داستان دربی برلین؛ چگونه اتحاد هرتا و اونیون به دشمنی تبدیل شد

اگر مردم برلین بخواهند به روزی اشاره کنند که دوستی هواداران این دو تیم برای همیشه به پایان رسیده باشد، آن روز سوم سپتامبر 2012 است. این سومین رقابت رسمی بین دو تیم بود- دیداری در اوایل فصل در فورسترای پر از تماشاگر و روزی که کریستوفر کیرینگ، هافبک اونیون، تصمیم گرفت توهین مستقیم را شروع کند.

هفت‌یک- در محله آرام آلتگِلینیکه در فاصله هشت مایلی جنوب شرقی استیج معروف و جهانی تکنوی برلین، فورفورتو به دنبال یک “دیسکو” است. ما دیگر آن جوانان قدیمی نیستیم که به دنبال هیجان و مهمانی بودند اما همیشه می‌توان در جایی شاد بود، درست است؟ افسوس که زمانی برای رقصیدن نیست: ما اینجا هستیم تا با لوتز “دیسکو” هووست دیدار کنیم؛ بازیکنی کهنه‌کار با بیش از 200 بازی برای اونیون برلین در فاصله سال‌های 1979 تا 1987. ما به خانه ییلاقیِ گرمی در حومه شهر قدم می‌گذاریم که این مهاجم سابق و همسرش در آن زندگی می‌کنند و وارد سالن راحتی می‌شویم. زمانی برای درسی تاریخی رسیده است.

 

لوتز هووست که در دهه 1970 برای اونیون برلین بازی می‌کرد، به دلیل علاقه به گروه Bee Gees به دیسکو معروف شده بود.

 

این بازیکن که لقبش، دیسکو” را پس از این که به مجله باشگاه گفته طرفدار پروپا قرص Bee Gees است گرفته، می‌گوید:” در آن زمان وقتی برای این باشگاه بازی می‌کردم، هرگز فکر نمی‌کردم اونیون در حالی قدم به بازی دربی بگذارد که در بوندس‌لیگا بالاتر از هرتا قرار داشته باشد.” در بی‌شمار مصاحبه به فورفورتو گفته شده که فکر نمی‌کردند فلان اتفاق هرگز رخ دهد. با این حال، هووست به معنای واقعی کلمه این حرف را می‌زند. وقتی دیسکو بازی می‌کرد، این موضوع واقعا غیرممکن بود…

 

ساختن دیوار

دو تیم بزرگ برلین این روزها با اتوبانی 14 مایلی در حومه شهر از هم جدا شده‌اند- اما آنها زمانی فاصله بیشتری از هم داشتند. اونیون و هرتا تا سال 1989 اساسا در کشورهای متفاوتی بودند و توسط دیوار برلین به دو بخش آلمان شرقی و آلمان غربی تقسیم شده بودند. این دیوار 155 کیلومتری در سال 1961 به منظور جلوگیری از فرارهای رو به رشد از بلوک شرقی ساخته شد تا برلین غربی کاپیتالیست را از جمهوری دموکراتیک آلمان سوسیالیست جدا کند. این در واقع تجسم فیزیکی جنگ سرد بود.

این دیوار درست از وسط شهر رد شد تا جوامع، خانواده‌ها، دوستان و البته باشگاه‌های فوتبال را از هم دور کند. امروز دربی برلین یکی از معروف‌ترین و جنجالی‌ترین بازی‌ها در تقویم فوتبال آلمان است. اما این عداوت و کینه بین دو تیم همیشگی نبوده است.

جرالد کارپا، تاریخ نویس باشگاه اونیون برلین، در آستانه بازدید ما از خانه دیسکو گفت:” بسیاری از مردم در هر دو سو وقتی این دیوار بالا رفت، مشتاق آلمان متحد بودند. آنها از طریق فوتبال حمایت زیادی از هم می‌کردند. در روزهای بازی در ورزشگاه “آن در آلتن فورسترای” (زمین اونیون)، هر از گاهی می‌شد صدای هیاهویی را در اواسط بازی شنید که به نظر می‌رسید دلیل خاصی ندارد. سپس در گوشه‌ای از زمین صدای شعار به گوش می‌رسید:” ها هو هه، هرتا بی اس سی!

بعضی از هواداران اونیون با رادیوهای ترانزیستوری به بازی‌های هرتا گوش می‌کردند و هروقت گلی زده می‌شد، خوشحالی می‌کردند. این خیلی جالب بود- اونیون در حال شکست خوردن در  بازی دشواری بود اما ناگهان ورزشگاه شروع به جشن گرفتن و خوشحالی می‌کرد.”

این باشگاه‌ها شاید پیش از فرو ریختن دیوار دوست بودند اما نمی‌توان گفت که آن زمان دربی جذابی در کار نبود. خشم هواداران اونیون بر سر تیم محلی دیگری که می‌توانستند با آن بازی کنند، خالی می‌شد: برلینر اف سی دینامو. این باشگاه مانند این روزهای هرتا، خودش را باشگاهی بالاتر از اونیون و برادر موفق‌تر می‌دانست. هرچند آنها برعکس هرتا جام قهرمانی داشتند که از این ایده دفاع کند. این تیم قدرتمند آلمان شرقی در فاصله سال‌های 1979 تا 1988 توانست 10بار متوالی قهرمان لیگ شده و دو بار به جمع هشت تیم پایانی جام باشگاه‌های اروپا صعود کند. برلینر اف‌سی دینامو در واقع بایرن مونیخ شرق بود- اما در حالی که این تیم قدرتمند امروزه به خاطر تسلطش بر لیگ مورد تمسخر قرار می‌گیرد، هیچکس مدعی نشده که آنها این قهرمانی‌ها را به شیوه‌های غیراخلاقی به دست می‌آورند. حرفی که نمی‌توان درباره برلینر اف سی دینامو زد.

 

برلینر دینامو به لطف حمایت‌های اشتازی، قدرت اول و بلامنازع فوتبال آلمان شرقی بود.

 

هووست که با یادگاری‌های روزهای بازی‌اش، از برنامه‌های زرد بازی تا پرچم‌های باشگاه و عکس‌ها، در تمامی قفسه‌های دور و برش احاطه شده می‌گوید:” پیش از این که هرتا حریف ما شود، هواداران از برلینر متنفر بودند. برلینر بهترین تیم کشور در آن زمان بود- آنها تقریبا تمامی افتخارات ممکن را به دست آورده بودند. اما آنها تیم اول جمهوری دموکراتیک آلمان بودند. آنها تیم اشتازی (سازمان اطلاعات آلمان شرقی) بودند و این حکومت می‌خواست اطمینان حاصل کند که آنها تیم اول می‌مانند.

بازیکنان در جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی بین تیم‌ها رد و بدل نمی‌شدند، شما می‌توانستید هروقت خواستید از باشگاه‌تان جدا شوید اما نیاز به مجوز از سوی حکومت داشتید تا بتوانید قراردادی با باشگاه جدید امضا کند. برلینر بهترین بازیکنان را در اختیار داشت. اگر برای این که برابر آنها بازی کنید بیش از اندازه خوب بودید، باید به آنها می‌پیوستید. واقعا به همین سادگی بود.”

اگر این که تیمی موفق تمامی استعدادهای برتر از رقیبانش را در اختیار بگیرد، آشنا به نظر می‌رسد، باید بدانید که این فقط بخش کوچکی در مقایسه با سایر تخلفات برلینر است.

هووست شایعات همیشگی‌ای که درباره برلینر وجود داشت را تایید می‌کند:” آنها تمامی بازی‌ها را در خانه برگزار می‌کردند. مهم نبود که برنامه دیدارها به چه صورت است- خانه یا خارج از خانه، آنها بازی‌شان را در ورزشگاه در ولتیوگند (Weltjugend) برگزار می‌کردند. این موضوع هرگز برای سایر تیم‌ها صادق نبود. ما به روستوک، ماگدبورگ یا درسدن سفر می‌کردیم- و آن باشگاه‌ها برای بازی برگشت به ورزشگاه ما می‌آمدند- اما همه مجبور بودند دوبار در زمین برلینر بازی کنند. و اگر آنها قهرمان نمی‌شدند، بازی‌ها ادامه پیدا می‌کرد. داوران دستور داشتند مدام به وقت تلف شده اضافه کنند تا زمانی که برلینر گل بزند.”

در حالی که حفظ فاصله از برلینر به نوعی افتخار شخصی تبدیل شده بود، تنها خصومتی که بین بازیکنان اونیون و هرتا وجود داشت، خیلی به فوتبال مربوط نبود.

هووست اعتراف می‌کند:” ما به بازیکنان هرتا حسادت می‌کردیم. در آن روزها پوشش بازی‌های بوندس‌لیگا را در تلویزیون و همتایان خودمان را در غرب می‌دیدیم که پس از بازی سوار پورشه‌های‌شان می‌شدند. ما با اتوبوس عمومی به خانه می‌رفتیم! بازیکنان هرتا به اندازه ستاره‌هایی مثل اولی هوینس و کارل هاینس رومینیگه (مهاجمان بایرن) معروف نبودند اما حتی آنها هم درآمد بسیار بیشتری از ما داشتند.”

بازیکنان بوندس‌لیگا در غرب درآمد دلاری و بسیاری از آنها شهرت جهانی داشتند. در همین حال، هووست مدعی می‌شود که در تمام طول زندگی‌اش تنها یک بار کسی امضای او را خواست و آن هم در حالی بود که پس از یک بازی در حال رانندگی از اس-بان به سمت خانه بود.

