آیا انتقال هری کین برای بایرن‌ مونیخ به‌صرفه بوده است؟

حالا که دو فصل از چهار فصل قراردادش سپری شده است، می‌توان پرسید: آیا انتقال هری کین برای بایرن‌مونیخ واقعاً به‌صرفه بوده است؟ پاسخ آن‌قدرها که تعداد گل‌هایش نشان می‌دهد، روشن نیست.

هفت‌یک- این ماه در ورزشگاه خانگی بایرن مونیخ، رخدادی دیده شد که از یک خورشیدگرفتگی هم نادرتر است. این فقط یک اغراق روزنامه‌ای نیست. بر اساس قوانین مکانیک سماوی، در هر سال روی زمین دست‌کم باید دو خورشیدگرفتگی، حتی اگر جزئی، رخ دهد. اما در آن شبِ آگوست، بیش از دو سال از آخرین باری گذشته بود که هری کین، ستارۀ فوتبال اهل لندن، در حضور تماشاگران یک پنالتی را از دست داده بود.

این ماجرای هری کین است؛ مهاجمی که از ژانویه ۲۰۱۱، از نخستین بازی حرفه‌ای‌اش در لیگ دسته سه انگلیس، تنها یازده پنالتی خراب کرده است؛ یعنی به‌طور میانگین کمتر از یکی در هر سال. و چون در همین بازۀ زمانی ۸۹ پنالتی را گل کرده- و حتی ۳۰ پنالتی پیاپی- حالا می‌توان چنین گفت: وقتی کین از روی نقطه پنالتی به توپ ضربه می‌زند، تقریباً این یک «قانون مکانیک فوتبال» است که توپ به شکلی اجتناب‌ناپذیر وارد دروازه شود.

پس وقتی آن شب آگوست ۷۲ هزار نفر در ورزشگاه دیدند که کین در بازی دوستانه برابر تاتنهام روی نقطه پنالتی سُر خورد و توپ را به‌طرز عجیبی از بالای دروازه به بیرون فرستاد، این صحنه برای آن‌ها به‌اندازه یک خورشیدگرفتگی کامل در مونیخ نادر بود (میانگین وقوع چنین پدیده‌ای: هر ۲۵۰ سال یک‌بار). زیرا این نخستین پنالتی بود که او به‌عنوان بازیکن بایرن‌مونیخ خراب کرد. و بر اساس آمار، به‌خوبی ممکن است آخرین بار هم باشد.

هری کین بعد از مدت‌ها در دیدار مقابل تیم سابقش پنالتی از دست داد.

هری کین- خرید رکوردشکن قهرمان همیشگی آلمان- با گل‌های خود از روی نقطه پنالتی بارها ورزشگاه مونیخ را روشن کرده است. اما آیا با همین کار کمی هم تماشاگران را فریب داده است؟

وقتی بایرن‌مونیخ شنبه شب در اشتوتگارت برای سوپرجام به میدان می‌رود، هری کین ۳۲ ساله هم در آنجا پرنورترین ستاره آسمان ورزشگاه خواهد بود (توضیح مترجم: بایرن در این دیدار 2-1 به پیروزی رسید و هری کین گل اول تیمش را به ثمر رساند). درست همان‌طور که تقریباً در هر ورزشگاه آلمان چنین بوده است، از وقتی که بایرن در تابستان ۲۰۲۳ بیش از هر بازیکن دیگری در تاریخ باشگاه برای او هزینه کرد: مبلغ انتقال با پاداش‌ها بیش از ۱۰۰ میلیون یورو؛ دستمزد تخمینی همراه با پاداش‌ها، ۲۴ میلیون یورو در هر فصل؛ مدت قرارداد، چهار سال. آن‌ها آن زمان چنین سرمایه‌گذاری بزرگی کردند، چون با اطمینان باور داشتند کین می‌تواند «ستاره‌ها را برایشان از آسمان بچیند».

و او از آن زمان مدام شلیک کرده و گل زده است. در ۹۶ بازی رسمی ۸۵ گل به ثمر رسانده: زیبا و نه چندان زیبا، سخت و آسان، حیاتی (۲۵ بار گل اول بازی) و کم‌اهمیت‌تر (یک‌بار گل هفتم در پیروزی ۷ بر صفر). در برخی لحظات حتی کین یادآور گرد مولر بزرگ بوده است؛ چون او هم مانند مولر می‌خواهد هر گلی را بزند، چه ۱-۰ چه ۷-۰، و برایش هیچ‌کدام وظیفه‌ای ساده و پیش‌پاافتاده نبوده است.

با این حال، حالا که دو فصل از چهار فصل قراردادش سپری شده است، می‌توان پرسید: آیا انتقال هری کین برای بایرن‌مونیخ واقعاً به‌صرفه بوده است؟ پاسخ آن‌قدرها روشن نیست که تعداد گل‌هایش نشان می‌دهد.

اگر کسی بگوید کین یک مهاجم در کلاس جهانی است، سؤال را درست متوجه نشده است. بحث بر سر این نیست که او بازیکن فوق‌العاده‌ای است- کسی که نه‌تنها گل می‌زند، بلکه پاس گل و حتی پاسِ قبل از پاس گل (Pre-assist) هم می‌دهد؛ یعنی چیزی بیش از یک مهاجم نوک صرف. اما پرسش این است: گل‌ها، پاس‌ها و پاسِ قبل از پاس‌‌گل‌های او چه چیزی برای بایرن به ارمغان آورده‌اند؟ برای نزدیک شدن به پاسخ می‌توان چنین پرسید: اگر به‌جای هری کین، یک مهاجم متوسط بوندس‌لیگا، مثلاً اِرمِدین دمیروویچ، در این دو فصل برای بایرن بازی می‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ او در همین دو فصل برای آگسبورگ و اشتوتگارت در هر فصل ۱۵ گل زده است.

می‌توان با اطمینان گفت که با دمیروویچ به جای کین، بایرن هم در لیگ قهرمانان اروپا و هم در جام حذفی آلمان همان‌قدر زود حذف می‌شد. اما در بوندس‌لیگا چه؟

در آن فصل نخست، لورکوزن برای «بایرنِ دمیروویچ» بیش از حد قدرتمند می‌بود. اما در فصل دوم، همین «بایرنِ دمیروویچ» احتمالاً برای لورکوزن بیش از حد قدرتمند می‌شد. بنابراین- هرچند با داده‌ها نمی‌توان اثبات کرد- می‌توان گفت که بایرن با دمیروویچ به جای کین نه بیشتر و نه کمتر از همان یک قهرمانی را به دست می‌آورد.

از نگاه بایرن هنوز این پرسش باقی است: گل‌ها بدون جام‌ها چه ارزشی دارند؟

وقتی یک باشگاه در مجموع نزدیک به ۲۰۰ میلیون یورو روی یک مهاجم ۳۰ ساله سرمایه‌گذاری می‌کند، خودش را هم تحت فشار می‌گذارد؛ چون فصل‌های کمتری در اختیار دارد تا توانایی‌های آن مهاجم را در بالاترین سطح به کار بگیرد. این همان دلیلی است که باعث می‌شود یک انتقال ۱۰۰ میلیون یورویی با دیگری تفاوت داشته باشد. با یک بازیکن ۲۱ ساله مثل فلوریان ویرتز، اگر خودش هم بخواهد، دست‌کم هشت فصل پیش رو داری. اما با یک هری کین ۳۰ ساله، احتمالاً فقط چهار فصل.

ماجرای کین نشان می‌دهد که بایرن‌مونیخ در فوتبال مدرن میان دو جهان گرفتار است. باشگاه همچنان به دنبال ستاره‌های سطح جهانی است تا با آن‌ها لیگ قهرمانان اروپا را ببرد، چون این هدف همیشه بوده و خواهد بود. اما بر خلاف گذشته- مثالش مانوئل نویر و روبرت لواندوفسکی– دیگر به‌ندرت بازیکنانی را در سنی پیدا می‌کند که هنوز ظرفیت پیشرفت داشته باشند. بلکه بیشتر در سنی هستند که دیگر رشد نمی‌کنند و با وجود سن بالا و دستاوردهای گذشته، هزینه‌ای بسیار گزاف دارند. نمونه‌اش سادیو مانه، نمونه‌اش لوئیس دیاز، و همین‌طور هری کین.

روند گلزنی‌های هری کین در بایرن ادامه پیدا کرد اما منجر به فتح جام‌های زیادی نشد.

و حالا دوباره به پنالتی‌ها برگردیم. اگر گل‌های پنالتی را از کارنامه‌اش حذف کنیم، هری کین در فصل دوم بوندس‌لیگا در ۳۱ بازی نَه ۲۶، بلکه ۱۷ گل زده است. این هنوز آمار بسیار خوبی است، اما کمتر از پاتریک شیک (۲۰ گل در جریان بازی) و سرهو گیراسی (۱۹ گل در جریان بازی). او در فصل اولش در بوندس‌لیگا، در ۳۲ بازی ۳۱ گل در جریان بازی به ثمر رسانده بود. درست است که در کلاس جهانی باید بتوانی پنالتی‌هایت را تقریباً همیشه گل کنی. اما وقتی می‌بینیم کینِ ۳۱ ساله به‌خوبیِ کینِ ۳۰ ساله نیست، چقدر محتمل است که کینِ ۳۲ ساله از کینِ ۳۱ ساله بهتر باشد؟

آیا با پاسخ به این پرسش کوچک، می‌توان پاسخ پرسش بزرگ‌تر را هم داد؟ نه، چون در فوتبال امروز، ارزش یک انتقال دیگر فقط با گل‌ها و جام‌ها سنجیده نمی‌شود. بلکه با «کلیک‌ها» هم سنجیده می‌شود.

اگر از باشگاه بایرن بپرسید که تأثیر هری کین، کاپیتان تیم ملی انگلیس، از زمان انتقالش بر بازاریابی و برند باشگاه چه بوده، داده مشخصی به شما نمی‌دهند، اما می‌گویند این تأثیر کاملاً محسوس است. اگر یک اسپانسر بخواهد تبلیغی با بازیکنان بسازد، به احتمال زیاد می‌خواهد هری کین در آن باشد. اگر پستی در شبکه‌های اجتماعی با حضور هری کین منتشر شود، احتمال زیادی هست که مخاطبان بیشتری آن را ببینند. این دو عامل وقتی چندبرابر می‌شود که مخاطبان یا اسپانسرها بین‌المللی باشند. به‌ویژه در انگلیس و آمریکا؛ جایی که بیشتر هواداران فوتبال نه بوندس‌لیگا، بلکه لیگ برتر را تماشا می‌کنند.

پس آیا انتقال هری کین برای بایرن‌مونیخ ارزشمند بوده است؟ این بازیکن با درخشش خود، به‌ویژه در خارج از آلمان، باشگاه را روشن‌تر جلوه داده است. او در این دو فصل، در روزهایی که بایرن گاهی در زمین و بیرون از آن سردرگم بود، همچنان «ستارۀ جنوب» باقی مانده است. اما اگر تیم در دو فصل آینده سریع‌تر از آنچه انتظار می‌رود رشد نکند، به نظر می‌رسد که کین در مونیخ دیگر بازی‌های واقعاً بزرگ را پیش از افول ستاره‌اش نخواهد برد.

 

 

عنوان اصلی مقاله: Stern im Süden نویسنده: Christopher Meltzer نشریه / وبسایت: Frankfurter Allgemeine Zeitung زمان انتشار: 17 آگوست 2025
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *