
انگلیس زیر نظر توماس توخل با چه سبکی بازی خواهد کرد؟
هفتیک- نظرات دربارۀ سرمربیگری در سطح ملی بسیار متنوع است.
در حالی که بسیاری معتقد هستند که هدایت تیم ملی یک کشور بزرگترین افتخار در فوتبال است، دیگران مدعی هستند که این کار فاقد کیفیت تاکتیکی و مربیان نخبهای است که در سطح باشگاهی شاهد حضورشان هستیم.
با انتخاب توماس توخل به عنوان سرمربی تیم ملی مردان انگلیس، این احساس قوی وجود دارد که اتحادیه فوتبال انگلیس یکی از تاکتیکیترین و باهوشترین مربیان در فوتبال مدرن را انتخاب کرده است.
با توجه به ریسکهای بزرگ او در فوتبال آلمان، فرانسه و انگلیس در چند سال اخیر، بسیاری با شهرت توخل به عنوان یکی از بزرگترین مربیان مدرن آشنا هستند. با این حال، چطور این ایدهها قرار است روی بازیکنان فعلی انگلیس پیاده شوند؟ از آن مهمتر، آیا او میتواند موفقیتش در سطح باشگاهی را در سطح ملی تکرار کند؟
***
سبک مورد علاقه توخل چیست؟
در زمین نمیتوان به درستی ترسیم کرد که انگلیس توخل قرار است دقیقا به چه شکل باشد.
مایکل کاکس از اتلتیک پیش از حضور این مربی در چلسی از او به عنوان «آفتاب پرست تاکتیکی» یاد کرد. او دو فصل در این تیم حضور داشت و دوران حضورش در چلسی با ویژگیهایی مانند انعطاف پذیری و عملگرایی، چرخش بین چندین سبک در تلاش برای در اختیار گرفتن کنترل هر بازی همراه بود.
با نگاهی به سبکهای مورد علاقه او در طول دوران مربیگریاش چند عامل توجه را جلب میکند: این مربی مایل است که با بازیکنانی که در اختیار دارد سازگار شود. در حالی که در دوران حضورش در دورتموند و پاری سن ژرمن به دفاع چهار نفره تمایل داشت اما در غرب لندن بیشتر با سیستم ۳-۴-۳ پیش رفت، با استفاده از ریس جیمز و مارکوس آلونسو به عنوان دو وینگ-بک سرعتی که دست او را در حمله از کنارهها باز میگذاشتند.
سبک بازی هرچه که باشد، ایدههای توخل حول محور کنترل مالکیت توپ در میانۀ زمین و ایجاد برتری عددی در مرکز میدان با استفاده از بازیکنان تکنیکی که میتوانند توپ را پس بگیرند و در هنگام از دست رفتنش فوراَ دست به پرس بزنند، قرار دارد.
تسلط وینگ-بکها روی کنارهها در چلسی به او اجازه میداد که سایر اعضای هجومی تیمش را با عرض کمتر مقابل دو هافبک دفاعیترش قرار دهد، در حالی که سه مدافع میانی قدرتمند پوشش منسجمی را در خط دفاعی تشکیل میدادند.
برای مثال، در دیدار برابر برایتون در تصویر زیر، حکیم زیاش و کریستین پولیشیچ به عنوان وینگرها به کای هاورتز به عنوان مهاجم نوک نزدیک هستند، در حالی کورت زوما توپی را برای این بازیکن آلمانی ارسال میکند.
برایتون پس از لمس توپ ضعیف توسط هاورتز بار دیگر مالکیت توپ را در اختیار میگیرد اما پنج بازیکن چلسی در میانه زمین جایگیری کردهاند تا فوراً فشاری را روی توپ وارد کنند. زیاش فضای این مدافع میانی را کم میکند، میسون مونت و جورجینیو پیش میروند تا گزینههای ارسال پاس او را در خط میانی محدود کنند، در حالی که پولیشیچ فضای ارسال پاس به کنارهها را پوشش میدهد.
آدام وبستر پاس اشتباهی را ارسال میکند و مونت هم زیاش را در موقعیت گلزنی قرار میدهد. تنها دو تیم- لیورپول و برایتون- در آن فصل بیشتر از چلسی روی بازپسگیری توپ در جلوی زمین، گل زدند تا ارزش هجومی و دفاعی استفاده از ساختار پرس متقابل را به خوبی نشان دهند.
