
علیرغم توهینهای نژادی و جنسیتی؛ چرا باشگاههای فوتبال از شبکههای اجتماعی خارج نمیشوند؟
هفتیک- بیایید برای لحظهای تصور کنیم که در برنامه تلویوزیونی دراگونز دِن (توضیح مترجم: Dragons’ Den برنامهای است که در آن شرکتکنندگان سه دقیقه فرصت دارند تا ایدههایشان را به 5 میلیاردر که علاقهمند به سرمایهگذاری روی ایدههای نو هستند، ارائه کنند) حضور پیدا کردهایم. ما ایدهای تجاری داریم که باید برای چهار کارآفرین شرح دهیم.
شرایط اینطور پیش میرود. فضای دیجیتالی که باشگاههای فوتبال یا بازیکنان فوتبال میتوانند مستقیما با هواداران در تماس باشند و مسائل اجتماعیای که به آن باور دارند را ترویج دهند یا اگر بخواهند مدیر روابط عمومیای را استخدام کنند که پس از بازی اظهارات تسکینبخشی از سوی آنها ارسال کند. تا اینجا همه چیز خوب است. پلتفرم آنها ابزار قدرت آنهاست.
اما پیش از آن که کار به پایان برسد، چند هشدار درباره این طرح وجود دارد. پس از بسیاری از دیدارها، بازیکنان سیاهپوستِ ما که روی ارسال پاس اشتباه یا به ثمر رساندن گل برابر حریف نقش دارند، پیامهایی پر از توهینهای نژادی دریافت میکنند. گاهی شکلکهای میمون برای آنها فرستاده میشود. در سایر موارد به مزارع پنبه اشاره میشود.
در شرایط متفاوتی، ما تیم زنان باشگاه را معرفی خواهیم کرد اما شاید این زنان هدف قضاوت از روی ظاهر قرار بگیرند، به واسطه جنسیت خود آزار ببینند یا تعداد زیادی از مردان میانسال مدعی شوند که این موضوعات برای آنها هیچ اهمیتی ندارد.
در زمینه مردان همجنسگرا، خب مشخصا ما چنین بازیکنانی نداریم. به هیچ وجه. اما اگر جرات حمایت از کمپینی که به حقوق LGBT میپردازد را داشته باشیم، با افراد بسیاری با شکلکهای حالت تهوع روبرو خواهیم شد. اوه، به این نکته نیز باید اشاره کنیم که لحظات دشواری نیز وجود خواهد داشت که داوران هدف تهدید به مرگ قرار میگیرند.
اما به این گوش کنید! ما، باشگاه، و آنها، بازیکنان، میلیونها دنبالکننده خواهیم داشت. ما میتوانیم از این دسترسی برای رشد و خصوصا کسب درآمد از هوادارانمان استفاده کنیم. میتوانیم تبلیغات اغواکننده سایتهای شرط بندی را به عنوان حامی مالی روی پلتفرمهای خودمان منتشر کنیم. ما مجهز به بازخوردهای میلیاردی و جزییاتی درباره جمعیتشناختی دقیق که حامیان مالی میتوانند در فعالیتهایشان آنها را هدف قرار دهند، میتوانیم به رقابت با تبلیغکنندهها بپردازیم. و بازیکنان اگر به اندازه کافی زیرک باشند یا استعداد کافی در زمین را به نمایش خواهند گذاشت یا به اندازه کافی در اینترنت خوشمشرب خواهند بود که موجب رشد برندهای شخصیشان را فراهم کنند. وجهه عمومی بهتر موجب دریافت دستمزدهای سخاوتمندانهتر از سوی باشگاهها و همکاری نزدیکتر با ارزهای دیجیتال، پوشاک ورزشی، عطر یا مانند مورد جسه لینگارد، پسته، خواهد شد.
خب دراگونز، چه کسی مایل به همکاری است؟ تا به حال تقریبا همه ما.
باشگاههای فوتبال، بازیکنان فوتبال، شرکتهای رسانهای، تولیدکنندگان پوشاک ورزشی، هواداران فوتبال: بیشتر ما در چنین فضایی نامنویسی کردهایم. ما تلهها را میبینیم اما برای ایجاد تعادل اینطور نتیجهگیری میکنیم که به اندازه کافی توسط سایر موارد این پلتفرم آگاهی کسب میکنیم، سرگرم میشویم، خشمگین میشویم یا سود میبریم.
بعضی از باشگاههای فوتبال در این هفته از این فضا فاصله گرفتند.
سوانسیسیتی و بیرمنگامسیتی به طور موقت از این هیاهو خارج شده و گلاسکو رنجرز، قهرمان جدید اسکاتلند، نیز در بایکوت یک هفتهای پلتفرمهای مربوط به شبکههای اجتماعی به آنها پیوست. جیمز تاورنیر، کاپیتان رنجرز، پیش از این مدعی شده بود که تمامی بازیکنان سیاهپوست حاضر در تیم اول باشگاه در این فصل هدف توهینهای نژادی در شبکههای اجتماعی قرار گرفتهاند.

باشگاه سوانسی اولین باشگاهی بود که اعلام کرد به دلیل توهینها، یک هفته صفحاتش در شبکههای اجتماعی را بهروز نمیکند.
انتقادات در هر جای دیگری نیز بسیار شدید بوده است. استیو بروس، سرمربی نیوکاسل، میگوید دسترسی افراد بسیاری باید مسدود شود. مادربزرگ من هم با او موافق است. او دوست دارد در نکوهش فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی صحبت کند.
اولهگونار سولسشر، همتای بروس در منچستریونایتد، میخواهد پیامهای مزخرفی که در شبکههای اجتماعی برای بازیکنان ارسال میشود متوقف شود. اسکات پارکر، سرمربی فولام، گفت:” من علاقهای به حضور (در شبکههای اجتماعی) ندارم. آنجا پلتفرمی در اختیار مردم قرار میدهد که اظهارات احمقانهای را مطرح کنند که من نمیخواهم بشنوم و هیچ ارزشی هم برایم ندارد.”
و اما باشگاههای آنها هنوز در این فضا حضور دارند. بعضی از آنها شاید در هفتههای پیش رو به جنبش بایکوت بیپوندند. آرسنال و منچستریونایتد هر دو کمپینهای مختص باشگاه برای برخورد با توهینها را راهاندازی کردهاند. اما ما در اعماق وجودمان میدانیم که باشگاههای لیگ برتری حاضر به دوری از صحنه شبکههای اجتماعی برای هیچ بازه زمانی نخواهند بود. این اتفاق زمانی که آنها به قراردادهای حامیان مالی پایبند هستند یا لحظات مهم دریافت بازخورد با اعلام خریدهای جدید در طول تابستان وجود دارد، رخ نخواهد داد.
سم آلاردایس، سرمربی وست برومویچ آلبیون، پنجشنبه بعدازظهر صداقتی به خرج داد که معمولا از سوی افراد حاضر در فتبال دیده نمیشود. او گفت:” من دوست دارم تعداد زیادی از باشگاههای فوتبال این کار (بایکوت ) را در کنار هم انجام دهند. از نظر من این تنها راه ایجاد تغییر است، این که چنین اتحادی از سوی تمامی 92 باشگاه حرفهای شکل بگیرد… اما اگر این کار به معنای از دست دادن درآمد باشد، متاسفانه پول مانع از انجام این کار خواهد شد چون بسیاری از مردم (از نظر مالی) در شرایط سختی هستند.”
آلاردایس برخلاف انتظار در یک جمله تمامی دلایل و موضوعات پیرامون این شرایط را مطرح کرد.
اکثر باشگاههای فوتبال امکانی برای دل کَندن از زمینه شبکههای اجتماعی ندارند. آنها خیلی ساده نمیتوانند تبعات چنین کاری را بپردازند و چنین اقدامی به همان اندازه آسیبزننده است که هر شرکت رسانهای تصمیم به بایکوت شرکتهای بزرگ تکنولوژی بگیرد. چنین کاری برای همه به معنای کاهش دسترسی به سرچشمه معینی از دیوانههای فوتبال و بنابراین کاهش درآمد است.
منچستریونایتد مجموعه مدیریتی جهانی برای شبکههای اجتماعی دارد. این بخش مهمی از برنامه تجاری آنهاست.
ریچارد آرنولد، مدیر این گروه، در سال 2016 گفت:” اگر بخواهیم دقیق بگوییم، سطح بازخوردهای دریافتی ما مشابه یک “دین” است. جانن لنون اظهارنظر معروفی دارد که میگوید بیتلز از مسیح بزرگتر است. ما نمیخواهیم چنین بیاحترامی انجام دهیم اما چیزی از که نقطه نظر ارزیابی دیده میشود این است که میزان مشارکت و علاقهمندی که ما دریافت میکنیم با ادیان اصلی جهان برابر است و این تنها موضوعاتی است که از نظر اثر متقابل و بازخورد در سطح منچستریونایتد هستند. ما فقط میلیاردها بازخورد در فیس بوک داشتیم. این به شکلی باورنکردنی ارزشمند است چون به ما اجازه میدهد موارد موردعلاقه هواداران را آزمایش کرده و رفتارمان برای بهتر شدن را با آنها متناسب کنیم.”

صفحات باشگاه منچستریونایتد در شبکههای اجتماعی جزو پربینندهترینهاست.
در طول دهه 2010 میلادی در حالی که شبکههای اجتماعی با سرعت زیادی رو به رشد بودند، باشگاهها سوار موج این شبکهها شدند و پتانسیل برند خود را به بالاترین حد ممکن افزایش دادند. با اشاره به صحبتهای آرنولد میتوان گفت که آنها علنا ” میزان مشارکت و علاقهمندی ” را جشن گرفتند. این عامل جذب و فروش آنها بود.
اما حالا واکنش شدیدی پدید آمده است. شبکههای اجتماعی از سوی منتقدانش به عنوان “چاه فاضلاب” توصیف میشود و داستانهایی درباره آنها در رسانههای سنتی به چشم میخورد که تماما منفی هستند. ما درباره مرزهای جدیدی از آزار در مدرسهها، سواستفاده از کودکان، تصاویر غیرواقعی از بدن، کلاهبرداری مالی و تاثیرات نامناسب بر روند دموکراتیک میخوانیم.
بنابراین باید به خاطر داشته باشیم که این فضا صفر و صدی نیست.
دموکراتیک شدن رسانهها و گرفن کنترل آن از دستان تعداد کمی از مدیران روزنامههای ملی باعث ایجاد تغییر در پوششدهی ورزشکاران مرد سیاهپوست در بریتانیا شده است. فوتبالیستهای لیگ برتر حالا صدا و پلتفرم خودشان را دارند که گاهی از تیراژ روزانه یک روزنامه نیز بسیار فراتر میرود.
این پلتفرم، قدرت به چالش کشیدن تصورات اشتباه را دارد و به بازیکن اجازه میدهد که پیامهایش را کنترل کند. کمپین فوق العاده مارکوس راشفورد و الهامبخشی به مردم بریتانیا برای تامین غذای هزاران کودک محروم در طول تعطیلات مدرسه به واسطه اعتبار و اشتیاقی که او در شبکههای اجتماعی به نمایش گذاشت، چندین برابر مورد توجه قرار گرفت. شبکههای اجتماعی برای دیگران خصوصا در طول شیوع ویروس کرونا همراهی، یک اجتماع و مکانی برای بحث فراهم کرد که اگر بررسی درستی داشه باشید، میبینید که گاهی سرگرمکننده و جالب یا کاملا احمقانه بوده است.
همانطور که میدانیم، این در تقابل با فرهنگ توهین و آزار است.
این موضوع در هر مکان جمعی کنترل از راه دوری وجود دارد و توهینهای کثیف به اعضای زن پارلمان نمونهای از آن است اما نقاطعطف مشابه فوتبالی و رقابتهای قدیمی زمینه مناسبی را برای تبعیض فراهم میکند. باشگاهها از منفعت اقتصادی این “اشتیاق” لذت میبرند اما همزمان بازیکنان آنها به تلفنهایشان نگاه میکنند و شاهد توهینهای غیرانسانی هستند. این توهینها وقتی در رختکن گوشی خود را برمیدارند، آنجا هستند و آخرین چیزهایی هستند که هر شب پیش از گذاشتن سرشان روی بالش میبینند.
آیا این موضوع باعث میشود که باشگاهها دورو باشند؟ بعضی افراد میگویند بله. سایرین میگویند باشگاهها حق دارند از نکات مثبت شبکههای اجتماعی سود ببرند و در عین حال از موقعیت و شرایط خود برای به چالش کشیدن شرکتهای تکنولوژی در زمینه برطرف کردن کاستیها استفاده کنند.
رنجرز حداقل برای یک هفته کنار کشیده است. استیون جرارد، سرمربی تیم، گفت:” به اندازه کافی در این باره صحبت شده است و به نظر نمیرسد که اینستاگرام یا توییتر یا دیگر شبکههای اجتماعی کوچکترین توجهی کرده و به این صحبتها گوش دهند.” با این حال این اظهارنظر شدیدا از سوی این شرکتها به چالش کشیده میشود.

استیون جرارد ار توئیتر و اینستاگرام خواست تا نسبت به توهینها در این شبکههای اجتماعی واکنش قاطعتری نشان بدهند.
سخنگوی فیس بوک و اینستاگرام در روز جمعه در گفتگو با اتلتیک مدعی شد که “ما بین اکتبر و دسامبر سال گذشته به 33 میلیون مورد محتوای نفرت پراکن واکنش نشان دادیم و بیش از 95 درصد از آن را پیش از آن که کسی گزارشی از آنها برای ما ارسال کند، پیدا کردیم.” آنها تیم حفاظت و امنیت خود را در طول سه سال گذشته سه برابر کرده و حالا به 35 هزار نفر در سراسر جهان رساندهاند.
منتقدان معتقد هستند که کارهای بیشتری باید انجام شود و این تیمها باید بزرگتر هم باشند تا از اعضای این پلتفرمها محافظت کنند. این انتقادی منصفانه است چرا که مراکز پلیس بارها از این موضوع ناامید شدهاند که توییتر در زمان نیاز در ارائه اطلاعات به کُندی عمل کرده است. دولت به این موضوع علاقمند است و قوانین سختگیرانه آنلاینی آماده کرده که شاید شامل جریمه شرکتهایی باشد که هنوز در حفظ امنیت کاربران خود موفق نبودهاند.
توییتر تنظیماتی را عملی کرده در آن کاربران، خصوصا افرادی که پیش از این تجربه آزار داشتهاند، میتوانند انتخاب کنند که چه کسانی اجازه حضور در مکالمه آغاز شده توسط آنها را دارند. این شبکه همچنین در حال آزمایش راههایی است که افراد را وادار کند که پیش از ارسال نظری که حاوی الفاظ آزاردهنده است در آن تجدیدنظر کنند.
اما فوتبال انگلیس عادت به تسهیل وظیفهای دارد که کمپانیهای شبکههای اجتماعی با آن روبرو هستند. بعضی معتقد هستند که استفاده از بعضی کلمات باید منجر به حذف فوری موقت یا دائمی کاربران شود. برای مثال استفاده از کلماتی مانند برده. اما افراد سیاهپوستی هستند که از این کلمه در شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و باور دارند که این کلمه متعلق به آنهاست و باید آن را پس بگیرند. برای بسیاری از یهودیها استفاده از کلماتی که به یهودی بودن آنها اشاره دارد، آزاردهنده است اما هواداران تاتنهام از آن به عنوان پیام اتحاد استفاده میکنند.
گاهی پیامها از نقاط مختلف جهان به زبانهای مختلف ارسال میشود که هرکدام شامل نکات جزیی و نیازمند تقسیر محتاطانه است. ادینسون کاوانی برای استفاده از کلمهای که در انگلیس توهین نژادی تلقی میشود از سوی اتحادیه فوتبال این کشور محروم شد اما این کلمه در اروگوئه، کشور محل تولد او، برای ابراز محبت به کار میرود. به همین دلیل پیچیدگیهای کلمات یا عبارات ممنوعه در پلتفرم جهانی بسیار قابل توجه است.
یورگن کلوپ، سرمربی لیورپول، روز جمعه پیشنهادی را تکرار کرد که پیش از این از سوی هری مگوایر، کاپیتان منچستریونایتد، مطرح شده بود و اعلام کرد که شبکههای اجتماعی باید به ناشناس ماندن افراد پایان دهند. این موضوع بسیار جزیی نگرانه است.
کمپانیهای شبکههای اجتماعی همین حالا روی دریافت شماره همراه یا آدرس ایمیل تاکید دارند و قدم بعدی- درخواست گواهینامه رانندگی یا پاسپورت برای اثبات هویت- پرمخاطره است.
ایده مگوایر درباره این موضوع این است که مقامات اجراکننده قانون بتوانند درخواستی برای شناسایی هویت فرد آزاردهنده ارائه کنند چرا که توهین نژادی نقض قانون ایالتی در بریتانیا به حساب میآید. تا اینجا همه چیز خوب است. اما لیگ برتر دوست دارد این موضوع را از جانب خودش و کارهایی که به سود کارمندانش است، بررسی کند اما شبکههای اجتماعی پلتفرمی جهانی با پیامدهای جهانی هستند.
دریافت کارت شناسایی برای مبارزه با آزار فوتبالیستهای لیگ برتر جوابگو است اما با بسیاری از قوانین حکومتی در سراسر جهان در تضاد قرار دارد. اگر مراکز اجرای قانون بتوانند برای دریافت هویت فردی که علیه قانون ایالتی اقدام کرده درخواست دهند، ما چه فکری میکنیم اگر انگیزه آنها از انجام این کار مربوط به توهین نژادی نباشد بلکه در حقیقت موضوعی دیگر باشد، مانند این که فردی در کشوری همجنسگرا باشد که چنین گرایشاتی را غیرقانونی اعلام کرده است؟ یا فردی که با رژیم روی کار مخالف است؟
چه کسی خط مشی جهانی در زمینه ایالتهای مختلف که قوانین متفاوتی دارند و با نظرات جهانی متضاد هستند را تعیین میکند؟ بعضی مدعی هستند که هرکس خواهان استفاده از فیسبوک یا اینستاگرام است باید از قوانین تعیین شده توسط مارک زاکربرگ، موسس این پلتفرمها، پیروی کند اما در این صورت یک مرد کنترلی خارقالعاده روی شرایط اخلاقی فضایی دارد که میلیاردها نفر در سراسر جهان روزانه از آن استفاده میکنند.
بنابراین شبکههای اجتماعی مورد خاصِ دشوارِ محدودی برای فوتبال انگلیس نیست بلکه پدیدهای فراتر از قلمرو و کنترل شکایتهای لیگ برتر است. نسل بشر باید دشواریهای خوداِبرازگری، خود ویرایشگری و چالشهای تغییرات تکنولوژیکی را بپذیرد.
مطمئنا صدای فوتبال انگلیس به گوش هیئت رییسه توییتر و همتایان آنها در فیس بوک خواهد رسید. به هرحال منچستریونایتد مورد مهمی است. آنها سه برابر توییتر نایکی، دنبال کننده دارند. دنبال کنندگان داوید دخهآ، دروازهبان آنها، چهار برابر حساب کاربری اصلی رستوران زنجیرهای مک دونالد است.
اما آنها کوتاه آمدند تا این درخواست را با هدفی خوب از طریق قانون و به صورت جدی دنبال کنند. فقط از آنها یا هر باشگاه دیگری انتظار نداشته باشید که در این راستا از شبکههای اجتماعی جدا شوند.