چرا بعضی مربیان برای مشکلات تیم‌شان فقط به دنبال خرید بازیکن هستند؟

شاید ساده‌انگارانه باشد، اما واکنش اولیه به بسیاری از این نارضایتی‌های مربیان از وضعیت نقل‌وانتقالات چیزی شبیه این است: «آقایان! تا حالا امتحان کرده‌اید فقط مربیگری کنید؟»

هفت‌یک- فوتبال بارها نشان داده که از پوچی و تناقض‌های درونی خود بی‌خبر است؛ و نمونه روشن آن هفته گذشته بود، وقتی انزو مارِسکا درباره‌ی مصدومیت زانوی لِوی کولویل صحبت کرد.

کولویل به احتمال زیاد بیشتر فصل را به دلیل پارگی رباط صلیبی قدامی از دست خواهد داد؛ اتفاقی که با توجه به حضور ثابت او در ۳۵ بازی لیگ طی فصل 25-2024 می‌تواند برنامه‌های هر تیمی را بر هم بزند.

واکنش فوری مارِسکا این بود که پیشنهاد کند تاد بولی باز هم دست به جیب شود ـ با وجود اینکه ریخت‌وپاش مالی چلسی همین حالا هم کم نیست ـ و یک مدافع تازه بخرد تا این جای خالی پر شود.

او در نشست خبری گفت: «باشگاه دقیقاً می‌داند من چه فکری می‌کنم. به نظر من ما به یک مدافع میانی نیاز داریم. البته داریم راه‌حل‌های داخلی را هم بررسی می‌کنیم، اما همان‌طور که گفتم، باشگاه دقیقاً نظر من را می‌داند.»

با این حال، دلیل او کمبود بازیکن در قلب خط دفاع نبود. او پنج مدافع میانی دیگر در اختیار دارد؛ این تعداد به شش نفر می‌رسد اگر خرید جدید، یوریل هاتو، را هم حساب کنیم ـ بازیکنی که می‌تواند در مرکز بازی کند اما بخش زیادی از دوران کوتاه حرفه‌ای‌اش را در دفاع چپ گذرانده (توضیح مترجم: این مطلب پیش از نهایی شدن انتقال هاتو نوشته شده است). هفت نفر اگر اکسل دیساسی، که فعلاً کنار گذاشته شده، هم شمرده شود. و حتی هشت نفر اگر جوانی مثل آرون آنسِلمینو را هم در نظر بگیریم.

لوی کولویل فصل گذشته در 35 دیدار لیگ برتر برای چلسی به میدان رفت.

با این حال استدلال مارِسکا چنین بود که هیچ‌یک از این پنج، شش، هفت یا هشت مدافع، توانایی اجرای نقش بسیار خاصی را که او مدنظر دارد، ندارند. البته پذیرفت که سایر گزینه‌ها «می‌توانند خودشان را وفق بدهند»، اما او به روشنی تأکید کرد که چه چیزی را ترجیح می‌دهد.

مارسکا توضیح داد: «همه می‌دانید لوی فصل گذشته چقدر برای شیوۀ بازی ما مهم بود. بارها گفته‌ایم که اگر بخواهیم موقعیت خلق کنیم و درست حمله کنیم، باید بتوانیم از عقب زمین درست بازی‌سازی کنیم. لوی بخش بزرگی از این روند بود و حالا از دست رفته است. ما با لوی در مرکز خط دفاع بازی‌سازی می‌کردیم. سال گذشته ۶۴ بازی انجام دادیم و در هر ۶۴ بازی، لوی و توسین (آدارابیو) در ترکیب بودند.

حالا لوی بیرون است و تنها کسی که می‌تواند آن نقش را به‌خوبی انجام بدهد، توسین است. ضمن اینکه بازیکنانی مثل وسلی فوفانا یا بِنو بادیاشیل هم متأسفانه مشکل مصدومیت دارند و همین است که گفتم باشگاه دقیقاً می‌داند نظر من درباره مدافعان میانی چیست.»

اما در سطحی ساده‌تر، این‌که سرمربی چلسی ـ کسی که در دوره‌اش ۲۰ خرید بزرگ برای تیم انجام شده و در مجموع چیزی نزدیک به 560 میلیون یورو هزینه شده ـ با لحنی جدی بگوید به بازیکنان بیشتری نیاز دارد، بیشتر خنده‌دار به نظر می‌رسد.

با این حال، این موضوع به یک روند گسترده‌تر اشاره می‌کند. تیم اسپایرز شمار قابل توجهی از مربیان فعلی لیگ برتر را فهرست کرده که علناً گلایه کرده‌اند باشگاه‌شان باید بیشتر خرید کند؛ برخی از این اعتراض‌ها قابل توجیه است. بعضی تیم‌ها واقعاً ترکیب کم‌عمقی دارند: فولام تنها یک دروازه‌بان ذخیره خریده؛ ناتینگهام فارست مهاجم رِن، آرنو کالی‌موئندو، را جذب کرده اما برای حضور در اروپا به فهرست بزرگتری نیاز دارد.

در مورد برخی دیگر، سخت است که آن‌ها را جدی بگیریم. مثلاً روبن آموریم سبکی بسیار تعریف‌شده دارد که باعث شده منچستریونایتد کل خط حمله‌اش را برای سازگاری با او تغییر دهد ـ و این در حالی است که در ژانویه 29 میلیون یورو هم برای خرید پاتریک دورگو، یک وینگ‌بک تخصصی، هزینه کرده‌اند. و حالا دنبال یک هافبک تازه هستند، در حالی که کوبی ماینو در هفتۀ اول برابر آرسنال بدون استفاده روی نیمکت نشست.

شاید ساده‌انگارانه باشد، اما واکنش اولیه به بسیاری از این نارضایتی‌های مربیان از وضعیت نقل‌وانتقالات چیزی شبیه این است: «آقایان! تا حالا امتحان کرده‌اید فقط مربیگری کنید؟»

برای یک فرد عادی گفتن چنین چیزی خیلی راحت است، اما گاهی احساس می‌شود بعضی مربیان بیش از حد به طرز فکری نزدیک می‌شوند که بسیاری از هواداران دارند: اینکه بازار نقل‌وانتقالات خودِ بازی است، و راه‌حل هر مشکلی خرج کردن پول است، نه کار کردن با داشته‌های موجود. این طرز نگاه به‌ویژه عجیب است وقتی نمونه‌های فراوانی از همتایان‌شان می‌بینیم که با خلاقیت و تطبیق‌پذیری، بازیکنان را دوباره به کار می‌گیرند یا نقش‌شان را تغییر می‌دهند تا نیاز تیم برطرف شود.

رفتن گرافنبرخ به پست هافبک دفاعی، نقش مهمی در قهرمانی لیورپول در رقابت‌های فصل گذشته لیگ برتر داشت.

پپ گواردیولا به خاطر جابه‌جا کردن پست‌ها معروف است: فول‌بک‌هایی که به هافبک میانی تبدیل می‌شوند، مدافعان میانی که در کناره‌ها بازی می‌کنند، شماره دَه‌هایی که به وینگر تغییر نقش می‌دهند و هافبک‌هایی که به خط دفاع می‌روند. یکی از اصول کلیدی قهرمانی لیورپول در لیگ برتر فصل گذشته نه خریدهای تازه، بلکه بازآفرینی بازیکنان موجود بود؛ مثل رایان گرافنبرخ، کودی خاکپو و لوئیس دیاز. آموریم هم در اسپورتینگ چنین کاری کرد؛ به‌ویژه با جیووانی کوئندا ـ که حالا راهی چلسی است ـ بازیکنی که وینگر بود اما او را به وینگ‌بک تبدیل کرد.

به شکلی دیگر، ترکیب اصلی استون‌ویلا برابر نیوکاسل در آخر هفته گذشته همین موضوع را روشن کرد. هفت نفر از بازیکنان آن ترکیب زمانی هم حضور داشتند که اونای امری در سال ۲۰۲۲ به باشگاه آمد، و این عدد هشت نفر می‌شد اگر امیلیانو مارتینز محروم نبود.

این موضوع دو نکته را برجسته می‌کرد: نخست، اینکه امری کار خارق‌العاده‌ای در بهبود تیمی که از استیون جرارد به ارث برده بود، انجام داد؛ هم در ارتقای کیفیت فردی بازیکنان و هم در شکل دادن به یک تیم منسجم. و دوم، اینکه این وضعیت چندان تأییدکننده‌ی سیاست نقل‌وانتقالاتی ویلا در دو سال اخیر نیست.

از زمان حضور امری، ویلا ۲۲ بازیکن بزرگسال به خدمت گرفته و این‌که تنها چهار نفرشان‌ـ مارکو بیزو دروازه‌بان جانشین مارتینز، یوری تیلمانس، آمادو اونانا و مورگان راجرز ـ در ترکیب اصلی حضور داشتند، نشان می‌دهد که خریدهای جدید همیشه هم راه‌حل مشکلات نیستند.

این موضوع تا حدی به انعطاف‌ناپذیری مربیان هم مربوط می‌شود. اگر مارسکا کمی سازگارتر بود، شاید می‌توانست بدون داشتن مدافعی دقیقاً با ویژگی‌های کولویل هم تیمی منسجم بسازد. یا اگر آموریم امکان تغییر سیستم و آرایش تیمی‌اش را می‌پذیرفت، شاید می‌توانست از برخی بازیکنانی که از قبل در منچستریونایتد حضور داشتند بهتر استفاده کند.

اگر یک سیستم یا شیوه بازی آن‌قدر ظریف و شکننده باشد که با نبودن یک عنصر، مربی فوراً نیازمند خرید بازیکن تازه شود، شاید مشکل از خودِ سیستم یا حتی مربی باشد، نه بازیکنان یا تیم نقل‌وانتقالات.

چلسی در یک سال گذشته بیش از 500 میلیون یورو هزینه کرد اما بعید است این فصل هم مانند فصل گذشته به قهرمانی برسد.

این مسئله بُعد گسترده‌تری هم دارد که به وضعیت کلی صنعت فوتبال برمی‌گردد. زیاده‌روی در بازار نقل‌وانتقالات بیش از این نباید تشویق شود؛ هم به دلایل فوتبالی و هم به دلایل مربوط به ما هواداران. بارها دیده‌ایم که باشگاه‌ها برای افزایش قیمت بلیت‌ها از این بهانه استفاده کرده‌اند که «باید رقابتی باقی بمانیم»، و در واقع با عذاب‌وجدان دادن به هواداران آن‌ها را مجبور کرده‌اند هزینه‌ی بیشتری بپردازند: بازیکن تازه می‌خواهید؟ پس ۲۰ درصد به قیمت بلیت‌ها اضافه می‌شود، لطفاً!

در واقعیت، ارتباط چندانی میان قیمت بلیت و هزینه‌های نقل‌وانتقال وجود ندارد، اما تا زمانی که باشگاه‌ها سعی کنند چنین ارتباطی را جا بیندازند و مربیان هم برای هر مشکل به بازار نقل‌وانتقالات نگاه کنند، این تصور در ذهن هواداران شکل می‌گیرد که آن‌ها دارند هزینۀ انعطاف‌ناپذیری مربیان را می‌پردازند.

اینجا پای یک عنصر روشن (و شاید ناخودآگاه) از حفظ موقعیت شخصی هم در میان است: خرید یک بازیکن آماده برای پر کردن یک جای خالی، همیشه ساده‌تر است تا پرورش دادن بازیکنی دیگر برای همان نقش.

در دنیایی که جایگاه و امنیت شغلی یک مربی ممکن است ظرف چند هفته تغییر کند، طبیعی است که آن‌ها بازیکنی آماده و تثبیت‌شده را به یک پروژۀ بلندمدت ترجیح بدهند. همچنین داشتن یک داستان آماده درباره ناکامی در خرید بازیکن، می‌تواند در مواقع شکست بهانه‌ای در دستشان باشد: «خب، از چنین ترکیبی چه انتظاری داشتید؟»

این حرف به معنای آن نیست که بازار نقل‌وانتقالات باید از حرکت بایستد یا بازیکنان تازه نمی‌توانند به تیم جان بدهند. حتی به این معنا هم نیست که مربیان نباید در مواقع لازم باشگاه‌شان را برای خریدهای منطقی تحت فشار بگذارند. تنها نکته این است که نقل‌وانتقالات تنها راه‌حل همه چیز نیست؛ و شاید مربیان بیشتری باید پیش از فشردن دکمه‌ی قرمز نقل‌وانتقال، راه‌های دیگری را هم امتحان کنند.

عنوان اصلی مقاله: New signings aren’t always the solution. Maybe unhappy managers should try coaching نویسنده: Nick Miller نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 19 آگوست 2025
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *