
چگونه پل گاسکویین انگلیسیهای بیشتری را عاشق فوتبال کرد
هفتیک- میشد از نگاه به صورت کالین هِندری گفت که اتفاقی واقعا قابل توجه در حال رخ دادن است. مدافع میانی تنومند اسکاتلندی همیشه نگاه متمایزی داشت- جنگجوی خشن هایلندی با صورت یک پیرزن روس- اما ناگهان آن صورت یخ زده از شدت سردرگمی مچاله شده بود. پل گاسکویینِ ظاهرا چاق که توانایی گذشتهاش را نداشت، برخلاف جریان بازی توپ را با یک چرخش خوب از بالای سر هندری عبور داد، مانند یک کودک شیطان سرعت گرفت و آماده شد تا شلیک نهایی را انجام دهد.
این اتفاق نباید رخ میداد. به گفته چندین روزنامه، گاسکویین حتی نباید عضو تیم ملی انگلیس میبود. نظرسنجی میرر نشان داده بود که 86 درصد خوانندهها پس از اتفاقاتی که در اردوی آماده سازی سه شیرها در هنگ کنگ با مصرف نوشیدنیهای الکلی رخ داده بود، خواهان کنار گذاشته شدن او از مسابقات یورو 96 بودند. در آن زمان به کلی فراموش شده بود که او در فصل 96- 1995 در رقابتهای باشگاهی در اوج آمادگی قرار داشت اما اهمیتی نداشت؛ آن حرکت جادویی برابر اسکاتلند محبوبیت را بار دیگر به او برگرداند.

گاسکویین ابتدا با یک حرکت تماشایی، توپ را از هندری عبور داد و …

…. سپس با یک شوت سرضرب تماشایی دروازه اسکاتلند را باز کرد.

شادی او بعد از این گل، یکی از لحظات ویژه یورو 96 بود.
میرر دو روز بعد با انتشار بیانیهای از مواضع خود کوتاه آمد:” خطاب به آقای پل گاسکویین: یک عذرخواهی” که نشان میداد “مرد چاق و خرفتِ دائم الخمر” حالا به ناجی کشورش تبدیل شده بود. بار دیگر. اما سپس یورو 96 نقطه پایان بازیهای ملی این بازیکن بود: آن بدبینی شدید با درخششی نفسگیر و حذفی نزدیک و تلخ همراه شد.
هندری وینتر، خبرنگار، که یک فصل کامل از کتابش به نام “50 سال ناکامی” را به این هافبک اختصاص داده میگوید:” او مجموعهای از تناقضها بود. من همیشه فکر میکردم که شکسپیر- اگر زیاد شبیه به آلن پاتریج نبود- میتوانست یک تمرین و نمایش موفق با گاسکویین داشته باشد.”
علیرغم عملکردهای عجیب و معروف او (یا دقیقتر، بدنام او) در بیرون از صحنه نمایش، گاسکویین محبوبترین بازیکن تاریخ انگلیس بوده است. امروز میخواهیم این داستان را بیشتر از طنز به شکل تراژدی بررسی کنیم اما او در 57 بازی ملی لذت و درام بیشتری را از تعداد بازیهای بیاندازه نسل طلایی در کنار هم ایجاد کرد. او افسانه سه تورنمنت مهم است- که در یکی از آنها حتی حضور نداشت- و تاثیر او فراتر از بازی بود. او شاید جهان را کمی تغییر داده باشد.
