.7 درصد، نود و چهارمین صدک
گاهی سادهترین راه برای ارزیابی سبک دفاعی کافی است تا تصویری کامل را به شما ارائه بدهد: تیمهای رانگنیک به حریفان اجازه ارسال پاسهای متوالی را نمیدهند. از او گاهی به عنوان پدرخوانده گِگِن پرسینگ نام برده میشود؛ مربیای که منبع الهام سبک مدرن آلمان برای حضور پرتعداد در اطراف توپ برای بازپس گرفتن آن در سریعترین زمان ممکن پس از لو رفتن توپ است. رانگنیک دوست دارد بگوید که بهترین زمان برای گرفتن توپ در طول هشت ثانیه پس از لو رفتن آن است؛ پیش از آن که تیم دیگر بتواند سازماندهیاش را پیدا کند و تیم لایپزیش او سندی بر این مفهوم و ایده است.
به این صحنه از فینال جام حذفی 2019 آلمان برابر بایرن مونیخ نگاه کنید. پس از این که حملهای جلوتر از مرکز زمین در آخرین لحظه دفاع شد، بازیکنان لایپزیش فورا از حرکت به سوی محوطه جریمه به بستن فضاهای نزدیکترین بازیکن تغییر حالت میدهند. هر بازیکن بایرن که سعی در به جریان انداختن توپ دارد با یکی از مدافعان در پشت سرش و حمایتی نزدیک در زاویه دیگر از او مواجه میشود.
مدافعان لایپزیش که برای بازپسگیری توپ تلاش نمیکنند، در نزدیکترین موقعیت به بازیکنان قرمزپوش قرار میگیرند. در عرض چند ثانیه، متس هوملس در گوشه زمین قرار گرفته و مجبور به ارسال پاس بلند میشود تا کوین کمپل مقابل بازیکن هدف دریافت این پاس پریده و آغازگر حمله دیگری برای لایپزیش شود. حریفان برای ارسال پاس زیاد برابر آنها به مشکل میخورند، چرا که تمامی گزینهها مسدود هستند.
***
پاسهای درست در هر پرس موفق
9.4، هشتاد و ششمین صدک
یکی از بخشهای مهم گگن پرسینگ، همانطور که میدانید، خود پرسینگ است- اقدام برای بستن راههای بازیکنی که توپ را در اختیار دارد. اما این لغت آلمانی تنها بیانگر پرسینگ پس از لو رفتن توپ است؛ فازی از بازی که انگلیسی زبانها گاهی با عبارت “counterpressing” (پرس متقابل) از آن یاد میکنند. تیم رانگنیک در حین دفاع برابر بازیسازی سازماندهی شده حریف تمایل دارد که حالت هجومی کمتری نسبت به آنچه که به آن معروف است داشته باشد.
پایگاه داده StatsBomb هر بار که مدافعی در فاصله چهار متری دارنده توپ قرار گرفته، یک “روی دادن فشار” به ثبت رسانده است. اگر این فشار منجر به بازپس گیری توپ در عرض پنج ثانیه شود، این پرس موفقیتآمیز به حساب میآید. یکی از راههای محاسبه شدت پرسینگ تیم این است که تعداد تلاشهای تیم حریف برای ارسال پاس را به تعداد دفعاتی که دفاع، مسیر را بسته و توپ را پس میگیرد، تقسیم کنید. بر این اساس، لایپزیش تحت هدایت رانگنیک شدت و قدرت بسیاری در پرسینگ داشت- تنها دو تیم در آن فصل بوندسلیگا سختتر از آنها پرس کردند- اما این سبک در تمامی سالها تکرار نشد و منجر به قرار گرفتن آنها در هشتاد و ششمین صدک در اروپا در طول پنج سال گذشته میشود.
ترجیح رانگنیک به حفظ ساختار منسجم در دفاع به جای بستن مسیر بیشترین بازیکنان ممکن در طول فازهای سازماندهی در مناطقی مشخص میشود که تیم او پرسینگ را در آنجا اعمال میکند. هرچند او گاهی به عنوان مربیای که “پرس از بالا” را ترجیح داده شناخته میشد، این شاید عبارتی نه چندان درست باشد. لایپزیش تمایل داشت که دفاع را از خط حمله آغاز کند اما در زمینه اعمال فشار در یک سوم میانی و هجومی، این تیم سه درصد پایینتر از میانگین لیگ قرار گرفته بود.
***
درصد موفقیت پرس
32.3 درصد، نود و چهارمین صدک
مزیت حضور منسجم در خط میانی و استفاده از فرصت برای پرس این است که وقتی تیم رانگنیک مسیرها را میبندد، معمولا میتواند مالکیت توپ را پس بگیرد.
بازیکنان لایپزیش در زمانی که مربیان آن را “محرکهای پرسینگ” مینامند در کنار هم قرار میگرفتند؛ عبارتی که مشخصا برای تعریف لحظاتی در الگوی مالکیت توپ حریفان در زمانی استفاده میشود که بستن راهها بیشترین تاثیر را دارد. حتی اگر اولین بازیکن پرسکننده نتواند مالکیت توپ را پس بگیرد، هم تیمیهای پشت او جلو آمده تا فضا را برای ارسال پاس تنگ کنند و اطمینان حاصل کنند که این تلاش به هدر نرفته است.
نزدیک به یک سوم پرسهای لایپزیش باعث بازپس گیری توپ توسط آنها در عرض پنج ثانیه شد که بالاترین رتبه در بوندسلیگای آن فصل بود.
***
فاصله در هر پاس
12.7 متر، نود و نهمین صدک
تیمهای رانگنیک صرفا بدون توپ منسجم نیستند. چون سبک بازی او حول محور لحظات تغییر مالکیت توپ شکل گرفته، دفاع و حمله اساسا جداییناپذیر هستند و همین باعث شده که حفظ فاصله نزدیک در حین مالکیت توپ از اهمیت بسیاری برخوردار باشد تا بازیکنان زیادی در کنار هم قرار بگیرند و بتوانند پس از لو رفتن توپ، بلافاصله پرس را آغاز کنند.
در زیر تصویری از لایپزیش درست چند ثانیه پیش از آن لحظه پرس متقابل را که در بالا توصیف شد، میبینیم. حتی با این که آنها به تازگی مالکیت توپ را پس گرفته و در مستقیمترین حالت ممکن به سمت قلب دفاع بایرن در حرکت هستند، همه بازیکنان لایپزیش در یک سوم میانی در نزدیکی هم قرار دارند و فاصله آنها بیشتر از 23 متر نیست. در حالی که مهاجمان با نهایت سرعت به سمت محوطه جریمه میروند، خط دفاعی پشت سر آنها حرکت میکند تا وقتی توپ را از دست دادند- اتفاقی که وقتی توپ را به صورت مستقیم از وسط زمین پیش میبرید، رخ میدهد- فاصله کمتری در خط میانی برای استفاده بایرن وجود داشته باشد.
نتیجه تمامی این انسجام این است که تیم رانگنیک همیشه پاسهای کوتاه ارسال میکند. اما در حالی که بسیاری از تیمهای بزرگ پاسهای کوتاه ارسال میکنند، پاسهای کوتاه سبک رانگنیک سریع و رو به جلوست که باعث میشود نرخ ارسال پاس درست آنها نسبت به تیمهای محتاط پایینتر باشد. ما میتوانیم هردوی این ویژگیها را با تقسیم فاصله طی شده در پاسهای درست به تعداد تلاشها برای ارسال آن به یک معیار تبدیل کنیم. از این نظر، فاصله 12.7 متری لایپزیش در هر تلاش پایینتر از 99 درصد تمامی تیمها در دادههای FBref است.
***
تعداد پاسها در هر تغییر منطقه بازی
46.1، نود و پنجمین صدک
پاسکاری نه تنها کوتاه، بلکه مستقیم و رو به جلو است. رانگنیک علاوه بر تاکید خاصی که روی بازپس گیری مالکیت توپ در عرض هشت ثانیه پس از لو رفتن آن دارد، معتقد است که بهترین زمان برای گلزنی در فاصله 10 ثانیه پس از بازپس گیری توپ است.
این موضوع برای لایپزیش به معنای پاسهای رو به جلوی سریع از میانه زمین، تلاش برای ورود به فضاهای آسیب پذیر میانی پیش از آن که دفاع حریف فرصت سازماندهی داشته باشد، بود. رانگنیک به هیچ وجه علاقهای به تغییر منطقه بازی با پاس بلند ندارد که حرکت رو به جلو را کند کرده و زمان حیاتی برای بازیابی را به حریف میدهد.
