چگونه سون هیونگمین امپراطور مشرقزمین شد
هفتیک- در بهار 2020، مردی با سر تراشیده در حال حمل تفنگ M16 در موسئولپو در جزیره ججو به حالت خمیده پیش میرفت. هموطنان او 70 سال پیش در همین زمین تمرین کرده و برای مهمترین نبرد جنگ کره آماده شده بودند.
کرهشمالی با حمایت نیروهای چین و اتحاد جماهیر شوروی در سال 1950 به جنوب شبه جزیره کره حملهور شده و تقریبا تمام آن به جز بخش کوچکی از سرزمین اصلی را تسخیر کرده بود. جزیره آتشفشانی ججو در فاصله 80 مایلی جنوب یکی از معدود مناطقی به حساب میآمد که برای کره جنوبی باقی مانده بود. ارتش از آنجا به غرب تا اینچئون رفت و در آنجا با نیروهای بریتانیایی و آمریکایی برای نبردی که تعیین کننده این مناقشه بود همراه شد. این راه را برای کرهجنوبی مدرن هموار کرد.
حالا یکی از بزرگترین ستارههای کره جنوبی به ججو آمده بود تا مانند بسیاری دیگر از پیشینیان خود به کشورش خدمت کند. سون هیونگ مین بنا به رسوم موهایش را برای این کار تراشید و نحوه شلیک با اسلحه و رژه 30 کیلومتری را یاد گرفت و در معرض گاز اشکآور قرار داده شد تا به صورت تمرینی برای مبارزه با سلاح شیمیایی آماده شود.
خدمت سربازی اجباری سون برای سالها موضوعی جنجالی در کره جنوبی بود و ابهاماتی در اینباره وجود داشت. زمان فراخوانده شدن او به ارتش و مدت حضورش در آن نامشخص بود. تمرینات ممکن بود 21 ماه به طول بیانجامد- این موضوع میتوانست تمام دوران فوتبالش را نابود کند و او این را میدانست. اما حالا در حالی که تاتنهام برای بازگشت از قرنطینه در انگلیس آماده میشد، خدمت سربازی سون انجام شد. این تنها مانع محتمل برای پیشرفت مداوم او به عنوان بازیکن در لیگ برتر بود که حالا از سر راه برداشته شده بود.
از آن لحظه به بعد تمام دغدغه او در فوتبال خلاصه میشد. این بازیکن کرهای در فاصله 9 ماه پس از این اتفاق بهترین نمایش دوران فوتبالش را ارائه داد و علاوه بر این خودش را به عنوان یکی از بهترین بازیکنان جهان معرفی کرد. و تمام چیزی که نیاز داشت چهار ساعت روپایی زدن با پدرش بود.
پدر و پسر
پیشرفت مداوم سون تا حد زیادی مدیون پدرش و روحیهای است که از سن کم به او داد. سون وونگ جونگ- که توسط بعضی هواداران لقب “پدر هیونگ مین” به او داده شد- فوتبالیستی بود که پیش از پایان دوران فوتبالش به دلیل مصدومیت در 28 سالگی برای تیم B کرهجنوبی بازی کرده بود.
سون هیونگ مین دو سال بعد به دنیا آمد و با برادرش در شهر چونچئون در 50 مایلی شمال شرق سئول بزرگ شد. هردوی آنها رویای فوتبالیست شدن داشتند و پدرشان به آنها گفت که مهارت بالا در تواناییهای تکنیکی لازمه مسیر موفقیت است. روشهای تمرینی او سختگیرانه بود و در زمین کثیف نزدیک خانه که هر روز در آنجا تمرین میکردند، به سطح وسواس گونهای میرسید.
سون باید در حال روپایی زدن سه دور در زمین میزد- یکی با پای چپ، یکی با پای راست سپس یکی با هر دو پا. هرجایی توپ را میانداخت باید دوباره از دور اول شروع میکرد. او به دلیل ترس از پدرش هرگز جرات سرپیچی نداشت-یک بار عابری که شاهد داد و بیداد شدید پدرش بر سر او در طول تمرینات بود، تهدید کرد که با پلیس تماس خواهد گرفت.
در موقعیتی دیگر پس از این که برادرها در خانه دعوا کردند، پدرشان تنبیه خاصی را برای آنها در نظر گرفت. سون با یادآوری آن روز که 10 سال داشت گفت:” او ما را مجبور کرد 4 ساعت روپایی بزنیم. پس از دو ساعت زمین مانند ترن هوایی بود- فقط یک توپ وجود داشت اما سه توپ میدیدیم.” سون حتی یک بار توپ را نیانداخت. او گفت:” این مربوط به تمرکز بود.”
چنین تمرینات سختی جواب داد- سون به آکادمی اف سی سئول پیوست و به تیم ملی زیر 15 سال کرهجنوبی دعوت شد. ون چانگ یئون، هم تیمی او در تیم زیر 15 سال و مدافعی که به ستاره ای-اسپورت تبدیل شده، میگوید:” او یکی از بهترین بازیکنان در آن گروه سنی نبود اما به محض این که مهارتش را در اولین جلسه تمرین دیدم با خودم فکر کردم چطور درباره این پسر نشنیدم؟
او عالی بود. چیزی که از آن روز به خاطر دارم توانایی او در شوتزنی با هر دو پاست- شوتزنی او بیاندازه خوب بود. یک بار سعی کردم شوتش را دفع کنم اما از سر راهش کنار رفتم چون از قدرتش بسیار ترسیدم. مانند این بود که با چوب بیسبال به آن ضربه زده باشی. او بسیار لاغر بود اما ماهیچه رانش به شکلی باورنکردنی حجیم بود و از هرکس دیگری بیشتر تلاش میکرد.”
سون در سال 2008 برای حضور در پروژه جوانان فدراسیون فوتبال کره دعوت شد و این اتفاق شانس یک سال بازی در آلمان را به بازیکن 16 ساله داد. سون به همراه کیم مین هیئوک و کیم جونگ پیل، هم تیمیهای جوانش، به هامبورگ پیوست. ون اضافه میکند:” او به من گفت از این شرایط لذت میبرد و همیشه شب زود میخوابد تا از بدنش مراقبت کند. کیم جونگ پیل به من گفت که تعهد سون به فوتبال باورنکردنی است.”
دو هموطن سون پس از یک سال به کره جنوبی برگشتند تا دوران فوتبال باشگاهی را در ژاپن ادامه دهند. سون نیز در ابتدا پیشنهاد امضای قرارداد از سوی هامبورگ دریافت نکرد بنابراین جلسات آزمایشی با باشگاههای لیگ برتری بلکبرن و پورتسموث داشت و علاقمند به ادامه فوتبالش در اروپا بود. او از تجربه اولیه حضور در فوتبال انگلیس راضی نبود. این بازیکن بعدها گفت:” من قادر به صحبت کردن به این زبان نبودم، یک کلمه نمیفهمیدم، تنها مانده و ترسیده بودم. اولین خاطره من از انگلیس بد بود.”
وقتی سون در جام جهانی زیر 17 سال 2009 با به ثمر رساندن سه گل درخشید و کره جنوبی در نیجریه به جمع هشت تیم پایانی صعود کرد، هامبورگ نظرش را تغییر داده و قراردادی به او پیشنهاد کرد. او تصمیم گرفت به لیگ برتر نرود و به آلمان برگشت که پیش از آن شروع به یادگیری زبانش کرده بود- تماشای قسمتهای بیشمار باب اسفجی شلوار چهارخانهای به او کمک بسیاری کرد.
همانطور که مشخص شد، او نام خود را در برابر حریفان انگلیسی بر سر زبانها انداخت. هامبورگ یک ماه پس از تولد 18 سالگی او در مسابقات پیش فصل در حضور 47 هزار هوادار میزبان چلسی، قهرمان لیگ برتر، بود. سون در اواخر بازی جانشین رود فننیستلروی 34 ساله شد و جان تری را با سرعتش وحشتزده کرد. او این مدافع را وادار به انجام اشتباه کرده سپس توپ را پشت ریکاردو کاروالیو انداخت و آن را به سمت دروازه شوت کرد تا گل پیروزیبخش تیمش را به ثمر رسانده باشد. او باعث شد دو نفر از بهترین مدافعان میانی جهان مانند دو احمق به نظر برسند.
زیروبرتو، ستاره سابق برزیل که آن روز کنار سون بازی کرد، به یاد میآورد:” ما از روز اول میتوانستیم ببینیم که او استعداد زیادی دارد. اولین چیزی که به چشم من آمد توانایی تمامکنندگی او حتی از بیرون محوطه جریمه بود. او تمرینات تمام کنندگی بسیاری انجام میداد- او پس از تمرین میماند تا با فن نیستلروی تمرین شوتزنی کند. آنها همیشه با هم تمرین میکردند و حتی روی این که چه کسی بیشتر گل میزند، شرط میبستند- هرکس میباخت باید در وعده بعدی به هم تیمیاش غذا میداد!
بازیکنان جوانِ کمی روحیه سون را دارند- او همیشه مشتاق یادگیری و پیشرفت بود. این واقعا توجه من را جلب کرد. بازیکنان آسیایی همیشه به تکنیکشان شناخته میشوند نه قدرتی که دارند. او هر دو را داشت و خیلی خوب بازیخوانی میکرد. مشخص بود که آینده خوبی در پیش دارد. او همه چیز برای تبدیل شدن به یک پدیده فوتبالی را داشت.”
سون در اولین بازی در لیگ در سال 2010 به جوانترین گلزن تاریخ هامبورگ در بوندسلیگا تبدیل شد، با سرعت از بازیکنان کلن عبور کرد، به آرامی توپ را از روی دروازهبان عبور داد و سپس آن را وارد دروازه خالی کرد. مردم کشورش این گل را در خانه جشن گرفتند- معادل عبارتی که آنها در کره جنوبی استفاده کردند شاید ترجمه تحت اللفظی نداشته باشد اما مانند جمله معروف کلایو تیلدسلی، “این نام را به خاطر داشته باشید، وین رونی!” است (توضیح مترجم: تیلدسلی این جمله را در گزارش بازی اورتون-آرسنال در سال 2002 و بعد از گلزنی وین رونی بیان کرد).
لی سونگ مو، فوتبال نویس، میگوید:” همه مردم کره جنوبی حس میکردند این آغاز ستاره جدیدی است. وقتی سون اولین بازی خود برای هامبورگ را انجام داد، پارک جی سونگ پنج سال بود که در منچستر حضور داشت و دوران افولش آغاز شده بود. مردم کرهجنوبی به ستاره بعدی که بتواند جانشین او شود نیاز داشتند، سپس سون اولین گل درخشانش در بوندسلیگا را به ثمر رساند. این بهترین زمانبندی بود.”
سون در جام ملتهای آسیا در ژانویه 2011 به تیم کره جنوبی پیوست اما در قطر تنها به عنوان بازیکن تعویضی به میدان رفت و وقتی برای ماههای پایانی فصل به هامبورگ برگشت، چندان درخشان ظاهر نشد. پدر او این موضوع را به پرخوری در زمان حضور در جام ملتهای آسیا- که کره در نیمه نهایی در ضربات پنالتی برابر ژاپن شکست خورد- ربط داد و در تمام طول تعطیلات تابستانی روزانه سه جلسه تمرین برای سون در نظر گرفت تا او را به اوج آمادگی بدنی برگرداند. سون هر روز باید 1000 شوت میزد.
او پاداش این کار را گرفت. این بازیکن در پیشفصل 18 گل برای هامبورگ زد، جایگاه ثابتتری در بوندسلیگا پیدا کرد و در جریان کمک به فرار باشگاه از سقوط دو گل نیز به ثمر رساند.
برادر سون در فصل – 2012 در آلمان به او پیوست و برای تیم دسته پنجمی اس وی هالستنبک رلینگن پیوست اما بعدتر بازنشسته شد و حالا در آکادمی فوتبال خانواده در چانچئون مربیگری میکند. ارزیابی صادقانه و ظالمانه پدر این بود که “او هیچ استعدادی نداشت”. سون آن فصل موفقیت بیشتری کسب کرد و موفق شد در 34 بازی 12 گل به ثمر برساند- چهار گل در دو پیروزی برابر بروسیا دورتموند ِ یورگن کلوپ زده شد که شامل دبل در پیروزی درخشان 1- 4 در وست فالن بود.
توجه سایر باشگاهها جلب شد. تاتنهام در برههای شانس اول را داشت و در عین حال منچستریونایتد و چلسی نیز علاقه خود را ابراز کردند. مائوریسیو پوچتینو نیز تلاش کرد او را به ساوتهمپتون منتقل کند. در آخر سون از بین دورتموند و بایرلورکوزن، دومی را انتخاب کرد. بازیکن 20 ساله آن زمان اظهار داشت:” من میخواستم در بوندسلیگا بمانم اما حس کردم دورتموند بیشتر من را تغییر خواهد داد- به همین دلیل لورکوزن را انتخاب کردم.”
او پا جای پای چا بوم کئون، اسطوره کره جنوبی، گذاشت که ستاره لورکوزن در دهه 1980 میلادی بود. سون خیلی زود اولین هتتریک خود در رده بزرگسالان را ثبت کرد- برابر هامبورگ. سیمون رولفس، هم تیمی سابق او در لورکوزن و مدیر ورزشی فعلی باشگاه، به یاد میآورد:” ما – 5 بردیم و او برای آنها خیلی سریع بود. او بازیکنی خوب با پتانسیل زیاد بود اما هنوز تمام ویژگیها را در اختیار نداشت. او کار ترکیبی زیادی انجام نمیداد- بیشتر دریبلزن بود. من به عنوان هافبک سعی میکردم پاسهایی درست به او بدهم تا بتواند از سرعتش استفاده کند. او در چپ بازی میکرد، با توپ روی پای راستش به وسط زمین میآمد و سعی میکرد توپ را به گوشه دورتر دروازه برساند. او واقعا تمرین زیادی روی این کار داشت.”
سون چنان در چنین شوتهایی دقیق بود که لورکوزن او را مامور زدن ضربات شروع مجدد کرد- این باعث شد که او یکی از اولین گلهایش در لیگ قهرمانان را در نووامبر 2014 برابر زنیت سنپترزبورگ را به ثمر برساند. او به جای شوت کردن مستقیم توپ از فاصله 40 متری، ضربه آزادی کوتاه را در دستور کار قرار داده و توپ را به آستانه محوطه جریمه فرستاد که کریم بالعربی آن را دوباره کمی عقب بفرستد و سون آن را از فاصله 25 متری وارد دروازه کند. این کاری شجاعانه به حساب میآمد و لورکوزن را در آستانه پیروزی قرار داد- این اتفاق وقتی قطعی شد که سون گل دوم را به ثمر رساند. رولفس به فورفورتو میگوید:” آن ضربه آزاد در زنیت واقعا گل قشنگی بود و او در خانه به بنفیکا نیز گل زد. توانایی حضور او در لیگ قهرمانان مشخص بود.”
پس از به ثمر رساندن 12 گل در فصل اول برای لورکوزن و 17 گل در سال پس از آن، تاتنهام در تابستان 2015 پیشنهادش را ارائه کرد. سون در حال بازگشت به انگلیس بود- این بار با 22 میلیون پوند.
فصل اول دشوار
پوچتینو پس از عدم موفقیت در جذب سون برای ساتهمپون، حالا بازیکنی که میخواست را در آغاز دومین فصل حضورش روی نیمکت تاتنهام در اختیار داشت. سون خیلی زود دوست صمیمی جدیدی پیدا کرد.
کوین ویمر، مدافع اتریشی که سه ماه قبل از کلن به تاتنهام پیوسته بود، اظهار داشت:” ما از روز اول ارتباط خاصی داشتیم چون میتوانستیم با هم آلمانی حرف بزنیم. انگلیسی او در ابتدا خوب نبود هرچند خیلی زود پیشرفت کرد- او هفتهای سه بار درس میگرفت. با این حال برایش خوب بود که میتوانست با من آلمانی حرف بزند و ما زمان زیادی را با هم سپری میکردیم.
ما پس از تمرین به بدنسازی یا استخر میرفتیم یا در زمین تمرین با پلی استیشن بازی میکردیم- معمولا فیفا. ما هم غذا میخوردیم و گروه واتسآپی با سایر بازیکنان تیم داشتیم؛ بنابراین در خانه کالآودیوتی بازی میکردیم. ما به دوستان نزدیکی تبدیل شدیم و هنوز هم هستیم- ما با تلفن یا فیستایم تماس زیادی با هم داریم.
او مردی بسیار متواضع است- نمیخواهد همیشه حضورش به چشم بیاید اما زمان زیادی طول نکشید که در تاتنهام جا افتاد چون از آن دست افرادی است که همه دوستش دارند. او حال شما را خوب میکند چون همیشه خوشحال است. او در زمین جدی است اما اگر جایی برای شوخی باشد، همه را با انرژی مثبتش بالا میکشد. او نه فقط به عنوان بازیکن بلکه به عنوان شخصیتی برای تیم هم مهم است.”
رایان میسون، هافبک سابق تاتنهام، موافق است. او به فورفورتو میگوید:” اگر بخواهی یک فوتبالیست حرفهای را توصیف کنی، او تمام ویژگیها را دارد. همه واقعا در زمین تمرین عاشق او بودند. او بسیار سختکوش بود. هرگز چیزی از رفتار بد او نشنیدهاید چون کاملا حرفهای است.
او فروتن هم هست، حتی با این که دیوید بکام کره جنوبی و آسیاست. هواداران کره جنوبی خیلی زود و تنها در فاصله چند روز پس از جذب او از راه رسیدند. من اطمینان دارم که بعضی از آنها با اولین پرواز آمدند! هر روز از زمین تمرین بیرون میآمدم و از تعداد اهالی کره جنوبی در آنجا شوکه میشدم- به صورت مداوم در باد و باران. هوا هرطور بود چند نفر از آنها حضور داشتند و منتظر سونی بودند.”
جذب او باعث حضور خبرنگاران اهل کره جنوبی هم شد. لی سونگ مو که عملکرد سون در تاتنهام را برای اسپورت سئول و ناور پوشش میداد، میگوید:” حداقل پنج نفر از ما در هر بازی تاتنهام حاضر بودیم و این عدد گاهی به 10 میرسید. ما پس از بیشتر دیدارها با او مصاحبه میکردیم. او برای رسانههای کرهای وقت میگذاشت- ما از این بابت بسیار سپاسگزار بودیم.”
لحظات خوبی در آن فصل اول وجود داشت- دو بازی خانگی اول او با دبل در لیگ اروپا برابر قرهباغ و سپس گل پیروزیبخش برابر کریستالپالاس همراه شد. اما تنها در 13 بازی لیگ در ترکیب ثابت قرار گرفت و چهار گل به ثمر رساند. تاتنهام با لستر در کورس قهرمانی بود؛ بنابراین حضور در ترکیب اصلی دشوار به نظر میرسید و این در حالی بود که او هنوز در حال انطباق با فوتبال انگلیس بود.
لی میگوید:” به خاطر دارم که او در ژانویه یا فوریه خیلی بازی نکرد و سختترین دورانش در تاتنهام را داشت. من نگران او بودم بنابراین پس از یک بازی در انتظارش ماندم- نه برای این که سوال بپرسم بلکه فقط برای این که کلمات دلگرمکنندهای به عنوان یک هموطن به او بزنم. وقتی رسید از او پرسیدم خوب هستی؟ او لبخند زد و گفت نگران نباش، خوبم. او حتی در سختترین شرایط هنوز به خودش اطمینان داشت. در آن لحظه حس کردم این مرد خوب خواهد شد. او در آن زمان مردی خجالتی بود که در بیرون از زمین خوشرو بود اما اطمینان زیادی به خودش داشت. او همیشه این اطمینان را داشت.”
با این حال این اطمینان در آخرین روز فصل آزموده شد، زمانی که تاتنهام با نتیجه 1- 5 به نیوکاسل باخت و پس از آرسنال در رده سوم قرار گرفت. سون بین دو نیمه تعویض شد و در آن تابستان به صورت جدی به فکر جدایی از لیگ برتر بود: وولفسبورگ آماده بود تا او را به آلمان برگرداند.
رابطه نزدیک و مکالمه با پوچتینو او را متقاعد کرد که در وایتهارتلین بماند. ویمر میگوید:” حضور در لیگ برتر رویای او بود و میخواست بماند اما صحبت سرمربی با او مهم بود و فهمید که پوچتینو هنوز تحسینش میکند. سرمربی این احساس خوب را به او داد که هنوز مهم است.”
فریاد شادی در میان گریه سون
سون پیش از بازگشت به شمال لندن برای دومین فصل با ناراحتی در وسط زمینی در بلوهوریزنته نشسته و به پهنای صورت اشک میریخت. در زمینی که برزیل دو سال قبل با نتیجه 1- 7 برابر آلمان شکست خورده بود، کره جنوبی در مرحله یک چهارم نهایی مسابقات المپیک با یک گل به هندوراس باخت.
تاتنهام به این بازیکن 24 ساله اجازه داد در آغاز فصل 17-2016 غایب باشد و به عنوان بازیکن بزرگسال به المپیک برود چون میدانست این موفقیت برای سون میتواند به سود آنها هم باشد. او نتوانسته بود مانع از حذف کره جنوبی در مرحله گروهی جام جهانی 2014 شود اما کشورش در آستانه المپیک ریو مدعی کسب مدال بود و در لندن 2012 مدال برنز را کسب کرده بود. سون در آن زمان تصمیم گرفت در این مسابقات شرکت نکرده و روی اثبات خودش در هامبورگ تمرکز کند. با این حال چشم انداز خدمت سربازی با گذر زمان بیش از پیش نزدیک به نظر میرسید.
با توجه به این که کره جنوبی هنوز عملا با همسایههایش در جنگ است، تمرینات نظامی برای تمام مردان بزرگسال اجباری است- و باید تا سن 28 سالگی آغاز شده باشد. خدمت سربازی 21 ماهه است- مشکلی بزرگ برای بازیکنی در میانه دوران فوتبال- اما پیش از آن معافیتهایی برای کسانی که دستاوردی مهم برای کشور داشتند در نظر گرفته شده بود.
پارک جی سونگ اجازه یافت پس از کمک به کره جنوبی برای حضور در نیمه نهایی جام جهانی 2002، یک دوره آموزشی کوتاه را سپری کند و کی سونگ یئونگ نیز پس از کسب مدال المپیک در سال 2012 شرایطی مشابه داشت. با این حال لطماتی به شهرت پارک چو یونگ، مهاجم سابق آرسنال، در کره جنوبی پس از این که خدمت سربازی خود را به دلیل اقامت طولانی مدت در موناکو به تعویق انداخت، وارد شد.
سون امیدوار بود با کمک کسب مدال طلا در مسابقات آسیایی 2014 از این مخصمه رهایی پیدا کند اما لورکوزن حاضر نشد اجازه جدایی او را برای این مسابقات در میانه فصل صادر کند. المپیک 2016 موقعیت دیگری بود که آمد و رفت و تولد 28 سالگی او نزدیکتر میشد.
او میدانست که نمیتواند دو سال از دوران فوتبالش را از دست دهد اما سعی میکرد در محافل عمومی از این موضوع صحبت نکند. لی سونگ مو اظهار داشت:” مسائل نظامی واقعا در کره جنوبی حساس است. هواداران بسیاری از دولت میخواست که سون را معاف کند اما بحثی بین آنها و مردمی که مخالف این موضوع بودند، وجود داشت.”
ناامیدی سون در برزیل دلایل ورزشی هم داشت. این اولین بار نبود که او برای کشورش گریه میکرد و آخری هم نخواهد بود. او پس از شکست برابر ژاپن در ضربات پنالتی در جام ملتهای 2011 و پس از حذف از جام جهانی در سال 2014 گریه کرد. او در جام جهانی 2018 هم همین کار را میکرد و وقتی رییس جمهور کره جنوبی به رختکن رفت، درهم شکست و او سعی کرد به این بازیکن دلداری دهد.
چنین احساساتی باعث شد که او برای مردم کره جنوبی عزیزتر شود. لی مدعی شد:” رفتار هواداران با پارک جی سونگ و سون هیونگ مین 100 درصد متفاوت است. من همیشه فکر میکردم پارک مانند برادر بزرگتر ماست. وقتی پارک شروع به بازی برای منچستریونایتد کرد، فوتبال اروپا به ورزشی ملی برای مردم کره جنوبی تبدیل شد- افراد زیادی پیش از آن پیگیر مسابقات نبودند. سون پنج سال بعد اولین بازی خود را انجام داد، او نوجوان بود و هواداران حس میکردند برادر کوچکترشان است- بسیاری از کرهایها او را “هیونگ ما” خطا میکنند. این بخشی از دلیل علاقه زیاد مردم به او است.
این همچنین موضوعی فرهنگی در کره جنوبی است- غرور کشور بسیار مهم است. وقتی به ورزشگاه تاتنهام میروی یا وقتی آنها در ومبلی بازی میکنند، پرچمهای زیادی از کره جنوبی به چشم میخورد، چون سون کسی است که این غرور را به کشور داد. هربار سون گل میزند، مردم کره جنوبی حس غرور دارند. او مردی خوشحال و خوشقیافه هم هست. بسیاری از دختران او را “همسر آینده من” خطاب میکنند، هرچند پدرش گفته- و خودش گفته- که تا پایان دوران فوتبالش ازدواج نخواهد کرد تا تمرکزش روی فوتبال باشد. سون و گروه پاپ کرهای بیتیاس بزرگترین شخصیتهای معروف کرهجنوبی در حال حاضر هستند.”
کوین ویمر اولین بار وقتی در تعطیلات با سون به این کشور رفت، با این موضوع روبرو شد. این مرد خودش همیشه سعی میکرد شهرتش را زیاد بروز ندهد- اما والدین سون که با او در شمال لندن زندگی میکنند، طور دیگری فکر میکنند. بازیکن اتریشی به یاد میآورد:” پیش از آن که به کرهجنوبی بروم، والدین او گفتند که او آنجا بسیار معروف است. سونی همیشه به من میگفت نه، آنقدر هم نیست- چون هرگز چیزی از او نمیشنیدیم که نشان دهد ستاره بزرگی است.
سپس به آنجا رسیدیم و دیوانهکننده بود. اگر با چشم خودتان نبینید، نمیتوانید آن را تصور کنید. افراد دوربین به دست بسیاری فقط به خاطر او در فرودگاه بودند و همه مردم وقتی او را دیدند، دیوانه شدند؛ انگار که ستاره راک بود. ما در شهر رانندگی کردیم و او چهره اصلی تبلیغات آدیداس، الجی و مدل برندهای بزرگ بود. وقتی به رستوران رفتیم، به طور خصوصی غذا خوردیم؛ چون در غیر این صورت نمیتوانست درست غذایش را بخورد- هرکس او را میبیند دیوانه میشود.
وقتی در خیابان قدیم میزدیم کلاه بر سر میکرد و ماسک روی صورتش میزد تا مردم فورا او را نشناسند اما باز هم میشناختند و دیوانه میشدند. تماشای این اتفاقات باورنکردنی بود- من فکر کردم وای خدای من، نمیتوانم چیزی که قبلا به من گفته بودی را باور کنم! اما او هرگز نسبت به هیچکدام از این افراد بیاحترامی نکرد. او همیشه حتی اگر ساعتها طول میکشید نیز با آنها عکس میگرفت.”
محبوبیت سون با افزایش درخشش او در تاتنهام رو به افزایش رفت. او در دومین فصل حضورش در باشگاه در تمامی مسابقات 21 گل زد و تاتنهام در رده دوم قرار گرفت- بالاترین رتبه باشگاه در 54 سال اخیر. او در اوایل آن فصل به اولین آسیایی تبدیل شد که جایزه بهترین بازیکن ماه لیگ برتر را دریافت کرده بود- سپس بار دیگر در ماه آوریل برنده این جایزه شد.
مشکلات ناراحت کننده اولین دوران حضور او در انگلیس پشت سر گذاشته شده بودند. او در فصل 18-2017 موفق شد 18 گل به ثمر برساند و باز هم برای بروسیا دورتموند دردسرساز شد- او در خانه و خارج از خانه در لیگ قهرمانان برابر آنها گلزنی کرد و تاتنهام بالاتر از رئالمادرید به عنوان صدرنشین گروه صعود کرد.
در حالی که امیدهای کرهجنوبی در جام جهانی 2018 تنها پس از دو بازی از بین رفت، سون یکی از گلهای این مسابقات در شکست برابر سوئد را به ثمر رساند و سپس در پیروزی ناباورانه که آلمان را در آخرین بازی گروه حذف کرد، نیز موفق به گلزنی شد. این اولین بازی او به عنوان کاپیتان تیم ملی بود، افتخاری که از آن همچنان مسئولیت آن را برعهده دارد.
آرام در هیاهو
سون سه ماه بعد کشورش را به افتخاری رساند و بالاخره معافیت نظامی را دریافت کرد. لحظهای که او به عنوان بهترین لحظه دوران فوتبالش توصیف میکند در کیبینونگ در حوالی جاکارتا، پایتخت اندونزی، رخ داد. سون هر دو گل کره جنوبی در پیروزی برابر ژاپن در فینال مسابقات آسیایی 2018 را به ثمر رساند و پس از آن از خوشحالی دور زمین میدوید. او نه تنها کشورش را به مدال طلا رساند؛ بلکه این به معنای حضور تنها سه هفتهای او در ارتش به جای 21 ماه بود.
تاتنهام بار دیگر به او اجازه داد که در ماه اول فصل غایب بوده و به عنوان بازیکن بزرگسال در این مسابقات شرکت کند. سون مدتی بود که در گفتگو با همتیمیهایش در تیم ملی روی اهمیت این تورنمنت تاکید میکرد.
هاونگ این بوئم، عضوی از آن تیم مسابقات آسیایی به عنوان بازیکن 21 ساله، میگوید:” هوانگ هی چان، دوست صمیمی من، در جام جهانی با سون بازی کرده بود و آنها پس از آن با یکدیگر معاشرت میکردند. من یک روز تلفنی با او حرف میزدم و او به من گفت که تازه با سون از سونا بیرون آمده است. او گفت بیا، با او صحبت کن. این اولین باری بود که با سون حرف میزدم- عصبی بودم اما او گفت سرحال باش، ما واقعا باید قهرمان مسابقات آسیایی شویم. کلمات او به من انگیزه داد.”
هوانگ از آن زمان بازیکن ثابت کره جنوبی بوده و توانایی کاپیتانی بیشتری را از سون دیده است. او میگوید:” وقتی بازیکنی جوان به تیم ملی میپیوندد، او اول آنها را راهنمایی میکند. این برای من یادآور اولین باری است که او را دیدم و او خیلی خوب با من رفتار کرد. او همیشه پیش از مسابقات با بازیکنان صحبت میکند. سپس وقتی بازی شروع میشود، شاهد تلاش زیاد او هستیم. او الگوی همه است.”
سون در آن فصل اولین گل در ورزشگاه جدید تاتنهام را زد و پس از آن بهترین لحظه حضورش در لیگ قهرمانان تا به امروز رقم خورد. او پیش از آن بار دیگر در یک هشتم برابر دورتموند درخشید و گل پیروزیبخش دیدار رفت مرحله یک چهارمنهایی برابر منچسترسیتی را به ثمر رسانده بود که برای دیدار برگشت راهی ورزشگاه اتحاد شد. سیتی هفت دقیقه پس از شروع بازی با گل رحیم استرلینگ پیش افتاد و آماده در دست گرفتن کنترل بازی بود. سون ورق بازی را به طور کامل برگرداند- از توپی رهسرگرداناستفاده کرد تا سریعا بازی را به تساوی بکشاند و سپس ضربه تمامکننده درخشان او بود که سه دقیقه بعد تاتنهام را با نتیجه 1- 2 پیش انداخت.
رایان میسون به فورفورتو میگوید:” این بازی پر هیاهویی بود اما او توانست آن را آرام کند و طوری رفتار کرد انگار هیچ مشکلی وجود ندارد. انجام این کار در بالاترین سطوح بسیار دشوار است- این چیزی است که بازیکنان خوب را از بازیکنان کلاس جهانی متمایز میکند. سونی در کلاس جهانی است.”
لی سونگ احساسی که آن روز از حضور در ورزشگاه اتحاد داشت را به خاطر میآورد. او میگوید:” وقتی گل اول را زد، واکنش هواداران سیتی اینطور بود که وای، اما اشکالی ندارد، ما هنوز میتوانیم. وقتی بلافاصله دوباره گل زد، سکوت همه جا را فراگرفت. این برابر تیمی خوب در لیگ برتر، برابر پپ گواردیولای افسانهای بود و یک بازیکن از کرهجنوبی دو بار در سه دقیقه گلزنی کرد. از درون میخواستم فریاد بکشم اما هزاران هوادار سیتی اطرافم بودند- فکر کردم اگر فریاد بکشم خواهم مرد!
همیشه بحثی درباره این که چه کسی بزرگترین بازیکن تاریخ کره جنوبی است وجود دارد- گزینهها پارک، سون و چا بوم کئون هستند. تا آن زمان اگر کسی از من میپرسید میگفتم پارک. اما آن شب نظرم را عوض کردم- فکر کردم حالا سون از او بالاتر رفته است. من بارها با پارک مصاحبه کردم و او نیز میگوید که سون حالا از او عبور کرده است. فکر میکنم او بهترین بازیکن تاریخ آسیاست. وقتی درباره بازیکنان بزرگ آسیایی فکر میکنی، اکثرا اعضای خوبی برای تیم بودند- قهرمانانی قدر ندیده مانند پارک. اما سون سرنوشت ساز است- او میتواند به تنهایی حریفی را نابود کند. او نشان میدهد که یک بازیکن آسیایی میتواند یکی از بهترین بازیکنان جهان باشد.”
تاتنهام به اولین فینال لیگ قهرمانان رسید- با این که این بازی منجر به گریه دوباره سون با شکست برابر لیورپول در مادرید شد. او آن سال نامزد دریافت توپ طلا شد- در رده بیست و دوم قرار گرفت که بالاترین رده در تاریخ برای یک بازیکن آسیایی است.
با این حال آن سال اتفاقات غیرمنتظرهای نیز در پی داشت: سه کارت قرمز در 17 بازی در لیگ برتر. سون که به دلیل هول دادن جفرسون لرما از بورنموث در ماه آوریل اخراج شده بود، سپس به دلیل خطا روی آندره گومز از اورتون در ماه نووامبرِ فصل جدید کارت قرمز دریافت کرد. این خطا ناخواسته منجر به شکستگی وحشتناک و در رفتن مچ پای هافبک پرتغالی شد. این مصدومیت باعث ناراحتی سون شد و فورا عذرخواهی کرد- محرومیت او پس از این که مشخص شد تکلش به خودی خود مستحق دریافت کارت قرمز نبوده، بخشیده شد.
این بازیکن کرهای یک ماه بعد بار دیگر به دلیل برخورد کفشش با قفسه سینه آنتونیو رودیگر از چلسی اخراج شد- تصمیمی که سون تاکید داشت بسیار سختگیرانه بوده است. هرچند سون پیش از این در لورکوزن به دلیل رفتار خطرناک و در بازی جوانان برای هامبورگ هم اخراج شده بود اما کوین ویمر میگوید:” من فکر میکنم او کمی بدشانس بود- او مطمئنا در حالت عادی بازیکنی نیست که کارت قرمز بگیرد.” سون در یادآوری آن صحنه گفت:” این فرد دوبار من را زد پس من هم بلند شدم و او را زدم. لبخند زدن و خوشرفتاری کردن خوب است اما من میخواهم پیروز باشم.”
با چنین اخلاقی عجیب نیست که او تحت هدایت ژوزه مورینیو که پیش از دریافت کارت قرمز در برابر چلسی در دسامبر 2019 هدایت تاتنهام را بر عهده گرفته بود، خوب کار کرده است. مربی پرتغالی خیلی زود پس از گل انفردی فوق العاده این بازیکن برابر برنلی با فرار از پشت محوطه جریمه خودی در همان ماه به او لقب “سونالدو نازاریو” را داد. این گل باعث شد او جایزه ارزشمند پوشکاش را برای بهترین گل سال از آن خود کند.
زیروبرتو که از روزهای بازی در کنار سون در هامبورگ پیگیر بازیهای او هست، میگوید:” من واقعا از اهدای جایزه پوشکاش به او خوشحال شدم- این گل بسیار قشنگی بود. او کاملا شایستگی آن را داشت- او به سختی برای کسب این جایزه تلاش کرده بود.”
اما سون دو ماه پس از گل درخشان برابر برنلی در دیدار برابر استون ویلا دچار شکستگی دست شد- او بدون متوجه شدن جدیت مصدومیت خود برای 89 دقیقه دیگر بازی کرد و دو گل زد. این بازیکن ادامه فصل را از دست داد و این در حالی بود که هری کین، ستاره تیم، نیز مصدوم بود. تاتنهام در لیگ قهرمانان برابر لایپزیش شکست خورد و از سه بازی بعدی لیگ برتر یک امتیاز کسب کرد و پس از آن شیوع ویروس کرونا باعث تعطیلی غیرمنتظره مسابقات شد.
در حالی که بیشتر همتیمیهای سون در خانه مانده و محدود به اشکال ابتدایی تمرینات بودند، این وقفه فرصتی برای سون بود. از زمان پایان مسابقات آسیایی مشخص نبود که او واقعا چه زمانی قادر به حضور سه هفتهای در خدمت سربازی است. او در ماه آوریل و سه ماه پیش از تولد 28 سالگی به سوی ججو رهسپار شد. او در پایان این دوره جایزهای هم برای هدف گیری دریافت کرد- این بار با تفنگ به جای فوتبال.
ویمر با خنده میگوید:” این جالب بود. طبیعت او همین است- او همیشه در هدفگیری خوب بوده است! خوب شد که او توانست برود، این کار را انجام دهد و بداند که همه چیز بالاخره به پایان رسیده است. حالا او نیازی ندارد راجع به این که باید کاری شبیه به این انجام دهد، نگران باشد- شاید قبلا مطمئن نبود که چه زمان و به چه مدت باید این کار را انجام دهد. او حالا میتواند کاملا فقط روی فوتبال تمرکز کند.”
لی سونگ مو باور دارد که این دورهای کلیدی نه فقط در زندگی سون بلکه در دوران فوتبالش نیز بوده است. او میگوید:” من مطمئنم این موضوع کمک زیادی کرد. پایان یافتن تمرینات نه فقط حس آرامش بلکه حس غرور هم به او داد- من مردی اهل کره جنوبی هستم و تمریناتم را انجام دادم. من خودم در ارتش خدمت کردم و پس از پایان تمرینات حس غرور داشتم که این کار را برای کشورم انجام دادم. حس اعتماد به نفس هم داشتم.
چند نفر از بازیکنان لیگ برتر مجبور به انجام تمرینات نظامی هستند؟ شنیدم که شاید محمد صلاح هم فراخوانده شود اما او مجبور به انجام این کار نیست. شاید سون تنها کسی باشد که این کار را در میانه دوران فوتبالش انجام داده است.”
مردی که مورینیو را نجات داد
طولانی شدن فصل به این معنا بود که سون میتواند در مسابقات لیگ برتر حضور پیدا کند. تاتنهام با آغازی پر فراز و نشیب پس از حضور مورینیو در فاصله چهار هفته تا پایان فصل، پشت سر آرسنال در رده دهم قرار داشت. آنها با تک گل سون که بازی را به سود آنها کرد، در خانه برابر توپچیها پیروز شدند. تاتنهام پیروز شد، بالاتر از رقیب سنتی قرار گرفت و در نهایت در رده ششم ایستاد تا سهمیه لیگ اروپا را به دست آورد. سون برای دومین سال متوالی به عنوان بهترین بازیکن فصل تاتنهام انتخاب شد.
لی میگوید:” آن گل برابر آرسنال شرایط را تغییر داد. من میگویم که سون حرفه مورینیو به عنوان سرمربی را نجات داد. تاتنهام در فصل اول ژوزه به اندازه کافی خوب نبود- حتی شایعاتی درباره اخراج او به گوش میرسید. اگر در تاتنهام شکست میخورد، به کجا میرفت؟”
مورینیو با قدردانی از عملکرد سون حتی از روحیه جنگندگی این بازیکن که در درگیری جنجالی با هوگو لوریس در بین دو نیمه در دیدار برابر اورتون رخ داد، نیز تقدیر کرد. فصل 21 – 2020 با کمک سون آغاز مثبتی داشت. تاتنهام در نووامبر و دسامبر در صدر جدول لیگ برتر ایستاد و گل او در ماه ژانویه برابر برنتفورد- صد و یکمین گل برای باشگاه- باعث شد که آنها به فینال جام اتحادیه برسند و یک قدم با کسب اولین جام پس از سال 2008 فاصله داشته باشند. این شانزدهمین گل سون در این فصل بود که تنها پنج گل کمتر از بهترین رکورد او برای کل فصل به حساب میآمد.
توانایی او در شوتزنی با هر دو پا بیش از پیش مفید واقع شد- آمارهای اخیر نشان داده که او در طول پنج سال اخیر بیشتر از هر مهاجم نوک دیگری در لیگ برتر با پای ضعیفش گلزنی کرده است. پاس گلها نیز زیاد بوده است: 9 پاس تا اواسط ژانویه، چرا که ترکیب مرگبار او با هری کین به سطوح جدیدی رسیده است. کین زمینهساز هر چهار گل سون در ماه سپتامبر برابر ساوتهمپتون بود و سبک ضدحمله مورینیو به این مهاجم اجازه میدهد که عقب بکشد و هم تیمی کرهای خود را با ارسال پاس از دفاع یا خط میانی پیدا کند. این زوج پس از 17 بازی لیگ این فصل تا به حال در 13 گل با هم همکاری داشتهاند- آماری که با رکورد لیگ برتر برای کل فصل که از فصل 95- 1994 در اختیار آلن شیرر و کریس ساتن بود، برابر میکند.
میسون، هم تیمی سابق، که حالا مربی آکادمی تاتنهام است، میگوید:” رابطه بین آنها باورنکردنی است. وقتی هری و سونی را در تیم دارید، میتوانید هر تیمی را در دنیای فوتبال شکست دهید- آنها آنقدر خوب هستند. سونی این فصل گلهایی باورنکردنی به ثمر رسانده که فقط با خودتان فکر میکنید “وای”. این از سرعت و کیفیت کارهایی است که به اجرا میگذارد.”
او یکی از درخشانترین بازیکنان لیگ برتر در زمین و برنده جایزه نظامی در بیرون از آن است- بنابراین کاری هست که سون نتواند انجام دهد؟ ویمر با پوزخند میگوید:” او آشپز خوبی نیست. ما یک بار با کایل واکر و بن دیویس به کره جنوبی رفتیم و فعالیتهای رسانهای انجام دادیم. باید غذای کرهای میپختیم و سپس آنها قضاوت میکردند که چه کسی بهتر است. من آشپز خوبی نیستم و او را شکست دادم!”
سون هنوز در کریکت هم استاد نیست که سرگرمی محبوب برای بازیکنان تاتنهام در این روزهاست. او اعتراض کرد:” من سعی کردم به توپ ضربه بزنم اما جو هارت آن را خیلی محکم پرت کرد!” او علاقهای به گلف هم ندارد. این بازیکن با تامل گفت:” باید توپ را به دورترین جای ممکن بفرستی و سپس دنبال آن بگردی- این خسته کننده است.”
فوتبال عشق زندگی او باقی مانده اما او با تمام دستاوردهایش هنوز جامی در سطح باشگاهی کسب نکرده است. ویمر میگوید:” این هدف بزرگی است- فتح جامی با تاتنهام رویای بزرگی برای او است. آخرین باری که با او حرف زدم گفتم تو باید قدردان این باشی که در پنج سال اخیر در بالاترین سطح بازی کردی و هر سال بهتر و بهتر میشوی. اما او هنوز خشنود نیست- او نمیخواهد عقب بکشد و استراحت کند، او میخواهد بیشتر پیشرفت کند. من واقعا امیدوارم او جامی ببرد؛ چون فکر میکنم این تنها جای خالی موجود است.”
اگر این اتفاق رخ دهد، موقعیت او به عنوان بهترین بازیکنان آسیایی تاریخ تثبیت میشود. ون چانگ یئون، دوستی که در زمان تمرین با او در 15 سال قبل از شوتهایش فرار میکرد، میگوید:” فکر میکنم کره جنوبی تا 100 سال آینده بازیکن دیگری شبیه سون نداشته باشد.”
ون از اول میدانست سون چقدر خوب است. حالا تمام دنیا این را میداند.