بازیکن سرنوشت ساز: ایتالیا 90
به گفته مارک پریمن- طرفدار قدیمی انگلیس، نویسنده و موسس سایت فوتبال فلسفی- تقریبا تمام فوتبال مدرن مربوط به گاسکویین است. که شاید شامل این مجله (فورفورتو) که کارش را در 1994 شروع کرد، هم بشود. ایتالیای 90 همه چیز را تغییر داد. او به فورفورتو میگوید:” لیگ برتر و لیگ قهرمانان هر دو در سال 1992 شکل گرفتند- اگر گاسکویین نبود، هیچکدام از این اتفاقات رخ نمیداد. گاسکویین به عنوان یک بازیکن در تیم ملی انگلیس- نه فقط به اتحادیه فوتبال این کشور بلکه به حامیان مالی و پخش کنندگان دیدارها- ثابت کرد که علیرغم دوران تاریک باورنکردنی دهه 1980 میلادی، فوتبال این پتانسیل را دارد که به بخشهایی از جمعیت انگلیس دست پیدا کند که هیچکس دیگری نتوانسته است.”
علاقه به گاسکویین فوق العاده و بیسابقه بود. تری وگان، مجری معروف، در سپتامبر 1990 او را “شاید محبوبترین مرد در بریتانیای امروز” معرفی کرد و سپس برای خوشحالی و سلامت او ابراز نگرانی کرد. مصاحبه با جرج بست دائمالخمر در برنامه او در همان ماه انجام شده بود. جدا از اعتیاد، یکی از دلایل جذابیت گازا این است که زندگی حرفهای او وقف موفقیت تیم ملی شد. گری پالیستر که مانند گاسکویین متولد شمال شرق بود، در تیم ملی B، تیم اصلی و در نهایت میدلزبورو پشت این هافبک اهل گِیتشید بازی میکرد و باور دارد که سرنوشت او جانشینی نسل قبلی انگلیس بود.
پالیستر به فورفورتو میگوید:” این بچه یک نابغه واقعی بود. برایان رابسون به من گفت که تنها باری که الکس فرگوسن بر سر او در رختکن فریاد کشید، اولین باری بوده که یونایتد در سن جیمزز پارک برابر گازا بازی کرده است. او با عصبانیت به رابسون گفته که آیا ممکن است به این بازیکن نزدیکتر شود؟- من فکر نمیکنم که او هرگز استعدادی شبیه به این بازیکن دیده باشد. و گفتن چنین حرفی از سوی کسی مانند برایان رابسون….”
ایده “برایان رابسون جدید” در واقع از صحبتهای پیش از بازی فرگی در تابستان 88، پس از اینکه عدم درخشش نیوکاسل منجر به ایجاد نارضایتی شده بود، شکل گرفت. با این حال تری ونبلز، سرمربی تاتنهام، با وعده بردن گازا به تیم ملی توانست او را به خدمت بگیرد. و این کار را کرد هرچند در انگلیس برای مدتی طولانی در این باره تردید وجود داشت. اضافه وزن مداوم از نگرانیهای اولیه بود.
نورمن گیلر، نویسنده اسطورهای و از نزدیکان سهشیرها، هوادار قدیمی تاتنهام و گاسکویین است. جیمی گریوز- ستاره سابق انگلیس که در 57 بازی، 44 گل به ثمر رساند- دوست صمیمی گیلر است که در درخشش زودهنگام گازا دخیل بود: موشکهای شکلاتی. آنها روزهای شنبه برنامه زنده آیتیوی را در کنار یکدیگر تماشا میکردند.
گیلر اظهار داشت:” پل با چند کنترل توپ درخشان در سنتجیمززپارک اسم و رسمی برای خودش به دست آورده بود. اما نمیشد به این توجه نکرد که کمی اضافه وزن دارد. جیمی شروع به استفاده از القابی چون “پسر چاق” و “بچه شکلات مارس” خطاب به او روی نمایشگر کرد اما گازا به جای این که آزرده خاطر شود از این کلمات استقبال کرد.” او گاهی برای خنده تکهای شکلات مارس میخورد؛ هرچند این خود نگرانی دیگری بود.
گیلر ادامه میدهد:” خیلی زود این خبر پخش شد که گازا استعداد خاصی دارد. به خاطر دارم که دیو سکستون پس از انتخاب او برای تیم ملی زیر 21 سال انگلیس به من گفت:” پل بهترین کنترل توپ در بین تمام بازیکنان بریتانیایی پس از جرج بست را دارد اما من فکر میکنم او بیش از حد اغراق میکند تا توجه افراد را جلب کند. من او را برای تیم بزرگسالان به بابی رابسون پیشنهاد دادم اما باید به او گفته شود که یک فوتبالیست حرفهای است نه یک دلقک سیرک.”
راه زیادی تا جام جهانی 1990 باقی مانده بود. اولین حضور گاسکویین در تورنمنتها در تولون در سال 1987 با تیم زیر 21 سالهها بود: او قبل از پرواز چند بطری بِرَندی نوشیده بود و به همین دلیل، فیزیوتراپ تیم در طول پرواز دستش را نگه داشته بود. انگلیس پنجم شد.
او در تاتنهام نیز در ابتدا آشفته بود. جف مینتون، هافبک وقت تیم جوانان، مرید گازا بود و در آخرین بازی بزرگ او نیز حضور داشت. مینتون میگوید:” وقتی او به تاتنهام آمد کمی چاق بود. اما این ویژگی او بود: قدرت بدنی بالا. او از دستانش استفاده میکرد و نمیتوانستید به او نزدیک شوید.”
انگلیس همیشه درباره هافبکهای تندخو با احتیاط رفتار میکرد- بابی رابسون، نیل وبِ قابل پیش بینی را به گلن هادل ترجیح داد- اما یورو 88 یک فاجعه برای این کشور بود. بسیاری محرومیت باشگاههای انگلیس پس از حادثه هیسل را دلیل این اتفاق میدانستند اما نیاز به ایدههای جدید بود. گازا وارد شد که اولین دیدارش را در سپتامبر همان سال برابر دانمارک انجام داد. او درخشش فوری نداشت اما خیلی زود در بیرون از زمین خودش را نشان داد. پل پارکر، دیگر بازیکن جدید تیم، خیلی زود طعم رفتار شوخیهای عجیب گازا را در هتل آلبانیایی چشید.
پارکر میگوید:” او تکههای صابون را شکست و به طرف جوجهها پرتاب کرد. سپس شروع به پرتاب سنجاق سینههای کوچک کرد- تعدادی را به سمت مردی روی دوچرخه پرت کرد و سپس افراد دیگر برای گرفتن آن شیرجه میزدند و من فکر میکنم دوچرخهسوار سرش را شکست. سپس بابی رابسون وارد شد، به زمین نگاه کرد و شروع به خندیدن کرد. چون این گازا بود.”
زندگینامه صریح گاسکویین پر از افسانههای شگفت انگیز است. او اعتراف کرده که تنها در ایتالیای 1990 هواپیمای تیم را تقریبا نابود کرده، همسر گری لینهکر را از قایق بیرون انداخته و شوخیهای جسورانهای را در اتاقهای هتل شروع کرده که منجر به مصدومیت برایان رابسون شده است- راهی جدید برای رساندن مشعل به نفر بعدی. بازیکن 23 ساله به لطف نمایش درخشان برابر چکسلواکی با تاخیر وارد ترکیب تیم شد اما اولین بازی سخت مرحله گروهی انگلیس با جمهوری ایرلند نوید طلوع یک بازیکن درخشان جدید را داد.
تغییر حال و هوای ملی از دیدار برابر هلند شروع شد؛ تیمی که سد راه بابی رابسون در رسیدن به قهرمانی یورو 1988 شده بودند. اما گازا با چرخش کرویفی توانست کومان را گیج کند و این ایده را از بین برد که انگلیسیها هنوز در زمانهای گذشته باقی ماندهاند. او سپس گل پیروزیبخش برابر مصر و بلژیک را به ثمر رساند، برابر کامرون در یک چهارم نهایی بیپروا اما موفق بود- ابتدا گل خورد اما سپس در پنالتیها موفق شد- و سه شیرها در کمال ناباوری به نیمهنهایی رسیدند. گازا بازیساز و حامی اصلی تیم در میدان بود: وقتی پل پارکر روی گل آلمانغربی مقصر بود و سپس پاس گل تساویبخش لینهکر را ارسال کرد، حدس بزنید که چه کسی به عنوان اولین نفر برای در آغوش کشیدن او منتظر بود.
پارکر میگوید:” گازا مردی بسیار احساساتی بود. فکر میکنم آن بازی اهمیت زیادی برای او داشت. او میخواست در همه چیز پیروز باشد- یک تکل یا در هر درگیری با کسی باید پیروز میشد. اما اگر شرایط مطابق میلش پیش نمیرفت، ناراحت میشد.”
در واقع او خیلی زود پس از دریافت کارت زرد که منجر به محرومیت او از دیدار آخر تورنمنت میشد، شروع به اشک ریختن کرد و یک ملت با او گریه کرد. همذات پنداری با گاسکویین بسیار شدید بود. مارک پریمن میگوید:” صبح روز نیمهنهایی جام جهانی تیتر یک روزنامه این بود که امشب در تورین، جنگی رخ خواهد داد. رسانهها حالا بسیار تغییر کردهاند و مشخصا گازا نقش بزرگی در آن داشته است. امروز ما شاهد ابعاد دیگری از مردانگی هستیم.”

گاسکویین در دیدار نیمهنهایی جامجهانی 90 مقابل آلمان کارت زرد گرفت و حتی اگر سهشیرها به فینال میرسیدند هم دیدار نهایی را از دست میداد؛ به همین دلیل پیش از پایان بازی اشکهایش سرازیر شد.
آلیسون رود، نویسنده تایمز، نیز به عنوان خبرنگار ورزشی زنان در اوایل دهه 1990 میلادی یک پیشرو به حساب میآمد. او طرفدار شدید گازا نبود اما پیش از این درباره تاثیر او و خصوصا اشکهایش نوشته است. در عرض یک شب جمعیت بسیاری- خصوصا زنان- نگاه متفاوتی به فوتبالیستها پیدا کردند. او به فورفورتو میگوید:” فکر میکنم افرادی که زیاد فوتبال نگاه نمیکردند، چیزی را دیدند که…. دوست داشتنی بود. خاطراتی مبهمی دارم که بعضی از اعضای خانوادهام میگفتند چرا تا این اندازه مهم است؟ چرا او گریه میکند؟ وقتی متوجه شدند چه اتفاقی رخ داده گفتند اوه، ما حتما بازی بعدی را تماشا خواهیم کرد. این یک سریال درام بود.” اما گازا قهرمان بود یا شرور؟
سینهها، زانوها و دردسرها: 95- 1990
در کتاب گاسکویین به نام “داستان من”، روایت جذابی از احساسات پشت آن اشکها بیان شده است. او میگوید:” من نمیخواستم به خانه بروم. من میخواستم در ایتالیا بمانم و تا ابد در جام جهانی بازی کنم.”
بازگشت به خانه هر روز دردناکتر میشد اما حداقل استقبال گرمی صورت گرفت. گاسکویین با استقبالی مناسب مانند بیتلها در فرودگاه لوتون روبرو شد (به هرحال او به یاد پل مک کارتنی نامگذاری شده بود) اما در نهایت استفاده معروف از سینههای مصنوعی در اتوبوس تیم، فشار بیشتری از سوی یک روزنامه روی او ایجاد کرد. او در ابتدا از علاقه افراد به خودش- برنامههای با دستمزد خوب، کتابها و ستایشها- لذت برد اما از اینکه در یک روزنامه زرد، ستون داشت، پشیمان شد. نوشتههای او باعث ناراحتی حریفان شد و “حتی سان هم همیشه با من خوش رفتار نبود”.
هنری وینتر میگوید که رسانههای انگلیسی در اوایل دهه 1990 میلادی “در یک چرخه جنگ بیرحمانه خصوصا بین روزنامه سان و میرر بودند. شما تقریبا دو نفر در هر صفحه داشتید که یکی حامی گازا و دیگری علیهاش بود. اما همه میدانستند که او محبوب بود.”
با این حال گراهام تیلور، سرمربی جدید انگلیس، متقاعد نشد و در نهایت او را از ترکیب دیدار برابر ایرلند کنار گذاشت (پل پارکر که هنوز ناراحت است، گفت:” این اتفاق برای چند نفر از ما رخ داد”). همانطور که گلن هادل بعدها متوجه شد، قرار دادن گازا روی نیمکت دردسرساز بود. برایان رابسون او را در یورو 96 و سپس در میدلزبورو مدیریت کرد.
او به فورفورتو میگوید:” مراقبت از گازا در زمین تمرین کار آسانی بود. او عاشق فوتبال بازی کردن، جلسات تمرین و بازیها بود. سختترین کار تلاش برای آرام نگه داشتن او و مقابله با اتخاذ هر تصمیم عجولانه بود که به مصدوم شدنش منجر شود.” این هیجان و انرژی شدید در نهایت باعث نابودی دوران حرفهای او شد. تاتنهام در سال 1991 شرایط مالی خوبی نداشت و امیدی هم به حضور در کورس نداشت. گاسکویین با مصدومیت درگیر اما همیشه مشتاق بود.

استفاده از سینههای مصنوعی در اتوبوس تیم ملی انگلیس، یکی از جنجالهای بزرگ گازا بود.
مینتون، همتیمی او در تیم جوانان، میگوید:” او با تیم اول تمرین میکرد سپس میآمد و با ما هم تمرین میکرد. او چند روز پیش از فینال جام حذفی واقعا پر انرژی بود. این شرایط روانی بود و در تمام طول بازی جریان داشت- این اشتیاق بیش از حد باعث مصدومیت زانوی او شد.” مصدومیت رباط صلیبی در دیدار فینال- که با یک دعوا در کافه تشدید شد- باعث شد که او به مدت 16 ماه از میادین دور باشد. با این حال لاتزیو مبلغ 5.5 میلیون پوند که رکورد نقل و انتقالات بریتانیا بود را پرداخت کرد تا او را در سال 1992 جذب کند. او محبوب بود- و سایه سنگین او روی تیم انگلیسِ پر از مشکلِ تیلور باقی ماند.
گاسکویین یورو 1992 را از دست داد اما مسابقات انتخابی جام جهانی 1994 به خوبی شروع شد. او عملکرد درخشانی در جریان پیروزی 0- 2 انگلیس برابر هلند داشت اما سپس ضربه آرنج یان ووترز باعث شکستگی استخوان گونه او شد و شرایط تغییر کرد. این استاد ارسال پاسهای غیرمنظم حتی به ایجاد انگیزه در سایر رقبای اصلیشان نیز کمک میکرد. فریاد زدن “خفه شو نروژ” به سمت دوربین تلویزیون- حتی به شوخی- بارها گریبان او را گرفت که حضور در جام جهانی 1994 به جای انگلیس آخرین بارش نبود.
جذابیت گازا مشخصا در همه جا وجود داشت- و بر همه چیز غالب میشد. گفته میشود تام استروویک، کارگردان نروژی، در حال حاضر در حال ساخت فیلم گاسکویین است و یکی از ستارگان مشهور سریال بازی تاج و تخت نقش او را ایفا میکند. این کارگردان اظهار داشت:” ما برنامه داریم که آن صحنه را در فیلم به نمایش دربیاوریم. این باعث شد که او هم محبوب و هم منفور شود. بعضی افراد او را به خاطر تمام شوخیها و رفتارهایش دوست داشتند در حالی که سایرین احساس میکردند چنین چیزهایی غیرضروری است. شوخ طبعی او فراتر از مرزها بود.”
استروویک به طور خاص به بازه زمانی سالهای 96- 1990 علاقمند است. او با اشتیاق میگوید:” او یکی از معروفترین فوتبالیستهای تاریخ است. با این حال افراد بسیار کمی از زندگی او بیرون از زمین خبر دارند. اگر به چیزی غیر از آنچه روزنامههای زرد به عنوان “واقعیت” مطرح میکنند، توجه کنید.”
روزنامهها رفتار بدی با او داشتند که روی زندگیاش تاثیر بسزایی داشت اما زندگی حرفهای داخل زمینش را بالا میکشید. انتقال از لاتزیو به رنجرز جواب داد: او برنده جایزه بهترین بازیکن سال اسکاتلند در فصل 96- 1995 شد. و بازگشت موفقی به عرصه ملی پس از انجام تنها دو بازی برای انگلیس از اوایل فوریه سال 1993 تا مارس 1995 داشت.
در واقع گازا بعدتر نوشت که تری ونبلز، سرمربی جدید، ” گفت که به این فکر کرده که من را کاپیتان تیم ملی انگلیس کند” – اما این بازیکن با پیشبینی فضولی بیشتر رسانهها، این پیشنهاد را رد کرد.
گازا به خانه میآید: یورو 96
سفر پیش از تورنمنت انگلیس به هنگکنگ توجهات را جلب کرد. گاسکویین در طول پرواز با فردی درگیر شد که گزارش نشد و وقتی در پرواز برگشت، به شوخی ضربهای به صورتش زد، شروع به شکستن وسایل کرد. اعضای تیم مسئولیت جمعی را پذیرفتند اما روزنامهها او را مقصر انتشار تصاویری با پیراهن پاره و تِم “صندلی دندانپزشکی” در حال جشن گرفتن تولدش شناختند و مدعی شدند که او باعث گمراه شدن تمامی اعضای تیم شده است.
پالیستر که پیش از مصدومیت در آن تیم حضور داشت میگوید:” چنین چیزهایی در گلوی بازیکن گیر میکند. این چیزی است که میتوان پیش از یک تورنمنت بزرگ انجام نداد. در منچستریونایتد همیشه یک داستان منفی پیش از فینال جام اتحادیه وجود داشت. باید انتظار چنین اتفاقاتی را داشت.”

انتشار تصاویر نیمه برهنه گاسکویین و بازیکنان انگلیس در جشن تولد این بازیکن، واکنش رسانههای بریتانیایی را به همراه داشت.
اما با شروع یورو 96 به نظر میرسید که مخالفان حق داشتند: گاسکویین در تلاش ناموفق انگلیس برابر سوییس بیرون کشیده شد، سپس در برابر اسکاتلند انگار در زمین حضور نداشت. اما سپس آن گل به ثمر رسید؛ درخشش آسمانی برای محکم کردن جای یک اسطوره. شادی پس از گل نمادین است اما در آن زمان چندان محبوب نبود. گاسکویین که به شکلی ناخواسته به مخاطبان فوتبال تنوع داده بود حالا به نظر میرسید که این تاثیرگذاری روی فرهنگ اواسط دهه 1990 را تایید میکند. اما این نکتهای داشت.
در واقع مارک پریمن مدعی است که آن گل بسیار خاص بود: شاید حتی امپراتوری انگلیس را نجات داد. با ادامه حضور جان میجر در قدرت، صحبت درباره استقلال اسکاتلند رو به افزایش بود. حتی از گازا خواسته شد که پرچم اتحادیه اروپا را به اهتزاز درآورده و یک درخت از طرف دولت انگلیس در رم بکارد. گاسکویین که گیج شده بود، بعدها گفت:” از من نپرسید که هدف این کار چه بود”. هرچند او چند کلمهای با میجر رد و بدل کرد (و در پاسخ با جسارت او را “جان” خطاب کرد).
پریمن میگوید:”من بارها این مکالمه را داشتهام. چه میشد اگر اسکاتلند برنده میشد؟ مشخص است: آنها به استقلال رای میدادند.” استیوارت مککال هم تیمی او در رنجرز و رقیبش در تیم ملی اسکاتلند از رفتار گاسکویین پس از بازگشت به ایبروکس برای پیشفصل متعجب شد. او به فورفورتو میگوید:” فکر میکنم اگر اسکاتلند انگلیس را شکست میداد بعضی از ما به مدت 6 ماه این را به گازا یادآوری میکردیم. اما باید بگویم وقتی او برگشت بسیار فروتن بود و به هیچوجه به روی ما نیاورد. این شوکهکننده بود چون فکر میکردیم که ما را سلاخی کند. او رفتار بسیار خوبی داشت.”
وقتی انگلیس بدهی قدیمی خود را در آخرین دیدار گروهی با هلند صاف کرد، مردم شگفتزده شدند. گاسکویین مثل یک قوی سفید در خط دفاعی آنها حرکت میکرد. اما پس از این که او یک موقعیت خوب را در دقایق پایانی برابر آلمان از دست داد، تورنمنتش با یک سوال ماندگار به پایان رسید. آیا اگر از نوشیدنیهای الکلی استفاده نکرده بود، به آن توپ میرسید؟ اما بیشتر از این غفلت میشود که دوندگی شدید در وقت تلف شده بود که باعث شد او به آن توپ نرسد.
هنری وینتر میگوید:” او واقعا آمادگی طبیعی فوق العادهای داشت. بخشی از آن ناشی از قدرت اراده بود که به توپ برسد و سپس همه را تحت تاثیر قرار دهد. اما این انرژیِ عصبی هم بود.” گاسکویین آن شب به هتل تیم برگشت، “به سمت اتاقم دویدم و مفصل گریه کردم” – پس از آن که یک بطری سس قرمز را روی رابی فولر ریخت.
هادل سوختن را تحمل کرد: فرانسه 98
شاید تصور کنید که گاسکویین و گلن هادل، سرمربی جدید تیم ملی انگلیس، روحیات فوتبالی مشترکی داشتند اما افسوس: هادل یک مسیحیزاده و هوادار متعصب شفای با اعتقادات مذهبی بود؛ در حالی که گازا پس از نواختن فلوت ساختگی در دربی Old Firm (دیدار رنجرز- سلتیک) از سوی ارتش جمهوری ایرلند تهدید به مرگ شده بود. آنها هرگز دوستان نزدیکی نمیشدند. آلیسون رود، خبرنگار، یک تئوری دیگر دارد. او میگوید:” اغلب مربیان روی بازیکنانی که کمی شبیه آنها بازی میکنند، سختگیرتر هستند. شما کسی را نمیخواهید که خودتان را وقتی جوانتر بودید به یادتان بیاورد.”
هادل در ابتدا برای انتخاب او مورد انتقاد قرار گرفت چرا که تصاویری از ضرب و شتم شریل، همسرش، منتشر شده بود. خشونت و رفتارهای زشت او واضح بود. کتاب او در این مورد چرخش مثبت مکبث طوری دارد: گناه، پارانویا، عقده. اما او در فهرست انگلیس حضور داشت و در دیدار انتخابی آنها در سال 1997 با نظمی عالی برابر ایتالیا در استادیو المپیکوی رم بازی کرد. جذابیت جام جهانی و خلوت کردن با رفقا برای او همه چیز بود. اما سپس سینهخیز رفتن در کافههای شناخته شده برای یک نوشیدنی و عملکرد ضعیف در دیدارهای دوستانه، کاسه صبر هادل را لبریز کرد. با این حال شاید تماس با گازا در خانه عاقلانهتر بود.

گازا با شادی گل فُلوتی در دربی گلاسکو هم جنجالساز شد.
وینتر که گاسکویین و گازا را به عنوان دو شخصیت رقیب میبیند، میگوید:” من در لا مانیا بودم که او از دستش داد.” گاسکویین اهمیت بسیاری برای بازی قائل بود اما “سمت تاریکی نیز وجود داشت”. آیا او واقعا اتاق هادل را ویران کرد؟ وینتر اظهار داشت:” فکر میکنم رسانهها کمی زیادهروی کردند. و صادقانه اگر کسی قلب من را در حالی بشکند که کنی جی در پسزمینه در حال نواختن است، من هم بیشتر از یک لامپ ساده را خواهم شکست. فکر میکنم بسیاری از ما در آن زمان با گلن مخالف بودیم اما حالا که به گذشته نگاه میکنیم، تصمیم درستی بود. او پل اسکولز و یک سبک جدید از بازی را در اختیار داشت.”
فرهنگ فوتبال مدرن، گاسکویین را پس زد؛ فرهنگی که او خودش به ایجاد آن کمک کرده بود. اما وقتی ما سقوط سریع را به خاطر میآوریم، فصل 99- 1998 در واقع فصل خوبی برای او در میدلزبورو، باشگاه جدیدش، بود. آنها در رده نهم قرار گرفتند و شایعاتی درباره بازگشت به تیم ملی به گوش میرسید. پالیستر که در آن زمان در میدلزبورو بود، میگوید:” آن خلاقیت و نبوغ همچنان به چشم میآمد. اگر آن مصدومیت رباط صلیبی در تاتنهام رخ نمیداد، شاید او را بهترین بازیکن تاریخ انگلیس مینامیدیم.”
با این حال این همدردی همیشه وجود نداشت: میدلزبورو در سال 2000 تلاش کرد که آمادگی او را با یک انتقال قرضی تابستانی به نروژ افزایش دهد. چندین مربی با احترام کمتری پاسخ دادند. بنی لنارتسن، مربی وایکنیگ، با هنده گفت:” هاهاها، این پاسخ من است.”
حتی آن زمان هم کورسوی امیدی برای حضور در جام جهانی وجود داشت. این هافبک در ژانویه 2002 در اورتون بود و در برابر لیتون اورینت در جام حذفی درخشان ظاهر شد و بیبیسی نظرسنجیای را به راه انداخت:” آیا گازا شایسته دعوت دوباره به تیم ملی است؟” چهل و دو درصد پاسخ مثبت دادند. همکار قدیمی او در تاتنهام آن شب سعی کرد با او تماس بگیرد.
جف مینتون که این روزها شرکتی به نام پوشاک ورزشی یونیک را اداره میکند میگوید:” او باورنکردنی و پنج متر بالاتر از همه بود. ما هرگز کسی شبیه به او نخواهیم دید. او حتی در آن بازی تلاش میکرد به من در زمین کمک کند-” یک جا توقف کن، آماده حرکت باش، به حرکت ادامه بده.” او زمانی بهترین بازیکن دنیا و بسیار بخشنده بود. این تاسف آور است.”
یافتن هواداران گازا کار دشواری نبود اما این سوال تا ابد باقی خواهد ماند که او میتوانست چه کسی باشد- اسطورهای که از بازیکن فراتر رفت. آیا اگر در سال 1988 به الکس فرگوسن ملحق میشد، زندگی حرفهای متفاوتی داشت؟ رود میگوید:” او در تاتنهام اجازه داشت که در نقشی که مناسبش بود، بازی کند. او از نظر انضباطی کمی آرامتر و خوشحالتر بود. فکر نمیکنم چنین اتفاقی در منچستر رخ میداد.”
در واقع با توجه به شناختی که از فرگی داریم، او میتوانست گازا را از آن مسابقات دستگرمی ایتالیا 1990 بیرون کشیده و هیچکدام از این اتفاقات رخ نمیداد. نه صعودی در جام جهانی. نه ایجاد تنوع در مخاطبان جدید فوتبال. نه لیگ برتر. نه لیگ قهرمانان. نه حتی فورفورتو. یا شاید ما حالا در عوض خاطرات “نیل وبمانیا” را یادآوری میکردیم.
با سلام، چرا هیچ مقاله ای درباره علت ناکامی انگلیس در فتح تورنمنتهای مهم چاپ نمیکنید؟ من ۲۵ ساله که طرفدارم تیم ملی انگلیس هستم وهنوزم نمیدونم دلیلش چیه؟ با تشکر