داستان یک آرژانتینی که لیگ انگلیس را تغییر داد؛ رویای اُسی
هفتیک– در 150 سالی که از تاسیس اتحادیه فوتبال انگلیس گذشته، احتمالا هیچ کشور غیراروپاییِ دیگری به اندازه آرژانتین بر سر راه جزیرهنشینها قرار نگرفته و لحظات تلخ و شیرینی را برای آنها رقم نزده است. اگر از تاسیس اتحادیه فوتبال آرژانتین در اواخر قرن نوزدهم توسط الکساندر واتسون هوتون انگلیسی بگذریم، در همین سی- چهل سال اخیر آرژانتینیها و انگلیسیها بارها و بارها نبردهایی جنجالی داشتند یا به نوعی دست هم را گرفتهاند؛ از نبرد پربرخوردشان در یک چهارم نهایی جام جهانی 1966 تا نبرد خاطراتانگیز جام جهانی مکزیک؛ از درگیری سیمئونه و بکام در جام جهانی 1998 تا حضور ستارههایی مانند ورون، تبس، ماسچرانو و آگوئرو در لیگ برتر و نقش آنها در موفقیت تیمهای انگلیسی.
اما در این رابطه عشق و نفرت، هیچ آرژانتینی به اندازه “اُسوالدو آردیلس” در تغییر فوتبال انگلیس و تبدیل آن به یکی از جذابترین لیگهای دنیا تاثیر گذار نبود. ستارهای که در بحبوحه اختلافات سیاسی دو کشور، راهی جزیره شد و خاطرهای ماندگار از خود به جا گذاشت. او یکی از اولین بازیکنان خارجی بود که حضور در فوتبال انگلیس را تجربه و با درخشش خود، راه را برای حضور انبوه ستارههای خارجی در این رقابتها فراهم کرد؛ به طوریکه بیست و چند سال پس از پایان دوران بازی او، هیچ تیمی را در لیگ برتر نمیتوان پیدا کرد که بازیکن خارجی نداشته باشد و باعث شده تا بسیاری این روزها لیگ برتر انگلیس را یک لیگ خارجی که در انگلیس برگزار میشود، توصیف کنند.
قهرمان جهان ارزان قیمت
تاتنهام که فصل 78-1977 را در دسته دوم سپری کرده بود، با قرار گرفتن در رتبه سوم، پشت سر بولتون و ساوتهمپتون، توانست به دسته اول برگردد. آنها برای فصل جدید نیاز به خریدهای تازه داشتند تا بتوانند با بزرگان جزیره رقابت کنند. اما شرایط مالی باشگاه طوری نبود که بتوانند خریدهای گران قیمتی انجام بدهند. تنها دو ماه به آغاز فصل مانده بود و هنوز کیث بورکینشاو، سرمربی تاتنهام، بازیکنان مورد نظرش را پیدا نکرده بود.
در این بین یک تماس از “هری هَسلَم”، سرمربی سابق شفیلد یونایتد، باعث شد تا بورکینشاو چند روز بعد در پرواز بوئنوس آیرس باشد. هسلم خبر داد که اگر تاتنهام تمایل داشته باشد، میتواند شرایط پیوستن اسوالدو آردیلس، یکی از بازیکنان تیم ملی آرژانتین را به این باشگاه فراهم کند. تنها چند روز از قهرمانی آرژانتینِ منوتی در جام جهانی 1978، با پیروزی 3-1 مقابل هلند در دیدار نهایی، میگذشت و چه چیزی بهتر از داشتن یک قهرمان جهان در وایت هارت لین. آردیلس در همه دیدارهای آرژانتین در جام جهانی ، به جز دیدار پر حرف و حدیث مقابل پرو، از ابتدا به میدان رفته بود و در 26 سالگی، بهترین روزهای دوران حرفهای را سپری میکرد. پیش از آن سه فصل برای هوراکان بازی کرده بود و حالا زمانی بود که احساس میکرد به یک تغییر بزرگ نیاز دارد.
هرچند اصلا فکر نمیکرد مقصد بعدی، انگلیس باشد:” حتی یک ثانیه هم به این فکر نکرده بودم که ممکن است به انگلیس بروم. به اسپانیا، ایتالیا یا حتی فرانسه فکر کرده بودم. مردم در طول جام جهانی در این مورد صحبت میکردند. اما وقتی جام جهانی تمام شد، دیگر خبر خاصی نبود. اولین کسی که برای دیدن من به آرژانتین آمد، کیث بورکینشاو بود. او ناگهان سر و کلهاش پیدا شد و یک قرارداد جلوی من گذاشت.”
در دومین ملاقات آردیلس و بورکینشاو بود که او قرارداد را امضا کرد و به آنها پیشنهاد داد که “ریکی ویا” را هم بخرند. ریکاردو ویا هم عضو تیم آرژانتین 78 بود اما در بیشتر بازیها روی نیمکت نشست. ولی برای بورکینشاو مسئله اصلی مبلغ انتقال بود. با سیدنی وِیل، رئیس باشگاه تاتنهام، تماس گرفت و پرسید که میتواند یک بازیکن دیگر هم بخرد یا نه؛ ویل در پاسخ گفت “اگر فکر میکنی همون بازیکنیه که میخوای، از دستش نده”. به این ترتیب تاتنهام در فاصلهای کوتاه، دو بازیکن قهرمان جهان را تنها با قیمت 750 هزار پوند به خدمت گرفت. خبر که به انگلیس رسید، به تیتر یک روزنامهها تبدیل شد و بنگاههای شرطبندی شانس قهرمانی تاتنهام را از 66-1 به 25-1 افزایش دادند. آنها 18 جولای وارد لندن شدند و عکاسان برای گرفتن اولین عکسها از این دو ستاره، در وایت هارت لین صف کشیدند.
” اُسی”، ستاره وایت هارتلین
اولین عکسهای آردیلس و ویا با پیراهن باشگاه جدیدشان، شخصیتهای متفاوت این دو آرژانتینی تازه وارد را به خوبی نشان میداد. ریکی ویا با سبیلهای چخماقی، قد و قامتی بلند، با اعتماد به نفس بیشتری مقابل دوربینها ایستاده اما آردیلسِ خجالتی حتی جرات نگاه کردن به دوربینهای عکاسان را نداشت. ولی هرچه از مدت اقامت آنها در لندن سپری شد، “اُسی” شرایط بهتری پیدا کرد. آنچه به او کمک کرد تا با محیط و باشگاه جدید بهتر خو بگیرد، آشنایی با زبان انگلیسی بود:” من قبل از اینکه به تاتنهام بروم، 7 سال زبان انگلیسی مطالعه میکردم؛ اما ریکی آشنایی چندانی به این زبان نداشت. من میتوانستم روزنامه بخوانم و با سایر بازیکنان صحبت کنم اما برای ریکی دشوار بود.”
فصل اول، فصلی معمولی بود؛ البته هم برای تاتنهام که تازه به دسته اول برگشته بود و هم برای دو آرژانتینی که زندگی در کشوری جدید را تجربه میکردند، رضایتبخش محسوب میشد. تاتنهام در لیگ یازدهم شد و در FA Cup هم تا دور ششم پیش رفت اما در نهایت مغلوب منچستریونایتد شد. تاتنهام فصل بعد هم نتایجی مشابه گرفت اما برای آردیلس دیدار مقابل منچستریونایتد در دور سوم FA Cup فرصتی بود تا خود را به ستاره هواداران تبدیل کند. مانند رویارویی فصل قبل در جام حذفی، دیدار رفت در وایت هارت لین با تساوی به پایان رسید تا کار به دیدار تکراری در الدترافورد کشیده شود. هواداران تاتنهام با ناامیدی راهی منچستر شدند و کار وقتی دشوارتر شد که میلیا الکسیچ، دروازهبان تاتنهام، به دلیل مصدومیت از بازی خارج شد و به ناچار، گلن هادل، ستاره خط میانی تیم، در نیمه دوم درون دروازه ایستاد. شاگردان بورکینشاو هر طوری بود در وقتهای قانونی گلی دریافت نکردند تا بازی در وقتهای اضافه ادامه پیدا کند. آنها امیدوار بودند تا با رقم زدن یک نتیجه مساوی دیگر، کار به دیدار سوم کشیده شود اما لحظه جادویی در فاصله دو دقیقه به پایان بازی رقم خورد. آردیلس روی خط محوطه جریمه صاحب توپ شد و درحالیکه چند مدافع حریف مقابلش ایستاده بودند، با یک ضربه “دنیس برگ کمپی” دروازه شیاطین را باز کرد. برای هواداران اسپرز این شیرینترین انتقامگیری ممکن بود. تاتنهام آن فصل هم در دور ششم FA Cup و این بار مقابل لیورپول کنار رفت اما گلی که آردیلس در الدترافورد زد، جایگاه او در تاتنهام را محکمتر کرد.
در همان سال پیشنهاد بازی در فیلم “فرار به سوی پیروزی”، او را به چهرهای شناخته شدهتر در بین انگلیسیها تبدیل کرد؛ پیشنهاد بازی در فیلمی که ستاره هایی مانند مایکل کین، مکس فن سیدو، سیلوستر استالونه، بابی مور، گوردون بنکس و پله در آن حضور داشتند، چیزی نبود که آردیلس آن را از دست بدهد:” آنها به دنبال یک بازیکن از آمریکای جنوبی میگشتند؛ به همین دلیل به سراغ من آمدند. البته مایکل کین در بین بازیگران جایگاه بالاتری داشت اما من هم برای خودم یک صندلی ویژه داشتم که پشت آن نوشته شده بود “اسی آردیلس”. تجربه فوقالعادهای بود.”
تعبیر رویای “اُسی”
اما این سومین فصل حضور آردیلس در وایت هارت لین بود که او را به ستارهای ماندگار در فوتبال جزیره تبدیل کرد. نمایشهای او همان چیزی بود که فوتبال انگلیس به آن نیاز داشت. در فوتبالی که ستارههایش را بازیکنانی قد بلند و سرزن شکل میدادند، “اسیِ” ریز نقش با دریبلهای ریز و شوتهای ناگهانی اش، مثل یک آدم فضایی، عجیب و جذاب بود.
او آن فصل در لیگ 5 گل زد و تاتنهام به رده دهم صعود کرد. اما اتفاق بهتر باز هم در FA Cup رقم خورد. آنها کوئینزپارک رنجرز، هال سیتی، کاونتری، اکسترسیتی و وولوز را شکست دادند تا حریف منچسترسیتی در فینال شوند. این اولین حضور آنها در فینال FA Cup بعد از چهارده سال بود. دورنمای بازی در ومبلی به اندازهای آنها را هیجان زده کرد که تصمیم گرفتند ترانهای برای این دیدار بسازند؛ ترانهای که از رویای تاتنهامیها برای حضور در ومبلی میگفت اما “چَس و دِیو”، خالقان ترانه، میدانستند که اگر قرار باشد نام یک بازیکن در ترانه بیاید، هیچکس به اندازه اسوالدو آردیلس نمیتواند این آهنگ را محبوب کند؛ به این ترتیب “رویای اُسی” (Ossie’s Dream) ساخته شد(از اینجا تماشا کنید)؛ و او که قبلا بازیگری را تجربه کرده بود، با لهجه غلیظ اسپانیایی خود، چند کلمهای هم خواند. هرچند خود آن را مایه شرمساری میداند اما Ossie’s Dream برای هفتهها در جمع بهترین آهنگهای انگلیس باقی ماند.
رویای او و البته سایر تاتنهامیها در دیدار تکراری و توسط یک آرژانتینی دیگر تعبیر شد. بازی اول 1-1 تمام شد؛ با دو گل از تامی هاچینسون، هافبک منچسترسیتی، که گل دقیقه 30 را با یک گل به خودی در دقایق پایانی پاک کرد تا کار به دیدار تکراری کشیده شود. به این ترتیب ریکی ویا که در تمام سه فصل گذشته زیر سایه آردیلس بود فرصت پیدا کرد تا با زدن دو گل، خود را به تاریخ تاتنهام سنجاق کند؛ و البته فرصتی برای “اُسی” تا هموطنش را در سالهای بازنشستگی دست بیندازد:” از بس در مورد دو گلش در فینال 1981 صحبت کرده، کم کم دارد حالم بهم میخورد. هواداران از او سوال میکنند و او هم مثل ضبط صوت همان حرفها را از اول تکرار میکند.”
آتش جنگ
روزهای خوب آردیلس با تاتنهام در فصل بعد هم ادامه پیدا کرد؛ آنها در لیگ به یکی از مدعیان تبدیل شده بودند و در FA Cup هم در راه فتح یک جام دیگر قرار داشتند اما آتشی که ژنرالهای ابله آرژانتینی در فالکلند روشن کردند، کیلومترها آنطرفتر، دامنگیر آردیلس و ویا شد. حاکمان نظامی آرژانتین برای اینکه توجه را از بحران اقتصادی و وضعیت وخیم حقوق بشری کشور پرت کنند، به فکر پس گرفتن جزایر مالویناس (فالکلند) از انگلیس افتادند و تصور نمیکردند دولت مارگارت تاچر برای پس گرفتن چند جزیره کوچک به آن سوی اقیانوس لشکرکشی کند؛ آن هم یک شب پیش از دیدار تاتنهام مقابل لسترسیتی در نیمهنهایی جام حذفی. خبر جنگ که به اردوی تاتنهام رسید، بورکینشاو را بر سر دوراهی سختی قرار داد؛ از ستارههای آرژانتینی استفاده کند یا نه:” ما آن روز باید با لستر در نیمه نهایی FA Cup در ویلا پارک بازی میکردیم. شب قبل از بازی در هتل بودیم و وقتی بازیکنان برای خواب رفتند، همه چیز روبراه بود. صبح فردا آردیلس و ریکی ویا پیش من آمدند و گفتند که کشورهای ما با هم وارد جنگ شدهاند. آنها این خبر را شب قبل از خانوادههای خود شنیده بودند و نتوانسته بودند بخوابند. باید تصمیم میگرفتم از آنها استفاده کنم یا نه.”
بورکینشاو آنقدر میهنپرست نبود که بخواهد بهترین بازیکنش را روی نیمکت بنشاند. آردیلس از ابتدا به میدان رفت و علیرغم فحاشیهای هواداران لستر، کمک کرد تا تاتنهام 2-0 پیروز شود. بعد از بازی نوبت روزنامهها بود که درباره ادامه حضور دو آرژانتینی تاتنهام در فوتبال این کشور بحث کنند. بسیاری اعتقاد داشتند آنها باید به کشور خود برگردند اما تاتنهامیها علاقهای به این کار نداشتند. در این بین، آردیلس برای حضور در جام جهانی 1982، به اردوی آرژانتین در اسپانیا فرا خوانده شد؛ فرصتی تا از هیاهوی این اتفاق ناخواسته فاصله بگیرد. ریکی ویا هم که در انگلیس مانده بود، برای فینال FA Cup به کار گرفته نشد تا این بار سفیدها بدون ستارههای آرژانتینی و بدون اینکه هواداران “اُسیز دریم” را فریاد بزنند، جشن قهرمانی بگیرند.
آردیلس با پیراهن شماره 1* (بازیکنان آرژانتین در جام جهانی 1982 بر سر انتخاب شماره پیراهن با هم اختلاف پیدا کردند و به همین دلیل، منوتی، سرمربی تیم، دستور داد بازیکنان براساس حروف الفبا، شمارهها را انتخاب کنند؛ به این ترتیب شماره 1 به آردیلس رسید. البته فقط مارادونا استثنا بود که بدون توجه به این قانون، شماره 10 را به تن کرد. در جام جهانی 1982 آخرین بازی برای آلبی سلسته را انجام داد. آنها برخلاف چهار سال قبل توفیقی نداشتند و حتی به نیمهنهایی هم نرسیدند اما آنچه در آن روزها ذهن او را پر کرده بود، نه جام جهانی، که جنگ بین دو کشوری بود که او عاشقانه آنها را دوست داشت.
جنگ مالویناس بعد از 70 روز و کشته شدن بیش از هزار نفر از طرفین، از جمله یکی از پسرعموهای “اسی” ، به پایان رسیده بود و او باید تصمیم میگرفت به تاتنهام برگردد یا به تیم دیگری برود:” تاتنهام نمیخواست من را از دست بدهد اما من فکر کردم بازگشت به انگلیس نمیتواند کار درستی باشد. همسرم دوست داشت برگردد؛ کیت هم از من خواست برگردم اما من فکر کردم بهترین تصمیم میتواند ترک تاتنهام باشد. هنوز زخم جنگ التیام پیدا نکرده بود. مردم فرزندان خود را از دست داده بودند. ما به توافق رسیدیم و من به فرانسه رفتم.”
تاتنهام راضی به از دست دادن بازیکنی که در سه فصل اخیر بهترین لحظات باشگاه را رقم زده بود، نبودند و در مقابل اصرارهای آردیلس، تنها حاضر شدند او را به طور قرضی به پاری سن ژرمن بدهند. دوران حضور در پاریس کوتاه و ناموفق بود. تصاویر جنگ از جلوی چشم “اسی” دور نمیشد و او نمیتوانست بازی همیشگی را انجام بدهد.
در ژانویه بورکینشاو دوباره با آردیلس تماس گرفت و به او قول داد که مشکلی برای بازگشتش وجود ندارد. او این بار به حرف مربی خود اعتماد کرد و بعد از شش ماه به تاتنهام برگشت. البته کمی طول کشید تا همه چیز عادی شود. در اولین دیدار در خانه هوتون، هواداران حریف بار دیگر به او توهین کردند و حتی در آرژانتین نیز انتقادهایی به او شد. ولی او در جایی بود که هواداران تیم دوستش داشتند و میتوانست بازیهای همیشگی را به نمایش بگذارد.
***
ریکی ویا که در تمام این مدت در وایت هارت لین مانده بود، در ماه مارس انگلیس را ترک کرد تا “اسی” تنها شود اما او تا سال 1988 در وایت هارت لین ماند؛ اولین بازیکن غیر بریتانیایی که 10 سال در لیگ برتر بازی کرد. در سال 1984 با تاتنهام قهرمان جام یوفا شد اما قهرمانی در FA Cup در سال 1981، برای همیشه بزرگترین افتخار دوران حرفهای در وایت هارت لین باقی ماند. در آخرین سالهای بازیاش، برای بلکبرن و کوئینزپارک رنجرز به میدان رفت و آن زمان دیگر ستارههای خارجی زیادی در لیگ انگلیس بازی میکردند. میراثی که اسوالدو آردیلس از خود به جا گذاشت باعث شد تا بعد از او، ستارههایی مانند اریک کانتونا، پیتر اشمایکل و دنیس برگ کمپ راهی فوتبال جزیره شوند و پشت سر او، در فهرست 100 اسطوره تاریخ لیگ انگلیس قرار بگیرند.
تصور اون دورانبسیار لذت بخشه