
فوتبال در ارتفاع 4 کیلومتری؛ دربیای که در آسمان برگزار میشود
هفتیک- سروصدای شهر “لاپاز” منحصر به فرد است. این شهر 3600 متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. ونها تپههای بیشمار این شهر را بالا و پایین میروند و زنان بومی این شهر که چولیتا نامیده میشوند، با جدیدترین مشتریهای خود گپ میزنند و معامله میکنند. “چولیتا” قبلا لفظی توهینآمیز برای خطاب کردن بخشی از جامعه بود که مورد تبعیض و سرزنش قرار میگرفتند اما در زمان حال واژهای محبتآمیز برای نامیدن زنان سرخپوست بومی “آیمارا” است. این زنان کلاههای کوچکی بر سرشان میگذارند. سنتی که کارگران راهآهن به راه انداختند. کلاهها را از ایتالیا سفارش دادهبودند و با این جمله که “آنها خیلی کوچک و خیلی قهوهای هستند”، چولیتاها را متقاعد به خرید میکردند.
طرز قراردادن کلاه بر روی سر نشان میدهد که زن متاهل است یا خیر. بسیاری از آنها کنار خیابان مینشینند در حالیکه کیسههای پر از سیبزمینی و میوه احاطهشان کرده است. سایر آنها هم پنجشنبهها و یکشنبهها بالای یکی از دامنههای تپههای بزرگ “لاپاز” با هم کشتی میگیرند. سروصدای این شهر بیشتر شامل لهجههای گردشگران متفاوت میشود که فضا را پر کردهاست. آنقدر زیاد است که اکسیژن کم میشود و کسانی که در این وضع مریض میشوند، باید کنار جاده صبر کنند و تند نفس بکشند. زمانیکه اینکار را میکنند، شاید چولیتایی را ببینند که با یک کیسه 20 کیلویی سیبزمینی روی دوشش قدم برمیدارد. بالای سرش هم یک سیستم تله کابین است که هزاران نفر را به “اِل آلتو”، شهری روی یک تپه که ساختمانهایی با نماهای آجر قرمز دارد، منتقل میکند. و در این دو شهرِ همپوشانی شده که هوا بسیار رقیق است، یک فرهنگ فوتبال پرشور و حرارت وجود دارد.
***
یکی از هواداران باشگاه بولیوار میگوید:”دربی بولیوی با بقیه متفاوت است”. هر دربی پیچیدگیهای خاص خود را دارد اما در زمینه فوتبال آمریکای لاتین، او حق دارد چنین ادعایی درباره لاپاز داشته باشد. این دربی بزرگترین بازی فوتبال بولیوی است که در آن، دو باشگاه با تاریخچه طولانی و موفق باهم رقابت میکنند. باشگاه بولیوار با 29 عنوان قهرمانی ملی، قدرت اول است. این باشگاه به نام “سیمون بولیوار” نامگذاری شده و تنها باشگاه بولیوی است که به نیمهنهایی “کوپا لیبرتادورس” راه یافته است. رقیب آنها “استرانگست” (Strongest) نام دارد. نام انگلیسی آنها اشاره به مسافران رنگ پریدهای دارد که این بازی را به “رشته کوههای آند” آوردند. “ال تیگره”(لقب استرانگست) جامهای کمتری نسبت به رقیب خود دارد اما تاریخچهاش بسیار غرورآفرین است. آنها قدیمیترین باشگاه بولیوی هستند. آنها کسانی بودند که استادیوم “هرناندو سیلز” را که در حال حاضر هر دو تیم در آن بازی میکنند، افتتاح کردند. این استادیوم خانگی هیچ یک از دو باشگاه نیست اما ظرفیت 42000 نفری آن هیچوقت برای تماشاگرانی که میخواهند این دربی را تماشا کنند، کافی نیست.

ورزشگاه هرناندو سیلز در میان انبوه آسمانخراشها در بولیوار محاصره شده است اما کوههای آند از طبقات بالای آن پیداست.
” لا ویهخا اسکوئلا” (La Vieja Escuela ) یکی از باشگاههای طرفداران بولیوار یا به اصطلاح “بارا” هستند که در جایگاههای منحنی استادیوم (Curva Norte) مینشینند. این قسمت در روزهای مسابقه کاملاً به رنگ آبی روشن درمیآید. آنها از سال 2012 به عنوان گروه اولترای اصلی شناخته شدهاند. آنها این باشگاه را از سه بارا به یکی تبدیل کردهاند و فلسفه آنها اکنون حمایت از تیم است تا تقابل با حریف. این ایدهای است که هر دو مجموعه بارا از آن استقبال کردند. رودریگو پارا سالیناس، یک هوادار بولیوار است که بیش از 300 پیراهن تیم خود را جمع کرده است.
او میگوید: “بله، اکنون بیشتر از یک جشن است. متفاوت است. لاپاز شهری است که به عنوان مرکز اقتصادی و سیاسی بولیوی شناخته میشود. مردم از تمام مناطق کشور حضور دارند. ما در آرامش زندگی میکنیم. سطح تحمل بالاست زیرا همه میدانند که طرفداران هر دو باشگاه لزوماً در لاپاز متولد نشدهاند.” اما رودریگو میگوید وقتی هر دو تیم برای مثال با رقبای اهل شیلی روبرو میشوند “آنوقت خطرناک میشود”. 10 هزار هوادار بولیوار برای فینال “کوپا سودامریکانا” 2004 به “لا بومبونرا” در “بوئنوس آیرس” رفتند. این یک سفر هشت ساعته هوایی است اما 38 ساعت سفر با اتوبوس یک انتخاب به همان اندازه مطلوب برای طرفداران بود. اما تیم “بوکاجونیورز” خیلی خوب بود.
رودریگو در جایگاههای منحنی استادیوم مینشیند. در اواخر دهه 1980 میلادی، طرفداران “بارا”ی بولیوار به جایگاه منحنی استادیوم حمله کردند و با طرفداران استرانگست درگیر شدند و سعی کردند خود را به عنوان رقیب ثابت کنند. دولت اصرار کرد که این دو “بارا” دوباره از هم جدا شوند. لیدرهای آنها تصمیم گرفتند که هر تیمی که در دربی بعدی برنده شود، حق دارد درجایگاه بنشیند. تیم “استرانگست” سه بر صفر پیروز شد و طرافدارانش از سال 1993 در این جایگاه باقی ماندهاند.
استرانگست هواداران پرشوری دارد. آنها از اوایل قرن 20 با لباس زرد و سیاه بازی میکنند و “بارا”ی آنها،La Gloriosa Ultra Sur 34 ، بیش از دو دهه قبل از بارای حریف بولیواریشان تشکیل شد. این گروه اولترا در منطقه “دیاز رومرو” که درست زیر جایگاه “Curva Sur” ورزشگاه جمع میشوند و فضا را با صدای ضربات طبل، شیپور، سنج و شعارهای پرشور و جنگاورانه “تیگره” پر میکنند. در سال 1930، تیم “استرانگست” عنوان قهرمانی لیگ را بدون دریافت حتی یک گل به دست آورد و استادیوم “هرناندو سیلز” را افتتاح کرد. دو سال بعد، بازیکنانی که به آن موفقیت بزرگ دست یافته بودند، نبرد بسیار متفاوتی را در پیش گرفتند.
***
بولیوی همسایگان زیادی دارد اما دوستان زیادی ندارد. آنها از زمان شکست مقابل شیلی در جنگ اقیانوس آرام در سال 1884 محاصره شدهاند. رئیس جمهور اخراج شده “ایوو مورالس” این موضوع را در اولویت 13 ساله ریاست جمهوری خود قرار داد اما دیوان بینالمللی دادگستری علیه بولیوی رای داد. با اینکه بولیوی کشوری است که علیرغم نداشتن مرز آبی، در آن هنوز نیروی دریایی دارد. در سال 1932، بولیوی در خونینترین درگیری نظامی قرن آمریکای لاتین با پاراگوئه جنگید و بر سر منطقه نفت خیز “گران چاکو” را به رقابت پرداخت. بولیوی فقط در یک نبرد، به نام لا باتایا د کانیادا استرانگست (La Batalla de Cañada Strongest) به پیروزی رسید. به نظر میرسد این تنها نبرد در تاریخ باشد که به نام یک تیم فوتبال ساخته شده است.
تیم استرانگست (The Strongest) بود که کشور خود را در منطقهای پر از بازیکنان، مربیان، مدیران و هواداران به پیروزی رساند. “رناتو ساینز” که در جام جهانی 1930 هم بازی کرده بود، در حالیکه “ویکتور هوگو استرادا کاردناس” ، کاپیتان باشگاه، به اسارت پاراگوئهایها درآمد، برای این تیم میجنگید. بازیکن دیگری نیز به نام “خوزه روزاندو بولین” هنگامیکه خودش و همتیمیهایش در جستجوی توپ جنگی بودند، کشته شد. 600 هوادار در کنار آنها به خدمت ارتش درآمده بودند. آنها دوباره در سال 1935 و 1938 دستیابی به عناوین را آغاز کردند اما 25 سال پس از جنگ، همه 20 عضو تیمشان کشته شدند. در سپتامبر 1969 به یک بازی دوستانه در سانتاکروز دعوت شدند ولی هواپیمای آنها در سفر بازگشت ناپدید شد.
هواپیما در حوالی منطقه مسکونی شهر ویلوکو سقوط کرده بود. تمام 69 مسافران و پنج خدمه در فاجعهای منسوب به اشتباه خلبان جان خود را از دست دادند. باشگاه “استرانگست” با راهبردهای رئیس بزرگ خود، “دون رافائل مندوزا”، که مجموعه ورزشی “آچومانی ” (Achumani)را ساخت و دیدارهای با سانتوس که پله را در اختیار داشت و بوکاجونیوز، به مسیرش بازگشت. فوتبال بولیوی هنوز داشت جایگاه خود را پیدا میکرد. برخی میگویند که این موضوع امروز نیز همچنان ادامه دارد.
اولین لیگ در سال 1914 راه افتاد اما در اواسط دهه 1950 بود که تیمهای خارج از “لاپاز” به این لیگ پیوستند. نمایشهای ضعیف این کشور در انتخابی جام جهانی 1978 باعث ایجاد یک تغییر اجباری شد. باشگاههای برتر جدا شدند و لیگ جدیدی را تشکیل دادند که تا سال 2017 دوام آورد، در این زمان فدراسیون فوتبال بولیوی بار دیگر کنترل اوضاع را در دست گرفت و با این کار سه فصل لیگ را در طول یک سال سازمان داد. تیم استرانگست (The Strongest) یک بار و بولیوار دو قهرمانی به دست آورد. این پنجمین بازسازی لیگ در این کشور طی 50 سال بود که عجیبترین آنها شامل سقوط برخی از تیمها در اواسط فصل در سال 2005 بود.
***

این دربی بزرگترین بازی فوتبال بولیوی است که در آن، دو باشگاه با تاریخچه طولانی و موفق باهم رقابت میکنند.
طبلهای تیمپانی، فشفشه و کاغذ رنگیها فضایی باورنکردنی را در ورزشگاه ارناندو سیلز ایجاد میکنند. این ورزشگاه میان پراکندگی آپارتمانهای بلند قرار گرفته است. شب قبل، در حدود یک کیلومتری آن ایستاده بودم. زمین بازی خوب اما تراسها عالی به نظر میرسیدند، با پسزمینهای خارقالعاده از یک میلیون چراغ چشمکزن و کوههای پوشیده از برف که به ما یادآوری میکرد: گرچه خورشید در طول روز میدرخشد اما شما در واقع دو و نیم برابر بالاتر از قلهی “بِن نِویس” (قلهای در اسکاتلند) هستید. دکههای چولیتا در امتداد پیادهرو پهن شده بودند. گوشت روی بشقاب داغی کباب میشد که در سمت چپ آن یک چهارپایه کودک برای مشتری بعدی یعنی من قرار داشت. کمی گپ زدم و ساندویچ “د چولا” را خوردم- ساندویچ یک رول پر از گوشت خوک، سبزیجات ترشی و سس سالسا بود- به همراه نوشیدنی “رفرسکو د موکوچینچی” که شیرین و تازه است و با هلوی پوستکنده و خشکشده درست شدهاست.
خودم را به جایگاه مخصوص استادیوم رساندم و از پلهها، دویست عضو باشگاه طرفداری “LGUS34” را تماشا کردم که به سمت در ورودی میپریدند. بسیاری از آنها در هنگام ورود ورقهای نازک پلیاستایرن میخریدند تا روی صندلیهای بتونی راحتی بیشتری داشته باشند. یک نیمه بازی بالای سر این گروه ایستادم. پیرمردی با یک کت و کلاه سفید تمیز جلوی جایگاه پرسه میزد و در دستش یک سینی و چیزی شبیه به یک پیتِ بنزین بود. او در حالی که با زانوهای لرزانش روی پلههای بتونی به سختی راه میرفت، به سمت من آمد و بعد از اینکه از محفظه خود برای بالا آمدن استفاده میکرد، شکلات داغ را سرریز کرد.
من به طرفداران LGUS34پیوستم تا چهار گل نیمه دوم و پیروزی 5-2 را جشن بگیرم. خیلی اوقات، دربی خارج از ورزشگاه “هرناندو سیلز” برگزار میشود. برای مردم “لاپاز”، اینها به یادماندنیترین بازیها هستند. بولیوار در سال 1997 پس از بازیهای رفت و برگشتی که در آن هر تیم در ورزشگاه خانگی اصلی خود بازی کرد، به قهرمانی رسید. تعمیرات ورزشگاه “هرناندو سیلز” در سال 2011 کلاسیکو را مجبور کرد که به “آچومانی” ، یعنی خانهی استرانگست “The Strongest” برود؛ جاییکه طرفدارانش اصرار داشتند پذیرای هیچ یک از طرفداران بولیوار نباشند. رودریگو به یاد میآورد: “ما خود را با پرچمهایمان در یک کاروان سازمان دادیم، حدود چهار بلوک دور شدیم و بالا رفتیم.” آنها شوکه شدند. ما به ورزشگاه رفتیم و عملاً آن را پر کردیم. ما هنوز هم دربارهاش آواز میخوانیم. این بازیها ویژه هستند زیرا افراد کمتری اجازه ورود دارند. تلافی آن در سال 2016 زمانی برگزار شد که استرانگست “The Strongest” در شب کریسمس با پیروزی دربی در ورزشگاه “هرناندو سیلز” قهرمان لیگ شد.
***
“ال آلتو” در بالای تپه قرار دارد و با تله کابین قابل دسترسی است. یک بازار کهنه فروشها که یکی از بزرگترین بازارهای جهان است، جاییکه خطر سقوط هر لحظه احساس می شود. همه چیز برای فروش وجود دارد: لباسهای طراحان، صندلیهای آرایشگران، درهای ورودی، سرخکنهای قدیمی مرغفروشی، یک میز فوتبالدستی که در کنار آن مهر “قطر 2022” است. اگر بیشتر از ال آلتو فاصله بگیرید – “لاپاز” را در دور دست خواهید دید- و یک استادیوم جدید پیدا خواهید کرد که شاید طلوع تازهای برای فوتبال بولیوی به همراه داشته باشد. این ناحیه مسکونی، دنیایی دور از لاپاز و منطقهای دولتی است و مدتهاست که به دنبال هویت خاص خود بوده است. ورود باشگاه “کلابز آلویز ردی”” (Club Always Ready) که سال 2018 در لاپاز تاسیس شده است، میتواند باعث افتخار منطقه باشد. نام آنها از شعار پیشاهنگی “آماده باش” گرفته شده است. این شعار در اسپانیایی به “Siempre Listo” ترجمه شده که به معنای “همیشه آماده” نزدیکتر است.

دربی بولیوی همیشه بین “بولیوار” و “تیگر” (لقب استرانگست) خواهد بود که به خاطر آن ممکن است در مناطق خطرناک شهر شما را کتک بزنند.
در سال 2018 آنها به “استادیو ویا اینخنیو” که ورزشگاهی 25000 نفری است و با بودجه دولت ساخته شده، نقل مکان کردند. گویا این ورزشگاه از استانداردهای مسابقات بینالمللی برخوردار است اما حدود 4150 متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. بازی فوتبال در این شرایط کاملاً باورنکردنی است. تعداد کمی میتوانند آن را مدیریت کنند. آرژانتین سابقهای طولانی از شکست در لاپاز دارد. مسی در سال 2013 بالا آورد و چهار سال بعد بازیکنان “آلبیسلسته” قبل از بازی، کوکتل ویاگرا و کافئین خوردند تا اثرات ارتفاع را از بین ببرند. آنها با این حال 2-0 باختند. شاید بولیوی به زودی در “ال آلتو” بازی کند. در این صورت، مزیت بازی در خانه برای آنها حتی بیشتر خواهد بود. به این امید که فوتبال آنها نیز چنین روندی داشته باشد. باشگاه “آلویز ردی” که پیراهنهایی شبیه لباس تیم “ریور پلات” میپوشد، صاحبان جاهطلبی دارند؛ پدر و پسری که اهداف خود را برای قهرمانی در جام “لیبرتادورس” مشخص کردهاند. هیچیک از تیمهای بولیوی هرگز نتوانسته عملکرد بهتری از بولیوار که به نیمهنهایی رسید، داشته باشد.
باشگاه “آلویز ردی” در سال 2018 صعود کرد و اکنون در جام “سودامریکانا”، دومین رقابت باشگاهی قاره، شرکت میکند. شاید هم آیندهای در “لیبرتادورس” در انتظار آنها باشد. شاید آنها بخشی از یک کلاسیکوی عالی باشند. اما دربی بولیوی همیشه بین “بولیوار” و “تیگر”(لقب استرانگست) خواهد بود که به گفته رودریگو، ممکن است به خاطر آن در مناطق خطرناک شهر شما را کتک بزنند اما “جام جنگ” واقعی یک پرچم از طرف مخالف باراست که به سرقت رفته و برعکس به برافراشته شده تا پیروزی را نشان دهد. ممکن است این در مقایسه با دیگر کلاسیکوهای در این قاره ملایم به نظر برسد اما وقتی تنها با یک پیادهروی کوتاه به نفسنفس افتادید، شاید دیگر تعجبآور نباشد.