آنالیز: چگونه عملکرد ایموبیله و اولمو، سرنوشت دیدار ایتالیا-اسپانیا را رقم زد

روبرتو مانچینی کار را با ترکیب اصلی مورد انتظار شروع کرد که شامل چیرو ایموبیله به عنوان تک مهاجم بود که معمولا برای فرار از پشت مدافعان حریف تلاش می‌کرد. با این حال لوئیز انریکه ترکیبی غیرمنتظره را انتخاب کرد و آلوارو موراتا، مهاجم نوک تیمش، را روی نیمکت قرار داد.

هفت‌یک- دیدار مرحله نیمه‌نهایی سه شنبه شب بین دو تیم اسپانیا و ایتالیا به عنوان نبرد خطوط میانی به حساب می‌آمد: کشوری که تیکی تاکا را ابداع کرد در برابر کشوری که این مفهوم را بیش از پیش در بازی خود جای داده است.

اما دیدارهای فوتبال هرگز کاملا تقسیم بندی شده نیستند. نبرد خط میانی نقشی مهم را در تعیین شرایط بازی ایفا می‌کند اما این موضوع به بازیکنان هم مربوط است. بنابراین داستان اصلی بازی سه شنبه این بود که دو تیم برای رسیدن به جلوی زمین و در مناطقی هجومی چه می‌کنند. تیم‌ها در این زمینه مخالف یکدیگر بودند.

روبرتو مانچینی کار را با ترکیب اصلی مورد انتظار شروع کرد که شامل چیرو ایموبیله به عنوان تک مهاجم بود که معمولا برای فرار از پشت مدافعان حریف تلاش می‌کرد. با این حال لوئیز انریکه ترکیبی غیرمنتظره را انتخاب کرد و آلوارو موراتا، مهاجم نوک تیمش، را روی نیمکت قرار داد. او جای این بازیکن را به جرارد موره‌نو، جانشین معمول موراتا، هم نداد و در عوض از میکل اویارسابال استفاده کرد که به معنای حضور دنی اولمو در میدان به عنوان شماره 9 کاذب بود.

البته این موضوع به ویژگی مهم دیگر فلسفه فوتبالی اسپانیا تبدیل شده است- خصوصا برابر ایتالیا. وقتی اسپانیا قهرمان یورو 2012 شد، آنها تورنمنت را با حضور سسک فابرگاس در این پست در اولین بازی برابر ایتالیا آغاز کردند، سپس چهار بازی را با گزینه‌های سنتی‌تر در پست مهاجم نوک پشت سر گذاشتند تا این که بار دیگر در دیدار فینال که آن هم برابر ایتالیا بود، به استفاده مجدد از فابرگاس روی آوردند. افراد کمی انتظار حضور اولمو در این پست را داشتند اما این جنبه کلیدی تاکتیکی بازی بود.

اهمیت او در چند دقیقه ابتدایی مشخص شد، زمانی که آیمریک لاپورته توپی را از پشت مارکو وراتی به محوطه میانی زمین و روی پاهای اولمو فرستاد. وراتی طبق معمول برای تکل زدن تلاش کرد و مرتکب خطا شد. جاگیری اولمو در همان زمان باعث ایجاد مشکل برای ایتالیا شده بود.

 

 

 

ایموبیله سبک متضادی داشت. اگر اولمو همیشه عقب می‌کشید، ایموبیله همیشه بازی را با فرار از پشت مدافعان، باز می‌کرد. او در پنج دقیقه ابتدایی دو بار در تله آفساید گیر کرد چرا که ایتالیا توانسته بود توپ را از بین مدافعان اسپانیایی پیش ببرد.

 

 

 

و در فاصله حدود یک دقیقه بعد، دو اتفاق در بازی نشان دهنده تفاوت توانایی ایموبیله و اولمو در انجام بازی ترکیبی و هجومی بود.

اول ایموبیله عقب کشید تا توپی بلند از دفاع را دریافت کند اما این توپ به شکلی عجیب به او برخورد کرده و دور شده تا به سزار آسپیلیکوئتا برسد. در مقابل اولمو توانست تا خط میانی عقب کشیده، پاسی درست را دریافت کرده و آن را به راحتی برای هم تیمی خود ارسال کند.

 

 

 

هرچه بازی جلوتر رفت، اولمو هم تسلط بیشتری بر جریان آن پیدا کرد. در این تصویر بار دیگر او را می‌بینیم که عقب‌تر آمده تا الماسی را با سه هافبک میانی دیگر اسپانیا شکل دهد، بچرخد و توپ را با سرعت برای اویارسابال در بال راست بفرستد.

 

 

 

او در کمک به بازی ترکیبی و پاسکاری اسپانیا در سمت راست بسیار خوب ظاهر شد. این بازیکن در دو مثال زیر در پستی در فضای داخلی سمت راست جاگیری کرده، در اولی توپ را به کوکه می‌رساند که می‌تواند به فضاهای کناری سمت راست برود و در دیگری پشت به دروازه پاسی را از اویارسابال دریافت می‌کند، می‌چرخد و به اسپانیا در تغییر منطقه بازی کمک می‌کند.

 

 

 

هرچند سوال این است که آیا اولمو حقیقتا به اسپانیا در نفوذ و ایجاد خطر برای گلزنی کمک کرد یا خیر. پاسخ به عبارت ساده منفی است- اولمو تورنمنت را به عنوان بازیکنی به پایان برد که بیشترین شوت زده بدون به ثمر رساندن گل را به ثبت رساند. هرچند جاگیری‌های او بسیار موثر بود.

اینجا بهترین مثال است: پدری توپ را در اختیار دارد و به سوی دفاع ایتالیا می‌دود. اولمو در پست معمول خود بین خطوط و پشت جورجینیو مشخص شده، در حالی که اویارسابال هجومی‌ترین بازیکن بین جورجیو کیه‌لینی و امرسون است.

مشکل در اینجا نفوذ اویارسابال است- امرسون در جای درستی برای تعقیب او قرار ندارد، بنابراین کیه‌لینی باید مراقب حرکت او باشد. اما در حالی که پدری برای ارسال پاس آماده می‌شود، کیه‌لینی ناگهان به سوی اولمو خیز برمی‌دارد تا راهش را ببند که یعنی پدری مسیر پاسکاری درست برای رساندن توپ به اویارسابال را در اختیار دارد.

لمس توپ اول بهتری می‌توانست این پاس را به موقعیت گلی عالی تبدیل کرده و خطر دور کردن کیه‌لینی از پست خود توسط شماره 9 کاذب اسپانیا را نشان دهد.

 

 

 

توانایی اولمو در انجام بازی ترکیبی و هجومی فوق‌العاده بود و این کار را با تلنگر کوچک هوشمندانه به توپ مانند این صحنه و پاس او برای پدری یا عقب کشیدن و سپس ارسال توپ بلند مورب به کناره‌ها مانند این پاس برای فران تورس انجام می‌داد.

 

 

 

هرچند نقطه ضعف مشهود او در محدوده‌های مربوط به مهاجم نوک سنتی بود. این موقعیت می‌توانست به شانسی خوب تبدیل شود اگر اولمو مهاجمی بالفطره بود اما در نهایت کمی دیر جنبید و در نهایت کیه‌لینی با قدرت بدنی بهترش او را شکست داد.

 

 

 

در همین حال ایموبیله هیچ نوع خدمات و کمکی دریافت نمی‌کرد. ایتالیا به این شکل برای یافتن او تلاش می‌کرد- با ارسال توپ‌های بی‌هدف به پشت دفاع اسپانیا. هر دوی این پاس‌ها بسیار مستقیم و بلند بودند و در نهایت به اونای سیمون، دروازه‌بان حریف، رسیدند.

 

 

 

از سوی دیگر اولمو به تحرکش در زمین ادامه داد. او در یک و دوی آغاز شده توسط پدری مانند یک دیوار عمل کرد و سپس با دریبلی خطرناک از میانه زمین عبور کرد که داور با دمیدن در سوتش پایان نیمه اول را اعلام کرد و نتیجه نهایی مناسبی برای این نیمه به ثبت رسید.

 

 

 

این الگو در نیمه دوم هم ادامه پیدا کرد اما هر دو تیم خطرناک‌تر ظاهر شدند. این توپ بلند از سوی جورجینیو برخلاف چندین پاس در پشت دفاع حریف در طول نیمه اول با ارسال درستی همراه بود و به ایموبیله رسید که در حال فرار از پشت مدافعان در فضای کناری محوطه جریمه در سمت چپ بود. این همیشه منطقه‌ای بود که ایتالیا مشکلاتی را برای دو مدافع میانی چپ پای اسپانیا ایجاد می‌کرد که با پوشش فضا در سمت دیگر راحت‌تر بودند. ایموبیله سعی کردن شوت راه دوری را به شکلی بلند پروازانه به سوی دروازه بزند اما تعادلش را از دست داد.

 

 

 

اولمو به عقب کشیدن ادامه داد و اسپانیا شروع به یافتن فضاهای بیشتر کرد. اینجا او بار دیگر کیه‌لینی را از پستش دور کرده و به مناطق جلوتر زمین کشید و سپس توپ را به سمت دیگر فرستاد تا اسپانیا حمله‌ای را با چندین نفوذ کننده از خط میانی آغاز کند. تورس در انتها شوتی از موقعیتی نه چندان مناسب روی این توپ زد، در حالی که کوکه فضای بسیار زیادی در سمت دیگر در اختیار داشت و همین اتفاق نشان داد که دفاع ایتالیا تا چه حد از ساختار خودش فاصله گرفته است.

 

 

 

و سپس پس از یک ساعت بالاخره گلی به ثمر رسید. شگفتی ماجرا این بود که گل برخلاف جریان بازی توسط ایتالیا به ثمر رسید- هرچند این موضوع اساسا با سبک بازی آنها همخوانی داشت. لورنزو اینسینیه تلاش کرد ایموبیله را صاحب توپ کند که بار دیگر نفوذی از سمت چپ زمین آغاز کرده بود و همین موضوع اریک گارسیا و لاپورته را مجبور کرد که با سرعت به عقب برگشته و فضای ایجاد شده در پشت سر را پوشش دهند.

لاپورته تکل لحظه آخری خوبی زد اما توپ به حرکتش ادامه داد…

 

 

 

… و چون نفوذ ایموبیله از پشت سر باعث قرار گرفتن دفاع اسپانیا در عمق شده بود، فضای بسیار در مقابل دو مدافع میانی این تیم وجود داشت. سرخیو بوسکتس نتوانست عقب بکشد و فضای ایجاد شده را پر کند، بنابراین فدریکو کیه‎‌زا فضا و زمانی بسیار در اختیار داشت و به بهترین شکل از آن استفاده کرد تا گلی تماشایی را وارد دروازه حریف کند.

 

 

 

بلافاصله پس از به ثمر رسیدن این گل بود که هر دو سرمربی دست به تغییر زدند. مانچینی ایموبیله را بیرون کشید و دومنیکو براردی، وینگر تیمش، را جایگزین او کرد تا بدین ترتیب اینسینیه را به فضای میانه فرستاده باشد تا در نقشی شبیه به شماره 9 کاذب ایفای نقش کند.

در همین حال لوئیز انریکه نیز موراتا را به جای تورس که موقعیت‌هایی را به هدر داده بود، به زمین فرستاد.

این اتفاق نشانگر دو موضوع بود. اول این که موقعیت تغییر کرده بود و تیم‌ها نیازمند کنش‌هایی متفاوت از سوی مهاجمان بودند. دوم این که ایموبیله چندان موثر ظاهر نشده بود، در حالی که اولمو شایستگی ادامه حضور در زمین را داشت.

و حالا با حضور موراتا، یک مهاجم نوک در زمین حضور داشت که- در اوج- می‌توانست هر دو اصل بازی را به همراه داشته باشد. او می‌توانست مانند اولمو عقب بکشد و مانند ایموبیله از پشت نفوذ کند و 20 دقیقه پس از گل اول بازی از سوی ایتالیا بود که موراتا گل تساوی را به ثمر رساند. این گلی بود که به خوبی بازی همه جانبه او را به نمایش در آورد.

اول او همان کار اولمو را انجام داد، عقب کشید تا موقعیت چهار در برابر سه را در میانه زمین ایجاد کند و پاسی از لاپورته دریافت کرد. سپس روی چرخش آن را کنترل کرده و فورا با توپ رو به جلو حرکت کرد.

 

 

 

او سپس پاس‌هایی را با اولمو رد و بدل کرد که حالا از سمت چپ به میانه زمین آمده بود و با سرعت از پشت نفوذ کرد تا توپ بازگشتی را پیش از قرار دادن آن در درون دروازه دریافت کند.

 

 

 

اگر این بازی عادی بود که نتیجه آن با پایان 90 دقیقه مشخص می‌شد، این گل، پایانی درست و حسابی به حساب می‌آمد- به عقب کشیدن صرف یا نفوذ صرف از پشت مدافعان توجه نکنید: مهاجمی برای خودتان دست و پا کنید که بتوانید هردوی این کارها را انجام دهد.

موراتا در روز خوبش مهاجم نوکی بسیار موثر است اما این بازی به وقت اضافه کشیده شد- که تقریبا بدون حادثه بود-و کار تعیین نتیجه به ضربات پنالتی کشید که موراتا در آن مرد بدشانس میدان بود.

برنده دیدار بین این دو تیم در 120 دقیقه مشخص نشد. هرچند فاصله‌ای بیشتر از حد انتظار در سبک آنها در شرایط در اختیار داشتن مالکیت توپ وجود داشت.

 

 

عنوان اصلی مقاله: Immobile’s isolation and Olmo’s invention – how two forwards defined Italy vs Spain نویسنده: Michael Cox نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 7 جولای 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *