
یورو 2020؛ راهنمای گروه A- ترکیه، ایتالیا، ولز و سوئیس
هفتیک- یک راهنمایی؛ اگر در آستانه جام ملتهای اروپا در حال صحبت با دوستی هستید و او نظر شما را درباره یکی از تیمهای حاضر پرسید که شما آشنایی چندانی با آن ندارید، ارزش این را دارید که قمار کنید و فقط جملهای مانند این بگویید:” در مجموع آنها تیم بدی نیستند، اما آیا گلزن قابل اعتمادی دارند؟”
این موضوع تبدیل به چیزی شبیه به پیش زمینه این تورنمنت در دورههای اخیر شده است- اروپا به جای رشد بازیکنان شماره 9 قابل اعتماد، بیش از پیش در حال تولید بازیکنانی هجومی است که انعطافپذیری بالایی داشته و در بسیاری از پستها به میدان میروند. شش تیم در این یورو حضور دارند که از این شرایط مستثنی هستند اما اکثریت 24 تیم صعود کرده به خوبی با این توصیف سازگاری دارند.
گروه A مثال خوبی است- سه تیم در این گروه با همین علامت سوال مواجه هستند و تیم چهارم به مهاجمی تکیه دارد که چهار روز پس از برگزاری دیدار فینال در 11 جولای در ورزشگاه ومبلی 36 ساله خواهد شد.
این مرد بوراک ایلماز است، مهاجم نوک تیم ترکیه که به خوبی در دسته شگفتیسازها جای میگیرد.
از یک سو، آنها از نظر تاریخی، موفقیتهای کمی تجربه کردهاند و از نظر سایتهای شرط بندی در رده یازدهم مدعیان قهرمانی قرار دارند. از سوی دیگر، آنها از خط دفاعی منسجم و چند بازیکن سرنوشتساز در خط حمله سود میبرند. در واقع ترکیه باید جز تیمهای جذاب در رده ملی باشد که در 20 سال اخیر فقط به سه تورنمنت مهم صعود کرده اما در دو مورد از این رقابتها به جمع چهار تیم پایانی راه پیدا کرده است.

بوراک ایلماز که به زودی 36 ساله خواهد شد، بعد از کمک به قهرمانی لیل، اکنون به دنبال موفقیت با ترکیه در یورو 2020 است.
مقام سوم آنها در جام جهانی 2002 بیشتر مدیون تیزهوشی تاکتیکی شنول گونش بود که بار دیگر هدایت آنها را بر عهده دارد. اینجا به بررسی چند مورد از جزییات مفید میپردازیم: یکی از انتخابهای درست او دعوت از اورجان چاکر از ترابزون اسپور است؛ تیمی که در ورزشگاهی بازی میکند که در سال 2016 ساخته و به احترام سرمربی تیم ملی نامگذاری شده است.
نقطه قوت بزرگ ترکیه در خط دفاعی است که چائلار سویونجو و مریح دمیرال شاید فیزیکیترین و سنتیترین زوج این رقابتها را تشکیل میدهند. ترکیه کمتر از هر تیم دیگری در مسابقات انتخابی گل خورد، هرچند به نظر میرسد که مدتی از برگزاری این مسابقات میگذرد و نتایج سال گذشته ترکیه شامل تساویهای 3-3 با آلمان، کرواسی و لتونی، پیروزی 2- 4 برابر هلند، پیروزی 2-3 برابر روسیه و تساوی 2- 2 برابر صربستان بوده است.
این نتایج همخوانی درستی با شهرت گونش به عنوان یک سرمربی هجومی دارد اما احتمال دارد که او با سیستم بستهتری قدم به مسابقات یورو بگذارد.
دو هافبک میانی شامل اوکای یوکوسلو که این فصل عملکرد درخشانی در وست برومویچ به عنوان بازیکن قرضی داشته و اوزان توفان، هافبک باکس-تو-باکس و پر انرژی را دستکم نگیرید که در جریان پیروزی 0-3 اخیر برابر نروژ دو گل به ثمر رساند که دومی ضربه چرخشی زیبایی از فاصله دور بود.
فصل فوق العاده ایلماز در نوک خط حمله لیل، قهرمان فرانسه، امیدی جدی برای ترکیه به حساب میآید- او قادر است که خط حمله را شخصا رهبری کند. یوسف یازیچی، هم تیمی او در لیل، میتواند توپهای خوبی پشت مدافعان برای او بیاندازد، چنگیز اوندر سرعت زیادی در ضدحملات دارد، در حالی که هاکان چالهان اوغلو جز بهترین متخصصان استفاده از ضربات شروع مجدد در این مسابقات است.
آنها میتوانند به خوبی شگفتیساز شده و دیدار افتتاحیه هر تورنمنت همیشه فرصت خوبی برای وارد کردن شوک است. ترکیه جمعه شب آینده در دیدار افتتاحیه این مسابقات در شهر رم روبروی ایتالیا قرار خواهد گرفت.
ایتالیا مشخصا مدعی اصلی این گروه به حساب میآید و رکورد درخشانی پس از ناکامب تحقیرآمیز در کسب سهمیه جام جهانی 2018 به ثبت رسانده است. آنها همچنین در پنج بازی اخیر با نتیجه 0- 2 به پیروزی رسیدهاند (در سه بازی از این موارد در هر نیمه یک گل زدهاند که در اصطلاح ایتالیایی به عنوان “نتیجه انگلیسی” شناخته میشود.)
یکی از جذابترین نکات درباره فوتبال ملی هویتهای فوتبالی قدیمی کشورهای مختلف است و کشورهای معدودی چنین هویت مشخصی مانند ایتالیا دارند: دفاعی، زیرک، تاکتیکی. هرچند همه روی این موضوع توافق دارند که این ایتالیایی متفاوت است که از شهرت قدیمی فاصله گرفته و حالا فوتبالی روان و جذاب را ارائه میدهد. هرچند این فقط کمی درست است.

اول، باید به خاطر داشته باشیم که این دقیقا چیزی بود که همه درباره تیم ایتالیای چزاره پراندلی که به فینال یورو 2012 راه پیدا کرد، میگفتند و روبرتو مانچینی، سرمربی فعلی، در حقیقت صرفا پس از این که آنتونیو کونته و جان پیرو ونتورا، مربیان سابق، سبک سنتیتر ایتالیایی را ترجیح داده و نتایج متفاوتی کسب کردند، به این سبک بازگشته است.
دوم، مانچینی هنوز به جورجیو کیهلینی و لئوناردو بونوچی متکی است که آخرین مدافعان میانی کلاسیک ایتالیایی به حساب میآیند، حتی اگر هردوی آنها مشکلی با مالکیت توپ نداشته باشند. با این حال مانچینی فیلسوف فوتبالی نیست- در واقع با وجود تمام نبوغ او به عنوان یک بازیکن، زندگی حرفهای او به عنوان سرمربی با روندی محتاطانه تعریف شده است.

ایتالیای مانچینی با نمایشهای درخشانی که در مرحله مقدماتی داشت، به عنوان یکی از مدعیان جام مطرح است.
در نهایت او تیمی ساخته که با استعدادهای در دسترسش تطابق دارد و میتوان گفت که مثلث جورجینیو، مارکو وراتی و نیکولو بارلا تکنیکیترین و بااستعدادترین مثلث حاضر در این تورنمنت است.
جورجینیو نزدیک به دفاع باقی مانده و پاسکاری سادهای انجام میدهد، وراتی به صورت مداوم بین عقب زمین ماندن و پیشروی از سمت چپ در نوسان است، در حالی که بارلا نفوذهای بدون توپ خوبی انجام میدهد و از خط حمله حمایت خواهد کرد. گل پیروزیبخش دیرهنگام او با ضربه سر در دیدار سال گذشته برابر هلند تمام کننده پاس تک ضرب فوق العادهای از سمت چپ بود که خلاصه مختصری از تیم “تیکیتالیا” مانچینی را به ما نشان میداد.
اگر این خط میانی به نوعی با خط میانی همیشگی فوتبال ایتالیا در تضاد است، میتوان گفت که چنین موضوعی درباره بازیکنان کناری نیز صدق میکند. فوتبال ایتالیا هرگز در تولید وینگرهای خوب ماهر نبود اما آنها حالا بازیکنان کناری خوبی در خط حمله دارند، لورنزو اینسینیه که از سمت چپ به داخل میآید، دومنیکو براردی که عملکردی خوب در سمت راست دارد و فدریکو کیهزای جذاب که میتواند هرجایی بازی کرده و هرکاری انجام دهد.
ابهام در خط حمله است.
رکورد گلزنی چیرو ایموبیله در سری A فوق العاده است- در طول نیمدهه حضور او در لاتزیو، تنها لیونل مسی، کریستیانو رونالدو، روبرت لواندوفسکی، هری کین و کیلیان امباپه گلهای بیشتری از این بازیکن در پنج لیگ معتبر اروپایی به ثمر رساندهاند. به همین دلیل او باید جز بهترین مهاجمان این تورنمنت به حساب بیاید اما ایموبیله در رده ملی به مشکل خورده و دوران ناموفق حضورش در اسپانیا و آلمان نیز نشانگر این موضوع است که او در خارج از ایتالیا چندان درخشان عمل نمیکند. بنابراین این که در هر سه بازی مرحله گروهی در ورزشگاه خانگی باشگاهش در ایتالیا به میدان خواهد رفت به نفع او است.
گزینه جانشین این بازیکن آندرهآ بلوتی، هم تیمی سابق او، در تورینو است. به نظر میرسد که مانچینی احتمالا در مواقع مختلف از آنها استفاده کند و هرگز هر دو را به عنوان زوج هجومی در ترکیب ثابت قرار ندهد- یک “استافتا” (staffetta) کلاسیک ایتالیایی مانند جانی ریورا و ساندرو ماتزولا در جام جهانی 1970. باید به این نکته توجه کرد که ایموبیله و بلوتی هر دو روی استفاده از سرعت در پشت مدافعان حریف تکیه دارند که شاید با توجه به بازیسازی صبورانه ایتالیا، چندان به کار این تیم نیاید.
به احتمال زیاد بعید است که آنها چنین فضایی را در دیدار برابر ولز یا سوییس به دست آورند چون هر دو تیمهایی هستند که از بازی دفاعی و ضدحملات استفاده میکنند.
این بدون شک سبک مورد علاقه ولز است؛ هرچند علامت سوالهای دیگری هم درباره تیم آنها وجود دارد؛ خصوصا چون روبرت پِیج، سرمربی آنها، عملا به صورت موقت هدایت آنها را بر عهده دارد؛ چرا که رایان گیگز در انتظار برگزاری دادگاهش در ماه ژانویه به اتهام اذیت و آزار است.

ولز به لطف درخشش گرت بیل در یورو 2016 تا نیمهنهایی پیش رفت اما مشخص نیست که او بتواند آن درخشش را در رقابتهای امسال تکرار کند.
ولز گاهی از سیستم 1- 3- 2- 4 استفاده کرده اما به احتمال زیاد در این تورنمنت با سیستم 3- 4- 3 به میدان خواهد رفت؛ سبکی که بر پایه حملات سریع و پیشروی مهاجمان کناری در بالهاست. آنها تبحر خاصی در کسب پیروزیهای 0-1 دارند- شش پیروزی با همین نتیجه فقط از ماه سپتامبر تا به حال.
دو سبک متفاوت در خط حمله وجود دارد.
ولز گاهی استفاده از یک مهاجم نوک مناسب را کنار گذاشته، چند مهاجم سرعتی را به طور چرخشی کار میگیرد- گرت بیل، هری ویلسون و دنیل جیمز- و آرون رمزی نیز با نفوذهای دیرهنگام از خط میانی به مناطق گلزنی اضافه میشود.
آنها در سایر مواقع از کیفر مور 195 سانتیمتری به عنوان مهره اصلی در خط حمله بهره میبرند. مور مهاجم صرفی است که هرگز در بازیهای باشگاهی بالاتر از رده چمپیونشیپ بازی نکرده اما در سطح ملی عملکرد خوبی را به نمایش گذاشته است. او بدشانس است که ولز در قرعهکشی با تیمهایی همگروه شد که از زوجهای خوبی در مرکز دفاع بهره میبرند و مشکلی برای نبردهای هوایی ندارند.
مطمئنا تردیدهای بسیاری درباره ولز و تکرار عملکرد درخشان این تیم در رسیدن به مرحله نیمهنهایی در مسابقات پنج سال قبل وجود دارد- ابهاماتی درباره برخی پستها در تیم دیده میشود و به سختی میتوان بازیکنان زیادی را پیدا کرد که فصل خوبی را در سطح باشگاهی پشت سر گذاشته باشند. بیل و رمزی همان بازیکنان سال 2016 نیستند، هرچند هنوز احتمال زیادی وجود دارد که جادوی فردی خود را در این تیم نشان دهند.
دیدار دوم گروهی ولز احتمالا مواجهه نادر دفاعهای سه نفره است چون ولادمیر پتکوویچ، سرمربی سوییس، به این سیستم متمایل شده که تغییر بزرگی برای آنها به حساب میآید. سوییس قبلا یکی از قابل اعتمادترین و آشناترین تیمهای رقابتها به حساب میآمد- آنها در هفت رقابت از هشت تورنمنت قبلی حضور داشتند، هرگز از مرحله اول حذفی عبور نکردند و تقریبا همیشه از سیستم دفاعی شامل دو گروه چهار نفره استفاده میکردند.
با این حال بازنشستگی استفان لیختشتاینر به معنای بازسازی این تیم بوده است. ریکاردو رودریگز، مدافع کناری، حالا به مرکز زمین منتقل شده و یکی از سه مدافع میانی خط دفاعی است که به نسبت تیمهای قبلی سوییس بالاتر بازی میکند.
ترکیب گرانیت ژاکا در سمت چپ و رومن فرولر که از سمت راست پیش میرود، خیلی خوب جواب میدهد. کوین امبابو و استیون زوبر بازیکنان خوبی برای طی کردن طول زمین در کنارهها هستند و انتظار میرود که زوبر نمایش درخشانی در سمت چپ یک سوم هجومی نشان دهد.
ژردان شکیری بین خطوط و متمایل به سمت راست بازی خواهد کرد. او زمانی گلزن قابل اعتمادی بود- با 17 گل در 46 بازی اما حالا تنها 6 گل در 43 بازی- اما دوری از اوج آمادگی در سطح ملی و کاهش دقایق حضورش برای لیورپول در این فصل باید باعث نگرانی باشد.

سوئیس میتواند با استفاده از تجربه بازیکنانی مانند گرانیت ژاکا، یان زومر و ریکاردو رودریگز، تا مراحل پایانی پیش برود.
افول خطر گلزنی او از این جهت بسیار نگرانکننده است که مهاجمان سوییس شامل بریل امبولوی سرعتی و هریس سفروویچ که نفوذهای بسیار خوبی به محوطه جریمه انجام میدهد، پیش از این در تورنمنتهای بینالمللی ناامید کننده ظاهر شدهاند. سرعت امبولو باعث میشود که او در موقعیتهای خوبی قرار بگیرد اما گلهای به ثمر رسیده او در سطح باشگاهی نیز همیشه از گلهای مورد انتظارش (xG) پایینتر بوده است.
در مجموع به نظر میرسد که گروه A متعادلترین گروه این تورنمنت است- این گروه بدون شک تنها گروه در بین شش گروه این مسابقات است که احتمال صعود هر چهار تیم حاضر در آن به مرحله حذفی وجود دارد. این به معنای برگزاری دیدارهای نزدیک و شاید بدون گل اما پر از درگیری و جذابیت است.