
بعد از 3 اخراج در چهار سال؛ فرانک دیبوئر در یورو 2020 رستگار میشود؟
هفتیک- عکسی از فرانک دیبوئر در ماه می سال 2016 گرفته شده که پایان یک دوره از زندگیاش و شروع دوره جدیدی را به ثبت رسانده است. او پس از تساوی 1-1 مقابل خرافشاپ، در صندلی ردیف اول اتوبوس نشسته است. سرش را به شیشه تکیه داده ، چشمهایش را به خاطر تابش تند آفتاب بسته است و دستهایش، به زحمت کمی از استیصال صورتش را پوشانده است.
پیاسوی آیندهوون قهرمان لیگ شده بود و آژاکس در هفته آخر در خانه خرافشاپ نتوانست تیمی را شکست دهد که از پیش به دسته پایین تر سقوط کرده بود. آخرین حضور او به عنوان مربی در باشگاهی که به عنوان بازیکن در آن بسیار موفق بود، به پایان رسید.
دیبوئر میگوید که چیزی در آن روز تغییر کرد؛ لحظه ای که در آن دوران مربیگری او توسط نیرویی اهریمنی متوقف شد. آن بازی شروع کابوسی بود که چند سال ادامه داشت. سه حضور در سه تیم خارجی که هر سه به اخراج او منجر شد. او در اینترمیلان 84 روز دوام آورد. در کریستال پالاس هم 77 روز . این اتفاقات باعث شد او راهی ایالات متحده شود. دیبوئر دهه گذشته را در حالی شروع کرد که شایعات حضورش در لیورپول و تاتنهام شنیده میشد و دهه را با حضور در آتلانتا سیتی به پایان رساند، جایی که به گفته یک شاهد، بازیکنان فقط برای اینکه او را عصبانی کنند، با خبر حذف آژاکس به دست تاتنهام خوشحالی کردند.
رونالد، برادر دوقلویش، معتقد است که این دوره روح فرانک را زخمی کرد. او سال گذشته گفت:” فرانک یک برنده است که دوست دارد همه کارها را به بهترین شکل انجام دهد. هر شکست، هر اخراج شدن، برای او دردناک است.”

شکست مقابل خرافشاپ آغاز دورانی کابوسوار در مربیگری برای فرانک دیبوئر بود.
فرانک دیبوئر، سرمربی هلند در رقابت های اروپایی پیش رو است زیرا او بهترین گزینه موجود برای جانشینی رونالد کومان پس از جدایی اش به مقصد بارسلونا در تابستان گذشته بود. هر چند که هر دو در زمان بازی، مدافعان چپ پا و متخصص زدن ضربه ایستگاهی بودند، ولی شخصیت های متفاوتی دارند. هر دو دنیا دیده هستند ولی دیبوئر کمتر. دیبوئر از آن جمله آدم هاست که هر چه در ذهنش باشد را بیان میکند. راهحلهایش تقریبا همیشه عملی است. منتقدانش معتقدند که خیلی اهل ارتباط نیست. هوادارانش میگویند که فقط به دنبال پیروزی است. از بازیکنانش انتظار دارد که در هر شرایطی احساساتی شبیه به خودش داشته باشند.
دوران بازی او در کنار برادرش در قطر به پایان رسید، جایی که هر دو پول خوبی به دست آوردند. حتی در آنجا هم اگر همتیمی فرانک پاس اشتباهی ارسال میکرد یا به اندازه ای که فرانک فکر میکرد، نمیدوید، مشکلاتی به وجود میآمد. رونالد که حالا مانند برادرش برای زندگی به هلند برگشته، گفت:” من گاهی بیتفاوت بودم اما فرانک همیشه جدی بود.”
***
پس از قطر، فرانک در چهار سال بعد مربی گری را در سیستم جوانان آژاکس فرا گرفت و در سال 2010 کارش را در این تیمها آغاز کرد. دو سال نیز به عنوان دستیار برت فنمارویک فعالیت کرد و با تیم ملی هلند در فینال جام جهانی شکست خورد تا او باز هم نکاتی را درباره فوتبال ملی یاد بگیرد.
دیبوئر 6 فصل هدایت آژاکس را برعهده داشت ولی اگر در فصل اول عملکرد خوبی نداشت، خبری از پنج سال دیگر نبود. رکورد او یاداور دستاوردهای لوئی فان خال وحتی رینوس میشل در لیگ داخلی بود ولی تیمهای او که با بودجههای نسبتا بالا ساخته شده بود، فوتبالی که در گذر زمان ارزشمند باشد را ارائه نمیکردند. اتفاقاتی که در زمین رخ میداد، تازه نیمی از قصه بود. ویلیام فیسرز در روزنامه دی فلکسرانت نوشت:” او با شهامت پا به ساختمانی شعلهور گذاشت که دودش همیشه نمایان نبود. در گردباد اتفاقات منفی، او فاکتوری مثبت بود.”
در حالی که به نظر میرسید همه در باشگاه آمستردامی سردرگم بودند، دیبوئر سعی کرد آرامشش را حفظ کند. در این دوره، در پشت پرده با رهبری یوهان کرویف، انقلابی در راه بود . اسطوره هلندی پس از شکست تحقیرآمیز مقابل رئال مادرید در سال 2010، در ستونی در روزنامه دیتلگراف نوشت که آژاکس نه تنها دیگر جزء ابرقدرت های اروپا نیست، بلکه دیگر آژاکس هم نیست. مربی آن تیم، مارتین یول، آژاکسی بازی نمیکرد و هزینه زیادی روی بازیکنان خارجی ناموفق شده بود. باشگاه از نگاه کرویف، توسط تاجرها مدیریت میشد تا فوتبالیها. سیستم جوانان افسانه ای باشگاه رو به مرگ بود. چیزی باید تغییر میکرد.
چند ماه بعد که یول اخراج شد، دیبوئر ترفیع پیدا کرد. در همان سال، مدیرانی که کرویف پیشتر صحبتشان را کرده بود، او را به عنوان یکی از اعضای هیئتمدیره انتخاب کردند. همان گروه، بدون مشورت با کرویف که با وجود اینکه در بارسلونا زندگی میکرد، بیشترین سلطه را بر باشگاه داشت، فنخال را به عنوان مدیر فنی انتخاب کرد.
کرویف در باقی پستهای مهم، بازیکنان سابق باشگاه را قرار داد. مثلث فنی که در راس آن دیبوئر قرار داشت و ویم یونک به عنوان هماهنگ کننده تیم جوانان فعالیت میکرد. در همین حال، دنیس برگکمپ به عنوان پُلی بین این دو کار میکرد.
مارک اوورمارس مدیر فنی هیئت مدیره بود و ادوین فن در سار مسئولیت کارهای تبلیغاتی باشگاه را برعهده داشت. انتخاب شدگان در مجموع 504 بازی ملی داشتند. آنها فوتبال را میشناختند. باشگاه را میشناختند. کرویف در سال 2013 کرویف گفت:” آنها همگی بازیکنان بزرگی بوده اند. بدون هیچ مشکلی در زمین همدیگر را پیدا میکردند. مطمئنا میتوانند راه حلی برای مشکلات پیدا کنند.”

دیبوئر به عنوان مربی توانست با آژاکس 4 قهرمانی به دست بیاورد اما سبک بازی تیم او چندان مورد توجه هواداران نبود.
با این حال، به اعتقاد منتقدان کرویف، اشتباه اسطوره هلندی این بود که آنها را به حال خود رها کرده بود. مشخص نبود که دیبوئر باید به اوورمارس گزارش دهد یا اوورمارس به دیبوئر. در رده جوانان، یونک در راس کار قرار داشت ولی نفر دوم، روبن یونگکیند بود که به نظر سابقهاش بیشتر در دوومیدانی بود تا فوتبال . در داخل باشگاه همه احساس میکردند که رویه جذب بازیکنان از جذب بازیکنان با استعداد و تکنیکی به سمت بازیکنان دونده و قدرتی تغییر کرده است. در یک بازه زمانی کوتاه، بازیکنان سابق آژاکس (که به عنوان مربی در این تیم فعالیت داشتند) مانند میشل کِریک، فِرِد گریم، دین گوره و اورلاندو تراستفول، همگی باشگاه را ترک کردند. به جای آنها مربیانی آمدند که هیچ سابقهای در آژاکس و بعضا حتی در فوتبال هم نداشتند. پیش از حضور در آژاکس برخی از این مربیان در ورزشهای سه گانه و پرتاب نیزه کار کرده بودند.
استراتژی آژاکس تا پیش از آن، این بود که اسطورههای باشگاه در تیم پایه فعالیت داشته باشند ولی پس از سه ماه، این استراتژی کنار گذاشته شد و هر ماه یک مربی جدید بر سر کار می آمد. وقتی تراستفول باشگاه را ترک کرد، گفت:” برای آژاکس خوشحالم که مشخص کرده که چه چیز برای آنها بهترین است ولی من بر این باورم که اگر یک فصل کامل با تیمی کار کنم، میتوانم نتیجه بگیرم.” یونک کمتر و کمتر در جلسات فنی شرکت میکرد زیرا بر این باور بود که دیبوئر به توصیه هایش اهمیتی نمیدهد و به جایش، بازیکنانی میخرد که آژاکس به آنها نیازی ندارد. در عین حال، رابطه دیبوئر با اوورمارس نیز به دلیلی مشابه کمرنگ شد. دی بوئر بر این باور بود که اوورمارس به اندازه کافی برای خرید بازیکنانی که او میخواهد، تلاش نمیکند.
در میان اینها، فن خال حضور داشت که نگاه بسیار متفاوتی نسبت به کرویف به آینده داشت. در حالی که یونک، برگکمپ و برایان روی – که در سال 2010 سرمربی تیم جوانان شد- به کرویف نزدیک بودند و دیبوئر و اوورمارس اشتراکات بیشتری با فنخال داشتند. دیبوئر هیچگاه درباره اتفاقاتی که پشت صحنه رخ میداد، صحبت نکرد و یک بار زیر فشارهای فراوان، مدعی شد که سعی داشته از کرویف درس بگیرد. همانطور که یول، مربی پیش از او، کمی قبل از اخراجش گفته بود:” وقتی کرویف روی سکوها باشد و [به نشانه تاسف] سر تکان دهد، متوجه میشوید که زمان چه چیز فرا رسیده است.”
در مجموع، دی بوئر 9 جام قهرمانی هلند را به نام خود زد، 5 بار به عنوان بازیکن و 4 بار به عنوان مربی. او توانست مسیرش را در آنچه هلندیها انقلاب مخملی کرویف مینامند، پیدا کند زیرا توانست
جلوی تاثیرگذاری سیاست های داخلی باشگاه روی کارش در زمین را بگیرد. با وجود نارضایتیاش از سیاست های نقل و انتقالاتی، رابطهاش با اوورمارس پابرجا ماند. هیچگاه در مقابل رسانه ها از اوورمارس انتقاد نکرد و نتایج تیمش نیز به این معنا بود که او غیرقابل تغییر بود؛ حتی با این وجود که فوتبالش نتیجه گرا بود تا مسحور کننده و جذاب. ویسل گفت:” گاهی به نظر میرسید حفظ مالکیت توپ هدف تیم باشد تا گلزنی.”
پس از قهرمانی چهارم، کرویف به آمستردام سفر کرد و مدعی شد که آژاکس در شرایط خوبی قرار دارد. او گفت:” ولی ما باید این مانع را از سر راه برداریم و یک گام دیگر به جلو حرکت کنیم. باید این خودپسندی را متوقف کنیم و غرورمان را زیرپا بگذاریم و کارمان را آغاز کنیم. فاصله بین تیم جوانان و تیم اصلی باید کمتر شود. باید بازیکنانی پرورش دهیم که مانع مدیرانی شوند که قصد پیدا کردن جایگزینهای بهتر دارند.”
به خاطر سبک بازی آژاکس، تعداد تماشاچی ها کم شده بود. آژاکس نمیتوانست سلطهاش بر لیگ داخلی را در رقابتهای اروپایی تکرار کند. با این حال،
دیبوئر بودجه بسیار کمتری نسبت به جانشینانش در اختیار داشت. در سالهای اخیر باشگاه برزیلیهایی را با دهها میلیون پوند هزینه به خدمت گرفته ولی زمانی که دیبوئر بر سر کار بود، بودجه چندان فراتر از خرید از لیگ هلند نمیرفت.
رونالد دیبوئر از برادرش دفاع میکرد. نگاه او به فوتبال مثل نگاه فن خال و تا حدودی پپ گواردیولا بود. رونالد تاکید داشت:” فرانک مربیای با تفکرات هجومی است. در هنگام مربیگری تیم جوانان، با وینگرهایی بازی میکرد که به تو میزدند، مدافعان کناری که حرکات طوفانی رو به جلو داشتند و دائما در حال رفت و آمد بودند. ولی برای ارائه چنین فوتبالی به ابزار نیاز دارید.”
در ماه مارس 2016، هنگامی که آژاکس به سمت پنجمین قهرمانی در 6 سال حرکت میکرد و پیش از اینکه در خرافشاپ متوقف شوند، دیبوئر به آینده چشم دوخته بود و مدعی شد که فقط در آینده میتواند متوجه ارزش دستاوردهایش شود. او گفت:” ولی حالا، فقط زمان حال است که اهمیت دارد. بنابراین به جای چهار قهرمانی، باید پنج قهرمانی داشته باشیم.”
اوضاع اینطور پیش نرفت و خیلی زود، او در مکانی کاملا متفاوت بود و وجهه اش به کلی تغییر کرد.
***
در سپتامبر 2016، هنگامی که ژانگ جیندونگ در گوش پیشخدمت رستورانی گرانقیمت در میلان، چیزی زمزمه کرد و پیشخدمت با یک نوشیدنی گرانقیمت چینی برگشت، دیبوئر پیش بینی نمیکرد که دوران مربی گری اش چه پیچ و تابی خواهد خورد.
در عرض یک سال، دیبوئر پس از 161 یک روز مربیگری در دو باشگاه اینترمیلان و کریستال پالاس، از هر دو باشگاه اخراج شد. او که کابوس خرافشاپ را پشت سر گذاشته بود، به عنوان جانشین روبرتو مانچینی راهی ایتالیا شد. تا شروع فصل جدید سری A کمتر از دو هفته فرصت باقی مانده و عدم آمادگی تیم در بازی اول مشهود بود. پیروزی 2-0 مقابل کیه وو با تساوی 1-1 مقابل پالرمو همراه شد. اینتر سپس پسکارا را شکست داد و نوبت به بازی با یوونتوس در سنسیرو رسید.
او اولین پیروزی خانگی اینتر در دربی ایتالیا را پس از 6 فصل به دست آورد. عکسها، دی بوئر را در قامت یک قهرمان به تصویر میکشیدند. ژانگ با دعوت کردن او و دستیاران هلندی اش، تراستفول و کریک برای مهمانی شام، به این پیروزی واکنش نشان داد. دیبوئر شخصیتی اجتماعی ندارد ولی در آن مقطع، به نظر میرسید که مانع بزرگی از سر راه برداشته شده و آن شب وقت جشن گرفتن است.
دیبوئر پیش از قبول پیشنهاد مربیگری اینتر، با دیوید اِنت، مسئول مطبوعاتی سابق آژاکس مشورت کرده بود. انت که از گذشته هوادار اینتر بود، به او گفت که باید سیاستهای تمرینیاش در آژاکس را به خاطر بسپارد تا بتواند در باشگاهی دوام بیاورد که مثل “شبکهای از منافع و نیروهای مبهم” است. انت در مصاحبه به دی فلکسرانت مدعی شده بود که مربی گری در اینتر “کاری فوقالعاده ولی جهنمی” خواهد بود.
دیبوئر میخواست تیمی بسازد که مالکیت توپ را در اختیار داشته باشد. با این حال او بر این باور بود که ” کل ساختار باشگاه ” باید تغییر کند زیرا اینتر از سال 2010 جامی نبرده بود. انت بعدها تایید کرد که دیبوئر پیچیدگی های کار را در جایی که به دلیل تغییرات گسترده افراد در مدت زمانی کم، حافظه سازمانیاش را از دست داده بود، دست کم گرفته بود.

دیبوئر قصد داشت با ایدههایش در آژاکس، با اینتر به موفقیت برسد اما شرایط آنطور که میخواست پیش نرفت.
دی بوئر بر این باور بود که رویکردش در آژاکس، در اینتر هم جواب خواهد داد ولی نتوانست روشهایش را در فرهنگ جدیدی که در آن قرار گرفته بود، سازگار کند. با این حال، او در حال یادگیری ایتالیایی بود. هر چند پس از پیروزی مقابل یوونتوس، بازیکنانش را به خاطر تلاشهایشان میستود، ولی پیش از حضورش، اختلافی در رختکن ایجاد شده بود و نتوانست از شر بازیکنانی که قصد فروششان را داشت، راحت شود تا نه تنها خریدهای لازم را انجام دهد، بلکه حس همدلی و اتحاد را در تیم تقویت کند.
او بعدها گفت:” من با گروهی از بازیکنان ناکارآمد روبرو بودم ولی حتی اجازه نداشتم کسی را از باشگاه بیرون بیندازم. شاید باید تخت گاز میرفتم. اگر قصد ایجاد تغییرات داشته باشید، باید از همان ابتدا اقداماتتان را انجام دهید. شاید بیش از حد دلم میخواست دوست همه باشم.”
شکست مقابل رم، کالیاری و آتالانتا، فشارها را بیشتر کرد. از جلسات تمرین فیلم برداری میشد تا مالک باشگاه بتواند آنها را به صورت زنده در چین تماشا کند. زیانبار ترین شکست او در این دوره، در لیگ اروپا مقابل هاپوئل بیرشوا از اسرائیل بود. این شکست به تیتری در روزنامه گاتزتا دلو اسپورت ختم شد که نوشته بود:” اینتر، آیا شرمگین نیستی؟”
دیبوئر در 14 بازی، 7 شکست تجربه کرد و اخراج شد. او معتقد بود که زمان کافی برای ایجاد تغییر در تیم به او داده نشد. او محیطی که ترک میکرد را “لانه زنبور” خواند. در آژاکس، با وجود تمام مشکلات، سرمربی همه کاره بود. در اینتر به اذعان دیبوئر، “دیگران میخواستند در راس امور باشند”.
***
آنها در یک کشتی تفریحی در نزدیکی ایبیزا دیدار کردند. استیو پَریش مدیرعامل کریستال پالاس بود و از نگاه او، دی بوئر که هشت ماه بود بیکار شده بود، مربی پیشرویی بود که میتوانست جنوب لندنی ها را از یک تیم نیمه پایین جدولی به یکی از تیمهای حاضر در رقابت های اروپایی تبدیل کند.
در بین مربیان سابق پالاس، نامهایی مثل تونی پولیس، نیل وارناک و سم آلاردایس دیده میشد. پَریش همچنین از تیمش میخواست که فوتبال جذاب تری ارائه کند. دیبوئر به آنها توضیح داد که فلسفه فوتبالیاش نسبت به مربیان پیشین متفاوت است. او از تیمش میخواست که با شدت و حدت بیشتری تمرین کند. همچنین فهرست بازیکنانی که قصد جذبشان را داشت، به باشگاه داد. دیبوئر هشدار داده بود که مدتی زمان نیاز دارد تا بتواند نتیجه بگیرد.
روند خرید بازیکن پنج هفته به طول انجامید که همین موضوع باعث شد دیبوئر زمان کمتری برای آماده کردن تیم برای فصل جدید در اختیار داشته باشد. برخلاف اینتر، دیبوئر فکر کرد که فرصت این را دارد که از شر بازیکنانی که نمیخواهد راحت شود و سریعا در این رابطه اقدام کرد. این بار او خیلی سریع حمایت ها را از دست داد.
یکی از جداییهای مهم آن دوره، دیمین دیلِینی، مدافع محبوب تیم بود که به انجام 200 بازی برای تیم نزدیک میشد. دی بوئر این مدافع 36 ساله را تا زمان پیدا کردن باشگاه جدید به تیم جوانان فرستاداما شرایط چندان خوب پیش نرفت. دلینی که شخصیتی نزدیک به پریش بود احساس سرافکندگی کرد. این اتفاق، اصطکاک اولیه را بین دو طرف به وجود آورد.
ارتباط او با دو مدافع دیگر تیم، مارتین کلی و جوئل وارد هم بهم خورد. مارتین کلی در لیست فروش باشگاه قرار گرفت و دیبوئر تلاش کرد پست وارد را از دفاع کناری تغییر دهد زیرا بر این باور بود که او به اندازه کافی سریع نیست. تصمیم او برای بازی دادن به لوکا میلیویوویچ در مرکز خط دفاعی به جای خط میانی، بازیکن و هم تیمیهایش را حیرت زده کرده بود.
دلینی برای دو هفته با تیم اصلی تحت هدایت دیبوئر تمرین کرد. او در سال 2019 به اتلتیک گفت از اینکه دائم به دست کم گرفتن مربی جدید متهم میشد، خسته شده بود. او ادامه داد:” من برای دیبوئر بازی نکردم. هیچ رابطه ای با او نداشتم. اینکه ناکامیهایش در پالاس را گردن من بیندازد، تکاندهنده بود. اگر چهار بازی برای تیمش بازی میکردم و هر چهار بازی را شکست میخوردیم، شاید کمی مسئولیت قبول میکردم ولی حتی اجازه حضور در استادیوم برای تماشای بازی ها را نداشتم. در در یک زمین تمرین دیگر با بچه ها بازی میکردم و نه حتی در مجموعه باشگاه.”
دی بوئر به عنوان آدمی سرد و مغرور شناخته میشود. بازیکنان از تماشای ضربات کاشته او در تمرینات که توپ ها را یکی پس از دیگری با ضرباتی کات دار میزد، خسته شده بودند. دی بوئر اما میخواست نشان دهد که با کوشش فراوان و تمرین، میتوان ضربات کاشته خوبی زد.

دوران حضور دیبوئر در کریستال پالاس آنقدر فاجعهبار بود که مورینیو او را بدترین مربی تاریخ لیگبرتر توصیف کرد.
دوره مربی گریاش در پالاس با شکستی مفتضحانه مقابل هادرزفیلدتاون آغاز شد که تازه به لیگ برتر صعود کرده بود. دیبوئر بدشانس بود که ویلفرد زاها، بازیکن کلیدی تیم، برای چندین هفته مصدوم شده بود. او در شکست خارج از خانه مقابل لیورپول و سپس شکست خانگی مقابل سوانسی غایب بود. در این بین، دیبوئر از تصمیم پریش مبنی بر انتخاب داگی فریدمن به عنوان مدیر ورزشی جدید، حمایت کرده بود ولی احساس میکرد که حضور مربی سابق باشگاه، درست پیش از پایان پنجره نقل و انتقالات و همزمان با شروع نه چندان خوبی که او داشت، برای آینده اش در باشگاه خبر خوبی نباشد.
جلسه با فریدمن و پریش طبق برنامه ها پیش نرفت و واضح بود که دیبوئر ایده های متفاوتی برای حل مشکلات در نقل و انتقالات دارد. پس از بازگشت تیم از لندن بعد از شکست مقابل برنلی، تصمیم برای اخراج او گرفته شد. چهار بازی در لیگ برتر، چهار شکست- صفر گل زده. ژوزه مورینیو او را “بدترین مربی تاریخ لیگ برتر” خواند.
این اولین بار نبود که دیبوئر ادعا میکرد که به او فرصت کافی برای تغییر فرهنگ و رفع مشکلات باشگاهی که در آن کار میکرد، داده نشد.
***
سپس او 19 ماه را در آتلانتا سپری کرد؛ در باشگاهی جاهطلب که تنها دو فصل در میجر لیگ حضور داشت و در فصل دوم، قهرمان رقابت ها شده بود. او یک مکتب برنده را به ارث برد و همچنین در کنارش رختکنی را در اختیار داشت که تحت سلطه آمریکای جنوبیها بود و به سیستم جراردو “تاتا” مارتینو، سرمربی سابق بارسلونا عادت کرده بود. در سیستم مارتینو، جوزف مارتینز، مهاجم تاثیرگذار ونزوئلایی، آزادی کامل داشت که همین موضوع، تیم را به هجومی بازی کردن تشویق میکرد. دیبوئر برای شکوفا کردن بازیکنان جوان، به تیم اضافه شد. او همچنین میخواست کنترل بیشتری روی بازی ها داشته باشد و این به این معنا بود که تمرینات دفاعی تیم به میزان قابل توجهی بیشتر میشد.
هفت ماه بیشتر از دوره مربی گریاش در آتلانتا نگذشته بود که اختلافات بین او و بازیکنان، علنی شد. لئاندرو گونسالس پیرِس، مدافع آرژانتینی در جولای 2019 گفت:” تغییرات بسیاری در سبک بازی تیم ایجاد شده که ما از آن خوشمان نمیآید.”
مارتینز که شخصیتی دمدمی مزاج داشت و در زمان هدایت مارتینو، یک بار تمرینات تیم را ترک کرده بود، این رفتار را تحت هدایت دیبوئر، تنها عضو کادر فنی که اسپپانیایی صحبت میکرد، هم تکرار کرد. این اتفاقات فشارها را بر دیبوئر بیشتر کرد زیرا هشت بازیکن اهل آمریکا جنوبی باشگاه کسی را در بین کادر فنی نمیدیدند که مشکلاتشان را با او در میان بگذارند. دیبوئر در خفا فکر میکرد که برخی از بازیکنان درک تاکتیکی مورد نیاز برای اجرای سیستم او را ندارند. در آژاکس تنها کافی بود یک بار به بازیکنان بگوید که چه کار کنند و آنها همان دستور را اجرا میکردند. او فکر میکرد که در آتلانتا هم همینگونه خواهد بود و این اولین اشتباهش بود. به این ترتیب، بعضی بازیکنان فکر میکردند آنطور که باید راهنمایی نمیشوند.
او با پیتی مارتینز، ستارهای که از ریورپلاته جذب شده بود، مشکل پیدا کرد و وقتی پس از یکی از بازی ها گفت که هافبکهای هجومی تیمش به اندازه کافی تلاش نمیکنند، بازیکن آرژانتینی مدعی شد که یا تاکتیکهای دیبوئر با او جور در نمیآید یا با باقی بازیکنان تیم. مارتینز کمی بعد از حضورش، درخواست بازگشت به آرژانتین را داد.

عدم ارتباط مناسب با بازیکنان باعث شد تا دیبوئر زودتر از حد تصور از آتالانتا کنار گذاشته شود.
دیبوئر هم کمکی به بهبود اوضاع خودش نمیکرد. چندین کنفرانس خبری غیردیپلماتیک برگزار کرد که در مخرب ترین آنها، هواداران آتلانتا را “کمی لوس” خواند. او همچنین در مصاحبه با یک روزنامه، ایده برابری حقوق بازیکنان مرد و زن در فوتبال را “مسخره” توصیف کرده بود.
او در اواخر سال 2019 کمی امتیازات و آزادیهای تاکتیکی به بازیکنانش داد ولی در سال بعد، به سیستمی که در ذهنش بهترین بود، برگشت. هر چند او با تیمش به دو جام دست پیدا کرد، ولی در نیمهنهایی MLS حذف شدند. نتایج اورلاندو در رقابت های “MLS is Back” (توضیح مترجم: تورنمتی یک ماهه که بعد از شیوع ویروس کرونا و تعطیلی رقابت ها معمول MLS در سال 2020 برگزار شد)، ضعیف بود و مشخص بود که اشتباهی در کار است. دارن ایلز، رئیس باشگاه، یک روز صبح حال و هوای تیم را در یک مراسم صبحانه سنجید و میدید که شرایط روحی بازیکنان خوب نبود.
دیبوئر به پروژه متعهد بود و پس از بازگشت به آتلانتا از فلوریدا، قصد داشت سریعا کارش را آغاز کند. ولی سه روز پس از سومین شکست پیاپی در مرحله گروهی که تیمش در هر سه بازی موفق به گلزنی نشد، او در آپارتمانش در مرکز شهر، آن طرف سینما فاکس مشهور شهر جورجیا، بود که پیام کوتاهی از مدیر فنی باشگاه، کارلوس بوکانگرا دریافت کرد که او را در زمین تمرین ملاقات کند. هنگامی که به تشکیلات باشگاه رسید، انتظار پروتوکلهای مرسوم کرونا برای تمرینات روز دوشنبه را داشت اما به جایش، با بوکانگرا و ایلز در طبقه دوم دفتر ملاقات کرد.
هنگامی که از دیبوئر درباره آن ملاقات سوال شد گفت:” هیچ ایدهای نداشتم. کارلوس حرف زیادی نزد. فقط دارن بود که صحبت میکرد. معمولا این صحبت ها خیلی سریع انجام میشد. من خیلی خیلی عصبانی شدم ولی آنها تصمیمشان را گرفته بودند.”
برای سومین بار در عرض چهار سال، دیبوئر کارش را از دست داد.
***
زمانی او به عنوان مستعدترین مربی هلندی نسل خودش شناخته میشد. مارکو فان باستن گفت:” وقتی به دیبوئر نگاه میکنم، کسی را میبینم که درکی طبیعی از مربی شدن را دارد.” او آژاکس را به عنوان مربی موفق ولی خرد شده ترک کرد، نه فقط به خاطر آن روز در خرافشاپ بلکه به خاطر شهرت تیم- بسیاری تیم او را خسته کننده و قابل پیشبینی میدانستند.
آن موقع 45 ساله بود و حالا 51 ساله. هوادارانش معتقدند که ناکامیهای متعدد که علت آنها تنها تصمیمات خودش نبوده و درگیریهای مدیریتی و اساسی پشت پرده باعث آنها شده، در نهایت منجر به این شده که او از این اتفاقات درس بگیرد.

هلند جزو مدعیان اصلی فتح یورو 2020 نیست اما رسیدن به جمع چهار تیم نهایی هم میتواند دستاورد خوبی برای دیبوئر و تیمش باشد.
به عنوان سرمربی ملی او حالا وظایف بیشتری در اختیار دیگران میگذارد. فنمارویک که یک دهه پیش دیبوئر تحت هدایتش کار میکرد، معتقد است که او آماده هدایت هلند است زیرا تجربیات دیگران را با آغوش باز میپذیرد او میگوید:” شما تنها چند روز فرصت دارید که همه چیز را سر و سامان دهید”.
سال گذشته، هنگامی که دیبوئر جانشین کومان شد، فنمارویک تایید کرد:” او فقط به فکر موفقیت است.” انتظار میرود هلند صدرنشین گروهش شود، نه به این خاطر که با اوکراین، اتریش و مقدونیه شمالی هم گروه است، بلکه آنها از امتیاز برگزاری تمامی بازی ها در خانه برخوردار هستند.
کمپ تمرینی تیم در شهر زایست، تنها یک ساعت با آمستردام فاصله دارد و یک اتاق بازی در هتل وودشوتن برای آماده سازی تیم فراهم شده است.
دیبوئر انتظار دارد که روحیه رقابتطلبی، حتی در بازی های تنیس روی میز هم در تیم دیده شود. فن مارویک هشدار داد:” در غیر این صورت (عدم مشاهده روحیه رقابتطلبی)، فرانک تلاش میکند که کاری در این رابطه انجام دهد.