
یادداشت تحلیلی؛ تحول تاکتیکی بزرگ بعدی در فوتبال چه خواهد بود؟
هفتیک- به تازگی سوالی را در توییتر مطرح کردم:” فکر میکنید تحول تاکتیکی بزرگ بعدی در فوتبال چه خواهد بود؟” این توییت با بیش از 100 کامنت، پاسخهای نسبتا خوبی دریافت کرد. نکته جالب درباره این پاسخها میزان شباهت بسیاری از آنها به یکدیگر بود. بسیاری از آنها حول محور مفاهیم تاکتیکی بود که تیمها ممکن است در هنگام تصاحب توپ از آن استفاده کنند و تعداد کمی نیز به پتانسیل شرایط در اختیار نداشتن مالکیت توپ اشاره کردند. نه تنها بیشتر ایدهها روی تاکتیکهای در زمان مالکیت توپ متمرکز بود، بلکه بیشتر آنها به طور خاص به بازی منطقهای و انعطاف پذیری در پستها اشاره کرده بودند. من فکر نمیکنم این پاسخهای خاص اشتباه باشد (در دوران پپ گواردیولا شاهد هستیم که مربیان و باشگاههای بیشتری برای ساخت هویتی حول محور مدلهای بازی مشابه تلاش میکنند) اما عقیده متفاوتی دارم.
تعریف “تحول تاکتیکی” نقطه مناسبی برای آغاز است، چرا که ممکن است کاملا مبهم بوده و با تفاسیر متفاوتی همراه باشد. من در این مورد لزوما به موضوعی سرنوشتساز یا همراه با تحولات وسیع در بازی اشاره نمیکنم؛ چیزی که بیشتر شبیه به یک تمایل همگانی باشد. این موضوع از سوی خیلیها پذیرفته شده که در این برهه از تاریخ فوتبال، هر تغییر بیسابقهای در تاکتیکها در نتیجه یک تغییر در قانون رخ خواهد داد. مربیان میتوانند برای مدتهای طولانی به صورت مداوم دور یکدیگر جمع شده و درباره تاکتیکهای فوتبال بحث کنند و شاید به موضوعی جدید برسند، هرچند اجرایی کردن این ایدهها با هر درجهای از موفقیت، داستان متفاوتی است. هروقت مربی به این باور میرسد که به ایدهای “جدید” دست پیدا کرده که پیش از آن هرگز انجام نشده، من همیشه به قسمت هفتم فصل شش “ساوث پارک” فکر میکنم- نام این قسمت “سیمپسونها پیش از این آن را انجام دادهاند” بود. برای کسانی که در جریان نیستند باید گفت که ایده اصلی پشت این قسمت این است که ایده بسیار خوبی پیش از این مورد استفاده قرار گرفته است.
اکثر کسانی که فوتبال را تحلیل میکنند، تمایل به توافق روی این موضوع خواهند داشت که این یک بازی دورهای است. تاکتیکهای محبوب میآیند و میروند و گاهی شاهد حضور دوباره آنها با چند تغییر در بعضی نکات هستیم. یک مثال از “تحول تاکتیکی” میتواند تمایل اخیر به پرسینگ به واسطه خط دفاعی جلو کشیده باشد. این روش نباید با پرسینگ متقابل توسط بازیکنان هجومی اشتباه گرفته شود؛ پرسینگی که شامل ایجاد فشار روی حمله شکل گرفته حریف از نظر منطقه جغرافیایی زمین است. مورد اول به تاکتیکی اشاره دارد که در آن خط دفاعی در جلوکشیدهترین حالت ممکن قرار میگیرد، گاهی در محدوده خط میانی است و خط هجومی گاهی در حین ایجاد فشار شدید و قدرتمند در تلاش برای بازپس گیری توپ تا خط عرضی زمین پیش میرود. این شیوه تاکتیکی بسیار عملی و گاهی موفقیتآمیز است که از سوی بسیاری از بهترین تیمهای جهان مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال بایرن مونیخ سال گذشته در حالی قهرمان چمپیونزلیگ شد که خط دفاع خود را در جلو کشیدهترین حالت ممکن قرار داده بود و تقریبا در تمامی موقعیتهای ممکن دست به پرس کردن حریفان میزد. اما این تاکتیک تا چه حد پایدار است؟
وقتی این پرسش را در توییتر مطرح کردم، چند نظر دریافت کردم که برایشان جالب بود بدانند که خودم چه فکری میکنم. بخش هیجانانگیز این سوال این است که در این مورد هیچ پاسخ صحیح یا اشتباهی وجود ندارد اما من اینجا نظر خودم را به اشتراک خواهم گذاشت. بار دیگر باید اشاره کرد که این تغییری انقلابی نیست و بیشتر به تغییری در یک شیوه محبوب شبیه است اما من پیشبینی میکنم باشگاهها از خط دفاعی جلو کشیده و این شیوه پرسینگ دور شده و به شیوه عملیتر “مید بلاک” روی آورده (توضیح مترجم: mid-block مدلی است که در آن خطوط سه گانه تیم با فاصله کم در میانه زمین مستقر میشوند تا مانع ورود حریف به زمین خودی شوند) و علاوه بر این آمار PPDA افزایش پیدا کند (مشخصا منظورم کاهش فشارها است).
منظور این نیست که دفاع جلو کشیده به تاریخ خواهد پیوست، بلکه بیشتر به این اشاره دارم که این تیمها در میزان جلو کشیدن دفاعهای خود به سازگاری میرسند. علاوه بر این، با تمایل تیمهای با دفاع جلو کشیده به استفاده از مید بلاک، ما شاید شاهد افزایش استفاده از این شیوه از سوی تیمهایی باشیم که معمولا در عمق دفاع میکنند. در زیر دلیل آن را توضیح خواهم داد.
چرا تیمهایی که از موفقیتهای قابل توجهی با پرسینگ حریف، بازپس گرفتن مالکیت توپ در مناطق هجومی و خطرناک زمین و در اختیار داشتن مالکیت توپ و میدان سود میبرند، احتمالا شروع به اعمال فشار کمتر و در مناطق عمقیتر خواهند کرد؟
حفظ پایداری
پیش از این شاهد آمارهای متفاوت و تحقیقات انجام شده بودهایم؛ یک مقاله قابل توجه از تام ورویل در اتلتیک به ما نشان داد که هر تیمی در لیگ برتر به جز استون ویلا شدت پرسینگ خود را در یک سوم میانی و نهایی زمین کاهش داده است. این موضوع تا حد زیادی مربوط به تعداد بالای دیدارها در فصلی فشرده و پس از پیش فصلی بسیار کوتاه بوده است. استفاده از پرسینگ با دفاع جلو کشیده بسیار دشوار است، عوارض زیادی برای بازیکنان به همراه دارد و حفظ پایداری آن آسان نیست. هرچند این موضوع به دلیل شرایط فوقالعاده رخ داده اما به نظر نمیرسد که تعداد دیدارها به زودی کاهش پیدا کند. با طرح سوپرلیگ، افزایش تعداد دیدارها در لیگ قهرمانان، یورو و جام جهانی، بهترین بازیکنان در بهترین تیمها در دیدارهای بسیاری حضور خواهند داشت. حفظ این شیوه پرسینگ در هر هفته نه تنها برای آنها دشوار خواهد بود بلکه باید این را نیز به خاطر داشته باشیم که این بازیکنان داراییهای باارزش باشگاهها هستند. سرمربیان نمیتوانند به سادگی آنها را از بین ببرند و بازیکن بعدی را به زمین بفرستند؛ بلکه باید از آنها مراقبت شود. یکی از روشهای انجام این کار کاهش تعداد پرسها و موقعیتهای با شدت بالاست که به آنها اجازه میدهد تاکتیکی پایدار را از یک بازی به بازی دیگر و از فصلی به فصل دیگر حفظ کنند.
کیفیتهای تکنیکی و تاکتیکی
همانطور که در بسیاری از پاسخها به سوال اولیه من اشاره شد، شناور بودن جاگیری و نقشها میتواند پس زمینه مشترکی در آینده باشد. این موضوع چه ارتباطی به دفاع جلو کشیده دارد؟ بازیکنان از نظر تکنیکی بهتر و بهتر میشوند و این روند ادامه خواهد داشت. پاسها دقیقتر خواهد شد، لمس توپهای اول درستتر خواهد شد، بررسی شرایط با دقت بیشتری انجام میشود و این موضوع تنها به هافبکهای میانی مربوط نیست بلکه درباره مدافعان میانی، مدافعان کناری و حتی دروازهبانها نیز صدق میکند. بازیکنان مالک توپ از نظر تئوری صاحب برتری هستند چرا که خط دفاع باید به اقدامات بازیکنان هجومی واکنش نشان دهد. وقتی کیفیت این اقدامات رو به افزایش باشد، ایجاد موقعیتهای پرسینگ که بیرون آمدن از آن برای حریف دشوار باشد، تقریبا غیرممکن خواهد شد؛ چرا که بازیکنانی که قابلیت ایستادگی در برابر پرسینگ را دارند در تمامی زمین حضور خواهند داشت؛ رها کردن دفاع جلو کشیده با خطر ایجاد فضا در پشت سر همراه است.
علاوه بر جنبه تکنیکی، جنبه تاکتیکی نیز پیشرفت خواهد کرد. وقتی تیمها شروع به پرسینگ از مناطق جلوتر و با قدرت بیشتر کردند، یک قدم از تیم صاحب توپ پیش بودند. اما با گذر زمان و افزایش گسترش آنالیز بازی حریف به منظور بهبود مدلهای بازی، ایدهها و الگوهای بازیسازی به پیشرفت خود ادامه خواهند داد و راههای جدیدی برای بهره بردن از پرسینگ با دفاع جلو کشیده پیدا خواهند کرد. جان مولر، خالق خبرنامه فوق العادهای با نام “اسپیس اسپیس اسپیس”، مجموعه فوق العادهای ساخته و درباره الگوهای بازیسازی اخیر بحث کرده که “کتاب بزرگ بازیسازی” نام دارد. او در این کتاب الگوهای متفاوت مورد استفاده برای بازیسازی از دفاع و نحوه انجام آن از سوی بهترین تیمها را شرح میدهد. بسیاری از این ایدهها احتمالا در گذشته مورد نیاز نبودند و بیشتر آنها به زودی به ثمر خواهند نشست و همین، کار را برای موفقیت با سیستمهایی که از دفاع جلو کشیده استفاده میکنند، سختتر از قبل خواهد کرد.
کنترل فضا
ایده فضا و کنترل فضا در فوتبال، بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. پپه لیندرز، کمک مربی لیورپول، در سال 2012 در این باره گفت:” فوتبال مدرن به طور مداوم در حال تکامل است. تیمها امروزه سازماندهی بهتری خصوصا از نظر دفاعی دارند، بیشتر از خط میانی محافظت میکنند و در گرفتن زمان و فضا از حریف سریعتر هستند.”
بلاکهای دفاعی هم از نظر افقی و هم عمودی، منسجمتر شدهاند. همانطور که در بالا اشاره شد، این موضوع در دفاعهای جلو کشیده نیز دیده میشود. با این حال خطر موجود در دفاعهای جلو کشیده این است که وقتی بازیکنان از نیمه زمین خودی شروع به حرکت میکنند، هیچ قانون آفسایدی وجود ندارد. این یعنی تیمهای بدون مالکیت توپ باید دفاع کردن را از خط میانی شروع کنند و این باعث ایجاد فاصله زیادی بین خطوط عمودی شده و بازی از طریق آن آسانتر از “مید بلاک” است.
گاهی بازیکنان صاحب توپ به نسبت گذشته از آزادی عمل بیشتری در نقشهای خود برخوردار هستند و چرخشهای منطقهای برای نفوذ به دفاع حریف و ایجاد فضای بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. سیستمهای با مالکیت توپ برای عریض کردن خطوط دفاعی حریفان از هر جهت و تلاش برای ایجاد فضاها بین خطوط طراحی شده است.
فضا عاملی کلیدی است و مدیریت این فضا به شیوهای کنترل شده بیش از پیش مهم است. دفاعهای جلو کشیده کنترل کافی را روی بیشتر زمین در اختیار تیم قرار نمیدهند. مهم نیست دروازهبان چقدر جلو میآید، باز هم بخش بزرگی از زمین وجود دارد که نمیتواند در حین پیشروی خط دفاع تا خط میانی تحت کنترل قرار بگیرد. با میزان افزایش تحلیل دادهها با سرعت زیاد در سالهای اخیر، تاثیر این دادهها روی شیوهای که باشگاهها و سرمربیان برای پیشرفت سبکهای خود در نظر دارند نیز بیشتر میشود. من معتقدم مدلهای کنترل درون زمین بازی که ریسک و سایر دادههای مربوط به دفاع جلو کشیده را بررسی میکند، شاید باعث بازداشتن مربیان از این سبک در آینده شود و دادههای بر اساس تجزیه و تحلیل، دست بالاتر را در پیشرفت مدلهای بازی خواهند داشت.
ریسک در برابر پاداش و نتیجهگرایی
ارائه کردن دلایل منطقی بالا من را به نقطه آخر میرساند- ریسک در برابر پاداش. اگر اجرا و حفظ پایداری دفاعهای جلو کشیده بیش از پیش دشوار شود، شاید باشگاهها از آن دست بکشند. ارزش دفاعهای جلو کشیده گاهی در ایده “پرسینگ تا گلزنی” دیده میشود؛ عبارتی که گاهی از سوی جسی مارش، سرمربی لایپزیش، مورد استفاده قرار میگیرد و در حالی که من شخصا هوادار این سبک از فوتبال هستم، ارزش آن را میدانم و میتواند ابزاری فوق العاده برای پیروزی در دیدارها باشد اما نکته مدنظر این مقاله این است که ما در آینده احتمالا شاهد محبوب شدن چه سبکهایی خواهیم بود. به نکته اصلی برگردیم، اگر ریسک بالای پرسینگ با دفاع جلو کشیده (حفظ پایداری، عبور حریف از دفاع، نشان دادن موارد ناخوشایند توسط دادهها در زمینه کنترل زمین و گلهای دریافتی) به آرامی شروع به بیشتر شدن نسبت به پاداشهای آن (گلهای به ثمر رسیده و بازپس گیری مالکیت توپ) کند، سپس مشخصا تیمها شاید تصمیم به اصلاح سبک خود بگیرند.
بنابراین چرا من به طور خاص به “مید بلاک” به عنوان جانشینی در صورت از رده خارج شدن دفاع جلو کشیده اشاره کردم؟ خب به خاطر تقریبا تمامی دلایل بالا در مقایسه با گزینه دیگری که در اختیار داریم: دفاعی عمقی.
پایداری: استفاده از شیوه قدیمی 2-4-4 با دفاع عمقی در طول 90 دقیقه به اندازه دفاع جلو کشیده برای یک تیم خستهکننده است. تغییر از یک سو به سوی دیگر، دفاع کردن با خط دفاعی جلو کشیده، دفاع در برابر سانترها، تکلهای لحظه آخر و دفع توپهای بیپایان بدون تصاحب توپ تقریبا وظیفه این دفاع است. این شیوه همچنین میتواند عوارض بدی از نظر روانی و فیزیکی روی یک تیم داشته باشد. استفاده از “مید بلاک” میتواند راه حل میانهای در اختیار تیم قرار دهد. با توانایی استراحت در طول بازیسازی حریف، به همراه گزینههای بدون ریسک در هنگام تلاش برای حفظ مالکیت توپ در تغییر فازهای هجومی و بازی بدون فشار در مقایسه با همین شرایط در دفاع عمقی، جایی که شاید 10 متر از دروازه خودی فاصله داشته باشید. این یعنی “مید بلاک” میتواند از نظر تئوری فرصتی برای دفاع جلو کشیده بدون صرف انرژی مشابه ایجاد کند؛ در حالی که راه حلی بهتر برای حفظ مالکیت توپ و عدم اجبار به دفاع برای 90 دقیقه مانند دفاع عمقی هم ارائه میدهد.
کیفیتهای تکنیکی و تاکتیکی: با افزایش توانایی تیمها و بازیکنان در بازیسازی از دفاع تحت فشار، این کیفیتهای مشابه تکنیکی و تاکتیکی میتواند در هنگام استفاده از “مید بلاک” کمک کند. دروازهبانهایی که در جلو کشیدن و پوششدهی فضای پشت دفاع به اندازه ارسال پاس قابل دریافت در هنگام پوشش، توانا هستند، بیشتر و بیشتر در دسترس قرار میگیرند. بازیکنانی که تاکتیکها، ایدههای دفاعی، یارگیری منطقهای و اصول متفاوت بازی بدون توپ به لطف جزییات رو به افزایش مدلهای بازی را درک میکنند، باعث میشوند که “مید بلاک” به گزینهای مناسبتر نسبت به گذشته تبدیل شود. بازیکنان شاید درک مشابهی از “دفاع تیمی” و اهمیت آن در حمایت و پوشش به اندازه حالا نداشتند. تصمیمگیری با توجه به مواردی چون ” چه زمانی فشار باید آغاز شود؟ آیا من باید این بازیکن نفوذ کننده را دنبال کنم؟ حالا باید پرس کنیم؟” همگی اصول اولیه مدلهای بازی هستند و این یعنی تیمها نیازی ندارند صرفا در زمین خود باقی مانده و دست به دفاع همه جانبه بزنند. این شیوه به بازیکنان اجازه میدهد که حریف را پیش از رسیدن به یک سوم نهایی زمین تحت فشار قرار دهد اما در عین حال به وسیله تصمیمگیری که برخلاف ذات بدون وقفه پرسینگ در سبک دفاع جلو کشیده است، رهبری میشود.
کنترل فضا: “مید بلاک” با سازماندهی درست از نظر تئوری به نسبت دفاع عمقی بخش بیشتری از زمین را تحت کنترل خواهد داشت. شما در اجرای “مید بلاک” گاهی به حریف اجازه میدهید که مالکیت توپ را در یک سوم خودش در اختیار داشته باشد. این موضوع ایرادی ندارد، خطر گلزنی از این منطقه دیده نمیشود. در عین حال به آنها اجازه نمیدهید توپ را در نیمه زمین شما به گردش دربیاورند، اتفاقی که شاید در دفاع عمقی رخ دهد. حفظ آنها در مناطق دور از دروازه شاید مانع از اتفاقی شود که بسیاری از مردم آن را گل “شانسی” مینامند، اما من عبارت “فاصله خوب” را ترجیح میدهم. اینها گلهایی هستند که از روی انحراف توپ، شوتهای از راه دور، دفاع ضعیف برابر دروازه یا موقعیت خوبی که به سود تیم در حال حمله پیش میرود به ثمر میرسند. البته که با مید بلاک نیز گلهایی دریافت خواهند شد، هرچند من حس میکنم استفاده از آنها باعث کنترل بیشتری روی زمین نسبت به دفاع عمقی میشود و شرایط بهتری برای پیشگیری از گلهای این چنینی مهیا میکند. “مید بلاک” موقعیت کمتری برای بازی حریف در وسط زمین به نسبت دفاع عمقی فراهم میکند. بسیاری از خلاقترین بازیکنان جهان دوست دارند توپ را بین خطوط دریافت کرده و از مناطق میانی خصوصا منطقه 14 به دفاع حریف نفوذ کنند. بار دیگر “مید بلاک” با سازماندهی خوب باید از نظر تئوری از این موقعیتهای ممانعت به عمل آورده و حریف را مجبور به یافتن راههای دیگری به سمت دروازه کند.
نتیجهگیری
من مشخصا نمیدانم آینده فوتبال چه در پیش خواهد داشت. من همان سوالی که در توییتر مطرح کردم را از خودم پرسیدم و این نتیجهای است که بنا بر سبکهای محبوبی که در فوتبال دیدهام به علاوه نظراتم درباره تمایل این بازی به آن رسیدم. صادقانه این چیزی نیست که با آن متقاعد شوم، صرفا روند تفکری با صدای بلند و نوشتن برخی نظرات روی کاغذ است. من همچنین فکر نمیکنم که این به هیچ وجه پایان پرسینگ باشد، در واقع یکی از حامیان پرسینگ با دفاع جلو کشیده هستم و باور دارم که آن را به عنوان تاکتیکی مناسب و موفق در بین بسیاری از باشگاهها خواهیم داد. این همچنین به این معنا نیست که باور داشته باشم تیمها باید به طور خاص با شیوه “مید بلاک” دفاع کنند، اما این تیمها در تعدیل ایجاد فشار از جلوی زمین و اولین خط تقابل بهتر عمل خواهند کرد و این اتفاق نه فقط از یک بازی به بازی دیگر بلکه در هر لحظه از هر بازی رخ خواهد داد. فشارها به وسیله پرس کنندهها بر اساس حرکات حریف و مقابل موقعیت جغرافیایی توپ انجام خواهد شد و این اجازه استفاده از سبکی متناسب و قابل کنترل را میدهد.
بار دیگر باید تاکید کنم که این تئوری بر اساس بالاترین سطح فوتبال است. پرسینگ با دفاع جلو کشیده احتمالا گزینهای مناسب در فوتبال جوانان و لیگهای پایینتر باقی خواهد ماند، جایی که متغیرهای بالا همگی اجرایی نمیشوند.
نظر نهایی اینکه همانطور که در بالا هم اشاره شد باید توجه داشت که پرسینگ متقابل (counter-pressing) و پرسینگ با دفاع جلو کشیده یکی و مشابه نیستند. آنها دو مفهوم تاکتیکی متفاوت هستند. من تصور نمیکنم که به زودی شاهد افول استفاده از پرسینگ متقابل باشیم. با تاکید بیشتر روی کنترل بازی در حین مالکیت توپ و تیمهایی که راهشان را برای ادغام فازهای بازی (تغییر فاز از تصاحب توپ به دفاع ) پیدا میکنند، من حس میکنم که سبک پرسینگ متقابل به تکامل ادامه خواهد داد و به عنوان شیوهای خوب برای ایجاد سلطه بر توپ و میدان به کار گرفته میشود.