چگونه عثمان دمبله از ستاره‌ای همیشه مصدوم به فاتح توپ طلا تبدیل شد

چیزی که دمبله نمی‌داند، این است که لوئیس انریکه و تیمش از ابتدای فصل آگاهانه تلاش کردند تا ایدۀ «کسب توپ طلای فوتبال» را در ذهن او جا بیندازند- با اشاره به توپ طلا در هر فرصتی، به‌عنوان روشی هوشمندانه برای ایجاد انگیزه و افزایش اعتماد به نفس.

هفت‌یک- فقط دو فصل پس از بازگشت به زادگاهش، به نظر می‌رسد که عثمان دمبله در آستانه کسب عنوان برندۀ توپ طلای امسال است- ششمین فرانسوی و از جهتی، بازیکنی که کم‌تر از همه انتظار می‌رفت این جایزه معتبر فردی فوتبال را دریافت کند (توضیح مترجم: این مطلب قبل از مراسم توپ طلا نوشته شده است). اگر او در تاریخ ۲۲ سپتامبر، در مراسمی که در تئاتر دو شاتله در پاریس برگزار می‌شود، شصت و نهمین توپ طلا را دریافت کند- و با وجود رسیدن لامین یامال به قله‌های چشمگیر در دوران نوجوانی، سخت است که کسی از افرادی که در جریان هستند بگوید که او این جایزه را نخواهد برد- دمبله دنباله‌رو بزرگان فوتبال فرانسه مانند ریموند کوپا (۱۹۵۸)، میشل پلاتینی (۱۹۸۳، ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵)، ژان-پی‌یر پاپن (۱۹۹۱)، زین‌الدین زیدان (۱۹۹۸) و کریم بنزما (۲۰۲۲) خواهد بود.

این جایزه پاداشی خواهد بود برای فصل 25-2024 که در آن دمبله نقشی کلیدی برای پاری‌سن‌ژرمن ایفا کرد تا آنها در نهایت به رویای خود یعنی قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا دست یابند؛ در پایان فصلی که سه‌گانه را فتح کرده‌اند. برای این ستاره ۲۸ ساله، این پیروزی شیرین‌ترین لحظه بود و همچنین فرصتی برای رستگاری، پس از مسیری طولانی و پر فراز و نشیب که او را از ستاره به بازیکنی شکست‌خورده و دوباره به ستاره تبدیل کرد.

این مطلب در شماره سپتامبر 2025 نشریه فورفورتو منتشر شد.

آمار به‌ظاهر ساده است، اما همیشه داستان کامل را بیان نمی‌کند. دمبله فصل گذشته در ترکیب پاری سن ژرمن، شامل رقابت‌های جام جهانی باشگاه‌ها، در ۵۳ بازی ۳۵ گل به ثمر رساند، که تنها پنج گل کمتر از مجموع گل‌های او در ۱۸۵ بازی برای باشگاه قبلی‌اش، بارسلونا بود.

دمبله، که تنها ۲۰ سال داشت، در آگوست ۲۰۱۷ به بارسلونای پولدار آن زمان پیوست، پس از انتقال رکوردشکن نیمار به پاری سن ژرمن با مبلغ رکورد 222  میلیون یورو. به این ترتیب، این ستاره جوان فرانسوی تبدیل به خرید رکوردشکن بارسلونا شد، با انتقال به مبلغ 150 میلیون یورو.

چه چیزی می‌توانست اشتباه پیش برود؟ همانطور که معلوم شد، تقریباً همه چیز. پس از دو فصل عمدتاً بدون آسیب در سطح حرفه‌ای، اول در رن و سپس در بروسیا دورتموند، آنچه که رقم خورد شش سالی در کاتالونیا بود که با ۱۴ آسیب‌دیدگی عضلانی و ۷۸۴ روز غیبت از میادین، با مشکلات فراوان خارج از میدان، همراه شد.

البته آسیب‌دیدگی‌ها بخشی از فوتبال هستند اما در سال‌های اولیۀ دوران حرفه‌ای دمبله، داستان‌ها درباره سبک زندگی او کم نبود. نگرانی‌هایی درباره حرفه‌ای بودن او، به‌ویژه در زمینه‌هایی مثل رژیم غذایی و انضباط، باعث شده بود که بارسلونا بنا به گزارش‌ها، آشپزهایی را برای او در نظر بگیرد تا به بهبود عادات غذایی‌اش کمک کنند. برخی همچنین ادعا کردند که علاقه‌ او به بازی‌های ویدیویی شبانه بر حضور او در تمرینات تأثیر گذاشته است.

اگرچه این بازیکن بعدها اعتراف کرد که در سال‌های اولیه، به طور کامل درک نکرده بود که مسیر حرفه‌ای فوتبال چه نیازهایی دارد، اما همچنین بسیاری از داستان‌ها را اغراق‌آمیز دانست. عادات او اصلاح شد و در دو سال آخر حضورش در بارسلونا، آسیب‌دیدگی‌های او به حداقل رسید. این همان بستری بود که دمبله‌ای را که امروز در پاری سن ژرمن می‌بینیم، ساخته است.

خوان لاپورتا، رئیس بارسلونا، در سال ۲۰۲۱ دمبله را “بهتر از کیلیان امباپه” توصیف کرد. یک هفته بعد، ژاوی، سرمربی جدید بارسا، گفت او بازیکنی است که “اگر به درستی از او استفاده شود، می‌تواند بهترین بازیکن جهان باشد”. دو ماه بعد از آن، باشگاه- که آن زمان از نظر وضعیت مالی شرایطی بحرانی داشت- به دمبله اولتیماتوم داد: یا قرارداد جدیدی با دستمزد کمتر امضا کن یا باشگاه را ترک کن. دمبله قرارداد را رد کرد. ژاوی که کاملاً از نیاز تیم به کیفیت او آگاه بود، از او دفاع و با موضع سخت‌گیرانه مدیریت باشگاه مخالفت کرد. اما در نهایت، دمبله از ترکیب تیم کنار گذاشته شد.

در کاتالونیا، هیچ‌کس نمی‌خواست روایت دمبله را بشنود. تا آن زمان، او غالباً به هدف آسانی برای رسانه‌های کاتالونیا و هواداران تبدیل شده بود. پس از زمانی که در باشگاه گذراند که پر از نوسان و پتانسیل‌های به سرانجام نرسیده بود- اما همچنین شامل سه قهرمانی لیگ، دو کوپا دل ری و دو سوپرکاپ اسپانیا بود- نشانه‌های پایان از راه رسید.

وقتی دمبله در تابستان 2023 به پی‌اس‌جی پیوست، بسیاری این را به چشم خریدی بد برای پاریسی‌ها می‌دیدند.

این بازیکن ملی‌پوش فرانسوی در تابستان ۲۰۲۳ با مبلغ 50 میلیون یورو به پاری‌سن‌ژرمن پیوست. او بدون اینکه کسی به طور کامل او را درک کند یا بشناسد، نوکمپ را ترک کرد. یک معما بعد از شش سال.

مردی که دمبله در پاری سن ژرمن جایش را گرفت، نیمار بود- همانطور که شش سال پیش در بارسلونا چنین اتفاقی افتاد. این بار، اوضاع بهتر از آنچه در کاتالونیا بود پیش رفت.

راه بیفت، عثمان

امروز بازیکنی که به حق می‌تواند ادعا کند در سال اخیر بهترین بازیکن جهان بوده است، همانطور که ژاوی پیش‌بینی کرده بود، در گفت‌وگویی اختصاصی با فورفورتو نشسته تا توضیح دهد چرا از زمان بازگشتش به لیگ یک اوضاع برایش این‌قدر خوب پیش رفته است. دمبله ترجیح می‌دهد که فوتبالش خود حرف بزند اما در برخی مواقع نیاز به نشان دادن خود واقعیِ پشت داستان‌ها از هرگونه تمایل به عقب‌نشینی پیشی می‌گیرد.

باید اعتراف کرد که گفت‌وگوی ما بلافاصله پس از یکی از بدترین لحظات سال او انجام شده است؛ زمانی که پاری‌سن‌ژرمن نه تنها شکست خورد، بلکه در فینال جام‌جهانی باشگاه‌ها در نیوجرسی توسط چلسی متلاشی شد. نتیجه‌ای که آن‌قدر شگفت‌انگیز بود که تقریباً غیرواقعی به نظر می‌رسید- همانطور که بهترین توصیف را می‌توان در میم معروف “اسپایدرمن به اسپایدرمن اشاره می‌کند” دید: دو تیم تقریباً مشابه که روبروی هم قرار گرفتند. چلسی به شکلی که خود پی‌اس‌جی انجام می‌دهد، آنها را تحت فشار قرار داد و به تسلیم واداشت.

کمتر از دو ماه قبل، پاریسی‌ها دقیقاً همین کار را در فینال لیگ قهرمانان مقابل اینتر انجام داده بودند؛ با نتیجه ۵-۰ که بزرگ‌ترین پیروزی ثبت‌شده در تاریخ این رویداد بود؛ حتی شامل دوره قدیمی آن به عنوان جام باشگاه‌های اروپا. دمبله در آن بازی دو پاس گل داد، اما به طور موثری، علاوه بر بازی هجومی‌اش به پرس کردن حریف نیز متعهد بود.

لوئیس انریکه، سرمربی  پی‌اس‌جی، به عنوان معمار اصلی رستگاری دمبله شناخته می‌شود، که این مهاجم را به مرکز گفتگوهای جهانی برای توپ طلا و دیگر جوایز فردی کشاند. این مربی تنها دومین نفر در تاریخ است که توانسته سه‌گانه لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان را با دو باشگاه مختلف بدست آورد، پس از پپ گواردیولا.

سرمربی پی‌اس‌جی همچنین در فصل اول خود در این باشگاه، دوگانه داخلی را کسب کرد، پیش از آنکه انتقال کیلیان امباپه به رئال مادرید- که به طرز طعنه‌آمیزی برای تقویت شانس‌های ستارۀ جداشده برای کسب لیگ قهرمانان و توپ طلا به نظر می‌رسید؛ دو عنوانی که هیچ‌وقت به آن‌ها دست نیافته بود- زمینه را برای دمبله فراهم کرد تا به بازیکن اصلی تیم تبدیل شود.

دمبله به فورفورتو می‌گوید: «مربی اعتماد زیادی به من داشت. او در ابتدای فصل به من توضیح داد که باید یک رهبر در این تیم باشم- الگو باشم، هم برای بازیکنان جوان و هم برای بازیکنان مسن‌تر.»

برنامه‌ پی‌اس‌جی بر اساس تلاش جمعی بود، اما رهبری جدید در زمین نیز باید به عنوان گلزن ظاهر می‌شد- نه فقط ایجاد فرصت‌ها یا بالا بردن سطح بازی دیگران. از همه انتظار می‌رفت که آمار خود را بهبود دهند، تا خروج امباپه به لالیگا کم‌ترین تاثیر را داشته باشد.

دمبله می‌گوید: «حقیقت این است که من از ابتدای فصل گفتم که می‌خواهم گل بزنم، پاس گل بدهم و برای تیمم تاثیرگذار باشم. در نهایت، سال خیلی خوبی بود. من همچنین شانس این را داشتم که هم‌تیمی‌های فوق‌العاده‌ای داشته باشم که به وضوح سطح خود را بالا بردند. ما فصل فوق‌العاده‌ای داشتیم، همانطور که همه دیدند، و از آن راضی بودیم.»

دمبله در ستایش از مربی بسیار سخاوت‌مند است. آن‌ها قبلاً در بارسلونا با هم روبرو نشده بودند؛ زیرا لوئیس انریکه در ژوئن ۲۰۱۷ باشگاه را ترک کرده بود، دو ماه قبل از آنکه دمبله تحت مدیریت ارنستو والورده به بارسا بپیوندد.

دمبله در مورد سرمربی پی‌اس‌جی می‌گوید: «او کسی است که عاشق فوتبال است، برای فوتبال زندگی می‌کند و همیشه در حال جستجو برای بهبود خود است. حتی بعد از فینال‌مان، بعد از پیروزی در لیگ قهرمانان، بعد از فصلی که داشتیم، با اینکه فکر می‌کنم به تعطیلات رفت، می‌دانم که او به دنبال تاکتیک‌های جدیدی بوده است زیرا می‌داند که این فصل، ما تیمی خواهیم بود که همه می‌خواهند شکستش بدهند.»

آیا چیزی بود که لوئیس انریکه به‌طور خاص به او گفته باشد که چشم‌هایش را باز کرده باشد، چه از نظر شخصی و چه از نظر تاکتیکی، و به او کمک کرده باشد تا به سطوح جدیدی برسد؟

دمبله توضیح می‌دهد: “«چیزی که او به من گفت، زمانی که در ابتدای فصل با او صحبت کردم، عمدتاً این بود که تیم را بالا بکشم و الگویی برای تیم باشم، زیرا او به من گفت که من یکی از بازیکنانی هستم که دیگران به من نگاه می‌کنند.»

بسیاری، از جمله خود من، معتقد بودند که بازگشت به فرم دمبله با توصیه لوئیس انریکه هم‌زمان شده بود که از او خواسته بود زمانی که فرصت‌ها به سراغش می‌آید، کمی خودخواه‌تر باشد- و اگر این کار را می‌کرد، گل‌های بیشتری می‌زد.

اما دمبله با این نظر مخالف است. او اصرار دارد: «نه، او به من نگفت که خودخواه باشم، بلکه برعکس. او به من گفت که وقتی در مقابل دروازه قرار داری، اگر نتوانی شوت بزنی و کسی در موقعیت بهتری از تو قرار داشته باشد، باید پاس بدهی. این طرز دیدگاه او است و چیزی است که به من گفت. او این را دوباره به من گفت.»

دمبله ادامه می‌دهد: «البته او خوشحال است که من گل می‌زنم، زیرا یک مهاجم، یک بازیکن هجومی، باید گل بزند. اما او کمی متفاوت می‌بیند. او از من نمی‌خواهد که خودخواه باشم، بلکه از من می‌خواهد که روی تیم تمرکز کنم، و سپس گل‌ها به طور طبیعی از راه می‌رسند.

لوئیس انریکه به من آزادی کامل در زمین می‌دهد، تا با هم‌تیمی‌هایم جابجا شوم، کمی عمق بیشتری پیدا کنم، بالا بمانم… و ساختار تیم با این همه تطبیق پیدا می‌کند. این چیزی است که من از آن لذت می‌برم و چیزی است که من خیلی سریع با آن سازگار شدم.»

برخی از افراد این سوال را مطرح کرده‌اند که آیا موفقیت‌های اخیر او تا حدی به دلیل قابلیتی است که بسیاری آن را به عنوان توانایی جدید او برای سازگاری با موقعیت‌های مختلف می‌بینند- بازی کردن بیشتر در مرکز میدان و نه فقط به عنوان وینگر، جایی که دمبله تقریباً همیشه وقتی امباپه در پی‌اس‌جی بود، از آنجا بازی را شروع می‌کرد. اما خود او دقیقاً اینطور نمی‌بیند.

دمبله اصرار دارد: «من همیشه می‌دانستم که چطور خودم را با موقعیت‌های مختلف تطبیق دهم. فراموش نکنید که وقتی من در رن فوتبال را شروع کردم، به عنوان شماره ۱۰ یا حتی گاهی شماره ۹ بازی می‌کردم، به عنوان بخشی از سیستم 2-4-4. این‌ها نقش‌هایی هستند که از ابتدا می‌شناختم، و واقعاً از بازی در نوک حمله لذت می‌برم زیرا از آنجا می‌توانی به سمت راست، چپ حرکت کنی یا به عمق بروی. این چیزی بود که من در رن و دورتموند دوست داشتم انجام دهم.»

او می‌پذیرد که در بارسلونا اوضاع تغییر کرد، جایی که تقریباً به طور ثابت به عنوان وینگر بازی می‌کرد. اما باز هم، او راهی برای سازگاری پیدا کرد. او توضیح می‌دهد: «در بارسا بیشتر به عنوان وینگر بازی می‌کردم، اما این پستی است که من نیز از آن لذت می‌برم، بنابراین خیلی سریع به آن عادت کردم.»

با این حال، دمبله خیلی سریع اشاره می‌کند که موفقیتش در پارک دو پرنس فقط به انعطاف‌پذیری موقعیتی‌اش مربوط نمی‌شود- بلکه به قدرت و هوش جمعی بازیکنانی که اطرافش هستند و همچنین تمایل کامل آن‌ها برای به‌کارگیری ایده‌های مربی در زمین نیز بستگی دارد.

او می‌گوید: «من در اطراف بازیکنانی قرار دارم که واقعاً در زمین هوشمند هستند. و با دستورالعمل‌های مربی، ما توانسته‌ایم به راحتی ارتباط برقرار کنیم. به عنوان مثال فابیان روئیز، اگر من به عمق بروم، او کمی به جلو می‌رود. اگر من به چپ یا راست حرکت کنم، او نیز خود را مطابق با آن تنظیم می‌کند. همه چیز خیلی روان است. همینطور برای اشرف حکیمی- او در هر جایی از زمین حضور دارد. ما فقط به طور مداوم با هم سازگار می‌شویم.»

برای دمبله، جوهرۀ این سبک بازی نه تنها در تاکتیک‌ها یا حرکت‌ها، بلکه در ذهنیت نهفته است. او توضیح می‌دهد: «فوتبال بیشتر در ذهن است. این در مورد سازگاری سریع با الگوها و ایده‌های جدید است. من در کنار بازیکنان بسیار هوشمند بازی می‌کنم که این سبک بازی را پذیرفته‌اند و با اشتیاق به دیدگاه لوئیس انریکه پیوسته‌اند.»

دمبله نقش زیادی در قهرمانی پی‌اس‌جی در لیگ قهرمانان داشت.

چیز دیگری وجود دارد که لوئیس انریکه انجام می‌دهد که باعث می‌شود برخی از بازیکنانش احساس ناراحتی کنند و در نهایت ممکن است آن‌ها را از تقاضاهای بی‌رحمانه‌اش دور کند- روش ساده و صریح او در همه چیز و تمایلش به اینکه هر بازیکن همیشه باید برای جایگاه خود در ترکیب اصلی مبارزه کند.

دمبله می‌گوید: «او کسی است که ایده‌های بزرگی دارد و شم تاکتیکی استثنایی‌ای دارد. او بسیار صریح است و از گفتن آنچه که باید به بازیکنان گفته شود نمی‌ترسد. بالاتر از همه، چیزی که من بیشتر از همه در مورد او دوست دارم این است که او رقابت زیادی را در تیم به وجود می‌آورد. اگر می‌خواهی در ترکیب اصلی بازی کنی، باید این را در تمرینات و بازی‌ها نشان دهی. این چیزی است که من بیشتر از همه در مورد او دوست دارم.»

من به دمبله یادآوری می‌کنم که فصل گذشته، سه تیم از چهار تیم نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان، نمایندگان بازی موقعیتی و مبتنی بر مالکیت توپ بودند که پی‌اس‌جی بازی می‌کرد، و از او می‌پرسم که آیا شاید این یکی دیگر از دلایل موفقیت آن‌ها و احیای خودش نبوده است؟

دمبله می‌گوید: «این سیستمی است که به بازیکنان کمک می‌کند، چون خیلی سریع متوجه می‌شوی- با مربی‌گری دقیقی که دریافت می‌کنی- که باید همیشه چه کاری انجام دهی و هم‌تیمی‌هایت کجا هستند. این به ما کمک می‌کند حرکاتی خلق کنیم که شناسایی آن‌ها برای حریف دشوار است. همچنین، به طور کلی، وقتی بیشتر اوقات توپ را در اختیار داری، شانس برد بیشتری هم داری… حتی اگر گاهی ببازی.»

او ادامه می‌دهد: «این سبک بازی‌ای است که من خیلی دوست دارم. من این سبک را در بارسلونا، دورتموند و حتی در رن بازی کرده‌ام. من توپ را در اختیار داشتم، و این سبکی است که به تو امنیت می‌دهد- در زمین، این حس را داری که با این سبک احتمال برد بیشتری داری نسبت به هر سبک دیگری. این سبک بازی را دوست دارم- در واقع، همه در پاری سن ژرمن این سبک را دوست دارند.»

با این حال، همه چیز همیشه مطابق برنامه پیش نمی‌رود؛ همان‌طور که پی‌اس‌جی در فینال جام جهانی باشگاه‌ها با شکست ۳-۰ مقابل چلسی این را به بهای سنگینی تجربه کرد. تیم آبی‌پوش لندن با سبکی بسیار مشابه  پی‌اس‌جی بازی کرد.

دمبله می‌گوید: «آن‌ها کمی مثل ما بازی می‌کنند، بازی موقعیتی، با سه مدافع عقب برای خارج کردن توپ از دفاع.»

او این صحبت‌ها را پس از فینال و در حالی بیان می‌کند که پیش از مسابقه، همراه با “کول پالمر” (بازیکن حریف) برای عکس‌های تبلیغاتی در بالای ساختمان “راکفلر سنتر” در نیویورک ژست گرفته بودند.

دمبله که در مرحله‌های قبلی این تورنمنت با گل‌های مهمی مقابل بایرن مونیخ و رئال مادرید، پی‌اس‌جی  را به فینال رساند- پس از غیبت در بازی‌های ابتدایی به دلیل مصدومیت- می‌گوید: «چلسی هم بازیکنان فوق‌العاده‌ای دارد، آن‌ها تیم خیلی خوبی هستند. آن‌ها در آن فینال بهتر از ما بودند و پیروزی‌شان را کاملاً سزاوار بودند. بله، آن‌ها خیلی شبیه ما بازی کردند، اما بهتر از ما. و این در آن فینال به ما ضربه زد.»

حذف‌شدن در امارات

دمبله به‌سختی یاد گرفته است که با لوئیس انریکه، یک خط قرمز وجود دارد که نباید از آن عبور کرد. در سپتامبر سال گذشته، پس از پیروزی ۳-۱ پاری‌سن‌ژرمن مقابل تیم سابق دمبله، رن، در پارک دو پرنس، لحظه‌ای تنش‌آلود بین او و سرمربی رخ داد- مشاجره‌ای لفظی که در نهایت منجر به کنار گذاشتن دمبله از فهرست تیم برای بازی بعدی شد: دیدار مرحله گروهی لیگ قهرمانان مقابل آرسنال در ورزشگاه امارات؛ دیداری که آرسنال با نتیجه ۲-۰ پیروز شد.

پاری‌سن‌ژرمن در پنج بازی ابتدایی مرحله گروهی تنها ۴ امتیاز کسب کرد و در آستانه حذف زودهنگام و حتی عدم صعود به جمع ۲۴ تیم برتر قرار گرفت. اما لوئیس انریکه بر اهمیت پایبندی بازیکنان به مسئولیت‌هایشان برای تیم تأکید کرد و در توضیح تصمیمش برای کنار گذاشتن دمبله گفت: «بهترین کاری که انجام دادم این بود که او را در بازی مقابل آرسنال در لندن به میدان نفرستادم، حتی اگر بابت آن تصمیم، به‌شدت مورد انتقاد قرار گرفتم. این بهترین تصمیم فصل من بود. باقی کارها را خودش انجام داد.»

اختلاف از آن‌جا شروع شد که دمبله از نحوه صحبت مربی در برابر سایر بازیکنان احساس ناراحتی کرد- مسئله‌ای که بازیکن حالا می‌پذیرد نسبت به آن واکنش بیش‌ازحد نشان داده است. او کمی بعد عذرخواهی کرد. اما حالا، وقتی به آن زمان نگاه می‌کند، ماجرا را این‌طور توصیف می‌کند: «نه، من هرگز با او دعوا نکردم. فقط صحبت‌هایی بین‌مان بود- درباره چیزهایی که خوب پیش می‌رفت و چیزهایی که نمی‌رفت. او خیلی صریح با من حرف زد، اما این‌طور نبود که مردم فکر می‌کنند دعوا بوده باشد. ما صحبت کردیم، او هم تصمیمش را گرفت. این موضوع تأثیری روی من یا او نداشت. ما صحبت کردیم و تمام شد. بعد دیدم در رسانه‌ها خیلی حرف زده می‌شود- ولی خب، می‌دانید که رسانه‌ها چطور هستند.»

انریکه معتقد بود دمبله پتانسیل بردن توپ طلا را دارد اما در ابتدای فصل گذشته مجبور شد او را تنبیه کند.

صرف‌نظر از جزئیات دقیق آن اتفاق، این ماجرا تمرکز دمبله را بیشتر کرد و اهمیت واقعی کار تیمی و نقش کلیدی او در آن را به یادش آورد.

دمبله توضیح می‌دهد: «کمک به تیم مهم‌ترین چیز است،”؛ بازیکنی که در دو بازی پایانی مرحله گروهی لیگ قهرمانان، چهار گل به ثمر رساند و پیروزی‌هایی حیاتی مقابل منچسترسیتی و اشتوتگارت را رقم زد تا پی‌اس‌جی به مرحله حذفی صعود کند.

وقتی پاری‌سن‌ژرمن دوباره برای بازی نیمه‌نهایی مقابل آرسنال به امارات برگشت، دمبله نه‌تنها در ترکیب اصلی قرار گرفت، بلکه تنها گل بازی را هم به ثمر رساند.

«قبل از فکر کردن به گل زدن یا تاثیرگذاری، باید به تیم کمک کرد. این کلید موفقیت است- همان‌طور که امسال دیدیم. من هرگز بازیکنی نبودم که دفاع نکند یا فقط به خودش فکر کند.

