چرا تصمیم گواردیولا برای خرید جی‌جی‌ دوناروما غیرمنتظره بود؟

درست است که دوناروما با قد ۱۹۶ سانتی‌متر در زمان بازی با پا ظاهر چندان زیبایی ندارد، اما واقعاً در این زمینه بد نیست. مسأله اینجاست که آیا او به اندازه‌ای خوب هست که مورد نظر گواردیولا باشد؟ رسانه‌های اجتماعی و کارشناسان تلویزیونی تصمیم‌شان را گرفته‌اند: نه، نیست.

هفت‌یک- فکر می‌کنید چقدر پپ گواردیولا را می‌شناسید؟ آن‌قدر که بتوانید او را با اسم کوچک صدا بزنید؟

قرار گرفتن مداوم در معرض چهره‌های عمومی در شبکه‌های اجتماعی و اخبار ۲۴ ساعته، اغلب باعث می‌شود احساس کنیم بیش از حد با آن‌ها آشنا هستیم. وقتی ساعت‌ها جلوی صفحه‌ نمایش وقت می‌گذرانیم و آن‌ها را در حاشیۀ زمین تماشا می‌کنیم، وسوسه‌انگیز است که فکر کنیم می‌توانیم رفتار آن‌ها را پیش‌بینی کنیم.

با این حال، گواردیولا اکنون ۲۰ سال است که مربی‌گری می‌کند. او در سه باشگاه در سه کشور مربی‌گری کرده، صدها بازی را هدایت کرده و ساعت‌های بی‌شماری در کنفرانس‌های خبری صحبت کرده است. کتاب‌هایی مانند رازهای پپ ادعا می‌کنند که فلسفه و روش کار او را برملا کرده‌اند.

اما یکی از دلایلی که گواردیولا همچنان شخصیتی جذاب باقی مانده، همین گریزش از برچسب‌خوردن و دسته‌بندی ساده است. نمی‌توان او را در یک قالب مشخص قرار داد. مثلاً از اصطلاح “تیکی‌تاکا” که ابتدا به سبک بازی او نسبت داده شد، متنفر است و تأکید دارد که هرگز این سبک را بازی نکرده. او زمانی این تصور را ایجاد کرده بود که می‌خواهد تیمی فقط با هافبک‌ها بچیند، اما در نهایت با چهار مدافع میانی، دومین سه‌گانه‌اش را فتح کرد.

بعد از اینکه پی‌‍اس‌جی را خرید، مشخص شد که دوناروما جایی در تیم انریکه برای فصل جدید ندارد و او در نهایت با انتقالی 30 میلیون یورویی راهی سیتی شد.

به نظر می‌رسید که در خط حمله عاشق مهاجم کاذب، یا اصلاً بدون مهاجم، یا مهاجمی با مهارت بازی‌سازی فوق‌العاده است-همه‌چیز به‌جز یک شماره ۹ کلاسیک. هنوز هم فکر می‌کنید پپ را کاملاً درک کرده‌اید؟ همان‌طور که شعار یکی از برنامه‌های MTV قدیمی می‌گفت: «فکر می‌کنی می‌دونی، اما واقعاً نمی‌دونی.»

وقتی منچسترسیتی ارلینگ هالند را خرید، بسیاری معتقد بودند که او با سبک پپ نمی‌خواند. همکار سابق من، جان مولر، با تحلیل داده‌محور خود علیه این انتقال موضع گرفت و به «مالیات بوندس‌لیگا»، تفاوت سبک میان دورتموند و سیتی، و انتظارات گواردیولا از مهاجمانش در زمینه پاس‌کاری، دریبل‌زنی و بازی ترکیبی اشاره کرد.

چنین تحلیل ریزبینانه‌ای از ضعف‌های ظاهری مهاجم نروژی-مثلاً لمس توپ کم یا کیفیت لمس توپ- در واقع نمونه‌ای از گیر کردن در جزئیات بی‌ربط بود. اما تصویر کلی‌ای که سیتی از آن غافل نشد، توانایی گل‌زنی خارق‌العاده‌ی هالند بود. او سریع‌ترین بازیکن تاریخ لیگ برتر شد که به ۵۰ گل رسید، در دو فصل از سه فصل اولش کفش طلا را برد و با توجه به آمار، احتمال دارد پیش از پایان قرارداد ۹.۵ ساله‌اش، رکورد گل‌زنی تمام ادوار آلن شیرر را بشکند.

اگر گل‌زدن سخت‌ترین کار در یک ورزش کم‌امتیاز است، پس تمرکز بیش از حد روی جنبه‌های دیگر بازی هالند کمی عجیب است. حالا می‌رسیم به سمت دیگر زمین و هم‌تیمی جدیدش، دروازه‌بان غول‌پیکر ایتالیایی، جان‌لوئیجی دوناروما.

دوناروما در ۱۶ سالگی برای میلان و در ۱۷ سالگی برای تیم ملی ایتالیا بازی کرد. بازی در هر دو تیم، مخصوصاً در فضای پرتنش ورزشگاه سن‌سیرو، می‌تواند حتی بازیکنان باتجربه را تحت فشار بگذارد-اما نه دوناروما. او با وجود این که هنوز فقط ۲۶ سال دارد و در آستانۀ انجام پانصدمین بازی دوران حرفه‌ای‌اش قرار دارد، از همان ابتدا برای این کار ساخته شده بود. به نظر نمی‌رسید که فشار رسانه‌های ایتالیایی به عنوان “جی‌جی بوفون بعدی” یا حقوق بالایش در سری‌آ (وقتی هنوز نوجوان بود) او را تحت تأثیر قرار داده باشد.

او هم در میلان و هم در پی‌اس‌جی، با کنار زدن دروازه‌بان‌هایی که از رئال مادرید آمده بودند، جایگاهش را ثابت کرد. دوناروما در یورو ۲۰۲۰، وقتی ایتالیا برای اولین بار پس از بیش از ۶۰ سال به قهرمانی رسید، به عنوان بهترین بازیکن رقابت‌ها انتخاب شد. سال بعد نیز از سوی مجله فرانس فوتبال جایزه یاشین را دریافت کرد- جایزه‌ای که انتظار می‌رود امسال نیز برای نقش او در اولین قهرمانی پی‌اس‌جی در لیگ قهرمانان، به او تعلق گیرد. طبق داده‌های اوپتا، در دهه گذشته، تنها دو دروازه‌بان در پنج لیگ معتبر اروپا توانسته‌اند بیشتر از دوناروما، مانع از به ثمر رسیدن گل‌هایی نسبت به میانگین دروازه‌بان‌ها (5/40 گل) شوند.

دوناروما در سال 2021 جایزه یاشین را به عنوان بهترین دروازه‌بان سال از فرانس فوتبال دریافت کرد.

دوناروما تنها دروازه‌بان و تنها بازیکن ایتالیایی حاضر در فهرست نهایی توپ طلاست. با این حال، جالب است که همۀ این افتخارات به نوعی کم‌رنگ، فرعی و کمتر مطرح شده‌اند.

البته بخشی از این مسئله به حاشیه‌های مربوط به مذاکرات قراردادی طولانی‌مدت و پرتنش با تیم مدیریت رایولا برمی‌گردد که باعث شد دوناروما هم از باشگاه دوران کودکی‌اش یعنی میلان و هم از پی‌اس‌جی با شرایطی نه‌چندان خوب جدا شود. وقتی میلان در فصل اول پس از جدایی او قهرمان لیگ شد، اوضاع برایش بدتر هم شد. جانشینش، مایک مانیان، نقش مهمی در آن اسکودتو ایفا کرد و با ترکیب توزیع توپ عالی و واکنش‌های فوق‌تصور، درخشید.

اما اگر حالا با هواداران میلان درباره مانیان صحبت کنید، از آسیب‌پذیری‌اش و افت محسوس عملکردش در مهار شوت‌ها می‌نالند. بر اساس آمار “ممانعت از به ثمر رسیدن گل‌ نسبت به میانگین”، او در فصل گذشته در نیمه پایینی جدول دروازه‌بان‌های سری‌آ قرار داشت. با این حال، این افت ظاهری باعث نشده که دیدیه دشان، مربی تیم ملی فرانسه، مانیان را با جایگزین دوناروما در پی‌اس‌جی یعنی لوکاس شوالیه عوض کند.

شوالیه که با مشخصاتی متفاوت نسبت به دوناروما معرفی شد، از لیل به پی‌اس‌جی پیوست. اما این انتقال در بستر مذاکرات طولانی بین پی‌اس‌جی و ایجنت دوناروما (انزو رایولا) که از بهار تا جام باشگاه‌های جهان طول کشید، دیده نشد. در آن زمان، این احتمال ناخوشایند شکل گرفت که دوناروما آخرین سال قراردادش را بدون تمدید پشت سر بگذارد و در سال ۲۰۲۶ به عنوان بازیکن آزاد جدا شود.

در عوض، تأکید بیشتری بر ضعف‌های دوناروما در بازی با پا شد- حتی با اینکه در فصل گذشتۀ لیگ فرانسه، مثلاً شوالیه (دروازه‌بان جدید پی‌اس‌جی) در شاخص‌هایی مانند درصد پاس‌های دقیق، پاس‌های تحت فشار، پاس‌های بلند و xG build-up (مشارکت در ساختار موقعیت گل‌سازی) نسبت به دوناروما عملکرد ضعیف‌تری داشت.

درست است که دوناروما با قد ۱۹۶ سانتی‌متر در زمان بازی با پا ظاهر چندان زیبایی ندارد، اما واقعاً در این زمینه بد نیست. مسأله اینجاست که آیا او به اندازه‌ای خوب هست که مورد نظر گواردیولا باشد؟ رسانه‌های اجتماعی و کارشناسان تلویزیونی تصمیم‌شان را گرفته‌اند: نه، نیست.

اگر دوناروما به رئال مادرید یا اتلتیکو مادرید رفته بود، احتمالاً توانایی‌اش در پخش توپ کمتر مورد سؤال قرار می‌گرفت. برای مثال، زیر نظر کارلو آنچلوتی در گذشته یا دیه‌گو سیمئونه در حال حاضر، انتظار از تیبو کورتوا و یان اوبلاک این بود که دروازه‌بان باشند- یعنی وظیفه اصلی‌شان مهار توپ باشد. در دنیای واقعی هم، اجماع بر این است که وظیفه اصلی دروازه‌بان ممانعت از به ثمر رسیدن گل است و نقش بازی‌سازی در درجه دوم قرار دارد. اما در دوران گواردیولا در سیتی، این تصور ایجاد شد که تنها دروازه‌بانی کافی نیست.

او این انتظارات را خودش ایجاد کرد- وقتی در اولین اقدامش در سیتی، جو هارت را که صرفاً یک مهارکنندۀ شوت بود، کنار گذاشت و کلودیو براوو را که توانایی بازی با پا داشت، جایگزین کرد. آن تصمیم البته جواب نداد. بعد نوبت برزیلی‌ها رسید: ادرسون در سیتی و آلیسون در لیورپول، استانداردهای جدیدی در فوتبال انگلیس ایجاد کردند.

آن‌ها مانند بازیکنانی با دستکش بودند- فشارشکن‌ها و پاس گل‌دهنده‌ها. نسلی جدید از دروازه‌بان‌ها که هم توانایی‌های سنتی دروازه‌بانی را داشتند و هم ویژگی‌های مدرن را. اما این “استاندارد جدید” نباید به‌عنوان حالت عادی در نظر گرفته شود.

اگر به دو قهرمان اخیر لیگ قهرمانان نگاه کنیم- رئال مادرید و پی‌اس‌جی- می‌بینیم که کورتوا و دوناروما هر دو شخصیت‌هایی بزرگ و تعیین‌کننده بودند، با مهارهای فرا انسانی در یک سو و بازیکنانی در خط حمله که با دریبل‌های ریسکی نظم تیم مقابل را بر هم می‌زدند.

شاید در دنیایی که مهاجمی با توانایی بازی‌سازی در خط میانی وجود ندارد، بدون کوین دی‌بروینه، و با رودری که هر روز کمتر در دسترس است، گواردیولا پذیرفته که تیمش به شکلی بی‌نظم‌تر، با کنترل کمتر و احتمال بیشتری برای مواجهه با ضدحملات، به دروازه‌بانی مانند دوناروما نیاز دارد.

تاکید زیاد روی ضعف دوناروما در بازی با پا که اغراق شده به نظر می‌رسد، باعث شد تا تمرکزها از عملکرد اصلی او به عنوان یک دروازه‌بان منحرف شود.

دوناروما پس از نهایی شدن انتقال 30 میلیون یورویی‌اش گفت: «وقتی باشگاهی مثل منچسترسیتی تا این حد به دنبال تو است، یعنی کار درستی انجام داده‌ای. اینکه یکی از بهترین مربیان دنیا تو را بخواهد، احساسی توصیف‌ناپذیر است.»

اگر سیتی واقعاً در حال تکامل به این شکل است، شاید معاملۀ “پخش توپ کمتر، مهار بیشتر” در نهایت یک سود خالص باشد. موفقیت اخیر پی‌اس‌جی و رئال مادرید هم این موضوع را تقویت می‌کند؛ همان چیزی که پانتالئو کوروینو سال‌ها پیش گفت و آنتونیو کونته در تاتنهام تکرار کرد: «می‌تونی با زن اشتباهی ازدواج کنی، ولی نمی‌تونی دروازه‌بان یا مهاجم اشتباه بخری.»

در برخی جهات، دوناروما هالندِ دروازه‌بان‌هاست. نقاط ضعف او بیش از حد بزرگ‌نمایی شده‌اند. اما استعدادش که در هر نسل انگشت‌شمار است، در مهم‌ترین اصل پست بازی‌اش- مهار توپ-همچنان به طرز عجیبی نادیده گرفته می‌شود.

 

عنوان اصلی مقاله: Gianluigi Donnarumma may not feel like a ‘Pep player’, but neither did Erling Haaland نویسنده: James Horncastle نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 7 سپتامبر 2025
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *