60 اسطوره تاریخ لیگ برتر؛ دیدیه دروگبا (27)

دروگبا الهام بخش همه بود. این مهاجم در سیستم هجومی آنچلوتی لذت می‌برد، چه آنلکا، سالومون کالو یا مالودا به صورت زوج یا سه تایی در کناره‌ها حضور داشتند یا اینکه او جلوی هر سه موقعیت ساز تیم قرار می‌گرفت. او آماده و متمرکز بود، از این که نقش برادر بزرگ بازیکنان آفریقایی تیم را بازی کند، خوشحال بود.

هفت‌یک- شاید خود دیدیه دروگبا هم تایید کند که بهترین لحظاتش در چلسی در فینال‌های بزرگ پیش آمده بود. او در چهار فینال جام حذفی گلزنی کرد که همگی با قهرمانی به پایان رسیدند و در مجوع 9 گل در فینال‌ها برای باشگاه به ثمر رساند. نمایش او در مونیخ که تیم دست خالی و نه چندان درخشان روبرتو دی‌متئو توانست با شکوه خاصی از سد بایرن عبور کند، در تاریخ باشگاه نوشته شده است. او یک پنالتی بی‌دلیل در وقت تلف شده در آن شب داد و تلاش زیادی داشت تا اخراجش در فینال چهار سال قبل را جبران کند، و همه این موارد خیلی راحت با گل تساوی‌بخش و پنالتی پیروزی‌بخش او که تنها قهرمانی لندن در چمپیونزلیگ تا به امروز را به همراه داشت، بخشیده شد.

شاید نقش بازیکن ساحل عاجی در لیگ برتر که در دو دوره حضور در چلسی، 4 بار موفق به فتح آن شد، کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. او در 254 بازی در 9 فصل 104 گل به ثمر رساند و در دو فصل توانست کفش طلا را نیز از آن خود کند. بیست گل او در سومین سال حضور ژوزه مورینیو کافی نبود تا بار دیگر عنوان قهرمانی را به دست آورد و زیر سایه گل‌هایی قرار گرفت که او برای کسب قهرمانی در دو جام داخلی دیگر به ثمر رسانده بود. اما در حالی که دوران حرفه‌ای او پس از جدایی مربی پرتغالی با خطر پایان مواجه شده بود، آن عملکرد درخشان از سال 2007 تحت الشعاع عملکردش در فصل 10- 2009 تحت هدایت کارلو آنچلوتی قرار گرفت.

اتلتیک در ماه آوریل زندگی حرفه‌ای دروگبا را مورد بررسی قرار داد و به باور او به سرنوشت که به شکل گیری دوران حرفه‌ای درخشانش کمک کرده بود، نیز نگاهی انداخته بود. با توجه به آن موضوع، این مقاله فصل طلایی‌ای را که این مهاجم آن را بهترین فصل خود می‌خواند، بررسی می‌کند.

این مهاجم در آن زمان در دوران اوج بود، فصلی که با ارسال نادرستی که منجر به شکست دادن هال‌سیتی در دقایق پایانی شد، آغاز شد و با هت‌تریک نیمه دومش در آخرین بازی به پایان رسید که آمار گل‌های او در لیگ را به عدد 29 و گل‌هایش در تمامی رقابت‌ها را به عدد 37 رساند. دروگبا رهبر تیمی تراز اول بود که چلسی شبیه به آن را هرگز ندیده بود. آنها بیش از 100 گل در لیگ برتر زدند تا اولین تیم پس از تاتنهام در سال 1963 باشند که به چنین رکوردی می‌رسند و در 9 بازی خانگی آخر خود به آمار باورنکردنی 41 گل زده رسیدند. آنها با 5 گل برابر بلکبرن و پورتسموث به پیروزی رسیدند، ساندرلند، استوک و استون ویلا را با 7 گل شکست دادند و ویگان را در آخرین روز با 8 گل بدرقه کردند تا جام قهرمانی را بالای سر ببرند.

گل پیروزی‌بخش دروگبا در فینال جام حذفی که شش روز بعد به ثمر رسید، صد و چهل و دومین گل تیم در تمامی مسابقات بود. او در کتاب زندگینامه خود به نام تعهد نوشت:” این سال، سال بسیار خاصی بود که من در آن از نظر حرفه‌ای و شخصی احساس رضایت داشتم. بدنم احساس خوبی داشت و فوتبال برایم آسان بود. دورانی در زندگی حرفه‌ای من بود که هرچقدر سخت کار و تلاش می‌کردم، نمی‌توانستم گلزنی کنم. آن فصل برعکس بود. گاهی من حتی دنبال گلزنی نبودم اما گل می‌زدم. احساس راحتی داشتم مثل دوش‌های اتومات بود- شما هیچ دکمه‌ای را نمی‌زنید، هیچ تلاشی نیاز نیست و آب روی سرتان جاری می‌شود.”

داستان آن سال دست نیافتنی باید برای احیای مجدد مرور شود.

او گاهی در فصول قبلی توسط لوییس فیلیپه اسکولاری کنار گذاشته و به شکل شخصیتی تنها و ناامید در کنار زمین دیده می‌شد. اینطور به نظر می‌رسید که دوران حضور او در جنوب غربی لندن رو به پایان است. در آن زمان احساس عدم امنیت به شدت این بازیکن 30 ساله را آزار می‌داد. او رابطه خوبی با دوندگی‌های 5 کیلومتری که جز آماده سازی پیش فصل اسکولاری بود نداشت؛ سبکی قدیمی که باعث می‌شد او در نزدیکی خط پایان احساس گرفتگی در کمرش داشته باشد. پس از آن نیز مصدومیت از ناحیه زانو باعث شد که مسابقات را تا ماه سپتامبر از دست بدهد.

 

دروگبا در زمان حضور اسکولاری روی نیمکت چلسی، رابطه خوبی با این مربی برزیلی نداشت و قصد داشت از این باشگاه جدا شود.

 

زمانی که برگشت نتوانست در هفت بازی ابتدایی خود تحت هدایت سرمربی سابق تیم ملی برزیل گلزنی کند و حتی وقتی این طلسم در دیدار جام اتحادیه برابر برنلی شکست نیز از شرایط روانی خوبی برخودار نبود. وقتی در حال شادی پس از به ثمر رساندن اولین گل برابر تیم مهمان در استمفوردبریج بود، یکی از هوادارن تیم رقیب سکه‌ای به سمت او پرت کرد. این مهاجم خشمگین شده و آن را برداشت و به سمت جمعیت پرتاب کرد. او پس از بازی عذرخواهی کرد، سه بازی از سوی اتحادیه فوتبال محروم شد و به دلیل توهین از سوی پلیس اخطار دریافت کرد اما تمام این حادثه در آن زمان شبیه به گریه‌ درخواست کمک بود. دروگبا همیشه نیاز داشت که دوست داشته شود. اسکولاری بر این باور بود که دوران اوج او گذشته و هیچ علاقه‌ای به لذت بردن از بازی او نداشت.

شاید بدبینی این مربی به دلیل نقش مهمی بود که دروگبا در موفقیت مورینیو داشت. تمام تلاشی که او برای درخشش تحت هدایت موفق‌ترین مربی چلسی کرده بود، حالا باعث عذابش شده بود. اما این مهاجم که کنار گذاشته شده و از دوران اوج دور بود، تلاش زیادی می‌کرد.

او تا اواسط ژانویه تنها دو گل زده بود و پس از هدر دادن یک موقعیت در شکست 0-3 برابر منچستریونایتد در حالی دیده شد که از ناراحتی به درد و شرایط سخت خود می‌خندید. سرمربی تیم که به دلیل دوری تیمش از کورس قهرمانی تحت فشار بود، برداشت اشتباهی از این خنده داشت و آن را عدم تعهد به تیم تلقی کرد. دروگبا برای دیدار بعدی در دور سوم جام حذفی از ترکیب تیم کنار گذاشته شد و وقتی دلیل این مربی از او پرسید که دلیل این اتفاق چیست، سولاری صراحتا گفت که او دیگری جایی در برنامه‌هایش ندارد. مربی برزیلی خواهان جذب آدریانو، هموطنش، از اینتر میلان بود. دروگبا که علاقه بسیاری به همکاری دوباره با مورینیو در سن سیرو داشت، پیشنهاد داد که با این بازیکن معاوضه شود.

اما وقتی پس از تمرین در راه خانه با رومن آبراموویچ تماس گرفت، درخواست او برای تسهیل انجام آن انتقال با استقبال روبرو نشد. مالک چلسی از طریق یکی از مشاورانش اعلام کرد که علاقه‌ای به فروش او ندارد. در عوض تصمیم جدایی اسکولاری گرفته شد که دوران هفت ماهه حضورش در این تیم با نارضایتی بازیکنان ارشد از نبود جدیت کافی در تمرینات همراه شده بود و کسب تنها 4 پیروزی در 12 بازی لیگ باعث شده بود که در فاصله هفت امتیازی صدر جدول قرار بگیرند.

گاس هیدینک به صورت موقت جانشین او شد و نتوانست دروگبا را با 10 گل در 14 بازی به دوران اوج برگرداند هرچند دردناکی این سال سخت با آندرس اینستا، تام هنینگ اوربو، داور بازی، و حذف معروف از لیگ قهرمانان برابر بارسلونا ادامه پیدا کرد که باعث شد این بازیکن پس از بازی در حالی که وارد تونل می‌شد تمام خشم خود را از این بی‌عدالتی مقابل دوربین‌های تلویزیونی فریاد بزند. حتی پس از یک قهرمانی دیگر در جام حذفی هم هیچ جشنی در آن فصل برگزار نشد. دروگبا گفت:” من فصل را با سرمربی‌ای شروع کردم که به من گفت کارم تمام شده، نمی‌توانم بدوم و تنبل هستم.” ناامیدی همراه با تردید در مورد توانایی‌هایش در تابستان ادامه داشت.

 

 

***

این آنچلوتی بود که با یک تماس تلفنی ساده این احساس را از بین برد.

او به این بازیکن که در آن زمان در تعطیلات بود، زنگ زد تا با هم آشنا شوند و تایید کرد که برای کار با مهاجم اول باشگاه بسیار مشتاق است. هیچ چیز عجیبی در این تاکتیک وجود نداشت و بخشی از تماس با تمام اعضای تیم در آن تابستان بود. اما این از آن دست رفتارهای شخصی بود که مورینیو در آن استاد بود و اسکولاری فکر می‌کرد لزومی ندارد. حتی بازیکنان درخشان می‌توانند درباره اتفاقات پیش رو نگران باشند. یک مکالمه غیرمنتظره برای اطمینان بخشیدن لازم است.

نگاه افراد از بیرون در آن زمان این بود که روزهای بهتر این تیم گذشته و آنچلوتی اساسا باید تیم را احیا کرده و بعضی از بازیکنان قدیمی را کنار بگذارد. اما با توجه به این که سایر مدعیان قهرمانی همگی در پایان فصل بازیکنانی کلیدی را از دست داده بودند، مدیریت باشگاه تصمیم گرفت که تغییرات اساسی را اعمال نکند. آنچلوتی خیلی زود فهمید که باید به استعدادهایی که در تیم حضور دارند تکیه کند.

نام دروگبا در کنفرانس خبری معارفه سرمربی که در تابستان 2009 در بونتی سوت در استمفوردبریج برگزار شد تنها یک بار آمد:” او از نظر من مهاجمی عالی است و من می‌خواهم… ( اینجا یک لکنت لحظه‌ای رخ داد، سپس او کلمه را با مترجمی که در راس میز نشسته بود چک کرد) از کیفیت او برای تیم استفاده کنم چون بازیکن بسیار خوبی است. من مهاجم بزرگی در بین مهاجمان ندیده‌ام. من بازیکنان متفاوتی را تمرین دادم. کیفیت او را دوست دارم چون او قوی است اما از نظر تاکتیکی نیز باکیفیت است.”

این مهاجم پس از یک تابستان بدون تورنمنت فوتبالی آماده، سرحال، بدون هیچ مصدومیتی بود و در زمان جمع شدن دوباره بازیکنان در کوبهام، اشتیاق بسیاری برای آغاز داشت. تمدید سه ساله قرارداد نشان می‌داد که او در این تیم شخصیتی دوست داشتنی است. آنچلوتی آماده بود تا تیمش را حول‌محور قدرت کوبنده او بنا کند.

قدرت فوق‌العاده‌ای که این تیم از خط حمله تا خط میانی داشت، بزرگترین دارایی‌اش بود. تهدیدهایی از کناره‌ها و حملات و انرژی از خط میانی و از سوی مدافعان کناری وجود داشت. آنها از نظر فیزیکی درخشان بودند، قدرت‌شان در عمق را به رخ می‌کشیدند و از نظر تاکتیکی انعطاف‌پذیر بودند، می‌توانستند به سرعت از خط میانی الماسی شکل به 3- 3-4 یا  1- 3- 2- 4 تغییر شکل دهند. خط تغذیه‌کننده شامل فلورنت مالودا، دکو، جو کول، میشاییل بالاک و اشلی کول سرعتی و برانیسلاو ایوانوویچ بسیار ترسناک بود. بله، وقتی این تیم مانند همیشه عمل نمی‌کرد، بسیاری متعجب می‌شدند. اما حریفان همیشه در خطر زیر و رو شدن بودند.

 

دروگبا در سال 2012 سرانجام با چلسی فاتح چمپیونزلیگ شد اما بهترین روزهای او در استمفوردبریج دو فصل قبل رقم خورده بود.

 

دروگبا الهام بخش همه بود. این مهاجم در سیستم هجومی سرمربی لذت می‌برد، چه نیکلاس آنلکا، سالومون کالو یا مالودا به صورت جفت یا سه تایی در کناره‌ها حضور داشتند یا اینکه او جلوی هر سه موقعیت ساز تیم قرار می‌گرفت. او آماده و متمرکز بود، از این که نقش برادر بزرگ بازیکنان آفریقایی تیم را بازی کند، خوشحال بود. او با تاکید بازی هجومی‌ای که از سوی مربی‌اش در تیم شکل گرفته بود، احساس راحتی و حتی آزادی می‌کرد. آنچلوتی گفت:” دیدیه به نظر بسیار آرام می‌رسد. او در سن 31 سالگی بازیکن مسنی نیست. او بازیکنی است که در موقعیت درستی از زندگی حرفه‌ای‌اش برای رسیدن به اوج قرار دارد. از نظر فیزیکی بسیار قوی است. او در طول دوران حرفه‌ای مشکل مصدومیت بزرگی نداشته بنابراین می‌تواند به بهترین شرایط برسد. من اطمینان دارم که او می‌تواند.

من قبلا دیدیه را نمی‌شناختم اما از زمانی که اینجا هستم او را فردی بسیار حرفه‌ای یافتم که تمرکزش روی تیم و بازی است و من فکر نمی‌کنم که مشکل دیگری داشته باشیم. او مرد بسیار خوبی است. دوست دارد شوخی کند اما می‌داند که شوخی چه زمانی باید متوقف شود و کار جدی آغاز شود. او کیفیتش را به نمایش می‌گذارد. او و آنلکا دو نفر از بهترین مهاجمان اینجا هستند که هم سطح وین رونی، فرناندو تورس یا امانوئل آدبایور هستند.”

آنچلوتی همانطور که قبلا با تماس‌های تلفنی‌اش نشان داده بود، سبک خاصی برای آرام کردن بازیکنانش داشت. اسکولاری بدجنسی‌ای در شخصیتش داشت و به صورت رندوم ماشین بازیکنان را در زمین تمرین خراب می‌کرد و واکنش سردرگم آنها را با خنده از دفترش نظاره می‌کرد اما رابطه‌ای با بازیکنان ارشد تیمش نداشت. آنها هرگز نتوانستند به سبک او در تمرین و دیدارها اعتماد کنند و این احساس وجود داشت که او خلوص ناب فوتبال لیگ برتر را دستکم گرفته بود. مربی ایتالیایی که مربیگری را در باشگاه‌های بزرگ یاد گرفته بود، اطمینان حاصل کرد که بازیکنان کلیدی از ابتدا در کنارش هستند، به حرف‌های آنها گوش داد و رژیم تمرینی‌اش را به دلخواه آنها برنامه‌ریزی کرد و خیلی زود پاداشش را گرفت. لمپارد آن فصل 22 گل به ثمر رساند. مانند دروگبا که هرگز فصل بهتری را تجربه نکرده بود.

او گل‌هایش را با ضربه سر، ضربه برگردان، از فاصله نزدیک و شوت‌های مرگبار از بیرون محوطه جریمه به ثمر رساند. مجوعه حرکات او نفس‌گیر بود، حضورش با ابهت بود و بی‌رحمی بعضی از ضربات پایانی او با ظرافتی ترکیب شده بود که باعث شد در این راه 13 پاس گل در لیگ ارسال کند. گل او برابر فولام پیش از آغاز سال جدید نوزدهمین گل در 24 بازی بود و بازیکن اهل ساحل عاج پس از سوت پایان بازی هم تیمی‌هایش را دعوت به حلقه زدن در میانه میدان کرد تا از آنها بخواهد که در غیاب او و سه هم تیمی دیگرش که باید به جام ملت‌های آفریقا می‌رفتند، همین شرایط و استانداردها را حفظ کنند. او پس از بازگشتش در فوریه در 5 بازی 6 گل به ثمر رساند و فقط مورینیو- طبعا و همان طور که انتظار می‌رفت- و اینتر توانستند بحران کوچکی ایجاد کنند.

 

حضور آنچلوتی باعث شد تا دروگبا بهترین روزهای حضورش در استمفوردبریج را سپری کند و در پایان فصل 10-2009، به عنوان بازیکن سال چلسی انتخاب شود.

 

چلسی در خانه و خارج از خانه در لیگ قهرمانان شکست خورد و دروگبا در اواخر بازی برگشت به دلیل خطا روی تیاگو موتا از زمین بازی اخراج شد. منچسترسیتی هم در استمفوردبریج به پیروزی رسید و نشریات شروع به انتشار داستان‌هایی پرهیاهو درباره زندگی خصوصی بازیکنان کردند- وین بریج حاضر به دست دادن با جان تری نشد پس از این که یک روزنامه مدعی شد که کاپیتان انگلیس با نامزد سابق هم تیمی سابقش رابطه داشته است؛ ادعایی که توسط آن زن رد شد- و همین باعث شد که باشگاه تهدید کند که اگر انتشار این داستان‌ها ادامه داشته باشد، “عواقب انضباطی شدیدی” را به همراه خواهد داشت. برای اولین بار آزادی‌ای که آنچلوتی به بازیکنان ارشدش داده بود، نتیجه عکس داد.

یک تساوی ناراحت‌کننده در بلکبرن باعث شد که آبراموویچ شخصا جلسه‌ای را در کوبهام برگزار کند. دروگبا گفت:” او گفت که حالا ما از لیگ قهرمانان حذف شدیم و مهم است که بتوانیم در مسابقات داخلی دبل کنیم و هیچ اگر و امایی وجود ندارد.” این سخنرانی خطر کاهش قدرت آنچلوتی را به همراه داشت- و شاید در طولانی مدت همینطور هم شد- اما تاثیر فوری‌اش را نشان داد و از 8 بازی بعدی 21 امتیاز به دست آمد. پیروزی 1- 2 آنها در اولدترافورد در سومین بازی بسیار حیاتی بود. این در واقع تمام دیدارهایش برابر یونایتد، لیورپول و آرسنال را با پیروزی پشت سر گذاشت که سایر اعضای 4 تیم صدر جدول در فصل گذشته بودند. جام قهرمانی در روز آخر با اختلاف یک امتیاز و با پیروزی قدرتمندانه برابر ویگان به دست آمد.

اما دروگبا در همان عصر پر از شادی نیز علیرغم دوندگی دیوانه‌وارش باعث ایجاد حواشی شد. نیمه اول بسیار نزدیک و پر تنش دنبال شد و پیش از سوت پایان نیمه با یک گل از حریف پیش بود که گری کالدول روی لمپارد خطا کرده و از زمین اخراج شد. پنالتی اعلام شده باعث مشاجره بین دروگبا که با 26 گل در کورس کسب کفش طلا با وین رونی برابر بود و هافبک چلسی شد که چه کسی پشت توپ قرار بگیرد. لمپارد، پنالتی‌زن اول تیم، پشت ضربه ایستاد و گل زد و دروگبا باقی دقایق باقی مانده را با ناراحتی سپری کرد پیش از آن که آنچلوتی بین دو نیمه او را به کناری کشید و صحبت کرد. یک مکالمه پر از عصبانیت در رختکن انجام شد و تصویر بزرگتر تیم یادآوری شد.

دروگبا در هیاهوی پس از بازی در استمفوردبریج به خبرنگاران گفت:” من اصرار لمپارد را درک می‌کردم اما در عین حال ناراحت شدم. خوشحال نبودم اما حالا می‌دانم که اشتباه بزرگی مرتکب شدم. فرانک حق داشت. من باید بر عصبانیتم غلبه می‌کردم چون می‌دانستم که در نیمه دوم شانس‌هایی خواهیم داشت.” هت‌تریک در 17 دقیقه که شامل پنالتی روی خودش هم بود این نکته را به خوبی ثابت کرد. رقبای دست خالی در برابر او محکوم به شکست بودند و اعضای تیم با خوشحالی می‌دویدند و قهرمانی را جشن می‌گرفتند.

آخرین گل او در این فصل مثل همیشه در ومبلی به ثمر رسید تا اولین دبل قهرمانی تاریخ چلسی را رقم بزند. او پس از کسب این دو موفقیت گفت:”من بهتر و بهتر می‌شوم.” در حقیقت دروگبا هرگز دیگر چنین درخششی نداشت حتی با این که لحظه خاص او در مونیخ دو سال بعد رخ داد. سه فصل آخر او در باشگاه- شامل زمانی که در فصل 15 – 2014 به این تیم برگشت- در مجموع تنها با 20 گل همراه بود. با این حال خاطرات آن فصل پر گل در فاصله یک دهه بعد هنوز به وضوح در اذهان باقی مانده است. سالی که مدافعان در حضور او کوچک‌تر به نظر می‌رسیدند و دروگبا کاملا غیرقابل مهار بود.

 

عنوان اصلی مقاله: The Premier League 60: No 27, Didier Drogba نویسنده: Dominic Fifield نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 20 آگوست 2020

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 دیدگاه ارسال شده است