
موقعیت عجیب خورخه مسی؛ پدر و مدیر برنامه بهترین بازیکن دنیا بودن
هفتیک- “چه کسی برای تمام این اتفاقها آماده بوده؟ شاید هیچکس. من تلاش میکنم متوجه شوم بقیه فوتبالیستها چطور اوضاع را کنترل میکنند. خیلی هم سخت نیست.” این جملات را خورخه مسی در سال 2016 گفته بود. شاید هیچکس نمیتوانست آماده مدیریت دوران فوتبالی لیونل مسی باشد؛ از پیوستنش به بارسا در سن 13 سالگی در حالیکه یک استعداد بینظیر بود و به معالجه پزشکی نیاز داشت، تا امروز که به دنبال جدایی از باشگاه کاتالان است (توضیح مترجم: این مطلب قبل از مصاحبه شب گذشته مسی نوشته شده است).
لئو مثل بقیه فوتبالیستها نیست – او در 15 سال حضور در تیم اصلی بارسا، 634 گل زده و 34 جام کسب کرده ولی خارج از زمین چنان آدم خجالتیای است که دوست دارد تنها باشد تا بتواند با توپ بازی کند. خورخه هم مثل دیگر ایجنتها یا “صاحبان” استعدادهای ورزشی در هیچ رشتهای نیست؛ هر چند که ورود به این عرصه از طریق راههای غیر معمول، چندان عجیب نیست. ژرژ مندس، دی جی مشهوری در کلوپهای شبانه پرتغال بود و مینو رایولا، با خانوادهاش در تجارت پیتزا فعالیت داشت و هر دو هم خوب کار کردهاند.
پدر مسی در یک کارخانه فلزات در شهر روساریو، سوپروایزر بود ولی حالا مدیر اجرایی یک “تجارت خانوادگی” است که سالیانه 150 میلیون یورو گردش مالی دارد؛ از حقوق مسی گرفته، درآمدهای تبلیغاتی، سرمایهگذاریهای ملک و املاک خانواده و دیگر تجارتها. تمام جامها، گلها و لحظات جادویی داخل زمین، در خارج زمین با داستانهای پرتنش که هیچ لزومی نداشت وجود داشته باشند، همراه میشد. در همین حال، لئو به فوتبال بازی کردن ادامه میداد و در بارسلونا جام میبرد؛ درست تا همین ماه آگوست و شکست 8-2 درچمپیونزلیگ در مرحله یک چهارم نهایی مقابل بایرن مونیخ که به نظر آخرین بازی از 731 بازی او برای بارسلونا باشد.
در تمام این مدت- چه لباس رسمی برای دریافت توپ طلا میپوشید و یا حتی با لباسهای رسمیتر در دادگاه مربوط به فرار مالیاتی شرکت میکرد- خورخه و لئو همواره جدانشدنی بودهاند. مشاوران و وکلا آمدند و رفتند ولی حتی پس از دعواها، پدر و پسر ارتباطی ناگسستنی با هم دارند. آنها در روزهای خوب و بد مثل یکدیگر به اتفاقات واکنش نشان میدهند. بوروفکس معروفی که هفته گذشته، تمایل مسی به فعال کردن بند فسخ یک طرفه قراردادش را به باشگاه اعلام کرد، بار دیگر این رابطه را در مرکز توجه قرار داد. همچنین آنها در دنیایی که انگار دیگر مثل قبل کنترلی روی آن ندارند، تنها به نظر میرسیدند.

خورخه از لحظهای که فهمید پسرش میتواند به یک ستاره بزرگ تبدیل شود، همه امور خارج زمین او را برعهده گرفت.
خورخه حالا به مرکز ایالت کاتالونیا سفر خواهد کرد تا با جوزپ ماریا بارتومئو که شاید مشهورترین ایجنت-مدیر در تاریخ فوتبال است، دیدار کند تا این دو درباره آینده لئو تصمیمگیری کنند. ولی آیا آنها واقعا آماده تبعاتی که خودشان به آن دامن زدند، هستند؟ آیا دست آنها به همان اندازه که فکر میکنند قوی هست؟ و حالا که همه چیز مشخص شده، آیا آنها آنقدری هوش و توانایی دارند تا کارت درست را بازی کنند؟
***
خورخه مسی همیشه طرفدار فوتبال بوده ولی اولین ورود او به ورزش، زمانی بود که او به عنوان کمک مربی در باشگاه گراندولی فعالیت داشت؛ جاییکه پسرش اولین بازی خود را انجام داد. خورخه در سال 2013 به کیکر گفت:” لئو همیشه به چیزهایی که من به عنوان مربی به او میگفتم، گوش میکرد. حتی هنوز هم همینطور است. او هیچگاه به من نگفته که بیشتر از 25 سال سن دارم و بزرگ شدهام و بهترین بازیکن جهانم. چند روز پیش، بعد از دیدار با مادرید، نکاتی را به او یادآوری کردم. من هنوز همان پدر هستم که مربی گراندولی بود.”
مسی که به وضوح استعداد فوقالعادهای داشت، خیلی زود به تیم دیگری رفت و برای تیم جوانان بزرگترین تیم روساریو، یعنی نیو ولز اولد بویز شروع به بازی کرد ولی در سن 13 سالگی، مسی به خاطر مشکلات هورمونی که در رشدش تاثیر داشتند، به معالجه نیاز داشت. مسیها فقیر نبودند- خورخه سوپر وایزر بخش بزرگی از کارخانه آسیندار بود- ولی آنها نمیتوانستند ماهیانه 900 دلار برای معالجه او بپردازند. همچنین نیو ولز نیز قادر به این کار نبود؛ هر چند که همان موقع لئو مشهور شده بود و عکسش در سپتامبر 2000، در روزنامه لا کاپیتال شهر روساریو منتشر شده بود.
دو هفته پس از مطلب این روزنامه، پدر و پسر ناپدید شدند. هم کلاسیها و معلمها نگران شده بودند که این دو کجا رفتهاند. کادر فنی نیو ولز فکر میکردند که او پیشنهادی از باشگاههای بوئنوس آیرسی دریافت کرده است. حتی شایعاتی در مورد ابتلای او به هپاتیت وجود داشت. خورخه و لئو روساریو را به مقصد کاتالونیا ترک کردند؛ بدون اینکه به کسی به جز افراد خانواده اطلاع بدهند و مسی دو هفته به صورت آزمایشی در بارسلونا بازی کرد. او هم تیمیها و مربیانش را با تواناییهای خیره کننده خود تحت تاثیر قرار داده بود ولی مدیران باشگاه به کندی اوضاع را پیش میبردند و تمایل چندانی هم به پیدا کردن کار برای خورخه در شهرشان نداشتند.
وقتی مسیها بدون بستن قرارداد به روساریو برگشتند، خورخه توانست با هماهنگی لازم، یک تست فوتبال برای مسی در ریورپلاته برگزار کند تا فشار بیشتری روی بارسا ایجاد کند. سرانجام در ماه دسامبر، چارلی رکساچ از مدیران بارسا، قرارداد مشهور روی دستمال کاغذی را در حضور دو مشاور خانواده مسی در آن زمان یعنی جوزپ ماریا مینگهیا و هوراسیو گاگیولی امضا کرد. اما بخش کمتر دراماتیک ماجرا این بود که خورخه و لئو به باشگاه بارسلونا اعلام کرده بودند تا زمانیکه مطمئن نشوند مبلغ 100 میلیون پزوتا که شایستهاش هستند، دریافت خواهند کرد، به باشگاه برنخواهند گشت.
***
اما در گفتاری دیگر از این قصه، مسی و بارسلونا برای همدیگر ساخته شده بودند. آکادمی لاماسیا بهترین جا برای برق انداختن به چنین استعداد ذاتیای بود؛ در حالیکه باشگاه کاتالانی، مناسبترین ساختار برای او بود که به سمت موفقیت در رده بزرگسالان، به آرامی رشد کند. واقعیت این است –که حداقل برای خورخه از لحاظ اقتصادی – اوضاع از ابتدا پرتنش بود.
اولین درگیری بزرگ، 12 ماه پس از پیوستن او به باشگاه رخ داد. بارسا یک مدیر داخلی جدید انتخاب کرده بود که با پرداخت پولی هنگفت (حدود 120 هزار دلار در سال) به یک پسربچه که در سطح رقابتی هم بازی نمیکرد، مخالف بود. خورخه مخالفتش را با ارتباط گرفتن با خورخه والدانو که او هم اهل روساریو بود، نشان داد تا شرایط انتقال پسرش به رئال مادرید را جویا شود. همه چیز به نظر ترتیب داده شده بود تا اینکه یکی از مدیران بارسا به این شایعه که مسیها میخواهند “کاری مثل فیگو” انجام دهند، با جمله “او فکر کرده کیست؟ مارادونا؟” پاسخ داد. خارج از لاماسیا یا آرژانتین کمتر کسی اسم لئو را شنیده بود ولی خورخه نشان داده بود که در هنگام روبرو شدن با باشگاه، از هر اهرمی استفاده میکند.
اولین باری که مسی به عموم معرفی شد، در دیدار جام خوان گامپر مقابل یوونتوس در آگوست 2005 بود که پیش درآمد اتفاقات بزرگ بود؛ آن هم چند ماه بعد از اینکه 18 ساله شده بود. مسی در جریان تساوی 2-2 یک پاس گل برای آندرس اینیستا ارسال کرد و فابیو کاپلو، سرمربی یووه پس از بازی از او تعریف کرد و برای اولین بار، فریاد زدن نامش را در ورزشگاه 90 هزار نفری نوکمپ توسط هواداران شنید. او یک هفته پیش از آن، برای تیم ملی آرژانتین اولین بازی را انجام داده بود ولی نمیتوانست برای بارسا در لالیگا به میدان برود زیرا لیست بازیکنان غیراسپانیایی آنها تکمیل بود.
اینترمیلان سعی کرد که از شرایط، بهترین استفاده را ببرد و پیشنهادی سه برابر حقوق فعلی مسی به او ارائه کرد. خورخه به این پیشنهاد علاقهمند شده بود و ضمانت چیکی بگیریستین، مدیر ورزشی وقت بارسا ]در مورد ادامه کار مسی در این تیم[ را قبول نداشت تا اینکه خوان لاپورتا، مدیر وقت بارسا وارد مساله شد. مسیها دو پیشنهاد حقوق بارسا که پایینتر از اینترمیلان بود، رد کردند تا در نهایت در عرض هجده ماه به سومین توافق تمدید قرارداد این ستاره نوجوان رسیدند. لاپورتا همچنین اقداماتی انجام داد تا مسی و پدرش شهروند اسپانیا شوند که بدین ترتیب او مشکلی برای بازی کردن در لالیگا نداشت.

نمایش درخشان مسی مقابل یوونتوس در دیدار خوان گامپر 2005، باعث شد تا او بتواند قرارداد بهتری با بارسا امضا کند.
مسیها از همان ابتدا فرمان را در دست داشتند که علتش استعداد ویژه لئو بود؛ هر چند که بسیاری، اینکه پدر، ایجنت پسر ورزشکارش باشد، مناسب نمیدانستند. یکی از منابع نزدیک به بارسلونا میگفت که اگر من به مراقبت پزشکی نیاز داشته باشم، پیش دکتر میروم. پیش پدرم نمیروم آن هم برای اینکه به او بیشتر اعتماد دارم و او من را بیشتر میشناسد. در مورد ایجنتها هم باید همین رویکرد وجود داشته باشد.” خورخه صبر بسیاری را در باشگاه بارسا لبریز کرده بود ولی لاپورتا متوجه ارزش محکم کردن رابطهاش با مسیها بود. با تمدید قراردادهای متعدد، در عرض سه سال پس از اولین بازی برای تیم اصلی، لئو جانشین رونالدینیو به عنوان پردرآمدترین بازیکن باشگاه شد.
وقتی ساندرو روسل در سال 2010 ریاست باشگاه را برعهده گرفت، مذاکرات کمی پیچیدهتر شد. در دسامبر سال 2013، زمانیکه خاویر فائوس، نایب رئیس باشگاه، به رسانهها گفت که هیچ دلیلی نمیبیند که بارسا، قرارداد “این آقای محترم” را “هر شش ماه یک بار” تمدید کند، با پاسخ عجیب مسی در برنامه RAC1 رادیو کاتالان روبرو شد که گفت:” آقای فائو هیچ چیز از فوتبال نمیداند و میخواهد بارسا را مثل یک کسب و کار مدیریت کند که شدنی نیست.”
فائوس مدت زیادی در باشگاه دوام نیاورد و پس از اینکه بارتومئو، مدیر فعلی باشگاه، کنترل مذاکرات را در دست گرفت، مسی پشت سر هم قرارداد تمدید کرد. یک منبع به اتلتیک گفت که در واقعیت، خورخه اخیرا هیچ مشکلی نداشته و مذاکرات دشواری با بارسا انجام نداده است. او گفت:” دیگر مذاکرهای در قراردادهای اخیر انجام نشد. چند قرارداد بدون اینکه حتی سوالی در موردشان شود، فقط امضا شدند تا مسی احساس کند مهم تر] از تمدید قراردادهای متعدد و هزینههای هنگفت[ است.”
اما مسیها اعمال نفوذهای دیگری هم داشتند. همانطور که چندین منبع ادعا کردهاند، مسی و اطرافیانش، بازیکنانی را برای خرید به باشگاه پیشنهاد میکردند؛ هر چند که این پیشنهادات دوستانه بود و نه دستوری. در روزهای اولیه حضور مسی در بارسا، شایعه شده بود که رویکرد خورخه برایشان دردسرساز خواهد شد.
یک منبع نزدیک به مذاکرات به اتلتیک گفت:” او (خورخه) خیلی خودبزرگبین بود؛ همان خصوصیاتی که از پدر بهترین بازیکن جهان انتظار میرفت در او وجود داشت. بیشتر پدران فوتبالیستها اینگونهاند ولی آنطور که برای من توصیف شد، رفتار او در جلسات با باشگاه در طی سالها، سطح پایین بود. همه میدانند پسر شما کیست؛ لازم نیست کاری انجام دهید تا آن را ثابت کنید.”
در مقابل رسانهها، بارتومئو و تمامی افراد در باشگاه بارسلونا همواره اذعان داشتهاند که رابطه با خانواده مسی عالی بوده و آنها همگی یک چیز میخواهند- اینکه مسی فوتبالش را با موفقیت در نوکمپ به پایان برساند. اتلتیک از مدیر سابق بارسلونا که مستقیما با خورخه در جریان تمدید قراردادهای اخیر ارتباط داشت، درباره اینکه آیا صحبتهای خصوصی آنها دوستانه بوده یا نه سوال کرده است.
این منبع گفت:” خورخه آدم خوبی است، خوش اخلاق و محترم مثل دیگر اعضای خانواده. شرایط بسیار حساسی است ولی برای آنها در ماجراجویی جدیدشان آرزوی موفقیت دارم.” مشخص نبود که لحن او کنایهای بود یا نه ولی حداقل مشخص بود او از اینکه دیگر لازم نیست با مسیها سر و کله بزند، خیلی خوشحال است.
***
وقتی مسی در سال 2001 با بارسلونا قرارداد بست، تمامی خانواده او به مرکز ایالت کاتالونیا نقل مکان کردند ولی مادرش سسیلیا و خواهر و برادرهایش، رودریگو، ماتیاس و ماریا سول خیلی سریع به روساریو برگشتند. خورخه و لئو در آپارتمانی کوچک در لس کورتس، نزدیک به نوکمپ و کمپ تمرینی اصلی باشگاه زندگی میکردند. پولی که از اسپانیا ارسال میشد، به دیگر اعضای خانواده اجازه داده بود تا زندگی خیلی خوبی در آرژانتین داشته باشند؛ ولی زندگی روزمره برای پدر و پسر چندان هیجانانگیز نبود.

وقتی لئو با بارسلونا قرارداد بست، همه اعضای خانواده به بارسلون مهاجرت کردند اما بعد از مدت کوتاهی، به جز خورخه، بقیه به روساریو برگشتند.
خورخه برونگراتر از پسرش است ولی هنوز افراد زیادی را در شهر جدید نمیشناخت و در مورد افرادی که با آنها ارتباط میگرفت، محتاط بود. پدر و پسر بازی کامپیوتری انجام میدادند، غذای بیرون میخوردند و زمان زیادی با هم صرف میکردند و از خیلی جهات به هم تکیه داشتند. رابطه بسیار نزدیک آنها در طی سالها ادامه پیدا کرد؛ حتی وقتی مسی بزرگ شد، ازدواج کرد و بچهدار شد و خورخه به روساریو بازگشت تا با کمک برادر لئو، رودریگو، اوضاع را از راه دور کنترل کند.
یک منبع که از اوایل حضور مسی در کاتالونیا با آنها در ارتباط بود و مذاکره میکرد گفت:” لئو تمام ارتباطات و تجارتها را به افراد دیگر سپرده ولی پدرش همیشه در راس قرار داشته است. او سعی کرد هر کاری میتواند برای پسرش انجام دهد. یاد نگرفته که عقب بکشد و کنار برود تا دیگر افراد حرفهایتر کار را انجام دهند. آنها خانواده خوبی هستند، عاشق همدیگرند ولی به نظر در ایجاد ارتباطات با افرادی که میتوانند کمکشان کنند، خیلی خوب نیستند.”
یک منبع دیگر گفت:” از برخی جهات، حضور خورخه به عنوان ایجنت مسی به نفع او است زیرا همیشه میتوانید به پدرتان تکیه کنید. ولی شاید از برخی جهات هم به ضرر او باشد زیرا شما به فردی با تجربهتر نیاز دارید. خورخه در این کار متخصص نیست و ناگهان مدیر کسب و کار بزرگی به نام لیونل مسی شده.” در دفتر جدید خانواده در آونیدا دییاگونال شهر بارسلونا، افراد معدودی استخدام شدهاند. یک منشی، یک حسابدار آلمانی، یک کارمند سابق بانک به نام آلفونسو نِبوت که کارهای مربوط به سرمایهگذاریهای مسی را انجام میدهد و پائو نِگره، از کارمندان سابق بارسلونا.
در کنار دفتر اصلی، سه دفتر دیگر نیز وجود دارد: یکی برای خورخه، یکی برای رودریگو و یکی برای لئو. این سه به ندرت کنار هم هستند. پس از اینکه مسی برای اولین بار در سال 2009 توپ طلا را به دست آورد، خانواده مسی، نگره را استخدام کرد تا صرفا موضوع تبلیغات بینالمللی مسی را پیگیری کند.
مسیها با هر اسپانسری همکاری دارند – و تخمین زده میشود که خانواده آنها سالیانه بیش از 30 میلیون یورو از کمپانیهای بزرگ مثل آدیداس، گاتوراده، هواوی، مسترکارد و پپسی درآمد داشته باشد. جایگاه آنها به شکلی است که لازم نیست خانواده به دنبال همکاریهای جدید تبلیغاتی باشد بلکه این کمپانیها هستند که سراغ آنها میآیند و پیشنهاداتی فوقالعاده ارائه میکنند و آنها (مسیها) باید در مورد قبول کردن این پیشنهادات تصمیمگیری کنند.
مشخص است که مسیها میدانند این حق لئو است که پول زیادی به دست آورد- هم به عنوان یک بازیکن در جهان و هم به عنوان یک برند که برای میلیونها هوادار در سراسر جهان جذاب است. برخی از این اسپانسرها توانستهاند برای طولانی مدت با خانواده مسی همکاری داشته باشند ولی همیشه رویکردی محتاطانه در مورد لئو و خورخه پیش گرفتهاند و آنها را مطمئن کردهاند که پرداختیهای هنگفتی در راه خواهد بود. نگره هم مثل دیگر افراد خانواده به آنها نزدیک است؛ هر چند آنهایی که به لئو نزدیک هستند معتقدند که او نقشی محوری در تغییر رویکرد لئو درباره همکاری با بارسلونا ایفا نکرده است.
در دایره کوچک آنها، برخی همکاران قدیمی بودهاند که از باشگاه بارسلونا به جمع آنها پیوستهاند. هر چند که هنوز انتقال او به منچسترسیتی در طی هفتههای آتی مشخص نیست، لئو و خورخه با چندین مدیر بارسلونا که شناخت خوبی از آنها دارند، صحبت خواهند کرد و البته با پپ گواردیولا، سرمربی سیتی. البته که هنوز مشخص نیست علت ملاقات آنها، در مورد انتقال مسی به سیتی است یا برای رابطه نزدیک و همیشگی مسی با گواردیولا.
یک منبع نزدیک به خانواده، بحث و گفتگوهای پیشین خانواده در مورد آینده لئو را یادآورد شد و همینطور این موضوع که مسی در یک مصاحبه از منچستریونایتد به عنوان “باشگاهی تاریخی در انگلیس” یاد کرده و همچنین در صحبت با سسک فابرگاس، علاقهاش به شهر لندن را ابراز کرده بود.
این منبع گفت:” من همیشه این حس را داشتهام که مسی میخواهد تجربه بازی کردن در دیگر کشورها را داشته باشد. حیرت انگیزتر از انتقالش به سیتی، همکاری دوباره او با پپ است. رابطه بازیکنان پس از چندین فصل پرتنش با گواردیولا چندان خوب نبود. البته این موضوع مختص لئو نیست. لئو و پپ مستقیما مشکلی نداشتند ولی در فصل پایانی اوضاع چندان خوب نبود و رابطه بین مسی و مربی کمی خدشهدار شده بود. به بازیکنانی که گواردیولا در بایرن و سیتی جذب کرد، نگاه کنید. بازیکنان زیادی نبودند که او در بارسا هدایتشان را برعهده داشت. رابطه گواردیولا و بازیکنان در پایان خوب نبود. ولی زمان همه چیز را درست میکند. مسی احمق نیست. او میداند که بهترین روزهایش وقتی بود که گواردیولا روی نیمکت نشسته بود؛ بنابراین شاید او فکر میکند که این مربی میتواند بهترین بازی را از او بگیرد.”
ممکن است رابطه مسی و گواردیولا دوباره گرم شود. البته این نکته حائز اهمیت است که به خاطر کار کردن با مشاوران و ایجنتهای متعدد، به خصوص در ابتدای دوران فوتبال مسی، در بسیاری از موارد، رابطههای مسی مدت زیادی ادامه پیدا نکرد یا پایان خوشی نداشته است. لئو به کسب توپ طلاها ادامه میداد و خورخه میلیونها دلار درآمد داشت و مسیها هر کسی که از رفتار آنها ناراحت بود، پشت سر میگذاشتند. برخی که ارتباطاتی با اطرافیان آنها داشتند، اینطور احساس کردند که آنها بیشتر از اینکه به فکر افزایش درآمد باشند، به این فکر بودند که کسی از درآمدشان سهمی نبرد.
یکی از منابع که در ابتدا رابطه خوبی با این خانواده داشته ولی بعدا طرد شده گفت:” میتوانم با شما راجع به شخصیت خیلی از آدمهایی که در این دنیا میشناسم صحبت کنم، ولی هیچوقت نمیتوانم از شخصیتی مثل او (خورخه) حرف بزنم. واقعا معذرت میخواهم ولی خیلی گذشته و من این آدم را فراموش کرده بودم.” برخی اما همدلی بیشتری با آنها دارند. مسی تجارت بزرگی است و بسیاری در این فکر بودند که با همکاری با او، نام خود را بزرگ کنند. یکی از منابع گفت:” یک بیاعتمادی در آنها وجود دارد. به این خاطر که هر کس سهمی از لئو میخواهد. طبیعی است که خانواده بخواهد از او محافظت کند.”
یکی از منابعی که برای نوشتن این مقاله با او مشورت شده، دیده که زمانی مسی برای مراسم یوفا در موناکو وارد سالن میشد، پدرش خورخه مسی که پشت سر او بود، ایستاده و با رود استوارت، موزیسین مشهور شروع به صحبت کرده است. او اینطور احساس میکند که خورخه از این فرصت ارتباطسازی برای مقاصد حرفهای استفاده نمیکند. یک ایجنت با تجربه که ارتباطی با مسی نداشته میگوید که برایش دردناک است که هر گاه نام مسیها به میان میآید، کار به پول میکشد.
او گفت:” اگر بخواهید بازیکنی را خوب مدیریت کنید، باید از همه نظر خوب مدیریت شود. اگر او دچار مشکلات مالیاتی جدی شود، اینطور به نظر میرسد که آنها بدون توجه به عواقب، تنها نگاهی اقتصادی به هر چیزی دارند.” البته درگیر شدن بازیکنان لالیگایی با مشکلات مالیاتی خیلی هم نادر نیست و افرادی مثل کریستیانو رونالدو و ژوزه مورینیو هم از جمله کسانی بودند که در طی سالهای اخیر در این زمینه به مشکل خوردهاند.
سال 2013 که مسئولان مالیاتی اسپانیا شروع به بررسی دقیق فوتبال کردند، مسیها اولین نفراتی بودند که هدف قرار گرفته شدند. لئو و خورخه هر دو متهم شدند که بین سالهای 2007 تا 2009، به کمک شرکتهایی در انگلیس و سوئیس، درآمد حق تصاویر مسی را به شرکتهای معاف از مالیات در اروگوئه و بلیز منتقل کردند که بدین ترتیب، از پرداخت 4 میلیون یورو مالیات گریختهاند.

خورخه و لئو به دلیل فرار مالیاتی بین سالهای 2007 تا 2009، دادگاهی شدند اما پرونده در نهایت با جریمه مالی مختومه شد.
خورخه در زمان شهادتش در دادگاه در ژوئن 2016 گفت:” از زمان شروع دوران فوتبالی پسرم، سال 2001 که ما به بارسلونا آمدیم، همیشه سعی کردهام زندگی را برایش آسانتر کنم. او فوتبال بازی میکرد و من هم به هر شکلی میشد، کمکش میکردم.” این بخشی از توضیحات او درباره زمانی بود که مسی شروع به کسب درآمد حرفهای از فوتبال در بارسا کرد و خورخه چند مشاور مالیاتی در آرژانتین استخدام کرد و طبق نظرات آنها، اقدامات اقتصادی را پیش میبرد. لئو همچنین در جریان دادرسی به قاضی گفته بود:” من قراردادها را به خاطر اعتمادی که به پدرم داشتم، امضا میکردم.”
آنها که فکر میکردند با پرداخت 5 میلیون یورو برای پوشش مالیات پرداخت نشده و همچنین مبلغی برای جبران خسارات، از این قصه جان سالم به در میبرند، در نهایت به جرم سه مورد کلاهبرداری از اداره مالیات مجرم شناخته شده و به 21 ماه حبس محکوم شدند.آنها همچنین جریمه سنگینی هم شدند- 2 میلیون یورو برای لئو، 1.5 میلیون یورو برای خورخه.
پول مسیها اما برای اهداف بشردوستانه نیز مصرف شده است.در سال 2007 بنیان مسی تاسیس شد که به واسطه شهرت جهانی این بازیکن، برای کارهای خیریه، پول جمعآوری میکرد. آنها به تاسیس بزرگترین مرکز سرطان کودکان در اروپا، اس جی دی پدیاتریک سنتر که در نزدیکی نوکمپ قرار دارد، 30 میلیون یورو کمک کردند. در آگوست 2020، زمانیگکه اخبار جدایی او در مطبوعات منتشر شد، نشریات آرژانتینی مدعی شدند که بنیاد مسی 50 دستگاه تنفس مصنوعی برای بیمارستانها در روساریو خریده است.
با این حال، این بنیاد، خانواده مسی را در شرایط نامطلوبی نیز قرار داده است؛ حداقل در رسانهها. ” مسی و دوستان” دیدارهایی بود که برای اهداف خیرخواهانه طراحی شد و ستارههایی مثل روبینیو، دیگو فورلان، خاویر ماسکرانو و آریل اورتگا در این بازیها که در تابستان 2012 و 2013 در آمریکای شمالی و جنوبی برگزار شد، شرکت داشتند. اما جنجالها زمانی بالا گرفت که اعلام شد دادگاه اسپانیا، تحقیقات قضایی درباره اینکه بازیهای برگزار شده در مدلین و بوگوتا، ربطی به پولشویی قاچاقچیهای مواد مخدر کلمبیایی دارد، انجام داده است.
مسی در پاسخ به ادعاهایی که علیه او مطرح شده بود گفت:” من از آنچه گفته میشود، واقعا متاسفم؛ نه فقط صحبتهایی که راجع به من گفته میشود، بلکه راجع به افرادی که عاشقشان هستم یعنی پدرم و بازیکنانی که دوستان من هستند. کاری که ما در این بازیها انجام میدادیم، صد در صد اهداف خیرخواهانه داشته است. من با پدرم و دوستانم کاملا متحد هستم، هم شخصی و هم حرفهای. تمرکز من روی فوتبال بازی کردن است و پدرم به مسائل خارج از زمین من میپردازد و همچنین انتخاب بهترین متخصصها برای کمک به ما.”
