
آنالیز: چرا رویارویی آرتتا و گواردیولا به نبردی خستهکننده تبدیل شده است؟
هفتیک- بازیهای یکنواخت بین آرسنالِ میکل آرتتا و منچسترسیتیِ پپ گواردیولا دیگر اصلاً جای تعجب ندارد.
تا به حال شاهد دیدارهایی بودیم که در آن تمام هشت مدافع حاضر در زمین مدافعان میانی شناختهشدهای بودند، بازیای که در آن آرسنال یک بازیکن خود را از دست داد و در نیمۀ دوم به سختی از نیمهۀ زمین خود خارج شد، و دیداری که تا زمانی که ضربه گابریل مارتینلی در وقتهای تلفشده با یک تغییر مسیر بزرگ وارد دروازه شد، تقریباً هیچ نشانهای از تلاش دو تیم برای گلزنی دیده نمیشد. هیچکس هنگام تماشای این مسابقه انتظار یک بازی کلاسیک ندارد.
به همان اندازه، باید تحسین کرد که چگونه این دو مربی راههای جدیدی برای خلق بازیهای خستهکننده پیدا میکنند. دو سال پیش ممکن بود بتوان پیشنمایش این دیدار را با نگاه به، مثلاً، نحوه تفاوت ارسالهای فوقالعاده کوین دیبروینه از جناح راست با چیپهای ظریف مارتین اودگارد انجام داد، اما این بار تمرکز تاکتیکی روی مفاهیم کمجذابتر مثل قدرت میانی و ضربات ایستگاهی بود.

آرتتا و گواردیولا در سه دیدار از چهار بازی اخیر به تساوی رسیدهاند.
شرایط خاصی هم وجود داشت: آرسنال بدون اودگارد و کای هاورتز و سیتی بدون رایان شِرکی و عمر مَرموش بود. اما در عین حال، این سؤال پیش میآمد که کدام بازیکنان قادرند چیزی شبیه خلاقیتی که از یک مسابقه بین دو تیم بزرگ انتظار میرود ارائه دهند، یا حتی توانایی «وصل کردن» تیم، دریافت توپ در موقعیتهای خطرناک و ایجاد مثلثهای پاسکاری سریع را داشته باشند. در طول بخشهای طولانی، این بازی شدیداً ناامیدکننده و به شدت از خلاقیت فردی خالی بود.
لازم است اشاره شود که سیتی پس از هشت دقیقه با گل فوقالعادۀ ارلینگ هالند روی یک ضدحمله پیش افتاد و با نتیجه ۱-۰، حق داشت عقب بنشیند و دفاع کند. وظیفه بازگشت به بازی بر عهده آرسنال بود، اما میکل آرتتا همان مثلث میانی را انتخاب کرده بود که در شکست ۱-۰ آرسنال مقابل لیورپول در خانه حریف استفاده کرده بود، با دکلان رایس و میکل مرینو در کنار مارتین زوبیمندی.
آرتتا پیشنهادها مبنی بر اینکه این مثلث صرفاً هافبکهای دفاعی هستند را رد کرده و اشاره کرده که مرینو همین ماه یک هتتریک ملی به ثمر رسانده است. رایس بازی هجومی خود را در آرسنال توسعه داده و زوبیمندی بهطور مرتب در موقعیتهای گلزنی ظاهر میشود. اما هیچیک از این بازیکنان در پیدا کردن فضا بین خطوط، وصل کردن مهاجم مرکزی به بقیه تیم، یا دادن پاسهایی که وینگرها را در پشت مدافعان راه بیندازند، تخصص ندارند.
و نکته ناامیدکننده این است که احتیاط یک مربی باعث میشود مربی دیگر هم توانایی بازیکنانش در تسلط بر بازی را محدود کند. بهعنوان مثال، فیل فودن در بازی مقابل منچستریونایتد در نقش مرکزی عملکرد عالی داشت، اما احتمالاً با توجه به اینکه ترکیب آرسنال نشان میداد آنها در میانه زمین بازی را میبندند و فضای زیادی وجود ندارد، گواردیولا به جای آن برناردو سیلوا را در آنجا استفاده کرد، به نظر با دستوراتی برای درگیر شدن شدید، در حالی که فودن از جناح راست بازی میکرد و به ریکاردو کالافیوری فشار وارد میکرد. این یعنی یک شماره ۱۰ خلاق با یک مدافع میانی که به مدافع چپ تبدیل شده، یارگیری – و در نهایت به مدافع پنجم تبدیل شد.
آرتتا عملاً اعتراف کرد که با ابزارهای مناسبی برای شکست سیتی شروع نکرده و در نیمهوقت بوکایو ساکا و ابِرِچی اِزه را به جای نونی مادوئکه و مرینو وارد بازی کرد. بلافاصله، آرسنال عملکرد بهتری ارائه داد، چرا که اِزه توانایی دریافت پاسهای جلو روی نیمچرخش را داشت، چیزی که مرینو، با احترام، تنها میتواند آرزو کند. این حرکت نسبتاً ساده- اجازه دادن به توپ برای عبور از بدنش و حرکت به سمت حمله- هواداران خانگی که مشتاق خلاقیت بودند را به هیجان آورد.
در نهایت، گواردیولا متوجه شد که از آنجا که فودن زمان زیادی را صرف بازگشت به دفاع میکند، بهتر است یک مدافع پنجم واقعی وارد بازی کند، بنابراین خلاقترین بازیکنش- از لحاظ تئوری- را فدای یک مدافع میانی، ناتان آکه، کرد. بعداً، حتی فراتر رفت و نیکو گونزالس به جای هالند وارد زمین کرد. او اساساً با پنج مدافع، چهار هافبک میانی و جرمی دوکو در نقش مهاجم مرکزی که با آن ناآشنا بود، بازی میکرد.
آرتتا بهتدریج تهدید هجومی آرسنال را افزایش داده بود و اگرچه هیچ قطعیتی نبود که تیم بتواند به بازی بازگردد، چندان تعجبآور نبود که گل تساوی از ترکیب دو بازیکن تعویضی بهدست آمد. دید اِزه در ترکیب با توانایی مارتینلی برای حرکت پشت دفاع حریف، دو ویژگی بودند که آرسنال در نیمۀ اول کاملاً از آنها خالی بود. این دومین گل عالی در دیداری بود که نباید هیچ گلی در آن زده میشد.
سیتی در پایان آنقدر مدافع فیزیکی در زمین داشت که ناخواسته تهدید هوایی وحشتناکی در ضربات ایستگاهی ایجاد کرد، و جالب بود که آخرین حرکت بازی ورود کریستین موسکرا به جای زوبیمندی توسط آرتتا بود، به این معنی که آرسنال بازی را با چهار مدافع میانی تخصصی تمام کرد تا با چهار مدافع سیتی برابر شود.
به نظر میرسد این مربیان به حرکت هجومی حریف با دفاع واکنش نشان میدهند، اما همچنین به تقویت دفاع حریف با… تقویت بیشتر دفاع خود پاسخ میدهند.
برنده واقعی این دیدار لیورپول بود که رویکرد کاملاً متفاوتی دارد. آنها فصل گذشته لیگ برتر را با دادن آزادی بیشتر به ستاره هجومی خود، محمد صلاح، فتح کردند و مسائل هافبک دفاعی خود را با تبدیل رایان گراونبرخ، هافبک تکنیکی و همهکاره، حل کردند.
آنها در این مسیر ادامه دادهاند: جذب تابستانیشان شامل دو مدافع کناری هجومی، یک شماره ۱۰ نابغه و دو مهاجم سریع و تکنیکی جدید بود. آنها به اندازه مجموع آرسنال و سیتی پیروزی داشتهاند. شاید در ادامه فصل جسارتشان برایشان هزینه داشته باشد- قطعاً نمیتوانند همیشه برتری دو گله را از دست بدهند- اما در حال حاضر، برتری لیورپول به اندازه توانایی، ناشی از بلندپروازی هم هست.