البته، صادقانه بگویم- و کمی برخلاف آنچه گفتم- امسال کمی خودخواه‌تر بودم؛ شاید به همین دلیل هم گل‌های بیشتری زدم! اما از وقتی بچه بودم، همیشه به تیم فکر می‌کردم- با روحیه جمعی بازی کردن. فکر می‌کنم یکی از دلایلی که چنین فصل فوق‌العاده‌ای داشتم همین بود.

مربی در ابتدای فصل به من گفت که باید به تیم کمک کنم و الگو باشم. او گفت اگر با رفتارم الگو نباشم، جایگاهم در ترکیب اصلی را از دست می‌دهم. بنابراین می‌دانستم که باید تیم را در اولویت قرار دهم- و دقیقاً همین کار را انجام دادم.

اگر هنوز کسی در مورد تعهّد کامل او به بازی مبتنی بر پرسینگ که لوئیس انریکه از بازیکنانش می‌خواهد تردید داشت، کافی بود به تصویری که از او در فینال لیگ قهرمانان وایرال شد، نگاه کند- دمبله در نزدیکی محوطه جریمه نیم‌خیز شده، در حال تمرکز کامل، آماده برای پرس، مثل دونده‌ای که منتظر شلیک آغاز مسابقه دوی صد متر المپیک است. پی‌اس‌جی در آن لحظه پیش بود، اما دمبله کاملاً متمرکز به دروازه‌بان اینتر، یان زومر، چشم دوخته بود؛ منتظر شروع بازی برای حمله به او.

در پاسخ به این‌که در آن لحظه واقعاً چه فکری در ذهنش بود، پاسخ او صادقانه و ساده است: «راستش، بعد از سه، چهار یا پنج استارت انفجاری… خسته‌ام!» و بعد با خنده ادامه می‌دهد: «وقتی در آن وضعیت قرار می‌گیرم، دارم نفس تازه می‌کنم از دویدن‌های قبلی.

اما مربی از من می‌خواهد که به دروازه‌بان و مدافعان زمان ندهیم، چون اگر آن چند ثانیه حیاتی را به آن‌ها بدهیم، وقت دارند فکر کنند، پاس درست بدهند و از پرس ما عبور کنند. بنابراین ترجیح می‌دهم آن ۱۰ یا ۱۵ متر به سمت دروازه‌بان بدوم، تا اینکه ۴۵ یا ۵۰ متر برگردم به سمت دروازه خودمان!»

از بارسلونا تا توپ طلا

تلاش جمعی، گل‌های بیشتر از همیشه، جام‌ها… همۀ راه‌ها به یک نقطه ختم می‌شوند. توپ طلا. چقدر برایش مهم است؟ چه معنایی دارد؟

پاسخ دمبله روشن و قاطع است: «برای یک جایزه فردی، چیزی بالاتر از این نیست. این مقدس‌ترین جام برای یک فوتبالیست است. وقتی به همه اسطوره‌ها نگاه می‌کنی که آن را برده‌اند، واقعاً استثنایی است.”

در آستانه فینال لیگ قهرمانان، بسیاری در کادر فنی- و حتی دیگر افراد اطراف باشگاه- با فریاد زدن نام دمبله همراه با عبارت “توپ طلا!” سعی در تشویق و تحریک روحیه او داشتند.

او با لبخند می‌گوید: «مردم مرا می‌دیدند و فریاد می‌زدند “توپ طلا، توپ طلا!” اما صادقانه بگویم، لوئیس انریکه، کادر فنی و تمام بازیکنان واقعاً روی تیم تمرکز داشتند- به‌ویژه روی فینال لیگ قهرمانان.»

چیزی که دمبله نمی‌داند، این است که لوئیس انریکه و تیمش از ابتدای فصل آگاهانه تلاش کردند تا ایدۀ «کسب توپ طلای فوتبال» را در ذهن او جا بیندازند- با اشاره به توپ طلا در هر فرصتی، به‌عنوان روشی هوشمندانه برای ایجاد انگیزه، افزایش اعتماد به نفس و این باور که او کاملاً شایستۀ قرار گرفتن در آن سطح از رقابت است.

آن شب در مونیخ مقابل اینتر، تاریخی بود: اولین قهرمانی پاری‌سن‌ژرمن در لیگ قهرمانان اروپا. جالب این‌که هر چهار فینال قبلی جام باشگاه‌های اروپا یا لیگ قهرمانان که در مونیخ برگزار شده بود نیز شاهد قهرمانی تیمی برای اولین‌بار بود- ناتینگهام فارست در ۱۹۷۹، مارسی در ۱۹۹۳، بروسیا دورتموند در ۱۹۹۷ و چلسی در ۲۰۱۲.

حالا که دمبله فصل گذشته موفق به کسب لیگ قهرمانان، لیگ یک فرانسه، جام حذفی فرانسه و سوپرجام فرانسه شده و در کنار ۳۵ گل، ۱۶ پاس گل نیز داده، خودش خوب می‌داند که درخشش‌اش اتفاقی نبوده است. او می‌گوید: «بعد از چنین فصلی- چهار جام، گل، پاس گل- طبیعی است که به‌عنوان یکی از گزینه‌های اصلی توپ طلا در نظر گرفته شوم.»

احساس می‌شود که برای او، بردن توپ طلا صرفاً مرحله‌ی جدیدی است در مسیر موفقیت‌های جوانی که در می ۲۰۱۶، سه روز پیش از تولد ۱۹ سالگی‌اش، از رن به دورتموند پیوست.

وقتی از او پرسیده شد که انتقال به دورتموند چقدر سخت بود، گفت: «خب، آسان نبود، ولی کمک‌هایی داشتم. شش ماه به‌عنوان بازیکن حرفه‌ای در رن بازی کرده بودم و بعد راهی آلمان شدم. اما در دورتموند خیلی خوب از من استقبال شد، مثل عضوی از خانواده بودم. توماس توخل که مثل پدر دوم من است، در باشگاه به‌شکلی عالی از من استقبال کرد. در دورتموند یک “برادر بزرگ‌تر” هم داشتم، پی‌یر امریک اوبامیانگ که در تمام مدتی که آن‌جا بودم، کمک زیادی به من کرد. همۀ این‌ها باعث شد ورودم به دورتموند خیلی آسان‌تر شود.»

موفقیت در دورتموند باعث شد دمبله در اوت ۲۰۱۷ راهی بارسلونا شود-در سن پایین، فقط ۲۰ ساله، اما با شهرتی بزرگ و انتظارات سنگین که به‌دنبال ستاره بودن می‌آیند. با وجود همۀ حاشیه‌هایی که در دورانش در بارسلونا وجود داشت، او همیشه نگاهی مثبت به این تجربه داشته است؛ تیمی که شدیداً آرزو داشت در آن موفق شود.

او می‌گوید: «بله، شرایط سخت بود، به‌خصوص که من بعد از تنها ۱۸ ماه بازی حرفه‌ای به بارسا رفتم؛ شش ماه در رن و یک سال در دورتموند. وقتی در ۲۰ سالگی وارد رختکن بارسلونا می‌شوی، با تمام آن ستاره‌ها و بازیکنانی که همیشه رؤیای بازی کنارشان را داشتی… واقعاً استثنایی بود. بعدش باید خودت را وفق می‌دادی. من بدشانس بودم؛ سه یا چهار سال درگیر مصدومیت بودم. وقتی می‌توانستی بازی کنی، باید وفق پیدا می‌کردی. وقتی نمی‌توانستی، باید قوی می‌ماندی. ولی من کاری را انجام می‌دادم که عاشقش بودم، در باشگاهی که همیشه آرزویش را داشتم، بارسلونا. آسان نبود، ولی بعد از سه چهار سال، شرایط خیلی بهتر شد.»

دوران حضور دمبله در بارسلونا با مصدومیت‌های پیاپی همراه بود و او دیدارهای زیادی را از دست داد.

بر خلاف شایعات و حرف‌هایی که عمدتاً از رسانه‌های نزدیک به باشگاه پخش می‌شد، دمبله همیشه مورد احترام و علاقۀ هم‌تیمی‌هایش در بارسا بود- خیلی از آن‌ها وقتی دیدند او به پاری‌سن‌ژرمن فروخته شد، متعجب و ناراحت شدند. او همیشه کمی برای هم‌تیمی‌هایش مرموز باقی ماند، ولی شوخ‌طبعی‌اش و این‌که در اصل آدم خوبی بود، باعث شد دوستش داشته باشند.

دمبله توضیح می‌دهد: «من از هر چیزی که در بارسلونا اتفاق افتاد خوشحالم، چون واقعاً همان‌جا بود که به‌عنوان یک انسان رشد کردم، هم در زمین فوتبال و هم خارج از آن. دوستان زیادی در بارسلونا پیدا کردم که هنوز هم با آنها در ارتباطم. بنابراین برای من آن دوران کاملاً استثنایی بود و از همه مهم‌تر، دوران یادگیری بود.»

افرادی که او را به‌خوبی می‌شناسند- که تعدادشان بسیار کم است- می‌گویند مهم‌ترین عواملی که شخصیت دمبله را تغییر دادند، ازدواجش با همسرش «ریما» در یک مراسم سنتی مراکشی‌-مسلمان در دسامبر ۲۰۲۱ و سپس تولد دخترشان در سپتامبر سال بعد بود. این ازدواج برای بسیاری از هم‌تیمی‌هایش هم غافلگیرکننده بود، چراکه حتی نمی‌دانستند او شریک عاطفی دارد.

دمبله به‌شدت از زندگی خصوصی‌اش محافظت می‌کند، به‌ویژه وقتی موضوع به همسر و دختر خردسالش مربوط می‌شود. حضور آرام و حمایتی همسرش یکی از دلایل اصلی تمرکز و آرامشی است که او این روزها- هم در زمین و هم بیرون آن- از خود نشان می‌دهد.

از همه مهم‌تر، این تغییرات باعث شدند تا او نگاه دوباره‌ای به مسیر زندگی‌اش بیندازد و متوجه شود حالا که مرد خانواده شده، مسئولیت‌های متفاوتی دارد. عملاً در دو فصل آخرش در بارسلونا، او بالغ شد. در خانه‌اش با فیزیوتراپیست کار می‌کرد و مرتب برای درمان‌های تخصصی پیشگیرانه به فرانسه می‌رفت. با ذهن و چشمان یک پدر، حالا دنیا را متفاوت می‌بیند.

دمبله سرانجام اهمیت رژیم غذایی درست را هم پذیرفت و طی چند فصل اخیر، یک متخصص تغذیه فرانسوی استخدام کرده تا سبک زندگی سالم‌تری داشته باشد. وقتی از او می‌پرسند آیا لحظه‌ای خاص بوده که ناگهان متوجه شده باید تغییر کند تا به پتانسیل واقعی‌اش برسد، پاسخ روشنی دارد: «چون فقط با یک سال و نیم سابقۀ بازی حرفه‌ای به بارسلونا رفتم، زیاد به باشگاه نمی‌رفتم، مستقیم می‌رفتم توی زمین با انرژی زیاد- و البته کمی استعداد. اما بعد از یک مصدومیت، دو، سه، چهار مصدومیت، می‌فهمی که باید از بدنت مراقبت کنی، که فوتبال حرفه‌ای سطح بالا فقط به استعداد نیست. نمی‌تونی فقط از خواب بیدار شی و بری تمرین. باید بفهمی که هر اتفاقی ممکنه بیفته.»

او ادامه می‌دهد: «فهمیدم باید تمرین کنم، باید قوی‌تر بشم، باید خوب غذا بخورم، خوب بخوابم. همۀ اینها رو درک کردم. و حالا، نتیجه‌ش رو در پاری‌سن‌ژرمن دارم می‌بینم. خوشحالم.»

این روزها کاملاً در قالب خودش راحت است- و این برای هر فوتبالیستی مهم است. از او پرسیدم که آیا دلیل مصدوم نشدنش (قبل و بعد از دوران بارسلونا) همین شناخت دقیق از بدنش است؟

او پاسخ می‌دهد: «کاملاً. بدنم رو کامل می‌شناسم. می‌دونم کی باید سریع برم، کی نباید. اگه بگن نرو بالای ۳۰ کیلومتر در ساعت، من از ۳۱ بالاتر نمی‌رم؛ می‌مونم روی ۳۰. می‌دونم کِی خسته‌م، کِی نباید تمرین کنم، کِی باید تمرین کنم و کِی باید عضلاتم رو تقویت کنم. الان سه چهار ساله که بدنم رو مو به مو می‌شناسم.»

در مورد همبرگر و پیتزا چطور؟ آیا حالا فقط خاطره شده‌اند؟ چیزی که باید تا پایان دوران حرفه‌ای صبر کند؟ خب، نه دقیقاً.

«وقتی بازنشسته بشم… چی رو نمی‌خوام بخورم؟» او با خنده می‌گوید. «همبرگر و پیتزا؟ بعد بازی همیشه هستن. نه همیشه، ولی مخصوصاً بعد از بازی‌ها. همه‌ی بازیکن‌ها بعد بازی پیتزا یا همبرگر می‌خورن. من زیاد شکلات نمی‌خورم، پس مشکلی نیست. ولی همبرگر و پیتزا هنوز می‌خورم و قرار نیست متوقفش کنم!»

بسیاری از بازیکنان با هر دو پا خوب هستند، اما تعداد کمی توانایی‌ای دارند که دمبله در پاری‌سن‌ژرمن از خود نشان می‌دهد- مهارتی که او را به بازیکنی غیرقابل پیش‌بینی و همه‌کاره تبدیل کرده است. خودش هم دقیقاً نمی‌تواند توضیح دهد چرا این‌گونه است.

او می‌گوید: «از بچگی، همیشه دوست داشتم توپ رو با پای چپ جلو ببرم، ولی برای شوت زدن پای راستم رو ترجیح می‌دادم. می‌دونم عجیبه، ولی همینه دیگه.»

لیورپول در لیگ قهرمانان اروپا و در ضربات پنالتی در آنفیلد (مارس گذشته) تاوان این ویژگی را داد؛ دمبله ابتدا طوری ایستاد که انگار قرار است با پای چپ پنالتی بزند- پایی که معمولاً قوی‌تر فرض می‌شود- اما در لحظه‌ی آخر با پای «ضعیف‌تر» راست توپ را به تور دروازه کوبید.

توضیح ساده‌ی خودش؟ «شوت‌هام با پای راست بهترن تا چپ.»

عثمان دمبله قطعا در صف غیرمنتظره‌ترین برنده‌های توپ طلا قرار می‌گیرد.

بازیکنان دوپا کمیاب‌اند. این ویژگی بیشتر ریشۀ عصبی دارد اما به برخی ویژگی‌های جالب شخصیتی و شناختی هم مرتبط است. تحقیقات نشان می‌دهند که افراد دارای توانایی استفاده از هر دو دست و پا معمولاً انعطاف‌پذیری شناختی بیشتری دارند- توانایی تطبیق سریع با موقعیت‌های جدید یا جابه‌جایی بین وظایف و دیدگاه‌ها. مغزشان کمتر دچار تقسیم وظایف نیم‌کره‌ای است، یعنی هر دو نیم‌کره تقریباً به‌یک اندازه فعالند؛ این موضوع باعث می‌شود بین منطق و شهود تعادل بهتری داشته باشند. برخی پژوهش‌ها، دوپایی بودن را به خلاقیت بیشتر، تفکر واگرا و روش‌های حل مسئلۀ نامتعارف نیز مرتبط می‌دانند. از او می‌پرسم: آیا این ویژگی‌ها به خودش می‌خورد؟

او پاسخ می‌دهد: «ممکنه، آره. شاید راه‌حل‌هایی پیدا می‌کنم که بقیه پیدا نمی‌کنن. توی زمین زیاد به چیزی فکر نمی‌کنم. به خودم می‌گم دو تا پا دارم و کافیه. خیلی به کارم میاد؛ می‌تونم سریع بین دوتاش جابه‌جا بشم یا تصمیم بگیرم کدوم رو لحظۀ آخر استفاده کنم. ولی باز هم این چیزیه که باید روش کار بشه- حرکات، تمرین‌ها، بازی‌ها. اگه تمرین نکنی، از دست می‌ره.»

البته یک شرط خیلی مهم هم وجود دارد: باید بازیکن خوبی هم باشی! خوبه که بتونی از هر دو پا استفاده کنی، ولی هر دو پا هم باید خوب باشن. اگه هر دو پا بد باشن، دیگه فرق زیادی نداره!»

دمبله تا امروز با برخی از بزرگ‌ترین مربیان تاریخ فوتبال کار کرده و کنار بعضی از بزرگ‌ترین بازیکنان بازی کرده- و همچنان هم بازی می‌کند. وقتی از او خواسته شد که نام بازیکنان و مربیانی را ببرد که بیشترین تأثیر را بر او داشته‌اند، علاوه بر «لوئیس انریکه» به افرادی اشاره کرد که در مقاطع حیاتی از مسیر رشد حرفه‌ای‌اش کنار او بودند.

«رولان کوربی» همان مربی‌ای بود که دمبله زیر نظر او در رن شکوفا شد و به همین دلیل به دورتموند منتقل شد. «توماس توخل» هم زمانی که دمبله جوان و تنها در آلمان بود، کنار او بود. با وجود همۀ مشکلاتش در بارسلونا، دمبله «ژاوی» را هم به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد در دورانش معرفی می‌کند.

همچنین، «مارکو رویس» و دوستش «پی‌یر امریک اوبامیانگ» نیز در دورتموند الهام‌بخش او بودند؛ همان‌طور که «سرخیو بوسکتس» در بارسلونا- و البته «لیونل مسی».

او می‌گوید: «از همان روز اول، رابطۀ خیلی خوبی با مسی داشتم. کمد من درست کنار او بود و خیلی من را نصیحت می‌کرد. او کسی بود که به‌شکل غریزی می‌فهمید چی می‌خوای. به من گفت که اگه می‌خوام به رویا‌هام برسم، باید جدی باشم- بعد از اون، فقط نگاه می‌کردم و ازش یاد می‌گرفتم که توی زمین چطور بازی می‌کنه.

چه زمانی که به‌عنوان شماره ۱۰ بازی می‌کرد، چه شماره ۹، جای‌گیری‌اش فوق‌العاده بود؛ اون‌جوری که خودش رو توی زمین نامرئی می‌کرد. گاهی چهار، پنج دقیقه اصلاً نمی‌دیدیش، ولی به‌محض این‌که توپ بهش می‌رسید، غریزی می‌دونست باید چیکار کنه.

مسی دقیقاً می‌دونست کِی «جوردی آلبا» می‌خواد در حمله باهاش همراه شه، کی قراره توپ رو سانتر کنه. فوتبال رو خیلی خوب درک می‌کرد، جا‌گیریش بی‌نظیر بود، و می‌دونی- همه‌ی ما می‌دونیم- با پاهاش چه کارهایی می‌تونه بکنه.»

از دمبله می‌پرسم: آیا روزی، وقتی دخترش بزرگ شد، به او خواهد گفت که با لیونل مسی بازی کرده است؟

او لبخند می‌زند: «همین الان هم دارم بهش می‌گم!» در حالی که دخترش هنوز حتی سه ساله هم نشده!

بعد از بیش از سه دهه، دمبله اولین بازیکنی است که با بازی در لیگ فرانسه توانست به توپ طلا برسد.

وقتی از دمبله پرسیده می‌شود که فوتبال برایش یک شغل است یا یک علاقه، می‌گوید: «هر دو. ولی قبل از هر چیز، مخصوصاً وقتی بچه بودم، فقط یک علاقه و عشق بود.»

از او خواستم که “بازی بی‌نقص” خودش را انتخاب کند- آیا آن بازی در خیابان بود؟ یا اولین بازی حرفه‌ای‌اش برای رن مقابل آنژه در سال ۲۰۱۵؟

او پاسخ می‌دهد: «بازی‌های خیابونی فقط برای تفریح بودن. فکر می‌کنم اولین بازی حرفه‌ای‌ام بود. بازی کامل… همون بازی بود.»

آن بازی برای رن، نخستین گام مهم در مسیر پر پیچ‌وخم دمبله بود- مسیری دشوار اما پرامید، که حالا به‌نظر می‌رسد می‌تواند به مقصد نهایی‌اش برسد: توپ طلا.

***

هشت سال پیش، مجله فورفورتو به دورتموند رفت تا با پنج ستارۀ نوظهور این باشگاه گفت‌وگو کند- از جمله نوجوانانی چون عثمان دمبله و الکساندر ایساک. باشگاه آلمانی مدت‌هاست که به استعداد‌یابی در سنین پایین و فروش آن‌ها با سود کلان شهرت دارد. جیدون سانچو، ارلینگ هالند و جود بلینگام بعدها به تیم پیوستند و با رقم‌های هنگفتی فروخته شدند- اما در اوایل سال ۲۰۱۷ نیز دورتموند از نظر استعدادهای جوان کمبودی نداشت، زمانی که ما را به زمین تمرین‌شان دعوت کردند تا با دمبله، ایساک، کریستین پولیسیچ، رافائل گوئرو و یولیان وایگل مصاحبه کنیم.

طبیعتاً فقط یک چیز بود که می‌توانستیم با خود بیاوریم: توپ فنری تا حال و هوای عکس‌برداری‌مان حسابی جوان‌پسند باشد. بچه‌ها غیر از پریدن روی این توپ‌ها کاری نمی‌کنند، مگر نه؟

با وجود سختی‌های تهیۀ چنین وسیله‌ای در آلمان، ونسا لیسرینگ، عکاس فورفورتو، بالاخره با یک توپ نارنجی روشن سر رسید و بلافاصله شروع به عکاسی کرد. پولیسیچ روی آن نشست و سعی کرد ژست بگیرد اما به‌نظر می‌رسید به این کار علاقه‌ای ندارد. او هنوز فقط ۱۸ سال داشت، اما رفتارش همانند یک فوتبالیست باتجربه در اواخر دهۀ بیست زندگی‌اش بود- بعد از دیدار با ما می‌خواست برود و برای خانه‌اش وسائل آشپزخانه بخرد! این بلوغ رفتاری در تطبیق او با بوندس‌لیگا بسیار مفید بود، اما وقتی از او خواسته شد که با توپ فنری بازی کند، چندان به درد نخورد.

حس و حال کلی: یک حسابدار در یک سفر کاری شرکتی که تلاش می‌کند جوانی‌اش را دوباره زنده کند… اما موفق نمی‌شود.

اما دمبله هیچ مشکلی از این بابت نداشت. به‌محض این‌که توپ فنری را به او دادند، سریع سوار آن شد و بلافاصله کلی خوش گذراند- با خنده و شوخی کنار هم‌تیمی‌هایش، انگار که تمام عمر منتظر چنین جلسه عکاسی‌ای بود!

بعد از عکاسی، فورفورتو با دمبله و گوئرو به طبقۀ بالا رفت و دمبله برای خنداندن دوستش بازی «در بزن و فرار کن» را انجام داد؛ به درِ تصادفی‌ای زد و بعد با لبخندی روی صورتش با خونسردی دور شد. او شیطنت می‌کرد، اما مشخص بود که بقیه به‌خاطر همین ویژگی‌ها دوستش دارند.

اخلاق خوب دمبله باعث می‌شود که همیشه بین هم‌تیمی‌هایش به چهره‌ای محبوب تبدیل شود.

به‌هرحال او فوق‌العاده بازی می‌کرد- دو روز قبل‌تر، فورفورتو در ورزشگاه وستفالن حضور داشت و دید که دمبله چطور از سمت راست زمین حمله کرد و با یک ارسال عالی، پی‌یر امریک اوبامیانگ را صاحب توپ کرد تا تنها گل بازی مقابل لایپزیش را به ثمر برساند. استعداد او کاملاً مشخص بود.

مصاحبه‌ها نکات جالبی را روشن کردند، نه فقط در حرف‌ها، بلکه در رفتارها. فورفورتو با پولیسیچ و ایساک به‌طور هم‌زمان گفت‌وگو کرد، با این‌که این دو تقریباً هیچ آشنایی‌ای با هم نداشتند. در حالی که پولیسیچ خوب و مسلط صحبت می‌کرد، ایساک دستپاچه به‌نظر می‌رسید- او فقط دو هفته پیش از تیم اِی‌آی‌کی سوئد به دورتموند پیوسته بود و هنوز خیلی خجالتی بود و به این‌همه توجه عادت نداشت.

این موضوع نشانه‌ای اولیه بود از اینکه شاید انتقال به دورتموند برای او خیلی زود و خیلی بزرگ بوده است- در نهایت، او به رئال سوسیه‌داد پیوست، جایی که توانست نام خودش را مطرح کند و حالا خیلی بااعتمادبه‌نفس‌تر به‌نظر می‌رسد.

دمبله و گوئرو نیز به‌طور مشترک با فورفورتو صحبت کردند و در هر فرصت ممکن با هم شوخی می‌کردند. دمبله به دورتموند پیوسته بود، با این‌که تیم‌هایی مثل لیورپول و لسترسیتی- که آن زمان قهرمان لیگ برتر بود- هم دنبال او بودند. او گفت: «یورگن کلوپ را در پاریس دیدم، اما بهش گفتم که تصمیمم را گرفته‌ام و می‌خواهم برای دورتموند بازی کنم. همین را هم به کلودیو رانیری گفتم.»

شاید اگر روباه‌ها (لقب تیم لستر) یک توپ فنری به قرارداد اضافه کرده بودند، اوضاع خیلی متفاوت پیش می‌رفت!

عنوان اصلی مقاله: Before theChampions League final, people would shout‘Ballon d’Or!’ at me. It’s the Holy Grail نویسنده: Guillem Balague نشریه / وبسایت: Four Four Two زمان انتشار: سپتامبر 2025
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *