
چرا حضور در سوپرلیگ برای باشگاههای آلمانی ریسک بزرگتری است؟
هفتیک- فلورنتینو پرز دوشنبه شب با حضور در برنامه الچیرینگیتو حرفهای جنجالی بسیاری را مطرح کرد اما یکی از ادعاهای او درست بود: هیچ یک از دو تیم بایرن مونیخ و بروسیا دورتموند تا پیش از انتشار بیانیه اعضای موسس در یکشنبه شب برای حضور در سوپرلیگ دعوت نشده بودند.
پرز و همدستانش از نگرانیهای دو تیم بزرگ آلمانی درباره اقدام برای جدایی از رقابتهای اروپایی آگاه بودند و هرگز دستشان را برای آنها رو نکردند. یکی از مقامات رسمی از یک باشگاه بزرگ اروپایی دیگر میگوید:” ایده فلورنتینو ایجاد بیشترین پویایی با حضور تمام باشگاههای همراه بود. دعوت از دو تیم آلمانی (و پاریسنژرمن که تردیدهایی داشت) روند را رو به کُندی میبرد و ممکن بود منجر به لو رفتن اخبار و ضربه زدن به برنامهها شود. شما یک انقلاب را با کسانی که کاملا متعهد نیستند، آغاز نمیکنید.”
البته که دو باشگاه بوندسلیگایی از مدتها قبل درباره تلاش برای راهاندازی لیگی جداگانه مطلع بودند. در اشپیگل در سال 2018 ایمیلهای از فوتباللیکس منتشر کرد که نشان میداد بایرن در بین باشگاههای برتر اروپایی بوده که دو سال پیش از آن احتمال راهاندازی رقابتی جدید بیرون از قلمروی قدرت یوفا را بررسی کرده است. با این حال آنها و دورتموند در همان زمان به طور مکرر نشان دادند که مصالحه را به راه حلهای رادیکال ترجیح میدهند. هردوی آنها در طول مشاجرات درباره فرمت جدید اعلام کردند که هرگز از لیگ داخلی خودشان جدا نمیشوند یا از ایدهای که به رقابت داخلی ضربه بزند، حمایت نمیکنند.
در نتیجه این موضوع بود که دورتموند و بایرن یکشنبه بعدازظهر از تلاش برای انجام کودتا باخبر شدند. کارل هاینس رومنیگه روز سه شنبه به کوریره دلاسرا گفت:” آندرهآ آنیلی پاسخ تماسهای من را نداد.”

باشگاههای موسس سوپرلیگ با توجه به شرایط فوتبال آلمان و دشواری حضور بایرن و دورتموند، آنها را از تاسیس این رقابتها مطلع نکردند.
هیچ یک از این باشگاهها از توافق امضا شده توسط اعضای موسس باخبر نبودند. آنها زمانی از این موضوع باخبر شدند که نشریه اشپیگل قرارداد سوپرلیگ را در روز دوشنبه منتشر کرده که در آن آمده بود آنها و پیاسجی قرار است دعوتنامهای برای پیوستن به این لیگ به عنوان اعضای موسسِ “فرعی” دریافت کنند و این اقدام “در سریعترین زمانی که قابل اجرا باشد”، انجام خواهد شد. در این بند تصریح شده که دو باشگاه بوندسلیگایی باید “در فاصله 30 روز” تصمیم بگیرند که آیا خواهان حضور در این مسابقات هستند یا خیر. اما پاسخ خیلی زودتر داده شد. این پاسخ “نه” بود.
به نظر میرسید که هر دو در ابتدا کمی گارد گرفتهاند. رومنیگه روز دوشنبه گفت که بایرن “در برنامههای ایجاد سوپرلیگ حاضر نمیشود” و از اصلاحات لیگ قهرمانان حمایت میکند. اما پاسخ رد قاطعی داده نشد. این دودلی ناچیز نشاندهنده عدم وضوح درباره طرح دقیق باشگاههای یاغی و همچنین حس کلی احتیاط بود.
در همین حال دورتموند گفت که آنها و بایرن “موضعی کاملا یکسان در طول تمام مذاکرهها داشتهاند” که شامل “رد برنامههای راهاندازی سوپرلیگ از سوی اعضای هیئتمدیره اتحادیه باشگاههای اروپا بوده است”. احساس میشد که این جملات با ملایمت انتخاب شده اما این تاثیری در تفکرات بعدی بروسیا نداشت. آنها به عنوان یک شرکت سهامی عام باید در اظهارنظر درباره یک موقعیت تجاری اغواکننده با احتیاط عمل میکردند.
منابع نزدیک به باشگاه تاکید دارند که احساس واقعی آنها به اندازه بایرن که این اقدام را با جدیت بیشتری در روز سه شنبه رد کرد، قوی بود. رومنیگه گفت:” من مایلم به نمایندگی از هیئت مدیره باشگاه صریحا این موضوع را شفاف کنم که بایرن در سوپرلیگ حاضر نخواهد شد. بایرن در کنار بوندسلیگا خواهد ایستاد. بازی در آلمان و نمایندگی این کشور در لیگ قهرمانان همیشه افتخار بزرگی برای ما بوده و هست.”
بایرن هرگز تا این اندازه فداکار نبوده است. بعضی از تردیدهای آنها درباره فرمت جدید تنها در اصول این باشگاه ریشه ندارد بلکه ملاحظات سرد و دشوار تجاری مانند تردیدها درباره جذابیت برگزاری لیگی محدود در بلند مدت، نگرانی درباره کاهش ارزش رقابتهای داخلی و ناراحتی از رها کردن موقعیت برترشان در یوفا برای تبدیل شدن به عضوی کوچکتر در سازمانی که باشگاههای انگلیسی و کشورهای جنوب اروپا در آن دست بالا را دارند.
اما این تمام ماجرا نیست. یکی از منابع قابل اطمینان به اتلتیک میگوید:” احساس ضدیت با سوپرلیگ (در آلمان) چندان قوی است که دورتموند و بایرن ممکن بود با شورش روبرو شوند.” بیش از 100 هوادار بایرن روز سه شنبه در برابر ساختمان مدیریتی باشگاه حاضر شدند تا مخالفت خود با رقابتی جدید را به گوش آنها برسانند و اعتراضاتی مشابه نیز در دورتموند شکل گرفت.
اقدام به حضور در سوپرلیگ برخلاف نظر هواداران در آلمان به دلیل ساختار مالکیت دموکراتیک بسیار سختتر است. اکثر باشگاههای حرفهای از سوی اعضای خود مدیریت میشوند که برای انتخاب رییس و هیئت نظارت و سرپرستی رای میدهند. برای مثال اگر اعضا با شیوه مدیریت باشگاه موافق نباشند، هربرت هاینر، رییس بایرن، ممکن است در اجلاس سالانه بعدی از کار برکنار شود. حتی با این که چنین شورشهای جمعی به ندرت رخ میدهدد اما حضور اعضا احساس پاسخگویی و مسئولیت واقعی را ایجاد میکند که با نزدیکی فیزیکی بین هواداران و رهبران تیم تقویت میشود.
بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، مدعی شده که اگر لازم باشد دولتش “بمبی قانونی” برای متوقف کردن پیشروی طرحها به کار خواهد گرفت و اولیور داودن، وزیر فرهنگ، گفت که بازنگری مدیریت فوتبال “قانون 1 + 50″ آلمانی در زمینه حضور و نمایندگی هواداران را در نظر خواهد گرفت. او به کامنز گفت:” ما با دقت مدل آلمانی را مورد آزمایش قرار خواهیم داد. توجه به عدم حضور تیمهای آلمانی در این شرایط بسیار جالب است. این باعث شد که مدل مدیریت از سوی هواداران آلمانی را مورد توجه قرار دهیم.”

قانون 1+50 که در باشگاههای آلمانی اجرا میشود، قدرت زیادی به هواداران برای اعمال نظر داده است.
افرادی که مدیریت فوتبال در سطح اول فوتبال آلمان را بر عهده دارند در شهرهای باشگاه خود یا نزدیک آنها زندگی میکنند و به همین دلیل هر روز در معرض دیدار با مردم و تجربه احساسات آنها هستند. هانس یواخیم واتسکه، مدیر دورتموند، که سیاستمداری محافظهکار و تاجری موفق است و هاینر، رومنیگه یا اولی هوینس هیچکدام نمیخواهند در رستوران (یا رسانه) به مبارزه دعوت شوند، متهم به نابودی اکوسیستم فعلی فوتبال باشند و برای دستیابی به درآمد بیشتر آسیبی بیرحمانه به همتایان خود در لیگ داخلی تحمیل کنند. یکی از افراد قدرتمند در یکی از بزرگترین باشگاههای بوندسلیگا اظهار داشت:” هیچ یک از این افراد نمیتوانند بار دیگر در مجامع عمومی ظاهر شوند اگر با سوپرلیگ موافقت کنند.”
این که دو مخالف سوپرلیگ از ترس پیامدها یا عدم علاقه کامل به این فرمت چنین تصمیمی گرفتند درنهایت در درجه دوم اهمیت قرار دارد. چیزی که مهم است این است که آنها در این لیگ حضور نخواهند یافت و همین آسودگی خاطری برای سایر تیمهای بوندسلیگا و قسمت اعظم فوتبال اروپا است. فرناندو کاررو، مدیر بایرلورکوزن، گفت:” بایرنمونیخ و دورتموند باید برای مقاومت در برابر وسوسه سوپرلیگ و اجرای تعهد به بوندسلیگا مورد تقدیر قرار بگیرند.”
رومینیگه هرگز نمیخواست برای فدراسیونی کار کند اما نتیجه دورویی باشگاههای یاغی این بود که او جای خالی آنیلی در کمیته اجرایی یوفا را به دستور الکساندر چفرین، رییس این نهاد، پر کند. جایگاه میشاییل گرلینگر، مدیر بخش حقوقی باشگاه بایرن مونیخ، در هیئت مدیره اتحادیه باشگاههای اروپا نیز به همین دلیل مستحکمتر شد. هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا مقاومت بایرن، دورتموند و پاریسنژرمن ورق را علیه یاغیها برمیگرداند یا خیر (پس از کنارهگیری شش باشگاه انگلیسی در شب گذشته) اما اگر رقابتهای باشگاهی برگزار شده از سوی یوفا از این شکاف جان سالم به در ببرد، هر سه این تیمها قطعا تاثیرگذاری بیشتری خواهند داشت (توضیح مترجم: این مقاله پیش از لغو کامل رقابتهای سوپرلیگ نوشته شده است).
در حالی که ایده اصلی سوپرلیگ ایجاد روند درآمدی جدید بود، برنامه بزرگ بایرن کاهش هزینههاست: آنها میخواهند با کمک اتحادیه اروپا برای کاهش دستمزدها فشار بیاورند. به عنوان باشگاهی که عاقلانهترین روند مدیریت را داشته و باشگاه بزرگی بوده که- در دوران بدون کرونا- به طور مداوم سوددهی داشته، آنها سود بسیاری از ایجاد تغییر در فرپلی مالی در این زمینهها خواهند برد.