او به خاطر می‌آورد:” نگرش کلی درباره فوتبال در آلمان شرقی متفاوت بود. برای مثال به دربی این هفته فکر کنید- در سه یا چهار روز گذشته، کل شهر فقط درباره این بازی حرف می‌زنند. هر اتفاقی کوچکی گزارش داده می‌شد: همه کنفرانس‌های خبری، همه مصدومیت‌ها، پوشش تلویزیونی ساعت به ساعت در تلویزیون و شبکه‎‌های اجتماعی. چنین چیزهایی در آلمان شرقی وجود نداشت. ما به هیچ وجه سلبریتی نبودیم- چنین چیزی در آنجا وجود نداشت.”

 

یکی از معدود موفقیت‌های اونیون برلین در فوتبال آلمان شرقی، قهرمانی در جام حذفی 1968 بود.

 

جدای از این، هووست و دیگر همکارانش در اوبرلیگا حتی نمی‌توانستند خودشان را فوتبالیست حرفه‌ای بنامند. تنها ورزش آماتور در آلمان شرقی مجوز داشت و این یعنی بازیکنان وانمود می‌کردند کارهای دیگری دارند و اجازه صحبت درباره حرفه واقعی‌شان را نداشتند.

هووست به یاد می‌آورد:” هر تیمی در اوبرلیگا تحت حمایت یکی از شرکت‌های دولتی بود که دستمزد بازیکنان را می‌پرداخت و کارهای جعلی به ما می‌داد. اونیون تحت حمایت کابلورک اوبرشپری (Kabelwerk Oberspree) بود که کارخانه‌هایی در نزدیکی ورزشگاه داشت.

“من به عنوان تکنیسین فلز استخدام شده بودم اما حتی یک روز در عمرم آنجا کار نکردم. هر روز صبح می‌رفتم و کارت حضور می‌زدم، سپس به تمرین می‌رفتم. دولت برای تمام فوتبالیست‌ها روی این پروسه تاکید داشت.”

علیرغم دریافت دستمزد بسیار کمتر از همتایان‌شان  در هرتا در آن سوی مرز، هووست تایید می‌کند که زندگی آرامی در آلمان شرقی داشته است. میانگین دستمزد برای شهروندان در آلمان شرقی بین 800 تا 1000 مارک شرقی در ماه بود. هووست 1300 مارک به علاوه پاداش دریافت می‌کرد. در واقع چیز زیادی نبود که او یا کس دیگری بتواند دستمزدش را برای آن هزینه کند چون مسافرت، خرید خانه، جابجایی و غذا همگی از سوی رژیم سوسیالیست تا حد زیادی محدود شده بود. اما هووست و دیگر هموطنانش نمی‌دانستند که شرایط در حال تغییر است.

 

خون ریختن برای هدف

دیوار برلین در پنجشنبه 9 نوامبر 1989 پس از 28 سال طولانی جدایی غم‌انگیز فروریخت. با این حال هووست که کمی پیش از آن به دلیل مصدومیت از زمین فوتبال خداحافظی کرده بود، اعلام این خبر تاریخی را از دست داد- او در عوض در حال تماشای فوتبال بود. صبح روز بعد در حال رفتن به سر کارش به عنوان بازرس امنیتی سوپرمارکت بود که متوجه شد شب گذشته چه اتفاقی رخ داده است.

او به فورفورتو می‌گوید:” به محض این که دیوار خراب شد، انگار کسی رنگ و نور به زندگی ما پاشید. مردم به سمت آلمان غربی سرازیر شده و مکان‌ها، فیلم‌ها، موسیقی و فوتبالی را که پیش از آن ندیده یا نشنیده بودند، تجربه کردند. آلمان شرقی در مقایسه با این دنیای جدید سیاه و سفید بود.”

نور و رنگ جاری در این زندگی جدید 79 روز پس از فروپاشی دیوار به اوجش رسید؛ زمانی که هرتا برای دیدار دوستانه به مناسب اتحاد مجدد برابر بیش از 50 هزار تماشاگر در ورزشگاه المپیک میزبان اونیون بود. این اولین باری بود که دوستان قدیمی در زمین فوتبال با هم دیدار می‌کردند. طرفداران هر یک از دو تیم توانستند بلیت را با پول رایج خودشان خریداری کنند و در کنار هم سرود اتحاد و دوستی سر دهند. این بازی با نتیجه 1-2 به سود هرتا به پایان رسید اما نتیجه مهم نبود- هواداران با به ثمر رسیدن هر گل در کنار هم خوشحالی کردند.

یکی از هواداران اونیون که در آن شب ژانویه 1990 در این بازی حاضر بود، تورستن پریما نام داشت. او سی و یک سال بعد بار دیگر در این بازی حاضر شده و فورفورتو در بیرون از ورزشگاه “آن دِر آلتن فورسترای” با او صحبت می‌کند.

 

بعد از فرو ریختن دیوار برلین، هرتا و اونیون در ژانویه 1990 در دیداری به یاد ماندنی مقابل هم قرار گرفتند؛ دیداری که در جوی بسیار دوستانه برگزار شد.

 

او کلاه قرمزی که تمامی موهای نقره‌ای رنگش را پوشانده فراموش کرده و می‌خندد:” می‌توانید از موهای سفیدم بفهمید که من از نسل قدیمی‌تر هستم. در آن روز حس همدلی و همراهی زیادی وجود داشت. اگر آن روز به من می‌گفتید که زمانی این دربی چنین جنجالی و مهم می‌شود، می‌گفتم شما دیوانه هستید.”

در پس زمینه، نیروهای مسلح پلیس در حال هدایت افراد به سمت ورزشگاه هستند. با بوی تند نوشیدنی و سوسیس که از کافه ون‌ها به مشام می‌رسد، این سوال به ذهن ما می‌رسد که چرا یک دربی در ساعت 6:30 غروب شنبه سرد نووامبر در زمینی برگزار می‌شد که جنگلی تاریک دور تا دورش را گرفته است.

کمی طول کشید تا خصومت پر حرارت اونیون و هرتا نمایان شود. پس از فروپاشی دیوار، حفظ صلح آسان‌تر بود. اونیون در سال 1991 وارد لیگ دسته سه فوتبال آلمان شد- دنیایی دور از هرتا که عضو ثابت بوندس‌لیگا بود.

هووست به فورفورتو می‌گوید:” وقتی تیم‌های آلمان شرقی به این هرم پیوستند در دسته‌های مختلف پراکنده شدند. تصمیم گرفته شد که دو تیم اول اوبرلیگا به بوندس‌لیگا بروند، چهار تیم بعدی به دسته دوم بروند و اونیون که در آخرین فصل پیش از فروپاشی دیوار در رده آخر جای گرفته بود به دسته سوم فرستاده شد. هرتا در کهکشانی دوردست بود و هواداران  نگرانی‌ای از این بابت نداشتند.”

این تضاد نمی‌توانست از این نمایان‌تر باشد. تیم‌های آلمان شرقی مجبور شدند حامیان مالی جدیدی پیدا کنند چون شرکت‌هایی که زمانی دستمزد آنها را پرداخت می‌کردند، بسته شده یا با مشاغل غربی ادغام شده بودند. شانس اونیون از بقیه بهتر بود- رابطه قدیمی برلینر با اشتازی به این معنا بود که کسی دوست نداشت با آنها کار کند- اما وقتی بحث نقل و انتقال بازیکنان مطرح شد، آنها هم مورد لطف ثروتمندان غربی قرار گرفتند.

هرچند شانس با اونیون یار بود. در حالی که برلینر، دینامو درسدن و ماگدبورگ خیلی زود ستاره‌های‌شان را به تیم‌های بوندس‌لیگا واگذار کردند، این واقعیت که اونیون در فصل آخر سقوط کرده بود به مزیتی برای آنها تبدیل شد.

کارپا با لبخند می‌گوید:” این بازیکنان به اندازه کافی خوب نبودند که رقابتی برای جذب بازیکنان آنها شکل بگیرد. بنابراین اونیون در نهایت تیمی بسیار قدرتمند در دسته سوم شد. آنها آماده شروعی دوباره بودند.”

اونیون عملکرد درخشانی را در آلمان متحد به نمایش گذاشت و موفق شد سه فصل متوالی در فاصله سال‌های 1992 تا 1994 صدرنشین NOFV اوبرلیگا- یکی از 10بخش لیگ دسته سوم- شود. اما آنها هربار به دلیل شرایط بد مالی نمی‌توانستند به بوندس‌لیگای دو صعود کنند. این مشکلات باعث شد که دو تیم هرتا و اونیون به مدت 20 سال با هم روبرو نشوند. هرتا که به سومدیریت و بی‌ملاحظگی مالی مشهور بود در طول دهه 1990 و دهه پس از آن بارها بین بوندس‌لیگای یک و دو در رفت و آمد بود.

فیلیپ میشاییلیس، هوادار متعصب هرتا، به فورفورتو می‌گوید:” هرتا برای مدتی طولانی افتضاح بود و در سال‌های پس از فروپاشی دیوار بین لیگ دسته اول و دوم در رفت و آمد. این باشگاه تحت مدیریت‌های متفاوت تصمیم‌های بدی گرفت، مربیانی با فلسفه‌های متفاوت انتخاب کرد و بازیکنانی ضعیف با قیمت بالا خرید. این مشکلات امروزه هنوز وجود دارند- این چرخه‌ای بی‌پایان است. با این حال باید گفت که ما همیشه خودمان را تیم برتر در این شهر می‌دانیم و امروز هم فرقی نکرده است.”

 

در زمان ورود به هزاره سوم همچنان فاصله زیادی بین هرتا و اونیون بود. در حالی که اونیون برای صعود به دسته دوم بوندس‌لیگا تلاش می‌کرد، هرتابرلین همچنان به عنوان یکی از نمایندگان آلمان در چمپیونزلیگ حضور داشت.

 

اونیون بالاخره پس از قهرمانی در Regionalliga Nord در فصل 01-2000 به بوندس‌لیگای دو صعود کرد اما سه سال بعد به دلیل مشکلات مالی شدید بار دیگر سقوط کرد. وقتی این مشکلات به وجود آمد، هواداران پولی که از اهدای خون برای نجات “آیرون من” (لقب اونیون برلین) در سال 2004 جمع شده بود به این باشگاه اهدا کردند= این کمپین “خونریزی برای اونیون” لقب گرفت. تورستن به فورفورتو می‌گوید:” این نشانگر سطح حمایت هواداران اونیون از این باشگاه بود. آنها حاضر بودند برای ادامه راه این تیم خون بدهند.”

این تیم از لبه پرتگاه نجات پیدا کرد و بیشتر از هر زمان دیگری به هوادارانش نزدیک شد تا در سال 2009 بار دیگر موفق به کسب مجوز صعود به دسته دوم شود. علاوه بر این، توسعه ورزشگاه در  آستانه پایان بود و این یعنی آنها می‌توانستند اهداف بزرگتری داشته باشند.

کارپا می‌گوید:” تا آن زمان این زمین هنوز شبیه روزهای آلمان شرقی به نظر می‌رسید. سقفی نداشت، در گوشه و کنار خراب بود و ما باید اطمینان حاصل می‌کردیم که اگر بار دیگر صعود کردیم، می‌توانیم با قوانین لیگ سازگاری داشته باشیم. بنابراین صندلی‌هایی اضافه کردیم که فورسترای پیش از آن نداشت.

هواداران ما نقش مهمی در این بازسازی داشتند. از لیدرهای گروه‌های هواداری دعوت شد تا با شرکت‌های سازنده دیدار کنند و به طراحی ورزشگاهی جدیدی کمک کنند که قرار بود دهه‌ها در خدمت ما باشد. این بسیار مهم بود که آنها هم نقشی داشته باشند، چون این ورزشگاه از خون و گوشت آنها بود- اینجا برای آنها بود.”

هواداران اونیون از اکثر هوادارها خاص‌تر هستند و نقش خود را بسیار جدی ایفا می‌کنند. هواداران در سال 2008 بیشتر از  140 هزار نفر در ساعت وقت گذاشتند تا تراس‌های قدیمی این ورزشگاه را بازسازی کنند و هدف‌شان کاهش هزینه‌ها و دریافت مجوز لیگ برای حضور در دسته دو بود. این ورزشگاه بعدتر بار دیگر در سال 2012 بازسازی شد. بار دیگر مثل قبل، این کار توسط هزاران داوطلب انجام شد. سختکوشی، زحمات و عرقی که ریختند شاکله خانه 22 هزار نفری تیم‌شان را بنا نهاد.

امشب صف‌هایی طولانی‌ای از بین نرده‌های این ورزشگاه دیده می‌شود؛ در حالی که یکی از هواداران اونیون به نام توبیاس شولتزه در میان سر و صدایی که از درون ورزشگاه به گوش می‌رسد از ارزش این مکان برای خودش به فورفورتو می‌گوید:” این ورزشگاه خانه ماست- ما آن را ساختیم. این خانه معنوی ما و تجسم ارتباط‌ ما با باشگاه خودمان است. فقط خانه ما را با زمین آنها مقایسه کنید- مقایسه‌ای وجود ندارد!”

 

پژواکی وجود دارد؟

اگر یک چیز باشد که هواداران هر دو باشگاه با آن موافقت کنند، همین است. خانه هرتا، ورزشگاه بزرگ و تاریخی المپیک، ظرفیتی 75 هزار نفری دارد اما در طول دوران پیش از کرونا به طور توسط 38 هزار تماشاگر در آن حضور داشت و روزهای بازی کمی هراس‌انگیز می‌شد. پیست دو و میدانی دور زمین نیز خیلی به این شرایط کمک نمی‌کرد.

فیلیپس، هوادار هرتا، که با دوستان آبی و سفیدش احاطه شده، می‌گوید:” من ورزشگاه المپیک را دوست دارم- اینجا جایی است که اولین بار پدربزرگم من را در سن پنج سالگی به همراهش آورد تا یک بازی را ببینم. این ورزشگاهی بزرگ و زیبا با تاریخ بسیار است. اما من به دنبال ورزشگاهی هستم که اجازه دهد ما به زمین نزدیک‌تر باشیم، بتوانم از روی صندلی بوی چمن و نبض بازی را حس کنم.”

این ورزشگاه بزرگ برای دیدارهای المپیک در سال 1936 ساخته شد اما بسیاری از لحظات ورزشی فوق العاده آن- چهار مدال طلای جسی اوونز برابر صورت قرمز آدولف هیتلر، رکورد جهانی دوی صد متر یوسین بولت، ضربه سر زین الدین زیدان- هیچ ربطی به این تیم بوندس‌لیگایی ندارد. هرچند، حرف زدن از ساخت ورزشگاهی جدید آسان‌تر از عمل کردن به آن است.

 

ظرفیت زیاد المپیک برلین که معمولا پر نمی‌شود و وجود پیست دوومیدانی باعث شده تا این ورزشگاه به محلی مخوف برای تیم‌های حریف تبدیل نشود.

 

فیلیپ می‌گوید:” جاهای زیادی در برلین غربی نیست که بتوان ورزشگاه جدیدی در آن ساخت، بنابراین ما باید صبر کنیم و ببینیم شرایط چطور می‌شود. شهرداری متکبرانه با ما رفتار کرده است. ما با تغییر دولت محلی می‌توانیم در آینده به آرزوی‌مان برسیم. وقتی چراغ سبز به ما داده شود، هیئت مدیره آماده خواهد بود.”

علیرغم این که این تیم مدت‌ها پیش از اونیون خواهان تغییر ورزشگاهش شده بود اما حاضر شد در دیداری به مناسبت بازگشایی ورزشگاه جدید و پیشرفته فورسترای در جولای 2009 به مصاف اونیون برود. دیداری لذت‌بخش برای هواداران وفادار تیم میزبان که شکست 3-5 آن را خراب نکرد اما علیرغم خوشحالی‌ها، بعضی احساس می‌کنند که این بازی آغازگر تیره و تار شدن روابط بین هواداران بود.

توبیاس با لبخند می‌گوید:” این بازی بین باشگاهی بود که مشخصا در مسیری درست قرار داشت- لیگ‌ها را بالا می‌رفت، خانه‌ای جدید با کمک هوادارانش ساخته بود- و باشگاه دیگری که چندان در مسیر درستی نبود. بعضی از هواداران اونیون شعارهایی درباره این که ما در حال تبدیل شدن به بزرگترین باشگاه شهر هستیم، سر دادند و این به مذاق هواداران هرتا خوش نیامد. پس از آن بارها طرفین انگشت اتهام را به سوی یکدیگر گرفتند.”

هرتا در پایان فصل بعد به بوندس‌لیگای دو سقوط کرد. تیمی که یک سال قبل تحت هدایت لوسین فاوره چهارم شده بود، پس از این که این مربی سوییسی در ماه سپتامبر سال بعد اخراج شد در سراشیبی سقوط قرار گرفت. یوهان پراول، هوادار هرتا، معتقد است که این تغییر بزرگ در نتایج در عرض 12 ماه نشانگر بی‌ثباتی این باشگاه بود.

او به فورفورتو می‌گوید:” کار با فاوره خوب بود و ناگهان به مشکل خورد اما ما هیچ برنامه بلندمدتی نداشتیم. ما در طول سال‌های پس از آن از یک مربی به مربی دیگر رفتیم و هرگز به یک سبک بازی مشخص روی نیاوردیم. هواداران در نیمی از اوقات نمی‌دانستند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. شفافیتی در آن زمان در کار نبود و هنوز هم از بسیاری جهات نیست.”

این مشکل با روند رو به رشد قدرتمندانه تیم همسایه هشداردهنده‌تر شد. فیلیپ به فورفورتو می‌گوید:” اونیون ثبات خوبی در تصمیم‌گیری مدیریت باشگاه دارد و رابطه نزدیکی با هوادارانش برقرار کرده است. آنها ارتباط قدرتمند و واقعی‌ای با هواداران‌شان دارند و می‌توان این احساس را درست مقابل‌مان دید- ورزشگاهی که آنها در کنار هم ساخته‌اند. در حالی که هرتا درست برعکس این کار را انجام داده است. این باشگاه در رسانه‌ها از جایگاه ما به عنوان باشگاهی بزرگ با قدرت مالی حرف می‌زند اما ما در حال سقوط در جدول هستم. هواداران خسته شده‌اند.”

اگر دیدار دوستانه سال 2009 رابطه بین اونیون و هرتا را کمی خراب کرده باشد، اولین دیدار رسمی آنها این شرایط را بدتر کرد. لیگ فوتبال آلمان مقابله این دو تیم در بوندس‌لیگای دو را به عنوان روزی خاص در تاریخ آلمان معرفی کرد- اولین دربی رسمی بین برلین شرقی و برلین غربی. اما هیچ نشانی از اتحاد در جریان تساوی 1-1 در سپتامبر 2010 دیده نمی‌شد.

یوهان با خشمی که در صدایش نمایان است، می‌گوید:” ما در جوی خصمانه به دیدار هم رفتیم. هواداران آنها شعارهای نامحترمانه سر دادند و سقوط ما در فصل قبلی را به سخره گرفتند. اما در آخر فصل ما صعود کردیم و آنها یازدهم شدند. این ما بودیم که حق خودستایی داشتیم.”

هرچند، این رضایت خاطر چندان دوامی نداشت و هرتا یک سال بعد باز هم سقوط کرد. فصلی فاجعه‌بار که در آن تنها در هفت بازی پیروز شدند و با شکست برابر فورتونا دوسلدورف در دیدار پلی‌آف سقوط به پایان رسید.

اگر مردم برلین بخواهند به روزی اشاره کنند که دوستی هواداران این دو تیم برای همیشه به پایان رسیده باشد، آن روز سوم سپتامبر 2012 است. این سومین رقابت رسمی بین دو تیم بود- دیداری در اوایل فصل در فورسترای پر از تماشاگر و روزی که کریستوفر کیرینگ، هافبک اونیون، تصمیم گرفت توهین مستقیم را شروع کند. این وینگر تک گل تیمش را در جریان شکست 1-2 به ثمر رساند، سپس مصاحبه‌ای جنجالی انجام داد.

 

دیدار هرتا و اونیون در سال 2012 که با مصاحبه تند کریستوفر کیرینگ، بازیکن اونیون، علیه تیم حریف همراه بود، دشمنی دو تیم برلینی را به اوج رساند.

 

او پس از این شکست با عصبانیت جلوی دوربین‌های تلویزیون گفت:” آنها در ورزشگاه ما خوشحالی می‌کنند. این باعث می‌شود بالا بیاورم! گلم هیچ اهمیتی برایم ندارد. حالم به هم می‌خورد وقتی “Wessis” در ورزشگاه ما خوشحالی می‌کنند.” Wessis در واقع عبارتی توهین‌آمیز خطاب به کسانی است که اهل آلمان غربی هستند. یوهان با حسرت می‌گوید:” این که ما را با چنین کلمه‌ای خطاب کندT مطمئنا زیاده‌روی بود. نیازی به انجام این کار نبود. این باشگاه حتی این رفتار را محکوم نکرد. همین برای ما کافی بود.”

بار دیگر هرتا به عنوان قهرمان صعود کرد اما هواداران پر سر و صدا آرام نشدند. اونیون پس از چند فصل در آستانه صعود قرار گرفتن، بالاخره در فصل 19-2018 در جایگاه سوم قرار گرفت، در دیدار پلی‌آف برابر اشتوتگارت به پیروزی رسید و برای اولین بار در تاریخ به بوند‌س‌لیگا راه پیدا کرد.

دیسکو هووست با لرزشی پشت ریش پرپشت خاکستری‌اش می‌گوید:” من مجبور شدم خودم را نیشگون بگیرم. اونیون برلین به بوندس‌لیگا صعود کرد؟ عجب فصل به یاد ماندنی‌ای در این داستان.”

هواداران خوشحال پس از سوت پایان بازی برگشت به زمین سرازیر شدند و تا نیمه شب در خیابان‌ها جشن گرفتند. اما آتش بازی تازه شروع شده بود. در تاریخ دوم نوامبر 2019، در واقع 30 سال پس از هفته‌ای که دیوار برلین برداشته شد، اونیون در اولین دربی بوندس‌لیگایی تقابل برلین شرقی و غربی به مصاف هرتا رفت. با این حال، روزی که می‌توانست به روزی تاریخی از اتحاد این کشور تبدیل شود، به شرایطی مسموم تبدیل شد.

بیش از 1100 افسر پلیس در اطراف جنگل فورسترای حضور داشتند و هواداران هرتا با 23 مهمان خاص از گروه متعصب راستگرا که به برلینر اف سی دینامو تعلق داشتند، به آنجا رفتند- دشمنان قدیمی اونیون از آلمان شرقی که حالا در دسته چهارم حضور دارند. نمایندگانی از دو رقیب اصلی و مورد نفرت اونیون در کنار هم شروع به تکان دادن پرچم‌های قرمز و سفید روی سکوهای تیم مهمان کردند.

هواداران اونیون در اقدامی جالب با به نمایش درآوردن پرسیوس، قهرمان یونانی، که لباس قرمز به تن داشت و در حال ذبح مدوسای آبی‌پوش بود، پاسخ دادند. بنرهای بزرگی روی سکوها به چشم می‌خورد که روی آنها نوشته شده بود:” با ورود به المیپوس پس از نبردی بی‌پایان، شما حالا باید بزرگترین نبردتان را برگزار کنید. این برای حریف شما به این معنا خواهد بود: اول گناه و حالا مرگ.”

 

هواداران اونیون پیشی گرفتن تیم‌شان از هرتا را به صحنه قتل مدوسا توسط پرسیوس تشبیه کردند.

 

این بازیِ خوبی نبود و اونیون این بازی را به نتیجه 0-1 به لطف پنالتی دیرهنگام برنده شد. هواداران متعصب هرتا که از صدای سوت هواداران رقیب خشمگین شده بودند، وسایل آتش بازی را به سوی سکوهای تیم میزبان نشانه گرفتند و شعله‌هایی را به سوی زمین پرتاب کردند. در جریان این وقفه طولانی در بازی، دروازه‌بان اونیون به نام رافال گیکیه‌ویتز با بعضی از هواداران باشگاهش صحبت کرده و از آنها که وارد زمین شده بودند خواست به جایگاه‌شان برگردند.

اونیون بازی برگشت را پشت درهای بسته- به دلیل شیوع جهانی ویروس کرونا در فصل 20-2019- واگذار کرد اما از آن پس بیشتر پیشرفت کرده است. تیم اورس فیشر در اولین فصل حضورش در بوندس‌لیگا در جایگاه یازدهم قرار گرفت و در فصل 21-2020 به رده هفتم رسید و توانست به رقابت‌های لیگ کنفرانس این فصل راه پیدا کند- علیرغم این که آنها تنها 19 میلیون یورو برای خرید بازیکنان جدید پس از صعود هزینه کردند. از سوی دیگر، هرتا در طول سه فصل گذشته یازدهم، دهم و چهاردهم شده، مربیان بسیاری را به کار گرفته و تقریبا 150 میلیون یورو برای خرید بازیکنان هزینه کرده است.

فیلیپ می‌گوید:” مدت‌های زیادی است که هرج و مرج در سطح مدیریتی به خوبی دیده می‌شود. انتخاب هر ساله مربیان متفاوت در هر سال باعث شده که تکیه بر سبک بازی یا هویت مشخص غیرممکن باشد. ما هزینه زیادی برای خرید بازیکنان انجام دادیم اما هیچ دستاوردی نداشته است. من امید زیادی به این فصل ندارم اما دربی امشب داستان متفاوتی دارد- شرایط و آمادگی اهمیتی ندارد و ما باید نشان دهیم که هنوز رییس این شهر هستیم.”

و او و دوستانش با گفتن این جمله برای فورفورتو دستی تکان داده و وارد قسمت تیم مهمان می‌شوند. زمان نمایش در برلین رسیده است.

 

“مزخرف واقعی اما قابل انتظار”

فیلیپ و دوستانش ناامید شدند. هرتا که از اول بازی سردرگم بود، در عرض 10 دقیقه اول روی استفاده تایوو آوونی از اشتباه خط دفاعی با یک گل عقب افتاد. شرایط وقتی بدتر شد که کریستوفر تریمل پس از نیم ساعت اختلاف را به دو گل رساند و هواداران اونیون با خوشحالی فریاد می‌زدند. هرتا در نیمه دوم سعی کرد فاصله بیشتر از این نشود و هواداران ناامید این تیم در دقایق پایانی، فشفشه‌ها را به سوی زمین پرت کردند.

هر دو گلزن این بازی گواه پروژه اونیون هستند. آوونی تابستان گذشته با 6.5 میلیون یورو از لیورپول خریده شد و نمایش خوبی در خط حمله داشته- گل اول او برابر هرتا هشتمین گلش در بوندس‌لیگا به حساب می‌آمد. تریمل از سال 2014 در اونیون حضور داشته و از دسته دو تا اروپا همراه این تیم آمده است. اونیون شاید پول رقبایش را نداشته باشد اما در  عوض ویژگی بهتری دارد: دورنمایی مشخص. هواداران ناراحت هرتا مدت‌هاست که به دنبال همین ویژگی در باشگاه‌شان هستند.

یوهان، هوادار هرتا، در مسیر برگشت با ناراحتی می‌گوید:” این یک نمایش مزخرف واقعی اما قابل انتظار بود. ما باید  همه چیز را از پایه شروع کنیم، بازیکنان جوانی از سراسر شهر بخریم و این باشگاه را بار دیگر از اول بسازیم. گفتن این موضوع سخت است اما باید کاری که اونیون انجام داده را تحسین کرد. ما امشب باید جشن بگیریم.”

 

عروسک‌های هرتا و اونیون رابطه خوبی با هم دارند اما در حال حاضر دشمنی هواداران دو باشگاه شدیدتر از هر زمان دیگری است.

 

در همین حال، هواداران واقع‌گرای اونیون تصمیم ندارند خیلی از خود بیخود شوند. تورستنِ خوشحال با خنده می‌گوید:” ین قدم بزرگ دیگری در مسیر ماست اما نیازی به پیروزی برابر هرتا نداریم تا پیشرفت‌مان را نشان دهیم- این فقط اتفاقی لذت‌بخش است. باشگاه بزرگتر بودن یا تبدیل شدن به یکی از تیم‌های همیشگی اروپا مثل آنها برای ما اهمیتی ندارد. ما فقط می‌خواهیم خاطره‌سازی کنیم و کاری کنیم که هواداران این تیم همیشه پر غرور باشند.”

مسیر اونیون از آلمان شرقی تا فتح برلین طولانی بوده و با احتیاط برنامه‌ریزی شده است- اما هیچکس نمی‌داند که از اینجا به بعد چه چیزی در پیش است. حالا 9 روز پس از هیجان دربی، هرتا پال داردای را برکنار کرده و تایفون کورکوت را که همیشه در اواسط فصل در بوندس‌لیگا می‌چرخد، به خدمت گرفته است. چرخه این سرنوشت شوم در غرب ادامه دارد.

برای مردمی که پیش از این تحت سلطه پرده آهنین (شوروی) بودند، زندگی بیشتر از هر زمان دیگری بدون نگرانی و با سرخوشی به نظر می‌رسد. اونیون در حال رقم زدن سرنوشت خودش است.

 

 

عنوان اصلی مقاله: If you go down to the woods today… نویسنده: Ed McCambridge نشریه / وبسایت: FourFourTwo زمان انتشار: فوریه 2022
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *