
آنالیز دیدار لایپزیش- اتلتیکو مادرید؛ چگونه یک جابجایی، تیم سیمئونه را زمینگیر کرد
هفتیک– پیروزی 2-1 لایپزیش برابر اتلتیکو مادرید مهمترین پیروزی زندگی حرفهای یولیان ناگلزمان تا به حال بوده و مثال خوبی است برای اینکه نشان بدهد چرا این مربی 33 ساله آلمانی به عنوان جذابترین مربی جوان اروپا شناخته میشود. این دو تیم، دو سبک فوتبال کاملا متفاوت را در زمین ارائه دادند. در حالیکه اتلتیکو مادرید با سیستم 2-4-4 در نیمه زمین خودی بازی میکرد، لاپیزیش بدون توپ با سیستم هجومی 1-3-2-4 و با توپ در سیستم غیرمعمول 1-5-1-3 به میدان رفته و بارها با تمام توان وارد یک سوم زمین اتلتیکو شد.
سیمئونه در طول یک دهه گذشته موفق شده که اتلتیکو را به درجات بالایی برساند و همچنان مربی بسیار خوبی خصوصا در زمینه تمرین کردن برای یک ساختار دفاعی منسجم است. اما در این دیدار به نظر میرسید که تیم اسپانیایی فوتبالی از دوران گذشته را در مقایسه با بازی روان و منعطف رقیبش ارائه میکند. هیچ مربی دیگری در فوتبال اروپا به سرعت و تاثیرگذاری ناگلزمان در تغییر سیستم موفق نیست و پیچیدگی این موضوع باعث میشود که هنگام تماشای بازی از تلویزیون نتوان نتیجه تغییر پست بازیکنان را به سادگی تشخیص داد. اجبار به انجام کاری مشابه در عین تعقیب تیمی جوانتر در سرتاسر زمین برای اتلتیکو مادرید کاری خسته کننده بود.
اینجا موقعیتی معمولی را پس از 5 دقیقه از شروع بازی شاهد هستیم. لاپیزیش یک پرتاب اوت در سمت راست زمین به دست آورده و دو بازیکن- زوج اتریشی شامل کونارد لِیمِر (مشخص شده با رنگ سفید) و مارسل سابیتزر (مشخص شده با رنگ زرد) هر دو برای استفاده از آن لب خط ایستادهاند.

سابیتزر در نهایت پرتاب را به لیمر سپرد. این کار ویژهای نیست. اما نکتهای را درباره سیستم لایپزیش نشان میدهد.
تعداد تیمهای برتر اروپایی که در تغییرات بین فاز دفاعی و هجومی تعداد مدافعانشان را بین چهار و سه مدافع تغییر میدهند رو به افزایش است- برای مثال این بخشی اساسی از برنامه میکل آرتتا در آرسنال است – اما سیستم ناگلزمان کاملا غیرمعمول است. اجازه بدهید به ساختار اولیه تیم برگردیم. بار دیگر مشخص است که بدون توپ از سیستم 1-3-2-4 استفاده میشود که در زیر نشان داده شده است.

سابیتزر (زرد)، وینگر راست است و لیمر (سفید)، هافبک میانی متمایل به راست است.
و در زیر شکل هجومی تیم را میبینید- که شکلی کاملا متفاوت و با استفاده از سیستم 1-5-1-3 دارد و با حضور کوین کامپل با استفاده از سه مدافع میانی شکل الماسی به خود میگیرد. آنجلینو از دفاع چپ پیش میرود تا نقش وینگ-بک چپ را بازی کند و لوکاس کلاسترمن از دفاع راست به وسط میرود تا به مدافع میانی سمت راست تبدیل شود.
کمی بعد چهار بازیکن هجومی به هم نزدیکتر میشوند: دنی اولمو به بازی پشت سر یوسف پولسن ادامه میدهد، در همین حال کریستوفر انکونکو از سمت چپ به میانه میدان متمایل شده و سابتیزر، وینگر راست، نیر همین کار را در آن سوی میدان انجام میدهد. اما اگر کلاسترمن، دفاع راست، به عنوان مدافع میانی اضافه به جای انجام دادن حرکت مشابه آنجلینو در سوی دیگر زمین، به میانه میدان میرود، پس عرض بازی در سمت راست چطور ایجاد میشود؟ باید بگوییم که از سوی لیمر که هافبک میانی است.

لیمر (سفید) در فاز دفاعی پشت سابیتزر (زرد) بازی کرده و او را پوشش میدهد. آنها که همچنان با رنگهای زرد و سفید نشان داده شدهاند، بر اساس گرافیک بالا جای خود را عوض میکنند.
لایپزیش در طول نیمه اول بارها از این سمت پیشروی کرد. اینجا مثال خوبی از دقایق ابتدایی است. سابیتزر (زرد) در پستی نزدیک به هافبک میانی بازی میکند و لیمر (سفید) در کنارههای زمین، آماده حرکت است.

یانیک کاراسکو، وینگر چپ اتلتیکو (نشان داده شده با رنگ سیاه)، نمیداند که باید نگران حرکت کدام یک باشد. او در ابتدا کمی به عقب رفت تا مراقب حرکات لیمر باشد…

… و سپس تصمیم گرفت به سمت میانه میدان در نزدیکی سبیتزر (زرد) برود و کنترل لیمر (سفید) را به رنان لودی، مدافع چپ، بسپارد.

در نهایت کاراسکو نتوانست در موقعیتی باشد که بتواند هیچکدام از این دو بازیکن را متوقف کند. لیمر نیز در حضور لودی، مدافع چپ، با سابیتزر یک و دو کرد…

… و خودش را در موقعیت خوبی برای سانتر کردن قرار داد.
اینجا مثال دیگری را از دقایق پایانی نیمه اول میبینیم. بار دیگر کاراسکو (مشکی) نمیداند که به سمت میانه میدان برود و راه عبور سابیتزر (زرد) را ببندد یا برای محدود کردن فضای در اختیار لیمر (سفید) به سمت کنار میدان برود.

اینجا او تصمیم گرفت که به سمت میانه میدان برود و بنابراین پاس از سوی دایوت اوپامکانو برای لیمر ارسال شده تا از فضای پیش رو استفاده کند.
این تغییر وقتی لایپزیش از سمت دیگر زمین در تدارک حمله بود، فضای بسیاری برای لیمر در کنارهها ایجاد میکرد. این مثالی در دقایق ابتدایی بازی است که چطور چرخش بازی به سمت راست به خوبی به لایپزیش کمک کرد.

جایگیری سابیتزر، خط دفاعی اتلتیکو را محدود کرد و سپس لیمر (سفید) آزاد بود تا از فضای بازی که در اختیارش قرار گرفت، استفاده کند. معمولا پاس درست به او نمیرسید.

اینجا مثال مشابهی است – لیمر روی تیر دورتر همچنان درخواست توپ میکرد.

در نهایت او در دقایق پایانی نیمه اول یک پاس عمقی دریافت کرد اما ضربه سری که به سمت دروازه زد، خوب نبود.

مسئولیتهای متفاوت بازیکنان در هنگام تصاحب توپ و بدون آن به این معناست که تغییرات لایپزیش غیرمعمول است. اینجا مثالی از زمانی است که لایپزیش مالکیت توپ را از دست داد: لیمر از بال راست به میانه میدان بازگشت و در مسیر حرکتش، از سابیتزر هم عبور کرد.
لایپزیش معمولا در فاز دفاعی در این سمت میدان چندان قدرتمند نیست؛ چرا که کلاسترمن، مدافع راست، باید فضای بسیاری را تحت پوشش قرار دهد. کاراسکو خطرناکترین مهاجم اتلتیکو در طول نیمه اول بود.

وقتی لایپزیش بار دیگر شکل دفاعی به خود گرفت و سابیتزر (زرد) توپ را از لودی ربود، لیمر (سفید) باید فرار خود به سمت دیگر را آغاز میکرد تا از میانه میدان به سمت راست حرکت کرده و فضا را باز کند.

لایپزیش احتمالا میتوانست استفاده بهتری از این موقعیت بکند- با توجه به پیچیدگی تاکتیکی این تیم، ضربات آخرشان در نیمه اول افتضاح بود.

با توجه به این موضوع، تماشای روند ساخته شدن گل اول لایپزیش که پنج دقیقه پس از شروع نیمه دوم به ثمر رسید جالب است. در اینجا میبینیم که لیمر (سفید) به شکلی غیر معمول در پستی حضور دارد که با مسئولیتهای دفاعی او (به عنوان هافبک میانی) همخوانی دارد و سابیتزر ( زرد ) به سمت کنارهها رفته تا توپ را ارسال کند…

… و توپ توسط دنی اولمو که روی تیر نزدیک حضور داشت وارد دروازه شد.
آیا اتلتیکو آنقدر به ظاهر شدن این دو بازیکن اتریشی در پست یکدیگر عادت کرده بود که وقتی در موقعیتی نادر آنها چنین حرکتی را انجام ندادند، این تیم غافلگیر شد؟
لیمر تا پایان بازی در زمین حضور نداشت و جای خود را در فاصله 18 دقیقه تا سوت پایان به تایلر آدامز، جوان آمریکایی، داد. به نظر میرسد بخشی از دلیل این تعویض این بود که ناگلزمان میخواست کسی مراقب ژائو فلیکس باشد که تاثیرگذاری زیادی در سمت چپ داشت اما این اتفاق تغییری در سبک حمله لایپزیش ایجاد نکرد.

آدامز (سفید) نقش لیمر را باز میکرد: یک هافبک میانی در هنگام دفاع….

… اما سپس، سابیتزر (زرد) مانند قبل به میانه میدان میآمد و آدامز (سفید) فرار خود به سمت دیگر را آغاز کرده تا وارد فاز هجومی شود.

آیا این چرخش تاثیری برای تیم پیروز داشت؟ شاید اتلتیکو از چنین چرخشی در این موقعیت غافلگیر نشد اما با این حال باعث شد که سابیتزر، که در تئوری وینگر راست تیم بود، یک پاس فوقالعاده بیرون پا از پست هافبک میانی برای آنجلینو ارسال کند…

… آنجلینو توپ را بار دیگر برای آدامز (سفید) انداخت که او نیز صرفا به صورت تئوری در پست هافبک میانی قرار داشت اما در آن لحظه بیشتر به سمت راست نزدیک بود و این بازیکن با شوت کردن توپ به سمت دروازه که در میانه راه نیز تغییر مسیر داد گل پیروزی بخش تیمش را به ثمر رسانده و لایپزیش را به نیمه نهایی ببرد.
موارد تحسینبرانگیز دیگری نیز در عملکرد لایپزیش در این دیدار وجود داشت: نمایش قدرتمندانه اوپامِکانو در پست مدافع میانی، توانایی کامپل در رهبری میانه میدان و نفوذهای آنجلینو از سمت چپ. اما چرخش پستها در سمت راست کاملا خوب جواب داد. حالا باید دید که آیا ناگلزمان این شجاعت را دارد که از همین برنامه در دیدار سهشنبه شب برابر تیمی استفاده کند که از سمت چپ قدرتمندی با حضور کیلیان امباپه که بار دیگر آماده شده، برخوردار است. اما استفاده از این برنامه در برابر تیمی منفعل چون اتلتیکو بسیار تعیینکننده بود.