“پرسینگ” از کجا آمد و چطور فوتبال را متحول کرد

اکثر مردم قبول دارند که بذر ارائه سبک بازی پرسینگ در نیمه دوم دهه 1960 کاشته شد، زیرا در آن زمان آمادگی بدنی کلی بازیکنان در حال بهتر شدن بود.

هفت یک– در سال 1934، ورزشی‌نویسی به نام توماس پاتریک گورمن که بعدها مربی شد، ایده‌ای را مطرح کرد. از زمان‌های بسیار قدیم، تیم‌ها وقتی توپ را در اختیار نداشتند، یک روش عجولانه و طبیعی را دنبال می‌کردند: آنها برای محافظت از دروازه‌ خود مقابل حمله رقبا عقب‌نشینی می‌کردند. اما روزی گورمن با تعجب گفت: اگر بر عکس این اتفاق رخ دهد، چه می‌شود؟ چه می‌شود اگر یک تیم جلوتر رفته و آنقدر به حریف خود فشار بیاورد که در وهله اول آنها اصلا نتوانند حمله‌ای روی دروازه این تیم ترتیب بدهند؟

گورمن از مهاجمان تیم خود می‌خواست هنگامی‌که بازیکنان تیم رقیب قصد بازیسازی از عقب زمین را دارند، هجوم برده و آنها را تحت فشار قرار دهند. یکی از مهاجمان، باید بازیکن صاحب توپ حریف در نزدیک دروازه خودی را به چالش بکشد و دیگری مسیر ارسال پاس آن بازیکن را قطع کند. گورمن از مدافعان خود می‌خواست از پست معمول خود تا میانه میدان پیشروی کنند تا بتوانند جلوی پاس‌های عجولانه حریف را گرفته و مسیر بازیکنی که می‌خواهد در این فضا حرکت کند را ببندند.

 

ایده پاتریک گورمن در هاکی روی یخ، چند دهه بعد به یکی از موثرترین تاکتیک‌های فوتبال تبدیل شد.

 

بازیکنان تحت هدایت گورمن ایده‌های او را درک نمی‌کردند. این تاکتیک‌ها شبیه به یک خودکشی در میدان به نظر می‌رسید. اگر یکی از آنها نمی‌توانست وظیفه خود را انجام دهد، یک فضای باز بزرگ در مقابل بازیکنان حریف قرار می‌گرفت و حتی اگر هر بازیکنی موفق به انجام وظایف خود می‌شد، گروهی از مدافعان چابک و باهوش از نظر تکنیکی می‌توانستند با ارسال پاس‌های سریع و کوتاه تیم خود را از این مخمصه نجات دهند. ما نمی‌دانیم که چگونه گورمان در این شرایط بازیکنان تیم خود را قانع کرد. شاید او به آنها گفت که بازیکنان چابک و باهوش از نظر تکنیکی تمایل به بازی کردن به عنوان مدافع ندارند.

مدتی طول کشید تا بازیکنان با تاکتیک‌های جدید گورمن کنار بیایند. آنها درچهار مسابقه از پنج بازی بعدی مغلوب شدند اما در ادامه چیزی تغییر کرد و تیم گورمن به یک ماشین تبدیل شد. این مربی 47 ساله کانادایی توضیح داد: “ما رقبای خود را مغلوب و ناامید می‌کردیم”. سه روز قبل، تیم او برای اولین بار قهرمان لیگ شده بود.

 

فورچک

نام این مسابقات لیگ ملی هاکی و نام این تیم شیکاگو بلک هاوکس بود. عنوانی که سرمربی برای این تاکتیک در نظر گرفت، “فورچک” بود. او به خبرنگاران توضیح داد که “فورچک، قهرمان شده است. به جای برگشتن از زمین حریف، بلک هاوکس‌ها فشار را حفظ می‌کنند. این سیستم فراتر از انتظار عمل کرده بود.”

هشت دهه بعد، ابتکار گورمن وِرد زبان همه مربیان در فوتبال انگلیس شد- البته نه با عنوان فورچک. آنچه همه این روزها درباره آن صحبت می‌کنند، “پرس کردن” است. دلیل ناگهانی همه برای استفاده از این روش تاکتیکی نیز کاملا واضح است: مائوریسیو پوچتینو، یورگن کلوپ و پپ گواردیولا به ترتیب با تاتنهام، لیورپول و منچسترسیتی از لیگ برتر از این تاکتیک استفاده کرده‌اند و هر کدام علاقه دارند درباره آن صحبت کنند اما ماهیت دقیق آنچه درباره آن صحبت می‌شود، کم‌تر روشن است.

پیش از دیدار تیم‌های لیورپول و تاتنهام در وایت هارت لین در اکتبر 2015، پوچتینو مدعی شد سبک پرسینگ او با آنچه یورگن کلوپ در بوندسلیگا به عنوان سرمربی دورتموند استفاده می‌کرد، متفاوت است؛ چیزی که سرمربی آرژانتینی از آن با عنوان “مدیوم بلاک” (medium block) یاد کرد. با این وجود، در آلمان سبکی که یورگن کلوپ از آن استفاده می‌کند، تنها با یک نام شناخته می‌شود: گِگِن پرسینگ (gegenpressing) و یا پرس متقابل.

برای اینکه متوجه پیچیده بودن ماجرا شوید، این را هم باید گفت که بسیاری از همکاران کلوپ در آلمان، همچنان برای اشاره به سیستم پوچتینو، نه از اصطلاح پرسینگ، که از همان عنوان فورچک استفاده می‌کنند. این تاکتیک به قدری گیج‌کننده است که شاید بتوان با هری ردنپ همدردی کرد. هنگامی که از ردنپ در مورد دیدگاهش درباره این روند تاکتیکی پرسیده شد، او با خنده گفت:”همه این چیزها در مورد پرس، مزخرف است- این چیز جدیدی نیست. همه تیم‌هایی که می‌خواهند موفق شوند، باید سخت تلاش کنند.”

 

سیستمی قدیمی یا جدید؟

در صحبت‌های هری ردنپ در مورد پرسینگ، کمی از واقعیت هم وجود داشت؛ نه فقط در مورد آن بخش مربوط به سخت‌کوشی. اگرچه پیاده کردن تمام اشکال مختلف این تاکتیک، نیازمندِ تحرک بالای بازیکنان در زمین است، اما پرس کردن به معنای ” با تمام وجود بازی کردن” یا “پوشش دادن تمام قسمت‌های زمین” نیست. این قسمت‌های صحبت ردنپ که این سیستم چیزی جدیدی نیست، درست بود.

اگرچه کارشناسان تایید کرده‌اند که تاکتیک فورچک در هاکی روی یخ چقدر موثر و کارآمد بود، اما به نظر نمی‌رسید اجرای مشابه آن در فوتبال امکان‌پذیر باشد. از این گذشته تعداد بازیکنان در فوتبال دو برابر بازیکنان حاضر در هاکی روی یخ است و مساحت زمین بازی نیز تقریبا دو برابر طول و سه برابر عرض دارد که این بدان معناست که مدافع تحت پرس، گزینه‌های بسیار زیادی برای فرار از این فشار دارد (ازجمله ارسال توپ‌های بلند از روی سر بازیکنان حریف، اما شما در هاکی روی یخ قادر به انجام چنین کاری نیستید.)

 

رینوس میشل یکی از اولین مربیانی بود که با استفاده از پرسینگ توانست به موفقیت برسد.

 

همچنین مشکل استقامت (در فوتبال) وجود دارد. گورمن می‌توانست با تعویض کردن یا تغییر خطوط، هر چند دقیقه یک بار به بازیکنان خود استراحت بدهد، اما یک مربی فوتبال در طول بازی چنین امتیازی را نخواهد داشت. تا جام جهانی 1974، روش تهاجمی فورچک هنوز جایگاهی موفقیت‌آمیز در بالاترین سطح فوتبال برای خود دست و پا نکرده بود. فیلم‌های موجود در آرشیو نشان می‌دهد که چگونه تیم افسانه‌ای هلند با هدایت رینوس میشل، هرگز فرصت بازیسازی از عقب زمین را به بازیکنان حریف نمی‌داد و با فشار بی‌رحمانه روی حریف، در نهایت آنها را مجبور به ارسال پاس‌هایی می کرد که تمایلی به دادن آن نداشتند و در واقع از سر اجبار بود. تنها حیف شد که گورمن در سال 1961 درگذشت و هرگز نتوانست اجرای عملی این روش را در زمین فوتبال مشاهده کند.

 

مبتکران هلندی؟

سبک بازی نفس‌گیر آن تیم هلند با عنوان “توتال فوتبال (فوتبال کامل)” در تاریخ ثبت شد؛ اما خود رینوس میشل عنوان دیگری را برای این سیستم ترجیح می‌داد.  او چند سال پس از برگزاری مسابقات جام جهانی 1974 در آلمان غربی نوشت: “من نمی‌خواهم مردم این سبک را به نام توتال فوتبال بشناسند زیرا این در واقع بیان من از فوتبال نیست. من ترجیح می‌دهم این تاکتیک ” پرسینگ فوتبال” نامیده شود. این همان کاری است که می‌خواستم در سال 1974 با تیم آژاکس و تیم ملی هلند پیاده کنم: یک سبک پایه‌ای از فوتبال را به وجود آورید که در آن 10 بازیکن حتی وقتی توپ را در اختیار نداریم، بازیکنان حریف را تحت فشار قرار دهند و در این شرایط ما همیشه رو به جلو در حال پرس‌کردن هستیم.” اگر رینوس میشل زنده بود، به طور خاص یک ویدئوی مونتاژ شده در یوتیوب را به عنوان جان کلام خود تایید می‌کرد. این ویدئو را می‌توانید با عنوان ”  The hard pressing of Total Footbal” در یوتیوب پیدا کنید.

 

دیدار هلند مقابل اروگوئه در جام جهانی 1974، یکی از اولین دیدارهایی است که در آن پرسینگ به شکلی امروزی اجرا شد.

 

دیوید وینر که درباره همه چیز هلند صاحب نظر است، سبک میشل را اینگونه توصیف می‌کند: “دنبال کردن توپ به طور جمعی و دفاع از خط وسط زمین”. این توصیف خوبی است از آنچه در آن کلیپ‌های موجود در یوتیوب مشاهده می‌کنید. دو و گاهی سه بازیکن هلندی به سمت بازیکن پا به توپ حرکت می‌کنند. یکی از آنها به حریف حمله می‌کند، درحالی‌که دیگر بازیکنان یا هم تیمی خود را پوشش داده و یا هر مسیر ممکن برای توپ را مسدود می‌کنند. بازیکن بخت‎برگشته‌ای که صاحب توپ است، وقتی آن دیوار نارنجی سرراهش سبز می‌شود، حتی نمی‌تواند توپ را به سمت جلوی زمین شوت کند. آخرین خط دفاعی هلند نزدیک به نیمه زمین است و این به آن معنی است که هر بازیکن حریف در نیمه هلند، در آفساید قرار دارد.

این فوتبال پرفشار، اما هوشمندانه و منظم ناگهان از کجا به وجود آمد؟ بیشتر مردم موافق هستند که میشل مخترع بازی براساس پرسینگ نبود. او صرفا در شرایطی قرار گرفت که نسخه اولیه آن را کامل کند زیرا او بازیکنان برجسته ای به ویژه یوهان نیسکنز جنگنده و سخت‌کوش را در اختیار داشت. خود رینوس میشل در این رابطه نوشت: “برای اجرای کمال گرایانه این سبک از فوتبال، حداقل به سه یا چهار نفر از بهترین بازیکنان جهان نیاز دارید. تیم‌های کوچک‌تر ضدحمله می‌خورند و این روند می‌تواند به فاجعه منجر شود.”

 

پیشرفت‌های خارج از زمین فوتبال

اکثر مردم قبول دارند که بذر ارائه سبک بازی پرسینگ در نیمه دوم دهه 1960 کاشته شد، زیرا در آن زمان آمادگی بدنی کلی بازیکنان در حال بهتر شدن بود. همان‌طور که جاناتان ویلسون در تاریخ‌نگاری تاثیرگذار خود در مورد تاکتیک‌ها، در کتاب “وارونه کردن هرم” (از اینجا بخرید) توضیح می‌دهد، فشار بی‌امان به بازیکن که توپ را در اختیار دارد، ” نیازمند انجام حرکات مداوم از سوی بازیکنان حاضر در خط میانی بود و بدین ترتیب اجرای این روند به آمادگی جسمانی فوق العاده‌ای نیاز داشت و شاید همین موضوع یکی از مواردی باشد که نشان دهد چرا این سبک پیش از آن در فوتبال ظهور نکرده بود.”

 

 

با این حال، در مورد اینکه چه کسی را باید تامی گورمن فوتبال نامید، اختلاف نظر وجود دارد. ویلسون معتقد است ابداع بازی پرسینگ بین سال‌های 1964 و 1970 از سوی سرمربی روسی، ویکتور ماسلوف، که در آن مقطع هدایت تیم دینامو کیف را برعهده داشت، انجام شده است.

 

جاناتان ویلسون معتقد است که ویکتور ماسلوف روس برای اولین‌بار پرسینگ را وارد فوتبال کرد.

 

با این وجود بسیاری در اروپا، ارنست هاپل اتریشی را آغازگر این سبک فوتبال می‌دانند. در سال 1970، او با سیستمی که بر دو ستون بنا شده بود، موفق شد با فاینورد، فاتح جام باشگاه‌های اروپا شود؛ یکی تله آفساید و دیگری بازی توام با پرس. نام هاپل چنان با این سبک بازی گره خورده بود که یکی از روزنامه‌های اتریشی در زمان درگذشت او نوشت:” فشار اطراف تابوت به او، احتمالا همان چیزی بوده که او همیشه در فوتبال انتظارش را داشت.”

اگرچه بر سر اینکه چه کسی نسخه فورچک را وارد فوتبال کرد و سپس تصمیم گرفت که آن را پرسینگ بنامد، بحث وجود دارد اما می‌توان با تقریب خوبی حدس زد که آن فرد، این اصطلاح را از کجا پیدا کرده است- از یک بازی آمریکایی دیگر به نام بسکتبال. سیستم‌های دفاعی متنوعی وجود دارد که همگی در دهه 1950 توسعه یافته‌اند؛ تاکید همه آنها در اعمال فشار بر روی بازیکن صاحب توپ است.  به عنوان مثال در بسکتبال هم اصطلاحاتی مانند فشار نیمه زمین و فشار کل زمین وجود دارد. اولی به این معنی است که وقتی تیم حریف وارد زمین شما شود، شما باید پرس انجام دهید، اما دومی را در سمت دیگر زمین (نیمه حریف) آغاز می‌کنید.

 

نسخه‌های متفاوت

در فوتبال نیز شرایط همین‌گونه است. وقتی از پرس کردن صحبت می‌شود، برای بیش‌تر مردم به معنای نسخه رینوس میشل است- که مبتنی بر پرس بازیکنان حریف در محوطه جریمه خودشان بود اما این تنها یکی از روش‌های مختلف پرسینگ است. پیتر هیبالا، مربی تیم زیر 19 ساله‌های بایرلورکوزن در این مورد به نشریه فورفورتو گفت: “شما می‌توانید پرس را در هر منطقه از زمین انجام دهید.” پیتر هیبالا که به عنوان یک متخصص در این زمینه شهرت دارد، سال گذشته توسط آکادمی هنس وایس وایلر، جایی که سرمربی‌های آلمانی مدارک مربیگری خود را دریافت می‌کردند، دعوت شده بود تا در یک جلسه آموزشی که صرفا پیرامون پرس کردن برگزار می‌شد، شرکت کند.

پیتر هیبالا در ادامه گفت:” اگر شما پرس را با شدت بالا و در زمین حریف انجام دهید، من آن را فورچک قلمداد می‌کنم. ما پرس خط دفاعی، خط میانی و خط حمله نیز داریم. هنگامی‌که شما پرس دفاعی را در زمین اجرا می‌کنید، یعنی در واقع شما عقب‌نشینی کرده و فقط هنگامی‌که توپ نزدیک محوطه جریمه است، به سمت آن هجوم می‌برید. اما این ویژگی حمله به توپ باید وجود داشته باشد، زیرا در غیر اینصورت این دیگر پرس کردن نیست.

البته استراتژی‌های دفاعی دیگری وجود دارد. شما می‌توانید راه‌های ارسال پاس را بسته و به تیم حریف اجازه دهید بازی را به عقب بکشانند. اما پرس کردن به معنای تعریف موقعیت و لحظه‌ای است که شما با حمله به سمت توپ، سعی می‌کنید مالکیت آن را به‌دست آورید. در نهایت پرس کردن بدان معناست که شما در منطقه‌ای از زمین که سرمربی تیم خواهان آن است، موفق به پس گرفتن توپ شده‌اید.”

 

چقدر می‌توانید پیش بروید؟

اصطلاح دیگر برای پرس خط دفاعی، خط میانی یا خط حمله، مسدودسازی از پایین (low block)، میانه زمین (medium block) یا از بالا (high block) است. زمانی‌که پوچتینو درباره سبک بازی دورتموند تحت هدایت یورگن کلوپ در بوندسلیگا از واژه “مدیوم بلاک” استفاده کرد، منظورش این بود که دورتموند تا خط دفاعی اسپرز پرس نمی‌کند و در عوض منتظر می‌ماند تا بازیکنان تاتنهام تا وسط میدان پیش بکشند.

البته این ادعا همیشه صدق نمی‌کرد؛ دورتموند از مدیوم بلاک (پرس در خط میانی) بیش‌تر در لیگ قهرمانان اروپا استفاده می‌کرد. وقتی آنها در مقابل تیم‌های چابک، سریع و از نظر فنی قدرتمند به میدان می‌رفتند، می‌دانستند چگونه می‌توانند این‌گونه راه‌حلی را برای رهایی از مشکل پیدا کنند. اما دورتموند در مسابقات داخلی مقابل حریفانی که چندان قوی نبودند، غالبا از پرس بالای زمین بهره می‌برد. اگر این سیستم توام با پرس آنقدر قدیمی است که می‌توان آن را در دهه 1960 ردیابی کرد، پس چرا اینقدر جدید به نظر می‌رسد؟ خب این عمدتا به دلیل تحولات و نوآوری‌های اخیر است.

 

میلانِ آریگو ساکی با سبک ویژه‌اش، یکی از بهترین تیم‌های تاریخ فوتبال بود که به موفقیت‌های زیادی رسید.

 

نسخه فوق‌العاده ارائه شده توسط رینوس میشل، همان‌طور که خود او نیز خاطرنشان کرده بود، به وجود بازیکنان فوق‌العاده در ترکیب نیاز داشت و بنابراین خیلی احتمال تقلید از آن وجود نداشت اما در دهه 1980، آریگو ساکی، سرمربی میلان (هنگامی‌که ارنست هاپل اتریشی، هدایت هامبورگ را بر عهده داشت، تمرینات این تیم را تماشا می‌کرد) رویکردی تحت عنوان “دفاع کردن معطوف به توپ” را بنا کرد که در فوتبال مدرن تبدیل به الگو شد. این بدان معناست که کل تیم به سمت توپ حرکت کرده و تعمدا حریفان را در مناطقی که توپ در آن حضور ندارد، بدون یارگیری رها می‌کنند.

این سیستم به معنای دقیق کلمه پرسینگ نبود- تیم می‌تواند تغییر جهت بدهد، بدون اینکه فعالانه و هجومی به دنبال به دست آوردن مالکیت توپ باشد- اما این روش شرایط مطلوبی برای اجرای پرس در زمین برای تیم مهیا می‌کرد. نتیجه سیستم ساکی این بود که تیم مالک توپ در یک فضای بسیار کوچکی کار می‌کرد و در این منطقه دائما از تعداد بازیکنان بیش‌تری نسبت به حریف برخوردار بود. هنگامی‌که تیمی در اجرای دفاع کردن معطوف به توپ به تبحر دست می‌یافت، دیگر نیازی به داشتن “سه یا چهار بازیکن از بهترین‌های فوتبال جهان” برای انجام سیستم پرسینگ در میدان نبود.

 

تغییر قانون

شاید یکی از اتفاقات مهمی که باعث ایجاد تغییرات شد، تغییر در قانون پاس رو به عقب در سال 1992 بود. از آن مقطع به بعد دیگر مدافعان نمی‌توانستند از پاس دادن به دروازه‌بان به‌عنوان راه‌حلی آسان برای فرار از پرس حریف بهره گیرند. به طور مشابه بسیاری معتقدند که تغییر قانون در NBA به زمان 24 ثانیه برای شوت در سال 1954 باعث افزایش پرس در بسکتبال نیز شده بود.

در سال‌های اخیر بارسلونا و در واقع تیم‌های تحت هدایت پپ گواردیولا را به وضوح می‌توان تاثیرگذارترین تیم‌ها در مسیر اجرای بازی توام با پرس از زمان میلان تحت هدایت آریگو ساکی در دهه 90 دانست. یک ضرب‌المثل قدیمی فوتبالی می‌گوید که تیم‌ها در چند ثانیه اول پس از اینکه مالکیت توپ را از دست دادند، آسیب‌پذیر هستند، زیرا باید از یک حالت تهاجمی به حالت دفاعی تغییر فاز بدهند. نتیجه‌گیری منطقی گواردیولا در مورد تیم‌هایی که مالکیت توپ دارند هم صدق می‌کرد.

 

ممنوعیت استفاده از دست برای دروازه‌بان‌ها روی پاس‌های رو به عقب، یکی از عوامل گسترش پرسینگ در فوتبال بود.

 

پس گواردیولا این ایده را در بارسلونا عملی کرد و باعث شد تیمش هرگاه در اطراف محوطه جریمه حریف توپ را از دست می‌دهد، خیلی سریع و با پرس به دنبال بازپس‌گیری آن برود تا فرصت هرگونه ضدحملات حریف را در نطفه خفه کند. اگرچه به نظر می‌رسد پرس در واقع یک کار دفاعی بوده و توسط تیمی که توپ را در اختیار ندارد، اجرا می‌شود، استراتژی پرس متقابل بارسلونا در واقع یک سیستم هجومی بود زیرا اگر تیم دوباره موفق به تصاحب توپ می‌شد، این اتفاق در نزدیکی محوطه جریمه حریف و در هنگام آشفتگی مدافعان آنها به دلیل آمادگی برای حمله رخ می‌داد. در حقیقت، عده‌ای هستند که معتقدند ما به زودی تیم‌هایی را خواهیم دید که در یک شرایط خاص و در یک منطقه مشخص، عمدا توپ را از دست بدهند تا در ادامه از این روش برای پرس متقابل بهره گیرند.

 

نیاز به تمرینات دشوار

کلوپ به دلیل استفاده از شکل‌های مختلف پرسینگ، به شهرت رسید و به کمک آن توانست در سال‌های 2011 و 2012 در بوندس‌لیگا به قهرمانی برسد. هرچند مدت طول می‌کشد تا این شکل بازی را در تیم جا انداخت. شاید بتوان شکل‌های دیگری از پرس را با گفتن این موضوع به بازیکنان که باید چگونه تغییر مسیر داده و جمع و جور عمل کنند توضیح داد، اما پرس متقابل چیزی نیست که بتوان آن را به تنها از طریق آموزش کلامی به بازیکنان یاد داد- این مسئله به تمرینات زیادی نیاز دارد.

یورگن کلوپ در زمستان سال 2015 در این رابطه گفت: “شما باید یاد بگیرید بعد از اینکه توپ را از دست دادید، چگونه سریع و ناگهانی برای بازپس گرفتن آن عکس‌العمل نشان دهید. نمی‌توان شرایط را آموزش داد؛ بلکه باید واکنش سریع را یاد داد تا زمانی که این مسئله به یک عمل طبیعی برای بازیکنان تبدیل شود.”

 

استفاده از پرسینگ در تیم‌های یورگن کلوپ جایگاه ویژه‌ای دارد و او با استفاده از این شیوه، چند تا از بهترین تیم‌های یک دهه اخیر فوتبال دنیا را ساخت.

 

سباستین کِل، کاپیتان سابق تیم کلوپ، نیز در این رابطه توضیح داد:” در مراحل اولیه باید به بازیکنان برای اجرای این روش تذکر و هشدار داد، اما در ادامه این نیاز کم‌تر و کم‌تر شده و این سیستم تبدیل به یک عادت می‌شود. شما برای ارائه این نوع فوتبال به نوع خاصی از بازیکنان نیاز دارید. بازی بسیار پرفشار است و بنابراین به بازیکنانی نیاز دارید که نه تنها دارای سطح بالایی از درک تاکتیکی بوده، بلکه برای ادامه کار و شکار توپ حریص باشند.”

هیبالا نیز با این تفسیر موافق است. او در این رابطه گفت: “پرسینگ، کار پرفشاری است. این می‌تواند خشن و نیازمند دوندگی فراوان باشد. متقاعد کردن یک مهاجم کلاسیک کار سختی است، زیرا او با خود می‌گوید من باید در محوطه جریمه به دنبال فرصت گلزنی باشم، نه اینکه دنبال بازیکنان حریف بدوم.” اما به هر حال استفاده از بازی توام با پرس در آینده در فوتبال همه گیر شده و تکامل خواهد یافت. هنگامی‌که از تامی گورمن در سال 1934 سوال شد که آیا سایر تیم‌ها نیز شروع به استفاده از فورچک می‌کنند، او پاسخ ساده‌ای داد: “آنها مجبور هستند.”

 

 

عنوان اصلی مقاله: Who REALLY invented the pressing game – and why it works نویسنده: Uli Hesse نشریه / وبسایت: FourFourTwo زمان انتشار: فوریه 2016
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 دیدگاه ارسال شده است