***
سهم پاس رو به جلو
8.7 درصد، صدمین صدک
مستقیمترین راه برای ارزیابی میزان هجومی بودن پاسکاری لایپزیش به وسیله پاسهای رو به جلوست که FBref با عنوان “پاسهای درستی که توپ را حداقل 9 متر از دورترین نقطه در شش پاس آخر به سمت دروازه حریف میبرد یا هر پاس درستی که در محوطه جریمه ارسال میشود. به جز پاسهایی که از 40 درصد مناطق دفاعی زمین ارسال میشود.” بله، این تعریفی دهان پر کن است اما ایده اصلی- پاسهایی که 9 متر رو به جلو هستند یا وارد محوطه جریمه میشوند- بسیار ساده و صریح است. تقریبا 9 درصد تلاشهای لایپزیش تحت هدایت رانگنیک برای ارسال پاس منجر به پاس رو به جلوی موفق میشد؛ بیشتر از هر تیم دیگری در این داده، به جز آتالانتای فصل گذشته.
***
تسلط منطقهای
34.2 درصد، نود و ششمین صدک
سبک بازی رانگنیک- حفظ انسجام با و بدون توپ، پاسکاری کوتاه و مستقیم و برتری عددی برای بازپس گیری مالکیت توپ پس از لو رفتن آن- باعث میشود که توپ به صورت مداوم در نیمه هجومی زمین باقی بماند. این رقابتی جدی برای تسلط بر مناطق مختلف زمین است، نه مالکیت توپ. تغییر مداوم مالکیت توپ بین هر دو تیم به این معناست که ممکن است موقعیتهای برای زدن گل شانسی وجود داشته باشد و رانگنیک ترجیح میدهد که این اتفاق نزدیک به دروازه شما رخ دهد تا این که در نزدیکی دروازه تیم خودش باشد.
اتلتیک گاهی این معیار را به شکل متفاوتی معنا میکند اما اینجا به معنای تسلط منطقهای است، خالص و ساده: نسبتی از تمامی لمس توپها توسط هر دو تیم که در یک سوم دفاعی حریف لایپزیش صورت میگیرد. در این زمینه، آنها به شکلی خارقالعاده در به کارگیری سبک رانگنیک موفق بودند و توپ را با موفقیتی قابل توجه به اندازه تیمهای ماهرتر مانند منچسترسیتی، لیورپول و بایرن مونیخ در مناطق هجومی نگه داشتند.
***
چالش پیش رو در منچستر
به واسطه میانگین گرفتن از ردههای صدک تیمها در این هفت معیار سبکشناختی (سن را کنار میگذاریم) که اصول سبک رانگنیک را نشان میدهد، میتوانیم امتیاز همسانی سادهای برای ارزیابی این موضوع به دست بیاوریم که چه تیمهایی سبکی شبیه به رانگنیک را به کار گرفتهاند. چهار تیم که در طول پنج سال گذشته در سراسر اروپا بیشترین شباهت را به تیم رانگینک داشتهاند، تیم لایپزیش در چهار فصل دیگر است (تیم جسی مارش بیشترین امتیاز همسانی را با 98 درصد کسب کرد). بایرن مونیخ و ماینتس امسال فاصله زیادی با این تیم ندارند که هر دو توسط مربیان پرورش یافته ردبول به نامهای یولیان ناگلزمان و بو اسونسن هدایت میشوند.
جای تعجب ندارد که بیشترین امتیاز در لیگ برتر به ساوتهمپتون تعلق میگیرد که هدایت آن برعهده رالف هاسنهونل، شاگرد رانگنیک، است.
منچستریونایتد تحت هدایت اولهگونار سولسشر فاصله زیادی از تیم رانگنیک دارد. تنها نیوکاسل و نوریچ امتیاز کمتری از 38 درصد شباهت یونایتد به لایپزیش 19-2018 دریافت کردند. از هفت معیار کلیدی که تیم رانگنیک توانست هشتاد و ششمین صدک یا بالاتر از آن را دریافت کند، تیم سولسشر تنها در دو مورد امتیاز بالاتر از 50 را به دست آورد: سهم پاس رو به جلو (پنجاه و یکمین صدک) و تسلط منطقهای (پنجاه و هشتمین صدک).
رانگنیک کار سادهای در تبدیل کردن این تیم به تصویر مدنظر خودش در یک نیم فصل ندارد؛ هرچند چند سال حضور او در پست مشاور میتواند نقش مهمی را در تغییر ساختار یونایتد ایفا کند. شاید هیچ سرمربی دیگری در اروپا تجربه بیشتری از او در ساختن تیمی قهرمان از یک تیم زمین خورده را نداشته باشد. همه مربیان و تیمهای دیگر باید از این موضوع متاسف باشند.