کاراگاهان اسپانیایی در نهایت نتوانستند به ادله کافی برای محکوم کردن مسی دست پیدا کنند ولی برای این بنیاد، به میان آمدن چنین اتهاماتی اتفاق خوبی نبود. یک منبع نزدیک به باشگاه گفت:”به نظر من آنها باهوشترین افراد جهان نیستند. لئو بهترین بازیکن جهان و تاریخ است ولی او هیچگاه بهترین ایجنت یا بهترین کارمندان را نداشته است. در این سطح، شما به یک مدیربرنامه، یک مسئول شبکههای اجتماعی، یک مشاور اقتصادی و یک مشاور سرمایهگذاری نیاز دارید. منظور من این است که اگر از لحاظ توانایی مذاکره یا استراتژیهای اقتصادی یا برنامهریزی کاری به موضوع نگاه کنید، آنها هیچگاه رویکردی حرفهای نداشتهاند؛ ولی این لزوما همه تصمیمات آنها را غلط نمیکند.”
در سالهای اخیر، خواهر و برادرهای مسی هم منافع تجاری خود را دنبال کردهاند و در برند خانوادگی مسی، جایی برای خود پیدا کردهاند. در سال 2016، ماریا سول و رودریگو یک رستوران در شهر بارسلونا افتتاح کردند که میزهایش طرح زمین فوتبال را داشتند، دیوارها با طرحهایی از تاکتیکهای فوتبال دکوراسیون شده بود و تلویزیون هم فوتبال پخش میکرد؛ ولی در اکتبر 2018 تعطیل شد. از سال 2017، خانواده مسی سه هتل با نام “MiM” در شهرهای سیتگِس، ایبیزا و مایورکا افتتاح کرده؛ هر چند که این هتلها توسط گروه Majestic Hotel Group مدیریت شدهاند.
اخیرا رودریگو تصمیم گرفته که مشاور بازیکنان جوان شود و چند ستاره نوظهور در لاماسیا را زیر نظر دارد. او سعی کرد روابطی با آنسو فاتی، هم تیمی جوان لئو ایجاد کند و در رسانهها، خودش را ایجنت فاتی معرفی کرد؛ هر چند خانواده آنسو با دیگر ایجنتهای بزرگ در سراسر اروپا ارتباط دارند. این اتفاق نشان داد که مسیها، این نوجوان را که گفته میشود میتواند بهترین مهاجم لاماسیا پس از مسی باشد، تایید میکنند. در دنیای ایجنتها، دانش شخصی مثل رودریگو خیلی بالا نیست. اینکه برادر بازیکنان مشهور ایجنت فوتبال شود، غیرعادی نیست ولی یک منبع، سابقه او را با پره گواردیولا، برادر پپ مقایسه میکند که با حضور طولانی مدت در یکی از پستهای مهم شرکت نایکی، خود را برای کار ایجنتی آماده کرده بود؛ همینطور با دریافت ارقام هنگفت از کمپانی مدیا پرو که در زمینه حقوق ورزشی فعالیت میکند.
فردای روزی که بایرن، بارسا را در چمپیونزلیگ تحقیر کرد، اعلام شد که فاتی ارتباط خود را با شرکت پولاریس اسپورت آغاز کرده؛ از شرکتهای تابع ژستیفوته متعلق به ژرژ مندس. این خبر بدی برای ارتباط رودریگو و فاتی است و همچنین به این موضوع اشاره دارد که رابطه بین مسیها و بارسلونا رو به اتمام است.
***
در سال 2018، رابطه بین کریستیانو رونالدو و رئال مادرید، به خصوص بین بازیکن و فلورنتینو پرز، نزدیک به بحرانی شدن بود. این دو همواره رابطه خوبی با یکدیگر نداشتند، درست از ابتدای حضور رونالدو در رئال که توسط رومن کالدرون، مدیر قبلی باشگاه خریداری شد ولی در نهایت 9 سال با پرز در این تیم سپری کرد و 4 چمپیونزلیگ برد.
باشگاه در خفا به ژرژ مندس، ایجنت رونالدو گفته بود که به دنبال خریداری باشد که 100 میلیون یورو بپردازد. مندس سریعا یوونتوس را پیدا کرد و انتقال انجام شد. هرچند پایانی افسانهای رقم نخورد و رابطه نه چندان خوب رونالدو با هواداران مادرید، بدتر هم شد ولی این انتقال با حرفهایگری محض و بدور از احساسات نهایی شد.
چنین جدایی قرار نبود هیچگاه برای مسی در بارسلونا رخ دهد زیرا برای آنهایی که درگیر موضوع هستند، جدا کردن مسائل حرفهای و شخصی بسیار دشوار است. اتلتیک اخیرا گزارش داده که بارتومئو، دلایل خود را برای تشویق لئو برای جدایی دارد که در درجه اول، پر شدن حفره بزرگ حساب و کتابهای باشگاه است. همچنین دو دهه فشار و تنش بین خورخه و بسیاری از مدیران مختلف بارسا، تلفات روانی بسیاری به همراه داشته است.
اما یک منبع که پستی بالا در باشگاه در چند سال اخیر داشته مخالف ادعای اتلتیک است که میگوید مسئولان بارسا در نهایت به نقطهای میرسیدند که با پرداخت رقمهای دائما در حال رشد به مسی مخالفت میکردند. او گفت:” این ایده که مسی به خاطر پول تیم را ترک میکند، علمی تخیلی است. مسی بیشترین درآمد را در بین بازیکنان دنیا دارد. او به خاطر عدم وجود پروژه ورزشی تیم را ترک میکند. در چند سال اخیر، باشگاه هزینه بسیاری انجام داده ولی نتوانسته تیمی بسازد که در سطحی که مسی انتظار دارد، رقابت کند.”
بسیاری از اعضای باشگاه بارسلونا با افت سطح رقابت باشگاه در چند سال اخیر، از تیم نا امید شدهاند؛ به خصوص با هشدارهایی که از حذف شدنهای تحقیرآمیز در چمپیونزلیگ دریافت کردهاند. بنابراین مسی شنوندگان حمایت کنندهای خواهد داشت که باید درباره علت تمایلش به جدایی از باشگاه به آنها توضیح دهد. لوئیس سوارز و کارلس پویول، هم تیمیهای فعلی و سابق او، به صورت رسمی از او حمایت کردهاند ولی لئو همچنان سکوت کرده است.
یک منبع که به بازیکنان فعلی و سابق بارسا در زمینه ارتباطات مشاوره میداده گفت:” مسی همیشه مشکل ارتباط داشته است. او هیچگاه متوجه نشده که با صحبت کردن چقدر میتواند موفقتر باشد. شاید بوروفکس از نگاه قانونی، منطقی بود ولی شاید باید از طریق یک کنفرانس مطبوعاتی یا یک بیانیه چنین چیزی اعلام میشد.”

ازدواج با آنتونلا روکوتزو و پدر شدن به مسی کمک کرد تا شخصیت برونگراتری پیدا کند و وابستگی کمتری به پدرش داشته باشد.
لئو در چند سال اخیر، در بیان احساساتش راحتتر بوده، به خصوص از وقتی که کاپیتان بارسلونا و آرژانتین شده است. داشتن سه فرزند- تیاگو (متولد 2012)، متئو (متولد 2015) و چیرو (متولد 2018)- و ازدواج با معشوقه دوران کودکیگاش، آنتونلا روکوتزو هم باعث تغییر او شده و تاثیر خورخه و رودریگو روی تصمیماتش نسبت به اواسط دوره 20 تا 30 سالگی، کمتر شده است.
در زندگی شخصی، او مدیر خانوادهاش است و در زندگی حرفهای، از جانب دیگر هم تیمیهایش صحبت میکند؛ به خصوص در چند ماه اخیر در مصاحبه با رسانهها مخالفتش را با اریک آبیدال، مدیر ورزشی سابق باشگاه و بارتومئو ابراز کرده است. البته که پشت این بیانیهها همیشه این تفکر بوده که مسی فکر میکند صحبتهایی که راجع به او مطرح شده به قصد حمله کردن بوده و باید واکنشی نشان دهد.
هواداران مسی در جریان درگیریهای او با مدیران باشگاه، همواره در جبهه او بودهاند. با این حال، بیمهری واضح در تصمیم او برای جدایی از باشگاه، آن هم در این دوره تاریک تاریخ بارسا، به رابطه او با هواداران که عمیقا عاشقش بودند، ضربه زده است. همچنین این نکته قابل توجه است که به جز ویدال و سوارز که به هر دویشان اعلام شده دیگر بارسا آنها را نمیخواهد، دیگر بازیکنان در رسانهها اعلام حمایتی از مسی نکردهاند.
به علاوه، به نظر میرسد برخی بازیکنان تیم اصلی بارسا، از رویکرد پرخاشگرایانه مسی، در بهترین حالت، “شگفتزده” شدهاند و یک منبع نزدیک به چند بازیکن، به این موضوع اشاره داشت که سوارز که دوران حضورش در بارسا هفته گذشته با تماس تلفنی با رونالد کومان به پایان رسید، همچنان برای تمرین کردن و تستهای ورزشی در تمرینات حاضر شده است. این در حالی است که به سوارز گفته شده دیگر نیازی به حضور او در تیم نیست و به مسی گفته شده که نقشی کلیدی در پروژه کومان دارد.
یکی از اعضای باشگاه گفت:” اعضای بارسلونا حالا منتقد مسی هستند زیرا او باشگاه را با مدیرعامل اشتباه گرفته است. مسی باید بیرون بیاید و صحبت کند، بگوید که بسیار عاشق بارساست ولی باید تیم را ترک کنم، دلایلش را بگوید و اختلافاتش را با مدیریت توضیح دهد. این سکوت و نحوه جدایی، برای همه ناراحتکننده است. داستان او زیبا بود ولی پایان تلخی دارد.”
با وجود سکوت رسمی خانواده او پس از ارسال بوروفکس، بارسا سعی دارد روایت رسانهها را جهت بدهد و در این جنگ رسانهای پیروز شود و به این ترتیب، این خلا ایجاد شده (به واسطه سکوت خانواده مسی) با صداهای دیگر پر شده است. سکوت لئو اینطور برداشت شده که او با سیاستهای پدرش برای ترک باشگاه موافق نیست ولی برخی منابع در آرژانتین که به شرایط آگاهی دارند میگویند که “این دو کاملا در توافق با هم هستند” و در این سکوت، به توصیههای مشاورانشان عمل میکنند. آنها احساس میکنند نیازی به صحبت کردن در این مقطع نیست و مطمئن هستند که در این جنگ، در جبهه پیروز قرار دارند و میتوانند به چیزی که میخواهند برسند.
البته یک نفر که خانواده آنها را میشناسد، این ایده که خورخه پشت تفکر جدایی است، رد میکند. او گفت:” در گذشته خورخه تمام جزئیات زندگی مسی را مدیریت میکرد. حتی آنهایی که به دایره آنها نزدیک بودند، اگر میخواستند پیامی به لئو بدهند، باید از طریق پدر یا برادرش این کار را میکردند.
از جام جهانی 2014 و موضوع فرار مالیاتی، اوضاع عوض شد. مسی تغییر کرده و پخته شده است. حالا شاید کمتر محافظت میشود. مطمئنا پدرش نظراتی در این رابطه دارد و برادرش هم در مذاکرات با بارسلونا حاضر خواهد شد ولی رودریگو تاثیری در تصمیم مسی ندارد. خورخه هم نظر خودش را دارد ولی به نظرم کسی که این اتفاقات را رهبری میکند، خود لئو است.
به رادیو گوش میکردم که میگفت ” مشاوران مسی تصمیمی میگیرند که ممکن است درست یا غلط باشد”. نه، مشاوران مسی برایش کار میکنند؛ بنابراین این خود او است که استراتژی را اتخاذ میکند. این خود او بود که در تمرینات حاضر نشد. مشاوران شاید درباره قرارداد نظری داشته باشند ولی این خود مسی است که میخواهد جدا شود.”
اطمینان مسی در پیروزی در جنگ با باشگاه در افرادی که به قراردادها در اسپانیا و قوانین ورزش در این کشور آگاه هستند، وجود ندارد. همینطور افرادی که پیشتر در جمع نزدیکان او حضور داشتهاند ولی از مسیر جدا شدهاند. مینگهیا از جمله افرادی بود که به معرفی خورخه مسی به مدیران بارسا در سال 2000 کمک کرد ولی سالهاست با آنها همکاری نداشته است.
به صورت اتفاقی (یا شاید هم نه!) مینگهیا 79 ساله برنامه یوتوبی خودش را چند روز پس از اینکه بوروفکس به نوکمپ رسید، آغاز کرد. مینگهیا در قسمت اول برنامهاش گفت که مسیها با پیروی از مشاورههای وکلایشان “به داخل یک استخر شیرجه زدهاند” و اجازه دادند که بارتومئو آنها را خلع سلاح کند. او مدعی شد:” بارها گفتهام که مدیران بارسا احمق هستند ولی آنها این بار هوشمندانه عمل کردند. نه لئو مسی و نه افرادش، انتظار واکنشی از سوی رئیس باشگاه را ندارند. او معمولا در تصمیمگیریها دودل است ولی این بار خیلی سریع تصمیم گرفت و شک و شبهههای بسیاری ایجاد کرد.”
زمان خواهد گفت که آیا سیاستی که مسیها پیش گرفتند به نفعشان خواهد شد و میتوانند یک راه خروج ایجاد کنند تا مسی به جام بردنهایش ادامه دهد و خورخه بتواند امور خارج از زمین را کنترل کند یا نه. با این حال، روشی که آنها برای رسیدن به هدفشان انتخاب کردهاند، نشان میدهد که روابط بسیاری از افراد با آنها بهم خورده و بدون شک این موضوع روی تصوراتی که از مسی در نوکمپ باقی میماند، تاثیر خواهد گذاشت.
وقتی مسی در سال 2000، راهی برای خروج از روساریو پیدا کرد، آنها بدون اینکه به نزدیکانشان چیزی بگویند، شهر را ترک کردند. استعداد لئو به حدی بوده که حتی با وجود درخواستهایی که از باشگاه کردهاند و برخوردهایی که با اطرافیان داشتهاند، اتفاقات آنطور که میخواستند رقم خورده است. لئو شاید بهترین بازیکنی باشد که تا به حال دیدهایم. خورخه مسیر فوتبالی پسرش را همواره رو به بالا نگه داشته، حتی با وجود مشکلات مالیاتی و روابط عمومی فاجعه باری که در این مسیر داشت؛ به خصوص وقتی که مبلغ هنگفت درآمدی آنها را محاسبه کنیم. آنها به چیزی بیش از یک دفتر کوچک در بارسلونا و تعداد کمی کادر حرفهای که در مسائل حقوقی و فنی کمکشان کنند، نیاز نداشتند. خانواده همیشه مهمترین تصمیمات را گرفته است.

خورخه مسی همیشه تلاش کرد در راس امور مربوط به پسرش باشد و اجازه نداد افراد زیادی وارد این بیزینس خانوادگی باشند.
با این حال شاید شرایط این بار متفاوت باشد؛ به خصوص که بالاخره روزی میرسد که توانایی مسی در زمین دچار افت شود. حتی باشگاه سیتی که توسط مالکان اماراتیاش حمایت مالی میشود، توان پرداخت حقوق 100 میلیونی مسی (با احتساب مالیات) را ندارد و دوران ستاره 33 ساله در بالاترین سطح فوتبال به زودی به پایان خواهد رسید. فراتر از آن، پول ساختن از برند مسی در صورتی که ارتباطات با باشگاه بارسلونا دچار صدمات جدی شود، کار دشواری خواهد بود.
استعداد ناب او باعث شده تا ایجنت لئو مسی هیچگاه ناکام نباشد و نشان میدهد که چرا خورخه در سال 2016، درباره این کار گفت:” چندان هم سخت نیست”. هر چه مسی پختهتر شد، کمتر و کمتر به پدرش تکیه کرد و حالا احساس میکند که باید خودش کنترل مسائل کاری را در دست داشته باشد که از جمله آنها ترک بارسلونا به عنوان بازیکن آزاد است.
جنجالی که این انتقال ایجاد کرده و نامشخص بودن شرایط که به واسطه قراردادش ایجاد شده، نشان میدهد که این نگرانی وجود دارد که ممکن است آنها تقاص عدم حضور حرفهایها در مدیریت امور را بالاخره بدهند. در هر ملاقات احتمالی که با اعضای هیئت مدیره بارسا و بارتومئو انجام شود، ملاقاتهایی که همیشه خیلی راحت بودند، آنها این بار تنها هستند؛ در حالیکه شاید این بار آنها بیش از همیشه به حمایت نیاز داشته باشند.
یک خبرنگار آرژانتینی که دوران لئو در بارسا را از ابتدای حضورش در این تیم گزارش کرده، گفت:” این اولین بار در تاریخ است که مسی به یک مدیریت خوب نیاز دارد. از وقتی او 13 ساله بوده تا به الان، ممکن است آنها اشتباهی در سرمایهگذاری داشته باشند، همینطور در بازاریابی، در تصویری که از مسی شناخته میشود، در اطرافیان، در استراتژی، در برنامه ریزی کاری، در همه چیز ولی فوتبال همیشه مسی را پیروز کرده است. تک خال داستان همیشه لیونل به عنوان بازیکن بوده، نه خورخه به عنوان مدیر برنامه. این اولین بار است که آنها باید واقعا مذاکره کنند و راهحلی پیدا کنند و ] تا به اینجا[ تماما تصمیمات اشتباه گرفتهاند.”