چگونه هلند آشفته دیبوئر هواداران را راضی کرد
هفتیک- این اولین گل ملی او برای هلند بود، نه اولین گل ملیاش. دنزل دامفریس 17 ساله بود که سوار بر هواپیما به جزیره آروبا در دریای کارائیب رفت. در آنجا مقابل گوام، یکی از ضعیفترین تیمهای رنکینگ فیفا با یک ضربه پرقدرت موفق به گلزنی شد.
دامفریس در روتردام متولد شد اما هیچ کس در آن شهر خیلی به او اهمیت نمیداد، چه برسد بقیه هلند چون در آن زمان برای تیم بارندِرخت بازی میکرد که اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم یکی از بزرگترین باشگاههای آماتور در هلند است.
جیووانی فرانکن، سرمربی آروبا، یک شب پیش این بازیکن نوجوان رفت و به بقیه بچهها که در ساحل بازی میکردند، اشاره کرد. دامفریس در طول هفته به آنها پیوسته بود. مسائل را به اندازه کافی جدی نمیگرفت. اگر او می خواست در این حرفه موفق شود، باید این نوع رفتارها را کنار میگذاشت.
او به حرفش گوش کرد اما چیزی که کنار گذاشت آروبا و بازی برای آن تیم بود. در عرض یک سال، او با اسپارتا روتردام قرارداد امضا کرد. بعد از آن، 12 ماه در تیم هیرنفین حضور داشت. از زمان انتقال به پیاسوی آیندهوون، در سه فصل گذشته دفاع راست بی چون و چرای این تیم بوده است.
البته هیچ وقت در پست وینگ-بک راست بازی نکرده بود. در دیدار مقابل اوکراین در اولین بازی هلند در یورو 2020، دامفریس مسئولیت ناآشنایی داشت و اغلب در منطقه ناآشنایی از زمین بود. اگر فرانک دیبوئر سیستمی را انتخاب میکرد که بیشتر با طبیعت او سازگار بود، هیچ وقت نمیتوانست در آن لحظه مهم در جلوی زمین حضور داشته باشد.
شاید پیروزی هلند بعد از بهتر شدن عملکرد اوکراین عجیب بود اما نام کسی که گل زد، اصلا کسی را متعجب نکرد؛ با وجود این که از سال 2014 و سفرش به آروبا، هیچ گل ملیای به ثمر نرسانده بود. دامفریس در تمام جریان بازی فوقالعاده بود و سهم او در نتیجه، نشان داد که طرز تفکر دیبوئر درست بوده است.
ممکن است تصاویر تمرین هلند در زایست در بعد از ظهر شنبه را دیده باشید. در این تمرین، هواپیمایی بالای زمین به پرواز درآمد که با پیامی عاجزانه از او میخواست که از ایده بازی با سه مدافع (یا پنج مدافع) بگذرد و به جای آن با سبک همیشگی تیم هلند بازی کند. لطفا کمتر محافظهکار باش. چها- سه- سه. از آن استفاده کن.
منتقدان دی بوئر میگویند او شباهت زیادی به لوئی فنخال دارد؛ او کسی است که هفت سال پیش در آخرین حضور هلند در جام جهانی از همین تاکتیک استفاده کرد. گاس هیدینک، جانشین فنخال، باور دارد وقتی همتیمیهای بیشتری کنار مدافع میانی قرار میگیرند، او “تنبل” میشود و بسیاری با او همعقیده هستند. هیدینک در این باره گفته بود:” مدافع با خودش این طور فکر میکند: همتیمیهایم حلش میکنند.”
عملکرد هلند در بازیهای دوستانه تدارکاتی برابر اسکاتلند و گرجستان خوب نبود اما دیبوئر همچنان بر عقیدهاش پافشاری کرد، چون مشخص است که فکر میکند گزینههای زیادی در خط حمله ندارد که بتواند از بینشان انتخاب کند. مارک اورمارس یا آرین روبن نیستند که به بازی عرض بدهند؛ وسلی اسنایدر یا رافائل فندرفارت در زمین نیستند که بتوانند در پست 10 بازی کنند.
با این وجود ترکیبی در اختیار دارد از مدافعان جوان با استعداد و کسانی که با این سبک بازی آشنا هستند. به ویژه استفان دیفرای که سه فصل است در اینترمیلان با همین سیستم بازی میکند و با آن آشناست. دیفرای عقیده دارد که این سیستم برای مدافعان مرکزی مناسبتر است. با این وجود در اردوی آمادهسازی پیش از مسابقات در پرتغال خود دیفرای هم پذیرفت که دو فصل طول کشید تا کامل متوجه شود در این سیستم باید چه اتفاقی بیفتد. قبل از این که دو هفته با بازیکنانش تمرین کند تا بر این سیستم مسلط شوند، دیبوئر ماهها آن را بررسی کرده بود.
برابر اوکراین این مساله واضح بود. دیدن درخشش آندری یارمولنکو در 15 دقیقه پایانی و گلش که نتیجه بازی را 2-1 کرد، هشداردهنده بود. با این وجود خط دفاعی هلند، البته بعد از چند تعویض از هم پاشید. در زمان زدن ضربه پِرِسی روی بازیکن نبود. گل تساوی چهار دقیقه بعد به دلیل یک اشتباه دیگر به ثمر رسید؛ هرچند این بار ووت وخهورست بود که روی یک ضربه ایستگاهی، بازیکنی که یارگیری کرده بود را رها کرد- مثل این که فوروارد مرکزی 197 سانتیمتری هم قابلیت ناپدید شدن دارد.
دیبوئر تیمش را طوری طراحی کرده بود که در دفاع سرسختتر باشد اما آنها در حملات بهتر بودند. نشانههایی وجود داشت که میگفت هدف او از این سیستم همین بوده است. این بازیکنان وینگ-بک بودند یا وینگر ساده؟ یورین تیمبر و دالی بلیند، دو مدافع میانی دیگر به طور مرتب به خط میانی رفتند و از مارتن دیرون حمایت کردند. در بعضی مواقع به نظر میرسید دیبوئر دیوانه شده است. وقتی توپ به صورت تهاجمی چرخانده میشد، یک ترکیب 4-2-3-1 قابل شناسایی بود. اگرچه گاهی اوقات جورجینیو واینالدوم حتی از این هم جلوتر میرفت و این باعث میشد دو تبدیل به یک و چهار تبدیل به پنج شود.
بازی با این روش حکم میکرد که هلند در مقابل ضدحمله آسیب پذیر باشد اما لزوماً تقصیر سیستم نبود که آنها دو گل دریافت کردند.
اگرچه در بازی به قدر کافی لحظات نگرانکنندهای وجود داشت که نشان میداد حریفانِ بهتر میتوانند بیرحمانهتر ضعفهای این تیم را نشان دهند؛ البته نباید تاثیر غیبت ماتیاس دلیخت را نادیده بگیریم که مصدوم است. سومین مدافع گران تاریخ فوتبال در مسافتهای طولانی در مقایسه با مسافتهای کوتاه سریعتر است و معمولا در نبردهای زمینی خوب عمل میکند. طبیعتاً او جانشین تیمبر خواهد شد اما هلند مشکلات کمی در سمت راست دارد. سمت چپ بیشتر مشکلساز بود، جایی که پاتریک فنآنهولت از هر نظر شبیه مدافع سمت چپی بود که دستور داشت بیشتر از عادت همیشگیاش حمله کند؛ بر خلاف دامفریس که چنین مشکلی نداشت.
هلند باید روز پنج شنبه با اتریش بازی کند که مقدونیه شمالی را با نتیجه 3-1 شکست داد و دی بوئر باید در این زمان کم تمرینی مشکلات تیمش را حل کند.
با این حال سبک بازی هلند در آن بازی اعتماد عمومی را به دست آورد و در مقایسه با ابتدای کار، او حالا و در پایان بازی اول حامیان بیشتری دارد. وقتی نتایج مثل زمان مربیگریاش در آژاکس خوب بود، نمیگفتند تیم دیبوئر آشفته است. اما این بار آشفتگی دیده میشد و این روزها در فوتبال، به خصوص در تورنمنتهایش آشفتگی خریدار دارد.