
چگونه آرسنال به خطرناکترین تیم اروپا روی ضربات آزاد تبدیل شد
هفتیک- همهچیز با یک اسم رمز آغاز شد: «کورتلند».
برای بیشتر مردم، این نام تنها اشارهای به یک شهر کوچک در ایالت نیویورک بود. اما برای تیم فوتبال دانشگاه شربروک در سال ۲۰۰۸، «کورتلند» کلمه رمز ضربات کرنر بود.
بازیکنان این تیم مستقر در کِبِک، پیشفصل خود را در کورتلند سپری کرده بودند. اما نامگذاری مخفیانه تاکتیکهای کرنر، راهبردی نبود که سرمربی تیم، ریچارد پییر-ژیله، پیش از این به کار گرفته باشد.
این تغییرات به لطف حضور نیکلاس ژوور بود؛ بازیکن سابقی که به مربیگری روی آورده و اکنون بهعنوان متخصص تاکتیکهای ضربات ایستگاهی در آرسنال شناخته میشود.
پییر-ژیله در مصاحبهای با اتلتیک توضیح میدهد: «من بهدنبال یک دستیار سوم بودم و از نیکلاس دعوت کردم؛ چون علاوه بر رابطه نزدیکم با او، در سال آخر حضورش بهعنوان کاپیتان انتخاب شد. نیکلاس همان وظایف عمومی مربیگری را بر عهده داشت، اما علاوه بر آن برای ما، روی ضربات ایستگاهی هم کار میکرد. من به او آزادی کامل دادم و گفتم این بهترین آزمایشگاهی است که میتواند داشته باشد.
هر ایدهای که ارائه میکرد، ما اجرا میکردیم تا بتواند آن را بهتر و دقیقتر کند. او با دقت مسیرها را طراحی و چهار یا پنج تاکتیک مختلف را برنامهریزی کرد. طراحیهایش شامل توضیحات به زبان فرانسوی بود که الگوهای دویدن و ترتیب اجرا را نشان میدادند.
در ابتدا کمی مردد بودم، چون به یاد فوتبال آمریکایی افتادم، اما متوجه شدم که دقیقا همین کاری است که او انجام میدهد: ادغام فرهنگ آمریکای شمالی با فوتبال اروپایی.
همه چیز درباره فریب دادن و حیله بود؛ همان چیزی که به زبان فرانسوی به آن فوس پیست (fausse piste به معنای سرکار گذاشتن) میگوییم.»

توجه ژوور از آخرین سالهای بازی به استفاده از ضربات ایستگاهی جلب شد.
پییر-ژیله همچنان رابطه نزدیکی با ژوور دارد و اخیراً در حین مرتب کردن انبار خانهاش، طرحهای قدیمی او را پیدا کرد. هرچند این طرحها در مقایسه با طراحیها و ضربات ایستگاهی ژوور در آرسنال ساده به نظر میرسیدند و در آن زمان مورد توجه او نبودند، اما پیشزمینهای شد برای مسیری که او هشت سال بعد بهصورت حرفهای در پیش گرفت.
طراحیهای تاکتیکی ژوور در طی ۱۳ سالی که در فوتبال حرفهای فعالیت داشته، به شکلی بینظیری پیشرفت کرده است. او در این مدت با تیمهایی همچون مونپلیه، کرواسی، برنتفورد، منچسترسیتی و آرسنال همکاری داشته است.
ژوور در برلین متولد و در فرانسه بزرگ شد. در اوایل دهه ۲۰ زندگیاش به کانادا مهاجرت کرد تا در رشته تربیت بدنی تحصیل کند. این مهاجرت به لطف ارتباط میان دانشگاه مونپلیه و دانشگاه شربروک امکانپذیر شد. این برنامه به گزینهای جذاب برای دانشجویان جوانی تبدیل شده است که میخواهند زبان انگلیسی را در محیطی فرانسویزبان یاد گرفته و همزمان از مزایای چنین ارتباطاتی بهرهمند شوند.
این مسیری بود که آدرین دوران، که اکنون مدیر برنامه فوتبال است، نیز طی کرد. او سال آخر حضور ژوور بهعنوان بازیکن در شربروک را در کنارش سپری کرد.
دوران میگوید: «وقتی یک فرانسوی جدید به تیم میآمد، ممکن بود حسادت کنیم زیرا او مانند یک پادشاه بود اما نیکو خیلی گرم از من استقبال کرد و کمکم کرد همهچیز را بفهمم. او بازیکن بسیار باهوشی بود، اما بهدلیل چندین آسیبدیدگی از ناحیه زانو، تحرک زیادی نداشت. با این حال، مثل یک شماره ۱۰ حرفهای، قبل از دریافت توپ همهجا را زیر نظر میگرفت. وقتی در سال ۲۰۰۸ شربروک را ترک میکردم، نیکو از ایدهاش برای خرید یک پلتفرم داده و توسعه آن برای استفاده در فوتبال صحبت میکرد. فکر میکردم دیوانه است و به او گفتم این ایده در اروپا جواب نمیدهد. اما حالا روسای باشگاهها از من میپرسند که آیا میتوانند او را برای یک هفته به تیمشان بیاورند تا کار کند.»
پس از پایان تحصیلات کارشناسی ارشد، ژوور به باشگاه دینامیک دو شربروک، یک باشگاه آماتور تازه تأسیس در این منطقه، پیوست. اما او به ایفای نقش ساده در این باشگاه رضایت نداد و بهعنوان اولین مدیر فنی آن منصوب شد.
نیکلاس گانیون، همتیمی سابق و استعدادیابی که بعدها تحت تأثیر ژوور تبدیل به یک مربی ضربات ایستگاهی شد، میگوید: «در آن زمان، در این منطقه آکادمی حرفهای وجود نداشت و مطمئنم که در کل کشور نیز چنین چیزی نبود. اما نیکو باشگاه را طوری اداره میکرد که انگار یک باشگاه حرفهای است.
او بهترین مربیان منطقه را متقاعد کرد که به باشگاهش بپیوندند و در مدتی کوتاه، برنامهای بسیار قوی ایجاد کرد. برنامۀ واقعا پیشرفتهای بود؛ چون ما در باشگاه دینامیک، آمارها را بهصورت دستی ثبت میکردیم.»
ژوور بهعنوان فردی آرام توصیف میشود، آدمی که نیازی ندارد در مرکز توجه باشد، اما شخصیتی قوی دارد که میتواند ایدههایش را به مربیانی باتجربهتر از خودش بفروشد.
پییر-ژیله میگوید: «نیکلاس از آن دسته افرادی نیست که بر بحثها تسلط پیدا کند، اما با مکث و تفکر صحبت میکند. او فردی بسیار متفکر است، اما وقتی مربیگری میکند، شخصیت کاملاً متفاوتی پیدا میکند. او در این مواقع اعتمادبهنفسی دارد که در یک موقعیت عادی، مثل وقتی کنار هم آبجو میخوریم، نمیبینید. هنگام ارائه، مثل یک فرد آکادمیک رفتار میکند، درحالی که معمولاً جدی و مقتدر است.»
***
ژوور به مونپلیه بازگشت تا رویای خود برای ورود به فوتبال حرفهای را دنبال کند. اما مشکل این بود که مسیر مشخصی برای این کار وجود نداشت. او برای توسعه مهارتهایش در تحلیل عملکرد، یک لپتاپ خرید و روی نرمافزارهای تخصصی سرمایهگذاری کرد، اما بدون سابقۀ حرفهای در دوران بازیگری، نیاز به یک آشنا در داخل سیستم داشت.

ژوور با توصیه آرتتا به منچسترسیتی رفت اما در آنجا چندان موفق نبود.
او این آشنا را در یک دوره مربیگری پیدا کرد. پاسکال بِیلز که بیش از ۲۰۰ بازی برای مونپلیه انجام داده و در سال ۲۰۰۶ بهعنوان کمکمربی به این باشگاه بازگشته بود، با ژوور رابطهای برقرار کرد و تحت تأثیر کارش قرار گرفت. چند ماه بعد، زمانی که رنه ژیرار هدایت تیم را در آستانه فصل جدید بر عهده گرفت، بِیلز ترتیب یک جلسه با او را داد.
ژوور توانست تأثیر خوبی بگذارد، اما شش سالی که در مونپلیه بود، تماماً مشغول تحلیل ویدئویی بود. در حدود سال ۲۰۱۲ بود که او شروع به بررسی دقیق ضربات ایستگاهی کرد، اما هنوز روی زمین تمرین این تاکتیکها را پیاده نمیکرد. برنامهریزیهای اختصاصی او برای اجرای این تاکتیکها برای باشگاه برنتفورد محفوظ ماند.
جیانی ویو که در سال ۲۰۰۸ نقش مربی تخصصی ضربات ایستگاهی را در کاتانیا پایهگذاری کرده بود، در فصل 16-2015 یک سال در برنتفورد کار کرد. پس از خروج ویو از برنتفورد، باشگاهی که به رویکردهای غیرمعمول خود، از جمله ایجاد نقش مدیر فلسفه و مربی ضربات توپ، شهرت داشت، این باشگاه بهدنبال جایگزینی برای او بود، و ژوور نیز ابراز علاقه کرد.
دین اسمیت، سرمربی شارلوت و سرمربی سابق برنتفورد بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، میگوید: «وقتی با نیکو مصاحبه کردم، از همان اول از او خوشم آمد. او در همه چیز بسیار دقیق و جدی بود. وقتی تازه شروع به کار کرد، در اتاق جلسات تحلیلهای خوبی انجام میداد. ایدههایی را که از نظر او مؤثر بودند را ارائه میکرد. ابتدا برای انتقال این اعتمادبهنفس به زمین تمرین مشکل داشت، اما بعد متوجه شد که نقطه قوتش کار یکبهیک با بازیکنان است. از لحظهای که آهنگ معارفهاش را خواند، ارتباط بازیکنان با او برقرار شد.»
در زمان بازی اسمیت، تمرین ضربات ایستگاهی معمولا وظیفه مربی دروازهبانها بود که آن هم در آخرین ساعات جمعه انجام میشد. این تمرینات بیشتر حالت اضافی و خستهکنندهای داشت که بازیکنان معمولاً به چشم یک وظیفه آزاردهنده به آن نگاه میکردند. اما اسمیت سه یا چهار زمان مختلف در طول هفته به نیکو داد تا با گروههای کوچکتری از بازیکنان کار کند.
اسمیت میگوید: «جان ایگان در چند بازی اول از روی کرنر گل زد و این باعث شد بازیکنان خیلی سریع به ایدههای نیکو اعتماد کنند. بازیکنان عادت کرده بودند به آمار و اعدادشان نگاه کنند. وقتی فهمیدند که اگر در برخورد اول یا دوم نقش داشته باشند، بهعنوان پاس گل یا پاس قبل از گل ثبت میشود، چشمانشان برق میزد.
ما از سیگنالهای رنگی زیاد استفاده میکردیم. جالب این بود که وقتی یکی از بازیکنان سابق ما مقابل ما بازی میکرد، میشنیدیم که میگویند: رنگ قرمز است، توپ اینجا میرود یا رنگ آبی است، توپ آنجا میرود اما ما همیشه تغییرشان میدادیم.»
برنتفورد زمانی با باشگاه دانمارکی میتیلند ارتباط نزدیکی داشت، زیرا هر دو متعلق به متیو بنهام، بنیانگذار اسمارتآدز (Smartodds)، بودند (بنهام در آگوست سهامش در میدتیولند را فروخت). وقتی مدس بوتگرایت، که اکنون مربی ضربات ایستگاهی تیم ملی آلمان است، در سال ۲۰۱۷ بهعنوان همتای نیکو در اسکاندیناوی منصوب شد، از سوی راسموس آنکرسن، مدیر مشترک ورزشی باشگاه، مأمور شدند یک تیم تخصصی برای ضربات ایستگاهی تشکیل داده و استراتژیها را با هم به اشتراک بگذارند.
بوتگرایت میگوید: «وقتی کار نیکو را دیدم، فهمیدم که برنتفورد بیشتر از ما به فکر است. آنها بازیهای بیشتری داشتند و نمیتوانستند زیاد تمرین کنند، بنابراین نیکو یک مانیتور را به زمین تمرین آورد تا بازیکنان بتوانند بهتر ببینند و تصور کنند. باید مراقب باشید که اوضاع برای بازیکنان بیش از حد پیچیده نشود، اما همین جزئیات تفاوت را رقم میزند. این چیزی است که نیکو به من نشان داد. بازیکنان احترام زیادی برای او قائلاند، چون او شور و شوق زیادی برای کارش دارد و بازیکنان این را حس میکنند.»
فرهنگ در بالاترین سطح فوتبال هنوز هم میتواند محافظهکارانه باشد، اما تکنیکهای ژوور در برنتفورد بلافاصله مورد توجه خوسه لوئیس خوستا، هافبک اسپانیایی برنتفورد قرار گرفت؛ کسی که یکی از زنندگان ضربات ایستگاهی اصلی تیم بود.
خوستا میگوید: «وقتی نیکو نقاط ضعف تیم حریف را از طریق ویدیو نشان میداد، بهراحتی آن را درک میکردیم. روز سوم که شد، به تواناییها و تکنیکهای او ایمان آورده بودیم. او ایده را خیلی سریع به بازیکنان منتقل کرد. با 10 دقیقه حضور در اتاق تلویزیون و سپس ۱۵ دقیقه در زمین تمرین، همه آن را بهطور کامل در ذهنشان ثبت میکردند. بعد از صحبتهای سرمربی، پنج دقیقه دیگر تمرین میکردیم و الگوها روی دیوار رختکن کشیده میشد. ما هر هفته سه یا چهار نوع برنامه مختلف داشتیم، بنابراین در بعضی جلسات، فقط زنندگان ضربه تمرین میکردند که توپ را روی یک مخروط فرود بیاورند. او به ما گفته بود که نگران قسمتهای دیگر نباشیم. بهدنبال یک کار بینقص بود. قدرت مانور زیادی نداشتیم و باید دقیقاً در همان نقطه مشخص شده، کار را در میآوردیم. من آنقدر تمرین کرده بودم که میدانستم حرکت توپ دقیقاً چگونه خواهد بود و چه کسی گل خواهد زد.»

از زمان پیوستن ژوور به آرسنال، این تیم گلهای زیادی از روی ضربات کرنر و آزاد به ثمر رساند.
ژوور دیکتاتور نبود. در عوض، ابتدا با نشان دادن ویدیوهایی از نقاط ضعف حریف، بازیکنان را متقاعد میکرد. اما وقتی نوبت به اجرای این تکنیکها در بازی میرسید، به تدریج اختیار بیشتری به بازیکنان میداد.
خوستا ادامه میدهد: «گاهی اوقات احساس میکرد که زنندگان ضربه دید کامل از محوطه ندارند، بنابراین کسی که در حاشیه محوطه بود روش را تعیین میکرد. هر هفته سیگنالها را تغییر میدادیم، چون بعضی هفتهها همان حرکت را تکرار میکردیم. بالا بردن یک دست یا داخل کردن یک دست در جوراب، میتوانست نشانهگر این باشد که توپ به تیر اول خواهد رفت. او به ما اجازه میداد که روز قبل از تمرین اینها را خودمان انتخاب کنیم. من به شوخی به او میگفتم که وقتی به یک تیم بزرگتر رفت، باید یک مالیات شخصی به من بدهد!»
برنتفورد در سه فصل حضور ژوور ۴۶ گل از ضربات ایستگاهی به ثمر رساند و پیشبینی موفقیتهای بیشتر و بزرگتر درست از آب درآمد؛ زمانی که او در تابستان ۲۰۱۹ به منچسترسیتی پیوست.
او توسط میکل آرتتا، کمکمربی وقت سیتی به باشگاه معرفی شد؛ کسی که از کار ژوور در برنتفورد مطلع شده بود.
پییر-ژیله میگوید: «آرتتا بود که او را به ویلای خود در جزایر بالئاریک دعوت کرد. آنها چند ساعت را با هم گذراندند و رابطه خوبی برقرار کردند و آرتتا او را گزینه مناسبی دید. همسر ژوور اهل آرژانتین است، بنابراین هر دو به زبانهای اسپانیایی، فرانسوی و انگلیسی صحبت میکنند که به ارتباط بینشان کمک میکرد.»
وقتی پپ گواردیولا در سال ۲۰۱۶ به منچسترسیتی آمد، گفته میشود که بهوضوح نشان داد علاقهای به تمرینات مربوط به ضربات ایستگاهی ندارد. با این حال، تصمیم باشگاه بر این بود که یک مربی متخصص در این زمینه استخدام کند و گواردیولا هم با این تصمیم موافقت کرد.
نیکو ژوور بهخاطر اخلاق کاری مثالزدنیاش مورد توجه قرار گرفت؛ او معمولاً یکی از اولین کسانی بود که وارد زمین تمرین میشد. ساعتها در دفترش، که در بخش تحلیل قرار داشت، صرف بررسی ویدیوها میکرد.
تنها کسی که زودتر از او شروع به کار میکرد، دستیار گواردیولا، خوانما لیو بود که از ساعت ۶ صبح کارش را آغاز میکرد. دفتر ژوور با تختهها و آهنرباهای روی دیوار شبیه یک آزمایشگاه علمی شده بود. اما فوتبال علم دقیقی نیست و بهرغم تلاشهای ژوور، عملکرد سیتی در ضربات ایستگاهی پیشرفت چشمگیری نداشت.

گروهی معتقدند آرسنال در این فصل بیش از اندازه روی ضربات آزاد تمرکز کرده اما آرتتا از تاثیر ژوور در تیمش راضی است.
آنها چند گل مشابه از کرنر دریافت کردند و در باشگاه این احساس وجود داشت که زمان کافی برای تمرین ضربات ایستگاهی اختصاص داده نمیشود، چون بیشتر وقت تیم صرف تمرین ساختار بازی و پرسینگ میشد.
وقتی آرتتا در دسامبر ۲۰۱۹ سیتی را ترک کرد تا هدایت آرسنال را بر عهده بگیرد، فشار کار بر ژوور در اولین تجربهاش در یک باشگاه بزرگ بیشتر شد.
پییر-ژیله میگوید: «در ژانویه (۲۰۲۰)، ژوور برای مدتی به آلمان رفت تا ذهنش را آرام کند و دوباره مسیرش را پیدا کند. بعد از آن سفر، با او کمی ارتباط گرفتیم و از آن به بعد، کارهایش محکمتر و بهتر شد.»
منچسترسیتی در فصل دوم حضور ژوور قهرمان لیگ شد و به فینال لیگ قهرمانان رسید. با این حال، او در سال ۲۰۲۱ پس از پایان قراردادش از باشگاه جدا شد. بازگشت او به کادر آرتتا و پیوستن به آرسنال قطعی نبود، چون دین اسمیت سعی کرد او را به استون ویلا ببرد. اما آرتتا توانست ژوور را قانع کند که آرسنال جای بهتری برای او است.
هرچند کار ژوور در سیتی به نتیجه مطلوب نرسید، اما تجربه او در آنجا مانند بازیکنی است که پس از یک دوره قرضی به تیم اصلی برمیگردد و میدرخشد.
از ابتدای فصل گذشته، آرسنال تبدیل به بهترین تیم لیگ در ضربات ایستگاهی شده و ۲۵ گل از این طریق به ثمر رسانده است؛ سه گل بیشتر از هر تیم دیگر. از گل دیرهنگام دکلان رایس مقابل منچستریونایتد گرفته که با یک طرح مسدودکننده هوشمندانه زده شد، تا کرنرهای کوتاه مقابل اورتون که مدافعان را سردرگم کرد و گل سرنوشتسازی را بههمراه داشت، و همچنین فشار مداوم روی تیر اول برای باز کردن دروازه برایتون.
وقتی از آرتتا پرسیدند که آیا ژوور لیاقت یک هدیه کریسمس را دارد، او با خنده گفت: «شاید. فکری راجع بهش میکنیم.» اما اگر ضربات ایستگاهی باعث قهرمانی آرسنال شود، شاید یک چک سفید امضا مناسبتر باشد.