چگونه فیفا و یوفا به روسیه کمک کردند “ورزششویی” کند
هفتیک- ماموریت به انجام رسید. ویترینها را جمع کنید. زیورآلات ارزان قیمت را سرجایش بگذارید. برگه دستورالعملهای خطرناک مورد تایید دولت را ریز ریز کنید. ورزش به هدفش عمل کرده است. و هر انتخابی هم که از اینجا به بعد داشته باشد، به احتمال بسیار زیاد به گوش ولادمیر پوتین نخواهد رفت.
از فیفا، یوفا، کمیته بینالمللی المپیک و بسیاری از شرکای تجاری برای کمکهای ارزشمندشان با ارسال پیامها سپاسگزار هستیم. این یک پوشش است.
این که بدانیم باید با خبر تصمیم یوفا برای تغییر محل برگزاری فینال لیگ قهرمانان از سن پترزبورگ، زادگاه پوتین، به عنوان اقدامی برای اعتراض به حمله روسیه به اوکراین چه کنیم دشوار است. البته که این قدمی ضروری نه فقط به دلایل امنیتی، بلکه فراتر از آن برای دیدگاه دردسرآفرین خود یوفاست.
اما تغییر محل برگزاری فینال، در حالی که گلولهها در کیف به پرواز درآمدهاند، بیهوده به نظر میرسد. اقدام یوفا برای مدیریت خوشنامی و اعتبار تنها در صورتی میتواند ارزشی داشته باشد که همه ما از مدیران ترسوی این سازمان تا احمقهای کارآمد رسانهها تا مصرف کنندگان در هر نقطه بخواهیم درسی بسیار دشوار و بسیار مدرن از این تصمیم بگیریم.
تنها صدای مخالف در جلسه کمیته اجرایی یوفا در روز جمعه احتمالا الکساندر دیوکوف، رییس فدراسیون فوتبال روسیه و رییس هیئت مدیره گازپروم، بوده است. هرچند بعید است که او هم در این مقطع دیگر اهمیتی برای این اقدامات قائل باشد. شالکه میتواند لوگوی گازپروم را از روی پیراهنش حذف کند. یوفا میتواند روی قرارداد اسپانسری این شرکت تامین کننده گاز دولتی روسیه تجدیدنظر کند.
اما زمان مناسب دیگر گذشته است. ورزششویی رخ داده است. تجارت، سیاست و پخش تفریحات ورزشی به اهدافشان رسیدهاند. روسیه پوتین تاثیرگذاری، قدرت نرم و مشروعیت کسب کرده است. مردم این کشور سرکوب شدهاند. از سوچی و مسکو برای تامین هزینه افسران وفادار پوتین استفاده شده است.
ما در مقطعی هستیم که گرفتن میزبانی فینال لیگ قهرمانان مانند صاف کردن گلو برای ترساندن مردانی است که ماسک به صورت دارند و با باتومهایی که در دست دارند به نیمه راه طبقات رسیدهاند. پوتین همین حالا غبار مرگ را بر سر مردم اوکراین پاشیده است. در این مقطع برای او اهمیتی ندارد که این بازی فوتبال کجا برگزار میشود.
اگر ورزش بتواند چیزی را از این فاجعه ترسناک بگیرد این است که ما حالا بدون هیچ تردیدی بفهمیم همه این اتفاقات واقعی است. این که تمام کسانی که درباره دیکتانوری و حقوق بشر صحبت میکنند از جایی حرف بزنند که عواقبی جدی به همراه داشته باشد.
البته که سرآغاز این مشارکت در جرم از مقر اصلی بیشرم واقع در سوییس آغاز شده است. جانی اینفانتینو پیش از این بیانیه خودنمایانهاش را منتشر کرده و هر خشونتی را به صورت عمومی محکوم کرده است. اینفانتینو با ناراحتی دروغین در واقع ابراز احساساتی بیمعنی کرد و سعی کرد بیطرف باشد:” ما بیدار شدیم و از آنچه دیدیم شوکه شدیم.”
تاریخ با نگاهی کامل به تمامی اقدامات اینفانتینو، چاپلوسی و حفظ روابطش با ظالمانی که دستشان به خون آلوده شده، او را قضاوت خواهد کرد. سه سال و نیم به عقب برگردید، زمانی که اینفانتینو در کرملین ادعا کرد که دنیا حالا “عاشق” روسیه است و پوتین را مانند یک برادر سخت در آغوش گرفت (ریو فردیناند و پیتر اشمایکل هم در این جلسه حاضر بودند).
رییس فیفا یک سال بعد برای مراسم تقدیم مدال دولتی روسیه برگشت. اینفانتینو درباره همین پوتین که در حال حاضر بزرگترین نیروی زمینی اروپا پس از جنگ جهانی دوم را در هجومی خونین و غیرقانونی به کار گرفته گفت:” شما مثل یک دوست از دنیا استقبال کردید. دنیا روابطی دوستانه با روسیه ایجاد کرده که تا ابد ادامه خواهد داشت.”
اینفانتینو شاید خودش را فردی مضحک و ابله نشان داده باشد که از نظر اخلاقی بدون ثبات و جسارت است. اما این درس به نوعی به همه ما برمیگردد: درسی در موضوعی بسیار دشوار و در روندی که نقطه پایانی آن از همان ابتدا بسیار مبهم به نظر میرسید. عفو بینالملل جز سازمانهایی بود که چهار سال قبل از عبارت “ورزششویی” استفاده کرد. در مقالهای مربوط به ابوظبی، منچسترسیتی و روابط میتو هِجِز از این کلمه در علامت نقل قول استفاده شد و کمی طول کشید تا توضیح داده شود که چنین عبارتی از کجا نشات گرفته است.
چنین چیزی در آن زمان شبیه به برنامهای تبلیغاتی بود. اما حالا نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که این اقدام به کجا ختم میشود؛ روندی که بسیاری از ما هم تا حدی در آن دخیل هستیم. من پس از جام جهانی روسیه کتابی درباره سفر به دور دنیا نوشتم، در حالی که هنوز تحت تاثیر جو این رقابتها و روابط هر روزه با روسها بودم و امید داشتم که شاید واقعا چیزی در این ارتباط وجود داشته باشد و بتوان با سرعتی کم به سمت صراحت در بحث و آزادی بیان رفت. اما حدس میزنید چه شد؟ ولادمیر پوتین واقعا یک دیکتاتور جانی امپریالیست است و این جام جهانی بخشی از ابزار صحنهآرایی او برای قدرت بود. حالا به نظر میرسد که این کتاب به انتشار شایعات با مقاصد سیاسی کمک کرده است.
و روسها از بسیاری جهات در این زمینه کاملا تاثیرگذار بودهاند. چهار سال پیش تماسهای بسیاری با مجلس عوام انگلیس گرفته شد و درخواست بایکوت جام جهانی پس از مسموم کردن سالزبری مطرح شد. اما حتی آن زمان هم به سختی میشد حدس زد که این کار چه تاثیر مشهودی میتواند داشته باشد، در حالی که پول و تاثیرگذاری روسیه در اقتصاد، سیستم قانونی و سیاست بریتانیا جریان داشت.
کاترین بلتون در کتابش به نام “آدمهای ِ پوتین” درباره مراکز مالی و سیاسی لندن مینویسد که در اواسط دهه 2000 وقتی این شهر به “مسکو روی رود تایمز” مشهور بود، به سرمایهگذاری بسیاری از سوی روسها و با پول این کشور تکیه داشتند.
بلتون مینویسد:” لندن در اواسط دهه 2000 میلادی به رختشوری دنیا معروف شده بود، صدها میلیارد پوند از پولهای کثیف در این شهر شسته میشد. راه برای کا.گ.ب باز شده بود تا شبکه بزرگی از پول سیاه را ایجاد کند که بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از شبکههایی بود که برای چنین کارهایی در زمان نبرد برای امپراتوری در روزهای پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی داشت.”
نقل قولی از یک سرمایهدار بانفوذ روسی آورده شده:” پول حرف اول را در لندن میزند. هرکس و هر چیزی را میتوان خرید. روسها به لندن آمدند تا افراد تراز اول سیاسی بریتانیا را به فساد بکشانند.” آیا این درست است؟ و اگر هست، تا چه حد درست است؟ افراد بر سر قدرت در مسکو به این واقعیت باور دارند؛ بنابراین این احتمالا برای آغاز کافی است.
و بله، ورزش در این بین اهمیت زیادی ندارد اما عادت دارد نقشش در رویدادهای جهانی را پررنگ جلوه دهد. اما ارزش تبلیغاتی آن به حدی است که ما دوست داریم از نزدیک در جریانش باشیم و صادقانه آن را بپذیریم. من در سال 2010 در مقر فیفا در زوریخ بودم که پوتین در کمال ناباوری از پشت سالن کنفرانس خبری ظاهر شد تا پس از اعطای میزبانی جام جهانی به روسیه به سوالات جواب داد: مردی کوچک و محتاط، تنها روی استیجی بزرگ، بیاعتنا و کسل بود اما قدرت فردی عجیبی را از خودش ساطع میکرد.
این صحنه تقریبا خندهدار و قطعا دلهرهآور به نظر میرسید. اما هیچ معصومیت جعلی، امید علیه امید، دعا و امید به آینده نمیتواند پشت این رفتارهای نخنما وجود داشته باشد. اوکراین خواهان کنار گذاشته شدن باشگاههای روسیه از رقابتهای یوفا شده و این اتفاق باید فورا رخ دهد، نه فقط به عنوان تنبیه، بلکه چون برگزاری چنین نمایشهایی در سایه جنگ منزجرکننده و غیرقابل تحمل است.
و از این جا به بعد باید محتاط باشیم. ما بدون هیچ تردیدی میدانیم که این مدیریت صحنه میتواند به کجا ختم شود. ما میدانیم که پوتین به تماسهای اینفانتینو و پیامهای صوتی مضطرب او پاسخ نمیدهد. عمر این بازی به پایان رسیده است. ما به بازی گرفته شده بودیم.