60 اسطوره تاریخ لیگ برتر؛ روبرت پیرس (48)

پیرس همواره آنری را که حرکات ناگهانی به کناره‌های زمین داشت، همراهی و تغذیه می‌کرد و با وجود این‌که پست این دو بازیکن با یکدیگر تفاوت داشت، پیرس به طرز عجیبی آمار بهتری نسبت به آنری در زدن گل‌هایی که با تک ضربه از فاصله نزدیک وارد دروازه می‌شوند، داشت.

هفت‌یک- وقتی از گوناگونی و چند فرهنگی تیم قهرمان فرانسه در جام جهانی 1998 صحبت می‌شود، یک نام از لیست جا می‌ماند. همه می‌دانند که زین‌الدین زیدان پسر یک مهاجر الجزایری بود. مارسل دسایی دائما راجع به رگ و ریشه‌های غنایی‌اش صحبت می‌کرد. هواداران آرسنال سرودهایی درباره سنگالی بودن پاتریک ویرا می‌خواندند. پدر دیوید ترزگه فوتبالیستی مشهور در آرژانتین بود. تیری آنری که والدینش اهل کارائیب بودند، یک بار پس از گلزنی با تی شرتی که روی آن نوشته شده بود “به احترام اهالی هند غربی‌” خوشحالی می‌کرد. ولی هیچ‌کس هیچ‌گاه نامی از روبرت پیرس به میان نیاورد.

پیرس در دوران کودکی در شهر ریمس در مدرسه به مشکل خورده بود زیرا صحبت کردن زبان فرانسوی برایش آسان نبود. پدرش پرتغالی بود و مادرش اسپانیایی و آنها در خانه با زبان مادری‌شان صحبت می‌کردند. مثل خیلی‌ها که بالاتر نام‌شان آمد، پیرس هم مثل یک خارجی برای تیم ملی فرانسه  می‌درخشید.

پیرس هوادار بنفیکا و رئال مادرید بود- الگویش میشل، هافبک سابق رئال مادرید بود. برای خیلی از ما، او نمونه بارز یک بازیکن فرانسوی بود – در واقعیت هم او در فرانسه متولد شده بود ولی اصل و نسب او اسپانیایی- پرتغالی بود و در نوجوانی، به او لقب “پرتغالی” داده بودند.

ملیت چندگانه پیرس اما در سبک بازی‌اش در زمین خیلی کمکش کرد زیرا توضیح دادن این‌که او دقیقا چه تیپ بازیکنی بود کار دشواری است. او چیزی بین یک وینگر تکنیکی کلاسیک پرتغالی و یک بازیساز شناور اسپانیایی بود که تلاش می‌کرد برای هم تیمی‌هایش موقعیت ایجاد کند. او نه دائما در حال عبور از رقبا از کناره‌ها بود و نه تماما در حال ارسال پاس‌های در عمق. او چیزی بین این دو بود و همچنین گلزن بسیار خوبی بود، بر خلاف هافبک‌های دوران بازی‌اش.

 

پیرس با درخشش در متز نامی برای خود در فوتبال فرانسه دست و پا کرد و باشگاه‌های بزرگی مانند رئال‌مادرید و بنفیکا به دنبال به خدمت گرفتن او بودند.

 

شکوفا شدن او در آرسنال در سایه محیط فرانسوی‌ای بود که او در آن قرار گرفت. او سال 2000 به آرسنال پیوست، درست زمانی که هم تیمی‌هایش در تیم ملی فرانسه که به تازگی قهرمان اروپا شده بودند، از جمله سیلوین ویلتورد، تیری آنری و پاتریک ویرا به این تیم پیوستند. در یورو 2000 هم نیکلاس آنلکا که تابستان قبلش هایبری را ترک کرده بود و هم امانوئل پتی که در آستانه پیوستن به بارسلونا بود، آرسنال را به او توصیه کردند. اما مهم‌تر از همه مطمئنا آرسن ونگر بود؛ یک مربی بسیار مناسب برای او؛ کسی که ذهن پیرس را با جزئیات پر نکرد و از او خواست که بازی خودش را انجام دهد.