همانطور که تصاویر زیر نشان میدهد، تنها فصل کامل حضور توخل در لندن با ویژگیهای شامل مالکیت توپ و انسجام دفاعی، بازیسازی آهسته و تسلط بر توپ در نیمه زمین حریف و در عین حال حصول اطمینان از ماندن در ساختاری مطلوب برای مقابله با ضد حملات در صورت لو رفتن توپ همراه بود. تنها منچسترسیتی که در نهایت قهرمان آن فصل شد، گلهای کمتری دریافت کرد، شوتهای کمتری در چارچوبش زده شد و آمار بهتری در گلهای مورد انتظار به جز روی ضربات پنالتی در فصل ۲۲-۲۰۲۱ داشت.
در حالی که انگلیس اغلب روی سرعت بازگشت کایل واکر برای دفع کردن نفوذها و ضدحملات سریع حساب میکند، شواهد نشان میدهد که توخل سبکی با ساختار بهتر و روی گستردگی تیم را ترجیح میدهد.
چنین سبک سنجیدهای برای بازیسازی اغلب به این معناست که توخل میتواند سبکش را خیلی سریع در تیم جا بیاندازد که در فوتبال ملی اهمیت بسیار زیادی دارد. وقتی که او پس از یورگن کلوپ هدایت دورتموند را برعهده گرفت، مالکیت توپ در این تیم تقریبا ۹ درصد افزایش پیدا کرد. در حالی که تیم چلسی او در ابتدای دوران حضورش در ۱۴ بازی شکست نخورد- و در طول این مدت تنها دو گل دریافت کرد- در حالی پیش از حضورش در این تیم در هشت بازی لیگ برتر پنج شکست را تجربه کرده بود.
چگونگی دستیابی توخل به چنین کنترلی در هر تیم متفاوت است اما معمولاً با به کارگیری سیستم ۱-۳-۲-۴ در بایرن مونیخ و اغلب انتخاب گزینه حفظ مدافعان کناری در فضای دفاعیتر برای ایجاد گزینه در فضاهای کناری است- در بایرن احتمال پیشروی در جلوی زمین از طریق کنارهها با وینگرهای سرعتی بیشتر بود.
استفاده از دو هافبک دفاعی نزدیک به خط دفاع که معمولا یوشوا کیمیش و لئون گورتسکا بودند باعث ایجاد برتری عددی در فاز اول بازیسازی بایرن میشد و به آنها اجازه پیشروی با استفاده از نفرات سوم را میداد.
مدافعان میانی بایرن همچنین هراسی از نزدیک شدن به کنارهها برای این که بتوانند به هافبک دفاعی یا دروازهبان اجازه دهند که بین آنها قرار بگیرند و پوشش بهتری در کنارههای زمین داشته باشند تا توپ راحتتر پیش برود، نداشتند.
رسیدن به یک سوم هجومی به ندرت برای بایرن در فصل گذشته دردسرساز بود: مشکل آنها در مواجه با تیمهای با دفاعی عقب کشیده و عمقی بود که فضای کافی برای خلق موقعیت را به تیمهای توخل نمیدهند. این اغلب با آسیبپذیری روی ضدحمله به واسطه تلاش آنها برای حل این معضل همراه میشد.
با وجود این که تکیه اصلی او بر پایه کنترل بازی با مالکیت توپ بود، شکست برابر بوخوم، وردربرمن و هایدنهایم در دیدارهایی رخ داد که بایرن بیشتر از ۶۵ درصد مالکیت توپ داشت- با فاصلهای که اغلب ایجاد میشد و ضربه اصلی روی ضدحملات از همین نقطه وارد میشد. دریافت ۱۰ گل توسط بایرن از روی حملات مستقیم (جانشینی برای ضدحمله) یعنی آنها در جایگاه پنجم دریافت بیشترین گل به این شکل در بوندسلیگای فصل گذشته قرار داشتند. برای مثال، بایرلورکوزن که رقیب آنها در کورس قهرمانی بود فقط دو گل به این شکل دریافت کرد.
بایرن در لیگ قهرمانان راحتتر به نظر میرسید و توانست پیش از حذف برابر رئال مادرید در یک بازی نزدیک تا مرحله نیمه نهایی هم صعود کند اما مشخص بود که آنها توانسته بودند فضای بیشتری مقابل تیمهایی که مایل بودند شانه به شانهشان پیش بروند، پیدا کنند.
این نکته تاکتیکی مهمی است که ارزش بررسی از دیدگاه انگلیسی را دارد چون این تیم معضلات خودش را در عبور از تیمهایی با دفاع عمقی یا اصطلاحاً ضعیفتر در سطح ملی دارد. یکی از وظایف اصلی توخل این خواهد بود که مطمئن شود ناامیدیای که در دوران گرت ساوتگیت افزایش پیدا کرده بود، در دوران او تکرار نخواهد شد.
با وجود بنبستهای گاه و بیگاه و باختهای از روی بدشانسی و لحظه آخری، آمارهای اصلی نشان میدهد که تیم بایرن او در هر دو محوطه جریمه بر توپ و میدان مسلط بود. رقابت با لورکوزن شکست ناپذیر تاریخساز در تصور آنها نمیگنجید اما بایرن با تفاضل گلهای مورد انتظار ۱.۶ در هر ۹۰ دقیقه – که کیفیت موقعیتهای خلق شده توسط این تیم و موقعیتهای خلق شده روی دروازه این تیم را حساب میکند- نه تنها بهترین آمار در بوندسلیگا بود، بلکه بالاتر از هر تیم دیگری در پنج لیگ معتبر اروپایی در فصل ۲۴-۲۰۲۳ قرار داشت.
روند فصل طوری پیش رفت که شاید بازپس گرفتن کنترل برای توخل دشوار شد اما حقایق انکارناپذیر نشان میدهد که روند قدرتمندی در باواریا جریان داشت.
***
چگونه ایدههای توخل به کار بازیکنان فعلی انگلیس میآید؟
با توجه به این که او چنین انعطاف پذیری تاکتیکیای را در طول دوران مربیگریاش به نمایش گذاشته است، میتوانیم انتظار داشته باشیم که چند آزمون و خطا از سوی توخل در مسیر تلاش برای رسیدن به بهترین فهرست ممکن در این تیم انگلیس ببینیم.
به صورت کلی، ترجیح این مربی ۵۱ ساله به ساختار هجومی کمعرض احتمالا معطوف به استفاده از کول پالمر، فیل فودن و جود بلینگام خواهد شد. بازی با دو بازیکن شماره ۱۰- کاری که در دورانهایی در هر چهار باشگاه اخیرش انجام داده بود- ممکن است از نظر تئوری به توخل اجازه دهد که بازیکنان میانی بیشتری را در پشت هری کین قرار دهد و سرسختی دفاعی بلینگام به صورت خاص از نقطه پرس متقابل برای او ارزشمند خواهد بود.
قرار دادن این بازیکنان هجومی با استعداد در نزدیکی کین که فصل گذشته ۴۴ گل در تمامی رقابتها (۳۱ گل غیر از ضربات پنالتی در لیگ) در سیستم با عرض کم توخل به ثمر رسان،د در صدر فهرست سرمربی جدید قرار دارد. هیچ تردیدی درباره علاقه و تحسینی که این مربی آلمانی برای بهترین گلزن تاریخ انگلیس قائل است، وجود ندارد.
توخل فصل گذشته به سایت رسمی بوندسلیگا گفت:«او ویژگیهای متفاوتی با تمامی دیگر بازیکنانم دارد.
او میتواند به عنوان شماره ۹ بازی کند، روباهی در محوطه جریمه (توضیح مترجم: Fox in the box به مهاجمانی گفته میشود بیشتر زمان بازی را در محوطه جریمه سپری میکنند و با تک ضربهها تیمشان را به گل میرسانند) که شبیه هیچکس دیگری نیست و تمام کنندگی فوقالعادهای دارد اما در عین حال پاس گل هم ارسال میکند. او توانایی بسیار خوبی در ارسال آخرین پاس و یک پاس پیش از آن دارد و به همان اندازه در بازی ترکیبی با وینگرهای سریع ما عالی است. این فوق العاده است. من همیشه میگویم اگر افتخار مربی بودن خصوصا در این سطح را دارید، باید از بازیکنانتان یاد بگیرید و شما از هری چیزهای بسیاری یاد میگیرید.»
با توجه به اثر دومینیویی کیفیت و ویژگیهای کین، اجتنابناپذیرترین سوال مربوط به کنارههای زمین است.
تمایل توخل به مدافعان کناری با میل هجومی و توانایی فرار از روی دست بازیکن کناری با بازیکنان شماره ۱۰ که با عرض کم بازی میکنند، در طول دوران حضورش در چلسی خیلی خوب جواب داد. او همچنین تواناییاش در تطبیق سرعت و تکنیک وینگرهای ذاتی مانند لروی سانه و کینگزلی کومان در طول دورانش در بایرن را با عقب کشیدن کین به فضاهای کوچک در پشت خط میانی حریف نشان داده است.
این موضوع سوالاتی را درباره سبک بازی هجومی انگلیس به وجود آورده است. آیا او از سرعت و حرکات مستقیم بازیکنانی مانند آنتونی گوردون و بوکایو ساکا که بهترین عملکردشان در فضاهای کناری است، بیشترین استفاده را خواهد کرد؟ یا بیشتر روی توانایی تکنیکی فودن، بلینگام یا پالمر به عنوان بازیکنان شماره ۱۰ با حضور مدافعان کناری یا وینگ-بکها در کنارۀ زمین تکیه خواهد کرد؟
مدافعان سمت چپ درخشان در چند ماه اخیر به ندرت در انگلیس دیده شدهاند اما ترجیح تاکتیکی توخل ممکن است خبر خوبی برای لوئیز هال، تینو لیورامنتو یا لیف دیویس در پست وینگ-بک هجومی و نفوذی باشد.
توخل اساساً ثابت کرده است که تیزهوشی تاکتیکی لازم برای تغییر و سازگار کردن فوری سبک بازی در جریان هر دیدار در صورتی که شرایط مطابق برنامه پیش نرود را دارد. در حالی که انتقادهای زیادی درباره ناتوانی ساوتگیت در نشان دادن واکنش سریع از کنار زمین مطرح میشد، توخل تجربه بیشتری در انجام تغییرات قاطع و درست در لحظات حساس دارد- که یکی از آنها اخیرا در نیمه نهایی لیگ قهرمانان در بایرن دیده شد.
به صورت کلی، توخل هرگز جروبحث با مدیران هر یک از باشگاههایی که هدایتشان را برعهده داشته، خصوصا در فعالیتهای نقل و انتقالاتی فرار نکرده است. البته که این موضوع در فوتبال ملی جایی ندارد اما توخل نیاز به ساختن رابطه مثبت با مارک بولینگام به عنوان مدیر اتحادیه فوتبال انگلیس دارد تا نشان دهد که میتواند بدون اختلاف نظر این مسیر دشوار را مدیریت کند.
در حالی که فوتبال باشگاهی دردسرهای خودش را دارد، او در سه باشگاه اخیر توخل شامل پاری سن ژرمن، چلسی و بایرن مونیخ به صورت میانگین یک سال و ۹ ماه و ۱۵ روز دوام آورد. مدت زمان مشابه در انگلیس یعنی او درست تا بعد از جام جهانی ۲۰۲۶ در این تیم خواهد بود.
توخل بدون شک مربی قدرتمندتری نسبت به ساوتگیت، مربی سیاستمدارگونه پیش از او، است اما به همان اندازه هم نمیتوان حضور سفیرگونهای که لازمه فوتبال ملی است را نادیده گرفت.
اعتماد به نفس به صورت ذاتی با توخل همراه است. در جایی که شاید بعضی از افراد در اولین برخوردشان با رسانهها محتاطانه برخورد کنند، او اهداف و نیتش را بدون قید و شرط و ابهام مطرح کرد.
توخل در نشست خبری روز چهارشنبه گفت:« من میخواهم دومین ستاره را روی این پیراهن بگذارم. ما با تمام وجود برای بزرگترین هدف در فوتبال تلاش خواهیم کرد: به واقعیت تبدیل کردن رویایمان در جام جهانی ۲۰۲۶.»
نوبت شماست، توماس.