
شوک، دلسردی و رهایی؛ اخراج شدن به عنوان سرمربی چه حسی دارد؟
هفتیک- زمانی که گاس پویت بهعنوان کارشناس بیبیسی اسپورت برای پوشش بازی جام کنفدراسیونها بین اسپانیا و نیجریه در سال ۲۰۱۳ وارد محل کار شد، هنوز سرمربی برایتون بود. این مربی اروگوئهای یک ماه قبل پس از شکست در نیمهنهایی پلیآف چمپیونشیپ برابر کریستال پالاس از سوی باشگاه به حالت تعلیق درآمده بود. اما خبری رسمی درباره وضعیت او منتشر نشده بود.
پویت به اتلتیک میگوید:«پخش زنده قرار بود ساعت ۷:۳۰ شب شروع شود، بنابراین من ساعت ۷:۲۰ که آخرین مرحله گریم انجام شد، موبایلم را خاموش کردم. هیچ نشانهای نبود که اخراج شوم، پس بدون نگرانی گوشی را خاموش کردم. تحلیل پیش از بازی را انجام دادیم، بعد که مسابقه ساعت ۸ شروع شد، گفتند: «الان میتوانی راحت باشی.»
پویت منتظر بود که در زمان نیمه اول، شام را در استودیو بخورد، اما متوجه شد که مارک چپمن، مجری برنامه، مرتب به هدستش گوش میدهد و به او نگاه میکند. «او گفت: “میدانی که الان اخراج شدی؟” ما هنوز روی آنتن زنده نرفته بودیم، فقط دو دقیقه از شروع بازی گذشته بود. گفتم: “نه”، گفت: “بله، روی سایت باشگاه برایتون اعلام شده”. بعد از تهیهکننده خواستم نسخهای از خبر را ببینم. اجازه گرفتم که از استودیو بیرون برم و با وکیلم تماس بگیرم و او هم موضوع را تأیید کرد.»
بعد از آن، در وقت استراحت بین دو نیمه، گفتوگویی عجیب بین چپمن و پویت درباره اخراجش شکل گرفت؛ بازی به حاشیه رفت و افان اکوکو، کارشناس دیگر برنامه، با ناراحتی در صندلیاش جا بهجا میشد. پویت با خنده میگوید:«بیبیسی فکر میکرد عالی است! در وقت استراحت حتی یک جمله هم درباره بازی نگفتیم، همهاش درباره اخراج من بود. یادم است به بیبیسی گفتم: «چه شانسی آوردید! این اتفاق دیگر هیچوقت تکرار نمیشود!»

گوستاوو پویت در زمان حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی متوجه شد که از برایتون اخراج شده است.
تجربه پویت در برایتون شاید عجیب باشد، اما هر مربیای میداند که پایان کارش احتمالاً با اخراج همراه خواهد بود. فقط نحوه رساندن پیام و واکنش مربی به آن فرق میکند. طبق آمار اتحادیه مربیان لیگ (LMA) که نماینده مربیان فوتبال مردان در چهار سطح بالای فوتبال انگلیس است، میانگین دوره فعالیت برای اعضای این نهاد تنها ۱.۴ سال است. در چمپیونشیپ، که فشار صعود به لیگ برتر بیشتر است، این عدد به ۰.۸ سال کاهش مییابد.
آخرین مربی اخراجشده لیگ برتر، ایوان یوریچ، حتی به همین اندازه هم دوام نیاورد. دوران ۱۰۸ روزه ناخوشایند این مربی کروات در ساوتهمپتون دیروز به پایان رسید، کمتر از ۲۴ ساعت بعد از اینکه سقوط تیم به چمپیونشیپ تأیید شد!
اما در عصر رسانههای اجتماعی که گمانهزنی درباره آینده یک مربی هیچگاه به این شدت نبوده، فرآیند اخراج چطور طی میشود؟ اتلتیک با تعدادی از مربیان سابق و فعلی صحبت کرده تا از تجربه اخراج شدنشان بگویند و اینکه چه راهی برای این کار درست است، و چه راهی غلط.
***
طبق گفته سم آلاردایس، در کل، مربیان میتوانند خیلی قبلتر از آنکه اتفاق بیفتد، بوی اخراج را استشمام کنند. تاریخ پر است از نمونههایی که مربی با علم به اینکه این آخرین بازیاش خواهد بود، وارد میدان شده است. مارتین یول قبل از بازی در جام یوفا برابر ختافه در سال ۲۰۰۷، میدانست که از تاتنهام اخراج شده. مارک هیوز هم در منچسترسیتی با جانشینش روبرتو مانچینی که از روی سکوهای اتحاد، آخرین بازی هیوز مقابل ساندرلند را تماشا میکرد، همین تجربه را داشت.
پویت هم این حس را بهخوبی میشناسد. در ساندرلند، جایی که بعد از اخراج از برایتون به آن پیوست، شروع امیدوارکنندهاش در نجات تیم از سقوط در فصل 14-2013 به تدریج از هم پاشید؛ در حالیکه پویت بهشدت از وضعیت جذب بازیکن و نفرات تیم گلایه داشت.
بعد از کریسمس ۲۰۱۴، نتایج افت کرد؛ تنها یک برد در ۱۲ بازی لیگ و اخراجش حتمی به نظر میرسید.
پویت به یاد میآورد:«دوشنبه تمرین داشتیم که آمدند و گفتند تماسی از صاحب باشگاه از آمریکا دارم. قبل از اینکه جواب تلفن را بدهم، میدانستم. چند نتیجه خیلی بد گرفته بودیم (از جمله باخت ۴-۰ در خانه مقابل استون ویلا در همان شنبه قبل)، و مالک باشگاه، الیس شورت، خیلی حرفهای بود؛ یک جنتلمن واقعی. موضوع را خیلی محترمانه توضیح داد و گفت: هیچوقت اتفاقات سال قبل را فراموش نمیکنم.»

آلاردایس که سابقه اخراج از باشگاههای زیادی را دارد، معتقد است که مربیان “بوی اخراج” را احساس میکنند.
سم آلاردایس که در دوران مربیگریاش هدایت ۱۳ تیم از جمله تیم ملی انگلیس را برعهده داشته، در زمان حضورش در اورتون در سال ۲۰۱۸ نیز حس مشابهی از پایان کارش را تجربه کرده بود.
او میگوید:«میشد آن را بو کشید؛ سکوتی که از طرف مدیران بالادستی بود، کاملاً مشخص میکرد. تردیدی نیست که بازیکنان هم کاملاً متوجه شده بودند. بله، ادامه میدهی، اما خودت خوب میدانی… برای مثال، ما فصل را در رده هشتم تمام کردیم. اگر جایی سزاوار بودم که بمانم، همانجا بود. اما قرار نبود اینطور شود.»
این حس ناامیدی و پیشآگاهی به پایان، در سطوح پایینتر فوتبال نیز به همان شدت وجود دارد. مت تیلور که با رساندن اگزترسیتی به لیگ یک نخستین تجربه مربیگریاش را پشت سر گذاشت، در سال ۲۰۲۲ توسط باشگاه چمپیونشیپی روترهام یونایتد جذب شد. او در فصل نخست تیم را در رده نوزدهم نگه داشت، اما در فصل دوم متوجه شد که انتظارات تغییر کردهاند.
شکست ۲-۰ مقابل شفیلد ونزدی در دربی محلی در پایان اکتبر ۲۰۲۳، فشارها را افزایش داد؛ سپس دو تساوی برابر کویینز پارک رنجرز و ایپسویچ تاون باعث شد اوضاع بحرانیتر شود. اوج ماجرا شکست سنگین ۵-۰ مقابل واتفورد در ماه نوامبر بود.
تیلور تعریف میکند: «حدود ساعت ۱۱ صبح روز بعد تماس گرفتند و خواستند که با رئیس باشگاه، تونی استیوارت، ملاقات کنم. تا آن زمان، ما هیچوقت روز یکشنبه با هم ملاقات نکرده بودیم، پس میدانی که قرار است چه اتفاقی بیفتد، مخصوصاً بعد از آن شکست. پیغام این بود که “بیا فلانجا، فلان ساعت با من ملاقات کن”. و دیگر همهچیز معلوم بود. بعدش هم باید وسایل شخصیات را از دفتر جمع کنی.»
تیلور به خاطر میآورد که هنگام ترک روترهام احساس دلسردی و دلخوری داشت. برکناری او درست پیش از آغاز فیفادی اتفاق افتاد و در نتیجه، زمین تمرینی باشگاه تقریباً خالی بود. او به جای دیدار حضوری، در چند تماس تلفنی با بازیکنانش خداحافظی کرد.
تیلور همچنین میگوید که شاید کمی زود به دنیای مربیگری برگشته، چون فقط دو هفته بعد هدایت بریستول راورز را برعهده گرفت، جایگاهی که پیشتر متعلق به مربی جنجالی، جویی بارتون، بود. او میگوید:«میخواستم فوراً به کار برگردم، بدون اینکه واقعاً بفهمم پنج سال متوالی مربیگری چه فشاری به من وارد کرده بود.»

مت تیلور که از روترهام اخراج شد، تایید کرد که یک تماس غیرمنتظره از مدیران برای جلسهای در روز تعطیل، نشانۀ بزرگی برای اخراج است.
او پس از قبول پیشنهاد بریستول راورز، یک هفته در هتل اقامت کرد و همزمان به دنبال خانهای مناسب برای خانوادهاش میگشت. در آن زمان، پسرش تازه یک ساله شده بود و همسرش فرزند دومشان را باردار بود.
او ادامه میدهد:«تمرین را برگزار میکردم، بعد به هتل برمیگشتم و مینشستم سر سایتها دنبال ملک میگشتم. واقعاً استرسزا بود.»
شروع کارش امیدوارکننده بود و در پایان فصل، تیم را در رده پانزدهم نگه داشت. اما فصل بعد شرایط تغییر کرد. همهچیز زمانی بحرانی شد که تیلور درست پیش از کریسمس، به دلیل درگذشت تراژیک برادرزادهاش، ناچار شد برای 10 روز مرخصی بگیرد. او پس از بازگشت احساس کرد که جو تغییر کرده است.
تیلور میگوید:«آن هفته آخر در بریستول راورز واقعاً سخت و طاقتفرسا بود. فضای حاکم، حس بازیکنان و کارکنان، همهچیز آمیخته به تردید بود. دو روز پیش از بازی مقابل بولتون به تمرینات برگشتم، اما آن بازی لغو شد. بنابراین آخرین بازیام شد دیدار خارج از خانه برابر بیرمنگام. همه میدانستند اگر ببازیم- و خب، بیرمنگام در خانه واقعاً تیم سختی بود- آخر خط است.» راورز با نتیجه ۲-۰ شکست خورد و صبح روز بعد، تیلور اخراج شد.
***
واکنش افراد به اخراج، همیشه یکسان نیست.
برای برخی، این لحظه میتواند چنان احساسی باشد که مهار آن دشوار شود. کایل واکر فاش کرده بود که آندره ویلاش-بوآش پس از برکناری از تاتنهام در سال ۲۰۱۳ هنگام خداحافظی با بازیکنان، به گریه افتاده بود.
اما برای برخی دیگر، این لحظه میتواند حتی رنگ جشن داشته باشد. تونی پولیس اعتراف کرده بود که پس از اخراج از جیلینگهام در سال ۱۹۹۹، شامپاین نوشیده است.
احساس آسودگی، بیش از آنچه تصور میشود، رایج است. گری مانک در مصاحبهای با اتلتیک در سال ۲۰۲۱، اندکی پس از برکناری از شفیلد ونزدی گفته بود:«خوشحال نیستی، اما انگار نفسی به راحتی میکشی… اینکه “دیگر لازم نیست صبح بیدار شوم و سعی کنم به ۵۰-۶۰ نفر ثابت کنم که سخت کار کردن، کار درستی است.»
پل لمبرت میگوید وقتی دوران سختش در استون ویلا در سال ۲۰۱۵ به پایان رسید، احساس هیجان و سبکبالی داشت. آن زمان، باشگاه در وضعیت پرتنشی قرار داشت و مالک آن، رندی لرنر، قصد فروش ویلا را داشت. او در پادکست آندر د کاش گفته بود:«راستش را بخواهید، انگار یک تکچرخه داشتم و در باشگاه با آن میچرخیدم و شعبدهبازی میکردم. واقعاً خوشحال بودم. نمیتوانستم صبر کنم که بروم چون میدانستم قرار نیست کمک خاصی از جایی برسد و من تاوانش را پس میدهم.»

مربیانی مانند پل لمبرت هستند که دریافت خبر اخراج برای آنها با احساس سبک بالی همراه است.
با این حال، واکنش رایجتر، شوک است. سم آلاردایس، اخراج از بلکپول در اولین تجربه مربیگریاش را ضربهای ویرانگر توصیف میکند. او به اتلتیک گفت:«این واقعاً یک ضربه سنگین است. با خودت فکر میکنی: حالا باید چه کار کنم؟ از کجا شغل بعدی را پیدا کنم؟ وقتی اولین فرصت را پیدا میکنی، اما بعد از دستش میدهی، این سختترین لحظه برای یک مربی است. فقط باید خودت را در چرخه نگهداری، ارتباطات را حفظ کنی و امیدوار باشی که یک موقعیت دیگر پیش بیاید.»
برای گاس پویِت، اخراج از ساندرلند حس رهایی را بههمراه داشت. او گفت:«اولین واکنش این است که با خودت میگویی حالا چی؟ برگردم سر تمرین یا دوش بگیرم و به خانه بروم؟ واقعاً نمیدانی باید چه کار کنی. برای چند دقیقه فقط مینشینی و فکر میکنی. بعد با اعضای کادرم تماس گرفتم و خبر را اعلام کردم. گفتم بیایید وسایلمان را جمع کنیم و از همه در باشگاه خداحافظی کنیم.»
او اضافه کرد:«جو عجیبی بود چون در زمین تمرین همه نمیدانستند باید چه بگویند. چند تا کیسه به ما دادند که وسایلمان را جمع کنیم و بعدش رفتیم. روز بعد، برای همیشه از ساندرلند خداحافظی کردم و به لندن برگشتم، همانجایی که از زمان بازی در چلسی ساکن بودم.»
***
اما اخراج یک مربی فوتبال، فقط یک تجربه انسانی نیست؛ از منظر حقوقی هم فرآیندی رسمی و دقیق دارد. در اطلاعیه عمومی، باشگاه معمولاً در شبکههای اجتماعی پستی منتشر میکند که اغلب با تصویری همیشگی از یکی از پرچمهای کرنر ورزشگاه همراه است. سپس، بیانیهای از سوی اتحادیه مربیان (LMA) منتشر میشود که در آن، از بازیکنان و هواداران تشکر شده و از پایان ناتمام مسیر ابراز تأسف میشود.
در پشتصحنه اما مذاکرات مربوط به فسخ قرارداد اغلب پیچیده و پُرچالش هستند. ری وان، شریک و رئیس بخش اشتغال در شرکت حقوقی شرایدنز که نمایندگی هر دو طرف را در مذاکرات برعهده داشته، میگوید بر اساس تجربهاش، زمانی که باشگاه در اواخر قرارداد مربی تصمیم به اخراج میگیرد، معمولاً کل مبلغ باقیمانده را پرداخت میکند. اما وقتی مربی هنوز مدت زیادی از قراردادش باقی مانده، مذاکره دشوارتر میشود.
وان به اتلتیک گفت:«در چنین شرایطی، عملاً وارد مذاکرهای بین مربی و باشگاه میشویم تا مشخص کنیم میزان دقیق و منصفانه غرامت چقدر باید باشد.»
یکی دیگر از مواردی که در مذاکرات مطرح میشود، چیزی است که وان آن را «پرداختهای چتری» مینامد. او توضیح داد:«اگر باشگاه بخواهد زودتر از موعد قرارداد را فسخ کند و مثلاً دو یا سه سال از قرارداد باقی مانده باشد، ممکن است در قرارداد پیشبینی شده باشد که حداکثر غرامت مثلاً معادل ۱۸ ماه یا دو سال باشد. بنابراین همه چیز بستگی به مذاکرات اولیه دارد.»
در میان باشگاههای بزرگ، این ارقام گاهی حیرتانگیز است. در نوامبر گذشته، اریک تنهاخ و کادرش برای پایان همکاری، ۱۰.۴ میلیون پوند دریافت کردند. اخراج آنتونیو کونته و همکارانش در سال ۲۰۱۸ بیش از ۲۶ میلیون پوند برای چلسی هزینه داشت. تا سال ۲۰۲۱، ژوزه مورینیو تنها از محل اخراجهایش بیش از ۵۰ میلیون پوند دریافت کرده بود؛ رقمی که قطعاً امروز بیشتر شده است.
آیا این نوع مذاکرات معمولاً دوستانه پیش میروند؟ وان پاسخ داد:«معمولاً باشگاهها از نظر تجاری هوشمندانه عمل میکنند و انتظار دارند که باید بابت فسخ قرارداد، مبالغی بپردازند. بنابراین، این بخش از مذاکرات معمولاً تنشزا نیست. اما وقتی کسی قراردادی پنج یا شش ساله دارد و فقط ۹ ماه دوام میآورد، آن وقت کار سخت میشود.»
در چنین شرایطی، باشگاه ممکن است در موضع ضعف قرار داشته باشد و بخواهد برای کاهش هزینهها یا صرفهجویی مالی، قرارداد را فسخ کند، در حالیکه سرمربی میگوید:«این تصمیم شماست؛ شما پیش از موعد من را کنار گذاشتهاید، پس باید مبلغ کامل یا حداقل نزدیک به آن را بپردازید». بنابراین، مواردی که دشوارتر و پیچیدهتر هستند، معمولاً مربوط به قراردادهای بلندمدتی هستند که به سرعت فسخ میشوند.
به گفته ری وان، پس از توافق نهایی، تمرکز بر چگونگی اعلام خبر به بیرون و زمانبندی انتشار آن معطوف میشود؛ موضوعی که تأثیر قابل توجهی بر وجهه و آینده شغلی سرمربی دارد.
***
پس از اخراج، نخستین کاری که بسیاری از سرمربیان انجام میدهند، رفتن به تعطیلات است؛ فرصتی برای استراحت و فاصله گرفتن از فشارها. پویِت دراینباره گفت:«من همیشه ناپدید میشوم. دلم نمیخواهد مردم در ملاعام چیزی بپرسند. معمولاً یک سفر پنج تا هفتروزه به دور دنیا میروم. یک روز بعد، خداحافظ، ناپدید میشوم. بعد از یک هفته، کسی دیگر به یاد نمیآورد.»
او تأکید کرد که پس از دوران سخت در ساندرلند، به شدت نیاز به تجدید قوا داشته است:«در یک سال و نیم، پنج سال از عمرم را از دست دادم. خیلی سخت بود. فشارها در لیگ برتر فوقالعاده زیاد است؛ بهویژه برای کسی مثل من. وقتی به یک باشگاه میروم، جدا از خانواده و دوستانم، آن باشگاه برایم همه چیز میشود. با تمام وجود از آن دفاع میکنم. وقتی اینقدر درگیر میشوی، همه چیز اطراف باشگاه روی تو تأثیر میگذارد. من اینگونهام. وقتی وارد کاری میشوم، با تمام توان وارد میشوم. ساندرلند برایم کابوس بود. از اتفاقات زیادی عبور کردم که واقعاً آدم را از پا درمیآورد.»
متی تیلور پس از اخراج از روترهام سفر از پیش برنامهریزیشدهای به اسکاتلند همراه با خانوادهاش داشت و تصمیم گرفت همچنان به آن سفر برود. او گفت:«پیامهایی که دریافت میکنی، طوری است که انگار کسی فوت کرده است. توصیف مناسبی نیست، اما مردم خیلی ناراحت هستند و واقعاً نگران حال تو هستند. نمیگویم که درد ندارد، اما چیزهای مهمتری از فوتبال هم وجود دارد. ذهنیت من این بود: خانواده در اولویت است. بعدش فرصتی دارم تا شرایط را ارزیابی کنم و ببینم در آینده چه چیزی در انتظارم است.»

پویت تایید کرد که بعضی از مربیان ترجیح میدهند بعد از اخراج با رفتن به سفر، برای مدتی ناپدید شوند.
پس از مدتی استراحت، معمولاً دورهای از خودارزیابی میرسد. پویِت که اکنون هدایت باشگاه چونبوک هیوندای موتورز کره جنوبی را برعهده دارد، گفت:«اول از همه انتخابهای خودم را بررسی میکنم؛ اینکه آیا ترکیب درستی انتخاب کردم، تاکتیکها چگونه بود، برنامهریزیها جواب داد یا نه، بین دو نیمه چه گفتم، آیا تغییرات خوبی دادم؟
پس از آن، بازیها و بازیکنان را ارزیابی میکنم. اینجا کار کمی گستردهتر است، چون ممکن است مربوط به یک، دو یا سه فصل باشد. باید ببینی وقتی به باشگاه آمدی، وضعیت چگونه بود، بازیکنان در چه شرایطی بودند، هدف چه بود، و چه انتظاری از تو داشتند. بعد، باتوجهبه نتایج، میتوانی بگویی: شاید این کار درست نبود، یا آن برخورد یا نحوه ارتباط گرفتن مشکل داشت. از همینها باید یاد گرفت. تحلیل عملکرد خودت بسیار مهم است.»
آلاردایس هم با این نگاه موافق است:«دور از همه هیاهوها، میتوانی فکر کنی که آیا میشد کاری را متفاوت انجام داد یا بهتر عمل کرد؟ این موضوع بر نحوه عملکردت در باشگاه بعدی تأثیر میگذارد. من هیچگاه باشگاهی را مثل تجربه قبلیام هدایت نکردم. وقتی از بلکپول به ناتسکانتی رفتم، سعی کردم همان روش را تکرار کنم، اما شروع فاجعهباری در ناتسکاونتی داشتم.»
برای یک مربی، گذار از شغلی سنگین و تماموقت به وضعیت بیکاری، فرآیندی دشوار و گاه همراه با احساس تنهایی است. متی تیلور، هافبک سابق لوتون تاون، پورتسموث و وستهم، پیشتر به اتلتیک گفته بود:«بیکار بودن بهعنوان یک مربی فرآیند سادهای نیست و گاهی احساس تنهایی بهدنبال دارد. ناگهان از شرایطی که دائماً درگیر تمرینات هستی و تلفنت بیوقفه زنگ میخورد، به وضعیتی میرسی که هیچچیز در جریان نیست. این موضوع میتواند واقعاً سخت باشد.»
در دوران بیکاری، بسیاری از مربیان از فرصت بهدستآمده استفاده میکنند تا از سایر مربیان بیاموزند یا با مدیران در حرفههای دیگر گفتوگو کنند. این فرصت معمولاً از طریق انجمن مربیان لیگ (LMA) فراهم میشود؛ نهادی که خدمات حمایتی متعددی را در اختیار مربیان اخراجشده قرار میدهد؛ از جمله دسترسی به مشاوران، روانپزشکان و روانشناسان ورزشی و همچنین کارشناسان حقوقی.
این انجمن امروزه حتی به مربیانی که دچار اضطراب یا افسردگی شدهاند نیز کمک میکند. علاوهبراین، در صورت تمایل برای کار در خارج از کشور یا حتی تغییر حرفه، مشاورههای لازم را در اختیار آنها قرار میدهد.
ریچارد بِوِن، مدیر اجرایی این انجمن، در گفتوگو با اتلتیک توضیح داد:«علاوهبر جنبههای ملموس و عملی مربوط به فسخ قرارداد (مانند حقوق، مکان و نوع وظایف شغلی)، اخراج میتواند اثرات منفی عمیقی بر عزت نفس و اعتماد به نفس یک سرمربی بگذارد. این مسئله گاهی اطرافیان آن فرد را نیز تحتتأثیر قرار میدهد و ممکن است باعث ایجاد حس شدیدی از بیهدفی و سردرگمی شود.
گرچه برای برخی، پایان همکاری ممکن است نوعی رهایی بههمراه داشته باشد، اما اکثر افراد این احساس را دارند که خود و تیمشان نتوانستند کاری را که شروع کرده بودند به پایان برسانند.»
***
این واقعیت که مربیان ناچار هستند در صنعتی چنین بیرحم و غیرقابلپیشبینی با حداقل امنیت شغلی فعالیت کنند، یک پرسش بنیادین را مطرح میکند: چرا باز هم ادامه میدهند؟
گری مانک که در فوریه از کمبریج یونایتد در لیگ یک کنار گذاشته شد، پیشتر در گفتوگو با اتلتیک گفته بود:«انگار چیزی از درون، تو را دوباره به این مسیر میکشاند. فکر میکنم میخواهی چیزی را ثابت کنی. تا چه اندازه دنبال این موضوع میروی؟ فوتبال در خون من است و عاشقش هستم. تمام زندگیام فوتبال بوده. اما واقعاً چقدر باید برایش تاوان داد؟»

گری مانک معتقد است که علیرغم فشارهای زیاد و سرخوردگی بعد از اخارج، مربیان زیادی هستند که به دلیل عشق به فوتبال به این کار ادامه میدهند.
در نهایت، بسیاری معتقدند که این تاوان ارزشش را دارد. با وجود تمام بیثباتیها، شغل مربیگری هیجانی را به همراه دارد که در کمتر حرفهای یافت میشود؛ بهویژه در سطوح بالا که پاداشهای مالی قابلتوجهی نیز بهدنبال دارد.
همین موضوع است که باعث میشود، باوجود شرایط دشوار ساوتهمپتون و احتمال ثبت ضعیفترین عملکرد تاریخ لیگ برتر، همچنان متقاضیان زیادی برای جانشینی یوریچ در این تیم وجود داشته باشند.
همانطور که سم آلاردایس گفته: «وقتی بیکار هستی، دچار خماری میشوی. اگر علاقهای به آن نداشته باشی، دیگر سراغش نمیروی.»