پیرس در دوران حضورش در متز، پیشنهاد ونگر- که در آن زمان هدایت موناکو را برعهده داشت- رد کرده بود. او همیشه در مورد پیوستن به باشگاه‌های بزرگ‌تر محتاط بود که همین باعث شد پیشنهاد باشگاه‌های محبوب پدر و مادرش، رئال مادرید و بنفیکا، را رد کند. پیرس یک حرفه‌ای آرام و صبور بود که در باشگاه متز عملکرد بسیار خوبی داشت و  به همراه آنها بهترین نتایج تاریخ باشگاه را در فصل 98-1997 کسب کرد. آنها هم امتیاز با لنز در صدر جدول بودند ولی به خاطر تفاضل گل جام را از دست دادند. او اولین بار توجه انگلیسی‌ها را در جریان تساوی خانگی مقابل نیوکسل در جام یوفا به خود جلب کرد.

ونگر هنوز هم با دقت او را زیر نظر داشت ولی پیرس باید از بدترین روزهای دوران فوتبالش نجات پیدا می‌کرد. برای ونگر، چنین کاری به یک روتین تبدیل شده بود. او پیش از پیرس، ویرا را از یک دوره فاجعه بار در میلان نجات داد و همچنین متوجه شد که یوونتوس، آنطور که باید قدر آنری را نمی‌داند. ولی شرایط پیرس کمی متفاوت بود. او نادیده گرفته نشده بود بلکه بیش از حد از او انتظار می‌رفت.

او سرانجام به یک باشگاه بزرگ رفت، سال 1998 و مارسی – هر چند که با توجه به غول‌هایی که به دنبال جذب او بودند، یک قدم رو به جلو کوچک محسوب می‌شد. برای تاکید روی این نکته لازم است اشاره کنیم که مارسی رکورد نقل و انتقالات در انتقال بازیکن بین دو باشگاه فرانسوی را شکست- بازیکنانی در کلاس پیرس معمولا به خارج از این کشور منتقل می‌شدند. اولین فصل حضور او در ولودروم خوب پیش رفت ولی دومین فصل فاجعه بار بود؛ او کاپیتان تیمی شده بود که هوادارانی به شدت پرشور و حرارت و ناسازگار داشت. بعدها اعتراف کرد:” واقعا برایش آماده نبودم.”

نقطه عطف زمانی بود که پس از شکست 5-1 مقابل سن اتین، پیرس و گروهی از بازیکنان توافق کردند که با نماینده هواداران دیدار کنند تا تنش‌ها را کم کنند. همه چیز روی کاغذ خوب به نظر می‌رسید ولی در واقعیت، 200 هوادار مارسی به ماشین بازیکنان حمله‌ور شدند، آنها را در زمین تمرین زندانی کردند و تهدید کردند که کتک‌شان خواهند زد. پیرس هم با درخواست انتقال به این اتفاقات پاسخ داد.

 

پیرس بعد از قهرمانی در یورو 2000 به آرسنال رفت تا در کنار تیری آنری نمایش‌های درخشانی ارائه بدهد.

 

پس از ارسال پاس گل برای ترزگه در وقت‌های تلف شده فینال یورو 2000 مقابل ایتالیا، او به عنوان جانشین مارک اوورمارس راهی آرسنال شد. ستاره هلندی با 25 میلیون پوند راهی بارسلونا شده بود که در آن زمان، چهارمین انتقال گرانقیمت تاریخ بود. در آن موقع، پیرس تنها 6 میلیون پوند برای آرسنال هزینه داشت و چهار سال بعد که اوورمارس بازنشسته شد، پیرس همچنان در بالاترین سطح قرار داشت.

اقدام ونگر در جذب آنری به جای آنلکا- با نصف هزینه فروش آنلکا- همواره به عنوان انتقالی نبوغ‌آمیز شناخته می‌شود ولی سرمربی آرسنال همواره حسرت این را می‌خورد که این دو در خط حمله کنار هم بازی نکردند ولی شاید زوج پیرس- اورمارس، حسرت برانگیزتر هم بود. همچنین این انتقال (برای ونگر) یک برد مقابل مارسی هم بود، تیمی که در زمان حضور او در موناکو، رقیبشان بود و تنفر عجیبی بین باشگاه مارسی و ونگر وجود داشت. پیرس به ورزشگاه بزرگ ولودروم عادت کرده بود، ورزشگاهی بزرگ، باظرفیت بالا و با معماری کلاسیک اروپایی. به همین دلیل، دفعه اولی که هایبری را دید، باورش نمی‌شد.

برای اولین تور پیش فصل به همراه آرسنال، او با بازیکنان، خارج از زمین ملاقات کرد. قرار بود با اتوبوس به فرودگاه استانستد بروند که پیرس کمی زودتر از دیگران رسید و آنری به او پیشنهاد کرد که با هم نگاهی به ورزشگاه بیندازند. او متحیر شده بود که باشگاهی مثل آرسنال در ورزشگاهی بازی می‌کند که به سختی از بیرون معلوم است، ورزشگاهی که پشت خانه‌های به هم چسبیده در خیابانی ناآشنا در شمال لندن مخفی شده است. پس از تجربه مارسی، به نظر شرایط آرام‌تر و کم مسئولیت‌تر، بیشتر مورد پسند پیرس بود.

با وجود این‌که پیرس در مارسی در پست شماره 10 بازی می‌کرد، ونگر او را در سمت چپ خط میانی قرار داد. با این حال در اولین بازی لیگ برتری در مقابل ساندرلند، ونگر او را نیمکت‌نشین کرد زیرا باید فیزیکی بودن فوتبال انگلیس را مشاهده می‌کرد. تماشای توپ‌های بلندی که به سمت نیال کوئین ارسال می‌شد، برخورد شدیدی که با کوین فیلیپس انجام شد و تکل‌های خشن در خط میانی، پیرس را شوکه کرده بود و این خشونت باعث شد تا او در فصل اول حضورش نتواند با فوتبال انگلیس هماهنگ شود.

ولی این دقیقا چیزی است که فوتبالی‌ها در انگلیس از بازیکنان خارجی انتظار دارند:” ما دوست نداریم که یک خارجی گران قیمت بیاید و از ابتدا لیگ را به سلطه خودش در بیاورد- نمی‌خواهیم فوتبال‌مان خیلی آسان به نظر برسد. می‌خواهیم که ابتدا دچار مشکل شوند، یک دوره تغییرات را بگذرانند و بعد از آن، حس کنند که در چالش‌های خاص فوتبال ما به مهارت رسیده‌اند. آنری در ابتدا به مشکل خورده بود، همینطور دنیس برگ‌کمپ و همینطور کریستیانو رونالدو. مشکلات پیرس غیرعادی نبود.”

 

گل تماشایی پیرس مقابل استون ویلا در سال 2001، یکی از بهترین لحظات او با پیراهن آرسنال بود.

 

چیزی که غیرعادی بود، این است که او خیلی سریع اوضاع را برگرداند. پس از فصل اول معمولی، او در فصل دوم به بهترین بازیکن لیگ تبدیل شد و با گل استثنایی‌ای که در دیدار خارج از خانه مقابل استون ویلا زد، به این ادعا (بهترین بازیکن لیگ بودن) اعتبار بخشید. او یک پاس بلند را مهار کرد، توپ را از بالای سر جورج بواتنگ عبور داد و با یک ضربه داخل پا، آن را از بالای سر پیتر اشمایکل وارد دروازه حریف کرد (از اینجا تماشا کنید).

در دوران قرنطینه که تنها چیزی که از لیگ برتر می‌شد در تلویزیون دید، تکرار بازی‌های سال‌های گذشته بود، غیرممکن بود که به همکاری خوب مارتین تایلر و اندی گری (گزارشگران فوتبال) توجه نکنید؛ آن هم وقتی گل‌های دیدنی‌ای مثل گل پیرس در ویلا پارک را توصیف می‌کردند. آنها با گزارش‌های‌شان، گل‌ دیدنی تک نفری او را جشن می‌گرفتند و درباره جایگاه جدید پیرس به عنوان بهترین بازیکن لیگ صحبت می‌کردند.

تایلر:” لیونبرگ…. توپ به پیرس می‌ره….  با بواتنگ روبرو می‌شه و وابرت پیرس از او رد میشه…. و نگاه کنید او از پیتر اشمایکل هم رد میشه…

گری: اوه!

تایلر: … اون تونست! بی‌عیب و نقص بود.

گری: اوه! (صدای تشویق) ببخشید ولی من برایش دست می‌زنم. این نبوغ بود. این نبوغ بود. نمیشه همچین چیزی را خرید. اینها قابل خریدن نیست.

تایلر:” یک گل طلایی از بازیکنی با لباس طلایی در دوران طلایی آرسنال”.

گری: مارتین! هم تیمی‌هایش در خط میانی زمین ایستادند و دارند تشویقش می‌کنند. منظورم این است که رد شدن از بواتنگ هم به اندازه کافی فوق العاده بود ولی داشتن آن ظرافت، آن جسارت و توانایی  زدن چنین گلی…. پسر فوق العاده بود.”

تایلر: برای همین است که گفته می‌شود روبرت پیرس باید عناوین انفرادی را کسب کند. بهترین بازیکن لیگ، بهترین بازیکن لیگ  از طرف اتحادیه بازیکنان. او مطمئنا در این جایگاه است و این به شهرت رو به افزایش لیگ کمک می‌کند، اینکه بازیکنی که در فصل اولش خوب کار نکرده، در فصل دوم لیگ را به سلطه درآورده.”

اما تلخی قصه برای پیرس اینجا بود که این آخرین بازی فصل بود که توانست کامل در آن بازی کند. در ادامه آن هفته، در جریان پیروزی آسان 3-0 مقابل نیوکاسل در جام حذفی، پیرس یک گل زد و یک پاس گل داد ولی پس از برخورد شدید با نیکوس دابیزاس، با شدت به زمین خورد و دچار پارگی رباط صلیبی‌اش شد. او تا پایان فصل از میادین دور بود و جام جهانی در خاور دور را هم از دست داد.

ونگر مدعی شد که او دیگر بازیکن سابق نشد آمار اما چیز دیگری می‌گوید. او در فصلی که به عنوان بهترین بازیکن فصل انتخاب شد، 9 گل زده بود، در فصل بعدش 14 گل زد، با وجود این‌که به خاطر دوران نقاهتی که سپری کرده بود، اولین گلش در ماه نووامبر به ثمر رسید. فصل بعدی نیز 14 گل زد و فصل بعدش هم همینطور.

او سه فصل پیاپی، بهترین آمار گلزنی در بین هافبک‌های لیگ برتر را داشت (در فصل 03-2002 با تعداد گل‌های پل اسکولز برابر بود). در فصل سوماز فصل‌هایی که 14 گل زد یعنی 05-2004، او در مجموع سومین گلزن برتر لیگ بود که اگر پنالتی‌های اندی جانسن، مهاجم کریستال پالاس را حساب نکنیم (11 گل از 21 گل او)، به رده دوم صعود می‌کرد.  به عبارت دیگر، تنها آنری در جریان بازی بیشتر از او گل زده بود.

 

پیرس یکی از ارکان اصلی تیمی بود که در فصل 04-2003، بدون شکست قهرمان لیگ‌برتر شد.

 

پیرس همواره آنری را که حرکات ناگهانی به کناره‌های زمین داشت، همراهی و تغذیه می‌کرد و با وجود این‌که پست این دو بازیکن با یکدیگر تفاوت داشت، پیرس به طرز عجیبی آمار بهتری نسبت به آنری در زدن گل‌هایی که با تک ضربه از فاصله نزدیک وارد دروازه می‌شوند، داشت. کلکسیون گل‌های او متشکل از تعداد زیادی از گل‌هایی‌ است که از روی ریباند‌ها به ثمر رسیده و در دوره‌ای که از آنری انتقاد می‌شد که به اندازه کافی خصوصیات یک مهاجم را ندارد، ستاره آرسنال در این فکر بود که باید بیشتر گل‌های “پیرسی” بزند.

البته این‌طور نبود که او فوتبالیست زمختی باشد. او بیشتر ظریف و دلربا بازی می‌کرد تا مقتدرانه و مستحکم. پیرس نمونه بارز نوعی از سرعت به نام “سرعت گمراه‌کننده” بود- به تنهایی بازیکن سریعی به نظر نمی‌آمد ولی وقتی از حریفان عبور می‌کرد، متوجه می‌شدید که چقدر سریع است. کتاب اتوبیوگرافی او “اردک‌ها نمی‌توانند تکل کنند” نام دارد که بیانگر نحوه راه رفتن او است که پاهایش را رو به بیرون برمی‌داشت و اغلب اوقات شبیه به اردک راه می‌رفت.

البته او می‌توانست تکل کند- تکل او روی ویرا، هم تیمی سابقش که به گل سسک فابرگاس در پیروزی مهم آرسنال در چمپیونزلیگ مقابل یوونتوس در سال 2006 منتهی شد به خاطر آورید. با وجود این‌که دنیس برگکمپ و تیری آنری با مجسمه‌های‌شان بیرون ورزشگاه امیریتس به نظر جایگاه بالاتری نسبت به او دارند ولی پیرس از احترام ویژه‌ای بین هواداران آرسنال برخوردار است.

 

تعریف شدن در فینال چمپیونزلیگ 2006 برای روبرت پیرس نشانه‌ پایان دوران حضورش در آرسنال بود.

 

جدایی او از باشگاه بی‌نهایت تلخ بود – 20 دقیقه از فینال چمپیونزلیگ گذشته بود که ینس لمن از بازی اخراج شد و برای این‌که آلمونیا، گلر جانشین به میدان برود، پیرس قربانی شد و در نهایت آرسنال در آن دیدار شکست خورد. پیرس بر این باور بود که این اتفاق، مشخصا پایان کارش است و ونگر اعتمادی به او ندارد. او به ویارئال اسپانیا پیوست؛ باشگاهی که در آن مقطع نزدیک‌ترین سبک بازی را به آرسنال داشت و با سانتی کاسورلا هم تیمی شد که در آینده به بازیکنی محبوب در آرسنال تبدیل شد و شاید نزدیک‌ترین بازیکن به سبک بازی پیرس، پس از جدایی ستاره فرانسوی تا به امروز بوده است.

در حقیقت، پیرس هیچ‌گاه آرسنال را ترک نکرد. او یک آپارتمان در میدان هایبری در نزدیکی ورزشگاه قدیمی، خرید و هنگامی که اولین بازی را در دوران یکنواخت حضورش در استون ویلا در سال 2010 انجام داد، با تشویق‌های بسیاری از سوی هواداران آرسنال که برای تماشای بازی‌اش به آنجا سفر کرده بودند، روبرو شد. در چند سال اخیر هم او در تمرینات باشگاه حضور یافته و به هر شکلی که ممکن است در اطراف باشگاه پرسه می‌زند.

وقتی از فرانسیس جفرز، مهاجم ذخیره آرسنال در دوران پیرس، سوال شد که یک ترکیب از بهترین بازیکنانی که با آنها هم‌بازی بوده نام ببرد، تاکید داشت که پیرس ستاره واقعی آرسنال بود.

او گفت:” پیرس بهترین بازیکنی بود که با او هم تیمی بوده‌ام. وقتی ترکیب را می‌بینید که آنری و برگ‌کمپ در خط حمله هستند، تعجب می‌کنید ولی او مطمئنا بهترین بازیکن بود. می‌توانست هر کاری انجام دهد، او در زمین یک جادوگر بود. پاهایش صاف بود، انگار که از جا بیرون زده بود ولی در تمرینات بدون شک بهترین بازیکن بود و در بازی‌ها هم به راحتی یکی از بهترین‌ها بود. دوستانم می‌پرسیدند:” پس برگ‌کمپ چی؟ پاتریک چطور؟ آنری چی؟” و من می‌گفتم بله، بله اینها بازیکنان بزرگی بودند ولی پیرس بهترین بود.”

 

عنوان اصلی مقاله: The Premier League 60: No 48, Robert Pires نویسنده: Michael Cox نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: آگوست 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *